شناسه خبر : 14028 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

داوود دانش‌جعفری از چگونگی شکل‌گیری اقتصاد مقاومتی می‌گوید

اقتصاد چگونه «مقاومتی» شد

«مقاومت» به عنوان عبارتی که پس از «اقتصاد» آورده می‌شود یک اصطلاح است و «اقتصاد مقاومتی» به این معناست که هر اقتصادی با توجه به ظرفیتی که دارد، در معرض هرگونه تهدیدی که قرار می‌گیرد با توجه به استقامت و توانی که در خود سراغ دارد، چگونه و به چه میزان در قبال آن موج نوسان‌آفرین، می‌تواند مقاومت کند.

علیرضا بهداد
وزیر اسبق اقتصاد که نقش پر‌رنگی در تدوین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی داشته، معتقد است رویکردهای اقتصاد مقاومتی فقط در ایران اجرا نمی‌شود و هر کشور با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی‌اش به نوعی این رویکردها را برای خود تعریف می‌کند. از نظر داوود دانش‌جعفری، «اقتصاد مقاومتی» به این معناست که هر اقتصاد، با توجه به ظرفیتی که دارد، اگر در معرض تهدیدهای گوناگون قرار گرفت چگونه و به چه میزان در قبال آن تهدیدها می‌تواند مقاومت کند. به اعتقاد این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، اقتصاد مقاومتی چارچوبی را دنبال می‌کند تا نوساناتی که برای مدیریت اقتصاد کشور مضر است، مهار شود و آن را در برابر هر گونه رخدادهای منفی بین‌المللی بیمه کند.
هفته گذشته سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد. با توجه به اینکه شما در اقتصاد مقاومتی نقش بسزایی داشتید، اگر بخواهیم تاریخچه‌ای از نحوه تدوین این سیاست‌ها استخراج کنیم، از نظر شما نقطه آغاز تدوین این سیاست‌ها کجا بود و اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» از چه زمانی وارد ادبیات اقتصاد شد؟
می‌توان نقطه شروع این سیاست‌ها را از سال‌های گذشته دانست. تعاریف سیاست‌ها بارها در بیانات مقام معظم رهبری شنیده می‌شد. به صورت دقیق نمی‌دانم ولی فکر کنم که از دو سال گذشته مواردی که در فرمایشات رهبری بیان می‌شد نشان می‌داد که مد نظر ایشان این است که ما باید اقتصاد مقاوم داشته باشیم و خود را نسبت به آسیب‌ها و تهدیدها قدرتمند کنیم.
«مقاومت» به عنوان عبارتی که پس از «اقتصاد» آورده می‌شود یک اصطلاح است و «اقتصاد مقاومتی» به این معناست که هر اقتصادی با توجه به ظرفیتی که دارد، در معرض هرگونه تهدیدی که قرار می‌گیرد با توجه به استقامت و توانی که در خود سراغ دارد، چگونه و به چه میزان در قبال آن موج نوسان‌آفرین، می‌تواند مقاومت کند. به طور مثال اصطلاح «اقتصاد پایدار» را در مسائل اقتصادی بسیار شنیده‌ایم که شاید برخی این را مترادف اقتصاد مقاومتی بدانند در حالی که اقتصاد پایدار به این معناست تا نگاهش به برنامه‌ها و مسائل کلان اقتصاد بلندمدت باشد. بیشترین توجه آن به عوامل ناپایدارکننده است. به طور کلی فرض کنید اقتصاد کلان هر کشوری چند شاخص اصلی داشته باشد که با برطرف کردن آنها می‌تواند وضعیت اقتصاد خود را بیان کند. یکی از این شاخص‌ها می‌تواند رشد تولید، تورم، اشتغال و ... باشد. اما موضوعی که در اقتصاد مقاومتی دنبال می‌شود وضعیت مقاومت پول ملی در برابر ارزهای دیگر است. این موضوع البته خاص کشور ما نیست و در همه کشورها به نوعی تعریف شده است. مثلاً فرض کنید در اروپا می‌گویند اگر شاخص اقتصادی سه درصد نوسان بیشتری داشته باشد، اروپا وارد مرحله‌ای می‌شود که نوسان داشته باشد. آنها معتقدند می‌توان این سه درصد را تحمل کرده و آن نوسان را برطرف می‌کنند. ولی وقتی که شاخص اقتصادی‌اش 10 درصد دچار نوسان می‌شود حالا چه مثبت و چه منفی این‌گونه برداشت می‌کنند که این به اقتصادشان آسیب خواهد زد چون قدرت محاسبه را از فعالان اقتصادی می‌گیرد. در چنین حالتی نوسان شدت گرفته و این میزان با محاسبات قبلی متفاوت بوده، با این تغییرات وارد میدان شدن ممکن است که نتیجه عکس بدهد و در آخر ضربه بخورند. بنابراین اصولاً اقتصادی می‌تواند باثبات باشد که میزان تغییرات نامساعدش زیاد نباشد.

  چه عواملی اقتصاد را در معرض تهدید قرار می‌دهد؟
یکی از عواملی که می‌تواند اقتصاد را در معرض تهدید قرار دهد همان سیاست‌های اقتصادی است که انتخاب می‌شود. بعضی از سیاست‌ها جدا از اینکه مثبت یا منفی است باید اشتغال‌آفرین و عظیم باشند. یکی دیگر از تهدیدها این است که ممکن است فشارهای ناشی از عوامل بیرونی تحمیل شود. فرض کنید مسکن مهر در اقتصاد ایران در سال‌های گذشته یک عامل شوک‌آفرین بوده است. چرا که برای تامین منابع مالی مورد نیاز پروژه‌ها از طریق استقراض از بانک مرکزی اقدام شده است و آتی آن در افزایش تورم و غیره نمود پیدا کرده است. بنابراین یکسری از عوامل داخلی و سیاست‌های داخلی هم دخیل بوده‌اند. مثلاً فرض کنید با بررسی وضعیت تورم یا وضعیت رشد نقدینگی متوجه می‌شویم که فاینانس این پروژه‌ها زیاد بوده است و این خود عواملی است که از ناحیه سیاست‌های داخلی همواره به اقتصاد ایران شوک وارد می‌کنند.
برخی از عوامل هم وجود دارد که از بیرون وارد می‌شوند و تحریم‌ها هم در این عوامل گنجانده می‌شود. بنابراین اگر اقتصاد را بخواهیم مقاوم کنیم و نوسان شوک‌آفرین در آن کاهش یابد و رشد اقتصادی داشته باشیم، لازمه‌اش این است که یک قدرت مهاری وجود داشته باشد که بتواند این دامنه نوسانات را کاهش دهد. در واقع برداشت من این است که اقتصاد مقاومتی چارچوبی که دنبال می‌کند این است که با توجه به نوع نوساناتی که در اقتصاد ایران مشاهده می‌شود و تجربه دهه‌های اخیر ایران هم نشان می‌دهد، این نوع نوسانات را که از قدرت اقتصاد ایران کم می‌کند می‌توان مورد توجه قرار داد و اصلاح و در نتیجه مهار کرد. حالا اینکه چه سیاست‌هایی می‌تواند این کار را اجرایی کند، نکاتی است که در فرمایش مقام معظم رهبری مشاهده می‌شود.

  چه عواملی اقتصاد ایران را در معرض نوسانات قرار داده است؟
یکی از عواملی که در سال‌های اخیر اقتصاد ایران را در معرض نوسانات بسیار بزرگ قرار داده است وابستگی به درآمدهای نفتی است. وقتی که دولت بیشترین درآمد خود را از محل نفت تامین می‌کند و پس از یک نگاه موشکافانه متوجه می‌شویم ماهیت درآمد نفت طوری است که یک درآمد باثباتی نیست و خودش ذاتاً یک متغیر بی‌ثبات است. طبق آماری که در سال 1377 داشتیم، هر بشکه نفت هشت دلار بود اما در حال حاضر قیمت نفت ایران 100 دلار است. وقتی که می‌بینیم این همه نوسانات در قیمت نفت وجود دارد با این وجود خودمان را عادت می‌دهیم به این فرض که قیمت نفت دیگر کمتر از 100 دلار نمی‌شود و تمامی محاسبات را روی نفت خام و بعد روی بودجه اعمال می‌کنیم. در واقع خودمان را در معرض یک آسیب به اصطلاح انتظاری در آینده قرار دادیم. یعنی در واقع این متغیر، متغیری است که ذاتاً بی‌ثبات است. ولی ما در واقع سعی کردیم که بگوییم خیر، بی‌ثبات نیست و خودمان را به تغافل زدیم و گفتیم که باثبات است.
در این شرایط موقع‌هایی هم ممکن است که آسیب این اقدام را ببینیم. در واقع اقتصاد مقاومتی می‌گوید چرا ما باید وابستگی به درآمد نفتی‌مان آنقدر زیاد باشد که بالا و پایین آمدن قیمت جهانی نفت یا حتی میزان صادرات ناشی از تحریم، شاخص‌های اقتصادی ما را مانند جیوه دماسنج بالا و پایین کرده و در واقع دگرگون کند. این گونه ما از این بی‌ثباتی آسیب می‌بینیم و بهتر است با درآمدهای دیگر خودمان را باثبات کنیم. اینکه کدام درآمد را می‌توان جایگزین درآمدهای نفتی کرد که ما آینده باثبات‌تری داشته باشیم، بحثی است که می‌تواند ادامه پیدا کند. بنابراین این یکی از مواردی است که حتی به تحریم هم برنمی‌گردد به انتخاب ما برمی‌گردد، انتخابی که آگاهانه باشد. اکنون در سیاست تجارت خارجی سال‌های گذشته می‌بینیم که به صورت ناخودآگاه خودمان را با تجارت با چند کشور محدود، محدود کردیم. یعنی هم در صادرات و هم در واردات. البته شرکای ما زیاد هم نیستند.

  این خود عامل نامقاومی است.
بله، این به معنی این است که تجارت خارجی ما یک مقداری توسط این محدودیت غیر‌مقاوم می‌شود و بی‌ثبات. به دلیل اینکه باید این احتمال را بدهیم که وقتی تعداد شرکا کم باشد یعنی به عبارتی داریم در یک فضای رقابت انحصاری تجارت خارجی می‌کنیم، به عبارت دیگر ممکن است که طرف‌های معامله ما وقتی می‌خواهند کالایی را به ما بفروشند، وقتی که شرکای ایران محدود است کالاهایشان را گران بفروشند یا اینکه برای واردات‌شان از ایران باید سعی کنند که کالاهایشان را ارزان بخرند چون که شرکای وارداتی‌اش کم است. بنابراین ما برای اینکه قدرت اعمال‌مان را زیاد کنیم می‌بایست شرکای تجاری‌مان را توسعه دهیم. این باعث می‌شود که ایران در فضای تجارت خارجی در آینده باثبات‌تر باشد یعنی اصول اقتصادی این را دیکته‌وار می‌گوید که این چنین عمل کنیم. با یک نگاه در بسیاری از موارد این نوع آسیب‌ها دیده می‌شود. به طور مثال شما به خاطر دارید که در سال‌های گذشته یکباره در کشور کمبود مرغ پیش آمد. پس از این اتفاق در یک مقطعی هواپیماها به کشورهای همسایه می‌رفتند و مرغ وارد می‌کردند. این نشان می‌دهد ما وابستگی‌مان به تولیدات مواد غذایی‌مان به گونه‌ای است که با وجود نوسان، اگر بخواهیم اقتصاد را باثبات کنیم که این مورد دیگر تکرار نشود باید ریشه‌یابی کنیم و ببینیم که دلیل اینکه مثلاً در آن مقطع با این حجم ما به سمت واردات از خارج آن هم به این شکل می‌رفتیم چه بوده است؟ چون ممکن است که برای دارو یا روغن نباتی یا خیلی مایحتاج دیگر همین اتفاق بیفتد. در واقع فعالان اقتصادی و برنامه‌ریزان اقتصادی می‌خواهند یک نگاه باثباتی در اقتصاد ایران ترسیم کنند و تمامی نقاطی را که اقتصاد ایران در معرض نوسانات قرار دارد شناسایی کنند؛ لذا باید ببینیم که چطوری می‌توانند این نوسانات را کمرنگ کنند. یعنی وجود نوسانات شدید را که تبدیل به یک شوک تکان‌دهنده در اقتصاد می‌شود و آسیب‌زننده است به شکلی محو کنند. چون این نوسانات برای اقتصاد یک امتیاز منفی است و اقتصاد ایران هر چقدر مقاوم‌تر باشد یا به عبارتی اقتصاد مقاومتی هر چقدر بیشتر تقویت شود، استقامت اقتصاد در برابر این امواج تهدیدکننده که ناشی از شرکت‌های داخلی یا ضرب‌های بیرون از اقتصاد جهان است، بیشتر می‌شود.

  شاید در نگاه اول به اصطلاح اقتصاد مقاومتی برخی آن را مترادف اقتصاد بسته بدانند، اقتصاد مقاومتی چه تفاوتی با اقتصاد بسته دارد؟
از لابه‌لای سیاست‌هایی که مطرح شده است، می‌توانیم متوجه شویم که می‌خواهیم تعامل سازنده‌ای با دنیا داشته باشیم و سعی کنیم قدم‌هایمان را محکم‌تر برداریم.
این سیاست، سیاستی است که همه کشورها دارند یعنی شما می‌بینید که همین ترکیه که اکنون وارد‌کننده گاز از ماست در واقع وقتی از ایران گاز خرید و قرارداد خود را در چند‌ساله گذشته با ایران برقرار کرد در مقطعی بود که می‌توان گفت روسیه تنها کشور صادرکننده گاز به ترکیه بود یعنی به عبارتی دیگر ترکیه در انحصار واردات گاز روسیه بود و همیشه احساس خطر می‌کرد که اگر یک روزی اختلال و نوسان با روسیه داشته باشد، در واقع یعنی روسیه بخواهد از این اهرم استفاده کند، قطعاً در این نوسان‌ها ترکیه آسیب می‌بیند و این نوسانات در روابط خارجی لزوماً از مدیریت سیاسی نیست و ممکن است از ناحیه اقتصادی باشد.
فرض کنید روسیه بخواهد یکباره قیمت گاز را دو برابر کند، ترکیه چه کار می‌تواند کند؟ در این شرایط چون خریدار ترکیه است و روسیه صادر‌کننده انحصاری گاز ترکیه است، ترکیه مجبور می‌شود تن به افزایش قیمت‌های طرف روس بدهد ولی حالا که ترکیه در بخش تصمیم‌سازی خود بر این تفکر است که اگر بیاید گاز از ایران بخرد خود را از وابستگی به روسیه رها می‌کند. الان شما می‌بینید که سال‌های گذشته مرتب مطبوعات ترکیه می‌گفتند که گاز ایران گران است ولی هیچ موقع نگفتند که گاز از ایران نخرید برای اینکه ارزش گاز ایران این است که میزان انحصار گاز روسیه را برای ترکیه کم می‌کند در واقع می‌خواهم بگویم این سیاست، سیاستی است که همه کشورها دارند.

  البته در ایران مفهوم جدیدی تلقی می‌شود؟
بله، ممکن است جدید تلقی شود ولی در واقع این سیاستی است که همه کشورها دارند مثلاً من یادم هست با یکی از کشورهای خلیج‌فارس در رابطه با فروش آب مذاکره می‌کردیم، آن کشور آب شیرین نداشت و ما می‌توانستیم با برخورداری از مناطق آزاد، آب شیرین صادر کنیم حتی مذاکرات بسیار خوب پیش رفت و به مراحل نهایی بعدی رسیدیم و ما فکر می‌کردیم این قرارداد منعقد می‌شود، وقتی با مقامات بالاتر صحبت کرد احتمال دادند آب شیرین و وارداتی به دلیل جایگاه مناسبی که برای آن به وجود می‌آید ممکن است در شرایط سخت وابستگی در آن کشور ایجاد شود و خیلی متعجبانه مخالفت کردند و گفتند ما ترجیح می‌دهیم از آب دریایی که داریم استفاده کنیم و وابسته به آب شیرین وارداتی از یک کشور دیگر نباشیم. می‌خواهم بگویم که اینها در واقع روشی است که تمامی کشورها دنبال می‌کنند.

  با توجه به ابلاغ اقتصاد مقاومتی آیا تغییری در اسناد بالا‌دستی نظام حاصل خواهد شد؟
اقتصاد مقاومتی، سیاستی است که می‌توان گفت مکمل سیاست‌های بالادستی قبلی است نه اینکه بخواهد جایگزین آنها شود. در واقع می‌خواهد بگوید که همان حرکت‌های سیاست‌های قبلی مد نظر است. به طور مثال سیاست‌های اصل44 در گذشته صادر و ابلاغ شده و هدف آنها مقطعی نیست که ایران به نقطه بلندمدت دسترسی پیدا کند. در این زمینه هم همان سیاست‌ها دنبال می‌شود و گویای این است که اصل44 را با قوت دنبال کند. ولی این بار تقویت بخش خصوصی از موضع بخش اقتصادی ایران مورد توجه قرار می‌گیرد.
اگر درآمدهای دولت کاهش یابد، در تولید ناخالص داخلی ایران تاثیر منفی می‌گذارد پس آن چیزی که می‌تواند این کاهش درآمدها را جبران کند در واقع افزایش حضور بخش خصوصی است. به همین دلیل می‌گویند که اگر در اقتصاد مردم را بیشتر دخالت دهیم و بخش توسعه تعاونی را پررنگ کنیم می‌تواند نوسانات ناشی از حضور دولت را به حداقل برساند. بنابراین نگاهش به چشم‌اندازها همان است. یعنی چشم‌اندازها سر جای خود می‌بایست دنبال شود. اما ما برای اینکه مطمئن شویم که به اهداف چشم‌انداز می‌رسیم و دچار نوسانات مقطعی نمی‌شویم، مانند سال گذشته که رشد منفی و آسیب‌زننده داشتیم چه کنیم که این اتفاق بار دیگر در اقتصاد ایران تکرار نشود و حرکت ما رو به جلو با رشدهای وسیع باشد. اقتصاد مقاومتی به هیچ وجه نقض‌کننده سیاست‌های قبلی نیست و این سیاست‌ها ادامه خواهد داشت. ولی این چارچوب می‌تواند در اقتصاد مقاومتی به ما کمک کند تا نوسان در دستاوردهای ما به حداقل برسد و بتوانیم در بستر هدفمندی موفق شویم.

  پیام سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی بیانگر این است که تولید در راستای صادرات ارتقا یابد. این برداشت درست است؟
ظاهراً این‌گونه به نظر می‌رسد که بسیاری از این سیاست‌ها صادرات را مورد توجه قرار داده‌اند و در واقع هدف از این توجه شاید این باشد که وابستگی ما به درآمدهای نفتی کاهش یابد. به ویژه از بعد درآمدهای ارزی که در هر اقتصادی لازم است. بنابراین بهتر است ما به صادرات نفتی توجه داشته باشیم و در چارچوب این توجه برنامه‌ریزی کنیم که شاخص‌های اقتصادی وابسته به درآمدهای نفتی هرکدام دچار نوسانات زیادی نشوند. اگر دقت کنید، متوجه می‌شوید که یکی از سیاست‌ها به فروش نفت و تنوع در شرکای تجاری‌مان پرداخته است و در واقع شرکای راهبردی داشته باشیم و از نگاه دیگری از بخش خصوصی در فروش نفت بهره ببریم. تمامی این مسائل نشان می‌دهد که نوساناتی را که در درآمدهای نفتی وجود دارد به حداقل برسانیم اما درآمدهای جایگزینی هم می‌تواند باشد که ما در جایگزینی در صادرات نقش صادرات نفتی را ارتقا دهیم.

  اقتصاد مقاومتی در پیوستن ما به سازمان تجارت جهانی مشکلی ایجاد نخواهد کرد؟
وقتی شما به اقتصاد جهانی وارد می‌شوید یک چارچوبی را برای خود انتخاب می‌کنید که این چارچوب در واقع در بلندمدت قابل تداوم باشد.
به عقیده من شاید به این موارد در سیاست‌ها به صورت مستقیم اشاره نشده باشد ولی موضوع این نیست که همه نیازهایی را که ما داریم عیناً بتوانیم در این سیاست‌ها مشاهده کنیم. ولی رویکرد و جهت کلی سیاست‌ها همان بخش توسعه صادرات است. اصلاً سازمان تجارت جهانی سازمانی است که با این هدف می‌تواند مورد توجه ما باشد چرا که ما اگر بخواهیم به کشورهای دیگر صادرات داشته باشیم اگر آنها تعرفه‌هایشان تعرفه‌های بالایی باشد عملاً نمی‌گذارند کالای ما وارد آن کشور شود یا اگر شود آنقدر گران است که ما مشتری نداشته باشیم. بنابراین برای اینکه بتوانیم بازار صادراتی پیدا کنیم قاعدتاً باید خودمان را در جهت آمادگی ورود به سازمان تجارت جهانی که ابزاری برای توسعه صادرات است، تقویت کنیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها