تاریخ انتشار:
            
                          
                        
          
        نگاهی به اقدامات اصلاحی محمدتقیخان فراهانی
امیرکبیر پدر ایران نو
روز ۲۳ دیماه سال ۱۲۳۰ روزنامه وقایع اتفاقیه، پس از یک ماه سکوت، درباره وضعیت موسس خود خبری منتشر کرد. این روزنامه نوشت:
                        «... میرزاتقیخان احوال خوشی ندارد و صورت و پاهایش ورم کرده است.» دو روز بعد نیز اعلام شد: «... میرزاتقی خان که سابقاً امیرنظام و شخص اول این دولت بود شب سهشنبه در کاشان وفات یافت.» این اخبار در حالی منتشر میشد که امیرکبیر پنج روز قبل در حمام فین کاشان قاصد شاه را ملاقات کرده بود و سوزش و درد پیام شاگرد خود را با تمام وجود در رگهای دستانش حس کرده بود. امیرکبیر یکی از محبوبترین دولتمردان طول تاریخ ایران بهشمار میرود، امروز به صورت کاملاً تصادفی از رهگذران بپرسید که نام پنج نخستوزیر یا صدراعظم ایران را نام ببرید، بدون شک اکثریت قریب به اتفاق آنها در کنار نامهای مختلف نام امیرکبیر را نیز بر زبان جاری میکنند. راز این نگاه به امیرکبیر چیست؟ نه مدت صدارت وی آنقدر طولانی بوده که به سبب آن در ذهنها باقی بماند و نه حتی نحوه مرگ او در ایران منحصر به فرد بوده، که اصولاً وزرای مقتدر کاردان در این سرزمین اکثراً سرنوشتی مشابه داشتهاند، از حسنک وزیر گرفته تا قائممقام فراهانی... با این حال خاطره این وزرا نیز مانند امیرکبیر در اذهان باقی نمانده است. این رعیتزاده مستعد که دست تقدیر پدر وی را به
طباخی صدراعظم سلطان قاجار رهنمون کرد، بر پایه استعداد و قریحه شخصی و توجهات ویژه قائممقام فراهانی توانست در مدتی کوتاه به چهرهای کارآمد و با تجربه در دربار قاجار بدل شود و توسن ترقی را با شتاب بیشتری حرکت دهد. سرانجام نیز پس از سالها مراقبه و تربیت ولیعهد ضعیف محمدشاه، تصویری پدرگونه در ذهن ناصرالدینشاه که تازه ایام صباوت را طی کرده بود و هیچگاه مورد توجه پدر نیز نبود، ترسیم کرد. شاید همین امر هم سبب شده باشد، شاه جوان پیش از عزیمت به تختگاه قاجار ودر میانه راه تبریز به تهران، تصمیم خود را بگیرد و پس از تاجگذاری در نامهای با لحن و متنی کمسابقه، وی را به صدارت عظمی ایران برگزیند. شاه در متن آن حکم نوشته بود. «امیرنظام، ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسوول هر خوب و بدی که اتفاق افتد میدانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم و بهجز شما به هیچ شخص دیگری چنین اعتقادی نداریم. به همین جهت این دستخط را نوشتیم.» این حکم برای امیرکبیر که از سالها پیش به ویژه پس از انجام ماموریت در کشورهایی چون ترکیه و روسیه با برخی از
مظاهر تمدن و پیشرفتهای بشری آشنا شده بود و در دل آرزوی ایرانی آباد را داشت، چون خاتم سلیمان بهشمار میآمد. حال سومین نسل از اصلاحطلبان تبریز که تجربیات دو نسل گذشته از عباسمیرزا گرفته تا قائممقام را مورد مطالعه قرار داده بود، خود ساربانی کاروان ایران را برعهده گرفته بود. حال امیر باید طرحی برای اصلاحات کشور و تهیه نردبانی برای خروج ایران از دره رکود به سرزمین پیشرفت مییافت. امیر ذوقزده از این فراغی بال از همان روز نخست خود اسب تازهنفس تفکرات خود را زین کرد و تلاش کرد کاروان خسته و کند شترهای ایران را وادار به تاخت کند. قاعدتاً همگی خوانندگان از تاسیس دارالفنون و روزنامه وقایع اتفاقیه توسط امیر باخبر هستند، اقداماتی که بدون شک نشان از توجه ویژه این دولتمرد ایرانی به تجربیات بومی داشت. به طور نمونه در روزنامه وقایع اتفاقیه و با توجه به مسائل مالی انتشار روزنامه بهجای در نظر گرفتن بودجهای برای این امر، ادارات و دوایر دولتی را مجبور به ابتیاع این روزنامه کرد و برای خواندنیتر شدن این جریده صفحه حوادث را نیز به آن اضافه کرد. در ماجرای دارالفنون نیز با توجه به تجربه ناکارآمد اعزام دانشجویان به
اروپا، وی تصمیم گرفت استادان خارجی را به تهران آورده و دارالفنون را برای تربیت علمی دانشجویان مستعد تاسیس کند. اگر به کارنامه اقدامات امیرکبیر نگاهی بیندازیم به لیست بلند بالایی دست مییابیم که بسیاری از آنها میتوانست هر کشوری را به سوی پیشرفت هدایت کند. در این میان برخی اقدامات اقتصادی و فرهنگی این رجل سیاسی را که بسیاری وی را پدر ایران نوین میدانند، مرور میکنیم.
 مبارزه با فساد و ارتشا
 مبارزه با فساد و ارتشا
امیرکبیر که شیفته شفافیت و نوع برخورد دستگاه قضایی کشورهای مدرن با متخلفان اقتصادی و ماموران دولتی فاسد شده بود و ایران را نیز سرشار از درباریان فاسد و دولتمردان بیاطلاع و فاسد میدانست از نخستین روز صدارت برنامه گستردهای برای مبارزه با این پدیده ترتیب داد. وی که برای اجرای این برنامه و برخی از برنامههای سیاسی خود محتاج به بازوهای امنیتی و نظارتی بود، شبکهای نظارتی در سراسر کشور ایجاد کرد و برای نخستینبار نیروی امنیتی سیستماتیک در کشور ایجاد کرد و توانست به وسیله گزارشها و اخبار ارسالی و تحلیل آنها به وضعیت کشور سر و سامان بدهد. در همین دوره برای نخستینبار رعایای ایرانی از تظاهرات برای بیان خواستها و اعتراضات خود استفاده کردند. از دیگر اقدامات وی در این زمینه میتوان به تحدید اعطای القاب توسط شاه اشاره کرد. بنا به اذعان مورخان در دوره زمامداری سلاطین قاجار معمول بود که به هر یک از اشراف و حتی رعایا از سوی شاه عنوانی بخشیده میشد، عناوینی که بسیاری از آنها با مواهب مالی قابل توجهی همراه بود که لاجرم از جیب رعایای ممالک محروسه پرداخت میشد. حذف و تحدید این القاب از همان روز نخست سبب شد تا بسیاری که در سالهای اخیر با نشستن پای این سفره خوان ملت را به یغما برده بودند به دشمنان شماره یک امیر بدل شوند. از قرار معلوم بحث بحث حیثیت، ناموس و یا وطن نبود که بتوان زیرچشمی از آن گذر کرد، دعوا بر سر پولهای کلانی بود که تا دیروز به راحتی قابل برداشت بود و حالا با سدی به نام امیر مواجه بود.
دولتی بدون کسری بودجه
در دوره قاجار بسیاری از سالها به سبب ناکارآمدی دولتمردان، قحطی و خشکسالی، خرج و دخل حکومت با هم نمیخواند و این امر موجب افزایش نارضایتی از زمامداران میشد. برهمین اساس محمدتقیخان از ابتدای صدارت زمام کلیه امور مملکتی از جمله دفاتر محاسبات را خود بر عهده گرفت. دریافتی شاهزادگان و سایر منسوبان به حاکمیت را کاهش داد، حتی میزان مقرری به شاه را نیز تعیین کرد، از سوی دیگر برای کارکنان و بسیاری از نظامیان حقوق ثابتی در نظر گرفت. معافیتهای مالیاتی را حذف کرد. جلوی واردات بیرویه را گرفت. به طور نمونه در سالهای پایانی حکومت محمدشاه ارزش واردات ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره میرسید. اما در سال دوم ۱۲۲۸ هنگام زمامداری امیرکبیر، این میزان به نصف دوره گذشته کاهش یافت. بنا به روایت فریدون آدمیت پیش از صدارت امیرکبیر دریافت مالیات به نحو مطلوب از اقشار مختلف مردم انجام نمیگرفت مثلاً درباریان از پرداخت مالیات معاف بودند ولی بعد از صدارت، امیر با گروهی از صاحب منصبان علوم مالی آن زمان مشورت کرد و جداولی تنظیم کردند که بر مبنای آن از هر گروه مالیات نسبتاً عادلانهای دریافت میشد. این رویداد موجب تحول گستردهای در مسیر اقتصادی کشور شد. بنا بر آمار رقم خالص درآمد کشور در آخرین سال صدارت امیرکبیر نزدیک به سه میلیون تومان بود و بیشترین عایدی مالیاتی نیز مالیات آذربایجان به مقدار ۶۲۰ هزار تومان بود. در همان سال مجموع مخارج دولت در حدود دو میلیون و 600 هزار تومان بود. امیرکبیر توجه ویژهای نیز به صنعت داخلی از خود نشان داد و تلاش کرد تا جای ممکن از این امر حمایت کند. وی با اجرای قوانین ویژه مانع از خروج طلای کشور برای واردات شد و تلاش کرد برخی از کارخانههای بزرگ را در ایران تاسیس کند.
امیر و توجه به صحت عامه
در ماه صفر سال ۱۲۶۷ به امیرکبیر اطلاع دادند که در شهر تهران چند بیمار مبتلا به آبله پیدا شدهاند که معالجات در مورد آنها موثر واقع نشده و مردهاند. امیر از شنیدن این خبر به شدت نگران شد و فوراً امر کرد در تمام شهر تهران و ولایات نزدیک برنامه آبلهکوبی اجرا شود تا بیماری گسترش نیابد و مردم نجات پیدا کنند. در آن روزها تزریق واکسن آبله و بیماریهای دیگر مرسوم نبود و مردم راضی نبودند که واکسن پیشگیری این بیماری به آنها تزریق شود. از طرفی چند تن از مارگیرها و دعانویسها در شهر اینطور شایع کردند که تزریق واکسن موجب نفوذ اجنه در خون میشود و ممکن است شخص به غش مبتلا شود. چند روزی پس از آغاز آبلهکوبی به امیر خبر دادند مردم از روی جهل و نادانی حاضر نیستند واکسینه شوند و از بیماری مصون بمانند. در همان حال از یک مریضخانه دیگر خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله فوت کردند. امیرکبیر فوراً دستور داد هر کس حاضر نشود آبله بکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. تا قبل از صدارت امیر، معالجه بیماران در ایران وضعی بسیار دردناک داشت. جنگیران، دعانویسان، پیرزنان و پیرمردانی که ادعای طبابت داشتند به معالجه بیماران مشغول میشدند. داروهایی که آنان تجویز میکردند اغلب نهتنها موجب سلامتی بیمار نمیشد بلکه بر بیماری میافزود. تاسیس مریضخانه دولتی و به کار گماردن طبیبان و حکیمان تحصیلکرده و باتجربه از دیگر اقدامات سودمند امیرکبیر بود. (بهنام ملکی-اکوفارس)
تلاش برای ایجاد امنیت
امیر در دوره فعالیت خود تلاش وافری برای ایجاد امنیت در کشور به انجام رساند. وی از سویی شورشهای بلوچستان و برخی مناطق مرکزی را سرکوب کرد و از سوی دیگر تلاش کرد برخی از رسوم را از چهره شهرهای کشور بزداید. لوطیبازی و حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع و قاعده بستنشینی را لغو کرد. درباره اقدامات امیر میتوان دهها صفحه را قلمی کرد، اما نباید از چند ابهام بزرگ به سادگی گذر کرد. نخست اینکه بزرگترین ایراد امیر دل بستن به شاه برای اصلاح امور بود. بعید به نظر میرسد هیچ شاه قدرتمندی داوطلبانه حاضر به پذیرش اصلاحات باشد، اصلاحاتی که نتیجه محتوم آن محدود شدن اختیارات قدرت وی خواهد بود. دومین نکته نیز درباره حذف بسیاری از رسوم کشور است. امروز بسیاری از مردم حذف بستنشینی را یکی از اقدامات شاخص امیر بهشمار میآورند. تا به حال پیش خود فکر کردهاید که حذف این ملجا از مردم در برابر قدرت شاه چه آسیبی به جامعه وارد آورد. خود امیر یکی از نخستین قربانیان حذف این پناهگاه بود و با حذف آن عملاً مردم تنها جای امن برای مصون ماندن از گزند شاه را سفارتهای خارجی دیدند. شاید مهمترین ابهام در عملکرد امیر نیز آن باشد که این وزیر قدرتمند چرا برای زمان غضب شاه هیچ چارهای نیندیشیده بود و به این سادگی منتظر ماند تا شاه فرمان مرگ وی را صادر کند.
          
           مبارزه با فساد و ارتشا
 مبارزه با فساد و ارتشاامیرکبیر که شیفته شفافیت و نوع برخورد دستگاه قضایی کشورهای مدرن با متخلفان اقتصادی و ماموران دولتی فاسد شده بود و ایران را نیز سرشار از درباریان فاسد و دولتمردان بیاطلاع و فاسد میدانست از نخستین روز صدارت برنامه گستردهای برای مبارزه با این پدیده ترتیب داد. وی که برای اجرای این برنامه و برخی از برنامههای سیاسی خود محتاج به بازوهای امنیتی و نظارتی بود، شبکهای نظارتی در سراسر کشور ایجاد کرد و برای نخستینبار نیروی امنیتی سیستماتیک در کشور ایجاد کرد و توانست به وسیله گزارشها و اخبار ارسالی و تحلیل آنها به وضعیت کشور سر و سامان بدهد. در همین دوره برای نخستینبار رعایای ایرانی از تظاهرات برای بیان خواستها و اعتراضات خود استفاده کردند. از دیگر اقدامات وی در این زمینه میتوان به تحدید اعطای القاب توسط شاه اشاره کرد. بنا به اذعان مورخان در دوره زمامداری سلاطین قاجار معمول بود که به هر یک از اشراف و حتی رعایا از سوی شاه عنوانی بخشیده میشد، عناوینی که بسیاری از آنها با مواهب مالی قابل توجهی همراه بود که لاجرم از جیب رعایای ممالک محروسه پرداخت میشد. حذف و تحدید این القاب از همان روز نخست سبب شد تا بسیاری که در سالهای اخیر با نشستن پای این سفره خوان ملت را به یغما برده بودند به دشمنان شماره یک امیر بدل شوند. از قرار معلوم بحث بحث حیثیت، ناموس و یا وطن نبود که بتوان زیرچشمی از آن گذر کرد، دعوا بر سر پولهای کلانی بود که تا دیروز به راحتی قابل برداشت بود و حالا با سدی به نام امیر مواجه بود.
دولتی بدون کسری بودجه
در دوره قاجار بسیاری از سالها به سبب ناکارآمدی دولتمردان، قحطی و خشکسالی، خرج و دخل حکومت با هم نمیخواند و این امر موجب افزایش نارضایتی از زمامداران میشد. برهمین اساس محمدتقیخان از ابتدای صدارت زمام کلیه امور مملکتی از جمله دفاتر محاسبات را خود بر عهده گرفت. دریافتی شاهزادگان و سایر منسوبان به حاکمیت را کاهش داد، حتی میزان مقرری به شاه را نیز تعیین کرد، از سوی دیگر برای کارکنان و بسیاری از نظامیان حقوق ثابتی در نظر گرفت. معافیتهای مالیاتی را حذف کرد. جلوی واردات بیرویه را گرفت. به طور نمونه در سالهای پایانی حکومت محمدشاه ارزش واردات ایران از انگلیس به سالی یک میلیون لیره میرسید. اما در سال دوم ۱۲۲۸ هنگام زمامداری امیرکبیر، این میزان به نصف دوره گذشته کاهش یافت. بنا به روایت فریدون آدمیت پیش از صدارت امیرکبیر دریافت مالیات به نحو مطلوب از اقشار مختلف مردم انجام نمیگرفت مثلاً درباریان از پرداخت مالیات معاف بودند ولی بعد از صدارت، امیر با گروهی از صاحب منصبان علوم مالی آن زمان مشورت کرد و جداولی تنظیم کردند که بر مبنای آن از هر گروه مالیات نسبتاً عادلانهای دریافت میشد. این رویداد موجب تحول گستردهای در مسیر اقتصادی کشور شد. بنا بر آمار رقم خالص درآمد کشور در آخرین سال صدارت امیرکبیر نزدیک به سه میلیون تومان بود و بیشترین عایدی مالیاتی نیز مالیات آذربایجان به مقدار ۶۲۰ هزار تومان بود. در همان سال مجموع مخارج دولت در حدود دو میلیون و 600 هزار تومان بود. امیرکبیر توجه ویژهای نیز به صنعت داخلی از خود نشان داد و تلاش کرد تا جای ممکن از این امر حمایت کند. وی با اجرای قوانین ویژه مانع از خروج طلای کشور برای واردات شد و تلاش کرد برخی از کارخانههای بزرگ را در ایران تاسیس کند.
امیر و توجه به صحت عامه
در ماه صفر سال ۱۲۶۷ به امیرکبیر اطلاع دادند که در شهر تهران چند بیمار مبتلا به آبله پیدا شدهاند که معالجات در مورد آنها موثر واقع نشده و مردهاند. امیر از شنیدن این خبر به شدت نگران شد و فوراً امر کرد در تمام شهر تهران و ولایات نزدیک برنامه آبلهکوبی اجرا شود تا بیماری گسترش نیابد و مردم نجات پیدا کنند. در آن روزها تزریق واکسن آبله و بیماریهای دیگر مرسوم نبود و مردم راضی نبودند که واکسن پیشگیری این بیماری به آنها تزریق شود. از طرفی چند تن از مارگیرها و دعانویسها در شهر اینطور شایع کردند که تزریق واکسن موجب نفوذ اجنه در خون میشود و ممکن است شخص به غش مبتلا شود. چند روزی پس از آغاز آبلهکوبی به امیر خبر دادند مردم از روی جهل و نادانی حاضر نیستند واکسینه شوند و از بیماری مصون بمانند. در همان حال از یک مریضخانه دیگر خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله فوت کردند. امیرکبیر فوراً دستور داد هر کس حاضر نشود آبله بکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. تا قبل از صدارت امیر، معالجه بیماران در ایران وضعی بسیار دردناک داشت. جنگیران، دعانویسان، پیرزنان و پیرمردانی که ادعای طبابت داشتند به معالجه بیماران مشغول میشدند. داروهایی که آنان تجویز میکردند اغلب نهتنها موجب سلامتی بیمار نمیشد بلکه بر بیماری میافزود. تاسیس مریضخانه دولتی و به کار گماردن طبیبان و حکیمان تحصیلکرده و باتجربه از دیگر اقدامات سودمند امیرکبیر بود. (بهنام ملکی-اکوفارس)
تلاش برای ایجاد امنیت
امیر در دوره فعالیت خود تلاش وافری برای ایجاد امنیت در کشور به انجام رساند. وی از سویی شورشهای بلوچستان و برخی مناطق مرکزی را سرکوب کرد و از سوی دیگر تلاش کرد برخی از رسوم را از چهره شهرهای کشور بزداید. لوطیبازی و حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع و قاعده بستنشینی را لغو کرد. درباره اقدامات امیر میتوان دهها صفحه را قلمی کرد، اما نباید از چند ابهام بزرگ به سادگی گذر کرد. نخست اینکه بزرگترین ایراد امیر دل بستن به شاه برای اصلاح امور بود. بعید به نظر میرسد هیچ شاه قدرتمندی داوطلبانه حاضر به پذیرش اصلاحات باشد، اصلاحاتی که نتیجه محتوم آن محدود شدن اختیارات قدرت وی خواهد بود. دومین نکته نیز درباره حذف بسیاری از رسوم کشور است. امروز بسیاری از مردم حذف بستنشینی را یکی از اقدامات شاخص امیر بهشمار میآورند. تا به حال پیش خود فکر کردهاید که حذف این ملجا از مردم در برابر قدرت شاه چه آسیبی به جامعه وارد آورد. خود امیر یکی از نخستین قربانیان حذف این پناهگاه بود و با حذف آن عملاً مردم تنها جای امن برای مصون ماندن از گزند شاه را سفارتهای خارجی دیدند. شاید مهمترین ابهام در عملکرد امیر نیز آن باشد که این وزیر قدرتمند چرا برای زمان غضب شاه هیچ چارهای نیندیشیده بود و به این سادگی منتظر ماند تا شاه فرمان مرگ وی را صادر کند.
 
         
                              
دیدگاه تان را بنویسید