شناسه خبر : 4837 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا بهبود رابطه ایران و اروپا اهمیت دارد؟

گفت‌وگو با بازیگران درجه دو جهانی

روابط ایران و اروپا دارای فراز و نشیب‌های زیادی بوده است. پیش از انقلاب ایران به‌عنوان عضو اردوگاه غرب روابط مستحکمی با اروپا داشت. اما این روابط بیش از آنکه سیاسی باشد اقتصادی بود؛ زیرا رژیم شاه روابط با غرب را بر محور آمریکا بسته بود

علیرضا شیخ‌عطار/ تحلیلگر سیاسی
روابط ایران و اروپا دارای فراز و نشیب‌های زیادی بوده است. پیش از انقلاب ایران به‌عنوان عضو اردوگاه غرب روابط مستحکمی با اروپا داشت. اما این روابط بیش از آنکه سیاسی باشد اقتصادی بود؛ زیرا رژیم شاه روابط با غرب را بر محور آمریکا بسته بود. آمریکا هم پیروز جنگ دوم جهانی بود و بر اروپا تسلط نسبی داشت. شاه ایران فکر می‌کرد در مسائل سیاسی و منطقه‌ای اگر با آمریکا به توافق برسد، اروپا هم از همان روابط تبعیت می‌کند. اما روابط اقتصادی با اروپا پیشینه دیرینه‌ای داشت. حتی مجموعه روابط ما با اروپا بیش از رابطه با آمریکا بود.

اروپا و حمایت از صدام در جنگ
با وقوع انقلاب اسلامی چند دوره مختلف در رابطه میان ایران و اروپا پدید آمد. در دوره اول که تا پایان جنگ تحمیلی بود، دوره بی‌اعتمادی و رکود در روابط را شاهد هستیم. البته وقتی رابطه را با آمریکا قطع کردیم، رابطه اقتصادی ما با اروپا افزایش هم یافت. اما اروپا در مجموع از صدام حسین حمایت می‌کرد. به عراق سلاح نظامی می‌فروخت و در بحث‌های سیاسی ایران را تحت فشار قرار می‌داد. با پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از جانب ایران، فصل دوم روابط ایران و اروپا آغاز شد. در این زمان با حمله صدام حسین به کویت و اتخاذ مواضع بی‌طرفانه از سوی ایران در این جنگ، رویکرد اروپایی‌ها به کشور عراق و ایران تغییر کرد. اروپایی‌ها به حمایت نابجای خود از عراق در جنگ با ایران پی بردند و بی‌طرفی ایران هم برای آنان ثابت شد. این مساله سبب شد اروپایی‌ها تلاش کنند رابطه خود را با ایران دوباره احیا کنند. سران کشورهای اروپایی پس از این دوره بارها به ایران آمدند. این رفت و آمدها به گفت‌وگوهای انتقادی میان ایران و کشورهای اروپایی منجر شد. در این مدت در فاصله سال‌های 72 تا 75، هفت دور مذاکرات انتقادی میان ایران و کشورهای اروپایی برگزار شد. در این گفت‌وگوهای انتقادی اروپایی‌ها یکجانبه از ایران و به‌ویژه وضعیت حقوق بشر ایران و حمایت‌های ما از برخی کشورها در خاورمیانه انتقاد کردند. اما این گفت‌وگوها به جایی نرسید. اما در همین دوره به دلایلی تمام تلاش‌ها از بین رفت و روابط دوجانبه باز هم به سردی گرایید. ایران و آلمان سفرای خود را فرا خواندند و سایر سفیران دولت‌های اروپایی نیز تهران را ترک کردند و روابط کشورها به سطح کاردار کاهش یافت.

اروپای تهاجمی، حتی در دوره اصلاحات
فصل سوم رابطه ایران و اروپا از سال 76 به بعد آغاز شد که با روی کار آمدن دولت اصلاحات اروپایی‌ها به این باور رسیدند که قرار است در ایران اتفاقات بنیادی رخ دهد و تغییراتی ایجاد شود. روابط دو طرف افزایش یافت و سفرهای بسیاری میان مقامات دو کشور انجام شد و حتی برای اولین بار رئیس‌جمهوری ایران به اروپا رفت. اما به‌‌رغم توسعه روابط، مواضع تهاجمی اروپا نسبت به ایران همچنان پابرجا بود و تغییری در آن ایجاد نشده بود. در این دوره برای ترغیب ایران به افزایش مناسبات، مذاکرات موافقتنامه جامع تجاری میان ایران و اروپا مطرح شد. سال 79 شورای اروپا از کمیسیون اروپا خواست که راجع به ایران گزارشی دهد و کمیسیون اروپا نیز چنین کرد. او پیشنهاد کرد که خوب است این موافقتنامه جامع تجاری امضا شود. چهار دور گفت‌وگو دراین زمینه انجام شد. در همان گفت‌وگوها مشخص شد که آنها مسائل اقتصادی را هم می‌خواهند به موضوع‌های سیاسی گره بزنند. طوری که در دور چهارم به موضوع هسته‌ای هم رسیدند. چون منافقین اروپایی‌نشین گزارش دادند که در نطنز فعالیت‌های هسته‌ای غیرمجاز وجود دارد. در دور بعدی مذاکرات درباره فعالیت‌های هسته‌ای آنها فشارهای زیادی وارد کردند تا فعالیت‌های مراکز خویش را تعطیل یا متوقف کنیم. در این مذاکرات هم آنها روی موافقتنامه جامع تجاری میان ایران و اروپا تاکید داشتند. توافقی که امتیازات بسیاری از ایران می‌خواست اما امتیازی به ایران نمی‌داد.

مذاکره با اروپا و سنگ‌اندازی آمریکا
از سال 81 مذاکرات هسته‌ای با اروپایی‌ها آغاز شد. انتشار خاطرات البرادعی و سولانا مشخص کرد که در آن دوره حتی وقتی هم که اروپایی‌ها به توافق با ما نزدیک می‌شدند، آمریکایی‌ها با سنگ‌اندازی‌هایشان جلوی توافق را می‌گرفتند. تا اینکه دولت محمود احمدی‌نژاد روی کار آمد و در آنجا تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ما به‌خاطر بدعهدی‌های طرف غربی برداشته شد و ما فعالیت‌های خویش را شروع کردیم و آنها هم تحریم‌های جهانی را شروع کردند و ما وارد فاز جدیدی از رابطه با اروپا شدیم.
در این فاز اروپایی‌ها می‌خواستند مذاکره با ایران را به نتیجه برسانند و به‌جای استفاده از قدرت نظامی، از طریق روابط دیپلماتیک و سیاسی ما را وادار به پذیرش شرایط آنها کنند. مذاکرات به نتایجی رسید اما فشار آمریکایی‌ها همچنان ادامه داشت. اروپایی‌ها این‌بار اهرم تحریم‌های بین‌المللی را نیز همراه داشتند. البته اروپایی‌ها (و به ویژه فعالان اقتصادی آن) با اکراه این تحریم‌ها را پذیرفتند. از سال 2011 بود که قطعنامه‌ها تاثیرش را نشان داد. هرچند که ما از شرکای اول اروپا نبودیم، ولی برای اروپایی‌ها بازار ایران مهم بود. به‌ویژه شرکت‌های کوچک و متوسط نمی‌خواستند بازار ایران را از دست بدهند و همیشه معتقد بودند که ایران یک بازار در حال رشد و شکوفایی است.

مذاکره اصلی با آمریکا و شکلی با اروپایی‌ها
با روی کار آمدن دولت جدید برخورد 1+5 با ایران کمی تغییر کرد. تیم مذاکره‌کننده ایران به سرپرستی محمد جواد ظریف دریافته بود مشکل اصلی در مذاکرات آمریکاست. چون هر توافقی با کشورهای دیگر به نتیجه نمی‌رسید و آمریکا مانند دفعات قبل نتایج را بر هم می‌زد. پس با مجوز از مقام معظم رهبری قرار شد ایران با آمریکا هم مذاکره کند. اروپا در این مذاکرات نقش درجه دو داشت. ما اگرچه در ظاهر با مسوولان سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مذاکره می‌کردیم، اما توافق اصلی با آمریکا صورت می‌گرفت. تا آنکه بالاخره برجام به تصویب رسید.
اروپایی‌ها از تصویب برجام نفع بیشتری بردند تا سایر اعضا؛ چون ما از همان ابتدا با آمریکا روابطی نداشتیم. چین شریک اول اقتصادی ما بود و با روسیه هم روابطی داشتیم. این اروپایی‌ها بودند که روابطشان با ایران به کمتر از نصف رسیده بود.
در شرایط جدید اتفاق دیگری هم افتاده و آن ماجرای جنگ سوریه و مساله‌ تروریسم است. اروپا این‌بار از سوی خاورمیانه احساس تهدید امنیتی می‌کند. او فکر می‌کند جمهوری اسلامی ایران بازیگر اصلی منطقه برای خنثی کردن تهدیدهاست. اروپایی‌ها پیش از این به ایران اینگونه نگاه نمی‌کردند.

موانع اصلی ارتباط با اروپا
یادمان باشد در روابطمان با اروپا همیشه چند مانع داشتیم که در مقاطع مختلف این موانع بالا و پایین می‌شد. اول تاثیرپذیری اروپا از آمریکاست. توافق ترانس آتلانتیک برای کشورهای اروپایی یک اصل است. دوم رابطه با رژیم صهیونیستی است. به هرحال اروپایی‌ها حتی بیش از آمریکا در تشکیل این کشور نقش داشتند.
سومین مشکل ما با اروپا این است که در اروپا برای رابطه با ایران یک چارچوب منافع مشترک طراحی نشده است. چارچوبی که بتواند هم از ظرفیت ایران استفاده کند و هم اینکه ایران را قانع کند که از ظرفیت اروپا استفاده کند. روابط ایران و اروپا طی این سال‌ها مدام نوسان داشته است. علت این است که اروپا خودش را یک بازیگر درجه یک جهانی نمی‌بیند. هم در دوره جنگ سرد خود را تابع آمریکا می‌بیند و هم پس از فروپاشی شوروی.
مانع چهارم مساله‌ سکولاریسم است. ایران کشوری است که با رهبری امام‌(ره) جلوی این جریان ایستاد. پارادایم سکولاریسم قرن‌هاست در اروپا ریشه دوانده است. امام فرمودند که لزومی ندارد یک کشور سکولار باشد، بلکه اسلام با آن جور در‌نمی‌آید. ما جمهوری اسلامی هستیم و یک حکومت دینی-‌سیاسی. مشکل اروپا با این امر بیش از آمریکاست. آنها در لایه‌های تئوریک خود نمی‌توانند این مشکل را حل کنند.
آنان همچنین بهانه‌های حقوق‌بشری و دموکراسی و... را مطرح می‌کنند. در دوره‌های گذشته آنان مطالباتی داشتند و ایران فقط پاسخگو بود و توجیه می‌کرد. امیدوارم در آینده دیگر این‌طور نباشد؛ یعنی در فضای پسابرجام به اروپایی‌ها بفهمانیم که قرار نیست اروپایی‌ها هرچه می‌گویند اجرایی شود. من خوشحالم که جناب دکتر ظریف اخیراً در سفرشان به اروپا خیلی با صراحت از استفاده ابزاری اروپا از حقوق بشر انتقاد کردند و به‌درستی گفتند که اعضای داعش با لهجه اروپایی در منطقه سر می‌برند.
امیدواریم اروپایی‌ها بفهمند که دوره مذاکرات یا گفت‌وگوهای انتقادی گذشته است و باید دور جدیدی آغاز شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها