شناسه خبر : 17394 لینک کوتاه

آسیب‌شناسی رفتار اعضای لیست امید در مجلس

ریشه مشکلات

آنچه این روزها در میان نمایندگانی که با رای مردم به لیست امید وارد مجلس شده‌اند و اعضای فراکسیون امید شاهد هستیم، مطلوب یک جریان سیاسی نیست و بسیار شاهد تخطی و عدم همراهی و هماهنگی میان آنها هستیم.

index:1|width:40|height:40|align:right مرتضی مبلغ / معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات
آنچه این روزها در میان نمایندگانی که با رای مردم به لیست امید وارد مجلس شده‌اند و اعضای فراکسیون امید شاهد هستیم، مطلوب یک جریان سیاسی نیست و بسیار شاهد تخطی و عدم همراهی و هماهنگی میان آنها هستیم. بارها اشاره شده است که انتخابات دوره دهم مجلس در چه نوع فضایی شکل گرفت. به عبارتی نباید فراموش کنیم که آنچه به عنوان گزینه‌های اصلاح‌طلب و لیست امید اعلام شد پس از رد صلاحیت‌ها بود که موجب شد دست اصلاح‌طلبان و احزاب آنها تا حدود زیادی بسته شود. آنچه البته به وقوع پیوست چنین بود که اصلاح‌طلبان، در همان فضای مطرح‌شده از بستر انتخابات تا حدودی توانستند شرایط مثبت و سازنده‌تری را ایجاد کنند. در این بین افرادی انتخاب شدند که سالم و با شخصیت هستند اما بیشتر آنها افراد با تجربه و متصل به جریانات تشکیلاتی و تشکل‌های باسابقه اصلاح‌طلبی نیستند (به عبارتی افرادی با چنین ویژگی‌ها در اقلیت قرار داشتند). بنابر همین شرایط طبیعی است، در آن مجموعه‌ای که به عنوان فراکسیون در مجلس شورای اسلامی شکل گرفت مشکلاتی وجود داشته باشد. البته باید کمی زمان بگذرد تا جریان مورد نظر خود را بازیابی کند و به تشکل و انسجامی که باید در این فراکسیون ببینیم دست پیدا کند. به عبارتی برای ارتقای توان فراکسیون باید کمی به آنها فرصت داده شود. پس برای درک و هضم بهتر این موضوع یعنی شرایط فعلی فراکسیون امید ترسیم فضایی که در آن انتخابات مجلس شکل گرفت، ضروری است. اما به هر حال آنچه بسیار مهم است این است که فراکسیون امید باید دو کار بسیار مهم را سر‌لوحه عمل خود قرار دهد و به سرعت به آن بپردازد. شرایط مذکور مناسب این فراکسیون نیست پس باید هر چه سریع‌تر در راستای تقویت انسجام و افزایش توان تشکیلاتی خود اقدام کند. این موضوع بسیار حائز اهمیت است. چنانچه می‌دانید هر فراکسیون اگر بتواند به یک اقتدار تشکیلاتی قابل قبول دست یابد طبیعتاً می‌تواند از اثربخشی قابل قبول و قابل توجهی برخوردار شود. همانطور که تجربه ثابت کرده است اگر این انسجام و توان تشکیلاتی ضعیف باشد و از اقتدار برخوردار نباشد به همان میزان هم از اثر‌بخشی فراکسیون کاسته می‌شود وگاه به‌طور جدی آسیب‌پذیر نیز می‌شود. از طرف دیگر، فراکسیون باید میان خودش یک‌صدایی و هماهنگی ایجاد کند. فراکسیون چون اهداف و راهبردهای مشخصی دارد، تمام اعضای فراکسیون باید هماهنگ با هم عمل و رفتار کنند و یک‌صدا در مسائل اصلی باشند. اگر این یک‌صدایی در یک فراکسیون محقق نشود طبیعی است که عمل و رفتار یکدیگر را خنثی می‌کنند و مشکلات جدی ایجاد می‌شود و آسیب‌پذیری فراکسیون بالا می‌رود و منجر به افتراق و مشکلات عدیده می‌شود.
فراکسیون امید در این مرحله باید تلاش اصلی خود را بر تحقق این دو امر قرار دهد؛ از یک سو ایجاد هم‌صدایی و یکنواختی بین اعضا و از بین بردن تک‌نوازی و رفتارهای تکروانه در میان اعضایش تا دیگر چنین تضادهایی به وجود نیاید. از طرفی هم باید اقتدار عملیاتی و رفتار را در فضای مجلس بالا ببرد و ارتقای تشکیلاتی و همبستگی در این میان شکل گیرد. این مهم‌ترین وظیفه فراکسیون در شرایط کنونی است. اگر این دو امر محقق شود فراکسیون می‌تواند هم فراگیرتر و هم بسیار کارآمدتر و موثرتر شود و همین موجب می‌شود نقش اصلی خود را در مجلس و در حوزه تقنینی ایفا کند. در این بین خوب است هم اعضای فراکسیون هم آنهایی که از بیرون فراکسیون، می‌توانند به نحوی اثرگذاری داشته باشند و کمک و مددی انجام دهند، ورود پیدا کنند تا بر مبنای آن ان‌شاءالله فراکسیون در مسیر اصلی و درست خود قرار گیرد.
همانطور که پیشتر اشاره کردم این اتفاقات را نمی‌توان میوه نوع فعالیت احزاب دانست. در انتخابات دوره دهم مجلس فضای سیاسی کشور به گونه‌ای بود که احزاب به حاشیه کشیده شده بودند. به عبارتی بر مبنای آنچه عمل شد نیروهای توانمندی که می‌توانستند از لحاظ تشکیلاتی و از لحاظ عملکردی وارد انتخابات و مجلس شوند و از تجربه لازم برای این فعالیت برخوردار بودند و می‌توانستند به‌طور جدی‌تر در فراکسیون و در جایگاه نمایندگی مردم نقش‌‌آفرینی کنند، از صحنه حذف شدند. بنابراین در این انتخابات احزاب چنان به حاشیه کشانده شده بودند که فرصتی برای نقش‌آفرینی آنها وجود نداشت. وقتی توان تشکیلاتی احزاب نتواند در انتخابات مجلس ظهور و بروز پیدا کند طبیعی است که نمی‌توانیم از آنچه حاصل شده انتظار آنچنانی داشته باشیم. احزابی که در بیرون وجود دارند وقتی دستشان از مجلس کوتاه است نمی‌توانند در فضای مجلس موثر واقع شوند. این فرآیند نسبتاً پیچیده باید به تدریج طی شود و همان دو گزینه‌ای که پیشتر به آن اشاره کردم اگر محقق شود می‌توان به نقش‌‌آفرینی جریانی این فراکسیون امیدوار شد.
حال درباره آنها که خلاف روح جریان و فراکسیون عمل می‌کنند، چه می‌توان کرد و چه باید کرد؟ باید در این زمینه این توضیح داده شود که مجلس و نهادهای دموکراتیک جایی نیست که افراد را بتوان در آن ملزم و مجبور به رفتار و عملی خاص کرد. این به‌طور طبیعی وجود دارد. در این بین به‌طور کلی چه می‌توان کرد (فارغ از این مجلس و این فراکسیون)؟ باید سازو‌کارهای موثر و کارآمدی پیش از ورود به مجلس پیش‌بینی کرد که افراد به‌طور طبیعی در یک ارتباط منسجم، هم‌بسته و تشکیلاتی واقع شوند. اگر این شرایط فراهم شود طبیعتاً افراد در چارچوب اصولی قرار می‌گیرند اما اینکه به صورت دستوری و تحکمی ورودی صورت گیرد تضمینی برای عمل فرد وجود ندارد. تنها نکته‌ای که شاید بتواند چنین اجباری را برای فرد به وجود آورد به مردم حوزه انتخابیه نماینده باز‌می‌گردد. مردم حوزه انتخابیه برای رای دادن به این فرد از او میثاق و تعهد گرفته‌اند که او در چارچوب و در راستای این اهداف و راهبرد عمل کند و بر همین اساس به او رای داده‌اند. حال اگر برخلاف آن عمل کند به نوعی پشت کردن به موکلان خودش را مرتکب شده است. بنابراین مردم حوزه انتخابیه او یعنی موکلانش تکلیف خودشان را در برابر او انجام می‌دهند و آنها باید کسانی را که خلاف میثاق و تعهداتشان عمل کرده‌اند مواخذه کنند. در داخل مجلس برای اینکه رفتارها منطقی باشد و به عبارتی رفتار تکروانه صورت نگیرد راه‌حل همان چیزی است که پیشتر اشاره شد یعنی فراکسیون منسجم، تشکیلاتی، مقتدر و توانمندی شکل گیرد که هیات رئیسه‌ای توانمند داشته باشد که برای یکپارچگی اعضا اهتمام بورزند و وقت بگذارند و ارتباط گسترده و مستمری را با اعضا داشته باشند، تبیین‌های اثربخشی روی رفتارها، برنامه‌ها و سیاست‌ها داشته باشند تا بتوانند همچون یک حزب فضای منسجم و مقتدر تشکیلاتی داشته باشند. به عبارتی همانطور که در جوامع احزاب در چنین قاعده‌ای قرار می‌گیرند، فراکسیون هم در مجلس به همین شکل است. چنانچه هر حزبی به ازای وقتی که اعضا و هیات رئیسه آن در این زمینه می‌گذارند و کاری که انجام می‌دهند آن حزب توانمندی و اثربخشی‌ بالاتری پیدا می‌کند و موقعیتش تقویت می‌شود اگر توجه لازم نباشد حزب از کار‌آمدی می‌افتد و اثربخشی خود را از دست می‌دهد. به عبارتی حزب اسمی می‌شود نه واقعی. فراکسیون در مجلس هم همین جایگاه را دارد و یک تشکل است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که این موارد در کشورهای دیگر چندان به چشم نمی‌خورد تا بتوانیم از تجربیات بین‌المللی بهره ببریم. زیرا این موانعی را که ما در انتخابات شاهد هستیم مانند رد‌صلاحیت گسترده ندارند. در کشورهای توسعه‌یافته سیاسی احزاب نقش اساسی و ارگانیک در انتخابات ایفا می‌کنند. قانون انتخابات این کشورها قانون انتخابات حزبی هم هست. احزاب به‌طور ارگانیک در انتخابات سهم دارند. برای همین می‌بینیم صحن مجلس آنها صحنه فعالیت و عمل احزابی است که نمایندگانشان به آن وارد شده‌اند. آنها با تمام توان کارشناسی، توان عملیاتی و به خصوص توان تشکیلاتی احزاب در پشت این نمایندگان قرار دارند و طبیعی است که فراکسیون‌های آنها اعم از اقلیت و اکثریت فراکسیون‌های قوی و قدرتمندی هستند که می‌توانند اثربخشی خود را داشته باشند. در انتخابات‌های ما به ویژه در انتخابات اخیر با وجود ردصلاحیت‌های گسترده و با توجه به، به حاشیه رانده شدن احزاب در موقع انتخابات و اینکه نیروهای توانمند جامعه و اصلاح‌طلب را از رقابت محروم کردند طبیعی است شرایط متفاوتی رقم بخورد و رفتارهای غیر‌هماهنگ نمایندگان مجلس و راه‌یافتگان لیست امید هم حاصل همین رویکرد است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید