شناسه خبر : 1034 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا رئیس‌جمهور چین به ایران آمد؟

چین، نه سیاه و نه سفید

در سال‌های اخیر و هم‌زمان با ورود حجم زیادی از انواع کالاهای چینی کم‌کیفیت، موج فرهنگی - اجتماعی «ضدچینی» در ایران به راه افتاد و این موضوع چنان در میان اقشار جامعه گسترش یافت که هر کالای بی‌کیفیت و بی‌ارزشی را چینی تلقی می‌کردند.

index:1|width:50|height:50|align:right سیدضیاءالدین خرم‌شاهی/مدرس دانشگاه، تحلیلگر مسائل اقتصاد بین‌الملل
در سال‌های اخیر و هم‌زمان با ورود حجم زیادی از انواع کالاهای چینی کم‌کیفیت، موج فرهنگی-اجتماعی «ضدچینی» در ایران به راه افتاد و این موضوع چنان در میان اقشار جامعه گسترش یافت که هر کالای بی‌کیفیت و بی‌ارزشی را چینی تلقی می‌کردند. البته بازرگانان و واردکنندگان نیز با وارد کردن نازل‌ترین نوع محصولات بر این موج نگران‌کننده دامن می‌زدند و برخی از آنان با یکدیگر در بنجل‌آوری رقابت می‌کردند. همین مساله سبب نوعی بدبینی به تجارت با چین شده است. به نحوی که بسیاری معتقدند اگر ایران در زمان تحریم‌ها چاره‌ای جز تجارت با چین نداشته، اکنون که سایه تحریم‌ها در حال محو شدن است، می‌تواند و باید شریک دیگری را جایگزین چین کند. اگرچه بخشی از چنین انتقاداتی درست است اما فارغ از لطمات واردشده به بدنه اقتصاد کشور، در اثر خروج ارز «ارزان‌قیمت» و ورود کالاهای کم‌ارزش توجه به یک واقعیت را نباید از ذهن دور داشت و آن بزرگ و مهم بودن کشور چین است.
چین یکی از قدرت‌های بزرگ سیاسی-اقتصادی دنیاست که با اعمال سیاست‌های هوشمندانه و با بهره‌گیری از مردم سختکوش و قناعت‌پیشه توانسته سهمی بزرگ را در اقتصاد دنیا به خود اختصاص دهد. تا آنجا که اخیراً یوآن در کنار ارزهای مهم مبادلاتی دنیا در حال خودنمایی است و توانسته خود را در جوار ارزهایی چون دلار، یورو، وون و... جای دهد.
اعمال سیاست‌های صحیح اقتصادی و استفاده بهنگام از موقعیت‌های پیش‌آمده منجر شده تولید محصول در کشور چین بسیار مقرون به صرفه باشد و منجر به پایین آمدن قیمت تمام‌شده محصولات در چین شود. پایین بودن هزینه تولید در این کشور بستری را فراهم ساخته که برترین برندهای دنیای امروز با انتقال کارخانه‌های خود به چین تلاش کنند از مواهب پایین بودن هزینه تولید برخوردار شوند. همین عامل سبب شده چین بتواند جایگاهی کم‌مانند را برای امروز خود کسب کند و شاید بتوان جایگاهی کم‌مانند را برای چین در سال 2020 هم پیش‌بینی کرد.
آنچه قابل ذکر است، توجه به این نکته است که کالاهای چینی، بازارهای تولیدی قدرتمندترین اقتصادهای دنیا را نه به رقابت بلکه به چالش کشانده و بیراه نیست اگر ادعا شود بسیاری از محصولات صنعتی و غیرصنعتی دنیا تاب رویارویی با تولیدات مشابه چینی را ندارند. به‌عنوان نمونه می‌توان به صنعت تولید مبلمان در ایالات متحده و صنایع پوشاک در جنوب اروپا اشاره کرد که قافیه را تا حدودی در برابر رقیب چینی باخته است.
در بررسی رابطه تجاری ایران و چین باید نگاهی به سال‌های تحریم هم داشت. در سال‌های تحریم‌های گسترده غرب علیه ایران، چین توانست به بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران تبدیل شده و عملاً تحریم‌ها را در چندین حوزه بشکند و مانع فشار بیشتر بر ایران شود. در آن سال‌ها حجم مبادلات تجاری بین دو کشور به بیش از 100 میلیارد دلار رسید که حدود نیمی از این حجم از طریق کانال‌های رسمی صورت گرفته و نیم دیگر را مبادلات غیررسمی تشکیل می‌داده است.
حال تحریم‌ها برداشته شده، کشورهای اروپایی و آنها که سال‌ها با ایران ارتباطی نداشته‌اند مجدداً خواستار بازگشت به بازار ایران هستند اما بدون تردید ایران نباید کمک‌های چین در دوران تحریم را فراموش کند و با اقبالی که اروپاییان امروز به بازار ایران به خرج می‌دهند نباید از شریک یک‌سوم مبادلاتش در سال‌های اخیر روی برگرداند.
از سوی دیگر چین نه‌تنها اکنون جایگاه بی‌بدیلی در تجارت جهانی دارد، بلکه چشم‌انداز پیش روی تجارت این کشور هم بسیار قابل توجه و روشن است. در چنین شرایطی عقلایی نیست که ایران از تجارت با چین چشم‌پوشی کند تنها به این دلیل که شرکای دیگری احتمالاً در راه ایران هستند. مجموع سخنان فوق بر ویژگی‌های مهم و قابل توجه کشور چین دلالت دارد و پرداختن به این واقعیت که نادیده گرفتن و کم انگاشتن چین کاری است غلط و قطعاً به زیان منافع ملی و البته این بار باید کشور چین را به گونه دیگری دید.
دیدار شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین پس از سفر ۲۰۰۲ جیانگ زمین بعد از ۱۴ سال و همزمان با اجرای برجام و رفع تحریم‌ها از ایران، در حالی اتفاق افتاد که او اولین رئیس‌جمهوری است که در پی اجرایی شدن برجام به ایران وارد شد و البته در چند ماه قبل از آن پوتین رئیس‌جمهور مقتدر روسیه نیز به جمهوری اسلامی وارد شد و رفتارهای بسیار زیرکانه و پرمعنای ایشان توانست توجه بسیاری از کشورها را به آینده پس از تحریم ایران جلب کند. سفر این دو رئیس‌جمهور اما دارای تفاوت‌های متعدد و پیام‌های گوناگون است. به هر روی حضور شی جین پینگ یک رویداد مهم و حاوی پیام ویژه‌ای برای ایران و کشورهای دیگر بود. این سفر به نظر من سفری گرانمایه است زیرا همچنان که پیش از این مطرح شد، چین یکه‌تاز تجارت با ایران در سال‌های تحریم بوده است و اینک آمده است تا فصل جدیدی را در روابط دو کشور بگشاید.
همراه داشتن شش وزیر اقتصادی و سه معاون رئیس‌جمهور وزن این هیات را به حدی رسانده که نمی‌توان آن را کم انگاشت و حاصل سفر نیز تبادل و امضای 17 سند همکاری بود و بخش برجسته این سفر امضای سند راهبردی درجه یک چین بود. سندی که سطح روابط تجاری چین و ایران را برای سالیانی طولانی مشخص می‌کند و چین تاکنون تنها با چند کشور مشخص سندی در این درجه منعقد کرده و عمده اسناد تبادل‌شده بین چین و دیگر شرکای تجاری‌اش در حد درجات دو الی چهار بوده است. ضمن آنکه سند راه ابریشم نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و علاوه بر نقش تجاری آن، دارای بار تاریخی است.
نکته دیگر که باید مورد توجه و پیگیری قرار گیرد، توان سرمایه‌گذاری چین در عرصه‌های مختلف اقتصادی است که این توان را می‌توان با انتقال دانش فنی توام ساخت و بیشترین بهره را از آن گرفت.
هرچند منافع درازمدت ایران اقتضا می‌کند که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد نگذاریم و وابسته تام به یک کشور نشویم، اما به هر روی باید روی چین یک حساب ممتاز باز کرد. تجربه چین در خطوط برقی راه‌آهن و بیوفیول‌ها و برخی دیگر از عرصه‌ها، تجربه گران‌سنگی است که به‌شدت مورد نیاز ماست.
اما آنچه به نظر من تا حدودی مغفول مانده و باید مورد توجه بیشتر قرار بگیرد، پیوندهای فرهنگی دو کشور است. شاید در بادی امر تصور بر این باشد که ایران و چین هیچ ارتباط فرهنگی با هم ندارند. اما واقعیت این است که در بخش‌های فلسفه، هندسه و طب دو کشور دارای پیشینه‌ای بسیار نزدیک به یکدیگر هستند تا جایی که آبشخور فلسفه کنفسیوس و فلسفه ایرانی را یکی می‌دانند و البته بخش تاریخ و باستان‌شناسی هم از مواردی است که باید مورد تفاهم قرار گیرد.
لذا به باور نگارنده دولتین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین باید به موازات روابط اقتصادی، به ایجاد بسترهای حقوقی-قضایی و فرهنگی-علمی نیز پرداخته و زمینه تاسیس انجمن‌های علمی مشترک و دانشگاهی و نیز مراکز داوری بین‌المللی برای جلوگیری از آسیب رسیدن به تجار دو کشور را فراهم کنند.
در این مجال باید نگاه عمومی به چین، محصولات چینی و تکنولوژی چینی را تغییر دهیم. این دگرگونی رخ نخواهد داد مگر با تغییر الگوی خرید و واردات از چین و روی‌آوری بازرگانان از خرید کالاهای ارزان‌قیمت به کالاهای باکیفیت و برخوردار از تکنولوژی‌های برتر و هدایت آن توسط دولت در مسیری که خروجی نهایی بازی برد-برد برای طرفین باشد.
در نهایت اینکه چین را نه باید سفید مطلق دید و نه سیاه کامل. چین کشوری است با نقاط قوت فراوان که البته ضعف‌هایی هم دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها