تاریخ انتشار:
دختران شینآبادی و حافظه ضعیف ما
نگین سنندج در میان شعلههای آتش
روزنامههای کشور تیترهای نخست روزهای ابتدایی هفته پیشین را به سینما و تحولات اخیر گفتمانی دولت در مواجهه با آن اختصاص دادند.
روزنامههای کشور تیترهای نخست روزهای ابتدایی هفته پیشین را به سینما و تحولات اخیر گفتمانی دولت در مواجهه با آن اختصاص دادند. ماجرا نیز از روز ملی سینما و هدیه دولت جدید به سینماگران آغاز شد. در این روز شاهد بودیم که پس از ماهها کشمکش خانه سینما بازگشایی شد و قرار شد این خانه به صاحبان اصلی آن مسترد شود. در روز ملی سینما بخش اعظم سینماگران بنام کشور در ضیافت وزارت فرهنگ دولت روحانی حضور یافتند تا به صورتی مدنی و آشکار حمایت خود را از این اقدام دولت حسن روحانی اعلام کنند. «بهار» در بخشی از گزارش خود درباره این نشست به اظهارات حجتالله ایوبی معاون سینمایی وزارت ارشاد پرداخت و به نقل از وی نوشت: «امروز 21 شهریورماه خانه سینما با حکم آقای علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، بازگشایی میشود و با امضای این حکم، فعالیتهای این نهاد صنفی قانونی و رسمی از سر گرفته خواهد شد. ما در ایران تنها یک نظام جمهوری اسلامی و یک خانه سینما خواهیم داشت... مساله خانه سینما در دو، سه سال اخیر، مساله ارزشها و انقلاب نبود. مشکل به وجود آمده حاصل یک مساله صنفی بود، اما متاسفانه گاهی با بعضی ادله توسط برخیها، به
مساله اساسی کشور تبدیل شد و جامعه را نگران کرد. ضمن اینکه سیاسی شدن مساله فرهنگی مانند خانه سینما نیز حاصل بیتدبیری بود و خوب مدیریت نشد.» شرق در گفتوگوی کوتاهی که با معاون وزیر ارشاد انجام داده برخی از ابهامات درباره عملکرد تیم فرهنگی دولت پیشین را با ایوبی در میان میگذارد. معاون سینمایی وزارت ارشاد در پاسخ به پرسشی درباره «الیزابت کوتانپیر» وکیل فرانسوی پرونده شکایت از فیلم «آرگو» تاکید میکند: «خانم کوتانپیر یک وکیل فرانسویاند که متاسفانه ایشان را خوب میشناسم. با توجه به شناختم حتی اگر قرارداد کتبی هم با خانم کوتانپیر داشتیم، شاید به سمت فسخ آن پیش میرفتیم، چه برسد به اینکه ما قرارداد شفاهی با ایشان داریم. چون هر دفعه میآیند و گزارشی میدهند و پول میگیرند...تعدادی وکیل در اروپا هستند که به وکلای شیطان معروفند. اینها وکیل کسانی میشوند که به دلایلی هیچکس حاضر نیست وکالتشان را قبول کند. واقعاً فکر میکنم چنین وکیلی در حد و شأن نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.» رئیس سازمان سینمایی در بخش دیگری از این گفتوگو به هزینه و فایده شکایت از این فیلم سینمایی نیز اشاره و تصریح کرد: «... اصلاً فرض کنید یک
دادگاه فرانسوی این فیلم را محکوم کرد. خب دستاورد ما چیست؟ هیچ!» وی در بخش دیگری از اظهارات خود به صورت تلویحی از بودجه دستودلبازانه دولت احمدینژاد برای ساخت فیلم سینمایی «لاله» انتقاد کرد و به رسانهها گفت: «اختصاص 17میلیارد تومان بودجه به فیلمی که معلوم نیست نهایت آن چه میشود، درست است؟ بهتر نبود با 10میلیارد از این رقم کل سینماهایمان را دیجیتال میکردیم!؟» طبق گزارش «اعتماد» سینماگرانی چون فرشته طائرپور، جهانگیر کوثری، بهمن فرمانآرا، رخشان بنیاعتماد، رضا میرکریمی، احمدرضا درویش، پرویز پرستویی، جهانگیر الماسی، کیومرث پوراحمد، تورج منصوری، گلاب آدینه، امین تارخ، محمدعلی سجادی، مهدی فخیمزاده، علیرضا داوودنژاد، همایون ارشادی، مهتاب کرامتی، نورالدین زرینکلک، داریوش فرهنگ، آتیلا پسیانی، رضا کیانیان، داریوش اسدزاده، مازیار میری، عزیزالله حمیدنژاد، همایون اسعدیان، علیرضا خمسه، عزیز ساعتی، محمدرضا مقدسیان، تورج منصوری، ناصر صفاریان، ابراهیم فروزش، منوچهر شاهسواری، رامبد جوان، رویا تیموریان، مسعود رایگان، محمدعلی طالبی و... در این مراسم حضور یافته بودند. از اعضای موسوم به «قانونیها» هم جمال شورجه و حبیبالله
کاسهساز حضور داشتند که در میانه صحبتهای ایوبی درباره وضعیت خانه سینما و آینده، سالن را ترک کردند. کیهان اما در این ایام از تحولات وزارت ارشاد راضی به نظر نمیرسید. این روزنامه شنبه هفته گذشته در خبری ویژه به ماجرای خانه سینما اشاره و تاکید کرد: «گویا برخلاف نظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر بازگشت آرامش و اتحاد به سینمای کشور باید شاهد افزایش تنش و درگیری در این عرصه باشیم.» همچنان که روز پنجشنبه جامعه صنفی تهیهکنندگان و برخی صنوف دیگر در بیانیهای اعلام کردند حضور در مهمانی روز ملی سینما را تحریم میکنند. در این بیانیه آمده بود: «بوی تعفن دورویی تمام فضای سینما را برداشته است. تسخیرکنندگان بیست و چندساله سینما، چون اختاپوس بر ساختمان پوسیده «خانه سینما» چنگ انداختهاند. ظاهراً مدیران ناآگاه، گرسنگی مزمن اهالی سینما را به بازی گرفتهاند. یاران بیکار و گرسنه سینمایی در مهمانی پرشکوه اما باطل جمعهشب، 22 شهریور سازمان سینمایی، شرکت نمیکنند. پیوند رانتخواران با مدیران نابلد مبارک باد!»
دختران شینآبادی و حافظه ضعیف ما
اگر به سنندج سفر کرده باشید و در این شهر زیبا به تفرج پرداخته باشید بدون شک تصویر کوه آبیدر و فضای سبز آن هیچگاه از ذهنتان پاک نمیشود. فضای سبزی که چشم هر رهگذری را به سوی خود جلب میکند و محلی شده است برای تمدد اعصاب شهروندان و بازدید مسافران داخلی و خارجی. در ماههای اخیر از منجنیق فلک هر روز دهها سنگ کوچک و بزرگ به سوی محیط زیست کشور پرتاب میشود. به نظر میرسد در هفته گذشته یکی از این سنگها به حوالی سنندج اصابت کرد و آبیدر را زیر و رو کرد. در عصر یکشنبه هفته پیش بسیاری از شهروندان سنندجی توسط پیامکی از آتش گرفتن نگین این شهر آگاه شدند. سنندجیها به محض دریافت خبر برای نجات آبیدر بسیج شدند و به کمک نیروهای امدادی شتافتند. وسعت آتشسوزی به حدی بود که با وجود حضور نیروهای آتشنشانی، هلال احمر، ارتش، جنگلبانی، ناجا و مردمی که برای حفظ آبیدر به منطقه هجوم آورده بودند تا نیمههای شب آتش مهار نشد و متاسفانه بخشهای بزرگی از این جنگل طعمه حریق شد و به تاریخ پیوست. مسوول روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی کردستان فردای آن روز به ایرنا گفت: «بخشی از فضای سبزکوه آبیدر مشرف بر شهر سنندج بر اثر آتش زدن عمدی توسط افراد ناشناس طعمه آتش شد و از میان رفت...تاریکی، صعبالعبور بودن مسیر دسترسی به منطقه و شدت باد، روند مهار آتش را با کندی روبهرو کرد، اما سرانجام ماموران امدادی پس از حدود شش ساعت توانستند آتش را مهار کنند.» وی همچنین تصریح کرد: «حضور به موقع مردم یکی از مهمترین عواملی بود که موجب جلوگیری از سرایت حریق به دیگر بخشهای آبیدر شد و سبب شد تا این آتشسوزی بیش از این به منطقه خسارت وارد نکند.» امیدواریم باز هم شاهد درخشش نگین سبز سنندج از دامنه کوه آبیدر باشیم.
دختران شینآبادی و حافظه ضعیف ما
اینقدر سیر حوادث در این سرزمین پرشتاب است که برخی اوقات حتی خبرهای یک هفته پیش نیز بسیار قدیمی و دور به نظر میرسند. با این توضیح یک پرسش خیلی ساده از شما داریم. شینآباد شما را به یاد چه میاندازد. یادتان هست که زمستان پارسال دختران معصوم یک کلاس ابتدایی در این روستا قربانی ندانمکاری مسوولانی شدند که از سویی ادعای هوشمندسازی کلاسهای درس را داشتند و از سوی دیگر از تامین یک بخاری استاندارد برای این کودکان عاجز بودند. بخاری غیراستانداردی که شعلههایش جان چند دانشآموز را گرفت و آینده چند دانشآموز و خانوادههای آنان را تباه کرد... شرق در اقدامی قابل تحسین در ابتدای سال تحصیلی جدید در گزارشی به وضعیت بازماندگان آن روز نحس پرداخته است. در بخشی از این گزارش میخوانیم «ناهار را میهمان خانه سیما» شدیم. به شینآباد که رسیدیم، «سیدمحمد» پدر «سیما» سر قرار، کنار «مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد» حاضر بود...سیما در چارچوب در حیاط ایستاده بود و به نشانه سلام سر تکان میداد. چهرهاش عجیبتر از آن چیزی بود که تصور میکردم. ابروهایش نصفه شده بود. لالههای گوشش کامل نبود. از بینی تنها یک بند انگشتی باقی مانده بود. دستها مچاله و صورتش به شکلی بود که حتی ایدهآلیستترین ذهنها هم نمیتوانست تصور کند، سیما شادکام قبل از 15 آذر سال 1391، روزی که مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد در آتش سوخت، چه چهرهای داشته است... باز هم میپرسم و سیدمحمد مرا در عمل انجامشده دیگری قرار میدهد. میگوید فیلمی داریم از انتقال دختران از تبریز به اصفهان و خیز برمیدارد به سمت دیویدی تا فیلم را برایمان پخش کند. باز هم به آرامی به او تذکر میدهم که شاید برای روحیه دختران خوب نباشد و میگوید مشکلی نیست، خود دختران بارها این فیلم را دیدهاند. فیلم با آیاتی از قرآن شروع میشود و با موسیقیای حماسی، حمیدرضا حاجیبابایی وزیر سابق آموزش و پرورش وارد بیمارستان میشود. دیویدی دسته گلی از سوی آموزش و پرورش استان اصفهان است که بیش از آنکه تصویری از انتقال کودکان از تبریز به اصفهان را نشان دهد، فیلمی است تبلیغاتی برای حمیدرضا حاجیبابایی که چطور عروسکها را در میان کودکان پخش میکند. چطور با والدین همکلام میشود. چطور به پرستاران و مسوولان آموزش و پرورش دستور میدهد. همزمان سیدمحمد میگوید، این فیلم را باور نکنید...میگوید: «اولین باری که به تهران آمدیم، در بیمارستان 15 خرداد مشکلاتی برای ما به وجود آمد که نیاز به امضای نامهای از سوی وزیر آموزش و پرورش را داشتیم. اول صبح همراه با سیما به وزارتخانه رفتم و تا ساعت یک ظهر پشت در دفتر وزیر بودیم که به ما گفتند وزیر در اردوگاه شهید باهنر در جماران است. از آنجا به اردوگاه رفتیم تا ساعت هشت شب که وزیر را دیدیم و دستور بستری شدن دختران در بیمارستان ساسان را داد.» ...در یک کلام میتوان گفت دختران مدرسه شینآباد، 9 ماه پس از حادثه آتشسوزی در این مدرسه، حال و احوال و اوضاع مناسبی ندارند. از مجموع 28 دانشآموز آسیبدیده در حادثه آتشسوزی مدرسه ابتدایی انقلاب اسلامی شینآباد، دو دانشآموز یعنی سیران یگانه و سارینا رسولزاده فوت کردند. از مجموع 26 دانشآموز دیگر 14 دانشآموز وضعیت بهتری دارند و آثار کمی از سوختگی در بدن و صورت آنها مانده است. اما 12 دانشآموز دیگر یعنی فریده امیدوار، آمنه راک، نادیا صالح، مبینا پرکم، آمنه اسماعیلپور، مهناز محمدپور، سیما شادکام، سیما مرادی، آرزو طاهرآبادی، شادی ابراهیمیان، اسرین معروفی و اسمعه دروی اوضاع مناسبی ندارند و هرکدام آثار سوختگی در صورت، گردن، دست و بدن خود را دارند.
در حالی که به نظر میرسد بسیاری از مسوولان اصولاً دیگر به یاد این عزیزان نیستند، اما باید تاکید کرد که نمیتوان به صرف بیکفایتی و یا ضعف مسوولان این امر شانه را بالا بیندازیم و مسوولیت خود را به عنوان یک انسان درباره آنان فراموش کنیم. شاید اینجا فرصتی باشد تا با حضور موثر خود کمکاری مدیران پرادعا را به رخشان بکشیم و در کنار آن لبخند را به صورت این عزیزان بازگردانیم. در این مسیر شهرام ناظری خواننده شهیر کشور پیشقدم شده و بخشی از عواید کنسرتهای هفته گذشته خود را به دانشآموزان شینآبادی اختصاص داده است. انشاءالله سایر شهروندانی که میتوانند در این زمینه اقداماتی داشته باشند نیز به میدان گام نهند و تلخی سال تحصیلی گذشته را از کام دانشآموزان شینآبادی و خانوادههای آنان بزدایند.
دختران شینآبادی و حافظه ضعیف ما
اگر به سنندج سفر کرده باشید و در این شهر زیبا به تفرج پرداخته باشید بدون شک تصویر کوه آبیدر و فضای سبز آن هیچگاه از ذهنتان پاک نمیشود. فضای سبزی که چشم هر رهگذری را به سوی خود جلب میکند و محلی شده است برای تمدد اعصاب شهروندان و بازدید مسافران داخلی و خارجی. در ماههای اخیر از منجنیق فلک هر روز دهها سنگ کوچک و بزرگ به سوی محیط زیست کشور پرتاب میشود. به نظر میرسد در هفته گذشته یکی از این سنگها به حوالی سنندج اصابت کرد و آبیدر را زیر و رو کرد. در عصر یکشنبه هفته پیش بسیاری از شهروندان سنندجی توسط پیامکی از آتش گرفتن نگین این شهر آگاه شدند. سنندجیها به محض دریافت خبر برای نجات آبیدر بسیج شدند و به کمک نیروهای امدادی شتافتند. وسعت آتشسوزی به حدی بود که با وجود حضور نیروهای آتشنشانی، هلال احمر، ارتش، جنگلبانی، ناجا و مردمی که برای حفظ آبیدر به منطقه هجوم آورده بودند تا نیمههای شب آتش مهار نشد و متاسفانه بخشهای بزرگی از این جنگل طعمه حریق شد و به تاریخ پیوست. مسوول روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی کردستان فردای آن روز به ایرنا گفت: «بخشی از فضای سبزکوه آبیدر مشرف بر شهر سنندج بر اثر آتش زدن عمدی توسط افراد ناشناس طعمه آتش شد و از میان رفت...تاریکی، صعبالعبور بودن مسیر دسترسی به منطقه و شدت باد، روند مهار آتش را با کندی روبهرو کرد، اما سرانجام ماموران امدادی پس از حدود شش ساعت توانستند آتش را مهار کنند.» وی همچنین تصریح کرد: «حضور به موقع مردم یکی از مهمترین عواملی بود که موجب جلوگیری از سرایت حریق به دیگر بخشهای آبیدر شد و سبب شد تا این آتشسوزی بیش از این به منطقه خسارت وارد نکند.» امیدواریم باز هم شاهد درخشش نگین سبز سنندج از دامنه کوه آبیدر باشیم.
دختران شینآبادی و حافظه ضعیف ما
اینقدر سیر حوادث در این سرزمین پرشتاب است که برخی اوقات حتی خبرهای یک هفته پیش نیز بسیار قدیمی و دور به نظر میرسند. با این توضیح یک پرسش خیلی ساده از شما داریم. شینآباد شما را به یاد چه میاندازد. یادتان هست که زمستان پارسال دختران معصوم یک کلاس ابتدایی در این روستا قربانی ندانمکاری مسوولانی شدند که از سویی ادعای هوشمندسازی کلاسهای درس را داشتند و از سوی دیگر از تامین یک بخاری استاندارد برای این کودکان عاجز بودند. بخاری غیراستانداردی که شعلههایش جان چند دانشآموز را گرفت و آینده چند دانشآموز و خانوادههای آنان را تباه کرد... شرق در اقدامی قابل تحسین در ابتدای سال تحصیلی جدید در گزارشی به وضعیت بازماندگان آن روز نحس پرداخته است. در بخشی از این گزارش میخوانیم «ناهار را میهمان خانه سیما» شدیم. به شینآباد که رسیدیم، «سیدمحمد» پدر «سیما» سر قرار، کنار «مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد» حاضر بود...سیما در چارچوب در حیاط ایستاده بود و به نشانه سلام سر تکان میداد. چهرهاش عجیبتر از آن چیزی بود که تصور میکردم. ابروهایش نصفه شده بود. لالههای گوشش کامل نبود. از بینی تنها یک بند انگشتی باقی مانده بود. دستها مچاله و صورتش به شکلی بود که حتی ایدهآلیستترین ذهنها هم نمیتوانست تصور کند، سیما شادکام قبل از 15 آذر سال 1391، روزی که مدرسه انقلاب اسلامی شینآباد در آتش سوخت، چه چهرهای داشته است... باز هم میپرسم و سیدمحمد مرا در عمل انجامشده دیگری قرار میدهد. میگوید فیلمی داریم از انتقال دختران از تبریز به اصفهان و خیز برمیدارد به سمت دیویدی تا فیلم را برایمان پخش کند. باز هم به آرامی به او تذکر میدهم که شاید برای روحیه دختران خوب نباشد و میگوید مشکلی نیست، خود دختران بارها این فیلم را دیدهاند. فیلم با آیاتی از قرآن شروع میشود و با موسیقیای حماسی، حمیدرضا حاجیبابایی وزیر سابق آموزش و پرورش وارد بیمارستان میشود. دیویدی دسته گلی از سوی آموزش و پرورش استان اصفهان است که بیش از آنکه تصویری از انتقال کودکان از تبریز به اصفهان را نشان دهد، فیلمی است تبلیغاتی برای حمیدرضا حاجیبابایی که چطور عروسکها را در میان کودکان پخش میکند. چطور با والدین همکلام میشود. چطور به پرستاران و مسوولان آموزش و پرورش دستور میدهد. همزمان سیدمحمد میگوید، این فیلم را باور نکنید...میگوید: «اولین باری که به تهران آمدیم، در بیمارستان 15 خرداد مشکلاتی برای ما به وجود آمد که نیاز به امضای نامهای از سوی وزیر آموزش و پرورش را داشتیم. اول صبح همراه با سیما به وزارتخانه رفتم و تا ساعت یک ظهر پشت در دفتر وزیر بودیم که به ما گفتند وزیر در اردوگاه شهید باهنر در جماران است. از آنجا به اردوگاه رفتیم تا ساعت هشت شب که وزیر را دیدیم و دستور بستری شدن دختران در بیمارستان ساسان را داد.» ...در یک کلام میتوان گفت دختران مدرسه شینآباد، 9 ماه پس از حادثه آتشسوزی در این مدرسه، حال و احوال و اوضاع مناسبی ندارند. از مجموع 28 دانشآموز آسیبدیده در حادثه آتشسوزی مدرسه ابتدایی انقلاب اسلامی شینآباد، دو دانشآموز یعنی سیران یگانه و سارینا رسولزاده فوت کردند. از مجموع 26 دانشآموز دیگر 14 دانشآموز وضعیت بهتری دارند و آثار کمی از سوختگی در بدن و صورت آنها مانده است. اما 12 دانشآموز دیگر یعنی فریده امیدوار، آمنه راک، نادیا صالح، مبینا پرکم، آمنه اسماعیلپور، مهناز محمدپور، سیما شادکام، سیما مرادی، آرزو طاهرآبادی، شادی ابراهیمیان، اسرین معروفی و اسمعه دروی اوضاع مناسبی ندارند و هرکدام آثار سوختگی در صورت، گردن، دست و بدن خود را دارند.
در حالی که به نظر میرسد بسیاری از مسوولان اصولاً دیگر به یاد این عزیزان نیستند، اما باید تاکید کرد که نمیتوان به صرف بیکفایتی و یا ضعف مسوولان این امر شانه را بالا بیندازیم و مسوولیت خود را به عنوان یک انسان درباره آنان فراموش کنیم. شاید اینجا فرصتی باشد تا با حضور موثر خود کمکاری مدیران پرادعا را به رخشان بکشیم و در کنار آن لبخند را به صورت این عزیزان بازگردانیم. در این مسیر شهرام ناظری خواننده شهیر کشور پیشقدم شده و بخشی از عواید کنسرتهای هفته گذشته خود را به دانشآموزان شینآبادی اختصاص داده است. انشاءالله سایر شهروندانی که میتوانند در این زمینه اقداماتی داشته باشند نیز به میدان گام نهند و تلخی سال تحصیلی گذشته را از کام دانشآموزان شینآبادی و خانوادههای آنان بزدایند.
دیدگاه تان را بنویسید