شناسه خبر : 12768 لینک کوتاه

نگاهی به لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها از منظری دیگر

تهدید معاش

فرض کنید در عرصه موسیقی فعال هستید. سال‌ها درس خوانده یا آموزش دیده‌اید. فرض کنید بعد از سال‌ها، از هفت‌خوان دریافت مجوز عبور کرده و آلبومی را با هزینه‌ای به‌طور میانگین ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان منتشر کرده‌اید. چند ساعت - ‌ گاهی حتی نیم ساعت - ‌ بعد از انتشار، یک جست‌وجوی ساده در «گوگل» می‌کنید و می‌بینید که انواع لینک‌های دانلود - ‌ با کیفیت بالا یا بدون کیفیت - اثرتان در هزاران سایت غیرمجاز یا حتی مجاز وجود دارد؛ البته شوکه می‌شوید. انگار، کسی یک کبریت برداشته و زیر چند ده میلیون تومان شما روشن کرده است. اما مهم نیست.

سما بابایی
فرض کنید در عرصه موسیقی فعال هستید. سال‌ها درس خوانده یا آموزش دیده‌اید. فرض کنید بعد از سال‌ها، از هفت‌خوان دریافت مجوز عبور کرده و آلبومی را با هزینه‌ای به‌طور میانگین 30 تا 40 میلیون تومان منتشر کرده‌اید. چند ساعت -‌ گاهی حتی نیم ساعت -‌ بعد از انتشار، یک جست‌وجوی ساده در «گوگل» می‌کنید و می‌بینید که انواع لینک‌های دانلود -‌ با کیفیت بالا یا بدون کیفیت- اثرتان در هزاران سایت غیرمجاز یا حتی مجاز وجود دارد؛ البته شوکه می‌شوید. انگار، کسی یک کبریت برداشته و زیر چند ده میلیون تومان شما روشن کرده است. اما مهم نیست. اتفاقاً این دانلودها، شاید این امکان را به وجود آورد تا تعداد زیادتری از مخاطبان کار شما را بشنوند. اصلاً بسیاری از خواننده‌ها و آهنگسازان این روزها، اثرشان را به شکل رایگان در سایت‌ها می‌گذارند و خودشان اجازه دانلود را به طرفداران‌شان می‌دهند. این‌طوری می‌توانند تعداد مخاطبان بیشتری را به خود جلب کنند و اصلاً شاید مشتریان بیشتری برای برگزاری کنسرت‌هایشان. انتشار آلبوم از همان ابتدا هم سودده نبوده است؛ از طریق کنسرت است که می‌شود هزینه‌های انتشار آلبوم را تامین کرد. خب؛ با هر مصیبتی که هست، آلبوم شنوندگان خودش را پیدا کرده است. حالا زمان مناسبی برای برگزاری کنسرت است. اما یادتان باشد که باید «کنسرت‌گذار»ی باشد که این کار را انجام دهد. برگزاری کنسرت، اصلاً کار ساده‌ای نیست و هزینه‌هایی دارد که شاید از عهده شمای هنرمند خارج باشد. شما باید پولی برای تامین این هزینه‌ها داشته باشید:

شبی 40 میلیون تومان اجاره سالن برگزاری کنسرت
اجاره LED و دکور صحنه
شبی پنج میلیون تومان هزینه اماکن و نیروی انتظامی
هزینه تبلیغات
سهم سایت‌ها یا فروشگاه‌های فروش بلیت
دستمزد نوازنده‌ها، خواننده و عوامل پشت صحنه

این لیست می‌تواند همین‌طور ادامه داشته باشد که البته جزیی‌ کردن آن فایده چندانی ندارد. مثلاً اینکه باید لباس‌های مناسب برای گروه خریداری کنید و... . اینها نباید چندان نگران‌تان کند. می‌توانید با پول بلیت‌ها، بخشی از مشکل را برطرف کنید. این روزها قیمت بلیت‌های کنسرت سر به فلک می‌کشد و تا 200 هزار تومان هم می‌رسد. حتی تالار وحدت هم بلیت کنسرت‌هایش را به 150 هزار تومان رسانده است. وزارت کشور و میلاد از این هم بیشتر می‌گیرند. حالا همه این هزینه‌ها را کرده‌اید، ماه‌ها هم تمرین کرده‌اید و بالاخره مجوز اجرای برنامه‌تان را گرفته‌اید؛ اتفاقاً برنامه با استقبال زیادی هم مواجه شده است؛ مثلاً اینکه 15 هزار بلیت در عرض چند ساعت فروخته‌اید -‌ همای‌، سه هزار بلیت در دو ساعت -‌ چرا رفتی، 1400 بلیت در یک ساعت -‌ پالت-‌... می‌توانید از خوشحالی بال دربیاورید؛ اما این همه ماجرا نیست. کسی، نهادی، گروهی می‌تواند از شما یا برنامه‌تان خوشحال نباشد و چند روز و چند ساعت مانده به برگزاری کنسرت، آن را لغو کند... به همین سادگی. یک نامه به دست شما یا کنسرت‌گذار برسد و همه چیز تمام شود. رویا به باد رود. ...

لغو زنجیره‌ای
«زنجیره‌ای» در ایران کلمه شناخته‌شده‌ای است. شناخته‌شده و پرهراس. این‌بار شکل تازه‌ای از این زنجیره‌ها رخ داده است: «لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها». البته قرار نبود ماجرا به این شکل باشد؛ رئیس‌جمهوری از همان ابتدا، از همان مناظرات انتخاباتی‌اش از «موسیقی» گفت. از هنرمندان این عرصه، از «شجریان» نام برد و از اینکه در چند سال گذشته، نتوانسته در ایران به اجرای برنامه بپردازد، اظهار تاسف کرد. معاون هنری‌اش را هم «علی مرادخانی» انتخاب کرد؛ کسی که 13 سال -‌ تمام سال‌های دوران اصلاحات- به عنوان رئیس مرکز موسیقی -‌ آن زمان هنوز موسیقی، مرکز داشت و نه دفتر- فعالیت کرد؛ کسی که مورد اعتماد اهالی موسیقی است و مورد حمایت‌شان. قرار بود «امید» و «تدبیر»، موسیقیدانان را همراهی کند؛‌ اما همیشه کسانی هستند برای مانع شدن از امید؛ به همین خاطر است که دلیل لغو متعدد اکثر کنسرت‌های موسیقی نه وزارتخانه تحت نظر «علی جنتی» که کسان دیگرند. یک ‌بار عامل برهم خوردن برنامه‌ها، گروه‌هایی هستند که قبل‌ترها گروه «فشار» خوانده می‌شدند و این روزها به اسم افراد «خودسر» شناخته می‌شوند. یک ‌بار اداره اماکن مانع برگزاری کنسرت می‌شود. یک ‌بار فرمانداری، یک بار قوه قضائیه، یک ‌بار سالن بی‌هیچ دلیلی برنامه را لغو می‌کند و این «یک‌بار»‌ها همچنان ادامه پیدا می‌کند تا وضعیت به شرایطی می‌رسد که هم‌اکنون دیده می‌شود و اینها همه در حالی است که این برنامه‌ها دارای مجوز رسمی از نهادهای قانونی هستند. یعنی مجوز برگزاری برنامه به اعضای گروه داده شده است؛ اما این مجوزها بی‌هیچ دلیل منطقی و گاه حتی اصلاً بی‌هیچ دلیلی لغو می‌شوند.index:2|width:300|height:200|align:left
این اتفاقات در شرایطی رخ می‌دهد که به شکل عملی در تعداد زیادی از ماه‌های سال امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد، مثلاً در همین ماهی که به سر می‌بریم -‌ ماه مبارک رمضان- جز ارکسترهای دولتی، گروه‌ها امکان اجرای برنامه را ندارند. از آن طرف به خاطر ایام عزاداری سالار شهیدان در ماه‌های محرم و صفر و همچنین ایام فاطمیه و از آن طرف، برگزاری جشنواره‌های دهه فجر، اهالی موسیقی عملاً امکانی برای اجرای برنامه جز در روزهای معدودی ندارند. در همین رابطه «حسین نوش‌آبادی» - سخنگوی وزارت ارشاد که معاون حقوقی، پارلمانی و امور استان‌های این وزارتخانه نیز هست- درباره دلیل لغو کنسرت‌های مجوزدار در برخی استان‌ها و شهرستان‌ها در ماه‌های گذشته، چنین توضیح داده است: «برای برگزاری کنسرت در استان‌ها باید دستگاه فرهنگی و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با یکدیگر هماهنگ باشند. ما همیشه متذکر شده‌ایم که اداره‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان‌ها قبل از صدور مجوز برای کنسرت‌ها باید هماهنگی‌های لازم را برای این کار با شورای تامین استان انجام دهند تا در صورت صادر شدن مجوز، هیچ مانعی وجود نداشته باشد. ضمن آنکه انتظار می‌رود وقتی هماهنگی‌ها انجام شد، مسائل دیگری مطرح نشود و آنهایی که دغدغه مسائل فرهنگی را دارند، پیش از صدور مجوز، نگرانی‌هایشان را مطرح کنند. وزارت ارشاد از لغو مجوز کنسرت‌ها در بعضی شهرستان‌ها ناخرسند است، به همین دلیل، به مدیران استانی وزارت ارشاد تاکید کرده‌ایم که پیش از صدور هر مجوزی برای کنسرت، هماهنگی‌های لازم را با بخش‌های مختلف انجام دهند.»
اما لغو یک برنامه موسیقایی،‌ چه تاثیراتی دارد؟ عدم امنیت روانی؟ سرخوردگی هنرمندان؟ افزایش نارضایتی عمومی؟ اینها همه مسائل مهمی است که لغو یک کنسرت به همراه دارد؛ اما راستش را بخواهید اینها اگرچه مسائل مهمی است که باید به آنها پرداخت؛ اما در عین حال لغو یک کنسرت، نتیجه‌ای بسیار عمیق‌تر دارد و اصلاً به همین خاطر است که آنهایی که کنسرت‌ها را به هم می‌ریزند و لغو می‌کنند، خوب از نتیجه کار اطلاع دارند؛ بدون برگزاری کنسرت، چرخ فعالیت‌های اقتصادی فلج خواهد شد و به این ترتیب، امکان حیات موسیقایی برای عده کثیری از اهالی موسیقی امکان‌پذیر نخواهد شد. در واقع برگزاری کنسرت، تنها فعالیت سودده در موسیقی ایران است. هر‌چند که کنسرت‌گذار ناگزیر است هزینه‌های بسیاری برای برگزاری یک کنسرت صرف کند؛ اما در نهایت این برگزاری کنسرت است که علاوه بر آنکه این امکان را برای هنرمندان به وجود می‌آورد که در ارتباطی نزدیک با مخاطبانش قرار گیرند، پولی نیز از اجرای کنسرت‌های خود داشته باشند. حال لغو یک برنامه زنده، آن هم در شرایطی که معمولاً چند ساعت به اجرا مانده و تمامی هزینه‌ها انجام شده است؛ چه تاثیری بر این چرخه اقتصادی خواهد گذاشت؟
«مسعود شعاری» - آهنگساز و نوازنده سه‌تار- نظر خودش را در این باره دارد. او می‌گوید لغو یک کنسرت موسیقی، می‌تواند حیات این هنر را از بین ببرد: «اهالی موسیقی مثل هر صنف دیگری، باید زندگی کنند. مثل پزشکان، نانوایان،مهندسان یا هر کس دیگری که به کار مشغول است. شما فرض کنید به پزشکان گفته شود شما دیگر نمی‌توانید جراحی کنید‌... خب این مساله علاوه بر آنکه سلامت جامعه را به شکلی اساسی مورد تهدید قرار می‌دهد، باعث خواهد شد که پزشکان نتوانند به زندگی خود به شکل طبیعی ادامه دهند. حال اگر به یک موزیسین گفته شود شما حق ندارید کنسرت برگزار کنید؛ او چگونه باید زندگی خود را تامین کند؟ از چه راهی این امکان برایش وجود خواهد داشت؟ لغو کنسرت‌ها در این سال‌ها و به خصوص در ماه‌های اخیر که تشدید شده است، باعث شده زندگی قشر عظیمی از جامعه هنری با مشکلات متعددی روبه‌رو شود. هر هنرمندی برای خلق یک اثر هنری، نیازمند آن است که مسائل اولیه زندگی‌اش تامین باشد. او باید بتواند ابتدا یک زندگی عادی داشته باشد و چرخه زندگی‌اش بچرخد.
در این شرایط هم برگزاری کنسرت، تنها اتفاقی است که این امکان را به او می‌دهد؛ اما وقتی یک برنامه را لغو می‌کند؛ این چرخه چطور می‌تواند ادامه داشته باشد؟ اتفاقاً تنها موزیسین‌ها درگیر این مساله نیستند. از صدابردار، نورپرداز، مسوول دکور و سالن و شرکت‌های فروش بلیت همه در این چرخه اقتصادی دخیل هستند و آن وقت در یک «لحظه» همه‌چیز آسیب می‌بیند و به اصطلاح، نان عده زیادی قطع می‌شود. خوشبختانه از آنجا که من فعالیت چندانی در برگزاری کنسرت ندارم و بیشتر فعالیت‌هایم، به مساله آموزش مرتبط است،‌ می‌توانم با فراغ بال بیشتری در این خصوص صحبت کنم؛ چون شبهه شخصی دیدن مساله وجود ندارد. شاید عده‌ای تصور کنند که می‌شود این اتفاق را با آموزش جبران کرد؛ اما از آن طرف هم مشکلات بسیاری وجود دارد؛ مثلاً برای چند سال امکان آموزش موسیقی در فرهنگسراها را از بین برده بودند و به این طریق قشر عظیمی از معلمان موسیقی بیکار شده بودند. از آن گذشته، با بروز اتفاقاتی از این دست، نسل بعد از ما از ادامه کار دلسرد خواهد شد. آنها وقتی چنین مسائلی را می‌بینند،‌ دیگر انگیزه‌ای برای فعالیت ندارند. از آن طرف بحث مخاطبان موسیقی هم مطرح است. کسانی که با وجود تمام مشکلات احتمالی اقتصادی، مبلغی پرداخت کرده و بلیت یک برنامه را می‌خرند. کنسرت، جریان متقابلی میان موزیسین و مخاطب است که با لغو آن، هر دو طرف آسیب می‌بینند.»
اما آیا آن‌طور که آقای شعاری می‌گوید، اهالی موسیقی یک صنف هستند؟ البته قانون آنها را به عنوان یک صنف می‌شناسد. نهاد صنفی هم دارند؛ اما میان آنان و مثلاً «نانوایان» به عنوان یک صنف تفاوت وجود دارد. کسی بی‌هیچ بهانه‌ای نمی‌رود یک نانوایی را تعطیل کند، اما «کنسرت» را می‌تواند. گروتسک ماجرا هم اینکه کسی گردن هم نمی‌گیرد که چطور چنین چیزی امکان‌پذیر است. «دولتی»ها می‌گویند تنها نهادی که مسوول برگزاری کنسرت است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ اما سخنگوی ناجا می‌گوید: «ماده 20 آیین‌نامه مصوب هیات وزیران صراحتاً اشعار می‌دارد که برگزاری هرگونه برنامه هنری و نمایشی مستلزم تحصیل اجازه مخصوص از نیروی انتظامی است. برای اداره اماکن یکسری وظایف تعریف شده و ماموریت خاص خودش را برای بررسی شرایط فیزیکی و امنیتی دارد.» به برخی اظهارنظرها توجه کنید تا این گره در ذهن‌تان کورتر شود.
وزیر ارشاد: ما هر مجوزی که برای اجرای کنسرت‌های مختلف صادر کرده‌ایم پای اجرای آن طبق مقررات ایستاده‌ایم و از آنها دفاع کرده‌ایم، هرچند برخی افراد و گروه‌ها با اجتهاد خود بعضاً مانع اجرای برخی از کنسرت‌ها می‌شوند. دولت در حوزه فرهنگ و هنر بر اساس توصیه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید و همچنین طبق مقررات و موازین فعالیت می‌کند. اگر هرگونه فعالیت فرهنگی، ادبی و هنری در چارچوب مقررات و ضوابط ترسیم‌شده اجرا شود قطعاً هیچ‌گونه مشکلی نیست و راهبرد دولت در حوزه فرهنگ همان انجام امور طبق مقررات و ارزش نهادن به صاحبان و پیشکسوتان فرهنگ و هنر این مرز و بوم است.
رئیس‌جمهور: ما در زمینه فرهنگی همان‌طور که از اول اعلام کردیم معتقدیم که امور فرهنگی باید به اصحاب فرهنگ واگذار بشود. فضا را باید به‌گونه‌ای ترسیم کنیم که آن کسانی که می‌خواهند از کالای فرهنگی استفاده کنند بتوانند به خوبی استفاده کنند و تولیدکنندگان هم بتوانند به خوبی تولید کنند. مرجع ما قانون است. وقتی مرجع قانون مشخص شده دخالت دیگران درست نیست. اینکه تصور شود این کار خوب است یا بد است همان اشکالی است که قبلاً گفتم که ما باید به قانون عمل کنیم و نباید اجتهاد شخصی کنیم. ما باید خود را ملتزم به قانون کنیم. یادمان باشد که وقتی در چارچوب قانون مجوز برای کنسرتی داده می‌شود و مردم بلیت می‌خرند و آماده می‌شوند، این‌گونه دخالت‌ها تضییع حقوق مردم است.
معاون هنری وزارت ارشاد: با ورود رئیس‌جمهور به این بحث شاید جریان‌های مختلف به این فکر کنند که چرا باید یک گروه مجوز صادر کند و گروه دیگر آن را لغو کند. ما در حوزه محتوایی و فعالیت‌های فرهنگی تمام کارهایی را که بایسته است انجام می‌دهیم تا کاری که درمی‌آید، در جامعه نشر پیدا کند. منتها بعضی وقت‌ها مشکلاتی مانند مکان برگزاری به وجود می‌آید که باید آنها را هماهنگ کنیم. هنرمندان زیاد در طیف‌های گسترده علاقه‌مند به حضور در فعالیت‌ها هستند. یک وقتی هست که یک مسیر مشخص در اندازه‌های کوچک برای فعالیت‌ها تعیین می‌شود، اما الان طیف وسیع و گسترده‌ای می‌خواهند ورود پیدا کنند. فکر می‌کنم هر چقدر بتوانیم با نگاهی که الان نظام به هنرمندان و جذب آنها دارد و به حضور آنها علاقه‌مند است به موضوع نگاه کنیم می‌توان به ادامه فعالیت هنرمندان در قالب ارزش‌های نظام پرداخت.
اینها را بالاترین رده‌های فرهنگی جامعه می‌گویند، با وجود این همچنان برنامه‌ها با لغو همراه می‌شود. مهم نیست که این برنامه چه باشد و چه هنرمندی اجرایش کند. می‌تواند کنسرتی از «مجید خراط‌ها» یا «احسان خواجه‌امیری» باشد یا کنسرت «کیهان کلهر». برا- کنسرت‌گذار- که اجرای برنامه کلهر را نیز در دست داشت، می‌گوید: «طبیعی است که من از لغو این کنسرت بسیار متضرر شدم. اما آنچه من با آن مواجه هستم، ضررهای مادی است و این در حالی است که هنرمند و همچنین مردمی که برای دیدن یک برنامه آمده‌اند، دچار ضررهای معنوی سنگینی می‌شوند. شاید بتوان ضرر مالی را به نوعی جبران کرد، اما ضررهای معنوی را به هیچ‌وجه نمی‌توان جبران کرد. به خصوص اینکه این روزها، همواره مشکلات جدیدی به وجود می‌آید. برای مثال کنسرت کیهان کلهر، یک کنسرت بدون کلام بود، اما به خاطر حضور چند نوازنده خارجی مانع از برگزاری کنسرت شدند. در حالی که موسیقی کیهان کلهر یک موسیقی فاخر اینترومنتال است. جالب آنکه این روزها، کنسرت‌های فاخر یعنی کنسرت‌هایی که کمتر سود اقتصادی برای تهیه‌کننده و هنرمند داشته باشد، لغو می‌شوند و برنامه‌های موسیقی پاپ بدون مشکلی مدام و به شکلی گسترده برگزار می‌شود. به نظر می‌رسد در این میان یک تعمدی وجود دارد که حتی اگر نگاه «دلواپسان» را هم در نظر بگیریم، این مساله به شکلی نمود پیدا می‌کند که گویی یک جدال با موسیقی سنتی ایران وجود دارد، برای مثال ما برای برگزاری کنسرت «کیهان کلهر» و «بروکلین رایدر» از دفتر موسیقی مجوز گرفته بودیم. حتی ویزای نوازنده‌ها هم آماده بود و با وزارت امور خارجه هم هماهنگ شده بود. حتی مجوز اقامت و بلیت هواپیما نیز تهیه شده بود و اتاق‌ها رزرو شده بودند. هیچ کسی هم دلیل ماجرا را نمی‌گوید. یعنی کسی نیست که پاسخ دهد چرا این کنسرت لغو شده است؟ کجای کار مشکل داشته است. به همین خاطر است که تهیه‌کنندگان رغبتی به تهیه‌کنندگی در عرصه موسیقی فاخر نخواهند داشت.»
این در حالی است که «قانون» می‌گوید: «معمولاً زمانی که کنسرت برگزار می‌شود و به دلایلی در آخرین لحظه لغو می‌شود برگزارکننده می‌تواند از طریق محاکم دادگستری، وزارت ارشاد یا نهادی که موجب برهم زدن کنسرت شود قانونی اقامه دعوا کند. وقتی کنسرتی در چارچوب قانونی انجام می‌شود؛ لغو شدن آنها خلاف قانون به حساب می‌آید.»
به همین خاطر است که «حمیدرضا نوربخش» - مدیرعامل خانه موسیقی -‌ در این باره می‌گوید: «ما به عنوان تنها نهاد صنفی هنرمندان در عرصه موسیقی به دنبال این مساله هستیم که اگر برنامه‌ای لغو شد، لااقل مسائل حقوقی و ضرر و زیان هنرمندان تامین شود. جلسات متعددی برگزار شده است. بالاخره یک کنسرت بسته به گروهی که آن را اجرا می‌کند با هزینه‌هایی مواجه است. در برخی از شهرستان‌ها جدای از ضرر و زیان‌هایی که هنرمندان با آن مواجه می‌شوند، شخص برگزار‌کننده کنسرت هم با مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شود. او گاهی تمام سرمایه خود را برای اجرای یک برنامه می‌گذارد و در صورت لغو، با مشکلات متعددی مواجه می‌شود. برخی از کنسرت‌گذارهای فعال در شهرستان‌ها بعد از این روبه‌رو شدن با یک یا دو لغو برنامه، دیگر نمی‌توانند از زیر بار این مساله رها شده و کمر راست کنند. در چنین شرایطی بالاخره یک نفر باید در این مورد پاسخگو باشد. ما در عرصه سینما شاهد بودیم که مسوولان به این موضوع اندیشیده‌اند که اگر فیلمی ساخته شد و به خاطر برخی از مسائل از اکران بازماند، فارابی یا سایر نهادهای مربوطه آن فیلم را می‌خرند و در این‌باره پاسخگوی تهیه‌کننده هستند. سوال اصلی این است که برای برنامه‌ای که در حوزه موسیقی روی آن سرمایه‌گذاری، تبلیغ و هزینه می‌شود چه باید کرد؟ در پاره‌ای از موارد برخی از هنرمندان بعد از هزینه‌ای که برای رفت و آمد، اسکان و... می‌کنند در لحظه آخر با دستور لغو کنسرت‌شان مواجه می‌شوند. در اینجا صحبت فقط بر سر پول مردم نیست که بگوییم مردم می‌آیند و پول بلیت‌شان را می‌گیرند. چه کسی در مورد سرمایه‌ای که تلف شده، پاسخگو خواهد بود؟ نهادهای ذی‌ربط برای این موضوع هم باید راهکارهایی وضع کنند و بگویند هر مرجعی که یک برنامه قانونی را لغو می‌کند و با این کار در واقع روی قانون پا می‌گذارد، باید جوابگوی تبعات آن هم باشد.
این یک خواست جدی در عرصه موسیقی است. متاسفانه هیچ‌کس به این بخش از ماجرای لغو کنسرت‌ها توجه نمی‌کند. وقتی این مساله خبری می‌شود موج اعتراضی به وجود می‌آید؛ اما بخش مهمی که مغفول می‌ماند، سرمایه‌ای است که در این بین تلف شده است. در همین برنامه اخیری که در تهران لغو شد، حدود 15 هزار بلیت فروخته شده بود. افراد زیادی درگیر راه‌اندازی کنسرت بوده‌اند که هر کدام‌شان هزینه‌هایی داشته‌اند. صحبت بر سر یک ریال و دو ریال نیست، به همین خاطر است که تاکید می‌کنم، اعتراض و پیگیری ما در این زمینه جدی است. امیدوارم از این به بعد شاهد لغو هیچ کنسرتی نباشیم؛ اما اگر هم این اتفاق افتاد، باید خلأهای قانونی موجود در بخش حقوقی مرتفع شده باشند تا هنرمند و کنسرت‌گذار متضرر نشوند. بیشترین کار در مورد این موضوع از دست دولت محترم ساخته است. در اینجا لازم می‌دانم از آقای رئیس‌جمهور به خاطر موضع‌گیری‌های اخیرشان درباره لغو کنسرت‌ها تقدیر و تشکر کنم و البته آرزو کنم این پیگیری‌ها ادامه‌دار باشد.»

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها