شناسه خبر : 14167 لینک کوتاه

گفت‌و‌گو با جواد شیرازی، نماینده سابق بانک جهانی در هند

انتخابات هند یک زلزله بود

آنچه در هند رخ داده را یک زلزله می‌داند؛ گرچه برندگان انتخابات پارلمانی هنوز برنامه اقتصادی‌شان را اعلام نکرده‌اند، اما معتقد است آنان که با شعار احیای اقتصاد اکثریت قاطع کرسی‌های مجلس هند را گرفتند، راه سختی پیش‌رو دارند. دکتر جواد شیرازی، نماینده سابق بانک جهانی در هند سه دلیل اصلی شکست حزب کنگره ملی را کاهش رشد اقتصادی، بالا رفتن نرخ تورم و افزایش فساد می‌داند.

سرگه بارسقیان

آنچه در هند رخ داده را یک زلزله می‌داند؛ گرچه برندگان انتخابات پارلمانی هنوز برنامه اقتصادی‌شان را اعلام نکرده‌اند، اما معتقد است آنان که با شعار احیای اقتصاد اکثریت قاطع کرسی‌های مجلس هند را گرفتند، راه سختی پیش‌رو دارند. دکتر جواد شیرازی، نماینده سابق بانک جهانی در هند سه دلیل اصلی شکست حزب کنگره ملی را کاهش رشد اقتصادی، بالا رفتن نرخ تورم و افزایش فساد می‌داند. به عقیده اقتصاددان سرشناس ایرانی، آنچه حزب ملی‌گرای بهاراتیا جاناتا (بی‌جی‌پی) در انتخابات اخیر برداشت کرد، ریشه در اقداماتی دارد که مانموهان سینگ، نخست‌وزیر فعلی هند از سال ۱۹۹۱ شروع کرده بود؛ میوه‌ای که طبقه متوسط هند از دنیای مدرن چشیدند و حاضر نیستند به گذشته برگردند؛ به رشد اقتصادی پایین و ریاضت اقتصادی. شیرازی ۹ ماه قبل از بحران اقتصادی سال ۱۹۹۱ رئیس بخش عملیات و مطالعات اقتصادی هند در بانک جهانی شد؛ کاری که آن را برای یک اقتصاددان مثل خودکشی می‌داند «چون هندی‌ها اصلاً به توصیه‌ها گوش نمی‌کنند». او در دهه ۱۹۷۰ دو بار به هند سفر کرده و فکر می‌کرد دیر یا زود به توصیه‌ها توجه خواهد شد. مدت کوتاهی طول کشید که وضع عوض شد. مانموهان سینگ که با انتخابات اخیر باید جای خود را در سمت نخست‌وزیری به نارندرا مودی بدهد، معمار اقتصاد هند بود. آشنایی شیرازی با سینگ هم به دوران اصلاحات اقتصادی هند باز‌می‌گردد؛ نخست‌وزیری که شیرازی او را پاک و شایسته می‌داند اما در دورانش فسادهای بزرگی رخ داد که همان دولتش را بر زمین زد.



‌‌‌تحلیل شما از نتایج انتخابات پارلمانی هند چیست؟ چقدر با ارزیابی‌هایی از قبیل شکست تاریخی حزب کنگره ملی در رفراندوم عمومی هند، پایان اقبال به چپگرایان (حزب کنگره ملی) و آغاز سلطه ملی‌گرایان (بهاراتیا جاناتا) بر سیاست و اقتصاد هند موافقید؟ آیا آنچه شاهدش خواهیم بود آغاز «فصلی نو در تاریخ هند» به تعبیر رسانه‌های غربی است؟
شکست حزب کنگره ملی و پیروزی حزب بی‌جی‌پی (بهاراتیا جاناتا) در این دوره از انتخابات پارلمانی هند از مدت‌ها قبل قابل پیش‌بینی بود. آنچه شاید موجب تعجب و غافلگیری همگان شد، میزان موفقیت بی‌جی‌پی بود، چون در 30 سال گذشته سابقه نداشته که حزبی به تنهایی و بدون ائتلاف با احزاب دیگر، اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان را به دست بیاورد، حتی پیش‌بینی‌های چند هفته پیش حاکی از آن بود که حزب بی‌جی‌پی با کمک گروه‌های دیگر و به‌صورت ائتلافی خواهد توانست در انتخابات پیروز شود، ولی نتایج نشان می‌دهد حزب بی‌جی‌پی به تنهایی 282 کرسی از 543 کرسی مجلس را به دست آورده است. آنچه رخ داد یک «زلزله» بود که از چند جنبه قابل تجزیه و تحلیل است، یکی اینکه چرا موفقیت به این میزان بوده، دوم اینکه چه نوع اثراتی در نحوه اداره هند در آینده خواهد داشت. یکی از دلایل میزان بالای موفقیت حزب بی‌جی‌پی این بود که در انتخابات به‌صورت ماهرانه‌ای وارد شدند، تکنیک‌های جدید را به کار گرفتند؛ گویا در آن واحد در صد جای مختلف حامیان آنها تجمع می‌کردند و نطق آقای نارندرا مودی، کاندیدای حزب برای مقام نخست‌وزیری هند پخش می‌شده است. کمپین خیلی پرخرجی بوده، ارقام دقیق وجود ندارد ولی صحبت از 500 تا 700 میلیون دلار هزینه است. چه موافقان و چه مخالفان نمره بالایی به مدیریت انتخابات و شخصیت دینامیک آقای مودی می‌دهند. جنبه مهم‌تر مساله پایان حاکمیت 10‌ساله اخیر حزب کنگره است. در انتخابات قبلی در سال 2009 حزب کنگره به پیروزی بزرگی نائل و صاحب بیش از 200 کرسی شدند که با کمک متحدانش توانست دولتی ائتلافی تشکیل بدهد. طی سال‌های 2004 تا 2009 در دوره‌ای پنج‌ساله رشد اقتصادی هند نزدیک به 9 درصد در سال بود که در تاریخ مدرن هندوستان دوره نادری بوده و امیدهایی برانگیخت که هند بتواند این میزان رشد را برای سال‌های متمادی حفظ کند. میزان رشد حدود هشت درصد هم امکان‌پذیر و هم برای ایجاد اشتغال در هند لازم است، چون جمعیت هند فوق‌العاده جوان است؛ حدود دوسوم جمعیت هند زیر 35 سال است. از نظر مردم بازدهی اقتصادی دولت حزب کنگره بعد از سال 2009 افت کرد، ابتدا به شش درصد و در دو سال اخیر به حدود چهار تا پنج درصد رسید که این میزان رشد اقتصادی بازگشتی بود به دوره قبل از اصلاحات سال 1991 و این ناامیدی بزرگی برای مردم هند ایجاد کرد. علاوه بر آن تورم در دو سال اخیر افزایش زیادی داشت و به حدود 9 درصد رسید که برای کشوری مانند هندوستان رقم بالایی حساب می‌شود. این همزمان شد با ازدیاد فساد اقتصادی در سطوح وسیع آن هم در دوره نخست‌وزیری آقای مانموهان سینگ که خود فرد بسیار پاک و شایسته‌ای است و کوچک‌ترین فسادی ندارد. همین موضوع خیلی‌ها را ناامید کرد و این پرسش ایجاد شد که چطور می‌شود با داشتن چنین نخست‌وزیری، میزان فساد چنان افزایش بیابد. در نتیجه کاسته شدن رشد اقتصادی توام با افزایش تورم و فساد مردم را از حزب کنگره ناامید کرد.
البته باید این واقعیت را هم در نظر داشت که از موقعی که راجیو گاندی در سال 1991 به قتل رسید و بعد همسرش سونیا گاندی به‌تدریج رهبری حزب را به دست گرفت، یک نوع اضطراب ملی در هند وجود داشته که حکومت دارد سلسله‌ای می‌شود، چون خانواده‌های گاندی از زمان استقلال هندوستان در بیش از 60 سال پیش به‌جز چند سال کوتاهی در مسند قدرت بودند و این احساس در سال‌های اخیر به نوع دیگری بروز پیدا کرد و با وجود اینکه نخست‌وزیر آقای مانموهان سینگ رابطه خانوادگی و سیاسی قبلی با خانواده گاندی نداشت اما این تصور به وجود آمده بود که او موقتاً نخست‌وزیر است تا بعداً فرزندان گاندی و مخصوصاً راهول گاندی بتوانند نخست‌وزیر شوند. این مسیر سیاسی مورد علاقه مردم هند نیست. اگر همه عوامل را کنار یکدیگر قرار دهیم، به سادگی می‌توان دریافت که موقعیتی برای تغییر کلی در احزاب حاکم به وجود آمد و شخص جذابی مانند مودی که سه دوره سروزیر ایالت گجرات بود و کارنامه موفقی داشت مورد اقبال عمومی قرار گرفت با وجود اینکه خیلی‌ها از گرایش مذهبی حزب ایشان نگرانی دارند.

‌‌تورم، کسری تجارت خارجی، کاهش نرخ برابری روپیه و کمبود سرمایه‌گذاری در صنایع زیربنایی به‌خصوص راه‌سازی، برق و آب و مسائلی مانند فساد اداری و امنیت شهروندان از محورهای مطرح در رقابت‌های انتخاباتی در هند بود. به نظر شما حزب کنگره ملی هند نتوانست کارنامه قابل قبولی در این باره ارائه دهد یا برنامه‌های پیشنهادی حزب بی‌جی‌پی بیشتر با واقعیات موجود و خواست عمومی جامعه هند منطبق بود؟
دولت حزب کنگره در شش ماه اخیر قدم‌هایی برای ساماندهی به وضعیت اقتصاد کلان برداشته بود که انتصاب یک تکنوکرات و اقتصاددان مشهور که دوران حرفه‌ای‌اش را در آمریکا گذرانده بود به‌عنوان رئیس بانک مرکزی با همین هدف صورت گرفت اما سیاستگذاری‌های او به ایجاد رکود نسبی انجامید. هنوز برنامه مودی برای بهبود روند اقتصادی شامل پایین آوردن نرخ تورم و کاهش کسری بودجه اعلام ‌نشده که مشخص شود چه تفاوتی با برنامه‌های حزب کنگره دارد. البته کاهش نرخ تورم اقدامی است در حیطه وظایف بانک مرکزی و کاهش کسری تجارت خارجی هم نیازمند رشد اقتصادی و صادرات بیشتر است. کسری بودجه‌ هند ریشه‌های عمیقی دارد و از نظر ازدیاد مالیات‌ها و کاستن مخارج، تا حدی به همکاری ایالات هم بستگی دارد.
در حدود یک سال پیش حزب کنگره لایحه‌ای را به تصویب رساند که عملاً به دوسوم از جمعیت هندوستان حدود 800 میلیون نفر، اقلام ضروری مانند برنج با قیمت‌های پایین ارائه شود تا از این طریق به طبقات پایین کمک شده باشد. اجرای این برنامه کار مشکلی است هم از نظر بودجه‌ای و هم از نظر عملیاتی. اینکه دولت جدید با این تصمیم چه خواهد کرد، معلوم نیست. جالب این است که حتی وارد کردن این برنامه در فصل انتخابات هم به حزب کنگره کمک نکرد؛ یعنی نشان داده شد که مردم را به این سادگی نمی‌شود گول زد. در این شکی نیست که در سطح ایالتی گجرات رشد اقتصادی بالا بوده و پروژه‌های بزرگی با سرعت اجرا شد، وضع برق، بندرها و جاده‌ها بهبود پیدا کرده است؛ هند در سال‌های اخیر در این موارد شاهد پیشرفت کندی بوده است. دلایلش هم واضح است. یکی اینکه به دست آوردن زمین برای اجرای این پروژه‌ها از نظر قانونی در هند پیچیده است. دوم اینکه، تاثیرات این پروژه‌ها بر محیط زیست موجب وضع مقررات بسیار زیادی در هندوستان شده است. استفاده از معادنی مثل زغال از نظر محیط زیست خیلی مشکل است. حل این موارد از نظر سیاسی در سطح ملی، کار ساده‌ای نخواهد بود، باید صبر کرد و دید که دولت جدید چگونه با این موارد مواجه خواهد شد. در انتخابات جزییات سیاست اقتصادی اعلام نشد. ضمناً باید گفت که گرچه حزب بی‌جی‌پی در مجلس نمایندگان دارای اکثریت قاطعی شده، اما هنوز در مجلس سنای هند (راجیا سابا) اکثریت متعلق به حزب کنگره است و تصمیمات اساسی در هندوستان مخصوصاً در زمینه محیط زیست، حقوق کارگران و... نیازمند موافقت آن مجلس هم هست. بنابراین در پیش‌بینی‌ها باید محتاط بود. این انتخابات مخصوصاً خوش‌بینی زیادی ایجاد کرده است ولی هندوستان مملکت خیلی غامضی است. سال‌های آتی نشان خواهد داد که پیشرفت با چه سرعتی به وجود خواهد آمد.

‌‌‌همان‌طور که اشاره کردید نگاه همگان به کارنامه اقتصادی مودی در گجرات بوده است؛ از تامین برق ۲۴ساعته برای همه خانه‌ها تا بازسازی‌های جاده‌های این ایالت. شعار برندگان انتخابات هم احیای اقتصاد هند است. به نظر شما با مبانی اقتصادی که ملی‌گرایان هندی دارند و امکانات موجود و چالش‌های پیش رو می‌توان امیدی به احیای اقتصاد هند داشت؟ اصولاً احیای اقتصاد هند چگونه قابل اجرا و عملی است؟
در وهله اول باید مقررات و بوروکراسی که موجب کندی پیشبرد امور می‌شود کاهش پیدا کند، این جزو دستورات اولیه دولت جدید خواهد بود. هند همیشه به بوروکراسی خیلی بزرگ و مقررات فراوان معروف بوده است. البته به‌تدریج از سال 1991 این موارد کاهش پیدا کرده‌اند، ولی در چند سال اخیر ظاهراً قدم‌های مهمی برداشته نشده است. بنابراین اگر آقای موندی بتواند از تجربه‌اش در گجرات در سطح ملی استفاده کند و فشار مقرراتی را کم کند و به اصطلاح محیط کسب‌وکار را آزادتر کند، این خود قدم مهمی است. دوم اینکه تجربه بین‌المللی در این 30، 40 سال نشان داده که کشورها، اگر بخواهند از سالی چهار یا پنج درصد بیشتر رشد کنند، باید برای سرمایه‌گذاری خارجی کاملاً آماده باشند. هند با وجودی که در هر دو این موارد پیشرفت زیادی کرده است و اصلاً با هند دهه‌های 1970 و 1980 میلادی قابل مقایسه نیست ولی باز هم موانع زیادی پیش رو دارد؛ مثل درصد سهام خارجی‌ها در صنایع هندی‌ اینکه در کدام قسمت‌ها می‌توان سرمایه‌گذاری کرد. برای مثال سال‌هاست که هند متعهد بوده در چارچوب سازمان تجارت جهانی راه ورود شرکت‌های بین‌المللی را در بخش خرده‌فروشی باز کند. دولت مانموهان سینگ هم سعی کرد برنامه‌ای را در این مورد در دو، سه سال اخیر اجرا کند، ولی با مخالفت‌های بسیار زیادی مواجه شد و حتی آقای مودی گفته است با این موضوع مخالف است. عده زیادی از حامیان حزب بی‌جی‌پی خرده‌فروشان هستند، بنابراین اینکه چگونه این نوع مسائل حساس سیاسی و اجتماعی را با تجارت آزاد بین‌المللی وفق دهند، این خود علامت سوال بزرگی است. حتی در بعضی از گفته‌ها صحبت از خودکفایی هم هست؛ خب مفهوم خودکفایی در دنیای امروز چیست؟ سیاستمداران این را چگونه تعریف می‌کنند؟ یعنی اگر هند می‌خواهد یک صادرکننده بزرگ باشد، در مقابل باید واردکننده بزرگی هم باشد. اقتصاد هند لزوم باز شدن بیشتری را دارد. باید دید عکس‌العمل سرمایه‌گذاران بزرگ هندی برای رقابت بیشتر با سرمایه‌گذاران خارجی و شرکت‌های بزرگ چند‌ملیتی چه خواهد بود. جنبه ناسیونالیسم هم اگر وارد این بحث شود، جریان غامض‌تر می‌شود.

‌‌‌این پیش‌بینی که دولت جدید هند سیاست ریاضت اقتصادی را در پیش خواهد گرفت، چقدر محتمل است؟
اگر مقصود از ریاضت این است که سیاست‌های اقتصادی اتخاذ شوند که رشد کوتاه‌مدت پایین بیاید، خیلی بعید است. با این انتظارات زیادی که دولت جدید با آن مواجه است شاید عملی نباشد که بر ریاضت اقتصادی تکیه کنند. برنامه‌های اجرایی باید مبتنی بر افزایش رشد اقتصادی برای کاهش کسری بودجه باشد؛ روش‌هایی که در اروپا در سه چهار سال اخیر انجام ‌شده در هند قابل اجرا نیست. فقر در آنجا خیلی زیاد است و اگر رشد اقتصادی بالاتر نرود تعداد بیکاران بیشتر خواهد شد. بنابراین من اجرای ریاضت اقتصادی را در شرایط فعلی هند و همچنین خیلی از کشورها، یک استراتژی درست اقتصادی نمی‌دانم.

‌‌‌چه کسانی بیشتر از دیگران در هند نارندرا مودی را می‌خواهند؟ آیا زنان خانه‌دار نقش مهمی در پیروزی حزب بی‌جی‌پی ایفا کرده‌اند، آنان که طی چند سال گذشته به شدت از افزایش قیمت‌ها، تورم و ناامنی اجتماعی نگران بودند و حالا به دنبال کسی رفته‌اند که رویاهایشان را محقق کند؟ برخی از مودی تصویر یک سوپرمن یا رابین‌هود ساخته‌اند که خیلی از هندی‌ها آرزو می‌کنند بیاید و به وضع شان سر و سامان دهد. با مطالبات و انتظارات زیادی که از مودی ایجاد شده، او در آینده سیاست‌هایش را به نفع کدام یک از طبقات اجتماعی اجرا خواهد کرد؟ سعی می‌کند دایره نفوذش را در طبقه متوسط تعمیق کند یا طبقات کم‌درآمد جامعه؟
همان‌طوری که اشاره شد، حزب کنگره به سه دلیل اصلی تنبیه شد، یکی کاهش رشد اقتصادی اخیر، دوم بالا رفتن نرخ تورم و سوم افزایش فساد؛ حزبی که با سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی خود در انتخابات 2009 به پیروزی بزرگی دست یافت. نظرات اصولی مردم هند یا هر کشور دیگری هم به این سرعت نمی‌تواند عوض شود. اینکه یکباره بگویند ما تمام ارزش‌هایی را که در 60 سال اخیر داشته‌ایم کنار گذاشته‌ایم و حالا مرید شخصی مثل مارگارت تاچر می‌شویم! آقای مودی هم فکر نمی‌کنم بتواند سخنگوی گروه خاصی باشد. حامیان او از یک سو سرمایه‌داران بزرگ هندی بودند که مخارج این انتخابات، از شرکت‌های آنان تامین شده است. بنابراین آنها انتظار دارند پروژه‌های بزرگ به سرعت پیش برود، موانع از جلوی پای آنها برداشته شود و احتمالاً به این زودی‌ها وارد رقابت بیشتری با خارجی‌ها نشوند. طبقات پایین‌تر هم طبیعتاً انتظار دارند تورم به سرعت پایین بیاید، رشد اقتصادی افزایش پیدا کند. بنابراین، کار آقای مودی ساده نیست، باید تمام این خواسته‌ها را به نوعی پیش ببرد و جوابگو باشد. مسیر معلوم است؛ مسیر این است که رشد اقتصاد هند باید به حدود هشت درصد برگردد و بهره آن بهتر توزیع شود، اشتغال بیشتر شود، نرخ تورم هم پایین بیاید و فساد هم به طرز چشمگیری کمتر شود.
اقداماتی که آقای مانموهان سینگ از سال 1991 شروع کرد ریشه انتظارات بالایی است که الان مشهود است و نقش اساسی در انتخابات داشته‌اند. تا قبل از سال 1991 طبقه متوسط هند بهره‌ای از دنیای مدرن به این صورت که الان ما می‌بینیم نبرده بودند. آن زمان اگر هندی‌ها اجناس خارجی می‌خواستند باید به سفر می‌رفتند و با چمدان می‌آوردند یا منتظر سوغاتی می‌ماندند. اجناس درجه دو و سه هندی وجود داشت. آقای مانموهان سینگ با سیاست‌ها و تدابیری که انجام داد، موقعیتی به وجود آورد که مردم هندوستان، حداقل طبقه متوسط، میوه‌های دنیای مدرن را بچشند و وقتی چشیدند بیشتر خواستند. نمی‌خواهند برگردند به جایی که ریاضت اقتصادی داشته باشند. سینگ طریق فکر کردن به اقتصاد هند را به کلی تغییر داد که اثرات عمیق داشته و خواهد داشت.
در خاتمه لازم است اشاره شود که خیلی از مریدان سابق حزب کنگره که به آقای مودی رای داده‌اند، در مورد ابقای یک جامعه هندی غیرمذهبی و حفظ حقوق اقلیت‌ها، مخصوصاً حدود 175 میلیون مسلمان نگران هستند. عملکرد دولت ایشان در این مورد و کنترل نیروهای افراطی در داخل حزب برای حفظ ثبات اجتماعی و عدالت بسیار مهم خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها