شناسه خبر : 12468 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

باد در پرچم چاوسیسم؟

شش ماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ونزوئلا، شهروندان آن کشور مجدداً پای صندوق‌های رای رفتند تا جانشین هوگو چاوس رئیس‌جمهور فقید خود را برگزینند.

پدرام سهرابلو
شش ماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ونزوئلا، شهروندان آن کشور مجدداً پای صندوق‌های رای رفتند تا جانشین هوگو چاوس رئیس‌جمهور فقید خود را برگزینند. اطلاعیه رسمی کمیسیون انتخابات ونزوئلا حاکی از آن است که در انتخابات هفته گذشته نیکلاس مادورو کاندیدای جناح حاکم از حزب متحد سوسیالیست با «اکثریت متزلزل» آرا به ریاست‌جمهوری برگزیده شده اما انریکه کاپریلس کاندیدای اصلی اپوزیسیون که حدود ۴۹ درصد آرا را از آن خود کرده هنوز نتایج نهایی را به رسمیت نشناخته و خواهان بازشماری آرا شده است. این انتخابات که ۴۰ روز بعد از درگذشت چاوس برگزار شد محکی برای سنجش اقبال عمومی به تداوم انقلاب بولیواری و ارزیابی واکنش عمومی در مورد وصیت سیاسی چاوس نیز به شمار می‌رفت. هوگو چاوس در ماه مارس گذشته بعد از حدود دو سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان که نوع آن به اطلاع عموم نرسید، تسلیم مرگ شد ولی چند ماه قبل‌تر از هواداران خود خواسته بود تا در صورت نیاز به تجدید انتخابات ریاست‌جمهوری از «نیکلاس مادورو» معاون و کفیل ریاست‌جمهوری حمایت کنند. با این کار، چاوس پرچم انقلاب بولیواری خود را به یکی از یاران وفادار حلقه نزدیک به خود سپرد تا از میراث سیاسی ۱۳ساله او پاسداری و صیانت کند. نیکلاس مادورو و «دیوسدادو کابیو» رئیس کنونی مجلس ملی ونزوئلا از سیاستمداران وفادار به هوگو چاوس اضلاع مثلث قدرتی را تشکیل می‌دادند که رئیس‌جمهوری پیشین در راس آن قرار داشت. با این حال بسیاری گمان می‌کردند که کابیو انتخاب نهایی چاوس برای تکیه زدن بر مسند ریاست‌جمهوری باشد. عملگرایی، پیشینه نظامی و نفوذ کابیو بر بخش قابل توجهی از نیروهای مسلح شانس او را برای جانشینی رئیس‌جمهور بیشتر می‌کرد ولی چاوس ترجیح داد تا شخصیتی سرسخت‌تر و با عیار ایدئولوژیک بیشتر را برای این منظور برگزیند.
«نیکلاس مادورو مورس» به سال ۱۹۶۲ یعنی‌‌ همان سالی که بحران موشکی کوبا می‌رفت تا آتش سومین جنگ جهانی را شعله‌ور کند در شهر مرزی «سان خوزه دو کوکوتا» در کلمبیا به دنیا آمد. پدرش فعال سیاسی و از رهبران اتحادیه‌های کارگری بود. دوران دبیرستان را در شهر «ال وال» یک منطقه کارگری در حومه غربی شهر کاراکاس گذراند. بعد از ترک مدرسه به رانندگی اتوبوس مشغول شد و از این راه تامین معاش می‌کرد. عضویت در اتحادیه دانش‌آموزی اولین تجربه سیاسی او بود. والدین نیکلاس تبار و ریشه یهودی (از یهودیان ساکن شبه‌جزیره ایبری که سفاردی خوانده می‌شوند) داشتند ولی به مسیحیت گرویده بودند و فرزندان‌شان را تحت تعالیم کلیسای کاتولیک پرورش می‌دادند. با این وجود نیکلاس در جوانی به فرقه اتحاد مذهبی «ساتیا سای بابا» اظهار علاقه می‌کرد. این فرقه توسط یک مبلغ هندی که ادعای دروغین الوهیت داشت ایجاد شده بود. در اوایل دهه ۸۰ نیکلاس مادورو به صورت حرفه‌ای و به عنوان نماینده اتحادیه رانندگان مترو به فعالیت سیاسی روی آورد. مادورو در سال ۱۹۸۳ در تیم حفاظتی کمپین «خوزه ویسنته رنجل» کاندیدای احزاب چپگرا در انتخابات ریاست‌جمهوری وارد شد اما نامزد چپگرایان نتوانست در این انتخابات به پیروزی برسد و نتیجه را به رامون لوسینچی واگذار کرد تا آنکه در اواخر دهه ۹۰ فرصت مناسبی دست داد تا چپگرایان مجدداً کاندیدای پر‌جذبه‌ای را که یک سرهنگ سابق ارتش بود به مصاف رقبا بفرستند. در این میان نیکلاس مادورو هم از نامزد حزب چپگرای جنبش جمهوری پنجم حمایت کرد و به ستاد انتخاباتی او پیوست. چند ماه بعد از پیروزی هوگو چاوس در انتخابات ریاست‌جمهوری، نیکلاس مادورو توانست اکثریت آرای لازم برای ورود به مجلس نمایندگان را از حوزه انتخابی کاراکاس کسب کند اما عمر این مجلس کوتاه بود. در سال ۱۹۹۹ هوگو چاوس از محبوبیت و نفوذ خود برای اعمال تغییراتی در قانون اساسی استفاده کرد. برای این منظور مجلس موسسانی تشکیل شد که مادورو نیز به عنوان یکی از نمایندگان پایتخت در آن عضویت داشت. برچیدن نظام دومجلسی در ونزوئلا (مرکب از مجلس نمایندگان و سنا) و جایگزینی آن با سیستم تک‌مجلسی (مجلس ملی) یکی از تغییرات مصوب مجلس موسسان بود که در رفراندوم قانون اساسی از تایید شهروندان نیز گذشت. از این رو در سال ۲۰۰۰ انتخاباتی برای تعیین اعضای مجلس ملی برگزار شد و مادورو مجدداً جواز ورود به پارلمان را دریافت کرد. او چند سالی ریاست مجلس را نیز در دست داشت تا آنکه در سال ۲۰۰۶ به وزارت خارجه رفت و ریاست پارلمان را به همسرش «سیلیا فلوره» تحویل داد. سیلیا فلوره که هم‌اکنون دادستان کل ونزوئلاست در سال ۱۹۹۲ وکیل مدافع سرهنگ هوگو چاوس در دادگاهی بود که به اتهام کودتای او و هم‌قطارانش علیه رئیس‌جمهوری وقت رسیدگی می‌کرد. نیکلاس مادورو در حالی به وزارت خارجه برگزیده شده بود که با هیچ زبان خارجی آشنایی نداشت اما در پیگیری سیاست‌های مورد نظر رئیس‌جمهوری ثابت‌قدم و مصمم نشان می‌داد. تحکیم روابط ونزوئلا با ایران، تقویت اتحاد کشورهای مخالف سیاست‌های واشنگتن و اعلام حمایت صریح کاراکاس از معمر قذافی در جریان انقلاب خون‌بار آن کشور از خطوط اصلی دیپلماسی ونزوئلا در دوران ریاست شش‌ساله آقای مادورو بر وزارت خارجه بوده است. نیکلاس مادورو تا اکتبر سال گذشته میلادی تصدی وزارت خارجه را بر عهده داشت ولی بعد از انتخاب مجدد هوگو چاوس ارتقای رتبه یافت و به معاونت رئیس‌جمهوری منصوب شد و سپس با وخامت حال رئیس‌جمهور عملاً سکان اداره کشور را در دست گرفت و در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر نیز توانست از سد رقیب مقتدر خود عبور کند و کلید کاخ «میرافلورز» را به چنگ آورد. اما به رغم این پیروزی، اوضاع در اردوگاه حزب حاکم چندان مساعد به نظر نمی‌رسد. مقایسه نرخ مشارکت در دو انتخابات اخیر و سبد آرای دو جناح عمده حاکی از روند تدریجی ریزش نیرو‌ها در جناح دولت است. علاوه بر آن مشکلات اقتصادی و کمبود منابع مالی تداوم برنامه‌های رفاهی چاوس را با موانعی مواجه کرده و موازنه دخل و خرج دولت را به هم زده است. از همه اینها مهم‌تر نقش و جایگاه ارتش در معادلات سیاسی ونزوئلاست. بسیاری از ناظران، تبعات سیاسی شدن ارتش در دوره حکومت چاوس را از مخاطرات آتی دولت کاراکاس می‌دانند. اندکی از تحلیلگران هم پا را فرا‌تر گذاشته و از نظامی شدن سیاست سخن می‌گویند. هر چه که باشد فقدان چاوس می‌تواند موجب تشدید تمایلات سیاسی نظامیان شود، صدماتی را بر انسجام و همبستگی ارتش وارد آورده و آنها را بیشتر از گذشته به ورطه سیاست بکشاند. از قضا یکی از بهانه‌های مخالفان دولت برای مخدوش شمردن نتایج انتخابات نیز به موضع‌گیری سیاسی برخی فرماندهان عالی‌رتبه ارتش و زیر پا گذاشتن موازین قانونی مربوط می‌شود. چند هفته پیش «دیه‌گو مولرو» وزیر دفاع با توصیف مخالفان دولت به عده‌ای فاشیست گفته بود که حامیان چاوس با قلب خود به میدان مبارزه می‌آیند. اظهارات او واکنش تند مخالفان را در پی داشت. علاوه بر این اختلافاتی در درون بدنه ارتش نیز وجود دارد. فقدان روحیه همکاری و انسجام میان افسران میانی با فرماندهان عالی که متهم به فساد مالی هستند، وجود گرایش‌های ناسیونالیستی و انترناسیونالیستی در میان نظامیان و احتمال تقسیم وفاداری نظامیان میان رئیس‌جمهور و رئیس مجلس از مهم‌ترین این موارد هستند. مورد اخیر قابلیت تسری به حزب حاکم و ایجاد انشعاب در بزرگ‌ترین حزب چپگرای آمریکای لاتین را نیز داراست. به نظر می‌آید تلاش برای از بین بردن دو‌قطبی موجود در جامعه و تعدیل مواضع طرفین برای افزایش امکان مدارا و همکاری میان نیروهای سیاسی از هر دو جناح راست و چپ تنها راه موثر برای از سر گذراندن موانع ریز و درشتی است که در صورت قصور و غفلت می‌توانند چالش‌زا و خطر‌آفرین باشند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها