شناسه خبر : 45605 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آینده در آتش جنگ

آخرین جنگ خاورمیانه به کجا خواهد رسید؟

 

منیژه موذن / نویسنده نشریه 

جنگ اسرائیل و حماس در سه هفته گذشته، بار دیگر توجه جهان را به تحولات خاورمیانه جلب کرده است. روز 7 اکتبر حماس در حمله‌ای غیرمنتظره به اسرائیل 1400 اسرائیلی را کشت و 240 نفر هم به‌وسیله این گروه، گروگان گرفته شدند. اسرائیل در پاسخ به حمله حماس غزه را محاصره کرد و بمباران مداوم این منطقه در طول سه هفته گذشته ادامه داشته است. اسرائیل مدعی شده که حماس را نابود خواهد کرد و تا نابودی کامل این گروه آتش‌بسی در کار نخواهد بود. وزارت بهداشت غزه اعلام کرده است که حداقل 8525 فلسطینی از جمله 3542 کودک در حملات اسرائیل به غزه از 7 اکتبر تاکنون کشته شده‌اند.

در طول هفته گذشته اسرائیل با استراتژی پیچیده و مبهم، حمله زمینی به غزه را آغاز کرده است. در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، این درگیری‌ها ژئوپولیتیک منطقه را تغییر داده و با نگرانی فزاینده مبنی بر گسترش درگیری در سراسر خاورمیانه همراه بوده است. وضعیت همچنان بی‌ثبات است و پیش‌بینی دقیق چگونگی وقوع حوادث آینده دشوار است. با وجود این، تعدادی از روندهای ژئوپولیتیک کلیدی در حال شکل‌گیری هستند. اما پیامدهای بالقوه این تحولات و معنای آن برای آمریکا و متحدانش چیست.

تعلیق عادی‌سازی در خاورمیانه

مشخصه سیاست ادعایی آمریکا در چند سال اخیر تلاش برای کاهش تنش‌ها در خاورمیانه و عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و تعدادی از کشورهای عربی بوده است. به ویژه توافق آبراهام، که روابط میان اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین را عادی کرد، بسیاری چیزها را تغییر داد. دولت بایدن در تلاشی گسترده مذاکرات میان عربستان و اسرائیل را به مرحله نزدیک به توافق رساند. عربستان سعودی از آمریکا می‌خواست به عنوان بخشی از این توافق، یک پیمان دفاعی متقابل و بزرگ با این کشور امضا شود و همچنین ریاض از واشنگتن خواستار دریافت امتیازات تسلیحاتی قابل توجهی شده بود. بهبود وضعیت فلسطینی‌ها نیز یکی دیگر از شروط عربستان برای نهایی شدن این معامله بود. 

با این حال، رویدادهای اخیر به سرعت این پیشرفت را تضعیف کرد، ثبات داخلی بسیاری از کشورهای خاورمیانه را تهدید و چالش‌های ریشه‌ای را که در عادی‌سازی روابط باقی مانده است، آشکار کرد. در بحبوحه درگیری‌ها تنش خاصی بر روابط اسرائیل با مصر و اردن وارد شده است. در حالی که هر دو کشور روابط خود را با اسرائیل برای چندین دهه عادی کرده‌اند، روابط برای طولانی‌مدت سرد بوده و در هفته‌های اخیر بدتر شده است.

ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، حمله اسرائیل را به عنوان «جنایت جنگی» محکوم کرده است، در حالی که مصر آن را «مجازات دسته‌جمعی» خوانده است. این در حالی است که السیسی، رئیس‌جمهور مصر، نگرانی‌های خود را در مورد حماس، که یکی از آخرین تجسم‌های باقی‌مانده از اخوان‌المسلمین است، ابراز کرده است. السیسی در یک کودتای نظامی یک دهه پیش قدرت را از دست اخوان‌المسلمین گرفت.

هر دو کشور نگرانی‌های جدی در مورد هجوم پناهندگان و پیامدهای امنیتی بالقوه گسترده‌تر برای کشورهای خود دارند. اما علت اصلی نگرانی آنها افزایش حمایت از فلسطینیان در میان مردم خودشان است. مساله‌ای که به اعتقاد آنها نشان‌دهنده ناامیدی مردم از دولت‌های خودکامه خودشان است. در زمان بحران اقتصادی و بی‌ثباتی داخلی، هر دو کشور از بیدار کردن نارضایتی اساسی در میان مردم خود با ناکامی در حمایت از فلسطین اجتناب می‌کنند.

با این حال، در شرایطی که بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به شدت از حملات اسرائیل به غزه انتقاد می‌کنند، لحن آنها بسیار ملایم‌تر از چند سال پیش بوده است. این به این علت است که بسیاری از دلایل منطقی برای نزدیک شدن در سال‌های اخیر درست است. با تلاش جهان برای دور شدن از نفت و گاز، بسیاری از کشورهای خاورمیانه به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود هستند که برای این منظور به ثبات اقتصادی و سیاسی نیاز دارند.

این یک موازنه دقیق برای کشورهاست که باید ایجاد کنند. هر کشوری روایت خاص خود را اتخاذ خواهد کرد و به ویژه پس از حمله حماس، اختلافات قابل توجهی در رویکردها وجود داشت. به عنوان مثال، امارات و بحرین حمله 7 اکتبر حماس را محکوم کردند اما بسیاری دیگر در منطقه این کار را نکردند. با این حال، با تغییر وضعیت، اجماع فزاینده‌ای در میان کشورهای عربی به وجود آمد. در بیانیه مشترک اوایل این هفته، وزرای خارجه 9 کشور عربی هدف قرار دادن غیرنظامیان و آنچه آنها نقض قوانین بین‌المللی در غزه می‌دانند را محکوم کردند.

بدون شک موقعیت آنها تحت تاثیر چگونگی رخ دادن رویدادها در روزها و هفته‌های آینده خواهد بود. ایالات‌متحده موشک‌های کروز شلیک‌شده توسط شورشیان حوثی مورد حمایت ایران در یمن به سمت اسرائیل را رهگیری کرده است، در همین حال موشک‌های اسرائیل به فرودگاه‌های بین‌المللی دمشق و حلب اصابت کرده است. با این حال، بزرگ‌ترین نگرانی در این مرحله، چشم‌انداز پیوستن حزب‌الله به جنگ است. حزب‌الله اعلام کرده که آماده پیوستن به درگیری‌هاست و تبادل آتش میان اسرائیل و حزب‌الله لبنان در مرز، افزایش یافته است. خطر این است که با درگیر شدن بیشتر و بیشتر طرف‌ها در مناقشه، احتمال گسترش درگیری در سراسر خاورمیانه افزایش یابد، حتی اگر بسیاری از کشورها خواهان صلح باشند.

جنگ نیابتی؟

در حالی که خط مقدم این درگیری بین اسرائیل و حماس است، این ماجرا به سرعت به درگیری نظامی بزرگ‌تری از کشورهایی که از دو طرف حمایت می‌کنند تبدیل می‌شود. ایران که هم از حماس و هم از حزب‌الله لبنان حمایت می‌کند، قبلاً در پیام‌های خود در مورد مناقشه به «آمریکا و اسرائیل» اشاره کرده و ایالات‌متحده را برای تشدید خشونت‌ها مقصر می‌داند.

ایالات‌متحده برای مدت طولانی بزرگ‌ترین و قدرتمندترین حامی اسرائیل بوده است. روابط ایالات‌متحده با اسرائیل که بزرگ‌ترین دریافت‌کننده کمک‌های خارجی ایالات‌متحده است، به عنوان ضامن اسرائیل و ارائه 8 /3 میلیارد دلار کمک دفاعی به این کشور در سال، دیرینه است. این حمایت خدشه‌ناپذیر مبتنی بر حس جاه‌طلبی مشترک برای خاورمیانه، پیوندهای تاریخی و افکار عمومی داخلی است. پس جای تعجب نیست که از زمان حمله حماس در 7 اکتبر، ایالات‌متحده در حمایت خود از اسرائیل صریح بوده است. این حمایت شامل ارسال دو ناو هواپیمابر به منطقه برای بازدارندگی سایر بازیگران از حمله، جمع‌آوری اطلاعات و ارائه دفاع هوایی و کمک مستشاری است. ایالات‌متحده همچنین از حق وتوی خود برای جلوگیری از تصویب پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی برزیل در مورد مناقشه استفاده کرد، زیرا به گفته آمریکا در این قطعنامه به حق اسرائیل برای دفاع از خود اشاره‌ای نشده بود.

ایالات‌متحده مدعی است که ایران حملات به نیروها و پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاورمیانه را زیر نظر دارد و حتی آنها را تسهیل می‌کند. در حالی که هم ایالات‌متحده و هم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از طرف‌های مربوطه خود صریح بوده‌اند، هنوز مشخص نیست که هر یک از طرفین برای حمایت از متحدان خود تا چه اندازه مایل هستند پیش بروند. ایران علناً خواستار پایان دادن به حملات اسرائیل به غزه شده است.

ایالات‌متحده با معضل مشابه ایران روبه‌رو است. در حالی که می‌خواهد از منافع خود در خاورمیانه محافظت کند، و حمایت داخلی قوی از اسرائیل در ایالات‌متحده وجود دارد، چالش‌هایی که بایدن در تامین حمایت مالی از بسته کمک نظامی خود به اوکراین با آن روبه‌رو شد، تجربه اخیر ایالات‌متحده در خاورمیانه و فشار رهبران عرب بدون شک باعث می‌شود که در مورد درگیر شدن شدید در بلندمدت احتیاط کند. در واقع، نشانه‌های فزاینده‌ای وجود دارد که می‌گوید در حالی که ایالات‌متحده قاطعانه از اسرائیل حمایت می‌کند، فشار بین‌المللی فزاینده شروع به تغییر موضع آمریکا کرده و این در حالی است که بایدن به‌طور فزاینده‌ای بر وضعیت انسانی در غزه تمرکز کرده است.

نقشی برای چین؟

با روشن بودن دیدگاه‌های ایران و ایالات‌متحده در مورد مناقشه، سوال این است که سایر کشورها چگونه به نقش میانجی و پیامدهای آن برای ژئوپولیتیک گسترده‌تر واکنش نشان خواهند داد. بسیاری به دلیل روابط نسبتاً قوی چین با ایران و نقشی که در میانجیگری روابط ایران و عربستان سعودی بر عهده گرفت، به عنوان یک میانجی بالقوه به این کشور نگاه کرده‌اند.

با این حال، با نشستن ایالات‌متحده بر سر میز، محدودیتی برای قدرت مذاکره چین وجود دارد، در حالی که بدون شک مایل است به عنوان یک بازیگر مرتبط در درگیری‌ها دیده شود.

در واقع رویکرد چین تاکنون تا حد زیادی منعکس‌کننده رویکرد این کشور در مورد حمله روسیه به اوکراین بوده تا خود را به عنوان یک قدرت جهانی بی‌طرف و صلح‌طلب نمایش دهد دهد. البته، چین در این مورد بی‌طرف نیست. این کشور به دنبال گسترش ابتکار کمربند و جاده خود در خاورمیانه است، بنابراین علاقه آشکاری به صلح و ثبات در منطقه دارد. چین همچنین پیوندهای قوی با ایران دارد و تاکنون از محکومیت حمله حماس به اسرائیل اجتناب کرده است. در واقع، تنها در روزهای اخیر بوده که چین حق اسرائیل برای دفاع از خود را به رسمیت شناخته و حتی در آن زمان نیز با تمرکز بر قوانین بین‌المللی و حمایت از غیرنظامیان بوده است. شکاف لفاظی میان زبان چین در مورد درگیری و زبان ایالات‌متحده قابل توجه است. به نظر می‌رسد رویکرد چین بر این فرض استوار است که حداقل در حال حاضر، با دخالت مستقیم، سود چندانی برای این کشور وجود ندارد. در عین حال ناآرامی در خاورمیانه قیمت نفت را بالا خواهد برد و این برای چین به هیچ وجه خوشایند نیست.

نقش روسیه و پوتین

17در حالی که روسیه اساساً به درگیری خود با اوکراین مشغول است، اما به‌طور فعال‌تری به دنبال اتخاذ نقش میانجی در این مناقشه است، بر این اساس که به گفته پوتین، روسیه روابط خوب و سنتی با هر دو طرف دارد، بنابراین نمی‌توان به آن (روسیه) مشکوک بود که از یکی از طرفین درگیری حمایت می‌کند. با این حال، با استقبال روسیه از نماینده‌های حماس و مقامات ایرانی در مسکو، واضح است که هرگونه ادعای بی‌طرفی یا پتانسیل ایفای نقش میانجی به سرعت محو می‌شود.

موضع روسیه تا حدی ریشه در روابط رو‌به‌رشد این کشور با ایران دارد، روابطی که پس از حمله روسیه به اوکراین تقویت شده است.

هرگونه حمایت روسیه از حماس به دلیل نگرانی در مورد طرد کردن بیشتر اسرائیل، که با آنها ارتباطات قوی دارد، به ویژه از طریق دیاسپورای روسیه و اسرائیل که 15 درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند، کاهش خواهد یافت.

در واقع اسرائیل تاکنون از پیوستن به تحریم‌های غرب علیه روسیه یا ارسال تسلیحات به اوکراین خودداری کرده است. با این حال، با توجه به اینکه اوکراین به دنبال استفاده از تزلزل روسیه به عنوان فرصتی برای گرم کردن روابط با اسرائیل است، و یکی از اعضای اصلی حزب حاکم اسرائیل تهدید کرده که روسیه را وادار می‌کند تا بهای حمایت از حماس را بپردازد، این ممکن است یک دلیل گمشده برای دوری روسیه از حماس باشد.

در نهایت، اولین و مهم‌ترین اولویت روسیه همچنان اوکراین است. از این نظر بی‌ثباتی در خاورمیانه به نفع روسیه است. یک سال و نیم از تهاجم روسیه می‌گذرد و به وضوح این احساس وجود دارد که در گوشه و کنار، به ویژه در داخل ایالات‌متحده، علاقه برای حمایت مداوم از اوکراین رو‌به کاهش است. پوتین بدون شک امیدوار است که درگیری در خاورمیانه زمان، انرژی و منابعی را مصرف کند که در غیر این صورت به سمت اوکراین هدایت می‌شود، اوکراینی که همچنان به شدت به حمایت غرب وابسته است.

در عین حال، روسیه از جنگ اسرائیل و حماس به عنوان فرصتی برای بی‌اعتبار کردن آمریکا استفاده می‌کند و علت این بحران را شکست دیپلماسی آمریکایی می‌داند. ایالات‌متحده انرژی قابل توجهی را در تلاش برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان صرف کرده است و این تلاش‌ها می‌تواند به آسیب‌های جانبی در درگیری، به نفع روسیه تبدیل شود. اما این بدان معنا نیست که روسیه طرفدار جنگ تمام‌عیار در سراسر خاورمیانه است، به ویژه به دلیل تهدیدی که جنگ می‌تواند برای منافع این کشور، از جمله پایگاه‌های هوایی و دریایی‌اش در منطقه ایجاد کند.

در واقع، این خطر وجود دارد که اگر روسیه بیش از حد با حماس ارتباط نزدیک داشته باشد، احتمال اینکه بایدن با موفقیت بسته حمایتی مشترک اسرائیل و اوکراین را از طریق مجلس نمایندگان ایالات‌متحده دریافت کند، افزایش می‌یابد. حداقل در حال حاضر، برای روسیه، این درگیری به عنوان یک حواس‌پرتی خوشایند غرب عمل می‌کند. اما باید دید تا چه زمانی این وضعیت ادامه دارد.

آینده درگیری‌ها

با یک درگیری بسیار پیچیده که با تغییرات سریع پیش می‌رود، پیش‌بینی اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد فوق‌العاده سخت و شاید حتی آسیب‌زا باشد. یک حرکت از یکی از بازیگران درگیر می‌تواند اساساً روند رویدادها را تغییر دهد. فقط کافی است به چرخش شدید اتحادیه اروپا از تصمیم برای پس گرفتن کمک از فلسطین تا درخواست برای ارائه فوری کمک نگاه کنیم تا ببینیم اوضاع چقدر سریع می‌تواند تغییر کند. به‌طور مشابه، ما در حال حاضر شاهد رشد احساسات طرفداری از فلسطین در سراسر غرب با تشدید وخامت وضعیت انسانی هستیم که پتانسیل ایجاد شکاف در ائتلاف غربی و اختلاف رو‌به رشد در رویکرد بین ایالات‌متحده و متحدانش را ایجاد می‌کند. همچنین موج جدیدی از یهودی‌ستیزی و اسلام‌هراسی در سراسر غرب به راه افتاده که امنیت جوامع را به خطر انداخته است.

هنوز مسائل ناشناخته زیادی وجود دارد؛ اگرچه واضح است که رویدادهای کنونی پیشرفت به سوی ثبات در خاورمیانه را تضعیف کرده است، چالشی فزاینده برای اتحاد غربی و روابط جهانی آن ایجاد می‌کند و پیامدهای این درگیری برای دهه‌ها و نسل‌های آینده محسوس خواهد بود.