شناسه خبر : 46021 لینک کوتاه

سوگ سولو

چرا نام رابرت سولو در علم اقتصاد ماندگار شد؟

 

سارا بنی‌صدر / نویسنده نشریه

 جوامع چگونه ثروتمند می‌شوند؟ رابرت سولو، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل که روز پنجشنبه 21 دسامبر در 99سالگی درگذشت، نشان داد که پیشرفت فنی و نوآوری دلیل اصلی رشد اقتصادها و شکوفایی مردم است. پژوهش‌های سولو، پروفسور بازنشسته موسسه فناوری ماساچوست (MIT) به ویژه مجموعه‌ای از مقالات او در دهه‌های 1950 و 1960، به روشن شدن اینکه رشد اقتصادی مدرن چگونه تغییر می‌کند کمک اساسی کرد. او نشان داد که بیش از رشد جمعیت یا افزایش سرمایه، پیشرفت‌های فناوری مسوول بخش عمده‌ای از رشد اقتصادی مدرن است. این بینش پای مجموعه جدیدی از پرسش‌های پژوهشی را در دانشگاه باز کرد و سیاستگذاران بسیاری از کشورها را تحت تاثیر قرار داد.

رابرت در سال 1924 در بروکلین نیویورک در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. والدینش فرزندان مهاجرانی بودند که به آمریکا آمده بودند و به دلیل نیاز به کار کردن نتوانستند تحصیلات خود را ادامه دهند، بنابراین سولو و خواهرانش اولین نسل از افراد خانواده بودند که توانستند به دانشگاه وارد شوند. او دوران تحصیلی خود را در مدارس دولتی نیویورک گذراند و عملکرد خوبی هم داشت. سال آخر دبیرستان که بود با یکی از آن معلمانی روبه‌رو شد که تغییر ایجاد می‌کنند؛ معلم به او آموخت که آثار رمان‌نویسان بزرگ فرانسوی و روس قرن نوزدهم را بخواند و ایده‌ها را جدی بگیرد. او بورسیه‌ای در کالج هاروارد برنده شد و در سال 1940 در حالی که تنها شانزده سال داشت به آنجا رفت.

مانند بسیاری از بچه‌های دوران «رکود بزرگ»، او نیز کنجکاو بود بداند چه چیز جامعه را پریشان کرده است. اولین مطالعات او در دانشگاه جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و همین‌طور اقتصاد پایه بود. با وجود این، تا پایان سال 1942 زمانی که به 18‌سالگی رسیده بود دانشگاه را ترک کرد تا به ارتش بپیوندد. او مدت کوتاهی در آفریقای شمالی و سیسیل خدمت کرد و سپس از ابتدا تا پایان جنگ در ایتالیا شرکت داشت تا زمانی که در سال 1945 مرخص شد. سه سال حضور در جنگ به عنوان یک سرباز در شکل‌دهی به شخصیت او بسیار موثر بود.

سولو به هاروارد بازگشت و تصمیم گرفت تحصیلات خود را در اقتصاد ادامه دهد. واسیلی لئونتیف، اقتصاددان معروف آمریکایی و برنده جایزه نوبل، به معلم، راهنما و دوست او تبدیل شد. سولو روح و ماهیت نظریه اقتصادی مدرن را از او آموخت و این لئونتیف بود که کار تجربی را به او معرفی کرد، به‌طوری که به عنوان دستیار تحقیقاتی او اولین مجموعه ضرایب سرمایه را برای مدل داده-ستانده تولید کرد. سولو پس از آن به آمار و الگو‌های احتمالات علاقه‌مند شد. در آن روزها تدریس آمار در هاروارد نامتعارف بود. بنابراین تصمیم گرفت در جایی آن را با تمرکز بیشتر دنبال کند و برای مطالعه آمار به مدت یک سال به دانشگاه کلمبیا رفت. در طول آن سال او روی تز دکترای خود هم کار کرد، که تلاشی برای الگو‌سازی تغییرات در توزیع درآمد دستمزد با استفاده از فرآیندهای برهم‌کنشگر مارکوف برای نرخ اشتغال-بیکاری و دستمزد بود. پایان‌نامه سولو جایزه ولز را در هاروارد دریافت کرد، که به بهترین پایان‌نامه اعطا می‌شود که دربردارنده نتایج تحقیقات در موضوعاتی در زمینه اقتصاد باشد.

درست قبل از اینکه از کلمبیا خارج شود پیشنهاد استادیاری در دپارتمان اقتصاد موسسه فناوری ماساچوست (MIT) را دریافت کرد و به آنجا رفت. سولو در ام‌آی‌تی به تدریس دوره‌های آمار و اقتصادسنجی مشغول شد و قصد داشت حرفه‌اش را در همین راستا ادامه دهد. اما دفتری به او داده شد که از قضا در مجاورت دفتر پل ساموئلسون قرار داشت؛ این اتفاق آغازگر ارتباطی طولانی‌مدت میان آنها بود و سبب شد علاقه او به سمت اقتصاد کلان تغییر پیدا کند. او و ساموئلسون در طول سال‌ها روی نظریه‌های برجسته‌ای از جمله نظریه رشد فون نویمان (1953)، نظریه سرمایه (1956)، نظریه خطی (1958) و منحنی فیلیپس (1960) کار کردند.

سولو تا زمان بازنشستگی به عنوان استاد اقتصاد در ام‌آی‌تی تدریس می‌کرد و تا آن زمان نیز همچنان دفتر کارش در مجاورت دوست دیرینه‌اش ساموئلسون قرار داشت و آنها همچنان یادداشت‌ها را با هم می‌سنجیدند.

او چندین سمت دولتی از جمله اقتصاددان ارشد در شورای مشاوران اقتصادی و عضویت در کمیسیون حفظ درآمد رئیس‌جمهور را نیز بر عهده گرفت و مطالعاتش عمدتاً در زمینه سیاست‌های اشتغال، رشد و نظریه سرمایه متمرکز بود.

89اولین مقاله مهم او در حوزه رشد «مشارکتی در نظریه رشد» نام داشت. سولو در این مقاله یک الگوی ریاضی ارائه کرد که نسخه‌ای از مدل رشد هارود-دومار محسوب می‌شد، به‌طوری که حاوی یک معادله دیفرانسیل بود که توضیح می‌داد چگونه افزایش موجودی سرمایه، تولید سرانه بیشتری ایجاد می‌کند. در حالی که الگوهای قبلی مبتنی بر مفروضات سختی بود که امکان جایگزینی میان سرمایه و کار را نمی‌داد، در مدل سولو نسبت‌های عوامل؛ رابطه میان سرمایه واقعی و نیروی کار در طول فرآیند رشد تعدیل شده و تغییر می‌کند.

نقطه شروع سولو این بود که جامعه نسبت ثابتی از درآمد خود را پس‌انداز می‌کند. جمعیت و عرضه نیروی کار با نرخ ثابتی رشد می‌کند و شدت سرمایه (میزان سرمایه به ازای هر نیروی کار) قابل تنظیم است. با این حال به دلیل کاهش بازده، تزریق سرمایه اضافی (افزایش شدت سرمایه) سهم کمتری در تولید خواهد داشت و این بدان معناست که در بلندمدت اقتصاد به شرایط نرخ رشد یکسان برای سرمایه، نیروی کار و کل تولید نزدیک خواهد شد (به شرطی که پیشرفت فناوری وجود نداشته باشد)؛ بنابراین افزایش نسبت درآمدهای پس‌اندازشده نمی‌تواند به افزایش مستمر نرخ رشد منجر شود و در غیاب پیشرفت تکنولوژیک، نرخ رشد صرفاً به افزایش عرضه نیروی کار وابسته خواهد بود.

سولو اثبات کرد که اگر بازارهای کار و سرمایه عملکرد خوبی داشته باشند، پس‌اندازهای حاصل مطابق با سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی‌شده شرکت‌ها خواهد بود و این بدان معناست که او وضعیتی را که ممکن است زمینه‌ساز تحلیل کینزی از بیکاری باشد نادیده گرفت. براساس تحلیل او، اگر نسبت پس‌انداز به اندازه کافی بالا باشد، هزینه سرمایه نسبت به نرخ دستمزد کاهش می‌یابد و شدت سرمایه افزایش پیدا می‌کند. از سوی دیگر، اگر نسبت پس‌انداز پایین باشد، سرمایه نسبتاً گران‌تر می‌شود و شدت سرمایه کاهش می‌یابد. با این حال او نشان داد که در بلندمدت، با فناوری مشخص، سرمایه به ازای هر کارگر ثابت خواهد بود. اما این بدان معناست که تولید به ازای هر کارگر نیز ثابت خواهد بود، بنابراین دستمزد واقعی هم ثابت است.

براساس این استدلال افزایش سهم درآمدی که به پس‌انداز اختصاص می‌یابد تنها در کوتاه‌مدت بر نرخ رشد تاثیر دارد. از سوی دیگر، افزایش نسبت پس‌انداز، بر افزایش شدت سرمایه تعادلی و در نتیجه افزایش سطح بلندمدت دستمزد واقعی اثرگذار خواهد بود.

الگوی نظری او تاثیر بسیاری بر تحلیل اقتصادی داشته است، به‌طوری که از ابزاری صرف برای تجزیه و تحلیل فرآیند رشد، در چندین جهت مختلف تعمیم یافته است. اما بیش از همه الگوی رشد سولو چهارچوبی را برای نظریه اقتصاد کلان مدرن ایجاد کرد.

او به زودی این مقاله را با اثر پیشگامانه دیگری به نام «تغییر فنی و عملکرد تولید کل» دنبال کرد. قبل از انتشار این مقاله، اقتصاددانان باور داشتند که سرمایه و نیروی کار عوامل اصلی رشد اقتصادی هستند، ولی سولو نشان داد که نیمی از رشد اقتصادی با افزایش در سرمایه و نیروی کار قابل توجیه نیست، و این بخش از رشد اقتصادی را که اکنون «باقی‌مانده سولو» نامیده می‌شود به نوآوری فناوری نسبت داد. مقاله او منشأ «محاسبه منابع رشد» بود که اقتصاددانان از آن برای تخمین اثرات جداگانه نیروی کار، سرمایه و تغییرات تکنولوژی بر رشد اقتصادی استفاده می‌کنند.

الگوی رشد سولو اغلب به عنوان «مدل نئوکلاسیک سولو-سوان» شناخته می‌شود چراکه به‌طور مستقل  ترور سوان، اقتصاددان استرالیایی، نیز آن را معرفی کرد و در سال 1956 در مجله «سوابق اقتصادی» به چاپ رسید که از سوی انجمن اقتصاد استرالیا منتشر می‌شود.

سولو با استفاده از الگوی خود محاسبه کرد که حدود چهارپنجم رشد تولید ایالات‌متحده به ازای هر کارگر به پیشرفت فنی نسبت داده می‌شود. او همچنین نخستین کسی بود که یک الگوی رشد با قدمت‌های مختلف سرمایه ایجاد کرد. ایده این الگوی رشد آن بود که سرمایه جدید ارزشمندتر از سرمایه قدیمی است، چراکه سرمایه جدید از طریق فناوری شناخته‌شده تولید می‌شود. او ابتدا بیان کرد که سرمایه باید متناهی باشد چراکه تمام منابع روی زمین در واقع محدود هستند. در محدوده مدل سولو، این فناوری شناخته‌شده به‌طور مداوم در حال بهبود است، در نتیجه انتظار می‌رود که محصولات این فناوری (سرمایه جدید) علاوه بر بهره‌وری بیشتر، ارزشمندتر باشند.

آکادمی نوبل در سال 1987 جایزه نوبل اقتصاد را به خاطر «کمک استثنایی به تئوری رشد اقتصادی» به سولو اهدا کرد، چراکه او چهارچوبی نظری ایجاد کرد که می‌تواند در بحث عواملی که در رشد اقتصادی نهفته است در هر دو جنبه کمی و نظری و همچنین در اندازه‌گیری سهم عوامل مختلف تولید در رشد اقتصادی  استفاده شود. رئیس کمیته نوبل گفت که تحلیل سولو کمک کرد تا رهبران کشورهای صنعتی متقاعد شوند منابع بیشتری را به آموزش و پژوهش‌‌‌های علمی اختصاص دهند.

سولو در طول دوران تحصیل خود در ام‌آی‌تی مشاوره بسیاری از دانشجویان اقتصاد را بر عهده داشت که به دانشمندان برجسته‌ای تبدیل شدند، از جمله جرج آکرلوف و جوزف استیگلیتز که بعدها در زمره برندگان جایزه نوبل اقتصاد درآمدند. ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا و نخست‌وزیر سابق ایتالیا نیز زیر نظر سولو تحصیل کرده بود.

الگوی رشد سولو که در مقاله او به نام «مشارکت در نظریه رشد اقتصادی» در سال 1956 ارائه شد و همچنین پیگیری تجربی آن «تغییر فنی و تابع تولید کل» که در سال 1957 منتشر شد در حالی که در اوایل دهه 30 زندگی‌اش بود او را به شهرت رساند. پروفسور سولو در سال 1961 مدال جان بیتس کلارک را به عنوان بهترین اقتصاددان آمریکایی زیر 40 سال دریافت کرد و در سال 1999 نیز مدال ملی علوم به او اهدا شد؛ او از معدود اقتصاددانانی بوده است که این مدال را دریافت کرده است. همچنین در سال 2014 رئیس‌جمهوری وقت آمریکا باراک اوباما مدال آزادی ریاست‌جمهوری را که بالاترین افتخار غیرنظامی کشور است  به او اعطا کرد.

سولو پیشگام ارائه سه مقاله از سوی نامزدهای دکترا در دانشگاه بود، به‌طوری که هرکدام به جای یک مجلد که صدها صفحه را در برمی‌گیرد توجه تحلیلی خود را روی یک مشکل اقتصادی چندبعدی متمرکز می‌کنند. پایان‌نامه سه‌مقاله‌ای به زودی در ام‌آی‌تی تثبیت شد.

او که یک نویسنده بااستعداد بود به خاطر شوخ‌طبعی‌اش نیز شهرت داشت. یک‌بار در کنفرانسی در شیکاگو با میلتون فریدمن، اقتصاددان مشهور محافظه‌کار، که دیدگاه‌هایش اغلب برعکس سولو بود نیز شوخی کرد و گفت او همیشه درباره عرضه پول صحبت می‌کند، گویی همه چیز او را به یاد عرضه پول می‌اندازد. سولو همواره از اقتصاددانان می‌خواست تا گزاره‌های خود را با شواهد ثابت کنند و اصرار داشت که «اقتصاد باید جست‌وجوی حقایق قابل تایید باشد، نه یک بحث دبیرستانی».

سولو مانند دوست و شریک تحقیقاتی خود پل ساموئلسون، که در سال 1970 برنده جایزه نوبل اقتصاد شد، از نقش دولت در مدیریت اقتصاد از طریق سیاست مالیاتی و مخارج حمایت کرد، که خط فکری مرتبط با اقتصاددان بریتانیایی جان مینارد کینز بود.

او به عنوان اقتصاددان ارشد در شورای مشاوران اقتصادی در دوران ریاست‌جمهوری جان اف کندی فرصتی برای اجرای نظریه‌های خود داشت. او فصلی را در کتاب «پس از پیکتی: خط‌مشی برای اقتصاد و نابرابری» ارائه کرد که دنباله‌ای بر رساله بسیار مورد بحث توماس پیکتی در سال 2014 درباره نابرابری ثروت و سرمایه در قرن بیست و یکم بود. سولو در فصل خود که «توماس پیکتی راست می‌گوید» نام دارد، شکاف میان افراد ثروتمند و غیرثروتمند را «یک روند شوم ضد دموکراتیک» خواند و درخواست پیکتی برای مالیات تصاعدی سالانه بر ثروت را تایید کرد، ولی تاکید کرد که چنین مالیاتی در ایالات‌متحده که از نظر سیاسی قادر به حفظ حتی یک مالیات بر دارایی با قیمت واقعی نیست شانس کمی برای تصویب دارد.

دراین پرونده بخوانید ...