شناسه خبر : 38313 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نیمه پنهان اقتصاد

چرا کتاب «فریکونومیکس» همچنان یکی از مشهورترین کتاب‌های همه زمان‌هاست؟

 

محمد علی‌نژاد/ نویسنده نشریه

90چندین سال قبل، یک اقتصاددان جوان به نام استیون دی. لویت به دلیل نوشتن یک مقاله پژوهشی به شدت مشهور شد. مقاله‌ای که یک ایده جدید و جالب را در خود داشت: سقط‌ جنین میزان جرم و جنایت را کاهش می‌دهد! چیزی که لویت و نویسندگان دیگر این مقاله ادعا می‌کردند، افت شدید و چشمگیر میزان جرم در ایالات متحده در دهه 1990 بود که عوامل متعددی بر آن اثرگذار بود، عواملی مثل وجود پلیس‌های بهتر، مقررات حمل اسلحه سفت‌وسخت‌تر و جمعیت سالمند. البته این نتیجه تصمیم دو دهه قبل‌تر «رو» و «وید» بود. منطق آنها بسیار ساده بود: نوزادان ناخواسته احتمال بیشتری دارد که بعد از رشد و بزرگ شدن به یک مجرم تبدیل شوند. سقط جنین قانونی تولد این نوزادان ناخواسته را کاهش می‌دهد و در نتیجه سقط جنین به میزان جرم و جنایت کمتر منجر می‌شود.

این نتیجه‌گیری تقریباً همه را رنجاند. محافظه‌کاران از این خشمگین شدند که سقط ‌جنین به عنوان یک راه‌حل برای کاهش جرم ترویج داده می‌شد و لیبرال‌ها هم این راهکار را یک بدبینی نژادپرستانه تشخیص می‌دادند. علاوه بر اینها، یکی دیگر از نقدها این بود که یک جوجه‌اقتصاددان برای چه باید پایش را از گلیمش درازتر کند و وارد حوزه جرم‌شناسی شود؟ در حالت عادی اقتصاد باید در مورد کشش‌های قیمتی و نرخ بهره صحبت کند، نه سقط جنین و جنایت.

بدیهی است که لویت به عنوان اقتصاددانی که در جست‌وجوی مشکلات جالب بوده، از جایگاه متعارف علم اقتصاد فاصله گرفته است. به جز این مساله، لویت به پرسش‌های غیرمرتبط دیگری هم پاسخ داده است. چطور والدینی از نژادهای مختلف برای فرزندانشان اسم انتخاب می‌کنند؟ چه شرکت‌کنندگانی در برنامه تلویزیونی «ضعیف‌ترین پیوند» شرکت می‌کنند؟ اگر فروشندگان کراک تا این حد درآمد بالایی دارند، پس چرا با مادرانشان زندگی می‌کنند؟ لویت مدعی است چنین معماهای روزمره‌ای برای اقتصاددانان یک بازی جالب به‌شمار می‌آید، چراکه راه‌حل آنها منوط به درک واکنش مردم در برابر مشوق‌هاست. به نظر می‌رسد همتایان او هم با او هم‌عقیده بودند. در سال 2003، لویت برنده مدال جان بیتس کلارک شد. جایزه‌ای که هر دو سال یک‌بار به موفق‌ترین اقتصاددان زیر 40 سال آمریکایی اهدا می‌شود.

 

معرفی نویسندگان

استیون لویت اقتصاددان آمریکایی دانشگاه شیکاگو است. لویت سال 1967 در لوئیزیانا به دنیا آمده است. او سال 1989 در رشته اقتصاد از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شد و پنج سال بعد نیز دکترای خود را در همین رشته از «انستیتو فناوری ماساچوست» دریافت کرد. از آن زمان تاکنون او فعالیت‌های علمی بسیار زیادی انجام داده است.

مجله تایمز سال 2006 و پس از نگارش کتاب اقتصاد ناهنجاری‌های پنهان اجتماعی، لویت را در فهرست «صدنفری که دنیای ما را شکل داده‌اند» قرار داد.

او کتاب‌های زیادی نوشته است که از میان آنها می‌توان «کی باید بانک زد»، «مثل دیوانه‌ها فکر کن» و «اقتصاد کوچک» را نام برد. همچنین «اقتصاد، علم انگیزه‌ها» اثر دیگری از این اقتصاددان آمریکایی است که بسیار پرفروش بوده است.

استیون دابنر نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی متولد 1963 در نیویورک است. او در دانشگاه کلمبیا درس ‌خوانده است. دابنر در نگارش کتاب اقتصاد ناهنجاری‌های پنهان اجتماعی با پروفسور لویت همکاری داشته است. او میزبان برنامه رادیویی فریکونومیکس است که میلیون‌ها شنونده در آمریکا دارد.

 

اقتصاد ناهنجاری یا اقتصاد آزاد

کتاب «فریکونومیکس» -که در فارسی با عنوان «اقتصاد ناهنجاری‌های اجتماعی» منتشر شده است- کتابی است عجیب و غریب از استیون لویت که با همکاری استیون دابنر خبرنگار نوشته شده است. شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب این است که هیچ درونمایه واحدی ندارد. یکی دیگر از ویژگی‌های این کتاب این است که هر فصل از کتاب با یک نقل‌قول از دابنر درباره لویت شروع می‌شود: «استاد راه‌حل‌های ساده و هوشمندانه»، «یک پروانه ذهنی!»، «خوش‌مشرب، کم‌حرف و غیرقابل‌انعطاف» و مانند آن. با وجود این کمی زیاده‌روی و خودشیفتگی در کتابی به این اندازه آموزنده و سرگرم‌کننده قابل‌تحمل است.

لویت در این کتاب سعی کرده با کنار هم گذاشتن علم اقتصاد، آمار و داده‌ها و علوم اجتماعی، مسائل و روندهای مختلف اجتماعی را از دیدگاهی تازه بررسی کند و نشان دهد که تمامی اموری که در جامعه پذیرفته شده یا افراد خبره آن را می‌گویند، الزاماً بر اساس مطالعات و مستندات علمی و معتبر نیست. تمامی تلاش لویت در این کتاب این است که با استناد به اطلاعات و داده‌های موجود، از ابعاد تازه‌ای از کاربردهای علم اقتصاد در تحلیل رویدادهای اجتماعی رونمایی کند. در حقیقت لویت نشان می‌دهد که چگونه علم اقتصاد به کمک ابزارهای خود می‌تواند پنهان‌ترین رفتارهای انفرادی و اجتماعی را تجزیه و تحلیل کرده و به نتایجی کاربردی و معتبر دست پیدا کند. لحن روایت‌گونه و منتقدانه این کتاب به موضوعات و مسائل اجتماعی موجب شده تا فریکونومیکس به کتابی جذاب و خواندنی تبدیل شود.

در این کتاب موارد مختلفی به شکل علمی و با استناد به آمار تشریح شده است. لویت در این کتاب برخی از عبارت‌هایی را که همگان فکر می‌کنند درست است به چالش کشیده است: «تغییرات شدید، اغلب دلایل دور از ذهن و ظریفی دارند»، «کارشناسان از مزیت اطلاعاتی‌شان برای پیشبرد اهدافشان استفاده می‌کنند» یا اینکه «دانستن درست اندازه‌گیری، دنیای پیچیده را به شدت ساده‌تر می‌کند». برخی از پرسش‌هایی که لویت به آنها از دیدگاه اقتصادی پاسخ می‌دهد به شرح زیر است: «چرا همه افراد، از سیاستمدار تا ورزشکار دروغ می‌گویند و تقلب می‌کنند؟»

«چرا با وجود اینکه همه می‌دانیم رانندگی بد، چقدر خطرناک است باز هم شاهد رانندگی‌های عجیب و غریب هستیم؟»

در واقع لویت با دیدگاهی متفاوت با زدودن لایه فریبنده اجتماعی امروز، نقش اقتصاد در این ناهنجاری‌ها را نمایان می‌کند.

قدرت واقعی او در طرح چنین پرسش‌هایی است. پرسش‌هایی مثل؛ برای والدین یک نوزاد کدام یک خطرناک‌تر است: اسلحه یا استخر شنا؟ واقعاً چه عاملی باعث شد تا طی دهه قبل میزان جرم بسیار کاهش یابد؟ آیا کارگزاران بنگاه‌های مسکن از صمیم قلب در جهت منافع مشتریانشان عمل می‌کنند؟ چرا پدر و مادران سیاه‌پوست نام‌هایی روی فرزندانشان می‌گذارند که موجب مشکلات در آینده شغلی آنها خواهد شد؟ آیا دانش‌آموزان برای کسب امتیاز لازم در امتحانات سراسری مدارس تقلب می‌کنند؟

شاید بسیاری از مردم، مانند برخی اقتصاددانان کارهای لویت را مرتبط با اقتصاد ندانند. اما او توانسته است علم به اصطلاح در حال زوال را به سمت بالاترین اهدافش هدایت کند. او توضیح می‌دهد که چگونه مردم چیزهایی را که می‌خواهند به دست می‌آورند. برخلاف بسیاری از دانشگاهیان، او واهمه‌ای از استفاده از مشاهدات شخصی و کنجکاوی‌اش ندارد.

فصل‌های این کتاب همگی پرسش‌های بسیار جالبی هستند. فصل اول این کتاب این عنوان را دارد: «معلم‌های مدرسه و کشتی‌گیران سوموی ژاپنی چه اشتراک‌هایی با هم دارند؟»

عنوان فصل دوم این کتاب «چه شباهتی میان شباهت‌های کوکلاکس‌کلان (سازمانی نژادپرست در آمریکا) و مشاوران املاک وجود دارد؟» است. عنوان فصل‌های بعدی هم به ترتیب به شرح زیر است: فصل3: چرا فروشندگان مواد مخدر همچنان با مادرانشان زندگی می‌کنند؟ / فصل 4: تاثیر قانونی شدن سقط جنین در کاهش میزان جرائم / فصل 5: نقش بسیار کم تربیت خوب کودکان توسط والدین در بهتر شدن آموزش و پرورششان / فصل 6: الگوهای نامگذاری کودکان در یک جامعه.

به گفته استیون لویت، از نظر این کتاب، اقتصاد، در اصل، مطالعه انگیزه‌هاست. او در این کتاب تشریح می‌کند که چگونه مردم چیزی را که می‌خواهند یا نیاز دارند، به‌ویژه هنگامی که سایر مردم نیز همان چیز را می‌خواهند یا نیاز دارند، به دست می‌آورند. از نظر لویت اقتصاددانان عاشق انگیزه‌ها هستند. آنها دوست دارند درباره انگیزه‌ها خیال‌پردازی کنند، تعمیمشان بدهند، مطالعه و بالا و پایین‌شان کنند. یک اقتصاددان نوعی اعتقاد دارد که دنیا هنوز نتوانسته مشکلی بیافریند که او نتواند حلش کند، به شرط این‌که دستانش برای طراحی یک انگیزه مناسب باز گذاشته شود.

لویت در بخشی از این کتاب می‌نویسد: «ما این‌گونه آموخته‌ایم که علت را چیزهایی بدانیم که می‌توانیم آنها را لمس یا حس کنیم، نه چیزهایی که نامحسوس‌تر یا پدیده‌های پیچیده‌ای هستند. به‌ویژه ما به علت‌های مشهود و مشخص اعتقاد داریم: ماری دوست شما را می‌گزد، او از درد فریاد می‌کشد، سپس می‌میرد. نتیجه می‌گیرید که نیش مار باید او را کشته باشد. بسیاری از اوقات، چنین محاسبه‌ای درست است. اما هنگامی که علت و معلول مطرح باشد، اغلب امکان اشتباه هم وجود دارد. امروزه ما به گذشتگان که به روابط علّی غلط یا عجیب‌وغریب اعتقاد داشتند پوزخند می‌زنیم– مثلاً جنگجویی که اعتقاد داشت علت پیروزی‌اش در صحنه نبرد تجاوز به زنی باکره بوده است. اما ما هم برای معلول‌ها علت‌های نادرست جست‌وجو می‌کنیم و آن معمولاً هنگامی است که کارشناسی به موضوعی علاقه پنهانی دارد و با اصرار زیاد درباره پذیرش آن پافشاری می‌کند.»

 

رابطه جرم و جنایت با سقط جنین

91لویت ادعا می‌کند هشدار آخرالزمانی بیل کلینتون، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، درباره موج جنایت در دهه ۱۹۹۰ به دلیل حکم تاریخی سال ۱۹۷۳ دیوان عالی این کشور که سقط جنین را در ایالات متحده قانونی اعلام کرد، تحقق نیافت. این نویسنده استدلال می‌کند زنانی که احتمالاً بیشتر از بقیه از قانون بهره گرفتند، زنانی فقیر و مجرد بودند که فرزندانشان، چنانچه به دنیا می‌آمدند، چه‌بسا «زندگی غمبار و احتمالاً مجرمانه» می‌داشتند. کتاب «اقتصاد غریب» با اتکا به آماری که نشان می‌دهد ۲۰ سال بعد از تصویب آن قانون، میزان جرم در آمریکا کاهش یافته، ادعا می‌کند سقط جنین قانونی، بسیاری از تبهکاران آینده را کشت. این ادعایی نامطبوع است و خشم بسیاری را در آمریکا برانگیخته است. لویت در گفت‌وگو با تلویزیون بی‌بی‌سی گفته است: «ما صرفاً از آمار پیروی کردیم و به این نتایج رسیدیم. کتاب من از نظر سیاسی بسیار ناپسند است، ولی ما فقط با اعداد کار کردیم، بدون توجه به این که نتایج ما ممکن است توهین‌آمیز تلقی شود.»

 تا جایی که به جرم مربوط می‌شود، همه بچه‌ها برابر یا حتی تقریباً برابر به دنیا نمی‌آیند. دهه‌ها پژوهش نشان داده است بچه‌ای که در محیط خانوادگی فلاکت‌باری متولد می‌شود در مقایسه با سایر بچه‌ها، به احتمال بسیار بیشتری مجرم خواهد شد. و میلیون‌ها زنی که پس از قانونی شدن سقط ‌جنین، این کار را کردند جزو مادران فقیر، ازدواج‌نکرده و نوجوانی بودند که سقط‌ جنین غیرقانونی برایشان بسیار گران یا به‌سختی دست‌یافتنی بود. این واقعه مهم اثری شدید در آینده‌ای دور داشت: سال‌ها بعد، درست هنگامی‌که این بچه‌های سقط‌شده ممکن بود به سنی برسند که بتوانند مرتکب جرم شوند میزان جرم شروع به کاهش کرد.

در حقیقت کنترل اسلحه یا اقتصاد پررونق یا راهبردهای نوین پلیس نبود که بالاخره موج جرم در آمریکا را کند کرد. بلکه، در میان سایر عوامل، این واقعیت هم وجود داشت که مجموعه مجرمان بالقوه به‌طور چشمگیری کوچک‌تر شد. با این همه، جرم‌شناسان که نظریه‌هایشان را از طریق رسانه‌ها و وسایل ارتباط‌جمعی منتشر می‌کنند تاکنون چند بار قانونی شدن سقط ‌جنین را به‌عنوان علت مطرح کرده‌اند؟ به طور قطع هیچ!

چرا قاچاقچیان مواد مخدر با مادرانشان زندگی می‌کنند؟

چرا تمایل به دروغ و تقلب در تمامی افراد وجود دارد؟

با پیشرفت جهان و سیرتکاملی دنیا، متخصصان بسیار زیادی پا به زندگی مردم گذاشته‌اند. تقریباً تمام متخصصان در مشاغل مختلف از مزیت عظیم اطلاعاتی بهره می‌برند تا به مردم در راه رسیدن به هدفشان کمک کنند. مردمی که آنها را استخدام کرده‌اند تا درست همان چیزی را که می‌خواهند با بهترین قیمت برایشان تهیه کنند. با این حال واقعیت این است که تمام این متخصصان انسان‌اند و انسان‌ها به انگیزه‌ها کنش نشان می‌دهند.

بنابراین این‌که متخصصی فرضی چگونه با شما رفتار می‌کند بستگی به این دارد که انگیزه متخصص چگونه شکل گرفته باشد. مثلاً، مطالعه‌ای درباره تعمیرکاران اتومبیل در کالیفرنیا نشان داد که آنها غالباً از برخی تعمیرات کوچک صرف‌نظر می‌کنند و اجازه می‌دهند اتومبیلی که نقص فنی دارد از بازرسی آلودگی هوا بگذرد. علت آن این است که این تعمیرکاران آسان‌گیر برای خود مشتری جلب می‌کنند. اما در مورد دیگر، انگیزه متخصص ممکن است به ضرر شما باشد. در یک پژوهش پزشکی، مشخص شد که پزشکان در مناطقی که میزان زادوولد در آنجا در حال کاهش است، عمل سزارین بیشتری نسبت به نواحی‌ای که نرخ زادوولد بالا دارند انجام می‌دهند. این نشان می‌دهد که هنگامی‌که وضع بازار خوب نیست دکترها سعی می‌کنند عمل‌های گران‌تری انجام دهند تا از نظر اقتصادی وضعیت خود را باثبات نگاه دارند.

بحث درباره سوءاستفاده کارشناسان از موقعیتشان یک‌چیز و ثابت کردن آن چیز دیگری است. بهترین روش برای اثبات آن این است که نحوه عمل یک کارشناس را وقتی برای شما کار می‌کند با وقتی‌که همان کار را برای خودش انجام می‌دهد مقایسه کنیم. متاسفانه جراح روی خودش عمل جراحی نمی‌کند. همین‌طور پرونده پزشکی‌اش نمی‌تواند در دسترس عموم باشد، و اطلاعات ثبت‌شده‌ای در مورد این‌که تعمیرکار ماشین خودش را چگونه تعمیر می‌کند در دسترس نیست.

لویت در علم اقتصادی که به دنبال محبوب شدن میان مردم است، یک پوپولیست است. افراد جوان همانند گله‌ای از زنبورها برای تحصیل به دانشکده‌های مشهور اقتصاد دنیا هجوم می‌آورند. اقتصاد برای مردم ترکیبی ایده‌آل از عملگرایی پرفایده و پرستیژ است. در عین حال اقتصاد به لطف محبوبیت بازارهای سرمایه پیوسته بیشتر در دنیای واقعی به چشم می‌آید.

اما در داخل خود این علم هم تغییراتی در حال رخ دادن است. اقتصاددانان خرد در حال پیشی‌گرفتن از کلانی‌ها هستند و جایزه‌های نوبل این علم سال به سال بیشتر به خردی‌ها تعلق می‌گیرد. اقتصاد رفتاری حتی مفهوم «انسان اقتصادی» را به چالش کشیده است، یعنی آن تصمیم‌گیر عقلایی را که در همه کارها مفروض پنداشته می‌شد. اقتصاددانان جوان در تمامی شاخه‌ها راغب‌تر شده‌اند تا روی موضوعات جهان واقعی کار کنند و با پیگیری روانشناسی، جرم‌شناسی، جامعه‌شناسی و حتی عصب‌شناسی می‌خواهند دامنه کار را گسترده‌تر کنند. آنها می‌خواهند علمشان را از یوغ بردگی ریاضیات نجات دهند. لویت هم یکی از این افراد است. او که پیشنهاد کار در تیم اقتصادی کلینتون را رد کرد و سمت مشاور جنایی تیم بوش را هم نپذیرفت می‌خواهد رها باشد. اوستان گولسبی که در مدرسه بازرگانی شیکاگو تدرس می‌کند، می‌گوید: «لویت اقتصاددان رفتاری نیست؛ اما رفتاری‌ها خوشحال خواهند شد اگر به جمع‌شان بپیوندد. از آن پیرمردهای تئوری قیمت‌ها هم نیست، اما این شیکاگویی‌ها هم از داشتنش خوشحال می‌شدند. با وجودی که لویت در هاروارد و سپس ام‌آی‌تی درس خوانده، کمبریجی هم نیست.» دانیل ‌هامرماش اقتصاددان مشهور حوزه نیروی کار از دانشگاه تگزاس مقاله «تاثیر قانونی شدن سقط جنین بر جرم و جنایت» را در دانشگاه تدریس کرده و در این مورد گفته است: «من این مقاله را پیش از چاپ، پس از چاپ و به تفصیل بررسی کرده‌ام و تا آنجا که به عمر من قد می‌دهد مشکلی در آن ندیده‌ام.»

دراین پرونده بخوانید ...