شناسه خبر : 40696 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کتاب

آیا بازار، اخلاق مارا فاسد می‌کند؟

170-1

 

فصل اول

فصل دوم

فصل سوم

فصل چهارم

فصل پنجم

فصل ششم

فصل هفتم

 

ویرجیل هنری استور/ نویسنده کتاب

استادیار اقتصاد در دانشگاه جرج میسون و از اعضای مرکز مرکاتس (Mercatus Center) در این دانشگاه است که برنامه‌ای موسوم به برنامه فلسفی، اقتصادی و سیاسی فردریش فون هایک را دنبال می‌کند. استور از سال 2004 تاکنون چهار کتاب به تنهایی یا با همکاری دیگران تالیف کرده است که بازار و کارآفرینی محورهای اصلی آنها بوده است.

 

 جینی سئونگ چوی/ نویسنده کتاب 

دانش‌آموخته دکترای اقتصاد از دانشگاه جرج میسون، مدیر برنامه و مدیر مطالعات در مرکز مرکاتس این دانشگاه است. او متخصص اقتصاد اتریشی و تجربی است و محور مطالعاتش جنبه‌های اجتماعی و اخلاقی بازار است. او مقالاتی در حوزه انتخاب عمومی و اقتصاد سیاسی در ژورنال‌های معتبر اقتصادی به چاپ رسانده است.

 

 جعفر خیرخواهان/ مترجم کتاب

اقتصاددان و مترجم کتاب‌های اقتصادی است که دکترای خود را از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرده است. او کتاب‌هایی چون معمای فراوانی، راه دیگر، خشونت و نظم‌های اجتماعی و... را ترجمه کرده است. 

 

ویرجیل استور و جینی چور، نویسندگان کتاب «آیا بازار، اخلاق ما را فاسد می‌کند؟» توضیح مبسوطی درباره انتقادات از نظام بازار از جهت اخلاقی به دست می‌دهند که از جمله دربرگیرنده ملاحظات اخلاقی طرفداران نظام بازار به ویژه خود آدام اسمیت است. ویرجیل استور و جینی چور پاسخ‌های نظری متفکران طرفدار نظام بازار، مانند فردریش هایک، میلتون فریدمن و دریدر مک‌کلاسکی، را در خصوص این انتقادات و ملاحظات آورده و بسط می‌دهند. اما شاید مهم‌ترین ویژگی این کتاب که آن را از دیگر آثار مشابه متمایز می‌کند این است که فراتر از مباحث نظری، به تعداد بسیار زیادی از پژوهش‌های ناظر بر مشاهدات تجربی و آماری، اعم از نظرسنجی‌ها و... ، استناد می‌کند و با تکیه‌بر آنها نهایتاً به این نتیجه می‌رسد که «بازارها اخلاقیات ما را فاسد نمی‌کند. در جوامع بازار مردم نه‌فقط ثروتمندتر، سالم‌تر، خوشحال‌تر و بهتر مرتبط هستند، بلکه فعالیت بازار از ما مردم بهتری می‌سازد. بازارها فضاهایی هستند که ما کشف می‌کنیم چه کسی نیک‌اندیش است و می‌توان انتظار داشت بسیاری از بدی‌های ما را آشکار کند. به‌علاوه، بازارها به نیکی پاداش می‌دهند و بدی را تنبیه می‌کنند. از این‌رو بازارها زمین‌های آموزش اخلاق هستند».

♦♦♦

 مقدمه

172موسی غنی‌نژاد 

اقتصاددان و عضو شورای سیاستگذاری هفته‌نامه تجارت فردا  

رابطه میان اخلاق و اقتصاد یا به طور مشخص‌تر جایگاه اخلاق در نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد از مباحث قدیمی و پایه‌ای علم اقتصاد است. واقعیت این است که از همان آغاز پیدایش علم اقتصاد برخی مباحث اخلاقی با اصول بنیادی آن گره خورده است. این فکر که رذیلت‌های فردی می‌تواند به فضیلت‌های جمعی منتهی شود در سده هجدهم میلادی از سوی برنارد مندویل در کتاب افسانه زنبورعسل‌ها (1705 میلادی) مطرح شد و ظاهراً همین فکر الهام‌بخش آدام اسمیت برای طرح نظریه همسویی منافع فردی و جمعی (دست نامرئی) در کتاب ثروت ملل (1776) بود، نظریه‌ای که در حقیقت اصل بنیادی علم اقتصاد را تشکیل می‌دهد. 

مندویل اندیشه جسورانه‌ای را در چالش با اصول اخلاقی سنتی به ‌پیش می‌کشد و از ترس عکس‌العمل اهل کلیسا و مدعیان اخلاق سنتی، پیام خود را به صورت افسانه‌ای درباره زنبورهای عسل‌، در قالب شعر، بیان می‌کند. در کندویی که طمع، حرص و آز بر زنبورها حاکم است و هر کدام بدون مراعات دیگران فقط به خود می‌اندیشد، تجارت رونق دارد و همگی کم‌وبیش از ثروت بهره‌مندند. اما زمانی که این رذیلت‌ها از کندوی پررونق رخت برمی‌بندد و همه زنبورها پایبند اخلاقیات سنتی می‌شوند، رونق و ثروت نیز جای خود را به فقر و بیچارگی می‌دهد. اما آدام اسمیت به جای استفاده از مفاهیم رسوایی مانند طمع، آز یا مال‌دوستی، مفهوم نسبتاً خنثی‌تر نفع خصوصی را به کار می‌برد و می‌گوید اگر انسان‌ها آزاد باشند تا در چارچوب قواعد کلی همه‌شمول منافع خصوصی خود را دنبال کنند نهایتاً منافع عمومی هم تامین می‌شود یعنی آنها طوری عمل می‌کنند که گویی دستی نامرئی فرد انسان‌ها را در جهت تامین منافع عمومی سوق می‌دهد.

 آدام اسمیت در مقام فیلسوف اخلاق، پیش از کتاب ثروت ملل کتاب دیگری تحت عنوان نظریه احساسات اخلاقی نوشته بود. او معتقد بود دو گرایش ذاتی مهم در انسان وجود دارد یکی حب نفس (خودخواهی) و دیگری حس اخلاقی نوع‌دوستی (دیگردوستی). از سوی دیگر او به عنوان فیلسوف متعلق به مکتب روشنگری اسکاتلندی، همانند دیوید هیوم و آدام فرگوسن به این نتیجه رسیده بود که وجه تمایز اصلی جامعه مدرن از جامعه ماقبل مدرن در نوع روابط حاکم میان انسان‌ها در درون جامعه است یا به سخن دیگر، به ساختار این دو نوع جامعه برمی‌گردد: ساختار صلب و تخاصمی گروه‌ها یا طبقات اجتماعی در جامعه ماقبل مدرن به تدریج جای خود را به ساختار منعطف مبتنی بر قراردادها یا مبادلات داوطلبانه میان افراد آزاد در جامعه مدرن می‌دهد.

 اسمیت بر این رای بود انسان در رابطه با همنوعان خود در زندگی اجتماعی به سه روش می‌تواند نیازهای خود را برآورده کند: اول، توسل به زور یا خشونت؛ دوم، جلب ترحم هم‌نوعان؛ سوم، همکاری و مبادله داوطلبانه. با روش‌های اول و دوم که وجوه اشتراک انسان و حیوان است، آشکارا نمی‌توان به زندگی اجتماعی صلح‌آمیز و پایداری دست یافت، اما این کار به روش سوم امکان‌پذیر است. جامعه مدرن از نظر اسمیت جامعه اساساً تجاری است که در آن افراد آزاد با برآورده کردن نیازهای متقابل همدیگر به همزیستی صلح‌آمیزی دست می‌یابند که نتیجه آن جامعه‌ای پررونق و ثروتمند است. آدام اسمیت در مقام فیلسوف اخلاق کاملاً به اهمیت حس اخلاقی نوع‌دوستی آگاه بود اما در عین حال پی برده بود که با تکیه به این حس نمی‌توان نظام (سیستم) پایدار و قابل پیش‌بینی در جامعه به وجود آورد. از این‌رو، در کتاب ثروت ملل بر این نکته تاکید داشت که در جامعه تجاری مدرن انسان‌ها برای اطمینان از اینکه نیازهایشان برآورده خواهد شد روی خیرخواهی یا نوع‌دوستی دیگران حساب نمی‌کنند بلکه حب نفس و نفع خصوصی آنها را مخاطب قرار می‌دهند: «من آنچه تو نیاز داری به تو می‌دهم و تو هم آنچه من نیاز دارم به من بده.» در این مبادله داوطلبانه است که منافع هر دو طرف به طور مطمئنی تامین می‌شود: «ما برای اینکه از تامین نان و گوشت وعده غذایی‌مان مطمئن شویم نباید روی خیرخواهی نانوا و قصاب حساب کنیم بلکه باید منافع خصوصی آنها را مخاطب قرار دهیم.» گرچه با این روش در جامعه مدرن نظام پایداری از روابط متقابل میان انسان‌ها شکل می‌گیرد اما حس اخلاقی نوع‌دوستی که ذاتی نوع بشر است ارضا نمی‌شود و این خلأ اخلاقی ممکن است مساله‌ساز باشد.

یکی از نکات برجسته‌ای که منتقدان نظام بازار آزاد از همان ابتدا بر آن تاکید می‌کنند این است که بنیاد این نظام بر خودخواهی و نفع شخصی گذاشته شده و از این رو نه‌تنها اصول اخلاقی در آن جایی ندارد بلکه مشوق انسان‌ها برای رفتار غیراخلاقی یا ضداخلاقی است، به سخن دیگر، بازار اخلاق انسان‌ها را فاسد می‌کند. پاسخ مدافعان اقتصاد بازار آزاد در برابر این انتقادات اغلب این بوده که نظام بازار صرفاً وسیله بوده و از لحاظ اخلاقی خنثی است، مضافاً اینکه نتیجه نظام بازار در کل به منافع عمومی منتهی می‌شود، از این‌رو، نباید وجود آن را اخلاقاً مردود دانست. ویرجیل استور و جینی چور، نویسندگان کتاب «آیا بازار اخلاق ما را فاسد می‌کند؟» این شیوه دفاع از نظام بازار را کافی و وافی به مقصود نمی‌دانند و معتقدند اینگونه دفاع از نظام بازار پاسخی به این پرسش یا اتهام که بازار اخلاق انسان را فاسد می‌کند نیست؛ و شاید مهم‌تر از این آنها مدعی‌اند که بازار نه‌تنها موجب فساد اخلاق نمی‌شود بلکه خود مشوق ارزش‌ها و رفتارهای اخلاقی است. 

نویسندگان این کتاب در جهت اثبات ادعای خود توضیح مبسوطی درباره انتقادات از نظام بازار از جهت اخلاقی به دست می‌دهند که از جمله دربرگیرنده ملاحظات اخلاقی طرفداران نظام بازار به ویژه خود آدام اسمیت است. ویرجیل استور و جینی چور پاسخ‌های نظری متفکران طرفدار نظام بازار، مانند فردریش هایک، میلتون فریدمن و دریدر مک‌کلاسکی، را در خصوص این انتقادات و ملاحظات آورده و بسط می‌دهند. اما شاید مهم‌ترین ویژگی این کتاب که آن را از دیگر آثار مشابه متمایز می‌کند این است که فراتر از مباحث نظری، به تعداد بسیار زیادی از پژوهش‌های ناظر بر مشاهدات تجربی و آماری، اعم از نظرسنجی‌ها و... ، استناد می‌کند و با تکیه‌بر آنها نهایتاً به این نتیجه می‌رسد که «بازارها اخلاقیات ما را فاسد نمی‌کند. در جوامع بازار مردم نه‌فقط ثروتمندتر، سالم‌تر، خوشحال‌تر و بهتر مرتبط هستند، بلکه فعالیت بازار از ما مردم بهتری می‌سازد. بازارها فضاهایی هستند که ما کشف می‌کنیم چه کسی نیک‌اندیش است و می‌توان انتظار داشت بسیاری از بدی‌های ما را آشکار کند. به‌علاوه، بازارها به نیکی پاداش می‌دهند و بدی را تنبیه می‌کنند. از این‌رو بازارها زمین‌های آموزش اخلاق هستند».

نویسندگان کتاب «آیا بازار اخلاق ما را فاسد می‌کند؟» می‌پذیرند که مشارکت در فعالیت‌های بازار رفتار و اخلاقیات انسان‌ها را تغییر می‌دهد، اما آنها برخلاف تصور منتقدان نظام بازار معتقدند این تغییرات نه در جهت تخریب رفتارهای نیکو و اخلاقی بلکه درست برعکس در جهت بهبود اخلاقیات و رفتارهای نیکو و خیرخواهانه صورت می‌گیرد. آنها با استناد به پژوهش‌های تجربی ناظر بر شواهد و واقعیات زندگی در جوامع مختلف بازار و نابازار و مقایسه آنها به این نتیجه می‌رسند که در جوامع بازار انسان‌ها نه‌تنها ثروتمندتر بلکه در مقایسه با جوامع نابازار کمتر آزمند، کمتر خودخواه، کمتر مادی‌گرا، مورداعتمادتر و روادارتر می‌شوند. توضیحی که در این خصوص می‌دهند این است که ثروتمندتر، سالم‌تر و خوشحال‌تر شدن انسان‌ها در جامعه بازار موجب می‌شود آنها بتوانند از بسیاری از معضلات اخلاقی جلوگیری کنند، در وضعیتی قرار گیرند تا بتوانند زندگی دیگر همنوعان خود را بهبود ببخشند و تمایل بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند. کتاب ویرجیل استور و جینی چور این برجستگی را دارد که به طور گسترده‌ای تقریباً همه نظرات منتقدان بازار را در خصوص مسائل اخلاقی مطرح می‌کند و در کنار آنها پاسخ متفکران بزرگ طرفدار نظام بازار را نیز می‌آورد و در نهایت با رفع برخی نارسایی‌های این پاسخ‌ها با تکیه‌ بر پژوهش‌های تجربی-آماری دفاعیه‌ای جامع و منسجم از نظام بازار به دست می‌دهد.    

 

پیشگفتار و سپاسگزاری 

در 15 سپتامبر 2008 لِمان‌برادرز به قصد دریافت حمایت‌های قانونی، درخواست ورشکستگی داد. اگرچه کسانی که به این نوع مسائل توجه داشتند مدت‌ها پیش از فروپاشی لمان می‌دانستند بازارهای مالی جهانی در مسیر اشتباه پیش می‌روند، اما در آن روز خاص برای فرد بیرونی هم روشن شد (و در هفته‌ها و ماه‌های بعد حتی آشکارتر شد) که بازارها خیلی ساده به همان روالی که در گذشته کار کرده بودند حالا دیگر کار نمی‌کنند. بحران مالی جهانی در راه بود. به دنبال آن رکودی بزرگ آمد. در کشورهای سراسر جهان، به نظر می‌رسید ثروت‌ها یک‌شبه بخار می‌شود، درآمدها به شدت سقوط کرد و بیکاری بی‌حدوحساب افزایش یافت. در حالی‌ که بحث بر سر علت اصلی بحران و رکودی که به دنبالش آمد هنوز هم ادامه دارد، بسیاری از مردم مادیات و پول‌پرستی را یکی از مقصران اصلی دانستند. به نظر رسید نظام بازار از دلایل اصلی پشت این افول جهانی باشد چون مصرف‌کنندگان (به‌ویژه خریداران خانه) را تشویق کرده است بیش از توان مالی خود چیزی بخواهند و کسب‌وکارها (به‌ویژه بنگاه‌های مالی) را تشویق کرده است سود را بر اصول مقدم بدارند. به نظر عده بسیاری، هسته مرکزی اقتصاد، و آزمندی که به نظر پشت آن بود، خیلی ساده ثابت کرد که ایراد از نظام بازار است.

در شب 17 سپتامبر 2011، چند‌صد فعال اجتماعی با برپا کردن چادری در پارک زاکوتی محله مالی منهتن پایینی در نیویورک شروع به اعتراض کردند. معترضانی که جنبش اشغال وال‌استریت نام گرفتند ابتدا در کیسه خواب و زیر پتو خوابیدند. اما چند هفته بعد چادرهایی برپا شد، صاحب آشپزخانه، کتابخانه و حتی اینترنت بی‌سیم شدند و اعتراضات اشغال در شهرهای کل جهان برانگیخته شد. برخی معترضان از نابرابری، استثمار و فسادی شاکی بودند که به نظر می‌رسید در اقتصادهای بازار شایع باشد. برخی دل‌آزرده بودند که ثروتمندترین افراد در محل زندگی‌شان به نظر چقدر اندک از بحران مالی 2008 تاثیر پذیرفتند و تعداد شهروندان عادی که هنوز از افول اقتصادی رنج می‌بردند چقدر زیاد بود. برخی خود را «ضدسرمایه‌دارها» توصیف کردند. سایرین اهدافی مشخص مانند افزایش مالیات بر ثروتمندان یا بخشیدن بدهی مصرف‌کنندگان را در سر داشتند. اگرچه هیچ موضوع واحدی صدها نفری را که در پارک زاکوتی چادر زده بودند یا صدها هزارنفری را که در اعتراضات اشغال مختلف در شهرهای سراسر جهان شرکت کردند متحد نمی‌کرد، اکثر معترضان موافق بودند که اقتصاد بازار واقعاً ایرادهایی دارد.

در 26 می ‌2015 بِرنی سندرز سناتور ایالت ورمونت کارزار خود را برای اعلام نامزدی ریاست‌جمهوری حزب دموکرات شروع کرد. چند هفته بعد در 16 ژوئن 2015 دونالد ترامپ که در آن زمان فعال کسب‌وکار بود کارزار خود را برای نامزدی ریاست‌جمهوری حزب جمهوریخواه شروع کرد. با اینکه دو نامزد ریاست‌جمهوری تفاوت‌های قابل ملاحظه در حوزه سیاستگذاری داشتند جنبه‌هایی از کارزارهای آنها کاملاً مشابه بود. برای نمونه هر دو نامزد استدلال کردند که نظام اقتصادی و سیاسی حاکم بر آمریکا مدت‌های زیادی است که در خدمت آمریکایی‌های معمولی نیست و به نفع ثروتمندان و افراد دارای ارتباطات سیاسی دستکاری‌شده است. آنها استدلال کردند که شرکت‌های آمریکایی بی‌بروبرگرد به کارگران آمریکایی خیانت کرده‌اند. این پیام طنینی قوی در میان رای‌دهندگان داشت. هر دو شخصیت سیاسی توانستند جمعیت بی‌اندازه بزرگ و پرانرژی را در کل کارزارهای خود جذب کنند. سندرز، ترامپ و پشتیبانان هر کدام درباره هر چیزی از مهاجرت تا سیاست‌های اجتماعی گوناگون اختلاف نظر داشتند اما به نظر می‌رسید اتفاق نظر دارند که اقتصاد بازار واقعاً ایرادهای جدی دارد.

اگر چنین است چه ایرادی بر اقتصاد بازار وارد است؟ پاسخ مشترک به این پرسش این است که بازارها اخلاق ما را فاسد می‌کنند. کتاب آیا بازار اخلاق ما را فاسد می‌کند؟، تلاشی برای ارزیابی درستی و نادرستی این ادعاست. مشخصاً، ما بر آنچه باور داریم  متقاعدکننده‌ترین نظریه‌ها درباره طرز کار بازارهاست متکی هستیم و بهترین شواهد دردسترس در مورد طرز کار بازارها را می‌آوریم تا بفهمیم رابطه میان بازار و اخلاق چگونه است. قطعاً استدلال‌ها و شواهد عرضه‌شده جنبه پیشنهادی و اشارتی داشته و قطعی و نهایی نیستند. با همه اینها متوجه می‌شویم بازار اخلاق را فاسد نمی‌کند. در واقع استدلال می‌کنیم دلایل مجاب‌کننده برای باور کردن عکس آن وجود دارد، یعنی بازار زمین آموزشی اخلاق است که از تعالی اخلاقی پشتیبانی می‌کند.

 بدون کمک‌های بسیار دریافتی، نگارش کتاب آیا بازار اخلاق ما را فاسد می‌کند، ناممکن بود. در واقع ما مدیون افراد زیادی هستیم که در شکل‌گیری و توسعه این پروژه کمک کردند. هر دو ما دِین بی‌شمار به استاد و مرشد بزرگ مرحوم دونالد سی لاوویی داریم. پروژه پژوهشی مشترک ما دو نفر که بر اجتماعی بودن و اخلاقی بودن بازارها متمرکز است مستقیماً از کار دونالد الهام گرفت و بخش زیادی متکی به کارهای وی است. ما همچنین دِین عظیم به همکار و دوستمان پیتر بوئتک داریم که در میان مشاغل متعدد، یکی هم مدیر برنامه فردریک هایک برای مطالعات پیشرفته در فلسفه، سیاست و اقتصاد در مرکز مرکاتوس دانشگاه جرج میسون است. راهنمایی پیتر نقش حیاتی در تعقیب این پروژه داشته است. به علاوه وی با برگزاری برنامه هایک، محیط پژوهشی بی‌نهایت پشتیبان ایجاد کرده است.

همچنین مایلیم از پل آلیجیکا، نیرا بادوار، جنیفر بیکر، دون بردیو، کریس کوین، رزماری فایک، لورا گروب، استفانی هافلی، دان هوسر، آریل جان، کیت جانسون، جیم لمک، پول لویس، لورن لوماسکی، دیردر مک‌کلاسکی، جان پاسکارلا، دان راسل، دیو اشمیتز، چاد وان شولاندت، سولومون آستین، مگان تیگ و مارک وایت برای بحث‌های بسیار مفید و نظراتی که در پیش‌نویس‌های اولیه از استدلال‌های ارائه‌شده در اینجا دادند تشکر کنیم. هشدار معمول هم اینجا کاربرد دارد که مسوولیت همه خطاها با ماست. همچنین دوست داریم از آلیس کالدر، جسیکا کارگس، لوگان هانسن، مارکوس شرا و لیندون چاملی رایت بابت پشتیبانی پژوهشی مفید تشکر کنیم. سپاس ویژه از الیزابت گاربر (ویراستار سفارش‌دهنده اثر)، سوفیا زیگلر (دستیار ویرایش) و هرکس دیگر در پالگریو مک‌میلان داریم که در مراحل مختلف تهیه این کتاب از زمان شکل‌گیری تا فرستادن به چاپخانه کمک کردند. همچنین از همه اندیشمندان، همکاران و دانشجویان در دانشگاه جرج میسون، کالج سنت وینسنت، و هر جای دیگر که در بالا نیامده است و نظرات ارزشمندی درباره این موضوع عرضه داشتند تشکر می‌کنیم چون ما چندین سال پیش شروع به گفت‌وگو درباره آن کردیم. سپاس ویژه نثار هیات علمی، کادر اداری و دانشجویان دانشگاه فرانچسکو ماروکوین بابت بازخورد مفید طی مراحل اولیه این پروژه می‌کنیم.

مایلیم از انتشارات کالج بلویت تشکر کنیم که به ما اجازه دادند از بخش‌هایی از مقاله ما «بازارها زمین آموزش اخلاق» در اینجا استفاده کنیم. همچنین از مدیران Journal of Markets and Morality سپاسگزاری می‌کنیم که اجازه دادند بخش‌هایی از مقاله‌های ما «چرا بازار؟ بازارها به مثابه فضاهای اجتماعی و اخلاقی» و «معانی اخلاقی بازارها» (که ویرجیل به صورت مشترک با رایان لانگریل نوشت) را دوباره استفاده کنیم.

این کتاب بدون پشتیبانی مالی مرکز مرکاتوس در دانشگاه جرج میسون امکان نوشتن پیدا نمی‌کرد. اگر دانیل روچیلد محیط فکری سرزنده در مرکاتوس ایجاد نمی‌کرد نیز کتاب نوشته نمی‌شد.

در پایان از خانواده و دوستان خود که با عشق، شکیبایی و پشتیبانی از ما در طول جلو رفتن این کتاب همراه بودند قدردانی می‌کنیم. ویرجیل به‌ویژه دوست دارد از همسرش نونا برای درک بالا و کمک وی در چندین نسخه دست‌نویس این کتاب تشکر کند. او می‌خواهد از دختر خود وینی که دستیار پژوهشی کامل وی بود قدردانی کند. جینی از گربه‌های خود اودی و جاسپر که با کارهای بامزه خود حواس او را پرت می‌کردند سپاسگزاری می‌کند.

فایرفاکس، ویرجینیا، آمریکا ویرجیل هنری استور

آرلینگتون، ویرجینیا، آمریکا جینی سونگ چوی

مارس 2019

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها