شناسه خبر : 46780 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیپلماسی خشک

چرا ایران به فکر بحران آب‌های مرزی نیست؟

 

جواد حیدریان / نویسنده نشریه 

ترکیه بعد از ساخت سد ایلیسو که تاثیر بسیاری بر محیط زیست داشت و به افزایش ریزگردها در ایران و عراق منجر شد، باز هم تصمیم به ساخت سدی جدید بر روی دجله گرفته است. گفته می‌شود سد جدیدی که این کشور قرار است احداث کند، حیات رود ارس را به خطر می‌اندازد و احتمال خشک شدن آن وجود دارد. رجب طیب اردوغان که بعد از 13 سال به عراق سفر کرده، تلاش دارد در کنار طرح مسئله بحران امنیتی ناشی از فعالیت احزاب سیاسی کرد مخالف دولت ترکیه در مرزهای دو کشور، به بحران آب و تنش‌های آبی میان ترکیه و عراق نیز رسیدگی کند. مذاکره اردوغان و محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق بر سر ساخت سد بر رودخانه‌های دجله و فرات است که سرچشمه آنها در ترکیه است. بحث اصلی آنها را حق‌آبه عراق از این دو رودخانه تشکیل می‌دهد. رودخانه‌هایی که در پایین‌دست، ایران را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد و خشکی هورالعظیم به‌طور مستقیم متاثر از کاهش ورودی آب از عراق است. اما برخلاف تکاپوی عراق و حتی سوریه، نشانی از تکاپوی دیپلماتیک از سوی ایران در مسئله آب‌های مرزی و فرامرزی با ترکیه و حتی افغانستان دیده نمی‌شود. نهایتاً مقامات با چند اظهار نظر رسانه‌ای سروته قضیه را هم می‌آورند و دوباره مسئله به فراموشی سپرده می‌شود. در همین زمان که ترکیه در تلاش برای اقناع عراقی‌هاست، افغان‌ها نه‌تنها حاضر نیستند حق‌آبه طبیعی ایران را بدهند بلکه سیلاب ردشده از سرریز سدهای بالادست هیرمند را به شوره‌زار گودزره هدایت می‌کنند تا تعمداً آبی به تالاب تشنه هامون در این سوی مرز با ایران وارد نشود. در تایید این مدعا رسانه‌ها اعلام کرده‌اند که «تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد سیلاب هیرمند با سرعت حدود سه هزار مترمکعب بر ثانیه به‌سمت «گودزره» می‌رود». دلیل این اتفاق بدقولی افغان‌ها در اصلاح نشدن سد کمال خان در بالادست هیرمند است. «پیام ما» در گزارشی نوشته است:‌ «بند کمال‌خان، سدی انحرافی دارای طولی حدود دو کیلومتر و ارتفاعی معادل ۲۰ متر است. در سمت چپ این بند، سد کنترلی دیگری به طول ۵۴۰ متر احداث شده است که اختلاف ارتفاع آن نسبت به تاج سد کمال‌خان، ۱۰ متر پایین‌تر است که در عمل این سازه نقش انحراف آب از مسیر رودخانه هیرمند را دارد و بخش قابل ‌توجهی از سیلاب‌های رودخانه هیرمند از این مسیر به‌سمت بیابان می‌رود. پس از ۱۰ کیلومتر، مجدداً بر روی رود بیابان، سدی به‌نام «قلعه افضل» احداث شده که دارای سرریزی است که سیلاب‌ها را نهایتاً به دشت «رام‌رود» هدایت می‌کند.» ما در طول پنج دهه گذشته هرگز از حق طبیعی آب خود از هیرمند بهره‌مند نشده‌ایم، بلکه با سیلاب توانسته‌ایم در سیستان، خود را مدیریت کنیم. سیلاب وارد ایران می‌شود و به هامون و چاه‌نیمه‌ها وارد می‌شود. این سیلاب در بخش‌های کشاورزی، شرب، صنعت و محیط‌ زیست مورد استفاده قرار گرفته است و شهرهای زابل و زاهدان تاکنون با استفاده از این سیلاب توانسته‌اند خود را اداره کنند. به نظر می‌رسد با شرایط خشکسالی و تغییر اقلیم بخش‌های جنوب شرق ایران با بحران‌های جدی در آینده روبه‌رو شود. ساخت سد کمال‌خان در واقع حتی سیلاب خارج از حق‌آبه را هم از ایران دریغ کرده است. این یک فاجعه تمام‌عیار دیپلماتیک و محیط‌ زیستی برای ایران است.

سرنوشت 10 میلیارد مترمکعب آب مرزی

محسن موسوی‌خوانساری، عضو انجمن دیپلماسی آب ایران به تجارت فردا می‌گوید؛ حجم آب تجدیدپذیر در ایران حدود 100 میلیارد مترمکعب است. آب‌های مرزی کشور حدود 10 میلیارد مترمکعب است. یعنی حدود 10 درصد آب‌های ایران در مرز است. یا این آب وارد کشور، یا از کشور خارج می‌شود. بنابراین حدود 90 درصد آب‌های تجدیدپذیر در اختیار ایران است و اختیار 10 درصد آب‌های تجدیدپذیر به دولت‌های همسایه مربوط است. آخرین قراردادهای ایران در مورد آب‌های مرزی، یکی پروتکل آب هیرمند بر روی رودخانه هیرمند است که نهایتاً آخرین قطره‌های آب باید به سیستان ایران وارد شود اما در طول 50 سال گذشته همیشه این مشکل وجود داشته است. با وجود فقدان دولتی مقتدر در افغانستان طی چند دهه گذشته، هیچ وقت هیچ دولتی برای ورود حق‌آبه ایران متعهد نبوده و حتی کارشکنی مستمر در این زمینه ادامه دارد. به‌رغم وجود چند میلیون مهاجر افغان در ایران و وابستگی اقتصاد افغانستان به کالاهای تولیدی ایران، باز هم هیچ مقام دولتی و حتی خصوصی در این زمینه گامی برای بهبود روند ورود آب به ایران برنداشته است. حیرت‌انگیز آنکه دولت ایران و دستگاه‌های وزارت خارجه و وزارت نیرو هیچ راهکار تقابلی را برای وادار کردن افغانستان به انجام تعهدش اجرایی نمی‌کنند یا اساساً ایده‌ای برای این مسئله ندارند. به‌نظر می‌رسد این روند اکنون در مرزهای شمال غرب ایران نیز از سوی دولت ترکیه در حال انجام است. ترکیه که البته حضور مستشاری در افغانستان هم دارد و سدهای این کشور را علیه آب‌های مرزی ایران ساخته و طراحی کرده است، خود ورودی آب‌ها به سوریه و عراق و ایران را محدود کرده و با ساخت سدهای با مخازن بسیار بزرگ، به تنش آبی در منطقه دامن زده و موجب ایجاد چشم‌انداز خطرناکی در این زمینه شده است.

استیصال در دیپلماسی آب

67دولت ایران در این پنج دهه تقریباً هیچ فعالیت کارآمدی در حوزه دیپلماسی آب نکرده است. در مورد آب‌های مرزی مشخصاً دیپلماسی ایران بسیار ضعیف بوده است. در مورد آب‌های داخلی استحصال و بهره‌برداری بسیار زیادی صورت گرفته که به نظر کارشناسان زیاده‌روی محسوب می‌شود اما در مورد آب‌های مرزی ضعیف عمل کرده‌ایم. مشکلاتی که در مدیریت آب‌های داخلی وجود دارد در یک دوره زمانی بالاخره قابل مدیریت و حل است. اما بحران آب‌های مرزی اگر اقدامی از سوی کشور مقابل انجام شود، برگشت‌ناپذیر است. شاید چند قرن طول بکشد تا بتوان خلأ به‌وجود‌آمده را به نقطه قبل بازگرداند. دولت ترکیه سه برابر حجم آبی را که از این کشور به سمت کشورهای سوریه و عراق و رودخانه‌های دجله و فرات سرازیر می‌شود، مخزن‌سازی کرده است. آب در بالادست دجله و فرات قطع شد. جالب اینکه به صورت غیرمستقیم ایران در خوزستان و در هورالعظیم شاهد کاهش آب و خشکی تالاب بود. این ضرر از سوی ترکیه به ایران وارد شد. در 30 تا 40 سال اخیر اقدامات سازه‌ای سنگین در ترکیه شروع شد و به سرانجام رسید و تبعات آن علاوه بر سوریه و عراق به ایران نیز سرایت کرد. ترک‌ها در حوضه آبریز ارس نیز طرح‌های بلندپروازانه‌ای را طراحی و اخیراً اجرا کرده‌اند. البته این روند به چهار دهه قبل برمی‌گردد. ایران در ارس نیز دیر متوجه اثر سدسازی بر روی این رودخانه شد و عملاً می‌توان گفت حدود 85 درصد آب‌هایی که از طرف ترکیه به این سمت می‌آمد مهار شده است. در ایران باید این پرسش را مطرح کرد که چرا وزارت نیرو که متولی و مدیر آب در ایران است و وزارت خارجه که مسئول مناسبات بین‌المللی و قراردادهای منطقه‌ای و جهانی است در این مسائل اینقدر منفعل عمل کرده‌اند. دریاچه هامون به‌طور کامل تحت تاثیر فعالیت‌های بالادست افغانستان و انجام نشدن تعهداتشان خشک شد و ما دست روی دست گذاشته‌ایم تا این منطقه از ایران دچار بحران جدی شود. سد کمال‌خان هنوز ساخته نشده بود و ایران مشکلات بسیار زیادی در پایین‌دست داشت اما ما سکوت کردیم و بعد که سد کمال‌خان ساخته شد، می‌گوییم که مشکل داریم. رودخانه هریرود نیز چنین وضعیتی دارد. سد سلما در بالادست هریرود ساخته شد. سد دوستی در ایران و در پایین‌دست ساخته شد. افغانستان در بالادست سد سلما نیز سد دیگری را ساخته است. عملاً هیچ آبی از هریرود به ایران وارد نمی‌شود و سد دوستی کاملاً خالی از آب است. نظر کارشناسان آب در ایران این است که وزارت نیرو و وزارت خارجه که تعدادی کارشناس برای امور داخلی و خارجی دارد چرا کارشناسان آب‌های مرزی به اندازه انگشتان دست هم نیست. چرا دانشگاه‌های ایران با این همه تنوع رشته در بخش آب‌های مرزی اینقدر ضعیف عمل می‌کند و مطالعات و پژوهش‌ها اینقدر کم است. دانشگاه‌های ما رشته دیپلماسی آب را جدی نگرفته‌اند و کارشناسان متخصص در این حوزه در هیچ نهادی وجود ندارند. «هیدروپولیتیک از جمله رشته‌های جوان دانشگاهی است که به‌رغم تلاش‌های صورت‌گرفته از سوی صاحب‌نظران به منظور ارائه یک تصویر دقیق با چهارچوب مفهومی مشخص، هنوز در مرحله ابتدایی توسعه است. ظهور هیدروپولیتیک به عنوان یک دانش علمی مشخص، به‌طور عمده حاصل افزایش آگاهی نسبت به اهمیت آب و موضوعات مرتبط با آن و همچنین رشد خودآگاهی در زمینه اهمیت محیط‌ زیست در کشورهای پیشرفته شمال بوده است. توجه بیشتر به توسعه مفهومی این دانش از اهم ضروریات به شمار می‌رود. از هنگامی که صاحب‌نظران و پژوهشگران مطالعه مسائل مربوط به آب را آغاز کردند، به سرعت دریافتند که آب پدیده‌ای چندوجهی است» (مقاله پژوهشی دیپلماسی آب، از منازعه تا همکاری، عباس عراقچی.) ایران در عرصه دانشگاه و در عرصه اجرا در نهادهایی مثل وزارت خارجه و نیرو با یک چالش و بحران جدی در فهم و عمل به دیپلماسی آبی مواجه شده است. ایران، هم در وزارت نیرو مشکل متخصصان آبی دارد که دیپلماسی بدانند و هم در دستگاه وزارت خارجه مشکل نداشتن دیپلمات‌هایی دارد که مسئله آب را بفهمند. شاید تنها کسی که در دستگاه وزارتخانه در مورد آب اظهار نظر می‌کند و متوجه است که چه نیازی داریم، دکتر عباس عراقچی است. سید عباس عراقچی، عضو هیات علمی دانشکده وزارت امورخارجه تهران، اخیراً در گفت‌وگو با تلویزیون اکوایران (دنیای اقتصاد) تاکید کرده که مسئله آب قبل از اینکه فنی یا سیاسی باشد، یک مسئله اجتماعی است و نیاز به یک فهم اجتماعی همگانی دارد. او بر این باور است که ایران باید به آغاز دوره ریاضت آبی رضایت بدهد. عراقچی می‌گوید ما آب را بی‌رویه مصرف می‌کنیم. منطقه خاورمیانه و غرب آسیا مثل بسیاری از دیگر مناطق جهان در مجموع دارد رو به خشکسالی می‌رود. وقتی کشوری رو به خشکسالی می‌رود، آب را تا قطره آخر آن در کشور خود نگه می‌دارد. کشور باید هرچه سریع‌تر در مورد منابع آبی خود به تصمیم برسد و شاید نیاز باشد که یک دوره ریاضت آبی را بر کشور تحمیل کنیم. در رابطه با مشکل آب مرزی با افغانستان با توجه به توافق‌نامه‌ای که در مورد آب هیرمند وجود دارد، در همان محدوده 820 میلیون مترمکعب آبی است که پیشتر توافق شده است. اگر افغان‌ها در محدوده جغرافیایی خودشان کاری انجام داده‌اند، انجام داده‌اند، ولی بین ما یک معاهده‌ وجود دارد. آنها متعهد هستند که حق‌آبه ایران را پرداخت کنند. او در پاسخ به این پرسش که در سال 1351 که این توافق‌نامه امضا شده بحث تغییر اقلیم و مشکلات آب‌و‌هوایی به این شکل نبوده و اگر افغان‌ها الان ادعا کنند که با توجه به این شرایط چنین آبی را پرداخت نمی‌کنند و نمی‌توانند تعهد آبی خود به ایران را انجام دهند، ایران دستش به کجا بند است، می‌گوید: اختلاف نظرهایی در مورد آب هامون‌ها داریم که آنها باید آبی را که ایران می‌گوید تامین کنند یا خیر. البته ما معتقد هستیم حق‌آبه ما غیر از حق‌آبه‌ای است که از طبیعت دریافت می‌شود. اکنون بحث‌هایی در مورد بخارهای آب و ابرهایی که بر فراز کشورها می‌گذرد نیز مطرح است. آیا ابرهایی که از روی دریای مدیترانه بلند می‌شوند و یکسری کشورها را در مسیر خود سیراب می‌کنند، متعلق به کشور خاصی هستند؟ اگر روزی بشر به تکنولوژی دست پیدا کرد که توانست ابرها را تخلیه کند، آیا کشورها حق دارند همه ظرفیت این ابرها را تخلیه کنند؟ در نهایت ما اگر در تعاملات بین‌المللی غایب باشیم، آنها در غیاب ما تصمیماتی می‌گیرند که به نفع ما نیست. با این حال نگرانی از فعالیت‌های ترکیه و افغانستان در مرزهای آبی مسئله تازه‌ای نیست. به شکل مستمر رسانه‌ها در این زمینه کار کرده‌اند. اما آنچه جالب توجه است، نگاه تحلیلگران آن سوی مرزها به احتمالات دیپلماتیک و احیاناً تنش‌های پیامد بحران آب‌های مرزی میان ایران و ترکیه است. فهیم تاستکین، تحلیلگر مسائل منطقه‌ای، در یادداشتی که دو سال پیش برای المانیتور نوشت به این پرسش پاسخ داد که «آیا بحران آبی میان ترکیه و ایران در حال وقوع است؟»؛ او استدلال کرده «بحران آبی تنها مشکلی در میان دیگر مشکلات دو کشور نیست، بلکه مشکلی است که شبیه هیچ مشکل دیگری نیست».

اهمیت آب مرزی برای سرزمین

از سویی عباس عراقچی پیشتر در مقدمه مقاله‌ای پژوهشی تحت عنوان «دیپلماسی آب، از منازعه تا همکاری» نوشته است: «آب ماده‌ای حیاتی و غیرقابل جایگزین است. تغییرات آب‌و‌هوایی، افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی موجب افزایش تقاضا برای آب و فشار بر منابع آب شیرین شده است. منابع آب در سراسر جهان در مرحله بحرانی است. با این حال شدت و ضعف آن در مناطق مختلف متفاوت است. مناطقی مانند خاورمیانه، «ساحل» در حاشیه صحرای بزرگ آفریقا و منطقه جنوب آفریقا بیشتر در معرض خطر کمبود آب هستند. به منظور شناخت وضعیت موجود و یافتن راه‌حل‌های بحران آب، هیدروپولیتیک به عنوان یک دانش جوان وارد مطالعات دانشگاهی شده است. از آنجا که حل مشکلات ناشی از کمبود آب از عهده تک‌تک کشورها برنمی‌آید، از این‌رو همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه و بین‌المللی در این زمینه اجتناب‌ناپذیر است. به این منظور دولت‌ها نیازمند سیاست خارجی فعال، پویا و متناسب با شرایط جدید هستند. آب مجازی از دیگر راه‌های مدیریت چالش‌های آب در قرن بیست و یکم در نواحی خشک و نیمه‌خشک به‌شمار می‌رود. آب مجازی به معنای واردات هوشمند مواد غذایی یا کالاهای آب‌بر، بر اساس اصل مزیت نسبی است. در این زمینه دو راهبرد کلی قابل ذکر است: 1- واردات کالاهای آب‌بر؛ 2- تولید کالاهای آب‌بر در مناطق پرآب با سرمایه‌گذاری مشترک کشورهای کم‌آب... .» در ایران به نظر می‌رسد نمی‌دانند بحث آب مرزی تا چه اندازه برای مدیریت سرزمین مهم است. متاسفانه حتی افغانستان در امتداد تغییرات شدید سیاسی و جنگ داخلی در مسئله آب مرزی چقدر قوی عمل کرده است. زمانی که طالبان سر کار آمد و سیستم سیاسی کاملاً عوض شد، کارشناس دیپلماسی و متخصص آب هنوز سر جای خودش است. وضعیت در ترکیه به مراتب بهتر است. یک کارشناس متخصص و قوی دیپلماسی آب اکنون مشاور رهبر طالبان، ملا هیبت‌الله آخوندزاده است. آب برای همه کشورها مهم است. ما در مورد آب‌های مرزی کاملاً رها شده‌ایم.

واکاوی اقدامات سازه‌ای ترکیه در حوضه آبریز فرامرزی ارس

اندیشکده رستار که در حوزه «دیپلماسی و امنیت آب، اقلیم و محیط زیست» فعالیت می‌کند، به تازگی مطالعه‌ای را به‌وسیله «حجت میان‌آبادی، سعید نسترنی عموقین و سیده زهرا قریشی» با عنوان «واکاوی اقدامات سازه‌ای ترکیه در حوضه آبریز فرامرزی ارس» منتشر کرده که به تحلیل پروژه داپ و بررسی تبعات سدهای ترکیه در حوضه آبریز فرامرزی ارس و ارائه پیشنهاد‌های سیاستی برای بهبود مسئله آب‌های فرامرزی ایران می‌پردازد. در این مطالعه آمده است: «حوضه آبریز رودخانه ارس یکی از حوضه‌های آبریز اصلی فرامرزی در ترکیه است که به دلیل وجود زیست‌بوم‌هایی نظیر منابع آب شیرین و تالاب‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اطلاعات سازمان اقدامات هیدرولیکی ترکیه ادعا می‌کند که این کشور قادر خواهد بود پس از تکمیل ابرپروژه‌های سازه‌ای خود در حوضه آبریز فرامرزی ارس، حدود ۸۳ درصد از پتانسیل این حوضه آبریز در خاک خود را کنترل کند. در صورت تحقق این امر، خسارات جبران‌ناپذیری بر پیکره آبی این حوضه مشترک با ایران وارد خواهد شد. تغییر کیفیت آب ارس و پروژه‌های توسعه‌ای در بالادست این حوضه آبریز، در ترکیه، باعث کاهش دبی این رودخانه و افزایش آلاینده‌ها می‌شود. این تغییرات نقش بسزایی در اقتصاد و ابعاد مختلف امنیت ایران، به ویژه در منطقه شمال غرب کشور، خواهد داشت. بهره‌برداری از آب در حوضه‌های آبریز فرامرزی به‌طور مستقیم تحت تاثیر مناسبات سیاسی و امنیتی بین دولت‌هاست و می‌تواند راهبردهای سیاستی و امنیتی دولت‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. شواهد متعددی از سیاست‌ها و برنامه‌های دولتمردان ترکیه نشان می‌دهد که این کشور برای تامین نیازهای داخلی، بهبود شرایط اقتصادی و همچنین کسب نفوذ و قدرت سیاسی و مصادره کردن آب در منطقه، طرح‌ها و برنامه‌های جدی برای استفاده از آب به عنوان ابزاری استراتژیک، سیاسی و امنیتی دارد. این در حالی است که آب یک منبع صرفاً ملی نیست و ماهیت اشتراکی دارد. گزارش حاضر به بررسی اقدامات ترکیه در حوضه آبریز فرامرزی ارس و معرفی بخشی از ابرپروژه داپ (پروژه‌ای که حوضه آبریز فرامرزی ارس و همچنین بخش‌هایی از حوضه آبریز فرامرزی دجله و فرات را پوشش می‌دهد) می‌پردازد.» در این گزارش تلاش شده است به بررسی سازه‌های ساخته‌شده، در دست ساخت و برنامه‌ریزی‌شده ترکیه در این حوضه فرامرزی پرداخته شود.

آسیب‌شناسی و بررسی چالش‌های حوضه آبریز ارس

«تغییر کمیت و کیفیت جریان ورودی از رودخانه ارس به ایران می‌تواند منطقه آزاد تجاری ماکو و منطقه آزاد ارس را، که نقش مهمی در اقتصاد کشور دارند، متضرر کند. همچنین دشت مغان که ۱۰ تا ۱۵ درصد امنیت غذایی ایران را تامین می‌کند، تحت تاثیر این موضوع قرار می‌گیرد. این در حالی است که طبق اظهارات معاون حفاظت و بهره‌برداری آب منطقه‌ای اردبیل، ورودی سد ارس در سال ۱۴۰۲ به کمتر از ۲۳ مترمکعب رسیده، در حالی که در سال‌های گذشته این میزان ورودی بیش از ۱۰۰ مترمکعب بوده است. تغییر کیفیت آب ارس و پروژه‌های توسعه‌ای در بالادست در ارمنستان و ترکیه از جمله عواملی هستند که می‌توانند بر شدت مناقشه میان کشورهای ساحلی ارس بیفزایند. علاوه بر چالش‌های اقتصادی، عوامل ذکرشده کاهش آورد ارس و افزایش آلاینده‌ها (در اثر کاهش دبی آبی) را موجب خواهند شد.»

تحلیل و بررسی سدهای ترکیه در حوضه آبریز ارس

«بنا بر آمار سازمان اقدامات هیدرولیکی ترکیه، میانگین پتانسیل حوضه آبریز ارس در ترکیه برابر 4.473 میلیون مترمکعب در سال است و این یعنی ترکیه، ۸۳ درصد از پتانسیل حوضه آبریز ارس در خاک خود را کنترل خواهد کرد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که ترکیه در این حوضه آبریز تا قبل سال ۲۰۰۰ میلادی، چهار سد با مجموع ظرفیت ۶۲۱ میلیون مترمکعب برای اراضی به وسعت تقریبی ۹۷ هزار هکتار داشته است و از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۰، پنج سد با مجموع ظرفیت ۸۴۶ میلیون مترمکعب برای اراضی کشاورزی به وسعت ۱۲۴ هزار هکتار به بهره‌برداری رسانده است. به عبارتی ترکیه در حال حاضر می‌تواند، حدود 468 /1 میلیون مترمکعب از آب حوضه آبریز فرامرزی ارس را مهار کند. این کشور از سال ۲۰۱۴ شروع به احداث هفت سد دیگر نیز کرده است. مجموع ظرفیت سدهای در دست احداث ترکیه برابر ۸۷۴ /1 میلیون مترمکعب برای اراضی کشاورزی به وسعت تقریبی ۷۰ هزار هکتار است. ترکیه هفت سد برنامه‌ریزی‌شده نیز در دستور کار دارد. این سدها با ظرفیت ۴۰۱ میلیون مترمکعب، حدود ۷۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی را آبیاری خواهند کرد. در صورت اتمام طرح‌های مذکور، ترکیه قادر خواهد بود به میزان 743 /۳ میلیون مترمکعب از منابع داخلی خود را در این حوضه آبریز مهار کند.»

پیشنهاد‌های سیاستی ارائه‌شده جهت بهبود مساله آب‌های فرامرزی ایران

«ایران از نظر امنیت در حوزه‌های آب شرب، کشاورزی، اقتصادی، انرژی و محیط زیست به شدت به منابع آبی این حوضه آبریز وابسته است. در این راستا، تغییر کمیت و کیفیت جریان ورودی از رودخانه فرامرزی ارس به ایران، که بخش اعظم آن از ترکیه سرچشمه می‌گیرد، در اثر کنترل آب می‌تواند امنیت آب شرب، امنیت غذایی کشور، امنیت انرژی و محیط زیست را به مخاطره جدی بیندازد. بر این اساس موارد زیر توصیه می‌شود: دیپلماسی آب برای ایران در حوضه آبریز فرامرزی ارس نیازمند استفاده از ابزارهای نوین از جمله دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه‌ای و دیپلماسی علمی است. استراتژی همسو و همه‌جانبه برای متقاعد کردن مردم، متخصصان و سیاست‌گذاران آبی کشورهای ساحلی حوضه آبریز ارس، به ویژه ترکیه، باید با استفاده از این ابزارها تدوین شود. ضروری است که این استراتژی با توجه به منافع جمهوری اسلامی و شیوه اجرایی مناسب واقعی شود، زیرا شواهد نشان می‌دهند که در این زمینه کشور اقدامات کافی نکرده و نیاز به توجه ویژه دارند؛ مدیریت آب در ایران، با مشکلاتی همچون بخشی‌نگری، نادیده گرفتن آینده و راه‌حل‌های موقتی مواجه است. حوضه آبریز ارس نقش حیاتی در تامین آب نه‌تنها برای شمال غرب کشور، بلکه برای کل کشور دارد و حل مسائل به‌صورت موقت نمی‌تواند پایداری و امنیت آبی کشور را فراهم کند؛ در حوزه سیاست‌گذاری آب به‌طور عام، کشور نیازمند ظرفیت‌سازی‌های نهادی، سازمانی، اجتماعی و فردی است. آنچه کشور فاقد آن است یا به خوبی به آن نپرداخته و بر روی آن سرمایه‌گذاری نکرده، ظرفیت‌سازی‌های نهادی، سازمانی، اجتماعی و فردی در سطوح محلی تا بین‌المللی است. این در حالی است که این‌گونه ظرفیت‌سازی‌ها، سال‌هاست که در دستور کار موسسات بین‌المللی قرار گرفته است. ترکیه از جمله کشورهای منطقه غرب آسیاست که در دهه‌های اخیر درصدد استفاده از منابع آبی خود و توسعه آب‌محور در راستای ایجاد قدرت اقتصادی، پیشبرد اهداف سیاسی و تبدیل آب به عنوان یک ابزار فشار سیاسی بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که ترکیه در حوضه آبریز فرامرزی ارس تا قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی، چهار سد با مجموع ظرفیت ۶۲۱ میلیون مترمکعب برای اراضی به وسعت تقریبی ۹۷ هزار هکتار داشته و از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۰، تعداد پنج سد با مجموع ظرفیت ۸۴۶ میلیون مترمکعب برای اراضی کشاورزی به وسعت ۱۲۴ هزار هکتار به بهره‌برداری رسانده است و در آینده نزدیک با احداث هفت سد دیگر، بخش اعظم ظرفیت‌های این حوضه آبریز را در اختیار خود در خواهد آورد. ایران از نظر امنیت در زمینه‌های آب شرب، کشاورزی، اقتصادی، انرژی و محیط زیست به شدت به منابع آبی این حوضه آبریز وابسته است، از این‌رو بهره‌برداری از این آب‌ها نیازمند رعایت دیپلماسی آب و مدیریت صحیح آن است.»

ایران در مدیریت آب‌های مرزی ضعیف است

محسن موسوی‌خوانساری، عضو انجمن دیپلماسی آب ایران، معتقد است برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری درست در زمینه مدیریت آب‌های فرامزی لازم است در وزارت نیرو، به جای اینکه یک اداره کل آب‌های مرزی وجود داشته باشد، معاونت آب‌های مرزی شکل بگیرد. باید سطح این مدیریت ارتقا پیدا کند. مسئله آبی برای کشورها به قدری مهم است که همه دولت‌ها در دنیا در تلاش برای قوی‌تر شدن در مذاکرات و توافق‌ها هستند. ایران و به‌طور کلی خاورمیانه و غرب آسیا به مرور با تنش‌های بیشتری در مسئله آب مواجه می‌شود. آب‌های مرزی در این مناطق بسیار تنش‌زا خواهد شد. دریای خزر و حتی خلیج‌فارس اکنون آب‌های مرزی محسوب می‌شوند. شما در نظر بگیرید سطح آب دریای خزر در حال کاهش است. هرگونه کاهش سطح آب خزر می‌تواند مشکل ژئوپولیتیک برای ایران و دیگر کشورها به وجود بیاورد. کارشناسان خبره و مسلط باید در حوضه دریای خزر مستقر شوند و در این زمینه تحقیق جدی انجام شود. باید مذاکره و دیپلماسی در این زمینه پیش‌ گرفته شود. کاهش تراز آب دریای خزر و خطوط مرزی این دریا به زودی محل تنش منطقه‌ای خواهد شد. خلیج‌فارس و دریای عمان اکنون با مسئله آلودگی شدید مواجه است. آلودگی که دولت‌های حاشیه جنوبی خلیج‌فارس با استقرار سیستم‌های سنگین آب‌شیرین‌کن عامل آن هستند اما تبعات آن برای شهروندان و زیستمندان مرزهای شمالی دریا یعنی مرزهای وسیع ایران است. کشورهای عربستان، کویت، قطر، امارات و... آب خلیج‌فارس را شیرین می‌کنند و برای این کار میزان زیادی آلودگی وارد دریا می‌کنند. بنابراین ما باید در مسئله آب‌های مرزی و دریاها که با همسایگان خود در آن منافع مشترک داریم، به سطح جدی از دانش و تخصص مجهز باشیم تا بتوانیم منافع مردم خود را تامین کنیم. ما در مدیریت آب‌های مرزی تاکنون دولت ضعیف‌تر محسوب می‌شویم.

68

آیا حق‌آبه هیرمند وارد هامون شد؟

سخنگوی صنعت آب ایران در حالی روز سوم اردیبهشت از سامانه بارشی اخیر از سمت افغانستان خبر داد که دو بار باعث رهاسازی آب به سمت ایران شده و در مجموع ۴۰ میلیون مترمکعب از حق‌آبه هیرمند را دریافت کرده است که رسانه‌ها از خلف وعده دولت افغانستان و انحراف آب به سمت بیابان گودزره خبر داده‌اند. فیروز قاسم‌زاده درباره آخرین وضعیت حق‌آبه هیرمند گفته است: در سال آبی جاری ۴۰ میلیون مترمکعب ورودی به چاه‌نیمه‌های سیستان و بلوچستان داشتیم اما مواضعی که جمهوری اسلامی ایران در این زمینه پیش گرفته پایبندی به معاهده‌ای است که بین ایران و افغانستان وجود دارد.

 با این حال روزنامه شرق روز اول اردیبهشت در گزارشی نوشت: «منابع محلی اعلام کرده‌اند که طالبان به وسیله بندهای کوچک و کانال‌های انتقال و انحراف آب، به منظور تقویت آبخوان‌ها سیلاب را به درون شهرها و دشت‌ها انتقال داده‌اند و تا حد امکان مانع جاری شدن آب به پایین‌دست حوضه آبریز هیرمند به سمت مرز ایران شدند. کارشناسان با بررسی تصاویر ماهواره‌ای، هشدارهای هواشناسی و اخبار رسانه‌های محلی بر این باورند که سیلاب قابل توجهی [در بارش‌های اخیر] از بند کمال‌خان عبور می‌کند و با توجه به اینکه متوسط دبی سیلاب رودخانه هیرمند حدود سه هزار مترمکعب بر ثانیه است و این مقدار حدود ۱۰ برابر ظرفیت خروجی دریچه‌های بند کمال‌خان است، بنابراین در صورت عدم اتخاذ تدابیر لازم، انحراف سیلاب رودخانه هیرمند قطعی است. هم‌اکنون تالاب هامون منشأ اصلی گردوغبار در منطقه است که علاوه بر منطقه سیستان، بخش زیادی از جغرافیای افغانستان و پاکستان را تحت تاثیر ریزگردها قرار می‌دهد و با افزایش سدسازی‌های افغانستان روی رودخانه‌ها، عرض کانون‌های گردوغبار در حال افزایش است که این مسئله موجب فاجعه زیست‌محیطی در منطقه شده و با مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر قرارگیری حقوق زیست‌محیطی در دسته حقوق بشر مغایرت دارد و مصداق نقض حقوق بشر است.»