شناسه خبر : 46185 لینک کوتاه

پایان رای‌گیری

آیا باید انتخابات را تحریم کنیم؟

 

حسن توکلی / تحلیلگر سیاست و اقتصاد 

ماه اسفند به میانه نرسد، دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود. یعنی اینکه زمان زیادی باقی نمانده که تکلیف دوازدهمین مجلس قانون‌گذار روشن شود. امسال در خیلی از کشورهای جهان انتخابات برگزار می‌شود و سال 2024 را سال انتخابات نام نهاده‌اند. 60 کشور ظرف ماه‌های پیش‌رو باید انتخابات برگزار کنند و برخی محاسبات نشان می‌دهد دست‌کم دو میلیارد رای‌دهنده که معادل یک‌چهارم جمعیت جهان است، پای صندوق‌های رای می‌روند. مهم‌ترین رویداد انتخاباتی سال 2024 مربوط به رقابت‌های ریاست‌جمهوری در ایالات‌متحده آمریکاست که بیشترین تاثیر را بر آینده سیاسی و اقتصادی جهان خواهد داشت. ما نیز ظرف یک ماه آینده پای صندوق‌های رای می‌رویم تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی را انتخاب کنیم. اما چرا در کشور ما مثل گذشته، انتخابات پرشور نیست؟ همیشه نزدیکی‌های برگزاری انتخابات، شور و حال خاصی بر کشور حاکم می‌شد. یکی می‌رفت و یکی می‌آمد و آن یکی اعتراض می‌کرد. یکی وعده‌های بامزه می‌داد و دیگری به این وعده‌ها می‌خندید و دیگری خط و نشان می‌کشید. هرچه بود، خیابان‌ها رنگ و بوی انتخابات می‌گرفتند و روی دیوارها، پوسترهای نامزدها خودنمایی می‌کرد. اما واضح است که این دوره گذشته و انگار داریم درباره یک قرن پیش صحبت می‌کنیم. در خیابان‌ها اثری از انتخابات نیست، به نظر می‌رسد هیچ‌کس ساختمانی اجاره نکرده تا ستاد انتخاباتی راه‌اندازی کند. کسی پوستر چاپ نکرده و هیچ‌کس به فکر خریدن «سریشم» نیست. اصلاح‌طلبان مثل لشکر شکست‌خورده، بعد از ظهرها دور هم جمع می‌شوند و چای مانده می‌خورند و به حساب حزب، اسنپ می‌گیرند و به خانه می‌روند. اصولگرایان هم صبح‌ها از وقت کار خود می‌زنند و در ساختمان‌های مرمری، دور هم می‌نشینند و صندلی قدرت تقسیم می‌کنند. جز این لشکر بی‌مزه و تکراری، در این شهر بزرگ خیلی‌ها یادشان نیست که انتخابات در پیش است و فقط مجریان مصنوعی رادیو هستند که مدام با جمله‌های اغراق‌آمیز، مردم را به مشارکت بیشتر دعوت می‌کنند و تلویزیون هم گاه و بیگاه میان برنامه‌هایش تیزر انتخابات پخش می‌کند. این درجه از بی‌خیالی نسبت به انتخابات مهم پیش‌رو، برازنده جامعه باتجربه ایران نیست اما چه اتفاقی رخ داده که صندوق رای از حیز انتفاع ساقط شده است؟ تفسیر رئیس‌جمهور سابق از این وضعیت، تصویری به مراتب نگران‌کننده‌تر ارائه می‌کند. حسن روحانی در دیدار با چند روزنامه‌نگار درباره انتخابات گفته: «من با دوستانم مشورت می‌کردم برای آنکه در انتخابات ثبت‌نام کنم، بعضی آنچنان عصبانی می‌شدند، تحمل نمی‌کردند حرف من را، می‌گفتند این چه حرفی است، چرا با ما مشورت می‌کنید، برای چه می‌خواهید ثبت‌نام کنید؟ مگر امیدی دارید؟» آقای روحانی با اشاره به اینکه وضعیت دشواری حاکم است، گفت: «اولین‌بار است می‌بینم اقلیت حاکم با اکثریت مردم نظر واحد دارند. اقلیت حاکم می‌خواهد انتخابات خلوت باشد کسی نرود پای صندوق، اکثریت مردم هم نمی‌خواهند بروند پای صندوق. عین هم فکر می‌کنند. ضدانقلاب هم می‌خواهد خلوت باشد. هر کدام به دلایلی، از زاویه خودشان می‌بینند. اقلیت حاکم می‌گوید بقای ما در خلوتی صندوق است. صندوق شلوغ شود ما نیستیم. کاملاً به این نتیجه رسیدند که پایان انتخابات پررونق، پیروزی این اقلیت نیست. دیگر یقین پیدا کردند.»

مرثیه‌ای برای مشارکت

در طول سال‌های گذشته تلقی این بوده که قدرت نهادهای انتخابی در برابر نهادهای انتصابی، تضعیف شده و رای و نظر مردم نادیده گرفته شده است. به همین دلیل طیف وسیعی از مردم معتقدند در اکثر حوزه‌ها، تصمیم‌گیران اصلی، نمایندگان منتخب مردم نیستند؛ در نتیجه انتخابات در کشور ما تا حد زیادی معنای خود را از دست داده است. اکثریت مردم که در دوره‌های قبل با شور و هیجان در انتخابات شرکت می‌کردند، امیدی به تغییر وضع موجود ندارند و در نتیجه علاقه‌ای به مشارکت در انتخابات نشان نمی‌دهند. از دید مخالفان، صندوق رای تبدیل به ابزاری برای پیروزی اقلیت بر اکثریت شده است. از سوی دیگر در سال‌های گذشته شرایط کشور به گونه‌ای پیش رفته که جایگاه دولت از یک نهاد سیاست‌گذار به یک نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته است. در حال حاضر شکافی که میان بخش مهمی از جمعیت کشور با حکمرانی سیاسی به وجود آمده، خطرات زیادی را متوجه کشور کرده است. کم‌اثر شدن نقش دولت در تصمیم‌گیری‌ها که با گسترش دایره نفوذ ذی‌نفعان به سیاست‌گذاری تشدید شده ناامیدی و نارضایتی اکثریت جامعه را به دنبال داشته است. برخی هشدار می‌دهند این نارضایتی می‌تواند دموکراسی نیم‌بند را از همیشه بیشتر تضعیف کند. این همان چیزی است که مخالفان صندوق رای برای آن نقشه کشیده‌اند.

مخالفان و موافقان رای

 مخالفان صندوق رای را می‌توان به صورت کلی به سه دسته تقسیم کرد؛ یا بنیادگراهایی هستند که از اساس با سازوکار رای مخالف‌اند یا مخالفان ساختار سیاسی هستند که معتقدند صندوق رای به مثابه تایید جمهوری اسلامی است، یا افرادی هستند که از کارکرد نهادهای انتخابی ناامید شده‌اند و رای دادن را بی‌فایده می‌دانند. برای فهم بهتر، این افراد را به دسته‌های کوچک‌تری هم می‌شود تقسیم کرد؛

1- مخالفان جمهوری اسلامی: افراد زیادی که از ایران خارج شده‌اند و می‌شود اغلب آنها را در دسته اپوزیسیون دسته‌بندی کرد، جدی‌ترین مخالفان شرکت در انتخابات هستند. استدلال آنها این است که ساختار سیاسی در ایران به بن‌بست رسیده و مشارکت پایین، مهر تایید بر این فرضیه است.

 2- ناامیدهای داخلی: در داخل کشور هم عده زیادی با این استدلال که رای و نظرشان اثری در وضعیتشان ندارد، مشارکت در انتخابات را امری بیهوده تلقی می‌کنند. این دسته را می‌شود دسته ناامیدهای داخلی نامید.

3- ذی‌نفعان انتخابات کم‌شور: گروهی که در سال‌های گذشته پیروزی خود را مدیون مشارکت پایین مردم در انتخابات می‌داند، موافق انتخابات پرشور نیست. این گروه سیاسی در صورت برگزاری انتخابات پرشور، شانس کمی برای حضور در نهادهای انتخابی دارد، در نتیجه، ذی‌نفع مشارکت پایین است.

4- بنیادگراها: عده اندکی هم هستند که کلاً مخالف برگزاری انتخابات هستند. این افراد جمهوریت ایران را قبول ندارند و به اسلامیت آن باور دارند.

موافقان انتخابات را هم می‌توان این‌گونه دسته‌بندی کرد:

1- مثبت‌اندیشان: عده‌ای هنوز صندوق رای را مسیر مناسبی برای اثرگذاری بر وضعیت خود می‌دانند. این گروه معتقدند اگرچه به مرور زمان دایره انتخابشان تنگ شده اما همچنان انتخاب گزینه بد از گزینه بدتر، بهتر است.

2- مدافعان جمهوریت و اسلامیت: مدافعان جمهوری اسلامی که هم به جمهوریت نظام اعتقاد دارند و هم به اسلامی بودن آن، مدافع پرشور بودن انتخابات هستند و آن را فرصتی برای ارائه چهره مناسب نظام در جهان می‌دانند.

3- هسته اصلی حاکمیت: هسته اصلی نظام جمهوری اسلامی مدافع انتخابات پرشور است، چنان‌که رهبری در این زمینه گفته‌اند: «میدان باید برای حضور جناح‌های سیاسی و گرایش‌های گوناگون سیاسی-اقتصادی-فرهنگی در مسابقه بزرگ انتخابات باز باشد تا همه دیدگاه‌ها و نگاه‌ها در این میدان فعال باشند.»

4- ذی‌نفعان افزایش مشارکت: شمار محدودی از اصلاح‌طلبانی که در انتخابات شرکت کرده و صلاحیتشان تایید شده، موافق انتخابات پرشور هستند. در صورتی که مشارکت افزایش پیدا کند، شانس برنده شدن این افراد زیاد است، در غیر این صورت، احتمال انتخاب شدن آنها پایین می‌آید.

35

چرا صندوق رای همچنان جواب می‌دهد؟

تا اینجا متوجه شدیم که چه گروه‌هایی مخالف و چه گروه‌هایی موافق انتخابات هستند، اما پرسشی که اینجا باید پاسخ دهیم این است که چرا صندوق رای همچنان می‌تواند کارکرد مفیدی داشته باشد؟ دلیل اول این است که هنوز دلایل زیادی برای امیدواری وجود دارد. یکی از نقاط قوت صندوق رای این است که فرصت‌های زیادی را برای شروع دوباره نوید می‌دهد. بخش بزرگی از جامعه ایران از صندوق رای ناامید شده اما واقعیت این است که امید، دوباره از همین صندوق آغاز می‌شود. چنان که در اواسط دهه 70 و اوایل دهه 90 آغاز شد. تا زمانی که انتخابات برگزار می‌شود همیشه این امکان هست که افراد «بهتر» وارد نهادهای انتخابی شوند. درست است که جامعه ایران انتظار انتخاباتی باکیفیت‌تر و با آزادی بیشتر را می‌کشد اما وقتی صندوق رای می‌تواند حتی اندکی بهبودی ایجاد کند، چرا باید با آن قهر کنیم؟ دلیل دوم این است که اگر میان گزینه‌های بد و بدتر، بد را انتخاب نکنیم، گرفتاری و مشکلات بیشتری خواهیم داشت. بیایید کمی واقع‌گرا باشیم؛ از صندوق رای در شرایط فعلی و با سازوکاری که ایجاد شده، نمی‌توان انتظار مجلسی توسعه‌گرا داشت اما همین نمایندگان می‌توانند به میزان زیادی روی وضعیت اقتصاد کشور اثرگذار باشند. انتخاب 30 تا 50 نماینده میانه‌رو می‌تواند وضعیت را متحول کند. در چنین مواقعی نمی‌شود گفت که فرقی نمی‌کند چه کسی انتخاب شود، چون حتماً فرق می‌کند. مجلسی را به ریاست علی لاریجانی در نظر بگیرید که 20 دقیقه‌ای برجام را تصویب می‌کند و در مقابل، مجلسی را به ریاست محمدباقر قالیباف مجسم کنید که 20 دقیقه‌ای قانون «اقدام راهبردی» علیه برجام را تصویب می‌کند. دلیل سوم این است که کشور در شرایط بسیار سخت و پیچیده‌ای قرار گرفته است. هر تصمیمی می‌تواند سرنوشت مردم را به گونه‌ای دیگر تغییر دهد. تهی گذاشتن مجلس از معدود نامزدهای عقل‌گرا و تحول‌خواه که از فیلتر نظارت شورای نگهبان رد شده‌اند، مسوولیت سنگینی است. هر کدام از ما می‌توانیم بعدها از خود بپرسیم چرا در انتخابات شرکت نکردم در حالی که می‌توانستم با همفکران خود، دست‌کم 50 نماینده عقل‌گرا و مدافع منافع مردم روانه مجلس کنم؟

نگرانی اقتصاددانان

مدت‌هاست که اقتصاددانان درباره آثار منفی انتخابات بر اقتصاد سخن می‌گویند. استدلال اغلب آنها این است که سیاستمداران در رقابت‌های انتخاباتی، بار سنگینی روی دوش اقتصاد می‌گذارند. سیاستمداران دستاوردها و اهداف بلندمدت اقتصاد کشور را قربانی کامیابی در انتخابات می‌کنند. وعده‌هایی که در انتخابات داده می‌شود در کوتاه‌مدت نظر توده‌ها را جلب می‌کند اما در بلندمدت باعث انحراف ساختاری در اقتصاد می‌شود. برنامه اصلاحات ساختاری هم در رقابت‌های انتخاباتی ایران جایی ندارد؛ نه مردم و جامعه مدنی چنین مطالبه‌ای دارند و نه نامزدها به آن اهمیت می‌دهند. وعده‌های واهی مطرح می‌شود چون با همین وعده‌هاست که گروه‌ها در انتخابات رای می‌آورند و توده‌ها خوشحال می‌شوند. در مقابل، سخن گفتن از رشد اقتصادی یا اصلاحات ساختاری، جذابیت اجتماعی ندارد و پایگاه سیاسی ایجاد نمی‌کند. معمولاً وضعیت متغیرهای اصلی اقتصاد مانند نرخ تورم، اشتغال، درآمد ملی و رشد اقتصادی بر مواضع انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان و میزان مشارکت عمومی اثر دارد. در نتیجه، نامزدهای انتخابات متناسب با این وضعیت، دام انتخاباتی خود را پهن می‌کنند. به‌طور مثال جامعه ایران طی 12 سال اخیر، به‌طور مرتب با کاهش درآمد سرانه مواجه شده و چشم‌انداز جامعه، رسیدن به درآمد سرانه کشورهایی مثل بنگلادش و پاکستان است. در چنین شرایطی نامزدهای انتخابات مجلس وعده فقرزدایی مطرح می‌کنند در حالی که اصولاً چنین برنامه‌ای خارج از قدرت آنهاست. مگر می‌شود در ایران انتخابات برگزار کرد و وعده اشتغال نداد؟ یکی دیگر از وعده‌های فریبنده انتخابات، تسهیل ازدواج جوانان است که به ترجیع‌بند سخنان نامزدهای انتخابات در ایران تبدیل شده است. در شرایطی که به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی میل به ازدواج میان جوانان ایرانی کم شده و در شرایطی که متغیرهای کلیدی سنجش «قدرت خرید مسکن» از قطع مسیر دسترسی بسیاری از خانواده‌ها به کلید خانه حکایت دارد؛ نامزدهای انتخابات در کشور ما تاکید می‌کنند که «جوانان ازدواج کنند، مسکنشان با ما». اما فقط وعده خانه‌دار شدن نیست که جذابیت ایجاد می‌کند چراکه جوانان زیادی وجود دارند که هنوز ازدواج نکرده‌اند. حتماً یکی پیدا می‌شود و می‌گوید در صورت پیروزی در انتخابات، انحصار وام مسکن را از بانک مسکن می‌گیرم و همه بانک‌ها را موظف می‌کنم که به مردم وام مسکن بدهند. اینها وعده‌های غیرقابل اجرا اما جدی است. در نظر داشته باشید که برخی نامزدهای انتخابات، وعده احداث فرودگاه در شهرهای کوچک می‌دهند و برخی دیگر هم قول می‌دهند در شهرشان دانشگاه دایر کنند و حتی وعده احداث خط‌آهن هم داده می‌شود که معمولاً در سال‌های پس از انتخابات، بار مالی سنگینی به بودجه کشور تحمیل می‌کند. در مجموع اقتصاددانان درباره انتخابات پیش‌رو سه دسته نگرانی دارند:

نگرانی اول این است که انتخابات از همیشه محدودتر و بسته‌تر برگزار شود که در این صورت مشارکت کاهش پیدا می‌کند و هرچه مشارکت کاهش پیدا کند، وعده‌های انتخاباتی از واقع‌گرایی فاصله بیشتری می‌گیرد و با افزایش افراد ردصلاحیت‌شده، احتمال طرح برنامه‌های درست کاهش پیدا می‌کند. نگرانی دوم این است که با توجه به فضای خاصی که بر کشور حاکم است، رقابت‌ها به سمت طرح شعارهای عوام‌فریبانه و پوپولیستی سوق پیدا کند. معمولاً انتخابات در کشور ما، عرصه هنرنمایی سیاستمدارانی می‌شود که عوام‌فریبی را به حد کمال آموخته‌اند. این افراد وعده‌های عجیب و غریبی مطرح می‌کنند که مرزهای عوام‌فریبی را جابه‌جا می‌کند. و سومین نگرانی این است که منازعات سیاسی و رقابت‌های انتخاباتی بر منافع ملی غلبه پیدا کند و اولویت‌های سیاسی جایگزین اولویت‌های اقتصادی شود که در این صورت باز هم انبوهی وعده و شعار روی دست نظام حکمرانی می‌ماند که اجرایی شدن آنها هزینه زیادی به دنبال دارد. عمل نکردن به وعده‌های انتخاباتی «اعتماد عمومی» را خدشه‌دار می‌کند و موجب می‌شود رای‌دهندگان نسبت به شعارها و برنامه‌های نامزدها بی‌اعتماد باشند. بی‌اعتمادی یا به سردی نسبت به مشارکت در انتخابات و فرآیند آن و تضعیف پایه‌های دموکراسی مدرن می‌انجامد یا به تغییرات پی‌درپی ترکیب منتخبان در رقابت‌های انتخاباتی مختلف. اگرچه در ادبیات وعده‌های انتخاباتی آنچه بیشتر اهمیت دارد شناسایی ذائقه روز رای‌دهندگان و کشاندن آنها به پای صندوق رای است اما دادن وعده‌های توخالی و نشدنی، همان جماعت رای‌دهنده را از صندوق دور و نسبت به سیاستمداران و البته نظام حکمرانی بدبین می‌کند. قاعدتاً نمی‌توان هیچ نامزدی را به دلیل دادن وعده‌های انتخاباتی، محدود یا به عبارتی ردصلاحیت کرد و این جزو حقوق نامزدهاست، همان‌طور که در دنیا نیز سابقه وعده‌ها و شعارهای دور از عقل و منطق وجود دارد. گابریل گرین در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1960 آمریکا به مردم گفته بود با ارتباط با فضایی‌ها شهری آرمانی در آمریکا بنا می‌کند و لرد ساچ نیز وعده قانونی کردن مواد اعتیادآور برای صادرات را داده بود. اما این رای‌دهندگان بودند که در نهایت انتخاب کردند به چه کسی رای بدهند و چه کسی را انتخاب نکنند. 

دراین پرونده بخوانید ...