شناسه خبر : 44971 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تماشای سوختن

آتش‌سوزی با جنگل‌های زاگرس چه می‌کند؟

 

جواد حیدریان / دبیر تحریریه 

60زاگرس عروس سبزپوش عزاداری است که هر سال دامن پر چین و شکنش کوتاه‌تر می‌شود چرا که هربار به کام آتش می‌افتد. اگرچه هنوز چون ققنوسی از خاکستر برمی‌خیزد اما این اسطوره ممکن است دیگر تکرار نشود. هر سال نه‌تنها درختان اصیل جنگل زاگرس یکی‌یکی چون سربازان وظیفه‌شناسی که در خاک ایستاده‌اند، با آتش بی‌مهاری بی‌آنکه به زمین بیفتند، خاکستر می‌شوند که مردم فداکارش گهگاه در لهیب این جهنم ایستاده می‌سوزند و قربانی می‌شوند. تابستان داغ امسال مثل سال‌های قبل دست تقدیر آب‌وهوا و اقلیم، طبیعت زاگرس را آزرد و بی‌خردان سودجو آتش خشم بی‌وجودشان را به دامن جنگل انداختند. منفعت‌طلبانی که در طمع متری زمین، کیسه زغالی بی‌ارزش و... عامل اصلی آتش‌سوزی از سردشت در غربی‌ترین نقطه زاگرس تا نارک در جنوبی‌ترین نقطه آن هستند. اما آیا فقط منفعت‌طلبان که از جنس همین ما مردم هستند، در این جهنم مرگبار زاگرس دخیل هستند؟ نقش سیاستگذار چیست؟ بی‌توجهی تاریخی به زاگرس چگونه این کوهستان با عظمت را به دالان‌های داغ و سوزنده آتش بدل کرده است؟ نقش دولت و نهادهای مدنی چیست؟

موج کشنده گرما و آتش در جنگل‌های جهان

اگرچه افزایش دمای هوا در سراسر جهان به موج کشنده‌ای از آتش‌سوزی در جنگل‌های جهان از روسیه، کانادا و آمریکا تا اسپانیا، یونان، چین، آفریقا و... دامن زده است اما جنگل‌های زاگرس نه‌تنها از این موج جهانی گرمایش آسیب دیده که گریبان درختانش را لجاجت و تعصبی نیز گرفته که هم ریشه در سیاستگذاری دولتی دارد و هم نقش مردم در این آتش‌افروزی اثبات شده است. این روزها جنگل‌های بلوط در مریوان کردستان، نارک گچساران در کهگیلویه و بویراحمد، دالاهو در کرمانشاه، کهمره‌سرخی در فارس و... در آتش سوخته و می‌سوزد. نزدیک به 700 هکتار از اراضی جنگلی در طول یک هفته خاکستر شد و البته در برخی از مناطق هنوز آتش‌سوزی ادامه دارد. دمای هوای 40 تا 50 درجه منطقه خشک و غیرمرطوب زاگرس در کنار منفعت‌طلبی و حماقت برخی از سودجویان سبب شده در دل جنگل آتش بیفتد. آتشی که خاموش کردن آن به دلیل سخت بودن کوهستان‌های عظیم زاگرس با نیروی انسانی پیاده و البته بی‌تجهیزات و آموزش‌ندیده بسیار مشکل است. اگرچه فداکاری نیروهای خوب مردمی را نباید از یاد برد. از سویی امکانات هوابرد و سیستم‌های حرفه‌ای خاموشی آتش جنگل به‌رغم همه شعارها در طول سال‌های گذشته هرگز سازمان‌دهی نشد و نشانه‌ای از فعالیت آنها دیده نمی‌شود. روش‌های غیرحرفه‌ای و ابتدایی با امکانات محدود و شخصی در سال‌های گذشته قربانیان زیادی به همراه داشت. نزدیک به 20 نفر از هموطنان فداکار ما در عملیات خاموشی آتش در مناطق مختلف کشته شدند.

مریوان و بلوط‌های گداخته

مقامات محلی در کردستان درباره آخرین وضعیت وقوع حریق در جنگل‌های مریوان می‌گویند؛ آتش‌سوزی در نقاط مختلف جنگل‌های زاگرس در شهرستان مریوان از روز پنجشنبه ۱۲ مرداد آغاز شد و با وجود یک مرحله اطفای حریق در روز جمعه، مجدداً شاهد شعله‌ور شدن آتش بودیم. آتش‌سوزی جنگل در مریوان به‌رغم اینکه روز شنبه مهار شد اما دوباره به خاطر وزش باد و برخی عوامل دیگر شعله‌ور شد. برآورد اولیه، از وقوع حریق در حدود ۴۵۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی زاگرس تا روز شنبه گذشته حکایت داشت که بنا به اعلام مدیرکل منابع طبیعی استان کردستان برای اعلام رقم دقیق‌تر نیاز به نقشه‌برداری و بررسی‌های بیشتر وجود دارد. «بهزاد شریفی‌پور» به ایلنا گفته برای اطفای حریق در جنگل‌های مریوان از سه بالگرد استفاده شد. بالگرد آب‌پاش اول در همان عصر روز پنجشنبه و دو بالگرد آب‌پاش دیگر در صبح روز شنبه به این منطقه اعزام شدند و این سه بالگرد تا ساعت 18 روز یکشنبه گذشته به فعالیت خود ادامه دادند. در عملیات اطفای حریق جنگل‌های شهرستان مریوان، حدود ۱۵۰ نفر از اعضای انجمن‌های محیط‌‌زیستی استان و سایر نیروهای مردمی و جوامع محلی نیز حضور داشتند. در این عملیات علاوه بر نیروهای منابع طبیعی و مردمی، عواملی از مرزبانی شهرستان مریوان، سپاه و ارتش، ستاد مدیریت بحران استان، استانداری و فرمانداری مریوان نیز حضور داشتند.

این مقام مسوول بیان کرد: با وجود اینکه بخشی از آتش‌سوزی‌ها در منطقه مین‌گذاری‌شده رخ داد و صداهای انفجاری نیز در حین عملیات اطفای حریق شنیده شد، اما نمی‌توان به صورت رسمی تایید کرد که در این عملیات انفجار مین رخ داده است. در عملیات اطفای حریق جنگل‌های مریوان، خوشبختانه هیچ‌کدام از عوامل امدادی و نیروهای مردمی و منابع طبیعی دچار آسیب‌دیدگی حاد نشدند، البته آسیب‌دیدگی‌هایی به صورت سطحی به وجود آمد که افراد در همان محل مداوا شدند و نیازی به اعزام آنها به بیمارستان وجود نداشت، چون سعی کردیم تمام نکات ایمنی را در عملیات اطفای حریق به‌طور کامل رعایت کنیم.

دستور قضایی درباره آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان

رئیس کل دادگستری استان کردستان بر لزوم بررسی دقیق و کارشناسی موضوع آتش‌سوزی جنگل‌های شهرستان مریوان در جهت شناسایی مقصران احتمالی این حادثه تاکید کرد. حجت‌الاسلام حسینی اعلام کرد: پس از وقوع حادثه تلخ آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان، دستورات ویژه‌ای در راستای تشکیل پرونده، تکمیل روند تحقیقات و شناسایی مقصر یا مقصران احتمالی با قید فوریت به دادستان مرکز استان، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان و بازرس کل استان صادر شده است. علت دقیق این حادثه از جهت عمدی یا غیرعمد بودن آن باید به صورت دقیق و کارشناسی بررسی شود و در صورت احراز عمدی بودن این حادثه سریعاً برای عوامل مربوطه پرونده قضایی تشکیل شود. وی همچنین بر بررسی دقیق و کارشناسی عملکرد تمامی دستگاه‌های مربوطه اعم از اجرایی و غیراجرایی استان در این زمینه تاکید کرد و گفت: با مدیران دستگاه‌هایی که وظیفه اطفای حریق در این حادثه را بر عهده داشتند و مرتکب ترک فعل یا مسامحه شده‌اند، برخورد قانونی صورت خواهد گرفت و پرونده قضایی برای آنها تشکیل خواهد شد. از سویی نقی شعبانیان معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی کشور درباره میزان آسیب دیدن جنگل‌های مریوان اظهار داشت: بر اساس بررسی‌های به عمل‌آمده بیش از 90 درصد آتش‌سوزی منطقه سطحی بوده و به درختان آسیبی وارد نشده است؛ در آتش‌سوزی اخیر عمدتاً پوشش علفی سطح جنگل دچار آتش‌سوزی شده است. شعبانیان با اشاره به اینکه رهاسازی هرگونه کبریت یا ته سیگار در جنگل می‌تواند موجب آتش‌سوزی شود، گفت: امسال در فصل بهار بارندگی مناسبی داشتیم و پوشش علفی متراکمی در سطح جنگل ایجاد شد بنابراین شرایط برای آتش‌سوزی در تابستان فراهم آمد زیرا در فصل تابستان این علف‌ها خشک می‌شود و شرایط مناسبی برای آتش‌سوزی ایجاد می‌شود. وی تصریح کرد: امکان آتش‌سوزی دوباره در جنگل‌های مریوان و حتی سایر مناطق زاگرس وجود دارد زیرا هوا بسیار گرم است و پوشش علفی خشک‌شده کف زمین بسیار غنی است، بنابراین می‌توانیم دوباره شاهد چنین آتش‌سوزی باشیم؛ به همین منظور نیرو‌های ما در منطقه در حالت آماده‌باش قرار دارند.

تجربه جهانی آتش‌سوزی در جهان

آتش‌سوزی‌های شدید جنگل‌ها از نظر تعداد و اندازه در سرتاسر جهان رو به افزایش است، مشکلی که بنا به استناد مقالات بین‌المللی منتشرشده در ژورنال‌های علمی و البته رسانه‌های جهان و البته در اشل جهانی تا حدودی به دلیل رها شدن زمین‌های کشاورزی سنتی است. اما در ایران علاوه بر فقدان برنامه حفاظت و رهاشدگی سرزمین، سیاستگذاری غلط، از بحران بهره‌برداری و برداشت‌های شخصی و در نتیجه انتحار عمدی نیز رنج می‌برد. بنابراین به نظر می‌رسد آتش‌سوزی جنگل‌ها به یک کابوس تکراری در سراسر جهان و نه‌تنها در تابستان تبدیل شده است. این یک مشکل بدتر با نسل ششم آتش‌سوزی‌ها -یا آتش‌سوزی‌های بزرگ جنگل‌ها- است که به دلیل خشکسالی و گرم شدن کره زمین شدیدتر و خاموش کردن آن دشوار است. تنها در اسپانیا، در نیمه اول سال 2023، بیش از 65 هزار هکتار در آتش سوخت که 55 درصد از کل زمین‌های سوخته در اتحادیه اروپا را تشکیل می‌دهد. این کشور از نظر کل مساحت سوخته در اروپا، در رتبه‌ اول قرار دارد و پس از آن فرانسه با 21273 هکتار، رومانی با 19909 هکتار و پرتغال با 7061 هکتار قرار دارند. آتش‌سوزی‌های اسپانیا عمدتاً بوته‌زارها و جنگل‌های باز را از بین برده است. مشکل به رها شدن زمین‌های کشاورزی سنتی و محیط‌های روستایی مربوط می‌شود. رائول آریاس یک تکنسین از واحد دفاع از جنگل در منطقه مورسیا، در شرق اسپانیاست. او به یورونیوز گفته است: با توجه به تغییرات اقلیمی که ما در حال تجربه آن هستیم و به دلیل رها شدن دنیای روستایی که باعث افزایش بار سوخت گیاهی در جنگل‌ها می‌شود، این آتش‌سوزی‌ها شدیدتر می‌شود و بیشتر رخ می‌دهد. ما دوره‌های خوبی را سپری می‌کنیم. چالش بزرگ در بحران آتش‌سوزی جنگل‌ها، پیشگیری از وقوع آتش است. ما باید با ایجاد شکاف بر روی زمین و استفاده از توده‌های جنگلی که برای کاهش این سوخت‌ها داریم، مانع از گسترش آتش به مناطق دیگر شویم.

تکنیک‌های هوش مصنوعی برای مقابله با آتش جنگل

از سویی در کانادا تاکنون هشت میلیون هکتار جنگل سوخته است. این وضعیت فاجعه‌بار بی‌سابقه دارای حدود 400 آتش‌سوزی فعال است که دود و انتشار عظیم مونوکسید کربن آنها به کشورهای دورتر مانند آمریکا رسیده است. حتی دود آتش‌سوزی‌ها به اروپا یعنی به پرتغال و اسپانیا هم رسیده است. به گفته پتر اولیسک، از فدراسیون آتش‌نشانان اتحادیه اروپا، این مشکل پیامدهای جهانی دارد که همکاری برای آنها ضروری است. وی گفته است: از دیدگاه اتحادیه اروپا به این معناست که ما کشورهایی داریم که تجربه زیادی در زمینه آتش‌سوزی جنگل‌ها به ویژه در جنوب اروپا دارند. اما آنچه اکنون می‌بینیم این است که آتش‌سوزی جنگل‌ها در اروپای مرکزی و شمالی در حال وقوع است، ما نه‌تنها در زمان واکنش، بلکه در مرحله آماده‌سازی باید همکاری کنیم. ما باید اطلاعاتی را در مورد بهترین شیوه‌های پیشگیری از آتش‌سوزی به اشتراک بگذاریم؛ بسیار مهم است که قابلیت‌های خاص را به اشتراک بگذاریم. مانند آتش‌نشان‌ها، هواپیماها، هلی‌کوپترها و... زیرا اگر مجبور شویم همه آنها را بخریم، بسیار گران خواهد بود و این برای ایجاد همکاری بین کشورها بسیار ضروری است. جنگل‌ها مزایای بسیار زیادی برای کره زمین فراهم می‌کنند، به همین دلیل است که جلوگیری از آتش‌سوزی و پیشنهاد استراتژی‌هایی برای کاهش آسیب‌پذیری آنها ضروری است. کارشناسان در حال حاضر استفاده از پهپادها، ماهواره‌ها و شبکه‌های حسگر را همراه با تکنیک‌های هوش مصنوعی پیشنهاد می‌کنند که می‌تواند تضمین کند که پیشگیری و تشخیص آتش‌سوزی سریع‌تر و دقیق‌تر است.

اکوسیستم صلح در زاگرس

رئوف آذری، فعال و کنشگر محیط ‌زیست در سردشت، در این گزارش، با نگرشی متفاوت به حفاظت از جنگل زاگرس و طبیعت و محیط ‌زیست ایران پرداخته است. تجربه حضور میدانی او در جنگل‌های سردشت و پژوهش و مطالعات او در این زمینه فرصت مناسبی برای درک بهتر وضعیت شکننده زاگرس و البته جنگل‌های سردشت و مناطق پیرامونی فراهم کرده است. او بر این باور است که در زاگرس و البته در همه عرصه‌های طبیعی و محیط ‌زیستی از یک طرف با موجودی به نام انسان طرف هستیم و از طرف دیگر با طبیعتی طرف هستیم که ما را چون مادری مهربان در دامان خود پرورده است. واقعیت این است که ما با دو چهره خشونت‌طلب و تخریب‌گر و چهره مهربان و صلح‌جوی انسان در تخریب و نگهداری جنگل‌های زاگرس مواجه هستیم. این دوگانگی و تضاد به‌طور دائم به جنگ و درگیری و تخریب و آتش‌سوزی و... منجر شده و جنگل‌ها نیز از این ویژگی در امان نبوده‌اند و نه‌تنها جنگل‌های بلوط زاگرس که جانوران و گیاهان نیز از این خشونت در امان نبوده‌اند. ما باید زندگی خود را به عنوان انسان در قالب یک اکوسیستم تعریف کنیم. در اکوسیستم صلح یک مورچه و یک زنبور و حتی یک برگ درخت و انگل روی درختان و حشره‌خوار و جوانه‌خوار هم باید توان زیست داشته باشند. این نگرش پایدار می‌تواند نوعی همزیستی میان انسان و طبیعت ایجاد کند و ما در سراسر پهنه باارزش زاگرس به این نگرش نیاز داریم.

آنچه این سال‌ها در زاگرس، البرز و هیرکانی و به‌طور کلی در تمام جغرافیای کشورمان شاهد بوده‌ایم، همیشه تقابل میان دو گروه منفعت‌طلب و مخرب با گروهی از محافظان طبیعت ایران بوده است که باید از این دوگانگی عبور کنیم. ما باید بتوانیم نوعی موازنه و تعادل میان تمامی اجزای طبیعت و ساختار سیاستگذاری در مدیریت سرزمین ایجاد کنیم. ما نیاز به نوعی مسوولیت اجتماعی داریم. مسوولیت اجتماعی همان انسانیت است. این روزها نه‌تنها در یک نقطه زاگرس بلکه در اغلب مناطق این اکوسیستم جنگلی شاهد آتش‌سوزی هستیم. در طول دو هفته گذشته 500 تا 600 هکتار را از دست دادیم. بخش مهمی از این جنگل در مریوان بود. در جنگل‌های آلان در سردشت (آذربایجان غربی) پنج آتش‌سوزی بزرگ داشتیم که یکی تا چهار شبانه‌روز خاموش نشد. در دیگر مناطق زاگرس هم شاهد آتش‌سوزی بودیم. ما برای بهبود وضعیت طبیعت و محیط ‌زیست کشور باید قالب‌های ذهنی گذشته و کلیشه‌های رایج را بشکنیم. باید تقابل میان ملت و دولت، تقابل میان دستگاه‌های دولتی با هم، تقابل میان نهادهای مدنی با هم و با دولت و... از بین برود تا شاهد یک رویکرد مناسب در مدیریت سرزمین باشیم. قطعاً اگر چنین شرایطی به وجود بیاید در عرصه‌های دیگر نیز مدیریت بهتری بر کشور حاکم و محیط ‌زیست و منابع طبیعی به‌خصوص جنگل‌های زاگرس هم از آن بهره‌مند خواهد شد.

مهم‌ترین دلیل آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس

61مهم‌ترین دلیل آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس سیاستگذاری بد نظام حکمرانی کشور است. نابخردی در مدیریت محیط‌زیست باعث تخریب گسترده به شکل‌های مختلف شده است. اما قطعاً در کنار سیاستگذاری اشتباه و فقدان خرد پایدار در ساختار مدیریتی کشور، منفعت‌طلبی و سودجویی برخی از شهروندانی که در کنار ما و در پیرامون یا درون جنگل زاگرس زیست می‌کنند، نفهمیدن ارزش اکولوژیک جنگل و طبیعتی که ما درون آن زندگی می‌کنیم، نداشتن آورده مالی جنگل برای بسیاری از کسانی که هیچ وقت دیده نمی‌شوند و مورد توجه قرار نگرفته‌اند و فاصله طبقاتی را تجربه کرده یا مورد تبعیض واقع شده‌اند و... از دلایل تخریب و آتش‌سوزی در جنگل است. این دسته آخر به نوعی می‌خواهند انتقام و تقاص خود را نه از دولت و نهاد قدرت بلکه از خود طبیعت بگیرند و شوربختانه دست به تخریب و آتش‌سوزی تعمدی جنگل‌ها می‌زنند. از سویی برخی از آتش‌سوزی‌ها هم به صورت خودبه‌خودی و غیرعمدی شکل می‌گیرد که البته تعداد آنها اندک است. باید این دوگانه‌پنداری را که چه کسی پشت آتش‌سوزی‌های پرتکرار در زاگرس است، فراموش کرد. خود این نگرش ضد محیط ‌زیست است. اگر ما بخواهیم این تقابل را پیش ببریم این طبیعت است که بیش از این آسیب می‌بیند. کنشگران محیط ‌زیست باید از مرزهای قومی و نگرش‌های محلی و زبانی و آن چیزی که بتواند میان یکپارچگی مردم و اکوسیستم خلل بیندازد دوری کنند. ما تا زمانی که از این نگاه خارج نشویم طبیعتاً در حفاظت از محیط ‌زیست و منابع طبیعی و جنگل‌های خود نیز ناکام خواهیم ماند. همین تقابل‌سازی سبب شده است ما در دو جبهه حامی و ضد محیط ‌زیست قرار بگیریم. در حالی که طبیعت سرمایه همگانی و ملی است و باید همه در حفاظت از آن شریک باشند. کنشگران محیط ‌زیست باید بتوانند ارزش اقتصادی حفاظت از طبیعت را برای مردم و البته سیاستگذاران روشن کنند. اما واقعیت این است که ما در این زمینه موفق نبوده‌ایم. ما باید تا جایی که ممکن است از تقابل و دوگانه‌سازی‌ها دوری کنیم چرا که همین تقابل و دوگانه‌پنداری خود از عوامل دامن زدن به تخریب جنگل و محیط ‌زیست در همه عرصه‌هایش است.

امنیت تک‌ساحتی نیست

عده‌ای سودجو هستند و طبیعت را عرصه تجاوز خود قرار می‌دهند. از سویی در مناطق مرزی غرب کشور که از جنگل‌های بلوط پوشیده است، یکسری پایگاه‌های نظامی مرزبانی در نقاط صفر مرزی وجود دارد که گاهی میان آنها و نیروهایی که تعرضی دارند درگیری رخ می‌دهد. آنها فکر می‌کنند این جنگل محل استتار نیروهای مقابل است. وقتی این نگاه وجود داشته باشد جنگل دیگر ارزشی ندارد و محل نزاع می‌شود و اغلب هم جنگل‌ها به این خاطر در این مناطق آسیب می‌بینند و آتش‌سوزی‌های بزرگی رخ می‌دهد. چون این تصور وجود دارد که این جنگل مخفیگاه گروه‌های سیاسی مخالف است. باید این نگرش حداقل از سوی نیروهای نظامی کشور تغییر کند. این جنگل سرمایه ایران است و نباید به عنوان یک هدف مورد استفاده قرار گیرد. البته این سوءاستفاده از جنگل از سوی گروه‌های مسلح مخالف حکومت در مرزهای غربی کشور نیز وجود دارد که مخاطب ما نیستند. ما به عنوان کنشگران محیط ‌زیست وظیفه داریم در اصلاح این نگرش اشتباه کمک کنیم. اینکه جنگل نباید عرصه درگیری نظامی باشد. ساختارهای سازمانی تصمیم‌گیر و سیاستگذار باید برای من کنشگر نیز امنیت برقرار کند تا بتوانم این نگرش را اصلاح کنم. هم در میان نیروهای نظامی داخلی و هم در میان نیروهای مقابل آن طرف مرز. اما امنیت همیشه در این شرایط یک‌وجهی نگاه می‌شود. اولویت با تصمیمات سیاسی است و طبیعت و حفاظت از جنگل و محیط ‌زیست در اولویت نیست. امنیت یک مساله چندساحتی و چندوجهی است. اگر ما امنیت را در ساحت‌های دیگر نبینیم این تقابل‌های مرگبار و خسارت‌زا همیشگی است. اما اگر امنیت را چندوجهی ببینیم به نوعی دیگر به این مقوله نگاه می‌کنیم. یکی از بحران‌های جدی جنگل‌های غرب کشور همین مساله نگرش تک‌ساحتی و غیرمنعطف به مساله امنیت است. اصلاح نگرش در نیروهایی که وظیفه‌شان تامین امنیت است یک ضرورت است. باید ارزش جنگل و کیفیت اکولوژیک آن برای نیروهای امنیتی توضیح داده شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد حتماً از سطح تنش و خسارت به جنگل بلوط در مناطق مرزی کاسته خواهد شد. مقامات شورای امنیت ملی، مجلس و دولت باید با فعالان مدنی و محیط ‌زیستی و نهادهای متولی محیط ‌زیست و منابع طبیعی در مناطق مرزی جلسه بگذارند و نگاه و نظرات آنها را بشنوند.

ضرورت تغییر نگرش‌ها

در یک نگاه کلان باید نگرش‌ها را اصلاح کنیم و قبل از اینکه به خاموش کردن آتش جنگل فکر کنیم باید به پیشگیری از وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها فکر کنیم. قبل از اینکه به تغییر کاربری و چندده متر اضافه شدن به زمین‌های کشاورزی فکر کنیم، باید به اقناع مردم فکر کنیم که به تخریب دست نزنند. باید ارزش اکولوژیک جنگل برای همگان توضیح داده شود تا از خسارت آنها به جنگل جلوگیری شود. وقتی با روستاییان صحبت می‌کنیم که درخت بلوط کهنسال را از بیخ و بن از بین برده تا چند متر زمین برای ایجاد تاکستان یا ایجاد زمین زراعی درست کنند، متوجه نیستند که چه چیز باارزشی را از بین برده‌اند. درختی که مثلاً سالانه 200 لیتر ذخیره آب برای همین کشاورز داشته ولی او نمی‌داند. وقتی از یک هکتار زمین صد درخت بیرون می‌آورید یعنی 20 هزار لیتر آب از زمین خود محروم کرده‌اید. همین انگوری که قرار است کنار درخت بلوط کاشته شود کیفیت بالاتری دارد اما وقتی درخت بلوط را فدای انگور می‌کنید در واقع از کیفیت انگور خود می‌کاهید. شما در واقع کیفیت را از محصول کشاورزی خود می‌گیرید و در نتیجه آورده مالی کمتری برای کشاورزی شما دارد. اکسیژن موجود در طبیعت به واسطه همین جنگل است وقتی جنگل از بین می‌رود حتی نفس کشیدن هم برای مردم سخت می‌شود. ما باید این واقعیت‌های ساده ولی حیاتی را برای مردم بازگو کنیم. باید این دانش به اقتصاد و به پول برای کشاورز و مردمی تبدیل شود که چون دانشی در این زمینه ندارند سبب تخریب جنگل می‌شوند. اگر این پول سر سفره مردم بیاید آنها خود پیشگام حفاظت از جنگل‌های خود می‌شوند.

قاچاق چوب بلوط در جاده‌های جنگلی

برای مثال عوامل متعددی در شکل‌گیری بحران و در نهایت خشک شدن دریاچه ارومیه دخیل بود. اما با احداث میانگذری در میانه دریاچه ارومیه عملاً ارتباط میان دو سمت دریاچه را قطع کردند و همین به خشک شدن سریع‌تر دریاچه کمک بسیار کرد. اگر بخواهیم همین تجربه را در جنگل‌های زاگرس تکرار کنیم طبیعتاً همان اتفاق خواهد افتاد که برای دریاچه ارومیه رخ داد. در جنگل‌های هیرکانی طرح تنفس اجرا شد. طرحی که به‌رغم اینکه کامل نیست و دقیق هم اجرا نشده اما سبب شد هجمه به جنگل هیرکانی کاهش پیدا کند. شرکت‌هایی که سودشان در قطع درختان و چوب‌بری بود خود‌به‌خود پا پس کشیدند و البته بیکار ننشستند. بلکه همین شرکت‌ها به شکل دیگری به سمت جنگل‌های زاگرس تمایل پیدا کردند. ما هر شب در مناطق زاگرس صدای اره‌های برقی را می‌شنویم. صدها دستگاه خودرو سنگین در جاده‌های منتهی به جنگل‌های زاگرسی تحرک دارند که چوب این درختان را به صورت قاچاق جابه‌جا می‌کنند. بنابراین کارگاه‌های چوب بدون مواد نماندند. وقتی قرار است جایی را حفاظت کنند نباید جای دیگری را از یاد ببرند. مدیریت جزیره‌ای در جنگل‌های ایران نتیجه‌ای جز ویرانی تمام جنگل‌های سرزمین در پی نخواهد داشت. تخریب جنگل زاگرس موج وحشتناکی از جمعیت را به سمت مناطق دیگر ایران سوق خواهد داد. تبعات بی‌توجهی به خواهش‌های اکولوژیک خیلی خسارت‌بار است. نمی‌توان جنگل زاگرس را از بین برد و منتظر عواقب مهاجرت مردم آن مناطق نماند. آیا بقیه مناطق از جمله مناطق شمالی ایران از این موج مهاجرت در امان خواهد ماند؟ وقتی استراتژی مدیریت سرزمین جزیره‌ای باشد، یعنی محیط ‌زیست به‌طور کامل و یکپارچه دیده نشود، تخریب آن دامن تمامی ابعاد و اجزای کشور را می‌گیرد. ما باید به این انسجام برسیم که فهم مشترکی در مدیریت و حفاظت از جنگل‌های کشور به وجود بیاید. نقش مردم باید کاملاً آشکار شود. چرا که مردم معمولاً دو دسته هستند. یا محافظه‌کار و دست‌به‌عصا هستند و فقط منافع خود را می‌بینند و اقدامی برای حفاظت عمومی و خیر عمومی انجام نمی‌دهند یا کاملاً کلان نگاه می‌کنند و مثل شریف باجور و دیگر قربانیان حفاظت از جنگل که به مقابله با آتش جنگل‌ها رفتند، همه دارایی و حتی جان خود را نثار ژینایی طبیعت و این سرمایه عمومی و ملی می‌کنند؛ که البته تعداد گروه دوم واقعاً کم است. باید مردم را از این تقسیم‌بندی خارج کنیم. آنها نباید یا خاموش و بی‌تفاوت و استفاده‌گر باشند یا ایثارگر طبیعت. این تقابل نتیجه آنچنانی ندارد. در نهایت اگر گروه اول به گروه دوم نپیوندد، نوعی یأس و سرخوردگی در گروه‌ها و افراد فداکار ایجاد می‌شود و در نهایت سرزمین ما آسیب می‌بیند. باید این فهم مشترک اتفاق بیفتد. مردم باید همدل شوند. باید رسانه‌ها و استراتژیست‌ها پای کار بیایند. ما رسانه‌هایی که مسوولیت اجتماعی خود را درک کنند کم داریم. متخصصان رسانه‌ها باید مساله حفاظت از جنگل را جدی بگیرند. آنها باید بدون اینکه نگران امنیت اقتصادی، جانی و حرفه‌ای خود باشند، مسوولیت خود را اجرا کنند. متولیان سازمانی و مدیرانی مثل سازمان جنگل‌ها و محیط ‌زیست نیز باید نقش درست خود را ایفا کنند.

اصلاح رویه‌های غلط سیاستگذاری

 اصلاح رویه‌های غلط و سیاستگذاری‌های اشتباه می‌تواند جان تازه‌ای به زاگرس ببخشد. وقتی این سازمان‌ها را مخاطب قرار می‌دهیم که وظیفه شما حفاظت از این طبیعت است خیلی واضح گلایه می‌کنند که نیروی انسانی و بودجه کافی در اختیار نداریم و نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. متاسفانه در بحث مدیریت دولتی نهادهای متولی طبیعت، عمدتاً ضعیف‌ترین نیروهای مدیریتی و کمترین بودجه‌ها در این زمینه حضور دارند. علت را باید در همان سیاستگذاری غلط جست‌وجو کرد. این مدیران و کارکنان انسان‌های خوبی هستند اما تخصص و دغدغه کافی برای این کار ندارند یا دچار استیصال هستند و نمی‌توانند وظیفه خود را به درستی انجام دهند و آن کارکردی که توانش را دارند در نتیجه کار آنها مشهود نیست. در مدیریت کلان نیز اولویتی برای طبیعت قائل نیستند چرا که هنوز به اثر ویرانگر تخریب پی نبرده‌اند. بنابراین مدیران میانی و پایین‌تر نیز نمی‌توانند آنچنان که شایسته است در حفاظت از طبیعت و محیط ‌زیست موفق عمل کنند. البته اکنون نشانه‌های این بی‌توجهی به ساحت محیط ‌زیست و منابع طبیعی ایران دارد به شکل‌های آشکاری خود را در مدیریت کشور نشان می‌دهد. مشکلات آب و تخریب خاک دارد خود را در آلودگی‌های گردوغبار و حتی فقدان امکان تولید برق از طریق نیروگاه‌های آبی نشان می‌دهد. سیستم قضایی کشور نیز در این وضعیت دخیل است. وقتی احکام قضایی در خدمت مدیریت محیط ‌زیست و حفاظت از طبیعت نیست و تعریف نشده، بنابراین احکام به جای اینکه اثر مثبت داشته باشند، اثر منفی می‌گذارند. دستگاه قضایی باید در این زمینه در سیاست‌های خود بازنگری کند. چرا که تناسبی میان مجازات‌های مرتبط با جرائم حوزه محیط ‌زیست وجود ندارد و تخریبگران به نحوی خود را از چنگ عدالت دور می‌بینند. باید بین مجری، سیستم قضایی، کنشگران و حتی تخریبگران طبیعت رابطه برقرار شود. تا این اتفاق نیفتد طبیعت زاگرس نیز از دست آتش‌سوزی‌های تعمدی و تخریب‌های منفعت‌طلبانه خلاص نمی‌شود.

مرگ پهنه وسیع بلوط

62اکنون که زاگرس در آتش است و امید گلستان شدن آن با هیچ معجزی به نظر عملی نمی‌آید، خوب است بدانیم که پهنه رویشی زاگرس شامل رشته‌کوه‌های زاگرس، وسیع‌ترین و اصلی‌ترین رویشگاه گونه‌های مختلف بلوط در ایران بوده و به همین دلیل این منطقه از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. همشهری پیشتر در گزارشی نوشته است؛ جنگل‌های بلوط منطقه زاگرس از منتهی‌الیه شمال غربی ایران (استان آذربایجان غربی) آغاز شده و سپس غرب (استان‌های کرمانشاه، ایلام، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان) و جنوب غرب ایران (استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و فارس) را طی می‌کند. در میان ۱۱ استان واقع در ناحیه رویشی زاگرس، استان‌های فارس، لرستان و خوزستان مقام‌های اول تا سوم را از نظر وسعت رویشگاه‌های جنگلی و درختی دارند. جنگل‌های زاگرس با گستردگی در ۱۱ استان کشور با شش میلیون هکتار مساحت، ۴۰ درصد جنگل‌های ایران را تشکیل می‌دهند که حدود ۷۰ درصد تیپ گونه‌های جنگلی زاگرس را بلوط‌ها شامل می‌شوند. بارندگی این ناحیه از ۶۰۰ میلی‌متر در قسمت‌های شمالی تا ۳۰۰ میلی‌متر در جنوب غرب در نوسان است. اقلیم منطقه نیز مدیترانه‌ای نیمه‌خشک با زمستان‌های سرد است. از سایر گونه‌های درختی این جنگل‌ها می‌توان به افرا، کیکم، بنه، زبان‌گنجشک، گلابی وحشی، ولیک، ارغوان، انواع بادام و... اشاره کرد. به‌طور کل می‌توان گفت جوامع بلوط در ارتفاع ۶۵۰ تا ۲۴۰۰ متر از سطح دریا حضور دارند که بالاتر از این ارتفاع جوامع ارس و پایین آن جوامع بنه-بادام ظاهر می‌شوند. فرم غالب جنگل‌شناسی، جنگل‌های شاخه‌زاد بوده و این دلالت بر تخریب ناشی از حضور طولانی‌مدت جوامع انسانی دارد. به دلیل رشد جمعیت در قرن اخیر و نیاز جنگل‌نشینان به سوخت، منبع غذایی برای دام‌ها و زمین‌های کشاورزی بهره‌برداری غیراصولی از این جنگل‌ها به‌کلی چهره آنها را دگرگون کرده است و به‌جز در نقاطی معدود نشانی از انبوهی سابق این جنگل‌ها نیست. جنگل‌های ایران و جهان این روزها در آتش می‌سوزند. دلایل انسانی و طبیعی عامل آتش‌سوزی جنگل است. دلایل انسانی شامل: تغییر کاربری، زغال‌گیری، سهل‌انگاری، گردشگری ناپایدار، درگیری‌های نظامی و... است. دلایل طبیعی نیز شامل: تغییرات اقلیمی، آتش گرفتن خودبه‌خودی یا خودسوزی جنگل‌ها، خشکسالی و گرمای آب‌وهوا و نداشتن رطوبت، عوامل طبیعی مثل رعدوبرق یا صاعقه و... است.  

دراین پرونده بخوانید ...