شناسه خبر : 44902 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دست‌های‌خالی

تحریم با جامعه ایران چه کرده است؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

14وودرو ویلسون، رئیس‌جمهور آمریکا، زمانی تحریم‌های اقتصادی را «راه‌حلی مسالمت‌آمیز، بی‌صدا و کشنده» توصیف کرد. ویلسون به قدرت منحصربه‌فرد جنگ اقتصادی اعتقاد داشت که «فشاری را اعمال می‌کند... هیچ کشور مدرنی نمی‌تواند مقاومت کند». حالا امروز یک قرن پس از ارزیابی ویلسون، قدرت تحریم‌های اقتصادی بیش از هر زمان دیگری مشهود است. تحریم‌های اقتصادی ابزاری منحصربه‌فرد، قدرتمند و حتی مرگبار است که مرزهای بین دولت‌سازی و جنگ را محو می‌کند. این موضوع در هیچ کجا واضح‌تر از ایران نیست و امروز کشورمان به عنوان مهم‌ترین مطالعه موردی در بحث‌های مربوط به تحریم‌ها مطرح می‌شود. ایران برای سال‌ها کانون کمپین‌های تحریمی چندجانبه (2016-2006) و یک‌جانبه (2018 تاکنون) بوده است. این تحریم‌ها اثرات مخرب قابل توجهی بر عملکرد اقتصادی کشور داشته است. تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران همچنان شدیدترین تحریم‌ها در جهان است چراکه بخش‌ها، نهادها و افراد ایرانی را زیر پوشش قرار داده است. این تحریم‌ها طیف گسترده‌ای از پیامدهای منفی اقتصاد کلان از جمله کاهش سریع ارزش پول، کسری‌های شدید تجاری و مالی، تورم بالا و افزایش نرخ‌های فقر را ایجاد کرده یا به آنها کمک کرده است.

در کنار بحث‌های جاری درباره اثربخشی برنامه‌های تحریم‌های گسترده، در سال‌های اخیر کارشناسان به دنبال ارائه بینشی در مورد چگونگی تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد سیاسی ایران بوده‌اند. در برابر ادعاها و خواست طرف تحریم‌کننده، ایران از دکترین «مقاومت» استفاده می‌کند چراکه عقیده دارد تحریم‌ها نتوانسته چرخ‌های توسعه کشور را از ریل خارج کند.

تحریم‌ها در نهایت سلاح‌های اقتصادی هستند که به دنبال تاثیرات سیاسی، یعنی تغییر در سیاست‌های کشور گیرنده هستند؛ با این حال، کشوری مثل ایران حدود 40 سال است که تحریم‌ها را تاب آورده است. پرداختن به این شکاف‌ها یعنی تفاوت نتیجه با آنچه انتظار می‌رفت، خود موضوع یک گزارش مجزاست. اما در گزارش حاضر می‌توان به این بخش پرداخت که آیا بهای تاب‌آوی در مقابل تحریم‌ها آینده اقتصادی ایران را تامین خواهد کرد؟ برای پاسخ به این پرسش با محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان که دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه ایندیانا بلومینگتون آمریکا دریافت کرده است و سال‌ها استاد دانشگاه علامه طباطبایی و 30 سال دبیر کل اتاق بازرگانی نیز بود به مشورت نشستیم. حاصل مشورت با وی گزارش زیر است (جملاتی که مستقیم از بهکیش نقل شده در گیومه قرار گرفته است).

اقتصادِ ایرانیِ تحریم

محتضر با بزک کردن قبراق نمی‌شود. این جمله می‌تواند بر کشوری که بیش از 40 سال است اقتصادش با تحریم‌های متعدد و عمیق روبه‌رو است اما براساس همین تحریم‌ها به دلیل منع شدن از خرید در بازار خارجی در برخی حوزه‌های خرد مثل طراحی لباس و مبلمان پیشرفت کرده، صادق باشد.

«تحریم اقتصادی» اقدام برنامه‌ریزی‌شده یک یا چند دولت از طریق محدود کردن مناسبات اقتصادی برای اعمال فشار بر کشور هدف با مقاصد مختلف سیاسی است. در علم بین‌الملل تحریم اقتصادی اغلب به عنوان جایگزین جنگ و اعمال قوه قهریه تلقی می‌شود. مقصود از مناسبات اقتصادی نیز انواع روابط اعم از تجاری و مالی است. حالا سال‌هاست که ایالات‌متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و... از تحریم‌های گسترده اقتصادی به صورت هدفمند،‌ برای مقاصد سیاسی-کنترلی خود علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند. درست است که در نگاه کلی بحث مربوط به تحریم‌های هسته‌ای است؛ اما سال‌هاست که آثارش از حوزه‌های کلان، به جزئی‌ترین حوزه‌های زیست فردی و اجتماعی ایرانیان رسیده است.

«در دوران تحریم در همه زمینه‌ها عقب نشسته‌ایم؛ صنعت عملاً با مشکلات عدیده روبه‌رو است و فرسوده، لنگ‌لنگان تلاش می‌کند.» این جمله را محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان، می‌گوید. او معتقد است، در دوران تحریم‌ها،‌ «تجارت بین‌الملل» که یکی از مهم‌ترین مزیت‌های کشور ماست و مردم در آن خبره‌اند تقریباً از بین رفته است. «کشاورزی» با اجرای طرح‌های خودکفایی به نابودی آب و خاک منجر شده و بخش خدمات محدود شده و افتان و خیزان در حرکت است. تنها عاملی که زندگی اقتصادی ایرانیان را سر پا نگه داشته «مصرف ثروت‌های طبیعی» و «مستهلک کردن عوامل حیات» چون آب، خاک، هوا و مقداری هم منابع و البته تلاش مردم برای مبارزه با محدودیت‌ها بوده است.

با این چند مثال می‌توان تعدد حوزه‌های تاثیرپذیر از تحریم‌های اقتصادی را دریافت و در یک تقسیم‌بندی کلی گفت امروز بعد از چندین سال سخت با آثار تحریم‌ها بر حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مهم‌تر از همه توسعه روبه‌رو هستیم.

سیاست

سیاست یکی از اولین حوزه‌هایی بود که با تحریم اقتصادی دستخوش تغییرات مهمی شد. هرچه دایره تحریم‌ها تنگ‌تر شد اقتدارگرایی و تمرکز سیاسی در کشور افزایش یافت. این اقتدارگرایی دامن مهم‌ترین ابزارهای سیاست‌ورزی مانند قانونگذاری و اجرای صحیح قانون را گرفت و همچنین تصمیم‌گیری به یک جمع محدود متمرکز شد. بهکیش می‌گوید، بر اساس فشار تحریم‌ها بسیاری از افراد تصمیم‌ساز از ایران خارج شدند و تصمیم‌گیری دست کسانی افتاد که تجربه کافی برای اداره کشور در شرایط عادی را هم نداشتند، چه برسد به دوران سخت تحریم. به همین دلیل تصمیمات نابخردانه زیادی طی این سال‌ها گرفته شد که تبعات منفی زیادی داشته است. به‌طور مثال می‌توان به اظهارات شخصیت‌هایی مثل محمود احمدی‌نژاد اشاره کرد. یکی از معروف‌ترین ابراز عقیده‌ها در مورد تحریم‌های اقتصادی را او بیان کرده است: «تحریم‌ها کاغذپاره هستند»! چنین اظهارنظری بدون سنجه تبعات بین‌المللی و تاثیرش بر کشور را هم می‌توان در راستای بحث ذکرشده دانست.

نکته دیگر آن بود که این گروه‌های مقتدر استانداردهای بین‌المللی را هم نمی‌توانستند رعایت کنند و با ایجاد التهاب میان روابط ایران و سایر کشورها به ناخوشی‌های شرایط تحریمی کشور دامن می‌زدند. به‌طور مثال در زمانی که دولت حسن روحانی برای گسترش روابط با کشورهای قدرتمند دنیا در تلاش بود؛ عده‌ای که در ظاهر سرخود خوانده می‌شدند اما گرایش فکری‌شان به اقتدارگراها نزدیک بود، به سفارت عربستان سعودی حمله کردند و بیش از هفت سال این دو کشور همسایه در رابطه‌ای به اصطلاح جنگ سرد به سر می‌بردند.

در مثال دیگر می‌توان عدم شفافیت‌ها و ایجاد فساد و رانت‌ها اشاره کرد و این هیولاهای هفت‌سر را نیز فرزندان تحریم دانست. به دلیل آنکه سیاسیون نیازمند بودجه برای اداره کشور بودند شاخه‌های مختلفی از گروه‌هایی که می‌توانستند فساد را دور بزنند ایجاد شد. فروش غیرمستقیم نفت و بازگشت وجوه از میان‌برهایی که تحریم بر آنها اثر نکند سبب شد امثال بابک زنجانی‌ها در کشور پا بگیرند و آمار و ارقام خرید و فروش آنچه متعلق به دولت و مردم بود در پرده‌ای از ابهام باقی بماند. این ابهام روزبه‌روز پیچیده‌تر شد تا آنجا که امروز یکی از مهم‌ترین معضلات سیستم اداری-اقتصادی ایران را باید فساد و عدم شفافیت دانست.

15

اقتصاد

تحریم به دولتی‌تر شدن وجوه مختلف اقتصاد انجامید تا آنجا که امروز خود چهره‌های اقتدارگرا نیز از شدت دولتی بودن تمامی امور اقتصادی و بسته بودن این فضا گله‌مند شدند و افرادی مانند ابوترابی‌فرد، امام جمعه تهران، یکی از خطبه‌های نماز جمعه را به این موضوع اختصاص می‌دهد و می‌گوید، باید اقتصاد را به بازار آزاد سپرد. اما مگر نه اینکه همین تحریم کمر بازار آزاد را شکست و اجازه برخاستن به آن نمی‌دهد؟ بازار آزاد سرمایه می‌خواهد، سرمایه امنیت می‌خواهد، امنیت در سایه ارتباطات سالم با جهان شکل می‌گیرد اما تحریم‌ها برای محدود کردن و از بین بردن همین ارتباطات طراحی شدند.

«خون اقتصاد، تجارت است»؛ این جمله را بهکیش در تاکید بر ضرورت گشایش فضای تجاری ایران می‌گوید. تجارت نیز مانند بسیاری حوزه‌های دیگر تحت تاثیر تحریم‌ها قرار گرفت و روزبه‌روز از رونق افتاد. در دنیای امروز که از بیست سال گذشته با شبکه جهانی اینترنت به دهکده جهانی بدل شده، بیش از گذشته به صادرات و واردات بها می‌دهد. مبادلات کشورها امروز آزادانه‌تر از هر زمان دیگری پیش می‌رود و این امر چنان اهمیت دارد که اتحادیه‌های منطقه‌ای و همکاری برای گسترش فضای تجارت در دستور کار کشورهای توسعه‌یافته قرار می‌گیرد. مبادلات یا تعرفه‌های پایین کشورها هم باعث شده تا دولتمردان بیش از همیشه به دنبال تخصص‌گرایی بروند. یعنی سود بیشتر از طریق ارائه کیفیت بهتر. پس برای رسیدن به این فرمول تولیداتی را در نظر می‌گیرند که علاوه بر همخوانی با روحیات نیروی انسانی خود، برای اقتصاد کشور مزیت‌آفرین هم باشند. به‌طور مثال کشورهای اروپایی بسیار کوچکی مثل اتریش، بلژیک و سوئیس را در نظر بگیرید. آنها هم امروز برای به دست آوردن سهم مهمی از تجارت جهانی تلاش می‌کنند. اما روشی که در نظر گرفتند ارائه مزیت‌هایی است که مردم دنیا، آنها را با آن بشناسند. برای سال‌ها سوئیس ساعت تولید کرده است. مگر تکنولوژی ساعت آنقدر پیشرفته است که دیگر کشورها نتوانند وارد آن شوند؟ اما سوئیس ساعت‌هایش را آنقدر زیبا و با قیمت مناسب تولید می‌کند که هنوز مردم در عصر ساعت‌های دیجیتال هم سراغ ساعت سوئیسی را می‌گیرند. حالا در این میان علاوه بر آنکه تحریم‌ها ما را از ارائه مزیت نسبی خود به جهان بازداشته است بلکه به دلیل همان تحریم‌ها ما در ایران باید ساعت، خودرو، هواپیما، کود شیمیایی، گندم و... را هم خودمان با کیفیت حداقلی تولید کنیم. روز اول، پیش از رسیدن به امروز باید فکر می‌کردیم زندگی در عصر تحریم چه عواقبی دارد. مثلاً FATF را کسی به ما تحمیل نکرد خودمان برای خودمان مشکل ایجاد کردیم. به قول بهکیش لابد می‌خواستیم پول‌هایی را جابه‌جا کنیم. اما سوال این است که مگر آنهایی که به آن پیوستند از این دست جابه‌جایی‌ها ندارند و نمی‌کنند؟ همین بی‌مبالاتی‌ها باعث شده تا نفت را برای سال‌ها قاچاق بفروشیم و برای هر یک دلاری که از پول خودمان خرج می‌کنیم از آمریکایی‌ها اجازه بگیریم. شأن اقتصاد ما این بود که نفت خودمان را یواشکی از یک کشتی به کشتی دیگر بفرستیم تا بتوانیم زیر قیمت واقعی به خریداری که پولمان را نمی‌تواند پرداخت کند، بفروشیم و هر روز درگیر پرونده پول‌های بلوکه‌شده و اجناس تهاترشده با نفتمان باشیم؟

همین هفته گذشته بارها موضوع شکایت از کره جنوبی مطرح شد. موضوعی که شاید مربوط به دو سال گذشته تا به امروز است. داستان این شکایت ساده است؛ به کره جنوبی نفت داده‌ایم اما نتوانستیم پول آن را پس بگیریم. چرا؟ چون زندگی در سیستم بین‌المللی قواعد خودش را دارد؛ نفهمیدن یا بی‌توجهی به این قواعد زندگی مردم هر کشوری را سخت و ناممکن می‌کند.

«هر کشوری هم دوست دارد و هم دشمن؛ اما متاسفانه دشمنان ما بیشتر از دوستانمان شده‌اند.» این جمله بهکیش را می‌توان به ماجرای جنگ ایران و عراق و سپس بخشیدن خسارات جنگ تحمیل‌شده، به این کشور ربط داد. خیلی از کارشناسان سیاسی، پس از این بخشودگی جرایم اعلام کردند که این امر بدون اجازه از مردم صورت گرفته و شاید لازم بود همه‌پرسی در این زمینه انجام می‌شد. اما موضوع فقط این نیست. ماجرا آنجاست که حتی وقتی به این کشور هم صادراتی داریم، آنها بر اساس رعایت قواعد بین‌المللی نمی‌توانند پول ما را پس دهند. ایران چندین سال به عراق برق و گاز صادر کرد و تازه، اخیراً با کسب اجازه از ایالات متحده آمریکا قرار شده بدهی‌هایشان را کم‌کم به ایران باز پس دهند.

بهکیش می‌گوید، «بزرگ‌ترین بخش اقتصادی که صدمه دیده، تجارت است. اگر واردات و صادرات نداشته باشیم، تجارت از بین رفته پس انتقال پول از بین می‌رود و اقتصاد ورشکسته می‌شود». ایران در خیلی از کالاها دارای مزیت تولید بوده (و هست)؛ تمام کالاهایی را که در تولیدش مزیت داشته و داریم می‌توانیم صادر کنیم و در ازایش کالاهایی مثل دارو وارد کنیم. اما همین عمل منطقی هم تحت تاثیر تحریم‌ها غیرممکن شده است. بر اساس شرایط پیش‌آمده خیلی از کالاهایی را که نباید خودمان تولید می‌کنیم و با این کار مواد اولیه، هزینه و زمان را از دست می‌دهیم. از طرفی بسیاری از تولیداتی که باید به صادرات منجر شود به بازار داخلی می‌آیند و مازادش برای تولیدکننده به ضرر تبدیل می‌شود.

مهم‌تر از همه این است که تحریم مانع ورود تکنولوژی و قطعات صنعتی می‌شود؛ در نتیجه کارخانه‌ها و زیرساخت‌های تولید کشور مستهلک و قدیمی شده است. صنعت نیازمند سرمایه است، اما سرمایه‌گذاری در این سال‌ها صورت نگرفته است. در علم اقتصاد هزینه استهلاک عدد مهمی است و با سرمایه‌گذاری جبران می‌شود اما در ایران حتی به اندازه استهلاکمان هم سرمایه‌گذاری نداشته‌ایم. در نظر بهکیش «صنعت ایرانی مثل انسانی شده که برای سال‌ها فقط یک وعده غذا به آن رسیده و امروز بسیار مفلوک و لاغر شده است. ممکن است چند سالی نفس بکشد اما مگر کاری دیگر جز زنده ماندن از او برمی‌آید؟ زنده هست؛ اما دیگر کلیه و کبدش کار نمی‌کند.» کشورمان همین است؛ در ظاهر به نظر سرپاست، اما بسیاری از اجزای زنده ماندنش مانند صادرات، تجارت، تکنولوژی و... از کار افتاده است.

«ببینید چه بلایی سر منطقه مکران آوردند؟» مکران یکی از مثال‌هایی است که بهکیش با بیانش به تحلیل شرایط امروز اقتصادی می‌پردازد. اکثر قریب‌به‌اتفاق کارشناسان عقیده دارند که جواهری به نام مکران در اختیار ایران است و با هزاران کیلومتر ساحلی که دارد می‌تواند اقتصاد کشور را دگرگون کند. «امارات برای هر یک کیلومترش ده‌ها میلیارد خرج می‌کند؛ تاسیسات درست می‌کند، نیروی انسانی تربیت می‌کند اما ما این جواهر را رها کردیم.» این اقتصاددان می‌گوید، همه مشکلات هم به تحریم باز نمی‌گردد؛ به نظر می‌رسد نخواستیم برای مردم جنوب توسعه ایجاد کنیم. 50 کیلومتر آن طرف‌تر از چابهار پاکستانی‌ها به کمک چینی‌ها بندر مهمی ساختند؛ ما که با چین پیمان استراتژیک داریم چرا چنین نکردیم؟ چرا نمی‌توانیم مانند پاکستان از همکاران استراتژیکمان در ساخت ایران استفاده کنیم؟ چون وقتی در تحریم هستیم کسی دیگر دوست همیشگی نیست؛ نزدیک‌ترین کشورها هم به خاطر تحریم‌ها با ما کار نمی‌کنند. بهکیش می‌گوید، «دوستی که با تو کار نمی‌کند به درد نمی‌خورد». و بر این اساس یادآوری می‌کند که 30 سال پیش شرکت‌های بزرگی برای همکاری و مشارکت با روسیه و کشورهای جداشده از شوری تشکیل شدند اما همواره برای صادرات با مشکلات عجیبی روبه‌رو بودند و الان هم این مشکلات وجود دارد.

«سابقه ما در بانکداری طولانی است، ایران از زمان قاجار نظام بانکی داشته اما امروز به علت اینکه در لیست سیاه FATF قرار گرفتیم رشد سیستم بانکی متوقف شده است.» بهکیش می‌گوید، سیستم بانکی به مثابه انرژی است که فعالیت‌های اقتصادی را حمایت می‌کند. این سیستم باید به بانکداری بین‌المللی وصل شود تا بالاترین بهره‌وری را برای اقتصاد به همراه بیاورد. تحریم، ایران را از این مزیت هم محروم کرده است.

در کنار تمام موضوعات اشاره‌شده سوال این است که چرا اقتصاد ایران با این همه فشار نایستاده و هنوز فعال است؟ جواب این است که ما با 15 کشور همسایه هستیم. تجارت طبیعی بین مرزنشینان با آن طرف مرز، اقتصاد ما را سرپا نگه داشته است. اسم این تبادل را قاچاق می‌گذاریم اما در یک شرایط عادی تبادل تجاری در میان دو مرز یک تجارت عادی است که می‌تواند رفاه ایجاد کند. ما خود را از این موضوع هم محروم کردیم.

«اگر آزادی وجود داشته باشد، که همه می‌گوییم می‌خواهیم باشد، در انتخاب آزاد تبلور پیدا می‌کند. آزادی در انتخاب، در محیط اقتصادی یعنی انتخاب کالایی که خودم می‌خواهم، نه آن چیزی که دولت مجبورم می‌کند بخرم.» در چنین شرایطی است که قیمت‌گذاری دیگر معنی پیدا نمی‌کند. اما امروز یکی از مهم‌ترین مشکل بازاریان با دولت در قیمت‌گذاری دستوری است.

اجتماعی

یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که در سال‌های تحریم با مشکل روبه‌رو شد حوزه بهداشت و سلامت بود. با یک نگاه ساده به آرشیو اخبار می‌بینیم که در تامین داروهای مختلف چه مشکلاتی داشته و داریم؛ از دوران کرونا و بیماری‌های خاص تا ناپیدا شدن سرم‌های قندی و نمکی ساده. البته تمام مشکلات هم تحریم نیست، همان‌طور که گفته شد وقتی موضوعی مثل FATF تا آن حد سیاسی می‌شود دیگر مسوولان مربوطه نمی‌توانند پولی جابه‌جا کنند که از آن طریق دارو تهیه کنند.

تحریم، زندگی عادی را از مردم گرفته است و یک زندگی معمولی را به مطالبه اجتماعی بدل کرده است. افزایش قیمت‌ها در حوزه‌هایی مثل دارو، مواد غذایی، پوشاک، مسکن، آموزش و خدمات حاصل زیست در اقتصاد تورمی ناشی از تحریم و سوءمدیریت است و تمامی موارد ذکرشده خود مشکلات ریز و درشت متعددی را پدید می‌آورد که افزایش آمار مهاجرت، حاشیه‌نشینی، طلاق، اعتیاد، بیکاری و بزهکاری تنها بخشی از آنهاست. IGHPM دیده‌بان سلامت در گزارشی اعلام کرد: تحریم‌های ایران باعث کاهش درآمدهای کشور، کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم و بیکاری شد. همه اینها موجب بدتر شدن رفاه کلی مردم و کاهش توانایی آنها برای دسترسی به ملزومات یک زندگی استاندارد مانند غذای مغذی، مراقبت‌های بهداشتی و دارو شد. همچنین تحریم‌های بانکی، سیستم مالی و حمل‌ونقل به کمبود داروهای باکیفیت نجات‌بخش منجر شد. تاثیر تحریم‌ها بر زندگی فقرا، بیماران، زنان و کودکان شدیدتر بود و معافیت‌های بشردوستانه از ایرانیان در برابر اثرات نامطلوب تحریم‌ها محافظت نکرد.

«کارشناسان آموزشی برآورد می‌کنند که 50 تا 60 درصد دانشجویان نخبه از کشور مهاجرت کرده باشند.» بهکیش می‌گوید، بدترین اتفاقی که برای جامعه در تحریم ما افتاده است مهاجرت بر اساس نابرابری و نارضایتی است. دیگر فقط صحبت از مهاجرت نخبگان نیست. حالا مهاجرت شکل دیگری به خود گرفته است و ما شاهد مهاجرت ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، معلمان و کارگران در صنف‌های مختلف هستیم که به‌اصطلاح به آن مهاجرت «توده‌وار» می‌گویند. در این سال‌ها آنهایی که پول، سواد و تجربه داشتند، به بهانه کار و تحصیل کشور را ترک کردند و آنهایی که نه پول آنچنان داشتند و نه تحصیلات بالا راه‌های پرخطر دیگری را انتخاب کردند تا از طریق آن بلکه بتوانند پناهندگی بگیرند؛ مهاجرتی که به گفته آنهایی که رفتند بسیار هزینه‌بر و دردناک است. اما برای برخی‌ها راه‌حلی برای ادامه زندگی شده است. بهرام صلواتی، رئیس رصدخانه مهاجرت ایران به موارد پناهندگی و پناهجویی ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: «معمولاً سازمان ملل گزارش‌هایی درباره افراد گمشده منتشر می‌کند اما عدد واقعی چندبرابر این آمار است. سالانه ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر گم می‌شوند و از سرنوشت آنها خبری نیست. چون افراد از مسیرهای غیرقانونی می‌روند، مدارک شناسایی خود را از بین می‌برند. تراژیک‌تر از مسیر و کانال‌های مهاجرتی، مهاجرت اجباری پناهجویی است.»

 از سوی دیگر به عنوان یک شاهد، یک مشاهده‌کننده اجتماعی، می‌بینم مشارکت عمومی مردم به شدت پایین آمده است. کارشناسان این حوزه می‌گویند فعالیت اجتماعی که دست دولت در آن باشد با استقبال مردم روبه‌رو نمی‌شود. «مردم امیدشان را از دست داده‌اند. 10 تا 15 درصد از افرادی که به نوعی به حکومت وصل هستند به شدت تحت فرمان هستند اما بقیه مردم احساس می‌کنند پشتیبانی ندارند.» برای درک این موضوع می‌توان به آمار مشارکت مردم در دو انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی گذشته نگاه کرد. اعتماد عامل حیاتی و ضروری برای موفقیت‌های فردی، سازمانی و اجتماعی است و به مثابه منبع اصلی تولید قدرت نرم و موثر در ضریب نفوذ قدرت سخت ارزیابی می‌شود. اعتماد باعث افزایش نظم، ثبات و قابلیت پیش‌بینی‌شده و سازوکاری است که موجب حفظ یکپارچگی و وحدت روابط اجتماعی در سیستم‌ها می‌شود. با افول اعتماد عمومی، مشارکت عموم مردم در فرآیندهای سیاسی کاهش خواهد یافت. اگر عامه مردم به نهادهای دولتی و افراد منتخب و منصوب دولتی اعتماد نداشته باشند، در اجرای تصمیمات دشوار، به‌خصوص مواردی که مستلزم ایثار و فداکاری است همکاری نخواهند کرد. کاهش اعتماد شهروندان به دولت و نهادهای دولتی از بحران‌های جهان امروز است. یکی از اساسی‌ترین چالش‌های فراروی مدیریت دولتی چگونگی حفظ و ارتقای اعتماد عمومی نسبت به سازمان‌های دولتی است.

«افزایش مهاجرت و کاهش سن مهاجران، کاهش امید به زندگی، افزایش تنهایی، از بین رفتن همکاری‌های تیمی، کاهش اعتماد عمومی، از بین رفتن ارتباط با جوامع مختلف و... موضوعات اجتماعی مهمی هستند که ریشه آن را باید در تحریم و تصمیمات تحریم‌ساز دید.»

رشد بانوان و حرکت زنان در سال‌های گذشته از جمله مهم‌ترین اتفاق‌های اجتماعی محسوب می‌شود. چراکه نیروی عظیم و پرتوانی وارد بازار کار و آموزش شدند و به تغییر ساختارهای کهنه پرداختند. زنان امروز به درجات خوب آموزشی و علمی رسیدند اما در اداره کشور نقشی ندارند، نظراتشان شنیده نمی‌شود و مطالباتشان نادیده‌ گرفته می‌شود. اگر تحریم‌ها در میان نبود صدای این مطالبات واضح‌تر و روشن‌تر به گوش می‌رسید و انتظاراتشان دنبال می‌شد اما الان به بهانه معضلات اقتصادی نه‌تنها ادامه مسیر رشد زنان مسدود شده، بلکه تحت تاثیر آثار ناشی از آن در حوزه‌هایی مثل آموزش، بهداشت، فقر و... دچار معضلات جدی شد‌ه‌اند.

توسعه و زیرساخت

کشورهای همسایه جنگ زیرساخت‌ها را شروع کرده‌اند. یعنی رقابت را در توسعه شخصی پیدا کرده‌اند. از سرمایه‌گذاری در حوزه راه‌آهن و حمل‌ونقل هوایی تا AI. این در حالی است که ما هر روز بیش از قبل با استهلاک زیرساخت روبه‌رو هستیم. بهکیش قدمی فراتر از این حوزه‌های ملموس برمی‌دارد و می‌گوید، «ابعاد تمدنی و فکری ما لاغر شده است. آدم‌های خوش‌فکر یا مهاجرت کرده‌اند یا دستشان از فعالیت‌ها کوتاه شده است». تمدن‌ها در تعامل با یکدیگر جلا پیدا کرده و رشد می‌کنند. تحریم‌های اقتصادی ما را از این تعامل بازداشته‌اند.

بعد از برجام بخشی از برنامه‌های دولت برای جذب سرمایه خارجی و انعقاد قراردادهای فاینانس به‌ویژه در پروژه‌های زیرساختی محقق شد، اما خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها، خروج سرمایه‌گذاران از طرح‌های اقتصادی کشور را رقم زد. تلاش دولت پیشبرد برنامه‌ها با تکیه بر توان داخلی بوده است اما با توجه به اینکه تحریم منابع مالی دولت را کاهش داد برنامه‌های توسعه تحت تاثیر قرار گرفت و به گفته تحلیلگران اقتصادی، بدون جذب سرمایه‌های خارجی توسعه در کشور کند پیش می‌رود.

17

آثار مثبت؟

بهکیش می‌خواهد از زاویه دیگری نیز به تحریم و آثار ایجابی‌اش نگاه کند. می‌گوید در این میان جوانه‌هایی از استعداد جوان‌ها خودنمایی می‌کند که آن هم به دلیل بی‌تجربگی و عدم توجه دولت رو به نابودی است. ولی جالب آن است که جامعه ناامید نمی‌شود و دست از تلاش برنمی‌دارد. «یادمان باشد که قرن‌هاست چرخه اقتصاد از دوران معیشتی و خودکفایی گذشته است و در دنیای امروز نمی‌توان روابط اقتصادی چند قرن گذشته را بازسازی کرد. چهار دهه است که این تلاش را کرده‌ایم و جز اتلاف منابع، بهره‌ای نبرده‌ایم. بجاست در رفتار اقتصادی چند دهه گذشته خودمان بازنگری کنیم و وسایل رفع تحریم‌ها را فراهم آوریم. تحلیل‌های کلان را بسیاری از متخصصان انجام داده‌اند و می‌دانیم که رشد منفی، تورم بالا و گسترش فقر حاصل تحریم‌هاست بدون آنکه کمکی به استقلال فروخفته ما کند که برعکس، روال آن چنان است که حتی برای هزینه کردن پول کشورمان باید از دیگران اجازه بگیریم.

ولی در برخی بخش‌های اقتصادی اتفاقات مثبتی نیز در جریان است. مثلاً طراحی لباس به‌خصوص برای بانوان رشد عجیبی کرده و طراحان جوانی که موقعیت فعالیت نداشتند امروز به دلیل وجود تقاضا و ممنوعیت‌های واردات رشد کرده‌اند تا جایی که گفته می‌شود اگر راه‌ها باز شود می‌توانند با طراحان خارجی هم رقابت کنند. فضای دیجیتال بستر اصلی این تحول است. صنعت مبلمان بخش دیگری است که در طراحی و ساخت رشد کرده و می‌تواند در بازارهای بین‌المللی به‌خصوص منطقه‌ای خود را ثابت کند. مثال‌های دیگر نیز وجود دارد که خلاقیت‌ها در آن فعال شده‌اند و ذوق طراحی ایرانی آن را آبیاری کرده است. اگر دقت شود همین زمینه‌هایی که رشد خوبی داشته‌اند توانسته‌اند راه باریکی برای مبادله با خارج باز کنند. به عبارت دیگر روحیه خوش‌ذوق، دقیق و تجارت‌پیشه ایرانی در مجموعه‌ای از فعالیت‌ها در دوران تحریم سر برآورده‌اند و می‌توانند آینده روشنی از مزیت‌ها را ترسیم کنند. ولی در زمینه‌های صنعتی وامانده‌ایم. در صنایع بخش‌های متعدد را به تولیدکنندگان چینی سپرده‌ایم. کم نیست قطعاتی در صنایع که در چین ساخته شده ولی برچسب ساخت ایران بر آن نقش بسته است. اگر بتوانیم تحولی را که در چند سال گذشته اتفاق افتاده مورد بررسی کارشناسی قرار دهیم، ممکن است بخش عمده‌ای از پتانسیل‌های کشور را کشف کنیم. تا به حال تکیه برنامه‌ریزان بر استفاده از نفت و گاز و فولاد و... بوده است و کمتر به ذخیره انسانی و پتانسیل آن اندیشیده‌ایم که می‌تواند در شرایط مناسب رشد کند و رشد و رفاه را برای جامعه به ارمغان آورد. به نظر می‌آید حتی از شرایط تحریمی می‌توان درس گرفت و جامعه را بهتر شناخت و راه‌های رشد آن را فراهم کرد که آن شرایط دیگر محدودیت نیست، بلکه رابطه منطقی با کشورهای دیگر است. تحولات مثبت موجود، تحولات گلخانه‌ای است. برای بهره‌برداری در حد و اندازه جامعه باید کارشناسان درگیر شوند تا زمینه‌های لازم برای رشد استعدادها را فراهم آورند. کمی تامل کنید؛ جامعه متوسط ایرانی همیشه مصرف‌کننده لباس و کفش و... خارجی بوده است. ولی در چند سال اخیر مجموعه عواملی موجب رشد در طراحی لباس شده که بازار گسترده‌ای برای آن وجود داشت. باز هم دقت کنید، زمینه‌هایی که در مسیر رشد قرار گرفته‌اند عموماً تولیدات کارخانه‌ای نیست بلکه طراحی و تولید خاص است. ممکن است گفته شود که مشتریان این‌گونه محصولات محدودند ولی با کمی دقت می‌توان دید که طبقه متوسط مصرف‌کننده آن است. مبلمان که محدودیت تقاضا ندارد و می‌تواند بازارهای منطقه را نیز تغذیه کند. تولیدات نرم‌افزاری نیز از همین پتانسیل برخوردارند. با گسترش هوش مصنوعی، هر محصول صنعتی در آینده از نوعی هوش مصنوعی بهره خواهد برد. ایرانی‌ها نیز ثابت کرده‌اند که در این زمینه مهارت خوبی دارند. اکثر زمینه‌های رشد متکی بر دانش و مهارت و خلاقیت نیاز به سرمایه بزرگ ندارد ولی محیط مناسب پرانگیزه و روابط بین‌المللی روان می‌خواهند.»

تولیدکنندگان و طراحان زیادی در سال‌های اخیر (دوران تحریم) فعالیت خود را آغاز کرده و وارد صنعت و اقتصاد شدند؛ اما هر حوزه‌ای نیازمند زیرساخت‌های قدرتمند است. هر تولیدی نیازمند بازار بدون سقف و محدودیت است. هر تولیدکننده نیاز به دستیابی به تکنولوژی روز و رقابت با رقبای جهانی دارد. درهای بسته اقتصاد تحریمی سقف شیشه‌ای و کوتاهی را بالای سر تولیدکننده ایجاد کرده که او را از دسترسی به بایدهای موجود باز می‌دارد. هزینه و فرصت زندگی در عصر تحریم را آمار و ارقام و نمودارها بیش از سیاستمداران می‌توانند بیان کنند. تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی گزاره مهمی است که سیاستمدار برای ادامه وضع موجود باید به آن توجه کند. بهبود اشتغال و رشد اقتصادی از اهداف مهم اقتصادی هر کشوری است اما دستیابی به آن بدون در نظر گرفتن اثرات تحریم‌های اقتصادی بر اقتصاد ایران چالش بزرگی است. پوشالی بودن ایده تحریم نعمت است و در سال‌های گذشته برملا شده است؛ چراکه وقتی ایده‌پردازان این موضوع خود بر سر کار آمدند به دنبال پیدا کردن راهی برای رسیدن به توافقی هرچند موقت برای بیرون آمدن از شرایط فعلی بودند. شاید درست آن است که به روزهای پیش‌رو به عنوان روزهای باقی‌مانده تحریم نگاه نکرد؛ بلکه بار دیگر از خود و حکمرانان پرسید آیا هزینه و فرصت آثار تحریم‌ها به زیست در تحریم می‌ارزد؟ 

دراین پرونده بخوانید ...