شناسه خبر : 39658 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تبعات همدستی

نقش مردم در شکل‌گیری بحران محیط‌زیستی تا چه اندازه است؟

  جواد حیدریان: اصفهان شهر تاریخی و باشکوه ایران اکنون کانون توجه است. چرا که هم یکی از بزرگ‌ترین تجمع‌های محیط‌زیستی ایران در بستر خشک زاینده‌رود آنجا برگزار شد و هم بحرانی‌ترین وضعیت بی‌آبی، فرونشست و آلودگی هوا را همزمان تجربه می‌کند. شهری پر از آثار تاریخی و جاذبه‌های گردشگری که حالا بیم خشکی و سقوط، آن را تهدید می‌کند. اما چه شد که اصفهان شهر شکوهمند صفوی به جای رونق گردشگری، صنعتی شد و با اینکه با مشکل آب مواجه است سطح زیر کشت در آن افزایش یافت و کشاورزی وسعت گرفت؟ آیا همدستی مردم با حکومت و انتفاع دوجانبه اصفهان را به سقوط نزدیک کرد؟ چرا هیچ‌وقت نقدها به توسعه نامتوازن اصفهان توجه سیاستگذاران را جلب نکرد؟

برای فهم بهتر وضعیت پیش‌رو خوب است نمایشنامه «دشمن مردم» اثر «هنریک ایبسن» نویسنده نروژی را مرور کنیم. در این نمایشنامه توماس استوکمان، پزشک شهری نه‌چندان ثروتمند بود که چشمه‌های آب ‌معدنی داشت. انجمن شهر و شهرداری روی چشمه‌های آب‌ معدنی سرمایه‌گذاری کردند تا اینکه گردشگری شهر بی‌رمق، رونق گرفت و مردم دسته‌دسته از گوشه و کنار برای آب‌تنی در چشمه‌ها به این شهر می‌آمدند. مدتی گذشت و وضع مردم خیلی بهتر شد. شهر رنگ تازه‌ای گرفت و زمین‌ها ارزش پیدا کرد. همه خوشحال و خرسند بودند تا اینکه دکتر استوکمان متوجه شد آب‌تنی در چشمه‌های آب گرم شهر، سلامتی مردم را به خطر می‌اندازد و احتمال دارد آنها برای همیشه عقیم شوند. او که مامور کنترل بهداشت حمام‌های عمومی شهر بود موضوع را به برادرش پیتر استوکمان که شهردار همین شهر بود اطلاع داد اما از توماس خواست هیچ‌جا این موضوع را مطرح نکند. توماس اما بی‌توجه به این توصیه و بر حسب رسالتی که احساس می‌کرد، نتیجه تحقیقات را به انجمن شهر اطلاع داد. اعضای انجمن شهر هم از او خواستند این موضوع را مسکوت نگه دارد. روزنامه شهر هم حاضر نشد صحبت‌هایش را منتشر کند. فشارها به او زیاد شد و مردم هم در کوچه و خیابان به شماتت او پرداختند و در نهایت، او را دشمن مردم خطاب کردند. آنقدر در کوچه و خیابان به او سنگ زدند و دشمن مردم خطابش کردند تا اینکه خانه‌نشین شد. اما پس از واقعه‌ای بر آن شد که به تنهایی پیکار کند، زیرا به عقیده او «قوی‌ترین مرد جهان کسی است که تنهاتر باشد.» آنچه از این نمایشنامه می‌توان استنباط کرد، نحوه مواجهه با «حقیقت» است.

 اصفهان اگرچه شهر کم‌رونقی نیست اما در پیش گرفتن سیاست غلط از سوی مدیران و همراهی مردم (کشاورزان و صاحبان صنایع) این شهر باشکوه و تاریخی را به ورطه نابودی کشانده است. چرا مردم در دام سیاستگذاری غلط دولت‌ها می‌افتند و می‌توانند با خرسندی اندک از رونقی موقتی و مخرب، زمینه ویرانی تمدنی خود را فراهم آورند؟ در این پرونده به این پرسش و پرسش‌های مشابهی می‌پردازیم. 

دراین پرونده بخوانید ...