شناسه خبر : 7771 لینک کوتاه

ما و میدان خالی اخلاق

دکتر غلامرضا اسلامی‌بیدگلی برای من تنها پدر نبود. من یک دوست، یک همدم و بهترین استاد زندگی‌ام را از دست داده‌ام. بسیاری از شما می‌دانید که غلامرضا اسلامی‌بیدگلی استاد راهنمای پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بوده است و من برای ادامه زندگی‌ام شغل او را هم انتخاب کرده‌‌ام.

سعید اسلامی‌بیدگلی استاد دانشگاه شهید بهشتی
دکتر غلامرضا اسلامی‌بیدگلی برای من تنها پدر نبود. من یک دوست، یک همدم و بهترین استاد زندگی‌ام را از دست داده‌ام. بسیاری از شما می‌دانید که غلامرضا اسلامی‌بیدگلی استاد راهنمای پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بوده است و من برای ادامه زندگی‌ام شغل او را هم انتخاب کرده‌‌ام.
«من تمام استخوان بودنم درد می‌کند
لحظه‌های ساده سرودنم درد می‌کند»1
بنابراین این نوشته تنها درد دل است، یادآوری برای خودم که او رفته؛ اما می‌توان از زندگی و منش او آموخت و می‌توان در کنار بزرگداشت و یادبود و ... کاری کرد که آن خنده‌ها و امید جاری و ساری باشد. شما دیدید (و یا حداقل شنیدید) که چندین نسل از دانشجویان پدر برای وداع با او آمده بودند. چندین دوره از همکاران او داغدار در مراسم مختلف ایشان حاضر شدند و بسیاری که در برخوردهای کوتاهی با او آشنا بودند در لحظه وداع او را تنها نگذاشتند. اما راز این محبوبیت برای مردی که نه «سیاستمدار نامداری» بود، نه «هنرمندی در صحنه» و نه «ورزشکاری مدال‌آور» چه بوده است. غلامرضا اسلامی‌بیدگلی خوشرو بود. کمتر کسی او را بدون لبخند دیده است و نقش آن لبخند از دل و جان بسیاری از دوستان و دانشجویانش نخواهد رفت. اسلامی‌بیدگلی پر‌امید بود. «نمی‌شود» جایی در فرهنگ لغات او نداشت و معتقد بود با امید و تلاش می‌توان کارها کرد. ایشان از اولین معلمان حوزه مالی ایران بود و همچنین یادگارهای بسیاری در حوزه حسابداری و اقتصاد به جا گذاشت. از همین رو بود که دانشجویان بسیاری از دوره‌های مختلف او را به یاد داشتند و چه صمیمانه و دوستانه او را به سوی آرامش بدرقه کردند.
«و خاک / خاک پذیرنده / اشارتی‌ است به آرامش»2
اما در همین چند روز که از آغاز آرامش او گذشته است دوستانش نکته‌ها گفتند. یکی از دوستانش گفت که شما نمی‌دانید چه گوهری از دست رفته است. او هشت سال در سازمانی بود و یک ریال نگرفت. یکی دیگر از دوستانش گریان مرا در آغوش گرفت و گفت او هیچ‌وقت دروغ نمی‌گفت و استاد خوبم دکتر عبده‌تبریزی نوشت که او ریاکار نبود.
با خودم اندیشیدم که پدر چه راه آسانی را برای عزیز بودن انتخاب کرده است. او در میدان خالی اخلاق، در یک کلمه «خوب» بود. اندیشیدم که چه بر سر ما رفته است که راز محبوبیت ایشان علاوه بر فضایل علمی‌اش یکی هم همین است که رشوه نمی‌گیرد، دروغ نمی‌گوید و ریا نمی‌کند. حالا این ماییم و این میدان خالی از اخلاق. می‌توان به راحتی راه غلامرضا اسلامی‌بیدگلی را در پیش گرفت و همان‌طور که دیدید و دیدیم، شنیدید و شنیدیم عزیز شد.
«مرا شبیه خودت کن / هراس دارم از تجسم تنهایی / از اینکه شهر خالی از حضور تو باشد / و آسمان نتواند تو را نفس بکشد / مرا شبیه خودت کن / که از تصور دنیای بی تو / می‌ترسم»3

پی‌نوشت ها:
1- قیصر امین‌پور
2- فروغ فرخزاد
3- فروغ رئوفی‌بروجنی

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها