شناسه خبر : 6693 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سفیر ایران در ریاض می‌گوید بهبود مناسبات با عربستان نیازمند تصمیمی شجاعانه است

تصمیم کبری

«دیوار بلند بی‌اعتمادی تهران و ریاض که در طول سال‌های گذشته شکل گرفته است باید رفته‌رفته با ضربه‌هایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد.» این پیشنهاد سفیر جدید ایران در عربستان نسبت به بهبود مناسبات تهران و ریاض است.

سیده آمنه موسوی

«دیوار بلند بی‌اعتمادی تهران و ریاض که در طول سال‌های گذشته شکل گرفته است باید رفته‌رفته با ضربه‌هایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد.» این پیشنهاد سفیر جدید ایران در عربستان نسبت به بهبود مناسبات تهران و ریاض است. حسین صادقی با تجربه سال‌ها صدارت در سفارت ایران در عربستان معتقد است بعد از فرو ریختن این دیوار ما می‌توانیم بنشینیم و با یکدیگر گفت‌وگو کنیم. وی می‌افزاید: «در این زمان است که دیگر مانعی برای گفت‌وگوهای جدی وجود ندارد و دست یافتن به تفاهمی که به ارتقای مناسبات ایران و عربستان بینجامد، حتمی است؛ دو طرف باید به صورت مستقیم بنشینند و با هم صحبت کنند. هیچ نیازی به واسطه یا طرق دیگر نیست. تهران و ریاض باید این جرات را پیدا کنند تا گفت‌وگوهای صریح و رودرویی داشته باشند. تنها با این روش است که امکان حل‌وفصل اختلافات فراهم می‌شود.»



وزیر امور خارجه عربستان می‌گوید سعودی‌ها درصدد بهبود مناسبات تهران و ریاض هستند و دعوت از محمدجواد ظریف برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری‌های اسلامی نیز بر همین اساس صورت گرفته است. آیا اساساً دعوت‌هایی این‌چنین می‌تواند مبنای مناسبی برای ارزیابی میزان تمایل ریاض برای ارتقای روابط با تهران باشد و اینکه سیاست ایران در رابطه با ترسیم شکل جدیدی از مناسبات با عربستان چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش می‌خواهم اشاره کوتاهی به روند مناسبات ایران عربستان پس از پیروزی انقلاب داشته باشم و به صورت فشرده و مختصر از سی و اندی سال روابط تهران و ریاض بگویم. پس از طرح این مبحث می‌توانم به سیاست دولت یازدهم در قبال پادشاهی سعودی اشاره کنم و از مناسبات آتی ایران و عربستان بگویم. تهران و ریاض طی این مدت پنج مرحله را پشت سر گذاشته‌اند. یک مقطع، دوره پیروزی انقلاب اسلامی بود. مقطع بعدی زمان جنگ را در‌بر می‌گرفت و پس از آن مرحله پذیرش قطعنامه و آمدن دولت‌های سازندگی و اصلاحات بود. مقطع بعدی دولت نهم و دهم را در‌بر می‌گرفت و مرحله پنجم که به سوال اصلی شما بازمی‌گردد دولت فعلی و سیاست‌های آن در قبال همسایگان به‌ویژه عربستان را پوشش می‌دهد. به عنوان فردی که سال‌ها در سفارتخانه‌های مختلف ایران در منطقه حضور داشته‌ام معتقدم دولت تدبیر و امید با مشی اعتدالی خود می‌تواند به بهبود مناسبات با سعودی‌ها بپردازد. این عین همان سیاستی است که از سوی ملک عبدالله پادشاه عربستان عنوان شده است و عین اعتدال و میانه‌روی است. لذا من تصورم این است که در شرایط جدید روابط ما با همسایگان بالاخص عربستان آرام‌آرام وارد مرحله نوینی می‌شود. البته بنده مشکلات و موانعی را که در ارتقای مناسبات تهران و ریاض وجود دارد، رد نمی‌کنم اما معتقدم با توجه به عزم جدی مقامات ایرانی و سعودی در افزایش مناسبات با تمامی کشورها، ما می‌توانیم از فرصت روی کار آمدن دولت آقای روحانی به بهترین شکل استفاده کنیم و این روابط را به روزهای طلایی خود در دوران ریاست‌جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی بازگردانیم. به اعتقاد بنده روزهای آتی نویدبخش یکسری تحولات در مناسبات سیاسی دو کشور است.

عدم حضور آقای ظریف در اجلاس جده نمی‌تواند با برداشت منفی طرف مقابل مواجه شود؟
آقای دکتر ظریف و کلیت دستگاه سیاست خارجی کشور و دولت همواره بر این اصل تاکید کرده‌اند که بهبود مناسبات با همسایگان در کنار حل‌وفصل موضوعات پیرامون پرونده هسته‌ای ایران اصلی‌ترین سیاست خارجی دولت است. اینکه بتوان برخلاف آنچه در سال‌های گذشته صورت گرفته است به بسط و گسترش روابط با همسایگان پرداخت و آن را رشد داد. خوشبختانه در این برنامه به بهبود روابط با همسایگان جنوبی کشور توجه ویژه‌ای شده است و همان‌طور که شاهد بودید جناب آقای روحانی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از 24 خرداد سال 92 به آن اشاره کرد و البته کشور مدنظر رئیس‌جمهور بیشتر عربستان بود. با این تفاسیر اینکه گمان کنیم ایران تمایلی به ارتقای روابط خود با پادشاه سعودی ندارد موضوعی دور از واقعیت است. قطعاً اگر مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 نبود آقای ظریف در اجلاس سازمان همکاری‌های اسلامی شرکت می‌کرد اما به دلیل اهتمامی که دولت نسبت به تسریع در حل‌وفصل بحث هسته‌ای دارد نمی‌تواند در اجلاس جده شرکت کند و ان‌شاءالله در آینده نزدیک و در دیداری دوجانبه ارتقای مناسبات با ریاض را پیگیری می‌کند. اما این را بدانید که ایران با هیاتی عالی‌رتبه در اجلاس جده شرکت می‌کند تا میزان جدیت خود برای بهبود روابط با همسایگان را نشان دهد.

آقای صادقی گفته می‌شود علاوه بر این دعوت یک دعوت دیگر هم از جناب آقای دکتر ظریف برای سفر به عربستان صورت گرفته است. مبنای آن دعوت چیست؟
خیر، دعوت دیگری در کار نیست. فقط همین دعوت بوده است.

اما سعودی‌ها به دو دعوتنامه اشاره می‌کنند؟
خیر، تنها دعوتنامه اجلاس جده است اما آقای سعود الفیصل همواره اعلام کرده است که ما در هر زمان آمادگی میزبانی از جناب آقای ظریف را داریم و البته شاید منظور ایشان دعوتنامه مستقلی باشد که علاوه بر دعوتنامه عمومی برای وزیر امور خارجه ایران فرستاده شده است.

این تحلیل وجود دارد که تغییر سیاست‌های پادشاهی سعودی در قبال ایران ناشی از کنار گذاشته شدن بندر بن السلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان باشد. عمده اختلاف تهران و ریاض به حمایت‌های این فرد از تکفیری‌ها و نیروهای تروریستی بازمی‌گشت که به نظر می‌رسد با نبود او این مشکل تا حدودی رفع شده باشد. آیا واقعاً کاهش مراودات ما با سعودی‌ها تنها به سبب وجود بندر بن سلطان بود؟
خیر، این موضوعات هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارد. من احساس می‌کنم در این رابطه تصوری غیرواقعی نسبت به بعضی افراد و اشخاص وجود دارد که موجب ارائه ارزیابی‌های خاص و نادرست در مناسبات ایران و عربستان شده است. این در حالی است که سیستم حکومتی ریاض بسیار متفاوت از آنچه شما در سوال خود به آن اشاره کردید، است. ساختار حکومتی عربستان به این شکل است که تمامی سیاست‌ها و کارکردها از سوی حاکمیت اتخاذ می‌شود و افراد آنچنان که شما می‌گویید در آن دخالتی ندارند. البته من منکر نقش افراد نیستم اما معتقدم رویکرد جدید عربستان سعودی اصلاً ارتباطی به رفتن آقای بندر بن السلطان ندارد. در عین حالی که شخصاً معتقدم آقای بندر بن السلطان اهتمام خاصی به گسترش رابطه با ایران داشت و در این زمینه هم در گذشته گام‌های بسیار موثری برداشت. بنابراین این رویکرد اصلاً ربطی به تغییر افراد ندارد. جدای از این مباحث فکر می‌کنم عربستان سعودی و ایران به این جمع‌بندی رسیده‌اند که با توجه به شرایط بحرانی خاص منطقه، رشد افراط‌گرایی، رشد روزافزون تروریسم، گسترش خشونت، اختلافات قومی و فرقه‌گرایی باید به افزایش مناسبات دوجانبه پرداخت. ضرورتی تردیدناپذیر که هر دو کشور به آن اهتمام ویژه‌ای دارند و معتقدند باید برای مقابله با این مشکلات حرکتی انجام دهند. ان‌شاءالله ما در آینده شاهد رشد حرکت‌هایی این گونه در روابط ایران با کشورهای دیگر به‌ویژه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس خواهیم بود.

نقش بندر بن سلطان در کاهش مناسبات ایران و عربستان را رد کردید. اما برخی در کنار عملکرد رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی ریاض به نقش سعودالفیصل، وزیر امور خارجه سعودی‌ها در نزول روابط عربستان و ایران نیز اشاره می‌کنند و می‌گویند این دو مقام سعودی جایگاه اساسی در کاهش مراودات تهران و ریاض داشته‌اند.
من نمی‌دانم که این تحلیل‌ها برچه اساسی و با استناد به کدام موضوع مطرح می‌شود اما در هر صورت باید بگویم که هیچ کدام از این موارد درست نیست. ما در دوره‌های آقایان هاشمی و خاتمی بهترین مناسبات را با سعودی‌ها داشتیم. در همین دوران بندر بن سلطان و سعودالفیصل سمت‌های مهمی در دستگاه اجرایی عربستان داشتند. ما در دوران طلایی روابط ریاض و تهران که به دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی بازمی‌گردد در تمامی عرصه‌ها با عربستان همکاری داشتیم. در سیاست خارجی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی،‌ نظامی و جالب است که بدانید با نقش‌آفرینی همین آقایان ما توانستیم به گسترش روابط خود با ریاض بپردازیم. شخص وزیر امور خارجه عربستان اهتمام خاصی برای بهبود روابط تهران و ریاض دارد که کتمان‌پذیر نیست. اگر این‌چنین نبود چرا باید در زمان طرح دعوت از ایران برای حضور در اجلاس جده بر ارتقای مناسبات با ایران تاکید می‌کرد و از تمایل برای افزایش روابط می‌گفت.

شاید خواسته باشند توپ را به زمین ایران بیندازند.
خیر، این‌طور نیست.

پس شما معتقدید سردی روابط دو کشور در دولت آقای احمدی‌نژاد تنها ناشی از سیاست‌های دولت نهم و دهم بود؟
همین‌طور است. زمانی که یک طرف برداشت خاصی از مقوله سیاست خارجی دارد و با توجه به همین دیدگاه سیاست خارجی کشور را رقم می‌زند ما نمی‌توانیم از کشورهای دیگر انتظار داشته باشیم که برخوردی متفاوت از این رویکرد داشته باشند. بحث من در اینجا درستی یا نادرستی این رویکرد نیست بلکه تنها می‌خواهم بگویم کشورهای دیگر به تناسب سیاست‌های دولت‌های نهم و دهم با ما برخورد کردند. همین رویکردها و تصوری که در آن مقطع زمانی از موضوع سیاست خارجی وجود داشت موجب تخریب مناسبات سیاسی ما با کشورهای دیگر شد و شما باید بدانید وقتی رابطه‌ای تخریب شود بازسازی آن کار آسانی نیست و موضوعی بسیار وقت‌گیر است. بی‌اعتمادی به وجود آمد که برای رفع آن ما نیازمند رفتارهای صادقانه‌ای از هر دو طرف هستیم. این رفتارهای صادقانه می‌تواند در سیاست‌های دوجانبه نسبت به مقابله با افراط‌گرایی، درگیری‌های قومی و فرقه‌ای و موضوعات دیگر مستتر باشد. ایران و عربستان ظرفیت ویژه‌ای در افزایش سطح صلح و امنیت پایدار منطقه‌ای دارند و می‌توانند گام‌های بسیار مهمی در راستای تحقق آن بردارند.

چه ظرفیت‌هایی؟ ایران و عربستان که در زمینه رشد افراط‌گرایی در منطقه و حمایت از گروه‌های تکفیری هم‌عقیده و هم‌‌نظر نیستند. عربستانی‌ها تا همین چند وقت پیش با پشتیبانی از برخی گروه‌های تروریستی حملات سازماندهی‌شده‌ای را در سوریه انجام می‌دادند یا در حال حاضر در عراق با تامین مالی داعش عرصه را بر حکومت مرکزی این کشور تنگ کرده‌اند. با این اوصاف ما و سعودی‌ها در چه زمینه‌ای می‌توانیم به اتفاق‌نظر برسیم. این ظرفیت‌های مشترک در مورد کدام مسائل است؟
دو کشور فهرست بلندبالایی از مشکلات، موضوعات و موارد اختلافی دارند که می‌توانند در مورد آنها به یک دیدگاه مشترک برسند. ابهامات فراوانی هم مطرح است اما همه این موارد می‌تواند با جدیتی که در مقامات ایرانی و سعودی برای بهبود مناسبات وجود دارد، حل‌وفصل شود. تنها راهی که وجود دارد این است که طرفین در یک گفت‌وگوی چالشی تمام موارد اختلافی را بر روی میز قرار دهند و در مورد تک‌تک آنها به مباحثه و تبادل نظر بپردازند و در عین پذیرش اختلاف‌نظرهای یکدیگر، مشکلات را حل ‌و فصل کنند. بالاخره هر کشوری در جهان ممکن است با کشورهای دیگر اختلاف‌نظر داشته باشد. این موضوعی طبیعی است و ما باید این اختلاف‌نظرها را به رسمیت بشناسیم. اما مسائل بسیار مهم‌تری وجود دارد که دو طرف باید بر روی آنها به گفت‌وگو و مباحثه بپردازند. اختلافات تهران و ریاض به هیچ‌وجه قابل قیاس با تفاهمات‌شان نیست و ما می‌توانیم با تکیه بر اشتراک نظرها برای رفع اختلاف‌نظرها حرکت کنیم. این موضوع نیاز به یک تصمیم شجاعانه نسبت به بازنگری در روابط فی‌مابین دارد.

به اعتقاد شما این تصمیم شجاعانه هم‌اکنون در مقامات ایران و عربستان وجود دارد؟
بله، وجود دارد و فکر می‌کنم دو کشور در حال حاضر در آستانه این تصمیم تاریخی هستند. شرایط سیاسی و بحران‌های موجود منطقه، دو کشور را در یک شرایط حساس و تاریخی قرار داده است که البته بسیار سرنوشت‌ساز نیز هست. این شرایط همان بسترهای تصمیم شجاعانه مقامات دولت تدبیر و امید و پادشاهی سعودی است که می‌تواند به ایجاد یک رابطه پایدار در مناسبات سیاسی دو کشور منجر شود تا روابط تهران و ریاض دستخوش حوادث کوچک و لحظه‌ای نباشد و به سمت تثبیت شدن پیش رود.

اولویت ایران و عربستان در استفاده از ظرفیت‌ها، باید توجه به چه مباحثی باشد؟
تلاش برای پایان دادن به مبارزه با خشونت، افراط‌گرایی، تروریسم و درگیری‌های فرقه‌ای و قومی. این بحث بسیار مهمی است. اگر بتوانیم در مذاکرات مقدماتی به یک دیدگاه مشترک برسیم می‌توانیم در مراحل بعدی وارد گفت‌وگوهای جدی شویم.

مذاکرات مقدماتی ما باید چه موضوعاتی را پوشش دهد؟
آنچه ما دنبال می‌کنیم در درجه نخست باید در سمت و سوی اعتمادسازی دوجانبه باشد. دو کشور زمانی می‌توانند به گفت‌وگوهای جدی با یکدیگر بپردازند که پیش از آن، اطمینان و اعتماد یکدیگر را جلب کرده باشند. دیوار بلند بی‌اعتمادی تهران و ریاض که در طول سال‌های گذشته شکل گرفته است باید رفته‌رفته با ضربه‌هایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد. بعد از فروریختن این دیوار ما می‌توانیم بنشینیم و با یکدیگر گفت‌وگو کنیم. در این زمان است که دیگر مانعی برای گفت‌وگوهای جدی وجود ندارد و دست یافتن به تفاهمی که به ارتقای مناسبات ایران و عربستان بینجامد، حتمی است. دو طرف باید به صورت مستقیم بنشینند و با هم صحبت کنند. هیچ نیازی به واسطه یا طرق دیگر نیست. ایران و عربستان باید این جرات را پیدا کنند تا گفت‌وگوهای صریح و رودررویی داشته باشند. تنها با این روش است که امکان حل‌وفصل اختلافات فراهم می‌شود.

اشاره کردید ارتقای مناسبات ایران و عربستان نیازی به واسطه ندارد. گفته می‌شود که امیر کویت در سفر اخیرش به ایران بحث میانجیگری در مناسبات تهران و ریاض را مطرح کرده بود. چند ماه پیش هم نواز شریف که روابط بسیار خوبی با پادشاهی سعودی دارد، در سفری به تهران به موضوع بهبود روابط ایران و عربستان پرداخته بود.
با توجه به حسن نیتی که در دولت کویت و پاکستان نسبت به بهبود مناسبات ایران و عربستان وجود دارد و اهمیت این موضوع، معتقدم آنها با حسن نیت به این بحث پرداخته‌اند. البته علاوه بر این کشورها، کشورهای دیگری نیز در منطقه و جهان وجود دارند که مایل به ارتقای مناسبات تهران و ریاض هستند. چرا؟ زیرا می‌دانند اگر مناسبات ایران و عربستان بهبود پیدا کند و این دو کشور به سمت یک همکاری سازنده و جدی حرکت کنند منطقه خاورمیانه آرام‌آرام به آرامش می‌رسد و در جهت کاستن از اختلافات قومی و قبیله‌ای حرکت می‌کند. همین سیستم و روش است که گفت‌وگوهای سازنده طرفینی را به دنبال دارد.

سعودی‌ها همواره موضع تند و تیزی در قبال برنامه هسته‌ای ایران داشتند اما حالا که امکان دستیابی به توافق جامع هسته‌ای دور از دسترس نیست می‌گویند ما از این موضوع استقبال می‌کنیم. این تغییر رویکرد را ناشی از چه می‌دانید؟ توافق با 1+5 یا اعمال فشار مقامات آمریکایی؟ برخی به سفر اخیر آقای اوباما به ریاض اشاره می‌کنند و می‌گویند در این سفر به مقامات عربستانی گفته شده است که دست یافتن به توافق با تهران دور نیست و شما هم باید به تغییر مناسبات‌تان با تهران بپردازید؟
تصور می‌کنم که هیچ یک از کشورهای منطقه برای بهبود مناسبات‌شان با تهران نیازی به توصیه دیگران ندارند. دو کشور همسایه می‌دانند که به چه شکلی مناسبات‌شان را رشد دهند و به ارتقای روابط‌شان با یکدیگر بپردازند. ایران و عربستان هم از این اصل مستثنی نیستند و می‌دانند که با ایجاد یک اعتماد دوجانبه می‌توانند به نیات و منویات خود دست پیدا کنند. اگر در مناسبات دو کشور همسایه اعتمادی وجود نداشته باشد یا تصوراتی خلاف واقع وجود داشته باشد، دو کشور نمی‌توانند با یکدیگر همکاری کنند یا مناسبات‌شان را به سمت رشد و توسعه سوق دهند. لذا برداشت من این است که کل کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به‌ویژه پادشاهی سعودی در این مقطع حساس و بدون نیاز به توصیه کشورهای فرامنطقه‌ای نیاز به گسترش مناسبات با تهران را درک کرده‌اند و می‌خواهند که روابط خود با ایران را گسترش دهند و در کل آنچه در گذشته و در دولت‌های آقایان هاشمی و خاتمی وجود داشته است را مجدداً عملیاتی کنند. حتی شاید بسیار بهتر و منطقی‌تر از دوره‌های پیشین.

بنابراین از دیدگاه جنابعالی توافق با 1+5 تاثیری در تغییر رویکرد سعودی‌ها نسبت به ایران ندارد؟
بی‌تردید هرگونه تحولی در مناسبات ایران با کشورهای اروپایی و آسیایی تاثیرات خود را در روابط تهران با کشورهای دیگر نیز بر جای می‌گذارد.

شاید هم برای این باشد که سعودی‌ها نمی‌خواهند از قافله مناسبات جهانی عقب بمانند. به هر حال طی ماه‌های اخیر بسیاری از کشورهای دنیا هیات‌های سیاسی و اقتصادی خود را راهی تهران کردند. در کنار هیات عالی‌رتبه کویت، هیات دیگری به ریاست معاون وزیر خارجه قطر به بوشهر رفت و هیاتی دیگر با هدایت رئیس اتاق بازرگانی امارات به تهران آمد. کشورهای اروپایی نیز از خرداد سال گذشته تاکنون هیات‌های بسیاری را به تهران فرستاده‌اند. حضور این هیات‌ها در تهران بر تحول مناسباتی تهران و ریاض تاثیرگذار بود؟
نباید از این نکته غافل شویم که تحولات جهانی و منطقه‌ای همه و همه بر یکدیگر تاثیرگذار هستند اما مهم‌تر از آن توجه به این موضوع است که قطعاً سرنوشت کشورهای منطقه همه با هم گره خورده است و ما نمی‌توانیم بگوییم که تحولات یکی از این کشورها بر دیگری تاثیری ندارد و اگر این کشورها از گزینه همسایگی با یکدیگر برخوردار باشند قطعاً موضوع اندکی متفاوت‌تر می‌شود. شما نمی‌توانید نسبت به یک رویداد در همسایگی‌تان بی‌تفاوت باشید. زمانی که چاه‌های نفت کویت توسط عراق منفجر شد نه‌تنها کشورهای منطقه حتی کشورهای دوردست آسیایی هم از این آلودگی آسیب دیدند. پس در درجه نخست کشورهای نزدیک و همسایگان هستند که از این مشکلات آسیب می‌بینند. لذا معتقدم سرنوشت تمامی کشورهای منطقه به‌ویژه همسایگان به یکدیگر گره خورده است و ما نباید از تاثیر تحولات یک کشور بر دیگر همسایگان غافل باشیم.

رفت‌و‌آمد هیات‌های عربی همسایه به ایران چقدر در افزایش مناسبات ما با کل جامعه اعراب تاثیرگذار است. به هر حال اعراب بخش بزرگی از کشورهای منطقه را تشکیل می‌دهند که در قالب اعضای شورای همکاری خلیج فارس یا سازمان‌های دیگر به همکاری با یکدیگر می‌پردازند و شاید بهبود مناسبات با یکی بر دیدگاه‌های دیگر اعضا نیز تاثیرگذار باشد؟
قطعاً تاثیرات زیادی دارد. آمد و شد هیات‌های مختلف نشان‌دهنده سه نکته مهم است. ابتدا اینکه دولت یازدهم که با مشی اعتدالی کار خود را آغاز کرده است خواهان آن است که در مناسبات با همسایگان تغییری ایجاد کرده و آن را از وضعیت فعلی خارج کند. نکته بعدی بی‌توجهی به دیدگاه‌ها و خواسته‌های طرف‌های مقابل به‌ویژه همسایگانی است که قطعاً از بروز برخی مسائل ناراضی هستند و مشکلات میان ایران و کشورهای دیگر را بر مناسبات‌شان با تهران تاثیرگذار می‌دانند که رفت‌وآمد هیات‌های عربی ‌می‌تواند در دیدگاه‌های این کشورها برای رفع کدورت با ایران اثرگذار باشد و در نهایت نیز باید توجه داشته باشید که برخی از این کشورها با وجود آنکه هیچ مرز آبی ‌و خاکی با ما ندارند اما مناسبات تاریخی با ایران دارند که این امر لزوم تغییر در رویکرد و مناسبات را دوچندان می‌کند. در مورد این کشورها ما می‌توانیم به آیین مشترک‌مان اشاره کنیم. این سه عامل مهم نقش کلیدی در روابط ایران با کشورهای عرب مسلمان دارد.

این بهبود مناسبات و آمد و شد هیات‌ها می‌تواند ناشی از توصیه کشورهای فرامنطقه‌ای باشد. ما ماه پیش شاهد سفر آقای چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا به عربستان بودیم که به نظر می‌رسد در این سفر یکسری توصیه‌ها به مقامات سعودی نسبت به بهبود مناسبات با تهران کرده است؟
همان‌طور که قبلاً گفتم این موارد بی‌تاثیر نیست. اما پیش از این موارد، مشی دولت آقای روحانی است که موجب تغییر رویکرد سعودی‌ها شده است. شخص رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه‌اش در مناسبت‌های مختلف مکرراً عنوان کرده‌اند که خواستار بهبود روابط با همسایگان به‌ویژه عربستان هستند. گمان می‌کنم کشورهای منطقه نیز آرام‌آرام به این باور رسیده‌اند که باید در روابط‌شان با ایران تجدیدنظر کنند و طرحی نو دراندازند.

سعودی‌ها که مانند ایران خود را داعیه‌دار عنوان ام‌القرای جهان اسلام می‌دانند یک نوع رقابت پیدا و پنهانی با تهران دارند. این موضوعی غیرقابل کتمان است که همواره از سوی اهالی فن بیان شده است حال با این اوصاف قدرت گرفتن دوباره ایران در منطقه و سطح جهان نمی‌تواند موجب ترس و واهمه سعودی‌ها شود؟ اینکه تهران در حال بازگشت به دوران طلایی قدرت‌گیری در منطقه است و این می‌تواند منافع ریاض را به چالش بکشد؟
با توجه به تجربه‌ای که از فعالیت در منطقه و کشورهای عربی و آفریقایی دارم معتقدم که مفاهیم و واژه‌هایی که ما به کار می‌بریم به هیچ وجه مبتنی بر واقعیت نیست. اگر کشورها بتوانند با دیده‌انگاری در مورد یکدیگر به بیان مواضع‌شان بپردازند قطعاً یکدیگر را نفی نمی‌کنند یا منافع خودشان را در پرتو نفی یا نادیده انگاشتن طرف مقابل نمی‌بینند. اگر عربستان بخواهد ایران را نادیده بگیرد یا ایران نیز بخواهد همین سیاست را در قبال عربستان داشته باشد هر دو در پیگیری منافع منطقه‌ای و جهانی خود با چالش مواجه می‌شوند. اما اگر یک نوع دیده‌انگاری مبتنی بر واقعیت در سیاست‌های ما وجود داشته باشد هر دو کشور می‌توانند به سمت منافع‌شان که خیلی اوقات مشترک است حرکت کنند و در عین رفاقت، رقابت سازنده‌ای هم داشته باشند. نتیجه این نوع برخورد و رویکرد نیز رشد و شکوفایی دو کشور خواهد بود. این رقابتی سالم است که می‌تواند موجب توسعه و بالندگی کشورها شود و طبعاً از این رشد مردم منطقه نیز بهره‌مند می‌شوند و یک امنیت باثبات هم شکل می‌گیرد.

اما همین کشورها با کمک کشورهای فرا‌منطقه‌ای فوبیای ایران‌هراسی را در منطقه به راه انداخته‌اند.
اولاً اینکه این فوبیا قطعاً با سیاست‌های دولت آقای روحانی در دوستی با همسایگان و کشورهای منطقه از بین می‌رود. بعد هم اینکه ما نباید هیچ وقت یکطرفه به قاضی برویم. به هر حال موضوعاتی در این نگرش و شیوه رفتار دخیل بوده است. وقتی ما یکسری حرف‌ها را می‌زنیم یا برخوردهای خارج از عرف بین‌المللی می‌کنیم نباید انتظار رفتار دوستانه از طرف مقابل داشته باشیم. مطمئناً در آن زمان برخوردها متناسب با شیوه رفتار ما خواهد بود. در این میان کشورهایی هم هستند که دوست ما نیستند و می‌خواهند از اختلافات موجود بهره‌برداری کنند. یا دشمن هستند یا با رشد و توسعه مناسبات ما مخالف‌اند. آنها نکات منفی سیاست‌های ما را می‌گیرند و با بزرگنمایی به نیات خود دست می‌یابند و تبلیغات سوئی را به راه می‌اندازند. این کشورها یک نوع هراس غیرواقعی را علیه ما در میان همسایگان و دیگر کشورهای عربی شکل می‌دهند تا به اهداف خود دست یابند که معتقدم ایران می‌تواند با یکسری رفتارهای مبتنی بر واقعیت و معقولانه به این موضع‌گیری‌ها پایان دهد.

در آن سو چه تغییراتی باید اعمال شود. حال که دولت جدید ایران حسن نیت خود را در ارتقای مناسبات با سعودی‌ها نشان داده است آیا کنار گذاشته شدن برخی از مقامات ریاض در بهبود روابط ایران و عربستان تاثیرگذار است؟ گفته می‌شود با کناره‌گیری سعودالفیصل احتمالاً فرزند پادشاه عربستان که در حال حاضر در قامت معاون وزیر امور خارجه پادشاهی سعودی مشغول فعالیت است جایگزین او می‌شود. این فرد که گفته می‌شود دیدگاه مثبتی نسبت به تهران دارد خواهان افزایش مناسبات تهران و ریاض است.
در کشوری مانند عربستان سعودی که از سیاست خارجی خاصی بهره می‌برد افراد نقش چندان کلیدی ندارند و بیشتر تصمیمات در سیستم حاکمه آن کشور اتخاذ می‌شود. البته من منکر جایگاه افراد نیستم اما در هر صورت نمی‌توان مدعی شد که با تغییر افراد تحولی جدی در سیاست‌ها رخ دهد. این را گفتم اما بدانید سعود الفیصل که وزیر خارجه پادشاهی سعودی است در مقاطع مختلف نقش‌آفرینی جدی در روابط تهران و ریاض داشته است. از همان دوره هاشمی و خاتمی که ما مناسبات خوبی با سعودی‌ها داشتیم سعود الفیصل همیشه بر مسند کار بوده است. حالا هم هست و گمان نمی‌کنم تغییری در کار باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها