شناسه خبر : 19706 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نقش مدیریت نهاد متولی بورس در ساماندهی بازار

نقشه خروج از بحران

با توجه به رکود سنگین بازار سهام و ریزش‌های پیاپی شاخص کل بورس در این یادداشت سعی شده به نقش عوامل درون بازار و اهمیت نقش مدیریت در جهت ساماندهی بر وضعیت موجود پرداخته شود. در این راستا به جای پرداختن به موضوعات کلان مانند مشکلات موجود در روابط بازار سرمایه با دولت و مجلس، موضوعات مربوط به قیمت‌گذاری خوراک و محصولات، نحوه تعامل با بازار پول و شرایط رکود اقتصادی و تنگنای اعتباری، قصد دارد به موضوعات درون صنعت اوراق بهادار توجه کند و بخشی از آنها با توجه به تجربه اجرایی و الگوهای جهانی بررسی شده است.

index:1|width:50|height:50|align:right علی سنگینیان‌/‌مدیرعامل تامین سرمایه امین
با توجه به رکود سنگین بازار سهام و ریزش‌های پیاپی شاخص کل بورس در این یادداشت سعی شده به نقش عوامل درون بازار و اهمیت نقش مدیریت در جهت ساماندهی بر وضعیت موجود پرداخته شود. در این راستا به جای پرداختن به موضوعات کلان مانند مشکلات موجود در روابط بازار سرمایه با دولت و مجلس، موضوعات مربوط به قیمت‌گذاری خوراک و محصولات، نحوه تعامل با بازار پول و شرایط رکود اقتصادی و تنگنای اعتباری، قصد دارد به موضوعات درون صنعت اوراق بهادار توجه کند و بخشی از آنها با توجه به تجربه اجرایی و الگوهای جهانی بررسی شده است. البته مباحث بازار سرمایه به موارد زیر محدود نمی‌شود و بسیار گسترده‌تر از عناوین توضیح داده بوده که امیدوارم در فرصت دیگر به آنها پرداخته شود.
یادآور می‌شود، انتقادات مطرح‌شده در این یادداشت، در پی نادیده گرفتن تلاش‌ها و نتایج مدیران قبلی بازار سرمایه نیست. چون اعتقاد دارم بازار سرمایه در یک دهه گذشته، به اندازه تمام عمر فعالیت خود، توسعه پیدا کرده و از بخش‌های دیگر بازار مالی کشور، پیشرفته‌تر است. اما محدودیت‌های موجود از جمله متصل نبودن به دانش و تجربه جهانی به دلیل تحریم در سال‌های اخیر، بازار را از نظر ساختاری با مشکلاتی مواجه کرده است که عدم چاره‌اندیشی برای این مشکلات می‌تواند تلاش‌های آتی برای توسعه بازار سرمایه را ناکام کند.

تفکیک نظارت از اجرا
اگرچه همواره بیان می‌شود که با اجرای قانون بازار اوراق بهادار و اصلاح ساختار نظارتی بازار سرمایه، وظایف اجرایی بازار از وظایف نظارتی تفکیک شده است و مقام ناظر مستقلی برای پیگیری وظایف تصریح‌شده در قانون ایجاد شده است، اما بررسی دقیق‌تر فرآیندهای جاری بازار سرمایه موید واقعیت دیگری است. از آنجا که سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان رکن نظارتی بازار، بر ساختارهای به جای مانده از قانون قدیم یعنی سازمان کارگزاران بورس، پایه‌گذاری شده بود و مدیران و کارکنان اولیه آن هم همان کارکنان ساختار قبلی بودند، به‌طور طبیعی، علاقه به اجرا و پیگیری بخشی از وظایف گذشته، در آنها وجود داشته است. از سوی دیگر، جوان بودن بورس‌ها و نهادهای مالی ایجاد‌شده و عدم اعتماد کافی به آنها، زمینه را برای عدم واگذاری کامل وظایف اجرایی به ارکان دیگر بازار فراهم کرده بود. در چنین فضایی، سازمان بورس و اوراق بهادار با استفاده حداکثری از قانون و همچنین تهیه و تصویب مقررات مورد نیاز، بخش قابل‌توجهی از امور اجرایی مهم بازار را در اختیار خود نگه داشت هرچند در ظاهر، این وظایف به سایر ارکان بازار واگذار شده بودند. بنابراین شاهد بودیم به‌رغم ایجاد بورس‌ها و نهادهای مالی متنوع در بازار، همچنان بیشتر تصمیمات در ید مقام ناظر باقی‌مانده و برخی از نهادهای ایجادشده، در عمل از اختیارات اجرایی چندانی برخوردار نبودند که برای نمونه می‌توان به بورس تهران یا کانون‌ها اشاره کرد. جالب اینکه بورس کالا به دلیل ماهیت فعالیت و همچنین درگیر نبودن در ساختار قبلی بازار سرمایه و فعالیت مستقل، از قدرت اجرایی بیشتری نسبت به بورس تهران برخوردار شد. از این‌رو، تفکیک واقعی نظارت از اجرا و واگذاری امور اجرایی به دیگر ارکان، می‌تواند به عنوان مهم‌ترین انتظار از رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار مطرح شود.

ادغام بورس‌ها
تجربه جهانی حاکی از این است که بورس‌ها در دهه اخیر، برای افزایش سهم بازار، امکان فعالیت در فضای رقابتی و کاهش هزینه‌های اجرایی، سیاست ادغام افقی و عمودی را به عنوان یک راهبرد استراتژیک، پیگیری کرده‌اند که نتیجه آن ایجاد بورس‌های واحد ملی و حتی بورس‌های بین‌المللی مثل نیویورک یورونکست یا نزدک اومکس است. در این راهبرد تلاش می‌شود در گام اول با ادغام افقی بورس‌های فعال در یک کشور، یک بورس بزرگ و ملی تشکیل شود که نمونه اخیر آن بورس استانبول است که از ادغام چهار بورس اوراق بهادار، کالا، طلا و مشتقه ایجاد شده است. علاوه بر این با ادغام عمودی بورس با دیگر زنجیره‌های ارزش مثل شرکت‌های فناوری و سپرده‌گذاری، کل خدمات مربوط به معاملات اوراق بهادار توسط یک نهاد عرضه می‌شود که خود باعث افزایش کارایی معاملات می‌شود.
در حالی که در کشور شاهد فعالیت دو بورس یکسان اوراق بهادار (بورس تهران و فرابورس) و دو بورس یکسان کالایی (بورس کالا و بورس انرژی) هستیم. جالب‌تر آنکه، شرکت فناوری بورس تهران و شرکت سپرده‌گذاری مرکزی، به دلایلی همچون اهمیت اطلاعات در اختیار یا حساسیت فعالیت، توسط سازمان بورس اداره می‌شوند که فاقد توجیه قانونی و ساختاری است.
بنابراین، پیرو روندهای جهانی و با استفاده از تجارب موجود، باید ادغام بورس‌ها و واگذاری زنجیره‌های پسین و پیشین خدمات به آنها مورد توجه قرار گیرد. در غیر این‌صورت، شرکتی کردن بورس‌ها (که در زمان خود سیاست بسیار پیشرو و حتی به عقیده برخی کارشناسان پیش از موعد بود) عملاً کارایی چندانی نخواهد داشت.

استفاده از تجربه اجرایی در سازمان
سازمان بورس به دلیل وظایف قانونی گسترده و همچنین ارجاع امور مختلف به این سازمان برای تصمیم‌گیری یا اظهارنظر، نیازمند در اختیار داشتن سرمایه انسانی مجرب و مستقل است. بر اساس توصیه‌های آیسکو، نحوه انتخاب نیروی انسانی در سازمان‌های ناظر و سطوح حقوق پرداختی به آنان باید به‌گونه‌ای باشد که این سازمان‌ها ضمن برخورداری از سطح بالای تجربه و کارایی، از کمترین احتمال بروز فساد و تبانی برخوردار باشند.
همان‌گونه که اشاره شد بخشی از پرسنل فعال در سازمان بورس و اوراق بهادار از سازمان کارگزاران بورس به این مجموعه منتقل شدند و بقیه پرسنل هم از نیروهای جدیدی هستند که عمدتاً تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند. به عبارت دیگر، کمتر شاهد به‌کارگیری فعالان باتجربه بازار در ساختار اجرایی سازمان هستیم و از این‌رو گاه انتقاداتی در مورد آشنا نبودن کارشناسان سازمان به رویه‌های اجرایی یا حساسیت‌های کاری مطرح می‌شود که در جای خود، قابل اعتناست. بنابراین پیشنهاد می‌شود بخشی از بدنه کارشناسی و مدیریتی سازمان از میان فعالان بازار یعنی کارگزاران، شرکت‌های سرمایه‌گذاری، تامین سرمایه‌ها و... انتخاب شوند. از سوی دیگر، تغییر فرهنگ سازمانی و همچنین فضای استقرار کارکنان سازمان، برای القای حس یک سازمان تخصصی و بزرگ ضروری به نظر می‌‌رسد.

آزادسازی کارمزدها
آزادسازی ساختار کارمزدها، به‌ویژه کارمزد معاملات به عنوان یکی از نوآوری‌های صنعت اوراق بهادار در سال‌های اخیر شناخته می‌شود و بورس‌ها تلاش می‌کنند از طریق انعطاف‌پذیر کردن کارمزدها، امکان کاهش هزینه‌های معاملات و جذب سرمایه‌گذاران را فراهم کنند. متاسفانه ساختارهای کارمزدی تعریف‌شده در بازار سرمایه کشور قدیمی و غیرقابل انعطاف است که این موضوع، بر انگیزه ایجاد نوآوری در روش‌های معاملاتی، سرمایه‌گذاری در فناوری معاملاتی و توان رقابتی با بازارهای دیگر اثرگذار است. کارگزاران مجبورند برای رقابت در جذب مشتری، دست به تخفیف زده یا از روش‌های غیرشفاف برای بازگرداندن بخشی از کارمزد استفاده کنند. معامله‌گران آنلاین از کارمزدهای بالا ناراضی‌اند. سازمان بورس به عنوان مقام ناظر، سهم بزرگی از کارمزدها را به خود اختصاص می‌دهد و بورس، سپرده‌گذاری و شرکت فناوری، کارمزدهای جداگانه دریافت می‌کنند. در حالی که در بازارهای توسعه‌یافته، مشتری عموماً فقط به کارگزار کارمزد پرداخت می‌کند و درآمد بورس از محل حق دسترسی کارگزاران و درآمد سازمان به صورت غیرمستقیم و از محل درآمد نهادهای تحت نظارت تامین می‌شود. بنابراین باید این شیوه اخذ کارمزد مورد بازنگری قرار گیرد و کارمزد معاملاتی هم بدون سقف و کف و به صورت رقابتی توسط کارگزار تعیین شود.

تقویت نهادهای مالی
پیرو فضای ایجادشده ناشی از قانون بازار اوراق بهادار و تلاش‌های مدیران سازمان، نهادهای مالی متنوعی به بازار سرمایه اضافه شدند که در رشد و توسعه این بازار نقش اساسی داشتند. اما بخش قابل‌توجهی از ظرفیت این نهادها به دلیل درگیر بودن با قوانین و مقررات پیچیده و همچنین عدم اعطای اختیارات کافی، بلااستفاده مانده و به هدر می‌رود. مقررات حاکم بر این نهادها بسیار گسترده و غیرقابل انعطاف است. برای نمونه ماده 29 قانون به بررسی صلاحیت حرفه‌ای مدیران، حداقل سرمایه، موضوع فعالیت و نحوه گزارشگری مالی نهادهای مالی اشاره دارد. اما این بدان معنی نیست که همه نهادهای مالی باید اساسنامه‌های تیپ غیرقابل تغییر، موضوع فعالیت‌های یکسان و قراردادهای یکسان برای فعالیت‌های اجرایی داشته باشند. بلکه بهتر است ضمن رعایت مواد قانونی، به نهادهای مالی آزادی فعالیت بیشتری اعطا کرد و با ایجاد رقابت، کیفیت خدمات آنها را افزایش داد. از سوی دیگر اعطای بخشی از وظایف نظارتی به نهادهای مالی و کانون‌ها، فرصت بیشتری برای مقام ناظر برای پیگیری امور مهم‌تر ایجاد خواهد کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها