شناسه خبر : 10396 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با سعید لیلاز درباره ضرورت نقش‌آفرینی کاسبان تحریم در اقتصاد

چراغ سبز به کاسبان پساتحریم

سعید لیلاز معتقد است دولت از تاکتیک بگم‌بگم به اجماع‌سازی در عرصه سیاست و اقتصاد تغییر رویه داده و به همین خاطر است که رئیس‌جمهور در سخنان اخیر خود در جمع مردم ساری به نوعی از کاسبان تحریم دعوت به عمل آورده تا به صورت شفاف و شرافتمندانه در اقتصاد به فعالیت بپردازند.

سعید لیلاز معتقد است دولت از تاکتیک بگم‌بگم به اجماع‌سازی در عرصه سیاست و اقتصاد تغییر رویه داده و به همین خاطر است که رئیس‌جمهور در سخنان اخیر خود در جمع مردم ساری به نوعی از کاسبان تحریم دعوت به عمل آورده تا به صورت شفاف و شرافتمندانه در اقتصاد به فعالیت بپردازند. قائم‌مقام حزب کارگزاران می‌گوید میدان دادن به افرادی که در دوره تحریم‌ها به منابع سرشاری رسیده‌اند می‌تواند آنها را مجاب کند تا سرمایه‌هایشان را وارد اقتصاد کرده و در جهت سر و سامان دادن به تولید و تجارت به کار گیرند. در غیر این‌صورت سرمایه آنان به سوی تخریب اهداف دولت سوق داده خواهد شد و آنان می‌توانند در بازارهایی مانند بورس مزاحمت ایجاد کرده و دولت را دچار گمراهی در سیاستگذاری‌های خود کنند.
‌رئیس‌جمهور دوهفته پیش در جمع مردم ساری خطاب به کاسبان تحریم گفتند این افراد نگران کسب و کار خود نباشند. به نظر می‌رسد سیاست دولت در قبال این افراد تغییر پیدا کرده و سیاستگذاران قصد دارند از سرمایه‌های آنان در جهت ارتقای رشد اقتصادی و اشتغال استفاده کنند. این تغییر رویه دولت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در طول فعالیت دولت قبل به برکت درآمدهای سرشار نفتی، جریان اجتماعی کوچکی در جامعه شکل گرفته که بی‌تردید بیشترین تمرکز را در ثروت کشور دارد. تاریخ اقتصاد ایران نشان می‌دهد که حاکمان همواره تلاش کرده‌اند سرمایه‌ای را که در اختیار این افراد هست‌، جذب کنند و به کار گیرند چرا که حذف چنین جریانی از اراده دولت خارج است. در ابتدای روی کار آمدن دولت آقای روحانی در مقاله‌ای به دولت توصیه کردم به دنبال بگیر و ببندهای اقتصادی و جست‌وجو در اموال سرمایه‌داران نباشند و سعی کنند از این سرمایه‌ها در راستای توسعه اقتصادی بهره ببرند. بهتر است دولت بگوید هر فردی که در دوره تحریم‌ها بخشی از اموال دولت را در دست دارد آن را به کار گیرد و کسب و کاری راه بیندازد تا این نقدینگی در داخل کشور شروع به گردش کرده و در بستر تولید قرار گیرد. در این صورت اموال متعلق به دولت دیگر نقش تخریبی در بطن اقتصاد نخواهد داشت. در حال حاضر نمی‌توان با این ثروت انباشته‌شده که طبقه اجتماعی جدیدی را در کشور به وجود آورده، کاری کرد و تهدید آنها فقط می‌تواند باعث شود تا با استفاده از ابزار مالی‌شان به تخریب اهداف دولت بپردازند.

‌ این طبقه دقیقاً از دوره وفور درآمدهای نفتی شکل گرفته است. آیا می‌توان گفت برخی از آنهایی که در دولت احمدی‌نژاد روی کار آمدند حالا نوکیسه شده‌اند.
شاید بهتر است بگوییم وفاداران به دولت قبل. آنها در دولت قبل مزد وفاداری خود را گرفتند و اینک سرمایه‌داران جدید کشور هستند و طبقه جدیدی را به وجود آورده‌اند که بهتر است سیاستگذاری‌ها به سمتی رود که از سرمایه آنان برای تثبیت اقتصاد کشور استفاده شود.

‌ طبقه جدید یا همان کاسبان تحریم در مقطع فعلی دارای چه قدرتی شده‌اند؟ با توجه به اینکه بالاخره خودشان هم الان صاحب کسب‌وکاری هستند در حال حاضر آنها بیشتر به دنبال رانت هستند یا ارتقای بخش خصوصی و کسب‌وکار خود؟
باید ببینیم اینها در چه محیطی قرار خواهند گرفت. من قبول ندارم که این گروه‌های اجتماعی یک نقش ثابت و بدون تغییر درپیش خواهند گرفت، به هیچ‌وجه این‌طور نیست. تحرک آنها بستگی به این دارد که دولت در فضای عمومی کسب‌وکاری که درست می‌کند تا چه اندازه مساعد برای تولید یا تجارت است. اگر فضا را برای تولید مساعد ببینند به دنبال تولید می‌روند. اگر فضای دلالی برای آنها هموار باشد در مسیر دلالی قدم می‌گذارند. زیرا نمی‌توان دستوری سرمایه را هدایت کرد. سرمایه را باید با تشویق به کار گرفت نه با بخشنامه.
در موارد متعددی متوجه شدیم پنج سال است که جمهوری اسلامی به تولید یارانه می‌دهد اما این منابع مالی سر از جاهای دیگر درآورده است. این نشان می‌دهد که نمی‌توان به صرف تخصیص یارانه و تزریق منابع مالی انتظار داشته باشیم که به رشد پایدار خواهیم رسید. این در مورد بسته خروج از رکود دولت یازدهم هم صادق است. اگر فضای عمومی کسب‌وکار برای تجارت، تولید و برای کار شرافتمندانه فراهم نباشد که نمی‌توان توقع رونق داشت. در دولت اصلاحات موفق به ایجاد چنین فضایی شدیم و هر فردی که وام ارزی می‌گرفت سریع کارخانه‌ای ایجاد می‌کرد و به تولید می‌پرداخت. این‌طور نبود هر فردی که وام ارزی می‌گیرد آن را به صورت سندسازی از کشور خارج کند. ما باید ببینیم در شاخه عمومی کسب‌وکار اگر فضا فراهم است، چقدر کاسبان تحریم آمادگی خواهند داشت در نقش جدید ظاهر شوند. چرا که قدرت مالی آنها را دیگر نمی‌توانیم مهار کنیم. نه‌تنها آقای روحانی، بلکه هیچ‌کس دیگری در دولت قادر به مهار قدرت مالی آنان نیست چون این فرآیندی است که سال‌ها در اقتصاد و اجتماع کشور ریشه دوانده است.

‌یعنی دولت در قبال این طبقه جدید باید تساهل و تسامح به خرج دهد؟
به هر حال نمی‌توان با یک طبقه اجتماعی قدرتمند از جامعه درگیر شد. حداقل فضای امروز ایران دیگر چنین کششی ندارد. ما باید بتوانیم تمام این منابع را در مسیر سودآوری قرار دهیم. باید تلاش‌مان این باشد که اختلال‌ها در فضای تولیدی کشور منجر به تشدید فرار سرمایه نشود و این امر مستلزم این است که شرایط را برای راه‌اندازی صنایع مولد فراهم کنیم. برخورد با بابک زنجانی یا پدیده شاندیز مصداق همین موضوع است. شاید بهتر بود این نوع برخوردها انجام نمی‌شد. باید اصل را بر این بگذاریم که اگر کسی بدهی به دولت دارد آن را تسویه کند. اینکه یک دولتی روی کار است و به وفادارانش رانت می‌دهد، مسلم است که آن وفاداران روز به روز فربه می‌شوند و دولت بعدی که روی کار می‌آید، اولین اقدامش این است که آن وفاداران را بازخواست کند. با چنین رویه‌ای مسلم است که به جایی نخواهیم رسید. اگر یک حساب سرانگشتی داشته باشیم، متوجه می‌شویم ما در صد سال گذشته چند هزار میلیارد دلار درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت داشته‌ایم و در اقتصادمان تزریق کرده‌ایم. اما آیا اثری از این پول در ایران مشاهده می‌شود؟

‌‌ چقدر به وفاق دولت با این طبقه اجتماعی جدید و متمکن نیاز داریم؟
اگر دولت بخواهد به دنبال بازپس‌گیری این منابع باشد به هیچ وجه قادر نخواهد بود چون به اصطلاح تمامی این منابع دود شده و به هوا رفته است. به نظر من آقای روحانی رویکرد درستی در پیش گرفته‌اند. بنابراین ما اگر بتوانیم فضای عمومی کسب‌وکار را فراهم کنیم باید از این پول‌ها هم بهره ببریم. این پول‌ها را به داخل بیاوریم و در چرخه تولید به کار اندازیم. از نگاه من چنین رویه‌ای هیچ اشکالی ندارد. گرچه شاید بیان عقیده‌ام همه را به وحشت بیندازد. اما من به عنوان کسی که دیناری از این پول‌ها در زندگی‌ام نبرده‌ام و همواره بر این باور بوده‌ام که مالکیت منابع مهم نیست، چنین عقیده‌ای دارم. اینکه منابع مالی در حال حاضر در دست نهادهای شبه‌دولتی یا خصوصی باشد، اهمیتی ندارد. مهم این است که آن نقدینگی چه کارایی می‌تواند برای اقتصاد ما داشته باشد. بنابراین اگر قرار است پول‌ها را دوباره فراری دهیم و اتلاف منابع داشته باشیم، بهتر است در داخل کشور از آنها استفاده کنیم. تصورم این است که بالاخره به این وفاق و آشتی طبقاتی خواهیم رسید چون در شرایط فعلی به این وفاق نیاز بسیاری داریم.

‌در حال حاضر این منابع کجاست و آزادسازی آنها می‌تواند چه کارکردی داشته باشد؟
عمده این منابع ریالی در اختیار بانک است.

به هر حال نمی‌توان با یک طبقه اجتماعی قدرتمند از جامعه درگیر شد. حداقل فضای امروز ایران دیگر چنین کششی ندارد. باید تلاش‌مان این باشد که اختلال‌ها در فضای تولیدی کشور منجر به تشدید فرار سرمایه نشود.
منظور این است که در چه مسیری قرار گرفته است؟
این منابع عمدتاً مسیرشان به سمت خارج از کشور است و گردش مالی آنها بیشتر می‌تواند در تجارت باشد. به هر حال بیشتر این منابع از ایران خارج شده است. تاکید من در استفاده از این منابع در تولید به این دلیل است که این سرمایه‌ها در داخل کشور بماند.

‌رئیس‌جمهور می‌تواند این طبقه را هم در اقتصاد بازی دهد و هم در عرصه سیاست؟ یا آنها را جدی‌تر از گذشته تلقی کند؟
بله، اما این طبقه به هر حال شکل گرفته است. دولت فقط می‌تواند جلوی برخی فعالیت‌های آنها سنگ‌اندازی کند. مثلاً همین بحثی که راجع به خوراک پتروشیمی مطرح شد، این در واقع گام مهمی بود که در راستای جلوگیری از طبقه جدید اجتماعی برداشته شد. یا کاهش نرخ تورم به پایین‌تر از نرخ بهره یکی از مهم‌ترین کارهای آقای روحانی بود که در راستای جلوگیری از حرکت ماشین عظیم وابسته به طبقه سرشار از رانت دولت قبل انجام شد.
به هر حال می‌خواهم بگویم دولت تنها کاری که می‌تواند انجام دهد، جلوگیری از شکل‌گیری طبقاتی جدید از این دست و توسعه طبقه فعلی است. ولی این طبقه وقتی شکل گرفت مانند بچه‌ای می‌ماند که در قالب عقد یا خارج از عقد ایجاد شده و مهم این است که این بچه را بزرگ کرد.

‌الان مشخص است منابعی که دست اینها هست چقدر است؟
من نمی‌دانم. من هیچ برآوردی ندارم. ولی از نوع فقر گسترده‌ای که در بین 70 درصد جامعه ایران شکل گرفته و از نوع الگوی مصرف بریز و بپاشی عجیب و غریب که آن نیم درصد دارند (من راجع به 100 هزار خانواده صحبت می‌کنم)، و حدود 20 درصد ثروت ایران را تصاحب کردند می‌توان دریافت که چه منابع عظیمی در اختیارشان است و اگر در جهت اهداف سیاسی و تخریب اقتصادی به کار گیرند چه تبعاتی به بار خواهد آورد.
در همین یک دهه اخیر همان‌طور که می‌دانید به یکباره پول زیادی وارد کشور شد. بنابراین از یک طرف شما یک فقر گسترده را می‌بینید که به هیچ‌وجه با پولی که در 10 سال گذشته به ایران تزریق شده، نسبتی ندارد و از یک طرف الگوی مصرفی ارائه می‌دهید که مثلاً در یک سال 110 هزار دستگاه خودرو لوکس از خارج وارد می‌کنند. می‌بینید که، همین 100 هزار خانوار تعداد کمی نیستند و می‌توانند به یکی از بازیگران اصلی اقتصاد تبدیل شوند. هنر این دولت این است که منابع این یکصد هزار خانوار را در اختیار اقتصاد قرار دهند و آنها فکر نکنند که منافع‌شان به خطر افتاده است. اشتباه خیلی بزرگی که همه در ایران مرتکب می‌شوند، از جمله اقتصاددانان، عمدتاً به درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت خام در ایران به عنوان منبع ثروت اشاره می‌کنند. در حالی که دو برابر این مقدار، انرژی رایگانی است که به اقتصاد تزریق می‌کنیم. این را هیچ کسی نمی‌بیند، بنابراین مساله این نبوده است که ما در دهه گذشته 700 میلیارد دلار نفت صادر کردیم، مساله این است که دو هزار میلیارد ثروت جامعه ایران در قالب انرژی ارزان به اقتصاد تزریق شده است. در حالی که قدرت خرید ملت ایران، مثلاً نیمی از مردم، به اواخر دهه 70 کاهش پیدا کرده است، شما باید آدرس آن دو هزار میلیارد را به من بدهید. یعنی اگر شما تصور کنید که سه‌چهارم این پول هم، مصرف شده است یا در جریان کاهش بهره‌وری و فقدان بهره‌وری نابود شده است، باز هم آن یک‌چهارم دیگرش، 500 میلیارد دلار می‌شود. من راجع به یک حجم عجیب و غریبی از ثروت صحبت می‌کنم. هیچ آمار و ارقامی هم لازم ندارد. یعنی همین‌طور بو هم بکشید، متوجه خواهید شد که چه خبر است.

‌ حالا اینها اگر بخواهند این پولی را که دست‌شان است به کار بگیرند، و دولت با آنها همکاری نکند، چه ضرباتی را می‌توانند بزنند؟
چون تعدادشان کم است، می‌توانند کارتل‌هایی را تشکیل بدهند. قادرند تلاش کنند بخش‌های مهمی از اقتصاد را به دست گیرند و تلاش‌هایشان هم نتیجه بدهد. اگر شما با 100 میلیارد تومان نقدینگی بتوانید بازار بورس تهران را هر وقت خواستید، متلاطم کنید، بنابراین، حتی یکی دو نفر از افراد، می‌توانند دولت را در بورس به زانو در‌بیاورند.

‌ از نظر سیاسی چطور؟ یعنی ممکن است منابع‌شان را وارد انتخابات پیش رو کنند؟
بیشتر در حوزه اقتصاد کار خواهند کرد و البته می‌دانید که اقتصاد ایران به‌طور عجیبی به سیاست گره خورده است. یعنی اگر بخواهند تلاطم ایجاد کنند، این کار برایشان عملی است. با 100 میلیارد تومان در تهران الان می‌توان، بحران نایاب شدن کبریت ایجاد کرد. از این دست نمونه‌ها زیاد داشته‌ایم. یک روز شیر نایاب شده یک روز دیگر روغن و برنج.
به نظر شما نمی‌توان با 50 میلیارد تومان بحران چای درست کرد؟! با 100 میلیارد تومان نمی‌شود بحران قند و شکر ایجاد کرد؟ و این رقمی که من از آن نام می‌برم، در مقابل دارایی این طبقه چیزی نیست. یعنی شما امروز، سه میلیارد تومان به من بدهید، می‌توانم در بازار تهران، یک میلیون دلار اسکناس جمع کنم تا دلار نایاب شود. مگر حجم موجودی بازار چقدر است؟

‌ پس به نظر شما کار عاقلانه‌ای است که دولت یک گفت‌و‌گوی اجتماعی یا دیالوگی را با این طبقه برقرار کند؟
اصلاً راه دیگری جز مصالحه نداریم. در ایران یک جنگ طبقاتی کار نمی‌کند. بهتر است این طبقه به رسمیت شناخته شود چون سرمایه هیچ وقت از بازی بیرون نمی‌رود. مهم نیست اراده من و دولت چیست. مهم این است که می‌توانید آنها را به رسمیت بشناسید و مذاکره کنید. ولی، بنا به گفته مارکس سرمایه، مستقل از اراده حکومت‌ها، مستقل از اراده مالکان‌شان، به جریان می‌افتد.

‌ پس به عنوان جمع‌بندی این بحث می‌توان گفت که دولت بهتر است این طبقه را به بازی گیرد و آنها را درگیر بازسازی اقتصاد ایران کند، آنها را به رسمیت بشناسد و اینکه یکسری پروژه‌هایی را به اینها بدهد.
یکی از اقدامات مهم هم این است که واژه‌هایی نظیر کاسبان تحریم را از ادبیات خود حذف کند و مثلاً بگوید فعالیت‌های اقتصادی باید شفاف و شرافتمندانه باشد. یک
خرده‌ واژه‌های شرافتمندانه‌تری به اینها بدهد. در غیر این صورت منابعی که در اختیار آنهاست یا سر از خارج در‌خواهد آورد یا اینکه در جهت تخریب دولت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

‌ تخریب دولت چه سودی برایشان دارد؟
ممکن است به خاطر بی‌محلی‌های دولت و نادیده انگاشتن‌شان از دولت انتقام بگیرند، او را زمین بزنند و فعالیت‌های اصلاح‌گرایانه‌اش را متوقف کنند.

‌ دولت چندی پیش بسته خروج از رکود را رونمایی کرد. نظرتان در مورد این بسته چیست؟
من به‌طور کلی به بهبود وضعیت اقتصاد تا پایان امسال خوش‌بین هستم. بالاخره دولت در این بسته سیاست‌های انبساطی را در پیش گرفته و قصد دارد با تزریق منابع اقتصاد را تحرک بخشد. به هر حال این سیاست سبب خواهد شد حجم نقدینگی در کشور بالا برود و از روند کاهنده تورم جلوگیری کند.
به عنوان مثال همین تسهیلاتی که برای خودرو در نظر گرفته شده می‌تواند این بازار را تکان دهد. قبلاً خطاب به دولت گفته بودم که ما با 25 تا 30 هزار میلیارد تومان پول جدید، می‌توانیم رونق ایجاد کنیم. این بسته‌ای که دولت ارائه کرده تقریباً نیمی از آن پول را تا شش ماه آینده به بازار تزریق می‌کند.
البته یادتان باشد این منابع به عنوان استارت کافی است. وقتی می‌خواهید از تهران به مشهد بروید، با استارت نمی‌روید. با موتور می‌روید. ولی اولش فقط یک بار استارت می‌زنید که بسته انبساطی دولت نقشی مانند این استارت را دارد تا موتور اقتصاد را به راه بیندازد. به نظر من با توجه به آزاد‌سازی منابع از دی‌ماه تا آخر امسال اوضاع اقتصاد بهتر می‌شود و وضع به سمت بهبود می‌رود. البته ممکن است تورم به حد 15 درصد هم برسد که موقتی خواهد بود و از سال آینده روند نزولی خود را دوباره آغاز خواهد کرد. این را فراموش نکنید که تا پایان سال آینده تورم دو‌رقمی خواهد بود. رسیدن به تورم تک‌رقمی به سال 96 موکول خواهد شد. از سوی دیگر سال آینده، حداقل 20 میلیارد دلار منابع ارزی کشور افزایش پیدا می‌کند که رقم قابل توجهی برای رونق اقتصادی و ایجاد رشد خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها