شناسه خبر : 26790 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دمل‌های چرکی

سعید اسلامی‌بیدگلی از زیر و بم سیاست پیش‌فروش سکه می‌گوید

سعید اسلامی‌بیدگلی می‌گوید: با توجه به اینکه مشکلاتی در تجارت بین‌الملل داریم تعداد دارایی‌های وابسته به ارز که غیرتورمی باشند اندک هستند لذا وقتی فرصت پیش‌فروش سکه برای مردم ایجاد شود بخشی از نقدینگی به آن سمت حرکت خواهد کرد. این مساله طبیعی است.

دمل‌های چرکی

سایه فتحی: طرح پیش‌فروش سکه در چند وقت اخیر با حاشیه‌هایی همراه شد. به رغم اینکه متقاضیان این طرح به ویژه در سررسیدهای کوتاه‌مدت رو به افزایش بود اما به یکباره بانک مرکزی تصمیم گرفت پیش‌فروش سکه یک‌ماهه و سه‌ماهه را متوقف کند. در همین بحبوحه معاون اول رئیس‌جمهور از خرید سکه‌های پیش‌فروش از سوی عده معدودی با مقاصد خاصی خبر داد. این سخنان اسحاق جهانگیری باعث شد تا بازهم ردپای عوامل سیاسی در التهابات بازار ارز و سکه پررنگ‌تر شود. به این بهانه در گفت‌وگو با سعید اسلامی‌بیدگلی‌ به بررسی سیاست پیش‌فروش سکه و اتفاقاتی که در حاشیه این سیاست مقطعی دولت افتاده پرداختیم. دبیرکل کانون نهادهای سرمایه‌گذاری با تاکید بر اینکه ریشه اصلی بروز این اتفاقات به ناکارآمدی نظام اقتصاد سیاسی کشور برمی‌گردد، می‌گوید: «آنچه مشخص است در بلندمدت سیاست‌های مقطعی مشکلی را حل نمی‌کنند. آنچه مشخص است؛ سیاستگذار در چنین شرایطی بیشتر علاقه دارد سیاست‌هایی را اجرایی کند که اثرات آن را در کوتاه‌مدت در جهت فروکش کردن التهابات مشاهده کند تا اینکه به فکر آثار و پیامدهای سیاست‌های مقطعی چون پیش‌فروش سکه و تک‌نرخی کردن ارز به شکل دستوری و رانت‌هایی که در اثر این‌گونه سیاست‌ها ایجاد می‌شود و از آن مهم‌تر حل ریشه‌ای بحران‌ها در بلندمدت باشد.» در ادامه شرح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

پیش‌فروش سکه از ابزارهایی است که سیاستگذار پولی برای التهاب‌زدایی از بازار ارز در ماه‌های اخیر به‌کار گرفته است. با توجه به تجربه‌های گذشته در پیش‌فروش سکه در زمان بروز بحران ارزی به طور کلی به‌کارگیری این نوع سیاست‌های مقطعی و کوتاه‌مدت در جهت کنترل و جمع‌آوری نقدینگی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اتخاذ تصمیمات ناگهانی و ضربتی برای عبور از بحران‌ها و التهابات در اقتصاد ایران مساله تازه‌ای نیست. طی سال‌های گذشته بارها شاهد بودیم سیاستگذاران اقتصادی در شرایط خاص و بحرانی به یکباره تصمیمات ناگهانی و شتا‌بزده گرفته‌اند. به همین جهت، مجموعه فعالان اقتصاد ایران با تصمیمات ناگهانی سیاستگذاران و تصمیم‌گیران کشور بیگانه نیستند اما آنچه آنها را آزار می‌دهد این است که معمولاً این تصمیمات و سیاست‌ها فقط برای حل مشکلات در کوتاه‌مدت اتخاذ و اجرایی می‌شود.

وقتی در بلندمدت نگاه می‌کنیم؛ به‌رغم اینکه بارها و بارها در مورد مسائل اقتصادی چون نرخ ارز، نرخ سود و قیمت حامل‌های انرژی تصمیم‌گیری شده اما همچنان مساله اصلی در جای خود باقی مانده و مشکلی حل نشده و ظاهراً با توجه به فشار و تنگنایی که وجود داشته هر بار تصمیم‌گیری شده است.

در تئوری‌های علم اقتصاد می‌خوانیم، اصلاحات اقتصادی معمولاً در دو حالت صورت می‌گیرد. یکی از آن حالت‌ها در زمان بروز بحران‌ها و تنگناهاست. یعنی وقتی بحرانی رخ می‌دهد سیاستگذار در شرایطی قرار می‌گیرد که چاره‌ای جز انجام اصلاحات پیش روی خود نمی‌بیند.

به نظر می‌رسد در کشور ما بازهم تصمیماتی که در شرایط اضطرار گرفته می‌شود برای حل اساسی بحران‌ها نیست بلکه برای رفع موقت مشکل است. به عبارت دیگر تنها عواقب دامنگیر بحران‌ها را از اقتصادمان دور می‌کنیم در حالی که می‌دانیم در بلندمدت چه تبعات و آثاری در انتظارمان است.

اکنون هم با توجه به بروز بحران ارزی و سیاست‌هایی که برای رفع بحران وضع‌ شده تصورم بر این است که بعید است سیاستگذارانی در سطح آقای جهانگیری و آقای سیف مطلع نباشند برخی تصمیم‌ها و سیاست‌هایی که اتخاذ شده در بلندمدت مشکلات را حل نخواهند کرد بلکه مساله به ناکارآمدی اقتصاد سیاسی کشور برمی‌گردد.

برآیند سیاستگذاری‌ها در چند دهه اخیر نشان می‌دهد در زمینه نرخ‌های کلیدی اقتصاد ایران یعنی نرخ ارز، نرخ بهره و نرخ حامل‌های انرژی توان حل مساله در ساختار اقتصاد سیاسی ایران وجود ندارد. بنابراین هر زمان دچار بحران می‌شوند تنها سیاستگذاران سعی می‌کنند با مسکن درمانی به طور موقت مشکل را حل کنند.

با این اوصاف آیا در این شرایط سیاست سکه‌فروشی دولت را موفق می‌دانید؟

به هر ترتیب در شرایط فعلی با توجه به بروز بحران در بازار ارز سیاستگذار تصمیم گرفت از سیاست‌ها و ابزارهایی که قبلاً  آزموده شده برای حل و فصل این بحران استفاده کند. پیش‌فروش سکه یکی از ابزارهایی است که در کوتاه‌مدت اثرات خود را نشان می‌دهد و باعث جمع‌آوری نقدینگی می‌شود.

سیاستگذار پولی در کنار تک‌نرخی کردن ارز برای به دست گرفتن عنان بازار، طرح پیش‌فروش سکه را اجرایی کرد و با توجه به جذابیت سودی که برای سرمایه‌گذاران دارد در این دوره با استقبال مواجه شد و اثرات خاص خود را در بازار داشت. طبعاً سیاستگذار هم به دنبال چنین هدفی بود که موقتاً بازار را آرام کند.

ولی آنچه مشخص است در بلندمدت سیاست‌های مقطعی مشکلی را حل نمی‌کنند. سیاستگذار در چنین شرایطی بیشتر علاقه دارد سیاست‌هایی اجرایی کند که اثرات آن را در کوتاه‌مدت در جهت فروکش کردن التهابات مشاهده کند تا اینکه به فکر آثار و پیامدهای سیاست‌های مقطعی چون پیش‌فروش سکه و تک‌نرخی کردن ارز به شکل دستوری و رانت‌هایی که در اثر این‌گونه سیاست‌ها ایجاد می‌شود و از آن مهم‌تر حل ریشه‌ای بحران‌ها در بلندمدت باشد. 

معاون اول رئیس‌جمهور در بخش دیگر سخنانش گفته بعضی از افراد ۲۵ هزار سکه یکجا خریدند در واقع عده‌ای معدود ماموریت‌شان را در این دیدند که اگر تشخیص دادند چنین شرایطی پیش آمده کاری کنند فضای اقتصادی کشور به‌هم‌ریخته شود. با توجه به این سخنان آقای جهانگیری در مورد پیش‌فروش سکه و صحبت‌هایی که پیش از این مسوولان دولتی در مورد نقش عوامل سیاسی در بروز التهابات در بازار ارز و طلا داشتند به نظر شما ارائه تحلیل‌های سیاسی در این حوزه‌ها چقدر به واقعیت‌های اقتصاد ایران نزدیک است؟

من ترجیح می‌دهم از این بحث‌ها که گفته می‌شود اتفاقاتی که در بازار ارز و سکه رخ داده پشت پرده سیاسی داشته و تئوری توطئه در آن نقش دارد فاصله بگیرم. معتقدم اگر قرار است به صحت و سقم این مساله بپردازیم باید داده‌های بسیاری در اختیار داشته باشیم که بتوانیم بر اساس آن تحلیل کنیم. متاسفانه اطلاعات و داده‌ها به طور شفاف و کامل در اختیار تحلیلگران و پژوهشگران قرار نمی‌گیرد. به طور قطع آقای جهانگیری حتماً بر اساس داده‌ها و اطلاعاتی که در اختیار دارند این صحبت‌ها را مطرح کرده‌اند.

این نکته را هم بگویم؛ معمولاً وقتی ابزارهای جدیدی برای سرمایه‌گذاری معرفی می‌شوند هرچند آن ابزارها پیچیده نیستند اما ابتدا سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از آن استفاده می‌کنند تا به ‌تدریج فراگیر شوند. شاید یکی از دلایل اینکه تعداد معدودی تاکنون سکه پیش‌خرید کرده‌اند به این مساله برمی‌گردد.

اتفاقاً من روند خرید سکه در بین سرمایه‌گذاران بازار سرمایه را در سطح وسیع دیده‌ام بنابراین نمی‌توانیم این‌گونه استنباط کنیم هر کسی سکه پیش‌خرید کرده حتماً قصد داشته برای دولت مشکل ایجاد کند. اگر دولت فکر می‌کرده عده‌ای با پیش‌خرید سکه می‌خواهند اختلال در بازار ایجاد کنند می‌توانست سریعاً پیش‌فروش سکه را متوقف کند. البته اگر هم عوامل سیاسی دخیل باشد به طور قطع سهم عوامل اقتصادی در بروز التهابات و بحران‌های اقتصادی بیشتر است.

توجه داشته باشیم، مسائل مهمی چون حجم بالای نقدینگی، جایگاه نامناسب ایران در عرصه بین‌المللی همراه با تشدید ریسک‌های سیستماتیک در کنار مجموعه ناکارایی‌های اقتصاد ایران به علت قیمت‌گذاری‌های نامناسب بر اثر توسعه اقتصادی حاکمیتی منجر به این مساله می‌شود که سیاستگذاران در اقتصاد ایران نتوانند کنترل درستی روی نرخ‌های کلیدی اقتصاد چون نرخ ارز، بهره و حامل‌های انرژی و به طور کلی حوزه دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری داشته باشند. نتیجه هم چیزی جز تشدید مشکلات و فراگیر شدن بحران‌ها در اقتصاد ایران نخواهد بود.

بنا بر گفته آقای جهانگیری کل کسانی که اقدام به پیش‌خرید سکه کردند ۶۵ هزار نفر بودند که چند میلیون سکه خریدند. اینکه کل خریداران سکه‌هایی که دولت می‌فروشد تعداد معدودی را به نسبت جمعیت کشور در برگرفته نشانه چیست؟ از طرفی چرا یک نفر باید بالغ 40 بر میلیارد تومان از سرمایه خود را به سکه طلا تبدیل کند؟

به‌ هر حال عده‌ای که نقدینگی بالایی در اختیار داشته‌اند با توجه به جذابیت پیش‌فروش سکه اقدام به خرید تعداد زیادی سکه کرده‌اند. در اینجا مساله نقدینگی بسیار مهم است.

از نظر من آنچه اتفاق افتاده این است که در اقتصاد ایران حجم بسیار بزرگی نقدینگی سرگردان داریم. شبکه بانکی کشور با مشکلات جدی مواجه است و دیگر گزینه کم‌ریسکی برای سرمایه‌گذاری محسوب نمی‌شود. بازار سرمایه‌مان به اندازه کافی بزرگ و عمیق نیست که حجم بالای نقدینگی را در خود جذب کند. بازار مسکن اگرچه پتانسیل جذب نقدینگی به لحاظ حجم بزرگش را دارد اما همچنان با مشکلات انجماد دارایی‌ها مواجه است و از طرفی دولت از رشد سرسام‌‌آور قیمت مسکن بسیار هراسان و مانع هجوم نقدینگی به سمت مسکن خواهد شد. بنابراین وقتی فرصت سرمایه‌گذاری روی دارایی ایجاد می‌شود که قابل اعتماد است طبیعی است که افراد این فرصت را غنیمت بشمارند.

زمانی که ریسک‌های سیستماتیک در اقتصاد ایران تشدید شدند، مردم تلاش داشتند بخشی از دارایی‌های خود را به ارز یا دارایی‌های وابسته به ارز تبدیل کنند. با توجه به اینکه مشکلاتی در تجارت بین‌الملل داریم تعداد دارایی‌های وابسته به ارز که غیرتورمی باشند اندک هستند لذا وقتی فرصت پیش‌فروش سکه برای مردم ایجاد شود بخشی از نقدینگی به آن سمت حرکت خواهد کرد. این مساله طبیعی است. از سوی دیگر بارها اقتصاددانان گفته‌اند بخش زیادی از نقدینگی دست تعداد معدودی است. اگر قرار است آن نقدینگی حرکت کند آن تعداد معدود تصمیم به حرکت آن جریان نقدینگی می‌گیرند.

 چرا این پول به بخش‌های مولد اقتصاد نمی‌رود؟

این بحث از این جهت قابل بررسی است. آیا ظرفیت تولیدی که در کشور ما طی سال‌های گذشته ایجاد شده، توان جذب این نقدینگی عظیم را دارد؟ به طور طبیعی زمانی که حجم نقدینگی بیش از 1500 هزار میلیارد تومان است و با توجه به اینکه 90 درصد سپرده‌های بانکی سود می‌گیرند باید نظام بانکی مبلغی حدود 200 تا 300 هزار میلیارد تومان سود پرداخت کند. مفهوم پرداخت چنین سودی این است که اقتصادمان باید توان چنین تولیدی داشته باشد. تصور می‌کنم در اقتصادمان این توان تولیدی وجود ندارد. اگر هم دارد خوشحال می‌شوم که مسوولان دولت آمارها و اطلاعاتی را که در این زمینه دارند منتشر کنند تا ثابت شود این توان وجود دارد.

بنابراین اینکه مسوولان دولتی می‌گویند، نقدینگی باید به سمت بخش تولیدی برود، به نظرم جمله‌ای نیست که برای کوتاه‌مدت قابل تحقق باشد. مادامی که برنامه‌ریزی بلندمدت برای جذب نقدینگی در بخش‌های مولد اقتصاد واقعی انجام نشود نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم طی یکی دو ماه معجزه کنیم و این حجم عظیم نقدینگی را به سمت بخش‌های مولد ببریم. چنین کاری غیرممکن است. در پاسخ به سوال‌های قبلی این موضوع را توضیح دادم که در شرایط فعلی تنها بازار ارز و بازارهای وابسته فرصت سرمایه‌گذاری را برای مردم ایجاد کرده و دیگر بخش‌ها با توجه به دلایلی که برشمردم  چنین قابلیتی را ندارند. همان‌طور که گفته‌ام شبکه بانکی کشور بر اثر انباشت مشکلات در معرض بحران قرار دارد و بازار سرمایه و مسکن هم هریک مسائل خاص خود را دارند و به طور کلی بخش مولد در این شرایط خاص اقتصاد ایران نمی‌تواند نقدینگی را به سمت خود جذب کند.

در چنین شرایطی مثلاً من به عنوان سیاستگذار نمی‌توانم به سرمایه‌گذاران یا اشخاص دارای سرمایه بگویم صبر کنید و نقدینگی خود را به سمت بازارهای سوداگری که اکنون جذابیت دارند، نبرید تا شاید بخش مولد در سه تا چهار سال آینده آماده جذب سرمایه‌گذاری و پرداخت بازدهی بالا شود. سرمایه‌گذار منتظر فرصت سرمایه‌گذاری و به فکر دوگانه ریسک و بازدهی شخصی خودش است.

 با این اوصاف اتفاقاتی که در اثر سیاست‌های کوتاه‌مدت چون پیش‌فروش سکه افتاده چه درس‌هایی برای سیاستگذار می‌تواند داشته باشد؟

اجازه بدهید این بحث را در ابعاد کلی در اقتصاد ایران جمع‌بندی کنیم. در حال حاضر مشکلات اقتصاد ایران بسیار عمیق شده و برخی از آنها بدون حل مشکلات بین‌المللی، بدون ورود ایران به بازارهای جهانی و وارد شدن شرکت‌ها و بنگاه‌های صاحب تکنولوژی به داخل کشور و از بین رفتن ریسک‌های بین‌المللی حل و فصل نخواهد شد. همچنین برخی مشکلات بدون کنار گذاشتن تعارفات سیاسی رفع نخواهد شد. 

مساله شبکه پولی که امروز منجر به افزایش نقدینگی به 1500 هزار میلیارد تومان شده با تعارف و رودربایستی و کشمکش رفع نمی‌شود. همه می‌دانیم آنچه امروز به نام نقدینگی در کشور ماست بخش بسیار بزرگی از آن به صورت دارایی‌های سمی در شبکه بانکی کشور وجود دارد. اگر در همین دوره رئیس‌جمهوری آقای روحانی بانک‌ها ساماندهی می‌شدند نقدینگی از حدود 450 هزار میلیارد تومان از اوایل دولت یازدهم تا به امروز به حدود 1500 هزار میلیارد تومان نمی‌رسید.

اگر قرار است مساله را حل کنیم ضمن اینکه باید درمان‌ها و مسکن‌های مقطعی برای دردهای کوتاه‌مدتمان داشته باشیم حتماً باید برنامه‌های بلندمدت برای توسعه بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه داشته باشیم تا در نهایت نقدینگی را به سمت بازارهای مولد سوق دهیم. 

باید سیاستگذاری هم‌راستا در زمینه سه نرخ کلیدی اقتصاد ایران ارز، بهره و حامل‌های انرژی داشته باشیم و این مساله را برای همیشه در اقتصاد ایران حل کنیم در غیر این صورت این مشکلات هرچند وقت یک‌بار به شکل دمل چرکی پدیدار خواهند شد و هر بار شرایط اقتصاد ایران را بغرنج‌تر خواهند کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...