شناسه خبر : 46037 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مشاوره مدیریت در توسعه و تحولِ کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، چه کمکی می‌کند؟

تحول کسب‌وکارهای خانوادگی به رویکردی چند وجهی بستگی دارد که میراث خانوادگی را با نوآوری متعادل می‌کند.

مشاوره مدیریت در توسعه و تحولِ کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، چه کمکی می‌کند؟

نویسندگان: مسعود ارشادی‌پور، وحید هاشمی، محمدعلی حیدری

براساس گزارشی که توسط شرکت مشاوره مدیریت ایلیا تهیه شده است؛ مشاوره مدیریت در توسعه و تحول کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، به عنوان یک ابزار حیاتی، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با چالش‌ها مواجه شده و مسیر توسعه و تحول خود را به بهترین شکل طی کنند. این نقش اساسی مشاوران، در ارتقاء کارایی و موفقیت این نوع کسب و کارها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

برای شروع لازم است به توضیح مفاهیم «مشاوره مدیریت»، «توسعه و تحول» و «کسب و کار خانوادگی یا دوستانه» بپردازیم:

مشاوره مدیریت به عنوان یک فرآیند تخصصی و حرفه‌ای، به بررسی و حل مسائل مرتبط با مدیریت، استراتژی‌ها، ساختارها و عملکردهای سازمانی می‌پردازد. این فرآیند با هدف بهبود عملکرد و ارتقاء کارایی سازمان‌ها انجام می‌شود.

«توسعه و تحول» نمایانگر فرآیندی است که بهبودهای مستمر و تغییرات اساسی را در سازمان یا کسب و کارها ایجاد می‌کند تا بازدهی و اثربخشی آنها را افزایش دهد.

«کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه»، شکلی از کسب و کار است که در آن اعضای خانواده یا دوستان به عنوان مدیران یا صاحبان سهام حاکمیت دارند و در تصمیم‌گیری‌ها و اداره کسب و کار دخیل هستند.

نقش مشاور در توسعه و تحول کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه در شش گام تعریف می‌شود که در ادامه هرکدام را جداگانه تعریف خواهیم کرد:

1. شناخت داینامیک و ارتباطات پیچیده:

مشاوران مدیریت با شناخت داینامیک و ارتباطات پیچیده در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، بهبود فرآیندهای ارتباطی و اجتماعی داخل سازمان را تسهیل می‌کنند.

در محیط کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، شناخت داینامیک و ارتباطات پیچیده نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند. این نوع ارتباطات به معنای وجود روابط پیچیده و پویا میان اعضای سازمان، خانواده یا دوستان است که در آن تعاملات، تصمیم‌گیری‌ها، و تأثیرات مختلف با یکدیگر تداخل دارند. در اینجا توضیحات بیشتری درباره شناخت این ارتباطات ارائه می‌شود:

الف. شناخت تنوع در اعضا:

کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه معمولاً با تنوع بالای اعضا مواجه هستند. این تنوع می‌تواند از نظر تخصصی، تجربیات، و انتظارات مختلف باشد. شناخت این تنوع امکان تعامل موثر تر و مدیریت بهتر را ایجاد می‌کند.

ب. داینامیک تصمیم‌گیری:

در سازمان‌های خانوادگی یا دوستانه، فرآیند تصمیم‌گیری ممکن است به دلیل وجود روابط شخصی و خانوادگی، پیچیده و داینامیک باشد. این داینامیک تصمیم‌گیری می‌تواند تأثیرگذاری‌های مثبت یا منفی را بر عملکرد سازمان داشته باشد. مشاوره مدیریت در اینجا کمک می‌کند تا فرآیند تصمیم‌گیری بهبود یابد و هماهنگی بیشتری بین اعضا ایجاد شود.

ج. بهبود تأثیرات انسانی:

در چنین محیطی، ارتباطات بیشتر به جوانب انسانی متمایل هستند. روابط شخصی، احساسات، و ارتباطات داخلی به عنوان یک توانمندی بزرگ محسوب می‌شوند. مشاوران مدیریت می‌توانند به بهبود ارتباطات انسانی و افزایش کارایی تیم کمک کنند.

د. مدیریتِ تعارضات:

تعارضات در سازمان‌های خانوادگی یا دوستانه ممکن است ناشی از ارتباطات پیچیده باشد. مشاوران مدیریت با ارائه راهکارهای مدیریت تعارض و ارتقاء فرآیندهای حل تعارض، به حل و فصل مسائل کمک می‌کنند.

ه. مدیریت تغییر و تحولات:

در محیط‌های خانوادگی یا دوستانه، تغییرات ممکن است به دلیل نقش‌آفرینی‌ها و انتظارات شخصی، به چالش کشیده شوند. مشاوران با ارتقاء آگاهی و تسهیل فرآیند تغییر، کمک به تسریع در جذب تحولات مثبت می‌کنند.

در کل، شناخت داینامیک و ارتباطات پیچیده در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، یکی از چالش‌های مهم مدیریتی است که با مشاوره مدیریت می‌توان به بهبود فرآیندها و ارتقاء کارایی سازمان کمک کرد.

2. هم‌راستا کردن تصمیم‌گیرنده‌های کلیدی:

مشاوران مدیریت کمک می‌کنند تا تصمیم‌گیرندگان کلیدی سازمان هم‌راستا شوند و اهداف توسعه را به یکدیگر متصل کنند تا به یکپارچگی سازمانی دست یابند.

هم‌راستا کردن تصمیم‌گیرنده‌های کلیدی یکی از جوانب حیاتی مدیریت در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه است. این مفهوم به معنای ایجاد هماهنگی، توافق و تطابق بین افراد مسئول در سازمان برای دستیابی به اهداف مشترک است. در زیر، توضیحات بیشتری درباره این مسئله ارائه شده است:

الف. هماهنگی اهداف:

در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، ممکن است اهداف افراد مختلف به دلیل تفاوت‌های شخصی، احتمالاً به تضاد بخورد. مشاوران مدیریت با برنامه‌ریزی جلسات هماهنگی و ارتقاء ارتباطات، کمک به تطابق اهداف و تعیین اولویت‌ها می‌کنند.

ب. ایجاد تیم موثر:

هماهنگی تصمیم‌گیرندگان کلیدی باعث ایجاد یک تیم موثر و هماهنگ می‌شود. مشاوران با ارائه مهارت‌های توسعه تیم و تسهیل جلسات گروهی، تعاملات مثبت و کارایی تیم را افزایش می‌دهند.

ج. افزایش کارایی سازمانی:

هماهنگی در تصمیم‌گیری‌ها و اجراها، بهبود کارایی سازمانی را ایجاد می‌کند. زمانی که تصمیم‌گیرندگان کلیدی هم‌راستا هستند، مسیر اجرای استراتژی‌ها و تحقق اهداف به شکلی هماهنگ و موثرتر انجام می‌شود.

د. اثربخشی ارتباطات:

هماهنگی در تصمیم‌گیری‌ها بهبود ارتباطات داخلی سازمان را تسهیل می‌کند. این ارتباطات به عنوان پایه اصلی برای فهم مشترک، اشتراک اطلاعات و جلب حمایت تصمیم‌گیری‌ها عمل می‌کنند.

و. تسهیل اجرا:

هماهنگی در تصمیم‌گیری به اجرای سریع و کارآمد تر اقدامات کمک می‌کند. مشاوران با تعیین وظایف و مسئولیت‌ها، فرآیند اجرایی را بهینه می‌سازند.

در مجموع، هم‌راستا کردن تصمیم‌گیرنده‌های کلیدی در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، یکی از مهمترین نقاط توجه در مدیریت است. مشاوره مدیریت با ارائه راهکارها و تکنیک‌های موثر، به کسب و کارها در حل چالش‌ها و دستیابی به اهدافشان کمک می‌کند.

3. چشم‌انداز مشترک؛ خلق یک آینده مطلوب:

با توسعه چشم‌انداز مشترک، مشاوران به کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه کمک می‌کنند تا یک آینده مشترک را تعریف و اجرا کنند و اعضای سازمان را برای تحقق این چشم‌انداز موجود سازند.

در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، داشتن یک چشم‌انداز مشترک یا یک تصویر مشترک از آینده، امری بسیار حیاتی است. این به معنای داشتن یک تصویر واضح و مشترک از آینده مطلوب سازمان است که توسط همه اعضا به اشتراک گذاشته شده و حمایت شده است. در زیر، جوانب اصلی این مفهوم توضیح داده شده است:

الف. ایجاد یک توجه مشترک:

داشتن چشم‌انداز مشترک، به ایجاد توجه مشترکی نسبت به آینده کمک می‌کند. اعضا با اشتراک داشتن یک تصویر مشترک، به راحتی توانایی همکاری و هماهنگی را افزایش می‌دهند.

ب. اشتراک گذاری ارزش‌ها و اهداف:

چشم‌انداز مشترک به اشتراک گذاری ارزش‌ها و اهداف مشترک کمک می‌کند. این ارزش‌ها و اهداف به عنوان راهنماهایی برای تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات سازمان عمل می‌کنند.

ج. تدوین استراتژی مشترک:

با داشتن چشم‌انداز مشترک، سازمان می‌تواند استراتژی‌های خود را بر اساس اهداف مشترک تدوین کند. این استراتژی‌ها به دستیابی به آینده مطلوب کمک می‌کنند.

د. الزام به همکاری برای رسیدن به اهداف مشترک:

چشم‌انداز مشترک اعضا را به همکاری و هماهنگی الزام می‌دهد. این همکاری برای دستیابی به اهداف مشترک ضروری است و تضمین می‌کند که تمام اعضا به یکدیگر متعهد باشند.

ه. افزایش انگیزه و انگیزش برای مشارکت:

تصویر واضح از آینده باعث افزایش انگیزه و انگیزش اعضا می‌شود. وقتی هر فرد احساس می‌کند که به دستاوردهای مشترکی در آینده دست یافته است، انگیزه‌اش برای مشارکت و همکاری بیشتر می‌شود.

و. برنامه‌ریزی برای تغییرات ناخواسته:

داشتن چشم‌انداز مشترک، موجب کاهش مقاومت در برابر تغییرات ناخواسته می‌شود. اعضا با اطمینان از اهداف و تصویر مشترک، به راحتی می‌توانند با تحولات مختلف مواجه شوند.

در نهایت، چشم‌انداز مشترک در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، یک سند هدایت‌گر است که سازمان را به سوی آینده مطلوب هدایت می‌کند و باعث توجه و هماهنگی اعضا در جهت دستیابی به اهداف مشترک می‌شود.

4. برنامه توانمندسازی:

مشاوران با ارائه برنامه‌های توانمندسازی، کمک به ایجاد هماهنگی و هماهنگی در بین اعضای سازمان برای دستیابی به اهداف توسعه دارند.

برنامه توانمندسازی یک ابزار مدیریتی است که به منظور تسهیل هماهنگی و هماهنگی بین افراد و تیم‌ها در یک سازمان ایجاد می‌شود. این برنامه هدف دارد تا با ترکیب و هماهنگ کردن تلاش‌ها و اهداف افراد، به دستیابی به اهداف کلان سازمان کمک کند. در زیر، جوانب اصلی برنامه توانمندسازی توضیح داده شده است:

الف. ایجاد توجه به اهداف مشترک:

برنامه توانمندسازی با ایجاد توجه به اهداف مشترک، فرآیند تصمیم‌گیری و عملکرد را در خدمت اهداف اصلی سازمان قرار می‌دهد. این برنامه کمک می‌کند تا اعضا به اهداف سازمانی متعهد شوند و تلاش کنند.

ب. ایجاد تعهد فردی و گروهی:

برنامه توانمندسازی تعهد فردی و گروهی را تقویت می‌کند. افراد با درک و اطلاعات کامل در مورد اهداف سازمان و نقش خود در دستیابی به این اهداف، احساس تعهد و مسئولیت بیشتری خواهند کرد.

ج. ایجاد هماهنگی در عملکرد:

توانمندسازی به هماهنگی بین افراد و تیم‌ها در اجرای وظایف و انجام پروژه‌ها کمک می‌کند. با ایجاد روابط مثبت و مفید، افراد به صورت موثرتری با یکدیگر همکاری می‌کنند.

ه. بهبود ارتباطات داخلی:

برنامه توانمندسازی با بهبود ارتباطات داخلی، اطمینان اعضا را در مورد اهداف و نقش‌هایشان در سازمان افزایش می‌دهد. این بهبود ارتباطات باعث ایجاد یک فرآیند انتقال اطلاعات بهتر و انطباق موثرتر با اهداف می‌شود.

و. تسهیل فرآیند اجرای استراتژی:

توانمندسازی به عنوان یک ابزار مدیریت استراتژیک، فرآیند اجرای استراتژی را تسهیل می‌کند. با ایجاد توجه، تعهد و هماهنگی، سازمان می‌تواند استراتژی‌های خود را با موفقیت اجرا کند.

ز. افزایش کارایی سازمانی:

برنامه توانمندسازی با افزایش هماهنگی و تعهد اعضا، کارایی سازمان را افزایش می‌دهد. این بهبود کارایی می‌تواند به دستیابی به اهداف و ارتقاء عملکرد سازمان کمک کند.

در نهایت، برنامه توانمندسازی به عنوان یک ابزار موثر مدیریتی، سازمان‌های خانوادگی یا دوستانه را در راستای تحقق اهداف مشترک و افزایش هماهنگی و همکاری تسهیل می‌کند.

ی: ایجاد ساختار و عملکرد سازمانی:

نقش مشاوران مدیریت در ایجاد ساختار و عملکرد سازمانی، بسیار مهم و حیاتی است. مشاوران در این کسب و کارها بر روی مسائل زیر تمرکز دارند:

تعیین ساختار و عملکردی سازمانی: ساختار یک کسب و کار، نحوه سازماندهی و تقسیم وظایف بین افراد و بخش‌های مختلف را مشخص می‌کند. مشاور باید ساختاری را ایجاد کند که برای کسب و کار خانوادگی یا دوستانه مناسب باشد و باعث افزایش بهره‌وری و کارایی شود.

تعیین اهداف و استراتژی‌های مشخص: مدیریت باید اهداف و استراتژی‌های مشخصی را برای کسب و کار تعیین کند. این اهداف و استراتژی‌ها باید بر اساس شرایط کسب و کار و اهداف اعضای خانواده یا دوستان باشد.

ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب: فرهنگ سازمانی، مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها و رفتارهایی است که در یک سازمان وجود دارد. مدیریت باید فرهنگ سازمانی مناسبی را ایجاد کند که باعث افزایش انگیزه و مشارکت افراد شود.

ایجاد سیستم‌های کنترل و نظارت: مدیریت باید سیستم‌های کنترل و نظارتی را ایجاد کند تا عملکرد کسب و کار را ارزیابی کند و در صورت لزوم، اقدامات اصلاحی انجام دهد.

5. همراه شدن با کارفرما یا هم قطار شدن با او در مسیر موفقیت:

مشاوران مدیریت با همراهی و هم قطاری با کارفرما، ارتباطات قوی با کارفرما را تسهیل می‌کنند و به کسب و کار کمک می‌کنند تا نیازها و انتظارات کارفرما را بهبود بخشد.

این مفهوم به اهمیت تعامل فعال و موثر با کارفرما اشاره دارد. در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، ارتباط نزدیک با کارفرما از اهمیت بالایی برخوردار است. در زیر، جوانب اصلی همراه شدن با کارفرما یا هم قطار شدن با او در مسیر موفقیت توضیح داده شده است:

الف. فهم نیازهای کارفرما:

برای موفقیت در کسب و کار، اهمیت فهم دقیق از نیازها و توقعات کارفرما بسیار زیاد است. با همراه شدن با کارفرما و گوش دادن به نیازها، سازمان می‌تواند محصولات یا خدمات خود را بهبود دهد و باعث رضایت بیشتر کارفرما شود.

ب. ارتقاء تجربه کارفرما:

توسعه تجربه کارفرما از دیگر اهداف این مفهوم است. با ارائه تجربه مثبت، سازمان می‌تواند روابط دیرینه و مستدام با کارفرما خود ایجاد کند و افزایش وفاداری آنها را تسهیل کند.

ج. ایجاد محصولات و خدمات متناسب با بازار:

سازمان می‌تواند بهترین فرصت‌ها و چالش‌های بازار را شناسایی کند. این ارتباط نزدیک به سازمان کمک می‌کند تا محصولات و خدمات متناسب با نیازهای واقعی بازار ارائه دهد.

ه. تعامل در فرآیند تصمیم‌گیری:

همراهی با کارفرما به آنها فرصت می‌دهد تا در فرآیند تصمیم‌گیری سازمان شرکت کنند. این تعامل می‌تواند به تولید تصمیمات بهتر و متناسب با نیازهای کارفرما منجر شود.

و. حفظ وفاداری کارفرما:

ارتباط نزدیک و فعال با کارفرما می‌تواند به حفظ وفاداری آنها کمک کند. با ارائه خدمات بیشتر، گوش دادن به بازخوردها و حل مشکلات به صورت سریع، سازمان می‌تواند کارفرما خود را حفظ کرده و مزیت رقابتی خود را بهبود ببخشد.

ز. پیشگیری از اشکالات و مشکلات:

تعامل مستمر با کارفرما به سازمان این امکان را می‌دهد تا به سرعت به هر گونه اشکالات یا مشکلات واکنش نشان دهد و آنها را پیشگیری یا حل کند، که این اقدامات می‌توانند به تقویت اعتماد و تصویر مثبت سازمان کمک کنند.

در کل، همراه شدن با کارفرما یا هم قطار شدن با او در مسیر موفقیت نه تنها به تحقق اهداف سازمان کمک می‌کند بلکه باعث ارتقاء روابط، افزایش وفاداری، و بهبود کیفیت خدمات و محصولات می‌شود.

6. در مسیر توسعه زندگی کردن:

مشاوران به عنوان همراهان در مسیر توسعه، به اعضای سازمان کمک می‌کنند تا مهارت‌ها و زندگی حرفه‌ای خود را بهبود بخشند و بهتر با چالش‌ها برخورد کنند.

این مفهوم به اشاره به ارتقاء و توسعه فردی و حرفه‌ای اعضای سازمان در طول زمان می‌پردازد. در کسب و کارهای خانوادگی یا دوستانه، توجه به توسعه فردی اعضا به عنوان یک اصل مدیریتی اساسی مورد توجه قرار می‌گیرد. در زیر، جوانب اصلی این مفهوم توضیح داده شده است:

الف. آموزش و ارتقاء مهارت‌ها برای رسیدن به مسیر توسعه:

در مسیر توسعه زندگی کردن به معنای ایجاد فرصت‌های آموزشی و ارتقاء مهارت‌های افراد است. این اقدامات می‌توانند به بهبود عملکرد فردی و سازمانی کمک کرده و افراد را برای مواجهه با چالش‌ها و فرصت‌های جدید آماده سازند.

ب. ترویج رشد شعف‌آمیز:

در مسیر توسعه زندگی کردن به ایجاد یک فضای محیطی شعف‌آمیز در سازمان اشاره دارد. این شعف می‌تواند به عنوان منبع انگیزه و اشتیاق برای تعلم و پیشرفت در حرفه خدمت کند.

ج. ایجاد فرهنگ یادگیری:

سازمان‌هایی که از الگوی زندگی در مسیر توسعه پیروی می‌کنند، فرهنگ یادگیری را ترویج می‌کنند. در این فرهنگ، اشتیاق به یادگیری و به اشتراک گذاری دانش و تجربیات ترویج می‌شود.

د. ایجاد فرصت‌های پیشرفت شعف‌آمیز:

در مسیر توسعه زندگی کردن به ایجاد فرصت‌های پیشرفت و پیشبرد حرفه‌ای برای افراد اشاره دارد. این فرصت‌ها به افراد امکان می‌دهد تا به طور مستمر در مسیر توسعه حرفه‌ای خود حرکت کنند.

ه. تشویق به نقدهای سازنده:

فرهنگ در مسیر توسعه زندگی کردن به افراد امکان می‌دهد تا نقدهای سازنده داشته باشند و از بازخوردها بهره‌مند شوند. این نقدها به عنوان یک ابزار مؤثر برای رشد شخصی و حرفه‌ای شناخته می‌شوند.

و. ایجاد تعهد به یادگیری مداوم:

در مسیر توسعه زندگی کردن معنای تعهد به یادگیری مداوم و به‌روزرسانی مهارت‌ها را در فرد ایجاد می‌کند. این تعهد باعث می‌شود که افراد همواره به دنبال بهترین شکل ممکن از خودشان باشند.

ز. ایجاد محیط حمایتی:

سازمان‌هایی که از الگوی زندگی در مسیر توسعه حمایت می‌کنند، محیطی حمایتی‌کننده برای افراد ایجاد می‌کنند. این محیط پشتیبانی به افراد اعتماد به نفس و حمایت کافی برای توسعه فردی خود می‌دهد.

در مسیر توسعه زندگی کردن نه تنها به ارتقاء مهارت‌ها و توانمندی‌های افراد کمک می‌کند بلکه فراتر از آن، به ایجاد یک فرهنگ یادگیری و پیشرفت در سازمان ایجاد می‌کند.

جمع‌بندی:

تحول کسب‌وکارهای خانوادگی به رویکردی چند وجهی بستگی دارد که میراث خانوادگی را با نوآوری متعادل می‌کند. درک پویایی های پیچیده و الگوهای ارتباطی که به طور منحصر به فرد در شرکت های خانوادگی وجود دارد، سنگ بنای تأثیرگذاری تغییر است. همسویی تصمیم گیرندگان کلیدی فقط به معنای یکسان کردن افکار آنها نیست، بلکه مستلزم هماهنگ کردن سرمایه گذاری های احساسی آنها و احترام به مسیرهای طی شده قبلی است که آنها را به زمان حال هدایت کرده است.

سپس یک چشم انداز مشترک تبدیل به یک قطب نما می شود که خانواده را نه تنها در ایجاد آینده ای مطلوب، بلکه در تجسم اصولی که چالش های تغییر را هدایت می کند، راهنمایی می کند. توانمندسازی لایه‌هایی از قابلیت را به اشتیاق اضافه می‌کند. علاوه بر این، همراهی با کارفرما در اجرا، گواهی بر تعهد به تغییر و تسهیل گذار از نقطه فعلی به نقطه مطلوب است.

در نهایت، توسعه و تحول یک کسب و کار خانوادگی مستمر است و این جریانی است که مداوم می‌بایستی زندگی کرد، ولی نه به صورت تکراری، بلکه از جنس تجربه که در آن پا در پله‌های بالاتری نهاده‌ایم. مشخصه واقعی یک کسب و کار خانوادگی که با موفقیت متحول شده است در توانایی آن نهفته است که از این مراحل نه تنها تغییر یافته، بلکه قوی تر، انعطاف پذیرتر و با هدفی تجدید شده برای مقابله با آینده در حال ظهور بیرون بیاید.