تاریخ انتشار:
            
                          
                        
          
        آیا ربیعی هنوز از دست روزنامهنگاران عصبانی است؟
ماجرای یک بدسلیقگی فرهنگی یا سرهنگی
در روزهایی که همه نگاهها به سمت نیویورک معطوف شده بود، شهرهای مختلف ایران به مناسبت هفته بزرگداشت هشت سال دفاع مقدس شاهد برنامههای متنوعی بودند.
                        در روزهایی که همه نگاهها به سمت نیویورک معطوف شده بود، شهرهای مختلف ایران به مناسبت هفته بزرگداشت هشت سال دفاع مقدس شاهد برنامههای متنوعی بودند. در این میان اما انتشار تصاویری از شهر حافظ و سعدی که قرار است به اصطلاح پایتخت فرهنگی کشور باشد، برای بسیاری از دلسوزان کشور عجیب و غیرقابل باور بود. عزیزان طراح برنامههای بزرگداشت جنگ تحمیلی در اقدامی کاملاً بدیع و خلاقانه! دیشها و گیرندههای ماهواره را روی آسفالت خیابان قرار داده و برای امحای آنها از حرکت یک فروند تانک بهره بردند. خدا را شکر که این نوابغ بزرگ برای هیجانآمیزتر کردن این اقدام از شلیک مستقیم تانک یا موشکهای زمین به زمین بهره نبردند. یا به طور نمونه برای اثبات قدرت و اشراف اطلاعاتی خود از چگونگی رسوخ دشمن به خانهها و تهاجم فرهنگی، به وسیله تیمهای اطلاعاتی ماهر خود منازل فریبخوردگان فرهنگی غرب را شناسایی و به کمک تکتیراندازهای مجرب فرمان امحای ابزار تهاجم فرهنگی را صادر نکردند. فارغ از سوژههای بکری که این اقدام در اختیار طنزنویسان و همچنین منتقدان نظام
قرار داد، نکاتی به نظر میرسد که نمیتوان از آن به سادگی گذر کرد. حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بارها اعلام کرد من سرهنگ نیستم من یک حقوقدانم. این حرف هرچند به دل بسیاری از مردم نشست اما بخشی از عزیزان نظامی را رنجاند. با این حال نباید از حق گذشت که همانگونه که یک فرهنگی قرار نیست کار سرهنگی کند، سرهنگها هم باید لطف کنند و فرهنگ را به اهالی فرهنگ بسپارند. عزیزان بزرگترین شعار انقلاب اسلامی پیروزی کلام، اندیشه، گل، شعر، ترانه و... بر اسلحه بود. آیا پس از گذشت 34 سال از حیات نظام جمهوری اسلامی ما باید شاهد آن باشیم که با یک بیسلیقگی به جهانیان القا کنیم که در بحث فرهنگ هم ما از تانک بهره میبریم و چنان مستاصل شدهایم که با ابزار فرهنگی رفتاری سرهنگی داریم. احتمالاً اگر به عهده این بزرگواران باشد که تا چند وقت دیگر خودنویسی که خدای نکرده علیه نظام روی کاغذ رقصیده یا کیبوردی که به نظر عزیزان مطالبی مخالف مصالح تایپ کرده را هم به خیابان آورده و در مراسمی با پهپادهای فوق پیشرفته جدید منهدم خواهند کرد. همین چند سال پیش
تصاویر حمله یگانهای ویژه ناجا برای تخریب دیشهای ماهواره تا مدتها خوراک خبری رسانههای ضدایران بود. در همه جای دنیا با آن هیبت به جنگ تروریستها و آدمرباها میرفتند، اما با بدسلیقگی بعضی از عزیزان ناجا در ایران این نیروهای ورزیده روی بام خانه شهروندان رفته و دیش ماهواره آنان را تخریب میکردند. اینها همه نشان از آن دارد که بسیاری از دلسوزان نظام در سر جای خود ننشستهاند. شاید آن عزیزی که فرمان حمله تانک به نمادهای فرهنگی داده در مخیلهاش نیز نمیگنجیده است که این اقدام چه پیامدهایی خواهد داشت. به نظر میرسد برای جلوگیری از چنین اقداماتی در آینده، در ابتدا باید به همه عزیزان گوشزد کرد که اگر به اعتقاد دوستان در جنگ نرم قرار داریم، سلاح جنگ نرم هم باید نرم باشد، نمیتوان با موشک «کرم ابریشم» به جنگ وبلاگی مثلاً به نام کرم ابریشم رفت. از همه مهمتر به نظر میرسد در برنامههای شهری به ویژه درباره برنامههای حاکمیتی باید هیاتی مشتمل بر متخصصان رسانه، مذهب، میراث فرهنگی و... نظارت داشته باشند که در آینده
شاهد چنین بدسلیقگیهایی نباشیم و احیاناً مانع تراوشات ذهنی و خلاقیتهای اینچنینی برخی از دلسوزان ناآشنا به مباحث افکار عمومی و رسانه شویم.
آیا ربیعی هنوز از دست روزنامهنگاران عصبانی است؟
پس از آنکه وزارت ارشاد قفل فروبسته خانه سینما را گشود و با روشی معقول تلاش کرد این خانه را به صاحبان اصلی آن واگذار کند. بسیاری از اصناف دیگر که در این سالها مورد بیمهری دولت قرار گرفته بودند. امیدوار شدند مامنی برای آنان نیز برپا شود. در این میان روزنامهنگاران ایرانی که در هشت سال گذشته بیش از سایر اصناف احساس بییاوری میکردند، این روزها در انتظار اقدامات عملی دولت یازدهم هستند. در همین زمینه کامبیز نوروزی عضو انجمن صنفی مطبوعات در هفته گذشته در یادداشتی در روزنامه اعتماد به این مساله پرداخت و نوشت: «چرا وقتی صحبت از انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران میشود، بعضی که البته سابقه در مخالفت با اساس انجمن دارند، به سرعت موضوع یک تشکل بزرگ و بیسابقه صنفی را که در تاریخ روزنامهنگاری ایران مشابهی ندارد، به حاشیه میکشانند. از هر بهانهای بهره میجویند تا باز نشدن دفتر انجمن را توجیه کنند. عدهای میگویند انجمن کار سیاسی میکند. سخن بی اساسی است، هیچ دلیل و برهان و مدرکی هم برای آن اقامه نمیکنند چون وجود ندارد. بعضی میگویند چرا دو سه نفر از کسانی که در این چند ساله مسوولیتی در انجمن داشتند، به خارج از کشور رفتهاند و آنجا مقیم شدهاند. اولاً مگر از همین سازمانهای بزرگ دولتی و حتی مراکز حساس به خارج نرفته یا نگریختهاند و حتی چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی و چه در ورزشکاران ملی، مگر نیستند بسیاری افراد که اصلاً تابعیت آمریکا یا یک کشور اروپایی دارند. از اینها گذشته اگر از یک سازمان و تشکیلات مثل یک انجمن صنفی، یا یک وزارتخانه یا یک بانک کسی یا کسانی به خارج از کشور رفتند، باید اصلاً آن انجمن را یا آن وزارتخانه را یا آن بانک را کلاً بست؟ ... بگذریم از اینکه آقای ربیعی، وزیر کار دولت آقای روحانی، خلاف همه انتظارهای بحق روزنامهنگاران و خلاف سمت و سویی که تا حالا آقای رئیسجمهور نشان داده است، تاکنون از تلاش برای مساعدت به بازگشایی انجمن طفره رفته و بی اعتنایی غیرقابل درکی داشته است. از آن روز مرداد ماه سال 88 که به دستور دادستان وقت تهران، دفتر انجمن پلمب شد، بیش از چهار سال میگذرد. خیلی چیزها عوض شده است. شرایط سیاسی، اجتماعی و... خصوصاً در پی انتخابات درخشان خرداد 92، خیلی چیزها در سیاست کشور رنگ و بوی دیگری گرفته است. بوی بهبودی از اوضاع کشور بیشتر از پیش به مشام میرسد. این وسط میمانند عدهای روزنامهنگار که نمیدانند... بالاخره سازمان صنفی آنها، یعنی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، یعنی جایی که میتواند دست کم مددکار آنها در کاهش انبوه مشکلات حرفهای آنها باشد، کی و چگونه بازگشایی میشود. این سخن مکرر است و امید که موجب ملال نباشد. بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، برای همگان سودمند است. چه برای نظام و چه برای روزنامهنگاران پرتلاشی که در دل این نظام و در چارچوب قوانین و مقررات جاری کشور کار میکنند...» بعضی از اعضای انجمن شاید در دل این گونه بیندیشند که جناب وزیر کار هنوز به سبب عدم رای روزنامهنگاران در آخرین انتخابات هیاتمدیره انجمن صنفی به وی، از اعضای این تشکل صنفی عصبانی است، اما با توجه به منش وی بعید به نظر میرسد که این گمان درست باشد. اگر این گمان اشتباه باشد آن وقت این پرسش مهم مطرح میشود که علت تعلل دولت برای بازگشایی این نهاد چیست؟ مگر قرار نبود که دولت مسیر را برای توانمندی شهروندان هموار کند؟ کدام راه بهتر از تقویت نهادهای صنفی برای نیل به این مهم وجود دارد؟ مطمئناً روزنامهنگاران و اعضای هیاتمدیره جدید این نهاد صنفی در ابتدا به آسیبشناسی مسیر گذشته انجمن صنفی خواهند پرداخت، تا مانع وقوع برخی اشتباهات سابق در مسیر آتی شوند. آقای روحانی، آقای آملی لاریجانی و وزیر مربوطه جامعه مطبوعات در این مدت حسن نیت خود را بارها و به ویژه در بزنگاههایی چون انتخابات 24 خرداد به اثبات رساندهاند، حال نوبت دولت و دستگاه قضایی است. اگر خانه سینما در روز ملی سینما بازگشایی شد، چه مبارک خواهد بود که انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز در هفته دوم آبانماه به مناسبت نمایشگاه مطبوعات، به عنوان هدیه نظام به این صنف بازگردانده شود.
چند نکته درباره پیامدهای سفر روحانی
در روزهای گذشته روند پیگیری پیامدهای مکالمه تلفنی حسن روحانی و اوباما در ایران با سایر کشورهای جهان و به ویژه ایالات متحده کاملاً متفاوت بود. در کشورهای دیگر به مسائل کوچک و بیاهمیتی! مانند اینکه آیا اصولاً گامی در مسیر حل و فصل مناقشات ایران و آمریکا برداشته شده است؟ آیا میتوان به چراغسبزهای دو طرف امیدوار بود؟ توافقات احتمالی چه تغییراتی را در معادلات سیاسی قدرت در منطقه رقم خواهد زد؟ وزنه دیپلماسی کدام کشور در نخستین مواجهه سنگینتر بود؟ آیا وعدههای روحانی از سوی رهبر عالی نظام مورد حمایت قرار خواهد گرفت؟ و ... مورد بحث بود، اما در ایران و به ویژه در روزنامههای اصولگرا بحث اصلی، حیاتی و مهم اینکه چه کسی اول قرار تلفن را گذاشت زیر ذرهبین قرار گرفت. واقعاً حتماً خیلی مهم است که پس از تابوشکنی بزرگی که برای همه جهان مهم بود، هنوز عزیزانی مانند جناب حسین شریعتمداری به دنبال شناخت پیشنهاددهنده ابتدایی باشند. حضرت علی روایتی دارد درباره علائم محیط سالم و منحط. ایشان تاکید میکنند در فضای منحط اصول جای خود را به فروع میدهند. فکر میکنید با این معیار سالمترین فضای رسانهای ایران و جهان متعلق به کیست؟ نکته دیگری که درباره این سفر لازم است به آن اشاره شود، انتظارات از جامعه و سیاسیون است. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات آقای روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل این نکته بود که خواهان شنیدن صدای واحدی از این کشور است. اصولاً در آمریکا هیچ وقت صدای واحدی به گوش نمیرسد، احتمالاً روحانی خواهان صدای واحد از کاخ سفید بود که به اشتباه این درخواست را از ایالات متحده مطرح کرد. در ایران نیز باید همینگونه باشد اگر تنها مانع اظهارات نهادهای غیرمسوول و قدرتمند در این زمینه شویم، همه از مردم عادی تا ائمه جماعات و جمعه باید آزادانه در نفی یا تایید این تحولات اجازه ابراز نظر داشته باشند. در این صورت مطمئن باشید رشته امور از کف مسوولان دستگاه دیپلماسی خارج نخواهد شد.
          
          آیا ربیعی هنوز از دست روزنامهنگاران عصبانی است؟
پس از آنکه وزارت ارشاد قفل فروبسته خانه سینما را گشود و با روشی معقول تلاش کرد این خانه را به صاحبان اصلی آن واگذار کند. بسیاری از اصناف دیگر که در این سالها مورد بیمهری دولت قرار گرفته بودند. امیدوار شدند مامنی برای آنان نیز برپا شود. در این میان روزنامهنگاران ایرانی که در هشت سال گذشته بیش از سایر اصناف احساس بییاوری میکردند، این روزها در انتظار اقدامات عملی دولت یازدهم هستند. در همین زمینه کامبیز نوروزی عضو انجمن صنفی مطبوعات در هفته گذشته در یادداشتی در روزنامه اعتماد به این مساله پرداخت و نوشت: «چرا وقتی صحبت از انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران میشود، بعضی که البته سابقه در مخالفت با اساس انجمن دارند، به سرعت موضوع یک تشکل بزرگ و بیسابقه صنفی را که در تاریخ روزنامهنگاری ایران مشابهی ندارد، به حاشیه میکشانند. از هر بهانهای بهره میجویند تا باز نشدن دفتر انجمن را توجیه کنند. عدهای میگویند انجمن کار سیاسی میکند. سخن بی اساسی است، هیچ دلیل و برهان و مدرکی هم برای آن اقامه نمیکنند چون وجود ندارد. بعضی میگویند چرا دو سه نفر از کسانی که در این چند ساله مسوولیتی در انجمن داشتند، به خارج از کشور رفتهاند و آنجا مقیم شدهاند. اولاً مگر از همین سازمانهای بزرگ دولتی و حتی مراکز حساس به خارج نرفته یا نگریختهاند و حتی چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی و چه در ورزشکاران ملی، مگر نیستند بسیاری افراد که اصلاً تابعیت آمریکا یا یک کشور اروپایی دارند. از اینها گذشته اگر از یک سازمان و تشکیلات مثل یک انجمن صنفی، یا یک وزارتخانه یا یک بانک کسی یا کسانی به خارج از کشور رفتند، باید اصلاً آن انجمن را یا آن وزارتخانه را یا آن بانک را کلاً بست؟ ... بگذریم از اینکه آقای ربیعی، وزیر کار دولت آقای روحانی، خلاف همه انتظارهای بحق روزنامهنگاران و خلاف سمت و سویی که تا حالا آقای رئیسجمهور نشان داده است، تاکنون از تلاش برای مساعدت به بازگشایی انجمن طفره رفته و بی اعتنایی غیرقابل درکی داشته است. از آن روز مرداد ماه سال 88 که به دستور دادستان وقت تهران، دفتر انجمن پلمب شد، بیش از چهار سال میگذرد. خیلی چیزها عوض شده است. شرایط سیاسی، اجتماعی و... خصوصاً در پی انتخابات درخشان خرداد 92، خیلی چیزها در سیاست کشور رنگ و بوی دیگری گرفته است. بوی بهبودی از اوضاع کشور بیشتر از پیش به مشام میرسد. این وسط میمانند عدهای روزنامهنگار که نمیدانند... بالاخره سازمان صنفی آنها، یعنی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، یعنی جایی که میتواند دست کم مددکار آنها در کاهش انبوه مشکلات حرفهای آنها باشد، کی و چگونه بازگشایی میشود. این سخن مکرر است و امید که موجب ملال نباشد. بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، برای همگان سودمند است. چه برای نظام و چه برای روزنامهنگاران پرتلاشی که در دل این نظام و در چارچوب قوانین و مقررات جاری کشور کار میکنند...» بعضی از اعضای انجمن شاید در دل این گونه بیندیشند که جناب وزیر کار هنوز به سبب عدم رای روزنامهنگاران در آخرین انتخابات هیاتمدیره انجمن صنفی به وی، از اعضای این تشکل صنفی عصبانی است، اما با توجه به منش وی بعید به نظر میرسد که این گمان درست باشد. اگر این گمان اشتباه باشد آن وقت این پرسش مهم مطرح میشود که علت تعلل دولت برای بازگشایی این نهاد چیست؟ مگر قرار نبود که دولت مسیر را برای توانمندی شهروندان هموار کند؟ کدام راه بهتر از تقویت نهادهای صنفی برای نیل به این مهم وجود دارد؟ مطمئناً روزنامهنگاران و اعضای هیاتمدیره جدید این نهاد صنفی در ابتدا به آسیبشناسی مسیر گذشته انجمن صنفی خواهند پرداخت، تا مانع وقوع برخی اشتباهات سابق در مسیر آتی شوند. آقای روحانی، آقای آملی لاریجانی و وزیر مربوطه جامعه مطبوعات در این مدت حسن نیت خود را بارها و به ویژه در بزنگاههایی چون انتخابات 24 خرداد به اثبات رساندهاند، حال نوبت دولت و دستگاه قضایی است. اگر خانه سینما در روز ملی سینما بازگشایی شد، چه مبارک خواهد بود که انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز در هفته دوم آبانماه به مناسبت نمایشگاه مطبوعات، به عنوان هدیه نظام به این صنف بازگردانده شود.
چند نکته درباره پیامدهای سفر روحانی
در روزهای گذشته روند پیگیری پیامدهای مکالمه تلفنی حسن روحانی و اوباما در ایران با سایر کشورهای جهان و به ویژه ایالات متحده کاملاً متفاوت بود. در کشورهای دیگر به مسائل کوچک و بیاهمیتی! مانند اینکه آیا اصولاً گامی در مسیر حل و فصل مناقشات ایران و آمریکا برداشته شده است؟ آیا میتوان به چراغسبزهای دو طرف امیدوار بود؟ توافقات احتمالی چه تغییراتی را در معادلات سیاسی قدرت در منطقه رقم خواهد زد؟ وزنه دیپلماسی کدام کشور در نخستین مواجهه سنگینتر بود؟ آیا وعدههای روحانی از سوی رهبر عالی نظام مورد حمایت قرار خواهد گرفت؟ و ... مورد بحث بود، اما در ایران و به ویژه در روزنامههای اصولگرا بحث اصلی، حیاتی و مهم اینکه چه کسی اول قرار تلفن را گذاشت زیر ذرهبین قرار گرفت. واقعاً حتماً خیلی مهم است که پس از تابوشکنی بزرگی که برای همه جهان مهم بود، هنوز عزیزانی مانند جناب حسین شریعتمداری به دنبال شناخت پیشنهاددهنده ابتدایی باشند. حضرت علی روایتی دارد درباره علائم محیط سالم و منحط. ایشان تاکید میکنند در فضای منحط اصول جای خود را به فروع میدهند. فکر میکنید با این معیار سالمترین فضای رسانهای ایران و جهان متعلق به کیست؟ نکته دیگری که درباره این سفر لازم است به آن اشاره شود، انتظارات از جامعه و سیاسیون است. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات آقای روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل این نکته بود که خواهان شنیدن صدای واحدی از این کشور است. اصولاً در آمریکا هیچ وقت صدای واحدی به گوش نمیرسد، احتمالاً روحانی خواهان صدای واحد از کاخ سفید بود که به اشتباه این درخواست را از ایالات متحده مطرح کرد. در ایران نیز باید همینگونه باشد اگر تنها مانع اظهارات نهادهای غیرمسوول و قدرتمند در این زمینه شویم، همه از مردم عادی تا ائمه جماعات و جمعه باید آزادانه در نفی یا تایید این تحولات اجازه ابراز نظر داشته باشند. در این صورت مطمئن باشید رشته امور از کف مسوولان دستگاه دیپلماسی خارج نخواهد شد.
 
         
                              
دیدگاه تان را بنویسید