شناسه خبر : 21967 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پیامدهای سیاسی و اقتصادی عملیات تروریستی داعش در گفت‌وگو با سعید لیلاز

خطر جنگ طبقاتی از داعش بیشتر است

سعید لیلاز می‌گوید: ترورهایی که سابقه آن را در تاریخ و به ویژه در سال‌های بعد از انقلاب داشتیم به معنای شورش یک طبقه علیه طبقه حاکم یا در واقع قیام مسلحانه علیه حاکمیت است. این عین بی‌ثباتی و تضعیف پایه‌های نظام به قصد سرنگونی است. این قبیل ترورها اثر بسیار بیشتری در حوزه اقتصادی و سیاسی دارد.

خطر جنگ طبقاتی از داعش بیشتر است

عملیات تروریستی اخیر داعش در 17 خرداد ماه، اگر چه اسفبار و غمبار بود و باعث شهید شدن 17 تن از هموطنان شد اما آیا اثرگذاری قابل اعتنایی هم بر ثبات سیاسی و اقتصادی کشور دارد؟ سعید لیلاز مدرس دانشگاه و کارشناس اقتصادی این حادثه را کم‌اثر می‌داند و معتقد است اقتصاد کشور از این محل آسیبی نمی‌بیند. او مشکلات موجود در فرآیندهای حقوقی، نظام مالکیت و دیگر زیربناهای تشکیل سرمایه و جذب سرمایه خارجی را بسیار موثرتر در فرار سرمایه و عدم تمایل ورود سرمایه خارجی به کشور می‌داند. او همچنین در مقایسه این واقعه با حوادث تروریستی دهه‌ اول انقلاب، آنها را بسیار اثرگذارتر و جدی‌تر بر نظام سیاسی و اقتصادی می‌داند چراکه به‌طور جدی پایه‌های حاکمیت را هدف گرفته بودند.

♦♦♦

فکر می‌کنید حادثه تروریستی اخیر در مجلس و مرقد مطهر امام(ره) با توجه به بی‌سابقه بودنش اثر قابل توجهی روی نظام اقتصادی یا ثبات سیاسی کشور داشته باشد؟

این اتفاق در کشور ما بسیار غیرمنتظره بود. ما هرگز انتظار وقوع چنین حادثه‌ای را نداشتیم؛ حتی هم‌اکنون هم برای من باور این حادثه سخت است. در این عملیات تروریستی تعدادی از هموطنان ما جان خودشان را از دست دادند که باعث تاسف و تاثر است. ضمن قدردانی از نیروهای امنیتی و نظامی به خاطر برقراری امنیت در برابر تروریسم بین‌الملل در تمام سال‌های گذشته که فضای کشور را کاملاً امن و ما را با چنین حوادثی بیگانه ساخته است و همچنین تقدیر از آنان برای تلاش و مجاهدت در راستای خاتمه دادن به این غائله و از جان‌گذشتگی که داشتند، سوال‌هایی در مورد این حادثه وجود دارد که باید پاسخ داده شود. به نظر من حوادث داخلی و تلاش برای ایجاد شکاف‌ در بین ملت در فضاسازی برای بروز چنین وقایعی بی‌تاثیر نیست. ما همیشه مشکلاتی داشتیم که در برابر آن می‌گفتیم در مقابل این مشکلات امنیت کامل داریم. اما اگر این امنیت را هم از دست بدهیم با وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی دیگر چه مزیتی داریم که به آن مفتخر باشیم؟ پس باید بسیار بیشتر مراقب این امنیت باشم.

همچنین از سوی خود مسوولان گفته شده است که تروریست‌ها به‌طور گروهی در مرداد‌ماه سال 1395 قصد ورود به کشور داشتند که با مقاومت نیروهای امنیتی روبه‌رو می‌شوند و ضربه سختی می‌خورند تا جایی که رئیس‌شان که فرد مشهوری در دستگاه داعش به نام ابوعایشه است به هلاکت می‌رسد اما تعدادی به داخل کشور می‌آیند و طی مدت حضورشان برای انجام عملیات برنامه‌ریزی می‌کنند. سوال این است که چرا طی این مدت دستگیر نشده‌اند. این تروریست‌ها ایرانی بودند و در موصل و رقه جنگیده‌اند به نوعی چریک لژیونر بودند.

نکته دیگری که باید در مورد این عملیات به‌طور ویژه مورد بررسی قرار گیرد این است که گروه تروریستی داعش تاکنون در عملیات‌های خود در سراسر جهان وارد مراکز امنیتی و حکومتی مهم نشده است. همه‌جا هدفش ایجاد رعب و وحشت با کشتار مردم بی‌گناه و شهروندان عادی در مراکز عمومی مانند مراکز خرید، سالن‌های سینما و تئاتر، رستوران‌ها، دفاتر نشریات و کلیساهاست. اما غیر از عراق و سوریه که استراتژی تصرف سرزمین را دارند در جایی دیگر نمی‌بینید که به مرکز پلیس، وزارتخانه یا پارلمانی حمله کرده باشد. این اولین بار است که این گروه دو مرکز مشخص را که مورد توجه امنیتی است برای انجام عملیات تروریستی انتخاب می‌کنند. اگر فردی که در مرقد مطهر امام خمینی جلیقه انتحاری خودش را منفجر کرد تصمیم گرفته بود این کار را در یک فضای بسته و شلوغ که جمعیت زیادی در رفت‌وآمد است، انجام دهد تعداد شهدا و مصدومان بسیار بیش از این می‌بود. باید این سوال مورد توجه قرار گیرد که چرا داعش در ایران استراتژی جداگانه و متفاوتی اتخاذ کرد. سوال مهم دیگر در مورد مسائل امنیتی مراکز مهمی مانند مجلس است. در هر صورت و با وجود اینکه این افراد مسلح بودند و از همان بدو ورود با شهید کردن نیروهای حفاظت وارد ساختمان مجلس شدند این سوال باقی است که آیا نباید حفاظت از این مراکز قوی‌تر و مجهزتر باشد؟ اگر این افراد، آن‌طور که گفته می‌شود راه را اشتباه نمی‌رفتند و به سمت صحن علنی حرکت می‌کردند چه اتفاقی می‌افتاد؟ با آن همه مهمات چه اتفاق ناگواری ممکن بود در داخل مجلس رخ دهد؟ من بارها گفته‌ام حاضرم کلاً از صحنه سیاسی کنار بروم و یک آجر از دیوار ایران پایین نیفتد. این ماجرا باید بسیار مورد بررسی و تدقیق قرار گیرد.

داعش مسوولیت این حمله را پذیرفته است. ممکن است تفاوت اهداف در این عملیات ضربه زدن مستقیم به نظام حاکم به‌جای ایجاد وحشت در بین مردم باشد؟

ببینید داعش در حال حاضر یک سازمان برنامه‌ریزی‌شده و متمرکز مانند القاعده نیست، یک گروه است که اتفاقاً سخت درگیر جنگ در نقاطی است که در آن استقرار دارد. عملیات‌های تروریستی که در سایر نقاط جهان رخ می‌دهد معمولاً از سوی افرادی است که خود را وفادار به داعش می‌دانند. یعنی این‌طور به نظر می‌رسد که برنامه‌ریزی برای هر عملیات نه از یک مقر مرکزی که از طرف همان افراد اما تحت پرچم داعش صورت می‌گیرد و این گروه مسوولیت‌اش را می‌پذیرد. داعش یک اصول کلی برای برهم زدن آرامش و امنیت در کشورهایی که دشمن می‌پندارد دارد و اغلب کشورهای دنیا هم از نظر داعش دشمن هستند پس هر عملیات تروریستی در هر کشوری به نفع داعش است. داعش اول  تیر می‌زند بعد دور محل اصابت سیبل می‌کشد چون به هر جا بزند همان‌جا هدف است. از این نظر می‌گویم حرکت داعش در تهران کاملاً متفاوت است. این مساله‌ای است که باید از طرف نیروهای امنیتی مورد مداقه قرار گیرد و من نمی‌توانم در این زمینه تحلیل بدهم. ضمن اینکه عملیات داعش معمولاً به همبستگی بیشتر می‌انجامد. داعش نمی‌تواند نظم حاکم کشور را برهم بریزد. داعش موفق‌ترین عملیات‌هایش را در فرانسه انجام داده است اما نه‌تنها در بی‌ثبات کردن این کشور موفق نبوده که منجر به روی کار آمدن یک دولت قوی‌تر از دولت سوسیالیست قبل هم شده است. ترس از داعش برعکس باعث اتحاد و انسجام مردم برای مقابله می‌شود.

تلاش دولت در چند سال گذشته متمرکز بر جلب اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی و البته نظام بانکی دنیا بوده و تا حدودی هم در این مسیر جلو رفته است. آیا هدف قرار دادن مراکز مهم کشور به این دلیل نبوده که ضربه بیشتری به اقتصاد ما وارد کند؟

اگر این واقعه منحصر به همین یک بار باشد، معنایی متفاوت با موقعیتی دارد که این قبیل عملیات تکرار شود. اما این واقعه به تنهایی عامل بی‌ثبات‌کننده اقتصاد یا سرمایه‌گذاری در ایران نیست. سرمایه‌گذاری در ایران به دلایل بسیار متفاوتی از ناامنی و تروریسم در ایران انجام نمی‌شود. در چهار سال دولت یازدهم در تنها حوزه‌ای که عملکرد موفقیت‌آمیز نبوده، جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی بوده است. گرچه در دنیای امروز تفکیک بین سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی تقریباً بی‌معناست. ما در جلب سرمایه اصلاً موفق نبودیم. شاید اگر به قیمت ثابت محاسبه کنیم مقدار سرمایه‌گذاری در کشور نصف میزان سال 89 یا 90 باشد. به همین دلیل عواملی که موجب فرار سرمایه از ایران یا شکل نگرفتن سرمایه در ایران می‌شوند متعدد و بسیار مقدم بر امنیت فیزیکی هستند. مشکل سرمایه‌گذار با ما بیشتر روی مساله امنیت قضایی و امنیت حقوقی است. به این دلیل است که نه سرمایه خارجی می‌آید نه سرمایه داخلی تشکیل می‌شود. سرمایه‌گذاری ما به دلیل فقدان امنیت در ثبات سیاستگذاری انجام نمی‌شود. امنیت فقط محدود به ترور و خشونت فیزیکی نیست. این یک واقعه تروریستی را می‌توان به راحتی در اقتصاد ما نادیده گرفت. این رویداد باعث کاهش جذب سرمایه نمی‌شود چون اصولاً سرمایه‌ای جذب نمی‌شود. ما هنوز در ایجاد امنیت‌های اولیه موفق نبوده‌ایم که بخواهیم حالا در مورد اثرگذاری امنیت فیزیکی صحبت کنیم. آب هنوز به این بخش از رود نرسیده‌ است که ما تصمیم بگیریم روی آن سد بزنیم یا نه. چالش ما در سرمایه‌گذاری بسیار فراتر و عمیق‌تر از مساله تروریسم است. این رویداد در این مقطع اثر تعیین‌کننده یا محسوسی روی تشکیل سرمایه در ایران ندارد. ما در حال حاضر صدها واحد صنعتی ساخته‌شده و آماده بهره‌برداری در شهرک‌های صنعتی داریم که فضا برای راه‌اندازی آنها فراهم نیست. این مساله به تروریسم مرتبط نمی‌شود.

اثرگذاری مستقیم حملات تروریستی روی اقتصاد در کشورهایی مانند فرانسه، ترکیه، مصر، آمریکا، انگلیس و‌... است که صنعت گردشگری فعالی دارند و سهم بالایی از تولید ناخالص داخلی آنها به گردشگری مربوط است. پاریس سالانه بین 60 تا 80 میلیون گردشگر جذب می‌کند. در کشور ما اگر خدای‌ناکرده یک عملیات تروریستی در حرم حضرت امام رضا‌ (ع) انجام می‌شد حتماً روی گردشگری زیارتی و اقتصاد خراسان اثر می‌گذاشت. سال گذشته کسی حاضر به ثبت‌نام برای سفر حج نبود چون بعد از حادثه منا و واقعه سقوط جرثقیل، مردم رغبت و تمایلی برای حضور در عربستان نداشتند. این حادثه روی اقتصاد عربستان اثر می‌گذارد.

اگر این ماجراها تکرار شود حتماً تحلیل متفاوت خواهد بود اما برای رویدادی که یک بار رخ داده است نمی‌توان تحلیل دقیقی ارائه کرد. ضمن اینکه جنبه‌های اصلی اقتصاد ما ربطی به این موضوع ندارد. مثلاً تولید فولاد یا نفت خام تحت تاثیر این مسائل نیست اما کشور ترکیه که سالانه چند ده میلیارد دلار فقط از محل گردشگری درآمد کسب می‌کند مطمئناً تحت تاثیر حوادث تروریستی قرار می‌گیرد. در مصر این اثرگذاری بسیار بیشتر بود تا جایی که من معتقدم یکی از عوامل سقوط دولت مرسی ناتوانی دولت او در جذب گردشگر به دلیل ناآرامی‌های داخلی بود. مصر نفت ندارد که بتواند بفروشد و اگر گردشگر نیاید اقتصاد و زندگی مردمش مختل می‌شود. برای همین مردم به یک نظامی برای رئیس‌جمهور شدن بیشتر روی خوش نشان دادند.

ما سابقه و تجربه ترورهای زیادی در تاریخ کشورمان داریم. در سال‌های قبل از انقلاب برخی ترورهای انقلابی از سوی گروه‌های مسلح انجام شد و بعد از انقلاب ما شهدای زیادی در عملیات‌های تروریستی داشتیم. آیا این وقایع روی اقتصاد کشور اثرگذار بود؟

حتماً اثرگذار بود و اثر بسیار قدرتمندی داشت. منشأ داخلی یا خارجی ترور تفاوت بسیار زیادی در اثرگذاری آن دارد. حادثه 17 خرداد اولین حادثه تروریستی با منشأ خارجی بود. از دوره کمیته مجازات مشروطه یا حتی فداییان اسماعیلیه به بعد هر حادثه تروریستی که در کشور رخ داده، منشأ داخلی داشته است. ترورهایی که سابقه آن را در تاریخ و به ویژه در سال‌های بعد از انقلاب داشتیم به معنای شورش یک طبقه علیه طبقه حاکم یا در واقع قیام مسلحانه علیه حاکمیت است. این عین بی‌ثباتی و تضعیف پایه‌های نظام به قصد سرنگونی است. این قبیل ترورها اثر بسیار بیشتری در حوزه اقتصادی و سیاسی دارد. این مساله منوط به دوره بعد از انقلاب هم نیست. برای مشاهده عینی اثرات آن می‌توانید به سال‌های 1352 تا 1354 برگردید که گروه‌های چریکی فعالیت‌های مسلحانه را در دستور کار قرار دادند. در همین ایام می‌بینید که بلافاصله سرمایه‌ها از کشور خارج می‌شود. محله ایرانی‌ها در لس‌آنجلس در همان سال‌ها شکل گرفت چون موج فرار سرمایه رخ داد. فعالیت‌های داعش در برابر آن فعالیت‌های سازمان‌یافته هیچ است.

در زمان نگارش رساله دکترای خودم نسبت به این مساله توجه و مطالعه زیادی داشتم. به عنوان نمونه به ابوالحسن ابتهاج که بسیار مرد باهوش و آینده‌نگری بود اشاره می‌کنم که در سال‌های 1354 و 1355 تمام ثروتش را نقد کرد و از ایران رفت. ابتهاج در آن زمان برای گرفتن پاسپورت به مشکل برمی‌خورد و به اسدالله علم مراجعه می‌کند که او هم می‌گوید باید به دیدن شاه برود. بعد از یک ملاقات با شاه، پاسپورتش آماده می‌شود. ابتهاج تمام سهام خود در بانک ایرانیان را می‌فروشد و از ایران خارج می‌شود. تمام سرمایه‌دارها، کارآفرینان، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی احساس خطر کرده بودند و متوجه شده بودند که یک بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی در راه است. زمانی که انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیر ماه 1360 رخ می‌دهد گروه ترورکننده مشخصاً پایه‌های نظام را هدف گرفته است. بحث سرنگونی نظام مطرح است. در نتیجه تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و‌... کشور تحت تاثیر قرار می‌گیرد. در حالی که عملیات داعش نظم سیاسی را نمی‌تواند برهم بزند و بیشتر به استحکامش می‌انجامد. در نهایت یک شوک روانی در جامعه ایجاد می‌کند و اثری کوتاه‌مدت روی رفتار مردم دارد.

پس معتقدید مشکلات اقتصادی ما به‌ویژه در حوزه تشکیل و جذب سرمایه از طرف این عملیات تروریستی تهدید نمی‌شود و مشکلات مهم‌تری دارد؟

مشکلات ما در مورد تشکیل سرمایه و جذب سرمایه‌گذاری خارجی بسیار جدی‌تر و بدوی‌تر از این مساله است. باید مفهوم امنیت برای سرمایه‌گذاری در ایران را بسیار گسترش بدهید و به امنیت حقوقی، امنیت در ثبات سیاستگذاری و قانونگذاری و امنیت در مالکیت خصوصی توجه کنید که به عنوان پایه‌های اصلی امنیت سرمایه مطرح هستند. مصادره اموال عامل تهدیدکننده خطرناک‌تری برای سرمایه است تا عملیات داعش. با این فرآیندهایی که ما داریم اصلاً جریان سرمایه به سمت کشور ما نمی‌آید. حتی سرمایه در داخل کشور نیز شکل نمی‌گیرد چون ساختار به‌گونه‌ای است که علاقه‌ای به نمود ثروت وجود ندارد. یعنی به روشنی این پیام به سرمایه‌دار داده می‌شود که اگر سرمایه‌ای دارید باید از کشور خارج کنید. یعنی  سرمایه‌دارهای ما برای داشتن خانه‌های مجلل یا داشتن خودروهای لوکس باید به کشورهای همسایه بروند. هر زمان افراد ذی‌نفوذ و صاحب قدرت درگیر رقابت یا دچار مشکل می‌شوند مساله اختلاف و جنگ طبقاتی راه می‌اندازند. مثلاً همین مساله 4 درصد و 96 درصد که آقای قالیباف در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری به راه انداخت. این تفکر برای تشکیل سرمایه در کشور بسیار بسیار مخرب‌تر از داعش است. این تفکر یک میلیون بار بیش از هر خطر حمله داعشی امنیت سرمایه‌گذاری را خدشه‌دار می‌کند. یک پیام روشن به مردم می‌دهد که اگر می‌خواهید ثروتمند شوید بشوید اما آثار آن نباید دیده شود، سرمایه‌تان را بیرون هزینه کنید. برای گرفتن صندلی ریاست‌جمهوری جنگ فقر و غنا راه می‌اندازند که فراری‌دهنده هر جور سرمایه‌گذاری است. یک مثال روشن از درک بالای مردم بزنم. شما اگر احیاناً اعتراضات سپرده‌گذاران را در مقابل موسسات مالی و اعتباری ورشکسته دیده باشید می‌بینید که شعار می‌دهند داعشی داعشی. یعنی آنها می‌دانند خطر بی‌ثباتی در نظام مالی بدتر از داعش است. من خطر پوپولیسمی که می‌کوشد کشور را دوقطبی کند عامل قوی‌تر و مهم‌تری در فرار سرمایه از کشور می‌دانم.

من برای روشن شدن موضوع یک مثال دیگر می‌زنم. سال 1391 و در جریان شوک ارزی، بانک مرکزی طی بخشنامه‌ای اعلام کرد هر کسی که در نظام بانکی سپرده ارزی دارد، نمی‌تواند ارز بگیرد و می‌تواند معادل ریالی آن را آن هم به قیمت دولتی دریافت کند. دقت کنید! یک شهروند به بانک دولتی در این کشور دلار یا یورو تحویل داده و حساب باز کرده است. حالا که برای دریافت آنچه به امانت سپرده مراجعه می‌کند به او ارز نمی‌دهند و معادل ریالی با قیمت دولتی پرداخت می‌کنند. همین یک اقدام بانک مرکزی کافی است تا دو سده احدی به نظام بانکی ایران اعتماد نکند. عملیات داعش در کنار این اقدام واقعاً ترقه‌بازی است. این اقدامات نه منطبق بر عقلانیت است و نه حقانیت. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها