شناسه خبر : 34207 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جهان ناآرام نفت

منوچهر تکین از پیامدهای افت تاریخی قیمت طلای سیاه می‌گوید

کارشناس ارشد حوزه نفت و گاز، منوچهر تکین، از شرایط آشفته دنیای نفت سخن گفت و به تحلیل پیامدهای این پدیده شگفت‌انگیز از منظری واقع‌گرایانه پرداخت. در این ایام که افت بی‌سابقه قیمت نفت، بر نگرانی‌ها از شرایط دشوار اقتصادی که پیش از آن با شیوع ویروس کرونا بر آینده ساکنان زمین سایه افکنده بود، افزوده است، به نظر می‌رسد چشم‌انداز روشنی از بازار و اقتصاد پیش رو وجود ندارد.

جهان ناآرام نفت

کارشناس ارشد حوزه نفت و گاز، منوچهر تکین، از شرایط آشفته دنیای نفت سخن گفت و به تحلیل پیامدهای این پدیده شگفت‌انگیز از منظری واقع‌گرایانه پرداخت. در این ایام که افت بی‌سابقه قیمت نفت، بر نگرانی‌ها از شرایط دشوار اقتصادی که پیش از آن با شیوع ویروس کرونا بر آینده ساکنان زمین سایه افکنده بود، افزوده است، به نظر می‌رسد چشم‌انداز روشنی از بازار و اقتصاد پیش رو وجود ندارد. با وجود این منوچهر تکین با استناد به تجربیات تاریخی بازار نفت با لحنی آرام از گذرا بودن این دوران همچون گذشته سخن می‌گوید و معتقد است همکاری میان دولت‌ها و درس فراگرفتن از تجربیاتشان، راه روشن را به بازیگران این عرضه نشان خواهد داد و از آنجا که پیش از این تجربیات موفقی در کنترل قیمت نفت وجود داشته، رسیدن به قیمتی پایدارتر در آینده، هدفی قابل دسترس است.

♦♦♦

  نفت چگونه به کمترین سطح قیمتی در طول تاریخ رسید؟

قیمت نفت وابستگی مستقیمی به عرضه و تقاضا در بازار جهانی دارد و با وجود آنکه بسیاری معتقد به سیاسی بودن عامل نوسانات قیمت نفت هستند اما اصلی‌ترین عامل تعیین قیمت آن، عرضه و تقاضا در بازار آزاد جهانی است. زمانی که عرضه و تقاضا در این بازار ثابت باشد، قیمت نیز نوسان و تلاطم ندارد. در خصوص بازار نفت به شکل ویژه، عرضه کالا فرآیندی زمان‌بر و پرهزینه است و به‌تبع آن نوسانات در آن به کندی انجام می‌شود. عملیات اکتشاف، توسعه میادین نفت، ساخت و نصب و راه‌اندازی دستگاه‌ها و تاسیسات تولید و صادرات نفت چندین سال طول می‌کشد در حالی که نوسانات تقاضا سرعت بیشتری داشته و وابسته به فعالیت اقتصادی در جهان است. رکود و رونق در فعالیت‌های اقتصادی مصرف‌کنندگان نفت به‌طور مستقیم در میزان تقاضا اثرگذار است، در نتیجه قیمت نفت همواره به دلیل عدم توازن عرضه و تقاضا دستخوش تغییرات است و تجارب تاریخی نیز بر این گزاره مهر تایید می‌زند، به‌طور مثال در سال‌های 1997 و 1998 اقتصاد کشورهای بزرگ شرق آسیا دچار رکود شد و در نتیجه تقاضا برای نفت و بهای نفت کاهش یافت. در مورد شرایط اخیر بازار نفت می‌توان گفت به‌طور تقریبی از چهار یا پنج سال پیش جهان با عرضه بالای نفت روبه‌رو بوده که سهم قابل توجهی از این عرضه مربوط به تولید نفت شیل ایالات متحده بوده است که به‌طور تقریبی روزانه به بیش از شش میلیون بشکه رسیده است و این خود تحول بزرگی در بازار نفت ایجاد کرده است. بالا رفتن تولید داخلی، به‌تدریج از واردات نفت آمریکا کاست و در پاییز سال گذشته صادرات نفت آمریکا بیش از وارداتش شده بود. افزوده شدن عرضه نفت در دنیا مخصوصاً نفت شیل به بازار آمریکا و پس از آن به بازار جهانی، اوپک را بر آن داشت تا در اواخر سال میلادی ۲۰۱۴ سعی کند برای دفاع از قیمت نفت از تولید خود بکاهد و آن را برای اعضای خود سهمیه‌بندی کند. ولی زیادی عرضه به میزانی بود که اوپک مجبور می‌شد تولید نفتش را بیش از حد معقول کم کند. از این‌رو از کشورهای غیراوپک درخواست همکاری کرد تا متفق‌القول بتوانند قیمت را حدود 60 تا ۷۰ دلار نگه دارند. ولی مذاکرات با این کشورها (که مهم‌ترینشان روسیه بود) دو سال به طول انجامید و نهایتاً در سال 2017 عملی شد. با همه این احوال از ماه دسامبر 2019 با شیوع ویروس کرونا در مقیاس جهانی و اعمال قرنطینه و محدودیت برای فعالیت‌های صنعتی، حمل‌ونقل و تجارت و...، عامل تاثیرگذار دیگری بر معادلات پیچیده بازار نفت افزوده شد. با اعمال این محدودیت‌ها، تقاضا برای انرژی از اوایل زمستان کاهش یافت و بازاری که پیش از آن روزانه قریب به صد میلیون بشکه در روز مصرف داشت، بنا به گزارش‌های منتشرشده از سازمان‌های انرژی در جهان، حدود 25 تا 30 میلیون از نفت مصرفی خود کاسته است که رقم قابل توجهی است. در نتیجه عامل اصلی افت قیمت نفت، کم شدن ناگهانی تقاضای نفت در دنیاست. از سوی دیگر کاهش عرضه نفت به سادگی عملیاتی نمی‌شود چون هیچ تولیدکننده‌ای حاضر نمی‌شود به تنهایی از تولید نفت خود بکاهد مگر توافق دسته‌جمعی تولیدکنندگان همه با هم باشد. در نتیجه کاهش تولید به سادگی امکان‌پذیر نیست. در ماه مارس نیز رایزنی‌های بسیاری برای کاهش تولید صورت گرفت که نافرجامی آن جلسات، همکاری‌های اوپک و غیراوپکی‌ها را بی‌معنا و به سوی فعالیت آزاد کشورها در بازار نفت سوق داد. در همین هنگام عربستان سعودی اعلام کرد که به مشتریان خود در ماه آوریل، تخفیف خواهد داد و بر تولید نفت خود افزوده و آن را به بالاتر از 12 میلیون بشکه در روز خواهد رساند. به‌تبع این اقدام، شرایط مازاد عرضه دشوارتر و موقعیت بازار نابسامان‌تر شد.

  چرا کشورهای عضو اوپک و غیراوپک نتوانستند کاری برای نجات قیمت نفت انجام دهند و در این عرصه ناموفق ظاهر شدند؟

بنا به یک منطق طبیعی، هیچ کشوری مایل نیست که از تولیدات خود بکاهد، با وجود آنکه تجربه نشان داده است که برای ممانعت از سقوط نفت بایستی کشورها از تولیدات خود بکاهند. حتی وزرای نفت اوپک وقتی به پایتخت کشورهای خود بازمی‌گردند، با انتقاد برای کاهش تولید در جراید و نیز در دستگاه حکمرانی روبه‌رو می‌شوند و تفهیم ضرورت کاهش تولید همواره مساله‌ای دشوار برای کشورها بوده است. به‌طور مثال در ایران نیز تعدادی از کارشناسان همواره بر عضویت ایران در اوپک نقد داشته‌اند و آن را غیرضروری می‌دانند، چراکه آن را ابزار فشاری برای کاهش تولید نفت کشور می‌دانند و این ایده طرفداران خاص خود را در سایر کشورها نیز دارد. زمانی که بحث بر سر کاهش نفت در ارقام کلان و در ابعاد میلیونی مطرح می‌شود؛ کشورها با فشار زیادی برای مقاومت برای کاهش روبه‌رو هستند. در اجلاس ماه مارس در وین مذاکرات بر سر کاهش تولید به میزان حدود 5 /2 میلیون بشکه مطرح شد در حالی که در سال‌های پیش از آن رایزنی‌ها برای کاهش حدود نیم یا یک میلیون بشکه‌ای نفت بود. در میان تلاش‌ها برای کاهش تولید نفت، روسیه سیاست احتیاط بیشتر را اتخاذ کرد و منتظر واکنش‌های بازار به تحولات بود و وزیر نفت روسیه، بنا به ادعای رسانه‌ها، معتقد به صرف زمان بیشتر برای آنالیز دقیق‌تر بازار در روزهای آتی و تحولات ناشی از محدودیت‌های اعمالی ویروس کرونا در جهان بود. از سوی دیگر عربستان سعودی معتقد به اقدام فوری برای کاهش تولید نفت بود. در این شرایط طبیعی است که توافقی میان طرفین صورت نگیرد گرچه نمی‌توان به شکل قطعی از این عدم توافق، به اسم اختلافات میان بن سلمان و پوتین نام برد. به‌طور مشابه در سال 2014 که جهان شاهد افت قیمت نفت بود و قیمت 115دلاری نفت در ژوئن به حدود 40 دلار در ماه نوامبر رسید، اوپک از روسیه و سایر کشورهای تولیدکننده نفت درخواست همکاری برای حفظ قیمت نفت کرد. در نشست وینِ اوپک در نوامبر همان سال، وزرای نفت ونزوئلا، عربستان و روسیه مذاکراتی را برای کاهش تولید پیش می‌بردند که در آن زمان نیز اکساندر نواک، وزیر نفت روسیه بار مسوولیت قیمت را بر دوش اعضای اوپک انداخت و حاضر به کاهش تولید نفت روسیه نشد. در واکنش به اقدام روسیه، اوپک نیز از تولید خود نکاست و بازار نفت ارقامی چون 10 و 20 دلار را به خود دید. دو سال زمان برد که کشورهای غیراوپک به رهبری روسیه و اوپک به رهبری عربستان کارشناسان خود را به دور میز بنشانند و گفت‌وگوها را از سر گیرند و از منظر سیاسی، سران و رهبران کشورها خود را در این موضوع دخیل کنند و شاهد مذاکرات میان رئیس‌جمهور ایران، حسن روحانی و پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از یک‌سو و از سوی دیگر میان پوتین و ولیعهد عربستان سعودی باشند. در پی این گفت‌وگوها، تولید هماهنگ، سهم کشورها مشخص و سهمیه‌بندی شد و به مدت سه سال این برنامه با موفقیت به پیش رفت. روش عاقلانه آن بود که این رویه در ماه‌های بعدی و به ویژه از ماه آوریل استمرار پیدا می‌کرد و توافقات جدید را رقم می‌زدند اما به دلیل آنکه رقمی که بایستی در این دور از مذاکرات از تولید نفت کم می‌شد، بسیار زیاد و قابل توجه بود، به سرانجامی در نشست وین ماه مارس منجر نشد.

  تبعات این افت ناگهانی قیمت برای کشورهای صادرکننده نفت چیست و چه گرفتاری‌هایی را برای آنان ایجاد خواهد کرد؟

پرواضح است که کشورهایی که درآمد آنان وابسته به نفت است از این واقعه بسیار متاثر خواهند شد. با وجود این حتی ایران که سبد درآمدی متنوع‌تری دارد نیز به شدت در برابر این رویداد آسیب‌پذیر است. این شرایط برای کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج‌فارس همچون امارات متحده عربی، عربستان سعودی و کویت که وابستگی شدیدی به نفت دارند، دشوارتر است. ضمن آنکه تمامی اعضای اوپک، کشورهای غنی و ثروتمند نیستند؛ کشورهایی چون نیجریه، آنگولا، اکوادور، ونزوئلا و لیبی، کشورهایی با جمعیت زیاد، فقر گسترده، بحران‌های سیاسی، سطح زندگی پایین و اقتصادی وابسته به درآمد نفت از این افت قیمت متضرر خواهند شد. با کاهش درآمد ارزی این کشورها مدیریت اقتصادی مملکت بسیار سخت و دشوار خواهد شد. این مساله امری گریزناپذیر برای تمامی کشورهاست و می‌توان با بررسی بودجه کشورهای مختلف درباره تبعات اقتصادی و سیاسی افت قیمت بر آن کشور و برنامه‌های آن بحث کرد و میزان بحران را سنجید.

  برخی معتقدند ایران تاثیر چندانی از افت قیمت نفت نمی‌بیند چراکه نفت قابل توجهی نمی‌فروشد، این ایده چقدر با واقعیت منطبق است؟

تا حدودی می‌شود با این گزاره موافق بود اما نه صد درصد. بعد از برجام میزان صادرات نفت ایران به دو و نیم میلیون بشکه در روز رسیده بود که با اعمال تحریم‌های ایالات متحده روز به‌روز از میزان صادرات نفت کاسته شد و در حال حاضر اطلاعات دقیقی درباره میزان صادرات نفت ایران در دسترس نیست. گرچه برخی کشورها همچون هند در ابتدای اعمال محدودیت‌های ایالات متحده نسبت به واکنش وزارت خزانه‌داری آمریکا بی‌توجه بودند اما رفته‌رفته غالب کشورها حتی چین از واردات نفت خود از ایران خودداری کردند و صادرات نفت ایران از رونق افتاد. آمار و ارقام صادرات نفت ایران بنا به شرایط حساس تحریم و به گفته وزیر نفت ایران، محرمانه است چراکه واضحاً ایران تمایل ندارد که نام بانک‌هایی که مبادلات خود را با آنان انجام می‌دهد و کشورهایی که به صورت تهاتری به آنان نفت می‌فروشد را افشا کند. با همه این احوال برخی از منابع و رسانه‌ها از فروش نفت ایران از بازه چند صدهزار تا یک میلیون بشکه سخن می‌گویند که در هر صورت با رقم 5 /2 میلیون بشکه‌ای نفت فاصله زیادی دارد، اما این فاصله طولانی نیز نقیض نقش صادرکنندگی ایران در نفت نیست. با فرض آنکه ایران روزانه 500 هزار بشکه نفت صادر می‌کند، کاهش درآمد متوسط ایران از نرخ مرجع 55دلاری در مقایسه با نرخ مرجع 20دلاری، همچنان رقم درشتی در اقتصاد ایران خواهد بود و آسیب بزرگی است. این نکته همچنین قابل ذکر است که آسیب واردشده به ایران در دورانی که با محدودیت‌های فروش مواجه است، نسبت به دورانی که بالغ بر 5 /2 میلیون بشکه صادر می‌کرد، بی‌شک کمتر است اما قابل چشم‌پوشی نیست و برای اقتصاد ایران که در شرایط تحریم زیست می‌کند، چه‌بسا مخرب است.

  پیش از این نیز در طول تاریخ، شاهد کاهش و سقوط قیمت نفت بوده‌ایم، این رویدادها برای کشورهای صادرکننده نفت از جمله ایران، چه درس‌هایی داشته است و این کشورها چگونه می‌توانند مانع از تاثیرپذیری بیشتر اقتصادشان از این سقوط شوند؟

سال‌هاست که محافل علمی و آکادمیک بر این واقعیت تاکید می‌کنند که کشورهایی که مبنای خود را روی صادرات تک‌محصولی بنا کرده‌اند، به راه خطا می‌روند. کشورهایی که وابستگی شدید به یک محصول دارند در صورت برهم خوردن شرایط بازار، به زحمت خواهند افتاد و آسیب می‌بینند که نمونه‌های تاریخی بسیاری نیز از این واقعیت وجود دارد. به‌طور مثال بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در یک و نیم‌قرن گذشته، اقتصاد خود را زمانی بر مبنای صادرات مروارید پایه‌ریزی کرده بودند که به مرور این حرفه از بین رفت. یا به‌طور مثال کشورهایی که صادرات خود را محدود به یک کالای معدنی چون مس یا یک کالای خوراکی چون کاکائو کرده‌اند. با این همه گوش کشورها به این دانش و تجربیات بدهکار نیست و همچنان بسیاری از کشورها وابسته به صادرات تک‌محصولی هستند که این گزاره برای کشورهای دارنده منابع نفتی نیز بیشتر صدق می‌کند. ایران نیز سال‌هاست که شعار عدم تکیه بر درآمد نفتی را دنبال می‌کند و از زمان پهلوی به دنبال اجرایی کردن آن است. برنامه دولت موقت در ایران برای فروش نزدیک به چهار میلیون بشکه در ابتدای انقلاب، در دوران جنگ ایران و عراق به زیر یک میلیون بشکه در روز رسید و به‌طور متوسط در طول هشت سال جنگ، ایران روزانه دو میلیون بشکه در روز صادر کرد و به این واقعیت پی برده است که باید وابستگی خود را به نفت کم کند. متاسفانه شواهد نشان می‌دهد که این کاهش وابستگی به درآمدهای ارزی خصوصاً درآمدهای نفتی برای کشورها کار مشکلی است چراکه دولت‌ها و کابینه‌های مستقر در زمان وقت، این درآمد را دریافت و صرف مخارج و هزینه‌های جاری خود از جمله حمل‌ونقل، آموزش و پرورش و درمان می‌کنند به جای آنکه پروژه‌های بلندمدت‌تری برای جایگزینی صادرات خود برگزینند که طبیعتاً دارای نتایجی زمان‌برتر است. دولت‌ها در کوتاه‌مدت تحت فشار هستند و همواره نیاز فوری به درآمد دارند، هزینه جاری خود را از نفت موجود تامین می‌کنند و کاهش وابستگی نفتی کار آسانی نیست و ترجیح می‌دهند بار سیاسی و اقتصادی آن را به سیاستمداران پس از خود واگذار کنند.

  برندگان این افت قیمت چه کسانی خواهند بود؟

افت بهای نفت طبیعتاً برای کشورهای واردکننده نفت کمک بزرگی است مانند بیشتر کشورهای اروپایی، کشورهای شرق آسیا مانند ژاپن، استرالیا، کره، چین و نیز هندوستان و تعداد زیادی کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین. ولی از طرف دیگر سقوط شدید کنونی قیمت نفت برای اقتصاد دنیا، از جمله این کشورها اثرات منفی بسیار جدی خواهد داشت. چون با سقوط درآمدهای کشورهای صادرکننده نفت، واردات آنها هم تقلیل می‌یابد و کشورهای صنعتی بخش مهمی از صادرات خود را از دست خواهند داد. بسیاری از کشورهای نفتی حتی کالاهای اساسی خود را وارد می‌کنند و تعداد زیادی کارگر مهاجر آسیایی و آفریقایی در استخدام خود دارند. همچنین بسیاری از شرکت‌های فنی و تخصصی از اروپا و آمریکا و شرق آسیا در کشورهای نفتی قراردادهای بزرگی برای تاسیسات زیربنایی، صنعتی، بهداشتی و آموزشی و ساخت کالاهای مصرفی در دست اجرا دارند. این فعالیت‌ها همه متوقف خواهد شد. نکته مهم دیگری که باید یادآوری کرد این است که هر کدام از این کشورهای نفتی واردات چند صدمیلیونی و چند میلیارددلاری تسلیحات و خدمات نظامی از اروپا، آمریکا، ژاپن، چین، روسیه و سایر کشورها دارند که هرچند از نظر اصولی ممکن است با آن موافق نباشیم ولی واقعیت آن است که این صادرات کمک بزرگی برای اشتغال و اقتصاد کشورهای صنعتی است و این مزایا قطع شده یا تا حد زیادی تقلیل خواهد یافت. به‌طور خلاصه دنیای امروز بیش از پیش به هم وابسته و در حقیقت پیوسته است و بهای متناسب برای نفت و ثبات بازار نفت به سود همگان خواهد بود و این همان هدفی است که سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بیش از نیم‌قرن در تعقیب آن است.

دراین پرونده بخوانید ...