شناسه خبر : 24875 لینک کوتاه

سوژه سیاست

چرا اصلاحات اقتصادی در ایران از حرف به عمل نمی‌رسد؟

سال‌هاست «اقتصاد» مساله اصلی «سیاست» ایران است. اگر دو دهه قبل «توسعه سیاسی» محور بحث‌های روشنفکری بود و زمینه رای 20‌میلیونی می‌شد، حالا بیش از یک دهه است که «اقتصاد» سوژه اصلی سیاست است و رای می‌سازد؛ گاهی با نام «عدالت»، گاهی با لعاب «رفع تحریم‌ها» و گاهی با نام خود.

 هادی چاوشی: سال‌هاست «اقتصاد» مساله اصلی «سیاست» ایران است. اگر دو دهه قبل «توسعه سیاسی» محور بحث‌های روشنفکری بود و زمینه رای 20‌میلیونی می‌شد، حالا بیش از یک دهه است که «اقتصاد» سوژه اصلی سیاست است و رای می‌سازد؛ گاهی با نام «عدالت»، گاهی با لعاب «رفع تحریم‌ها» و گاهی با نام خود. با وجود این وضع اقتصادی کشور- در مقیاس کلان- اگر بدتر نشده باشد، بهتر نشده. شش ابرچالش «بیکاری»، «بحران منابع آب»، «مسائل زیست‌محیطی»، «صندوق‌های بازنشستگی»، «بودجه دولت» و «نظام بانکی» تنها بخشی از معضلات اقتصاد ایران هستند که طعم تلخ آنها زیر زبان مردم کوچه و بازار هم نشسته است.

با بزرگ‌تر شدن ابعاد مشکلات از یک‌سو و کم‌شدن درآمدهای ناشی از ثروت‌های طبیعی از سوی دیگر، در سال‌های اخیر توجهات به دانشمندان اقتصاد بیشتر شده و انتظارات از آنها بالاتر رفته است؛ انتظار معرفی راه‌‌هایی برای عبور از بحران. با وجود این هنوز هم که هنوز است به نظر می‌رسد سیاستمداران چندان به نظر اقتصاددانان توجه نمی‌کنند. بارها اتفاق افتاده که اقتصاددانان به صراحت درباره عواقب برخی سیاست‌ها هشدار داده‌اند اما سیاستمداران بی‌توجه به این هشدارها کار خود را دنبال کرده‌اند. شدت این معضل البته در دوران وفور درآمدهای نفتی بیشتر بوده است. (به خاطر بیاورید رئیس‌جمهور سابق را که می‌گفت شاید اعضای کابینه «کارشناس» باشند ولی رئیس‌جمهور «کارشناس ارشد» است و تصمیم نهایی را او باید بگیرد.1) این روزها که پولی در بساط دولت نیست، سیاستمداران گوش‌های شنواتری برای توصیه‌های اقتصاددانان دارند. با این حال حتی در زمانه عسرت هم گوش‌ها تنها تا آنجا شنوا هستند که بوی کباب سیاست بلند نشده باشد. هنوز هم وقتی پای کارهای بزرگ و اصلاحات اساسی اقتصادی به میان می‌آید، دست و دل سیاستمداران می‌لرزد. پرونده پیش‌رو، تلاشی است برای آسیب‌شناسی رابطه اقتصاددانان و سیاستمداران ایرانی تا ببینیم دلیل اینکه اصلاحات اقتصادی در این کشور شروع نمی‌شود، چیست؟ برای اینکه بدانیم نقش اقتصاددانان در تحولات اقتصادی سال‌های اخیر چه بوده، باید سیاهه‌ای از سوالات سخت را پاسخ دهیم: اصولاً آیا سیاستمداران حرف اقتصاددانان را می‌فهمند؟ آیا عمل نکردن به توصیه‌های علم اقتصاد، از ندانستن است یا از نخواستن؟ آیا آن‌گونه که برخی سیاستمداران می‌گویند، اقتصاددانان متوجه نیازهای کشور نیستند2 یا اولویت‌های سیاسی (احتمالاً کوتاه‌مدت) عامل بی‌علاقگی سیاستمداران به نظرات اقتصاددانان شده است؟ 

پی‌نوشت‌ها:
1- احتمالاً قدرت همین «کارشناسی ارشد» بود که داوود دانش‌جعفری و فرهاد رهبر را -که هر دو از اقتصاددانان نزدیک به طیف سیاسی محمود احمدی‌نژاد بودند- قبل از پایان اولین دولت او از کابینه خارج کرد.
2- محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس پیشین مجلس در گفت‌وگویی که اخیراً با «تجارت فردا» داشت، نقل می‌کرد که پرویز داوودی، معاون اول رئیس‌جمهور در دولت نهم برای تزریق پول پرقدرت حاصل از درآمدهای نفتی به اقتصاد این‌گونه استدلال می‌کرده است: «یعنی شما می‌گویید ما پول داشته باشیم اما برای مردم کار نکنیم؟ حالا که خدا این پول‌ها را رسانده، چرا کار نکنیم؟» 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها