شناسه خبر : 29835 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

افعال بی‌قاعده

پدیده بی‌دولتی چه عواقبی دارد؟

  مرضیه محمودی: زمانی که جرقه انقلاب مشروطه زده شد، در کنار درخواست تاسیس عدالتخانه و برکناری عین‌الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی، معترضان خواسته دیگری هم داشتند؛ برکناری «عسگر گاریچی»، کنترات‌چی ترابری تهران و قم! سعید حجاریان چندی قبل در گفت‌وگویی گفته بود «اول‌بار که نامه درخواست مشروطه‌خواهان را خواندم، خنده‌دار بود که در میان خواسته‌های بلندبالا، خواسته‌ای به این کوچکی از طرف مرحوم بهبهانی و طباطبایی مطرح شده بود. اما اکنون فکر می‌کنم شاید مساله خودسرها دست‌کمی از مصائب عمده کشور نداشته باشد.»

اما ماجرای عسگرگاریچی چه بود؟ عسگرگاریچی یک بنگاه مسافربری داشت و حمل‌ونقل مسافران تهران-قم بر عهده او بود. او روزی به زنی از مسافران تعرض می‌کند. پیرمردی از آن زن حمایت می‌کند اما او پیرمرد را هم کتک می‌زند و ریش او را می‌برد. این خبر که به قم رسید روحانیون خواستار برکناری او شدند اما پاسخ دربار به این خواسته سکوت بود و بی‌تفاوتی. بی‌تفاوتی دربار در برخورد با این فرد، خود به یکی از نقطه‌های آغاز انقلاب مشروطه تبدیل شد و نیروی محرکی شد برای اعتراضات؛ چراکه ضعف دولت کم از مصائب بزرگ کشور ندارد و خود بزرگ‌ترین ضعف کشور است.

آنچه در ماجرای عسگرگاریچی رخ داد را شاید بتوان یکی از مصادیق پدیده بی‌دولتی دانست. حالتی که در آن فرد و نهادی قوانین و مقررات موجود را دور می‌زند و امیدی هم نیست که دولت -در معنای عام آن- برخورد قاطعی با متخلف انجام دهد؛ زیرا یا دولت چنان تضعیف و گرفتار شده که قادر به انجام وظایف خود نیست یا گروه‌های دیگر چنان قدرت گرفته‌اند که می‌توانند دولت و قوانین آن را دور بزنند و مانع اجرای قوانین شوند. مدت‌هاست که چهره‌های مختلف از بروز پدیده بی‌دولتی در ایران گله می‌کنند. پدیده‌ای که از انقلاب مشروطه گاه و بیگاه در ایران دیده شده، وجود پدیده بی‌دولتی در ایران دلیل سیاسی دارد و بسیاری آغاز آن را به دولت هفتم و هشتم و دوپاره شدن سیاسیون به دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا ربط می‌دهند. چراکه موجب شد بخشی از قوای حاکمیتی، اقدامات بخش دیگر را خنثی کند و بخشی در مقابل بخش دیگر بایستد. اما به گواه چهره‌های مختلف اوج بی‌دولتی، در دولت نهم و دهم رخ داده است. چراکه رئیس این دولت، خود مروج بی‌قانونی بود. حالا در دولت یازدهم و دوازدهم هم گروه‌های نفوذ بسیاری از ضعف دولت و بی‌دولتی سود می‌برند.اما کیست که نداند تبعات بی‌دولتی از تبعات دولت خطاکار بیشتر است. چراکه در حالت ضعف دولت، مردم گمان می‌برند باید مانند «فرمان» و «قیصر» فیلم مسعود کیمیایی مشکلاتشان را خود حل کنند. بدون امید به قانون و مراجعه به مراجع قانونی. قیصر، از این منظر روایت جامعه بی‌دولتی است که در آن مردم امیدی به دولت ندارند و خود مجری قانون می‌شوند چراکه گمان می‌برند دولت مقتدر و کارآمدی در جامعه مستقر نیست یا برخی افراد نفوذ بیشتری دارند.

مصادیق ضعف دولت در ایران بسیار است. اما شاید مهم‌تر از مصادیق اقتصادی و سیاسی، پیامد اجتماعی بی‌دولتی است. در نبود دولت مقتدر و بی‌قانونی، هر کسی می‌تواند قانون خود را وضع کند. مهم‌ترین پیامد بی‌دولتی، عدم قطعیت و کشتن امید در جامعه است.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها