شناسه خبر : 26878 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

غزلی در نتوانستن1

چرا توان دولت در حل مشکلات اقتصادی تحلیل رفته است؟

پنج سال قبل در چنین روزهایی، حسن روحانی یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بود که با شعار «دولت تدبیر و امید» شهر به شهر می‌گشت و وعده «نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان» می‌داد.

  هادی چاوشی: پنج سال قبل در چنین روزهایی، حسن روحانی یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بود که با شعار «دولت تدبیر و امید» شهر به شهر می‌گشت و وعده «نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان» می‌داد. بیش از نیمی از مردم ایران در پنج سال گذشته دو بار به این وعده اعتماد کرده و او را به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور انتخاب کردند. در این سال‌ها روحانی و دولتش توفیقاتی داشته‌اند، اما فهرست مشکلات اقتصاد ایران که نیازمند رسیدگی فوری هستند، امروز کوتاه‌تر از سال 92 نیست؛ وضعیت ابرچالش‌های شش‌گانه آب، محیط زیست، کسری بودجه، نظام بانکی، صندوق‌های بازنشستگی و بیکاری اگر بدتر نشده باشد، بهتر نشده و دستاوردهای دولت در مهار تورم و رفع تحریم‌ها عمیقاً در خطر است. بدتر از همه اینکه امید گروه‌های بزرگی از مردم به کارآمدی و توان نهاد دولت در حل معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کمتر از همیشه است.

مسعود نیلی، دستیار اقتصادی رئیس‌جمهور معتقد است با اینکه امروز از نظر فنی این اتفاق نظر ایجاد شده است که اقتصاد به فهرست بلندبالایی از اصلاحات عمیق در زمینه‌های مختلف نیاز دارد، اعتبار دولت نزد مردم کاهش پیدا کرده است. یعنی مردم نسبت به اینکه دولت «می‌داند، می‌تواند و می‌خواهد» مشکلات را حل کند، اعتماد ندارند. او می‌گوید: «ما یک پله نسبت به سال 92 عقب‌تر هستیم. در آن زمان سرمایه اجتماعی و همگرایی مشاهده می‌شد و مساله این بود که تصمیم‌گیرنده را متقاعد کنیم که اصلاحات اقتصادی را زودتر انجام دهد، اما در حال حاضر اعتبار نهادی که باید سیاستگذاری کند، بسیار ضعیف‌تر شده است.»2 تضعیف اعتبار نهاد سیاستگذار نزد مردم، می‌تواند حاصل برداشت واقع‌بینانه آنها از عملکرد دولت باشد. نمونه‌ای که این روزها بسیار مورد توجه است، تجربه سیاستگذاری ارزی و اظهارنظرهای دولتمردان درباره آن است. بهمن‌ماه گذشته در میانه التهابات ارزی، رئیس‌جمهور در یک برنامه زنده تلویزیونی خطاب به مردم گفت «خیالشان بابت دلار راحت باشد». چند روز بعد هم سخنگوی دولت از مردم خواست «هول نزنند» چراکه «با محاسبات ما قیمت دلار زیر چهارهزار تومان است و حباب آن باید بترکد». اما کمتر از دو ماه بعد، در حالی که قیمت دلار در بازار غیررسمی حوالی شش هزار تومان نوسان می‌کرد، در «جلسه فوق‌العاده ستاد اقتصادی دولت» تصمیم گرفته شد که نرخ دلار باید 4200 تومان باشد. فارغ از اینکه ریشه افزایش قیمت ارز چه بوده و تصمیم بهینه درباره آن -در شرایط جدید سیاست خارجی- چیست، تردیدی وجود ندارد که وعده‌های عملی‌نشده دولتمردان بیش از هر چیز اعتماد مردم را نشانه می‌رود. نگرانی مهم‌تر اما این است که این بی‌اعتمادی به طور فزاینده‌ای بر توان دولت برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی اثر خواهد گذاشت. به این معنا که حتی اگر دولت سیاست‌های درستی اتخاذ کند، مردم با او همراهی نخواهند کرد و این دور باطل همین‌طور ادامه می‌یابد. آیا راهی برای شکستن این دور باطل وجود دارد؟ 

پی‌نوشت‌ها: 
1-  عنوان شعری از احمد شاملو
2-  راه بازسازی امید، میزگرد مسعود نیلی و محمدمهدی بهکیش، شماره 262 تجارت فردا

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها