شناسه خبر : 8292 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تحلیل رفتار دونالد ترامپ با کمک نظریه بازی‌

تاریخ تکرار می‌شود

دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا شد و اولین روزهای کاری‌اش را با وضع قوانین جنجالی به پایان برد. اما این تحولات در دنیای سیاسی آمریکا بی‌سابقه نیست. مطالعات نشان می‌دهد رفتارهای این رئیس‌جمهوری ۷۴ ساله آمریکایی قرابت زیادی به تصمیمات و سخنان ریچاد نیکسون، سی و هفتمین رئیس‌جمهوری آمریکا دارد. فردی که در نتیجه سیاست‌هایی که در دوره حضورش در کاخ سفید وضع کرد باعثشد تا نظریه مرد دیوانه که در زمان آیزنهاور در آمریکا مطرح شده بود دوباره زنده شود.

مونا مشهدی‌رجبی
دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا شد و اولین روزهای کاری‌اش را با وضع قوانین جنجالی به پایان برد. اما این تحولات در دنیای سیاسی آمریکا بی‌سابقه نیست. مطالعات نشان می‌دهد رفتارهای این رئیس‌جمهوری ۷۴ ساله آمریکایی قرابت زیادی به تصمیمات و سخنان ریچاد نیکسون، سی و هفتمین رئیس‌جمهوری آمریکا دارد.
فردی که در نتیجه سیاست‌هایی که در دوره حضورش در کاخ سفید وضع کرد باعث شد تا نظریه مرد دیوانه که در زمان آیزنهاور در آمریکا مطرح شده بود دوباره زنده شود.

تشابه ترامپ و نیکسون
اما در مورد تشابه او و نیکسون می‌توان مقالات و کتاب‌های زیادی تالیف کرد ولی به صورت اجمالی می‌توانیم این موارد را بیان کنیم: نیکسون تمایل داشت رفتاری از خود نشان دهد که افرادی که در یک مذاکره یا رقابت در مقابل او قرار دارند نتوانند به درستی تصمیمات او را پیش‌بینی کنند.
او هیچ‌گاه تمایل نداشت مقامات شوروی از سیاست‌های آمریکا اطمینان داشته باشند. او همیشه رفتاری غیر‌عقلایی از خود نشان می‌داد و از این رفتار برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کرد. نیکسون تنها به بیان کلمات و جملات اکتفا نمی‌کرد بلکه بارها و بارها تا مرحله عمل هم پیش رفت و زمینه را برای بی‌ثبات شدن دنیا و از بین رفتن امنیت در سطح بین‌المللی فراهم کرد.
اما عصر نیکسون به پایان رسیده است و حال فردی بر مسند قدرت در کاخ سفید نشسته است که با اصولی که امروزه با کمک نظریه بازی قابل تشریح است عمل می‌کند. حال این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که این سرمایه‌دار آمریکایی با چه ایده و فکری پا به کاخ سفید گذاشته است.
او قصد دارد این کشور بزرگ و اقتصاد صنعتی را به کدامین سمت‌وسو هدایت کند؟ آیا ترامپ قصد جدایی آمریکا از اقتصاد دنیا را دارد یا در مسیری حرکت می‌کند که دنیا بالغ بر ۴۰ سال قبل آن مسیر را پیموده بود؟ اما این یک‌سوی ماجراست. برای اینکه بتوانیم پاسخ این سوالات را به دست آوریم در ابتدا باید شناخت درستی از رفتارها و عکس‌العمل‌های این رئیس‌جمهور تازه در آمریکا داشته باشیم. فردی که با دنیای سیاست قرابتی ندارد و تاکنون به عنوان یک سرمایه‌گذار و فعال اقتصادی موفق معرفی شده بود.
واشنگتن‌پست سوال مهم ما را این‌طور بیان می‌کند: چگونه می‌توان رفتار ترامپ را تشریح کرد و دلایل آنها را درک کرد؟ آیا او این رفتارها را برای جلب نظر رای‌دهندگان آمریکایی انجام داد یا همچنان تا پایان دوره ریاست جمهوری‌اش آنها را ادامه خواهد داد؟ آیا او می‌تواند رفتارهایش را اصلاح کند؟
این روزنامه استفاده از اصول اصلی و مهم نظریه بازی را برای تشریح عملکرد ترامپ ضروری می‌داند و می‌نویسد: طبق نظریه بازی شرایطی وجود دارد که رفتار عقلایی، مبهم و دوپهلو بودن است. در مقابل در موقعیت‌های دیگر هم فرد باید عکس‌العمل صریح و البته خشن نشان دهد تا بتواند نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهد. این دو سیاست در رفتارهای ترامپ طی رقابت‌های انتخاباتی به وضوح دیده می‌شد و هنوز هم قابل مشاهده است. درک این دو نظریه می‌تواند به ما در شناخت دلیل رفتارهای ترامپ کمک کند.

سه استراتژی اصلی ترامپ
مطالعه رفتارهای اخیر ترامپ به خصوص در دوره رقابت‌های انتخاباتی نشان داد او بیشتر از رفتار مبهم و دوپهلو استفاده می‌کند که ریشه در ناآگاهی او در مورد مسائل سیاسی یا تاثیر سیاست‌هایش روی اقتصاد آمریکا و دنیا دارد و این یک خطر بزرگ برای آمریکاست. او دنیای سیاست را نمی‌شناسد و به همین دلیل عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهد که به او فرصت تغییر نظر در آینده را بدهد. این ناآگاهی می‌تواند به ترامپ کمک کند تا از مشاوران خبره و توانمند کمک بگیرد و راه درست را طی کند یا به تعبیر بسیاری از افرادی که در کاخ سفید حضور دارند زمینه‌ساز انجام کارهای کودکانه توسط او شود و تصمیماتی بگیرد که اعتراض تمامی دنیا را در پی داشته باشد.
به هر حال طبق اصول نظریه بازی، شهرت هر فرد در ادامه بازی او بسیار اهمیت دارد زیرا نشان می‌دهد که در موقعیت‌های مختلف چه عکس‌العملی نشان می‌دهد. اگر ترامپ نتواند بازی خود را تغییر دهد و شهرت خود را در دنیای سیاست اصلاح کند، بدون شک دیگر استراتژی‌هایش کارایی نخواهد داشت و حتی ممکن است سبب از بین رفتن وجهه آمریکا در عرصه بین‌المللی شود.

برای شناخت بهتر ترامپ سه مولفه مهم استراتژی‌های نظریه بازی ترامپ را که آگاهانه یا ناآگاهانه از آنها پیروی می‌کند تشریح می‌کنیم. با تعمق در این استراتژی‌ها بهتر می‌توانیم عملکرد او در کاخ سفید را تشریح کنیم.
۱- غیرقابل‌پیش‌بینی بودن یک استراتژی عقلایی است.
اگر در یک بازی شما و طرف مقابل شما منافع متضادی دارید یکی از بهترین راهکارها استفاده از استراتژی غیرقابل‌ پیش‌بینی بودن است. زیرا در این شرایط بهترین انتخاب بستگی به استراتژی‌هایی دارد که هر یک از شما برمی‌گزینید و اگر شما غیرقابل‌پیش‌بینی باشید طرف مقابل برای اینکه حداقل منفعت را بگیرد ولی شما را ترغیب به انجام کاری کند که مطلوب او، هم هست حاضر می‌شود گزینه‌ای انتخاب کند که بیشترین منفعت برای شما و منفعت اندک برای اوست.
طرف مقابل شما بین حالتی که هیچ منفعتی به دست نیاورد و حالتی که منفعت اندک به دست بیاورد انتخاب می‌کند و از نظر او هم بهترین حالت ممکن است.
از طرف دیگر زمانی که انتخاب‌های شما به هم وابسته است، هر یک از طرفین به صورت تعمدی منتظر تصمیم طرف مقابل می‌ماند تا بتواند بهترین عکس‌العمل را نشان دهد. ولی زمانی که هر یک از طرفین بازی مصمم باشد منتظر تصمیم طرف مقابل بماند و از انتخاب قبل از تصمیم طرف مقابل امتناع کند، بهترین راه‌حل آن چیزی است که در نظریه بازی پیشنهاد شده است. طبق اصول نظریه بازی باید هر یک از طرفین به گونه‌ای رفتار کنند که پیش‌بینی آن غیرممکن باشد.
در این زمان می‌توان از رفتار تصادفی استفاده کرد زیرا در زمانی که شما یک رفتار صد در‌صد تصادفی دارید، امکان پیش‌بینی این رفتار وجود ندارد.
دونالد ترامپ هم در جریان رقابت‌های انتخاباتی که منجر به پیروزی او شد از این سیاست بارها استفاده کرد. او به سوالاتی که در مورد کارکرد دولت در دوره ریاست جمهوری او بود، پاسخ مبهم داد و در مورد اینکه برای مقابله با تروریسم در دنیا از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کند یا خیر، از سیاست پاسخ‌دهی دوپهلو استفاده کرد. او پاسخ‌هایی داد که هیچ‌کس انتظارش را نداشت. هیچ‌کس انتظار نداشت او در پاسخ به استفاده از سلاح هسته‌ای برای مقابله با تروریسم به جز جواب منفی قطعی، پاسخ دیگری دریافت کند ولی ترامپ پا را فراتر گذاشت و تابویی را که در دنیا وجود داشت‌، شکست.
در واقع ترامپ تلاش کرد نشان دهد از هیچ مساله‌ای نمی‌ترسد و حاضر است برای رسیدن به اهدافش که از نظر او به نفع آمریکاست هزینه زیادی به کشورش و مردم دنیا تحمیل کند. این سیاست از طریق ایجاد ترس در دنیا کار می‌کند و می‌تواند تا اندازه‌ای زمینه را برای کاهش فعالیت‌های تروریستی فراهم کند ولی نکته مهم در این است که ترامپ فردی است که از استفاده از سلاح هسته‌ای هم نمی‌ترسد و اگر بخواهد از این سیاست هم استفاده می‌کند.
تصمیم تصادفی در یک بازی -‌که در مذاکره شامل ترک کردن میز مذاکره هم می‌شود- هم می‌تواند باعث حصول نتیجه مطلوب شود و هم می‌تواند نتیجه بازی را کاملاً به ضرر بازیکن اول تغییر دهد. ولی عدم قطعیت تصمیم بازیکن اول باعث می‌شود تا مذاکره‌کننده‌ای که به اندازه طرف اول سیاستمدار نیست عکس‌العمل عجولانه نشان دهد. ترامپ هم در رقابت‌های انتخاباتی و در روزهای اول ریاست جمهوری است از این سیاست استفاده کرده است. او با استفاده از استراتژی غیرقابل ‌پیش‌بینی بودن توانست دست بالا را در رقابت‌های انتخاباتی داشته باشد و به خود امکان تغییر نظر یا تعدیل آنها متناسب با شرایط را بدهد. غیرقابل‌ پیش‌بینی بودن نشان می‌دهد که فرد سیاست خاصی در ذهن ندارد یا با اصول کار آشنا نیست و به همین دلیل می‌توان او را به هر سمتی کشاند.
۲- کار عاقلانه این است که عاقل به نظر نرسید.
دومین درسی که از نظریه بازی می‌گیریم این است که گاهی عکس‌العمل عقلایی در موقعیت‌های مختلف این است که کاری توهین‌آمیز انجام دهیم و هزینه‌های احتمالی این کار را هم بپذیریم. در واقع شما کاری انجام می‌دهید که به نظر جامعه جهانی و افرادی که در مقابل شما هستند کار ناعاقلانه‌ای است ولی عاقل به نظر نرسیدن مانع شما نیست.
فارین پالیسی نوشت: ترامپ در تمامی مذاکره‌ها فرد بسیار سختگیری است و انعطاف‌پذیری بسیار کمی دارد و این انعطاف‌پذیری پایین برای افراد و سازمان‌هایی که قصد مذاکره با او را دارند یک عکس‌العمل قابل پیش‌بینی است. تصور کنید که او تمایل دارد در شمار زیادی از قراردادهای تجاری و اقتصادی اعلام ورشکستگی کند که این مساله برای طرف مقابل او در قراردادهای تجاری مساله نامطلوبی است ولی او مصمم است زیرا می‌داند که ادامه یک راه اشتباه اقتصادی هزینه‌های بیشتری برای او دارد. در واقع ترامپ می‌پذیرد که باید هزینه‌ای بپردازد تا از هزینه‌های بیشتر جلوگیری کند.
او این سیاست را در حوزه روابط بین‌الملل آمریکا هم استفاده می‌کند و بارها هم در این مورد صحبت کرده است. او آمریکا را در اولویت قرار داده است و برای اثبات این نظریه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند.
این سیاستی است که ریچارد نیکسون هم در دوره ریاست جمهوری خود پیاده می‌کرد و سبب شد تا نظریه مرد دیوانه در مورد عکس‌العمل‌های او در عرصه سیاست مطرح شود. در تشریح عملکرد نیکسون و نظریه مرد دیوانه می‌توان گفت: فرد خود را دیوانه نشان می‌دهد و بیان می‌کند رفتارهای غیر‌عقلایی را به راحتی انجام می‌دهد و این کار باعث می‌شود تا طرف مقابل شما در یک قرارداد یا مذاکره یا هر رابطه دیگری نسبت به شما و عکس‌العمل‌هایتان ترس داشته باشد. بازیکن روبه‌روی شما در هر بازی بر این باور است که شما هر کاری را انجام می‌دهید حتی اگر آن کار برای شما هزینه زیادی در‌بر داشته باشد. در این شرایط عکس‌العمل طرف مقابل شما در مذاکره از حالت عادی خارج می‌شود و متناسب با سیاست‌هایی می‌شود که برای فرد دیوانه مطلوبیت بیشتری دارد.
۳-اصرار ورزیدن بر یک موقعیت نامتعارف و حتی توهین‌آمیز دیگران را مجبور می‌کند تا مزایای بیشتری برای شما قائل شوند و پاسخی به شما بدهند که برایتان مطلوب‌تر است.
این استراتژی بازتاب‌دهنده یک اصل دیگر در نظریه بازی است. در برخی از بازی‌ها بهترین کار داشتن رفتاری مبهم و دوپهلو است زیرا طرف مقابل شما را وادار می‌کند عکس‌العملی صریح از خود نشان دهید.
دانشمندانی که در زمینه نظریه بازی فعالیت می‌کنند بر این باورند که سخنان ترامپ در دوره رقابت‌های انتخاباتی مبنی بر خروج میلیون‌ها مکزیکی را که به صورت غیرقانونی در آمریکا کار و زندگی می‌کنند می‌توان با این جنبه از نظریه بازی تشریح کرد زیرا انجام این کار برای دولت آمریکا بسیار سخت و حتی غیرممکن است ولی این جهت‌گیری مستبدانه و سختگیرانه باعث می‌شود تا شمار زیادی از مکزیکی‌های ساکن در آمریکا از ترس در افتادن با یک رئیس‌جمهور خشن و نادان، بار سفر را ببندند و از کشور آمریکا خارج شوند یا افراد دیگری که قصد رفتن به آمریکا از طرق غیرقانونی را دارند از انجام این کار منصرف شوند. مساله‌ای که برای دولت آمریکا و اقتصاد این کشور مطلوب است.

تحلیل رفتار ترامپ با کمک نظریه بازی
دلیل رفتار کنونی ترامپ را می‌توان با نظریه بازی به خوبی تشریح کرد. او می‌خواهد مردم را وادار به پاسخ‌دهی بکند زیرا عکس‌العمل آنها حد و حدود او را در تصمیم‌گیری‌ها مشخص می‌کند. حال ممکن است برخی پاسخ مطلوب ترامپ را با خرسندی از سیاستی که او اعلام می‌کند بدهند و برخی دیگر در نتیجه رفتار توهین‌آمیز ترامپ مجبور به عکس‌العمل منفی و خصمانه شوند و حتی رفتاری منفعلانه داشته باشند. طرفداران او بر این باورند که رفتارهای توهین‌آمیز و دوپهلوی ترامپ نشان‌دهنده قدرت بالای او و توانایی‌اش برای انجام دادن کارهای سخت است.
آنها بر این باورند ترامپ کاری که درست باشد انجام می‌دهد و به هزینه‌هایی که انجام آن کار در‌بر داشته باشد فکر نمی‌کند، زیرا او فردی نیست که باید هزینه‌ها را بپردازد. او رفتار یک سرمایه‌دار قدیمی را دارد که می‌داند در هر شرایطی می‌تواند راحت زندگی کند و حتی اگر دنیا در جنگ و درگیری غرق شود و میلیون‌ها انسان آواره شوند بازهم ترامپ و خانواده‌اش جایی برای زندگی امن و آرام و مرفه خواهند داشت.
در حقیقت ترامپ بازی جوجه ترسو را در عرصه سیاست انجام می‌دهد و هر کسی که جرات قرار گرفتن در مقابل او را داشته باشد به سختی شکست می‌دهد به همین دلیل کمتر کسی حاضر است در مقابل این مرد دیوانه عرصه سیاست بایستد.
ترامپ در جریان رقابت‌های انتخاباتی و در مقابل هیلاری کلینتون از سیاست ایجاد ترس در طرف مقابل استفاده کرد و با رفتار توهین‌آمیز و به ظاهر غیر‌عقلایی توانست بر او پیروز شود. او در اولین هفته‌ای که در کاخ سفید حضور داشت توانست بخشی از نظریه‌های مطرح‌شده در دوره رقابت‌های انتخاباتی را به صورت دستور ابلاغ کند ولی آیا می‌تواند تمامی نظریه‌های تندروی خود را عملی کند یا او از این موضع عقب می‌نشیند.

آیا او می‌تواند این مسیر را ادامه دهد
واشنگتن‌پست بر این باور است که ترامپ چاره‌ای جز عقب‌نشینی ندارد. او در ابتدا با وضع قوانینی که نشان از تندروی‌های زیاد داشت کارش را آغاز کرد و این دستورات و قوانین با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد.
حال نوبت آن فرا رسیده است که ترامپ بازی بعدی خود را آغاز کند و برای آرام کردن نسبی فضا و وارد شدن به مرحله دوم کارهایش بیان کند که بخشی از اطلاعاتی که دریافت کرده است اطلاعات نادرستی بود و او در نظر دارد تا کسب اطلاعات موثق منتظر بماند.
ضمناً او از این پس در مورد تفویض مسوولیت‌های کوچک‌تر به افرادی دیگر صحبت می‌کند و تاکید می‌کند که بررسی امور مهم‌تر را بر عهده می‌گیرد.
اما ترامپ یک نقطه ضعف بسیار بزرگ دارد. او توانایی عذرخواهی ندارد و همیشه سعی می‌کند طرف مقابل خود را در یک رقابت یا مذاکره از طریق انتساب با القاب منفی و توهین‌آمیز از میدان به در کند. این سیاست شاید برای فردی که در یک فعالیت اقتصادی کار می‌کند کارایی داشته باشد ولی برای فردی که قرار است به عنوان رئیس‌جمهور بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا فعالیت کند یک ضعف بزرگ شخصیتی محسوب می‌شود.
به هر حال طبق اصول نظریه بازی، شهرت هر فرد در ادامه بازی او بسیار اهمیت دارد زیرا نشان می‌دهد که در موقعیت‌های مختلف چه عکس‌العملی نشان می‌دهد. اگر ترامپ نتواند بازی خود را تغییر دهد و شهرت خود را در دنیای سیاست اصلاح کند، بدون شک دیگر استراتژی‌هایش کارایی نخواهد داشت و حتی ممکن است سبب از بین رفتن وجهه آمریکا در عرصه بین‌المللی شود.
به هر حال ترکیبی از رفتار مبهم و صراحت در گفتار سبب شد تا او در رقابت‌های انتخاباتی سال ۲۰۱۶ میلادی موفق شود و در سمت چهل و پنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا وارد کاخ سفید شود ولی این تنها نیمی از بازی است. اگر او بخواهد تمامی شعارهای خطرناکی را که در این ماه‌ها بیان کرده بود عملی کند، دنیایی تیره‌تر و تاریک‌تر از قبل ایجاد می‌کند، دنیایی که ترس و انفعال اصلی‌ترین ویژگی آن خواهد بود.
او باید قدرت اصلاح بازی را داشته باشد و با تغییر استراتژی‌های خود رقیب‌های بزرگ سیاسی را به دوستان تازه در این عرصه تبدیل کند و بداند که تئوری مرد دیوانه تنها و تنها باعث عقب رفتن آمریکا در تعاملات اقتصادی و سیاسی می‌شود و هیچ منفعت دیگری برای این کشور ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها