تاریخ انتشار:
جامعه ایرانی در هفتهای که گذشت
چرا قافیه را به سلطان سلیمان و ارمیا باختهایم؟
یک میلیون و ۲۵۰ هزار دانشآموز در کلاسهای ناایمن
در چند سال گذشته به ویژه پس از افزایش کیفیت فنیوحرفهای شبکههای ماهوارهای آن سوی آبها، بسیاری از خانوادههای ایرانی بخشی از وقت خود را به تماشای برنامههای این رسانهها اختصاص دادهاند
در چند سال گذشته به ویژه پس از افزایش کیفیت فنیوحرفهای شبکههای ماهوارهای آن سوی آبها، بسیاری از خانوادههای ایرانی بخشی از وقت خود را به تماشای برنامههای این رسانهها اختصاص دادهاند. این امر به ویژه با پخش سریالهای دوبلهشده که هر روز نیز کیفیت دوبله آنها بهتر شده و آرامآرام در حال تنه زدن به کیفیت دوبلههای داخلی است، ذهن بسیاری از متخصصان رسانه در ایران را به خود مشغول کرده است... با توجه به امکانات و سرمایه هنگفت صداوسیمای جمهوری اسلامی که بدون اغراق یکی از بزرگترین قطبهای رسانهای در جهان به شمار میرود، این پرسش قابل طرح است که چه عاملی سبب شده این شبکهها این قدر مورد توجه مردم قرار بگیرند. خبرآنلاین در یادداشتی با عنوان «وقتی خرم سلطان و چنار و ارمیا، نفس صداوسیما را میگیرند...» در این باره مینویسد: «...ماهواره پدیدهای است که به جای مواجهه درست با آن، سالهاست صورت مسالهاش پاک میشود. به گواه آمارهای رسمی و غیررسمی درصد بالایی از ایرانیان ماهواره دارند و برنامههای آن را میبینند. برخوردهای مختلف غلاظ و شداد و ممنوعیتهای بینتیجه هم نهتنها تاکنون هیچ تاثیری نداشته بلکه موجب
گسترش و ترویج آن هم شده است. این کار متناوباً رسیورها و دیشهای مدل بالاتر را به بازار سرازیر میکند. همان آمارها طبیعتاً نشان خواهد داد که 100 درصد آنها که ماهوارهشان جمع میشود، به فاصله یکی دو روز، به راحتی دوباره صاحب ورژن پیشرفتهتر این تجهیزات میشوند. اینها قابل انکار نیست... دیگر همه میدانند که برای مقابله با ماهواره نه پارازیت انداختن کارگر میافتد و نه برخوردهای تند پلیسی، تنها چاره اصولی این ماجرا، ارتقای کیفیت و رقابت است و بس... آنها که صورتمساله را پاک کردهاند از این غافل هستند که خدمتی بزرگتر از این نمیتوان به شبکههای ماهوارهای کرد... در میانه این همه سیاستهای غلط، سوءمدیریت، کمکاری و خواب غفلت، میلیونها نفر دارند «حریم سلطان» میبینند، با «شعر یادت نره» و «چرا که نه» همراه میشوند، «بفرمایید شام» تماشا میکنند، برای آکادمی موسیقی از تلفنهای مختلف رای میفرستند، بحثهای داغ خانوادگیشان درباره آینده رابطه مثلث یشیم، چنار، توپراک و سرگذشت یوسف و حوا و لامیا و ایزل است و حول محور تحلیل دشمنی خرم با ماهیدوران و والدهسلطان... دور میزند. هنوز بحث اول شدن ارمیا و حذف شدن امیرحسین
داغ است. برای خیلیها اخبار یعنی «۶۰ دقیقه» و خیلیها اخبار فرهنگیشان را از «شباهنگ» کسب میکنند... یکی از دوستان که اخیراً سفری به ترکیه داشت نقل میکند کودک چهارسالهاش در جزیره بیوکآدا از مادر پرسیده که؛ مامان اینجا خونه «لامیا» نیست!؟ خدا میداند ترکیه با همین سریالها به قاعده چند هزار میلیارد برای تاریخ و فرهنگ و گردشگریاش تبلیغ موثر کرده و ما هم در خلاء خوراک فرهنگی خودمان، هرچه را سریالهای ترکی -راست و دروغ- به خوردمان دادند، پذیرفتهایم. وقتی تلویزیون خودمان علاقهای به شناساندن شاهعباس و نادرشاه و کوروش و کریمخان زند ندارد، سلطانسلیمان عثمانی با کلی ضعف و تحریف، میشود مرد اول شبهای زنان و مردان و کودکان و نوجوانان ما. چرا نشود؟ واقعاً چرا که نه!؟... وقتی بخشی از تاریخ این سرزمین از کتابهای درسی حذف میشود و انگار کوروش و داریوش و خشایار و نادر هرگز وجود خارجی نداشتهاند، چرا نباید توقع داشته باشیم کودک و نوجوان ایرانی تاریخ عثمانی و سلطانسلیمان و شاهزادهمصطفی را بهتر از تاریخ پرافتخار ایران بشناسد؟ جداً جای شرمندگی است... با یک نگاه، حریم سلطان و عمر گل لاله و عشقوجزا و... را باید به
عنوان یک فرصت نگاه کرد. فرصتی برای بیدار شدن مدیران تلویزیون و ترغیب آنها برای آنکه تکانی به خود بدهند و از بیاعتنایی به نیازها و خواستهای مردم دست بردارند. این برنامهها ثابت میکنند چقدر کمکاری و سوءمدیریت در تلویزیون و البته سینمای ما بیداد میکند، که چقدر پول کلان و ارزشمند بیتالمال دارد به دلیل نابلدی و بیکفایتی در حوزه فرهنگ هرز میرود، که چقدر بیخیالی و سهلانگاری در مدیریت فرهنگی ما وجود دارد. اینها ثابت میکنند که ما چقدر نسبت به ظرفیتهای داستانی، تاریخی، فرهنگی، اسطورهای و گردشگریمان بیتوجه هستیم. در تلویزیون ما بحران خلاقیت وجود دارد؛ خلاقیت در مدیریت و خلاقیت در برنامهسازی. این برنامهها ثابت میکند چقدر خلاقیت در مدیریت و برنامهریزی و برنامهسازی در تلویزیون ما عنصری کمیاب و حتی نایاب است... متاسفانه باید اعتراف کرد در حال حاضر رقابت تنگاتنگی میان سه، چهار شبکه تلویزیونی فارسیزبان برونمرزی برای جذب مخاطب ایرانی داخل کشور در جریان است و صداوسیمای ما بیشتر در نقش یک ناظر بیآزار، بیهدف و ناامید در این بازی نقشآفرینی میکند که نیازی هم به شرکت در رقابت نمیبیند.»
۵۰ هزار کلاس ناایمن
در حالی که هنوز خاطره تلخ آتشسوزی کلاس دانشآموزان شینآبادی در یادها تازه است، این روزها اخباری منتشر میشود که نشان از آن دارد که بسیاری از خانوادههای ایرانی باید نسبت به سرنوشت فرزندان خود در کلاسهای درس نگران باشند. در هفته گذشته رسانهها از ناایمن بودن بیش از ۵۰ هزار کلاس درس در کشور خبر دادند. اگر تعداد دانشآموزان در هرکلاس را ۲۵ نفر در نظر بگیریم، باید نگران جان و سرنوشت بیش از یک میلیون و 250 هزار کودکی باشیم که قرار است در این کلاسهای ناایمن رشد کنند و به آیندهسازان این ملک بدل شوند. به گزارش روزنامه خراسان مرتضی رئیسی معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در این باره میگوید: «... با وجود ۵۰ هزار کلاس درس فرسوده و ناایمن در مقابل زلزله و نیاز به دو هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه برای تخریب و نوسازی فضاهای آموزشی ناایمن در کشور، نهتنها ۶۸ درصد از بودجه عمرانی آموزش و پرورش در سال گذشته تخصیص نیافت بلکه با کاهش ۱۶درصدی بودجه عمرانی آموزش و پرورش در لایحه بودجه 1392 روند نوسازی مدارس با مشکل مواجه میشود... عمده فضاهای آموزشی تخریبی در بافتهای فرسوده کلانشهرهای تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و ارومیه واقع شده است و ساخت آنها به ۳۰ تا ۵۰ سال قبل بازمیگردد... از دیگر مشکلات آموزش و پرورش وجود ۱۵۰ هزار کلاس درس با سیستم گرمایشی غیراستاندارد است که عمدتاً در مناطق روستایی و سردسیر واقع شده است.» این مقام مسوول بودجه مورد نیاز برای استانداردسازی سیستم گرمایشی کلاسهای فاقد سیستم گرمایشی مرکزی را هزار میلیارد تومان اعلام کرد و گفت: «با توجه به افزایش ۱۹ میلیارد تومانی بودجه وزارت آموزش و پرورش در بحث استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس در لایحه بودجه 1392، روند استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس چندین سال طول خواهد کشید. بودجه استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس از ۳۰ میلیارد تومان در سال گذشته به ۴۹ میلیارد تومان در لایحه بودجه 1392 افزایش یافته است.»
افزایش تعرفههای هتلینگ بیمارستانها
طی یک سال گذشته هر روز از حوزه درمان اخباری منتشر میشود که بیش از همه تن بیماران و خانوادههای آنان را به لرزه میاندازد. هفته پیش خبر از افزایش دوبرابری قیمت دارو بود و این هفته خبر میرسد که بیمارستانها با وجود افزایش سرسامآور تعرفه خدمات خود مجدداً خواهان افزایش بهای این خدمات هستند. تهران امروز در این باره مینویسد: «... افزایــش سهبرابری هزینههای آزمایشگاهی که چندی پیش از سوی رئیس یازدهمین کنگره کشوری ارتقای کیفیت خدمات آزمایشگاهی تشخیصی پزشکی ایران عنوان شد، شاید یکی از شفافترین اظهارنظرها درباره افزایش هزینههای درمانی در کشور باشد؛ افزایشی که بار اقتصادی ناشی از آن به طور مستقیم بر دوش بیماران و خانوادههای آنها تحمیل میشود. به گفته بهزاد پوپک در حال حاضر مردم بالغ بر ۷۰ درصد هزینههای درمانی و آزمایشی را از جیب میپردازند و نقش بیمهها در این زمینه کمرنگ است؛ از این رو با اجرای تعرفههای جدید مردم باید 90درصد هزینههای درمانی را از جیب خود بپردازند. در حالی افزایش تعرفههای بهداشت و درمان در روزهای پایانی سال گذشته اعلام شد که در همان زمان نعمتالله منوچهری از ناظران مجلس در شورای عالی بیمه گفته بود دولت تمام بودجه بخش سلامت را پرداخت نکرده است. نتیجه همه این اظهارنظرها به سخنان نایب رئیس کمیسیون بهداشتودرمان مجلس شورای اسلامی گره میخورد که میگوید: متاسفانه در طول یک سال گذشته تعرفه بخشهای مختلف بیمارستانی افزایش نگرانکنندهای پیدا کرده است؛ به طوریکه در حوزه هتلینگ تعرفههای بیمارستانهای دولتی حدود ۵۳ درصد و مراکز درمانی خصوصی حدود ۷۰ درصد افزایش یافته است. حسن تامینیلیچایی حتی فراتر رفته و گفته است که در حال حاضر درمان کوچکترین بیماریها برای مردم رنجآور و مشکل شده است؛ زیرا وقتی یک نفر دچار بیماری به نسبت سختی میشود باید برای پرداخت هزینههای بیمارستان تمام زندگی خود را بفروشد. این موضوع موجب افزایش تعداد خانوادههای زیر خط فقر میشود.
به نظر میرسد اخبار بد حوزه درمان پایانی ندارد. از قرار معلوم محصولات درمانی وارداتی از نظر کیفیت نیز با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. تهران امروز در هفته گذشته در گزارشی به یکی از این موارد پرداخته است. بنا به گزارش این روزنامه اعتراضهای بیماران تالاسمی به عدم کیفیت کیسههای وارداتی خون باعث شد تا مسوولان سه هزار کیسه خون را جمعآوری کنند. اما واکنش مسوولان به همان روال سابق، تکذیب بیکیفیت بودن کیسه و پاک کردن صورت مساله است. محمد فرانوش، معاون فنی و فناوریهای نوین سازمان انتقال خون، در حالی که کیسههای خون برای بیماران مشکل ایجاد کرده میگوید: این محصول در دورهای هشت تا ۱۰روزه در آزمایشگاه کنترل کیفی سازمان انتقال خون مورد بررسی قرار میگیرد. اگر کیسههای وارداتی خون کیفیت دارد، پس چرا جمعآوری شده است؟ آیا با این وجود میتوان به آزمایشگاههای کنترل کیفی سازمان انتقال خون اعتماد کرد؟ در این اوضاع باید دست به درگاه الهی بلند کرد و از ذات باری خواست که از میان مصیبتها و عذابهای الهی بیماری را به سوی ما نفرست چون به احتمال زیاد این عذاب مانند قرون گذشته تنها دامنگیر ما نمیشود بلکه مانند سونامی ممکن است تمام خانوادهمان را ریشهکن کند.
۵۰ هزار کلاس ناایمن
در حالی که هنوز خاطره تلخ آتشسوزی کلاس دانشآموزان شینآبادی در یادها تازه است، این روزها اخباری منتشر میشود که نشان از آن دارد که بسیاری از خانوادههای ایرانی باید نسبت به سرنوشت فرزندان خود در کلاسهای درس نگران باشند. در هفته گذشته رسانهها از ناایمن بودن بیش از ۵۰ هزار کلاس درس در کشور خبر دادند. اگر تعداد دانشآموزان در هرکلاس را ۲۵ نفر در نظر بگیریم، باید نگران جان و سرنوشت بیش از یک میلیون و 250 هزار کودکی باشیم که قرار است در این کلاسهای ناایمن رشد کنند و به آیندهسازان این ملک بدل شوند. به گزارش روزنامه خراسان مرتضی رئیسی معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در این باره میگوید: «... با وجود ۵۰ هزار کلاس درس فرسوده و ناایمن در مقابل زلزله و نیاز به دو هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه برای تخریب و نوسازی فضاهای آموزشی ناایمن در کشور، نهتنها ۶۸ درصد از بودجه عمرانی آموزش و پرورش در سال گذشته تخصیص نیافت بلکه با کاهش ۱۶درصدی بودجه عمرانی آموزش و پرورش در لایحه بودجه 1392 روند نوسازی مدارس با مشکل مواجه میشود... عمده فضاهای آموزشی تخریبی در بافتهای فرسوده کلانشهرهای تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و ارومیه واقع شده است و ساخت آنها به ۳۰ تا ۵۰ سال قبل بازمیگردد... از دیگر مشکلات آموزش و پرورش وجود ۱۵۰ هزار کلاس درس با سیستم گرمایشی غیراستاندارد است که عمدتاً در مناطق روستایی و سردسیر واقع شده است.» این مقام مسوول بودجه مورد نیاز برای استانداردسازی سیستم گرمایشی کلاسهای فاقد سیستم گرمایشی مرکزی را هزار میلیارد تومان اعلام کرد و گفت: «با توجه به افزایش ۱۹ میلیارد تومانی بودجه وزارت آموزش و پرورش در بحث استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس در لایحه بودجه 1392، روند استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس چندین سال طول خواهد کشید. بودجه استانداردسازی سیستمهای گرمایشی مدارس از ۳۰ میلیارد تومان در سال گذشته به ۴۹ میلیارد تومان در لایحه بودجه 1392 افزایش یافته است.»
افزایش تعرفههای هتلینگ بیمارستانها
طی یک سال گذشته هر روز از حوزه درمان اخباری منتشر میشود که بیش از همه تن بیماران و خانوادههای آنان را به لرزه میاندازد. هفته پیش خبر از افزایش دوبرابری قیمت دارو بود و این هفته خبر میرسد که بیمارستانها با وجود افزایش سرسامآور تعرفه خدمات خود مجدداً خواهان افزایش بهای این خدمات هستند. تهران امروز در این باره مینویسد: «... افزایــش سهبرابری هزینههای آزمایشگاهی که چندی پیش از سوی رئیس یازدهمین کنگره کشوری ارتقای کیفیت خدمات آزمایشگاهی تشخیصی پزشکی ایران عنوان شد، شاید یکی از شفافترین اظهارنظرها درباره افزایش هزینههای درمانی در کشور باشد؛ افزایشی که بار اقتصادی ناشی از آن به طور مستقیم بر دوش بیماران و خانوادههای آنها تحمیل میشود. به گفته بهزاد پوپک در حال حاضر مردم بالغ بر ۷۰ درصد هزینههای درمانی و آزمایشی را از جیب میپردازند و نقش بیمهها در این زمینه کمرنگ است؛ از این رو با اجرای تعرفههای جدید مردم باید 90درصد هزینههای درمانی را از جیب خود بپردازند. در حالی افزایش تعرفههای بهداشت و درمان در روزهای پایانی سال گذشته اعلام شد که در همان زمان نعمتالله منوچهری از ناظران مجلس در شورای عالی بیمه گفته بود دولت تمام بودجه بخش سلامت را پرداخت نکرده است. نتیجه همه این اظهارنظرها به سخنان نایب رئیس کمیسیون بهداشتودرمان مجلس شورای اسلامی گره میخورد که میگوید: متاسفانه در طول یک سال گذشته تعرفه بخشهای مختلف بیمارستانی افزایش نگرانکنندهای پیدا کرده است؛ به طوریکه در حوزه هتلینگ تعرفههای بیمارستانهای دولتی حدود ۵۳ درصد و مراکز درمانی خصوصی حدود ۷۰ درصد افزایش یافته است. حسن تامینیلیچایی حتی فراتر رفته و گفته است که در حال حاضر درمان کوچکترین بیماریها برای مردم رنجآور و مشکل شده است؛ زیرا وقتی یک نفر دچار بیماری به نسبت سختی میشود باید برای پرداخت هزینههای بیمارستان تمام زندگی خود را بفروشد. این موضوع موجب افزایش تعداد خانوادههای زیر خط فقر میشود.
به نظر میرسد اخبار بد حوزه درمان پایانی ندارد. از قرار معلوم محصولات درمانی وارداتی از نظر کیفیت نیز با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. تهران امروز در هفته گذشته در گزارشی به یکی از این موارد پرداخته است. بنا به گزارش این روزنامه اعتراضهای بیماران تالاسمی به عدم کیفیت کیسههای وارداتی خون باعث شد تا مسوولان سه هزار کیسه خون را جمعآوری کنند. اما واکنش مسوولان به همان روال سابق، تکذیب بیکیفیت بودن کیسه و پاک کردن صورت مساله است. محمد فرانوش، معاون فنی و فناوریهای نوین سازمان انتقال خون، در حالی که کیسههای خون برای بیماران مشکل ایجاد کرده میگوید: این محصول در دورهای هشت تا ۱۰روزه در آزمایشگاه کنترل کیفی سازمان انتقال خون مورد بررسی قرار میگیرد. اگر کیسههای وارداتی خون کیفیت دارد، پس چرا جمعآوری شده است؟ آیا با این وجود میتوان به آزمایشگاههای کنترل کیفی سازمان انتقال خون اعتماد کرد؟ در این اوضاع باید دست به درگاه الهی بلند کرد و از ذات باری خواست که از میان مصیبتها و عذابهای الهی بیماری را به سوی ما نفرست چون به احتمال زیاد این عذاب مانند قرون گذشته تنها دامنگیر ما نمیشود بلکه مانند سونامی ممکن است تمام خانوادهمان را ریشهکن کند.
دیدگاه تان را بنویسید