شناسه خبر : 3425 لینک کوتاه

سعید لیلاز از آثار سیاسی محقق نشدن وعده‌های برجام می‌گوید

افراط و تفریط ممنوع

محور گفت‌وگویمان با «سعید لیلاز» آثار سیاسی عدم تحقق وعده‌های برجام بود اما او از همان ابتدا، بنیاد پرسش‌ها را زیر سوال برد و چنین استدلال کرد که بزرگنمایی آثار مثبت برجام و نیز اغراق در ناموفق‌انگاری آن، هر دو به یک اندازه غیرعلمی و غیرکارشناسی است. او در این گفت و شنود، آثار اجرایی شدن برجام را برشمرد و پیش‌بینی کرد که اگر مانع سیاسی خاصی بر سر راه حسن روحانی سر برنیاورد، او پیروز بلامنازع انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ خواهد بود. او البته این توصیه را هم خطاب به دولت مطرح کرد که نباید برای مدت زیادی تنها روی موفقیت در مذاکرات تمرکز کرد و لازم است به دستاوردها نیز توجه شود.

محور گفت‌وگویمان با «سعید لیلاز» آثار سیاسی عدم تحقق وعده‌های برجام بود اما او از همان ابتدا، بنیاد پرسش‌ها را زیر سوال برد و چنین استدلال کرد که بزرگنمایی آثار مثبت برجام و نیز اغراق در ناموفق‌انگاری آن، هر دو به یک اندازه غیرعلمی و غیرکارشناسی است. او در این گفت و شنود، آثار اجرایی شدن برجام را برشمرد و پیش‌بینی کرد که اگر مانع سیاسی خاصی بر سر راه حسن روحانی سر برنیاورد، او پیروز بلامنازع انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1396 خواهد بود. او البته این توصیه را هم خطاب به دولت مطرح کرد که نباید برای مدت زیادی تنها روی موفقیت در مذاکرات تمرکز کرد و لازم است به دستاوردها نیز توجه شود.
پیش از آنکه توافق 23 تیر شکل بگیرد، حتی انجام مذاکرات نیز مخالفان بسیاری در داخل داشت. دولت اما به‌رغم این مخالفت‌ها، موفق شد با قدرت‌های غربی به توافق دست پیدا کرده و روی ثمرات حاصل از لغو تحریم‌ها حساب ویژه‌ای باز کند و البته وعده وقوع گشایش‌هایی را نیز به مردم بدهد. اما اکنون که یک سال از اجرای برجام می‌گذرد، مخالفان هجمه‌های بیشتری به دولت وارد می‌کنند که وعده‌های بسیاری محقق نشده است. ارزیابی شما از آثار سیاسی عدم تحقق وعده‌های برجام برای دولت آقای روحانی چیست؟
ناموفق‌انگاری توافق هسته‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 از دو منظر قابل بررسی است؛ نخست اینکه، به نظر می‌رسد، توافق هسته‌ای، به هر سرنوشتی که ختم می‌شد، گروهی از مخالفان سیاسی آقای روحانی که قصدشان ناموفق جلوه دادن عملکرد دولت است، باز هم ایراداتی را مطرح می‌کردند. از منظر دیگر، بخش دیگری از این مخالفت‌ها در اشتباهات محاسباتی منتقدان از پیش‌بینی کارکردهای برجام و مدت زمان تحقق نتایج آن است. پیش از آنکه توافق هسته‌ای شکل بگیرد، به کرات در یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایی که با نشریه «تجارت فردا» داشته‌ام، در مورد تبعات هرگونه اغراق درباره بیان نتایج مثبت این توافق هشدار داده بودم. در حال حاضر هم فکر می‌کنم، باید از هرگونه اغراق در مورد کم‌اثر نشان دادن و ناموفق جلوه دادن برجام پرهیز کرد. به عبارت دیگر، افزون بر اینکه اغراق در مورد نتایج مثبت برجام غیرمنطقی به نظر می‌رسد، اغراق در ناموفق‌انگاری برجام غیرکارشناسی و غیرعلمی است.

به هر حال اکنون گروهی از سیاسیون، روی عدم تحقق چشم‌اندازی که ترسیم شده بود، مانور می‌دهند؛ چشم‌اندازی که دولت هم در مورد آن تبلیغات بسیاری داشته است. آیا امروز دوره استفاده سیاسی از برجام به سر آمده است؟
من از همان روز نخست این موضوع را مورد تاکید قرار داده بودم که برجام و هرگونه توافق هسته‌ای میان ایران و قدرت‌های غربی در بهترین حالت، ممکن است وضعیت کشور را به سال 1384 بازگرداند و نه سال 1354. البته که باید این را هم اضافه کنم، اینکه تصور کنیم، وضعیت اقتصاد ایران به شرایط سال 1384 هم باز می‌گردد، بسیار خوش‌بینانه است و عملاً اتفاق نخواهد افتاد. این یک اشتباهی است که می‌تواند در استنباط از آثار توافق هسته‌ای سبب سرخوردگی شود. اشتباه دوم در شناسایی ریشه مسائل، منازعات و مشکلات کشور در حوزه اقتصاد است. از قضا من فکر می‌کنم و بارها عرض کرده‌ام که تحریم‌ها، مساله اصلی اقتصاد ما نبوده است؛ اکنون اما این گزاره بعد از یک سال و اندی به اثبات رسیده است. مساله اصلی اقتصاد ایران آن است که به مدت یک دهه روندهای تشکیل سرمایه و بهره‌وری در اقتصاد مختل شده و نیز همین مدت زمان لازم است تا ما بتوانیم این اختلال در روندها را جبران کرده و بار دیگر به کانال رشد و رونق اقتصادی بازگردیم. عارضه‌ای که به هیچ‌وجه ارتباطی با کارکرد یا عدم کارکرد برجام ندارد. در خصوص آثار توافق هسته‌ای همین بس که در حال حاضر روزانه 50 میلیون دلار درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت ایران، بیش از درآمد مدت مشابه در سال گذشته است. این دستاورد را باید به افزایش میزان صادرات کالاهای غیرنفتی و کاهش هزینه‌های صادرات و واردات نیز افزود. برآوردها نشان می‌دهد که درآمد ارزی ایران در سال 1395 به طور عمده در اثر تحقق آنچه در سند برجام وعده داده شده است، به حدود 30 تا 40 میلیارد برسد؛ در واقع، افزایش درآمدهای نفتی و غیرنفتی، کاهش هزینه‌های واردات و نیز افزایش سود ناشی از صادرات می‌تواند تا حدودی انتظارات را برآورده کند.
ایران از یک کشور منزوی که روابطش تنها محدود به کشورهای دست‌چندم بود - آن هم به شرط کمک‌های بلاعوض - اکنون تبدیل به یکی از بازیگران اصلی در سطح منطقه‌ای دنیا شده است که البته مردم این دستاورد را بسیار پاس می‌دارند.

اما یکی از دلایلی که در ماه‌های گذشته، روند تعاملات اقتصادی ایران را در سطح بین‌الملل با کندی مواجه کرده، مسائل بانکی است. به این دلیل که برجام تمامی مناقشات میان ایران و آمریکا را برطرف نکرده، گو آنکه از مذاکرات صورت‌گرفته و از این توافق نیز چنین انتظاری نمی‌رفت. چرا که اختلاف اساسی میان این دو کشور به مسائل ژئوپولتیک در مناطقی همچون خاورمیانه، خلیج فارس و آسیای مرکزی باز می‌گردد. افزون بر این هم ایران و هم آمریکا به یک دشمنی کنترل‌شده متقابل میان یکدیگر به شدت محتاجند. بنابراین میزان اختلافات میان این دو، از یک محدوده‌ای کمتر نخواهد شد. از طرف دیگر دیوار بی‌اعتمادی بین این دو کشور در اثر چهار دهه منازعات متعدد در سطوح مختلف، چنان سترگ و سخت شده که اساساً در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار حل اختلافات را داشت. به عنوان نمونه، دقیقاً 40 سال از آتش‌بس و قرارداد صلح میان دو کشور آمریکا و ویتنام می‌گذرد، حال آنکه رئیس‌جمهوری آمریکا، به تازگی به ویتنام سفر کرده است. اساساً آمریکا از منظر ژئوپولتیک به دشمنی میان چین و ویتنام نیاز داشته و اکنون تا حدودی از مواضع خود کوتاه آمده است. حال آنکه کمتر از سه سال از تشکیل دولت آقای روحانی سپری شده و طی این مدت کشور با سرعت بیش از تصور اولیه، با جهان تعامل برقرار کرده است. کافی است به تعداد ملاقات‌های مقامات سیاسی ایران با سیاستمداران کشورهای اروپایی نگاهی بیندازید و این تعداد را با سه سال قبل از آن مقایسه کنید. این مقایسه نشان می‌دهد که در واقع اتفاق ویژه‌ای رخ داده است.
از طرفی، اگرچه، شکل‌گیری توافق هسته‌ای یک‌ساله شده اما اکنون کمتر از هفت ماه از اجرایی شدن موارد توافق‌شده، سپری شده است. کارشناسان و فعالان حوزه اقتصادی به خوبی آگاهند که این مدت، زمان بسیار کوتاهی برای ثمردهی اقتصادی این رویداد است. با این وصف، من فکر می‌کنم، شکل‌گیری تفکر ناموفق‌انگاری برجام و نتایج آن، از این دو منشأ خارج نیست؛ به بیان دیگر از یک منظر، مخالفت‌های سیاسی با آقای روحانی و از منظر دیگر، سوءبرداشت و تصورات نادرست از آثار برجام و نیز ابعاد کارکرد تحریم بر اقتصاد ایران به این تفکر دامن زده است.

اما باید پذیرفت که آثار چشمگیری نظیر افزایش فروش نفت یا کاهش هزینه مبادلات شاید هنوز برای مردم عادی ملموس نباشد. یعنی ممکن است مردم عادی نظر دیگری در این مورد داشته باشند. به هر حال، همه اقتصاد نمی‌دانند و شاید بر اساس مانورهای بیش از اندازه‌ای که دولت در دستاوردهای احتمالی برجام داشت، انتظار داشتند که گشایش‌های ویژه‌تری حاصل شود. فکر می‌کنید چرا دولت تا این اندازه در گشایش‌های برجام بزرگ‌نمایی کرد؟
این مشکل دقیقاً ریشه در محاسبات اشتباه و سوءبرداشت‌هایی داشت که از آن صحبت کردم. من دوستانی در بدنه دولت داشتم که پیش از توافق، از من گله می‌کردند که چرا با این پیش‌بینی‌ها و اظهارنظرها مبنی بر عدم اغراق، یأس و ناامیدی به مردم تزریق می‌کنید. اما نظر من این بود که در نهایت مردم دستاوردهای واقعی برجام را خواهند دید و نه گشایش‌های رویایی و دور از منطق آن را. این اغراق‌ها در واقع ناشی از دعوای سیاسی دولت با مخالفان توافق بود که به عقیده من اجتناب‌ناپذیر و حتی شاید لازم هم بود. چرا که در همان گرماگرم مذاکرات، مخالفان با سنگ‌اندازی‌های گوناگون قصد تخریب سیاست‌های دولت و بی‌فایده جلوه دادن مذاکرات را داشتند. طبیعی بود دولت نیز به منظور نجات سیاسی خود و به سرانجام رساندن مسیری که در پیش گرفته بود، از ابزار سیاسی استفاده کند. آیا دولت در سه سال گذشته اصلاً دلاری داشته که با تزریق آن به بازار به کنترل ارز بپردازد؟ دولت آقای روحانی یکی از فقیرترین دولت‌های تاریخ معاصر کشور از نظر درآمدهای نفتی است. از طرفی ظرف این سه سال در حالی که متوسط رشد نقدینگی 30 درصد بوده، دولت با چه سازوکاری توانسته طی این مدت ارزش دلار را تثبیت کند؟ آیا دلیلی غیر از برجام و مذاکرات هسته‌ای می‌توان در توجیه این مکانیسم برشمرد؟ نتیجه آنکه پس از چهار سال متلاطم، اقتصاد ایران رنگ ثبات و پیش‌بینی‌پذیری به خود می‌بیند و این سبب شده که طی سه سال پیاپی، نرخ تورم مواد غذایی که بیش از نیمی از ایرانی‌ها آن را تورم کل تعریف می‌کنند، تک‌رقمی شود. همچنین طی این مدت، دولت موفق شده به طور متوسط سالانه بین چهار تا پنج درصد به قدرت خرید از دست‌رفته کارگران و کارمندان اضافه کند. افزون بر این، دولت برای اولین بار در تاریخ کشور توانسته طب را با همه مسائل و هزینه‌های پرشمار آن ملی کند. به عبارت دیگر متوسط سهم بیماران بی‌بضاعت از هزینه‌های درمانی خود، از حدود 50 درصد اکنون به زیر هشت درصد تقلیل پیدا کرده و این یک دستاورد بزرگ تلقی می‌شود. البته که شاید افکار عمومی این دستاوردها را کافی نداند، کما اینکه من هم چنین نظری دارم. چراکه سقوط آزاد قدرت خرید مردم در چهار سال منتهی به روی کار آمدن آقای روحانی آنقدر شدید بوده که باید دستاوردهایی بیش از این حاصل شود تا شرایط کشور را حتی به سال 1389 بازگردانیم. اینکه مردم بگویند که در زندگی روزمره‌شان آثار برجام احساس نمی‌شود، پذیرفتنی نیست، به این دلیل که اگر مانند سال‌های 1391 و 1392 نرخ تورم مواد غذایی به 50 درصد می‌رسید، آنگاه یک بحران اجتماعی بزرگ رخ می‌داد. یا اگر قدرت خرید مردم افزایش یا حتی بهبود پیدا نمی‌کرد، و نیز قدرت پیش‌بینی‌پذیری به اقتصاد کشور برنمی‌گشت، اکنون شاهد وضعیتی نامطلوب می‌بودیم. سوال دیگر من از منتقدان این است که در کدام دولت ایران، درآمدهای ارزی کشور در کدام دوره، ظرف کمتر از دو سال 100 میلیارد دلار کاهش پیدا کرد، در حالی که نرخ رشد اقتصادی منفی نشد؟ اصولاً چنین سابقه‌ای در اقتصاد کشور وجود ندارد. این‌گونه دستاوردها حاصل مجموعه مدیریت دولت یازدهم در سیاست داخلی، سیاست خارجی و اقتصاد بوده که برجام بخشی از آن است. این مجموعه سبب شده کشور از گلوگاه بدترین سقوط درآمدهای ارزی تاریخ خود، به سلامت عبور کند و برای اولین بار این سقوط درآمدها، به رشد منفی و لگام‌گسیختگی تورم نینجامیده است. من در عین اینکه آگاه هستم با وجود فشارهای وارده بر مردم، میزان بهبود اوضاع اقتصادی کافی نبوده، اما این ایراد به دولت وارد نیست که تلاش محسوس و کارآمدی نداشته است. ثانیاً فکر می‌کنم که مردم هم با من موافقند. چرا که در انتخابات مجالس خبرگان و شورای اسلامی دیدیم که مردم در معرض انتخاب میان آقای روحانی و مخالفان قرار گرفتند، و آرا نشان داد که آقای روحانی بزرگ‌ترین برنده این دو انتخابات بوده است.

فکر می‌کنید، مردم در مورد نتایج برجام چه ارزیابی دارند؟ آیا از روند اجرایی شدن آن و کارکردهای یک‌ساله این توافق رضایت دارند؟
من فکر می‌کنم که از قضا مردم راجع به آثار برجام اغراق نمی‌کنند اما در عین حال چنین نیز تلقی نمی‌کنند که برجام شکست خورده است. ما نمی‌توانیم بدون شواهد عینی و علمی در مورد آرای مردم قضاوت کنیم. در غیر این صورت، شرایط مانند داستان میوه‌فروش محله آقای احمدی‌نژاد خواهد شد و هرکسی باید به میوه‌فروش محل خود استناد کند. من این گزاره را قبول می‌کنم که ممکن است مردم به دلیل وخامت اوضاع و مطالبات اقتصادی که دارند، از دولت آقای روحانی عبور کنند، اما اولاً این به دلیل شدت وخامت اوضاع است، ثانیاً آقای روحانی تقصیری در بروز این وخامت ندارد؛ به تعبیری پزشک، دیر بر بالین بیمار خود حاضر شده است. یقین دارم که اگر به اعداد و ارقام و نیز شواهد عینی از آرای مردم مراجعه شود، مردم بدون اینکه به دولت آقای روحانی چک سفید امضا تحویل دهند، پله‌پله، به همراهی با او پاسخ مثبت می‌دهند. در مواردی نظیر فیش‌های حقوقی نامتعارف، مردم به تندی عکس‌العمل نشان می‌دهند، اما در مواردی که آگاهند دولت واقعاً کار می‌کند، به خصوص در شبکه‌های اجتماعی از آن حمایت می‌کنند.

آقای حجاریان اخیراً به رئیس‌جمهوری اظهار داشته که تاریخ مصرف برجام به اتمام رسیده است. با وجود این فکر می‌کنید آیا دولت همچنان می‌تواند از برجام استفاده سیاسی داشته باشد یا از آن برای جلب مشارکت سیاسی مردم استفاده کند؟
توده مردم نه در مورد برجام، بلکه در هر پدیده دیگری به آثار عینی آن پدیده روی زندگی خود می‌نگرند و فارغ از شخصیت افراد، عملکرد آنها را ارزیابی می‌کنند. شما ببینید یکی از مسائل غم‌انگیز گذشته، سقوط جایگاه ایرانیان در جامعه بین‌الملل بود که خوشبختانه تا حد بسیاری، به واسطه شکل‌گیری برجام ترمیم شده و مردم هم به خوبی از این موضع آگاه هستند. ایران از یک کشور منزوی که روابطش تنها محدود به کشورهای دست‌چندم بود- آن هم به شرط کمک‌های بلاعوض- اکنون تبدیل به یکی از بازیگران اصلی در سطح منطقه‌ای دنیا شده است که البته مردم این دستاورد را بسیار پاس می‌دارند و به نظر می‌رسد، برجام به نوعی وجهه میهن‌پرستی مردم ما را تقویت کرده است. اکنون آقای ظریف به یکی از چهره‌های محبوب ملی در میان ایرانی‌ها تبدیل شده؛ ایشان جز اینکه آبروی ملت ایران را برگردانده، چه دستاورد دیگری داشته که از چنین محبوبیتی برخوردار شده است. شاید مقصود آقای حجاریان آن است که دیگر نمی‌توان به خود مذاکرات هسته‌ای بسنده کرد و لازم است روی دستاوردهای این واقعه تمرکز شود، که عقیده دارم حرف ایشان صحیح است و نمی‌توان برای مدت زیادی تنها روی موفقیت در مذاکره حساب باز کرد.

آیا می‌توان به گشایش‌های بیشتر اقتصادی از ناحیه برجام امیدوار بود؟ با توجه به آنچه در مورد این رویداد مطرح شده است، فکر می‌کنید، برجام چه نقشی در انتخابات آینده خواهد داشت؟
ببینید آثار توافق هسته‌ای هنوز وارد حوزه اقتصاد نشده است. وقتی دولت نفت می‌فروشد، تا دو ماه زمان لازم است که پول آن به کشور وارد شود. بعد از وصول این پول توسط بانک مرکزی، این نهاد آن را در داخل اقتصاد کشور به اعتبار اسنادی برای متقاضیان واردات تبدیل می‌کند.
وقتی به اعتبار اسنادی تبدیل شد، این پول می‌تواند در اختیار دولت به عنوان مالک ریال قرار بگیرد و تازه دولت می‌تواند آن را مصرف کند. این فرآیند از آغاز شش تا هفت ماه زمان می‌برد. این گشایش از اوایل تیرماه انجام شده و اکنون انتظار متقاضیان گشایش اعتبارات اسنادی در مرکز مبادلات ارزی، به جای چند ماه، به چند روز رسیده است. پس از گشایش اعتبار اسنادی، سه تا شش ماه طول می‌کشد تا کالا یا مواد اولیه وارد کشور شود. پس از ورود به کشور، بسته به نوع کالا یک تا سه ماه زمان برای تولید کالای جدید نیاز است که ظرف دو تا سه ماه وارد بازار مصرف می‌شود. به عبارت دیگر از حدود مرداد و شهریور 1395 می‌توان انتظار داشت که دولت گشایش‌هایی در رفع تنگنای مالی خود داشته باشد. همچنین در اواخر سال جاری، کالاهای تولید‌شده وارد اقتصاد ایران شود. البته نشانه‌های رونق از هم‌اکنون نیز در اقتصاد نمود پیدا کرده است. در خصوص حل مشکل بیکاری نیز به دلیل نیاز آن به جذب سرمایه‌گذاری، می‌توان انتظار داشت که آثار جذب سرمایه نیز از سال 1397 به بعد تجلی پیدا کند. حال آنکه سرمایه خارجی کشور در بهترین سال‌ها، هیچ‌گاه بیش از چهار تا پنج میلیارد دلار نبوده است و باور ندارم که بیش از این نیز بتوانیم جذب کنیم. اما جذب سرمایه داخلی محتمل‌تر است. این پتانسیل وجود دارد که به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی، جذب سرمایه‌گذاری داخلی در حدود 400 تا 450 هزار میلیارد تومان باشد. بخش عمده‌ای از این رقم می‌تواند از سرمایه‌های بخش خصوصی جذب شود.
با توجه به نمایه‌های بانک مرکزی اکنون سطح تولیدات صنعتی کشور در سه ماه نخست سال 1395، به رکورد سال 1390 رسیده و این نشان می‌دهد که صنعت ایران از رکودی که در وهله نخست به دلیل سوء‌مدیریت و سپس ناشی از فقدان شدید منابع ارزی حادث شد، در حال خروج است. بر این اساس تا پایان امسال رشد اقتصادی در حدود چهار تا شش درصد حاصل خواهد شد، بخش مسکن در حوزه خرید و فروش رونق قابل توجهی پیدا کرده، بخش خدمات به تحرک درآمده، ارزش افزوده بخش نفت به بیش از 30 درصد خواهد رسید و من معتقدم که اقتصاد ایران با سرعتی متوسط در حال خروج از رکود است؛ ضمن اینکه به هیچ‌وجه نمی‌توان انتظار داشت که این مشکل یک‌شبه حل شود. مردم نیز به خوبی از این مساله آگاهند. چنانچه مشکلات سیاسی دیگری پیش روی آقای روحانی قرار نگیرد، ایشان قطعاً برنده بلامنازع انتخابات سال 1396 و رئیس دولت دوازدهم خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید