شناسه خبر : 20200 لینک کوتاه

بررسی وضعیت بهداشت و درمان کشور در گفت‌وگو با سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی

دلواپس بدهی‌هایمان هستم

از آقای وزیر در مورد اقدامات، برنامه‌هایش و آینده حوزه بهداشت و درمان پرسیدیم. او پس از تشریح آنچه تاکنون انجام داده و برنامه‌هایی که درصدد پیاده کردن آنهاست، صادقانه گفت: «واقعیت این است که در طول ۱۱ ماه گذشته، موفق نشدیم تغییر زیادی ایجاد کنیم.» او به صراحت در مورد بدهی‌های هنگفت به ارمغان‌رسیده از دولت قبل، عدم پرداخت حقوق و مزایای چندماهه برخی از پرسنل، نبود آمار دقیق از کارکنان بیمارستان‌ها، عدم پوشش مناسب بیمه‌ها، پارازیت، بنزین و‌… گفت و اگرچه حضور در بالاترین رده وزارت بهداشت را برای خود فرصتی غنیمت برای خدمت به مردم خواند اما تاکید داشت که این چهار سال اولین و آخرین باری است که مسوولیتی دولتی بر عهده می‌گیرد.

ندا گنجی
قرار گفت‌وگو با حسن قاضی‌زاده‌هاشمی، برای صبح روز دوم تیرماه تنظیم شده بود. به اتفاق همکارانم آقای علی شایگان (عکاس) و رضا طهماسبی، دبیر تحریریه تجارت فردا، که از قضا شباهت زیادی با آقای وزیر دارد، راهی وزارت بهداشت شدیم. این شباهت چنان بود که مسوولان دفتر وزیر، با این تصور که فرزند آقای وزیر وارد شده، به احترامش برخاستند. گرچه در نهایت در میان بهت و لبخند متوجه این شباهتِ بدون نسبت شدند. دکتر هاشمی البته معتقد بود، همکار ما بیش از آنکه شبیه او باشد، به «هری پاتر»، شخصیت اصلی کتاب‌های جی‌کی رولینگ شباهت دارد. با این مزاح او، فضای سنگینی که در ابتدای این نوع ملاقات‌ها وجود دارد تا حدودی ترک برداشت. وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کت و شلوار مرسوم کلاسیک یکرنگ بر تن نداشت. در عوض کت تک شیک و مارک‌داری پوشیده بود که معمولاً وزرا و دولتمردان به تن نمی‌کنند. قاضی‌زاده با روی گشاده به استقبال‌مان آمد و دعوت به نشستن کرد. اما صمیمیت این دیدار زمانی بیشتر شد که تصویری از جوانی خود در کنار «داوود دانش‌جعفری» که اکنون او را به عنوان مشاور عالی خود منصوب کرده، دید. این تصویر مربوط به دوران جهادگرایی او در روزهای اوج جهاد سازندگی بود که در شماره 44 تجارت فردا به چاپ رسید. از آقای وزیر در مورد اقدامات، برنامه‌هایش و آینده حوزه بهداشت و درمان پرسیدیم. او پس از تشریح آنچه تاکنون انجام داده و برنامه‌هایی که درصدد پیاده کردن آنهاست، صادقانه گفت: «واقعیت این است که در طول 11 ماه گذشته، موفق نشدیم تغییر زیادی ایجاد کنیم.» او به صراحت در مورد بدهی‌های هنگفت به ارمغان‌رسیده از دولت قبل، عدم پرداخت حقوق و مزایای چندماهه برخی از پرسنل، نبود آمار دقیق از کارکنان بیمارستان‌ها، عدم پوشش مناسب بیمه‌ها، پارازیت، بنزین و‌... گفت و اگرچه حضور در بالاترین رده وزارت بهداشت را برای خود فرصتی غنیمت برای خدمت به مردم خواند اما تاکید داشت که این چهار سال اولین و آخرین باری است که مسوولیتی دولتی بر عهده می‌گیرد. در پایان این گفت‌و‌گو دکتر هاشمی در واکنش به درخواست عکاس نشریه که می‌خواست از او ایستاده در کنار صندلی عکس بگیرد، بار دیگر لحن خود را با مزاح درآمیخت و گفت، او این مدل را که معمولاً «عباس آخوندی» وزیر راه و شهرسازی عکس می‌گیرد، نمی‌پسندد؛ اما در نهایت با اصرار ما ایستاد تا عکاس از او عکس بگیرد. اگرچه اصرار داشت در عکسی که در مجله به چاپ می‌رسد ایستاده و دست بر صندلی نباشد.
‌ شما نسبت به وزرای پیشین بهداشت و درمان، چند ویژگی دارید. اول اینکه از بخش خصوصی به دولت رفته‌اید. دوم اینکه ثروتمند هستید و سوم اینکه بنگاه‌داری و اداره یک سازمان را بلدید. جنس حاشیه‌های شما هم خیلی متفاوت است. مثلاً در یک سال گذشته بیشترین ایرادی که به شما گرفته‌اند این بوده که شما ثروتمند هستید. البته باید خوشحال بود که برخی وزرای این دولت ثروتمند هستند چون گاهی سیاستمداران برای نوکری مردم می‌آیند اما بعد از چند سال می‌شوند ارباب مردم. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا وزیر ثروتمند احتمال فسادش کمتر نیست؟
نگاه من به این مساله نگاهی واقع‌بینانه است. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که افراد با عقاید و نگاه‌های مختلف حضور دارند و می‌توانند نظرات مختلف هم داشته باشند. اما مساله اصلی این است که مسیر کسب درآمدها باید مشخص باشد. بله من ثروتمند هستم اما این ثروت را از طریق رانت‌های دولتی و بازی کردن با دارایی‌های مردم یا احتمالاً سوءاستفاده از اطلاعات دولتی به دست نیاورده‌ام. منشاء ثروت من فروش دارو در بازار سیاه یا استفاده از نوسان دلار یا اطلاعات نهانی نبوده است. یعنی من بیمار ویزیت کرده‌ام، عمل جراحی انجام داده‌ام و کار تحقیقی، علمی و پزشکی کرده‌ام. هیچ‌وقت خارج از این مسیر حرکت نکرده‌ام. حتی هیچ‌گاه کار اقتصادی به معنای حرفه‌ای نکرده‌ام. به این معنا که شرکتی در داخل یا خارج داشته باشم، واردات و صادرات انجام داده باشم، در حوزه زمین و ملک و مسکن سرمایه‌گذاری کرده باشم. بنابراین خوشحال می‌شوم اگر روزی کسی پیدا شود و از من بپرسد: از کجا آورده‌ای؟ چون مسیر درآمدی‌ام کاملاً مشخص است. اکنون هم همین‌طور است. این هم می‌تواند یک حُسن باشد. چون من اکنون کاملاً از همه چیز فارغ هستم. عطش هیچ چیز ندارم. مثلاً اگر مدنظر افراد دستیابی به رتبه علمی و پژوهشی بوده، یا به دنبال کسب درآمد بالا و مسائل مادی باشند، من خیلی وقت است که اشباع شده‌ام. بنابراین من فکر می‌کنم این یک فرصت است که خدا در اختیارم قرار داده تا قدری به جامعه‌ام خدمت کنم. فکر می‌کنم این چهار سال خدمت اصلاً جزو عمرم نبوده است. برای من هر یک دقیقه از این ساعات غنیمت است. من با خودم عهد کرده‌ام که این تجربه دیگر برایم تکرار نشود برای همین این فرصت را بیشتر غنیمت می‌دانم و تلاش می‌کنم از طریق اصلاح ساختارها و رویه‌های نادرست که منجر به نارضایتی مردم از وضع فعلی بهداشت و درمان می‌شود، رضایت خاطر خدای خودم را جلب کنم.
از طرف دیگر فکر می‌کنم مردم هم حق دارند متناسب با اطلاعاتی که دارند قضاوت کنند. حالا وقتی این قضاوت به زبان بیاید و اعلام شود به هر حال برای فرد مسوولیت پاسخگویی می‌آورد. ما معتقدیم عالم دیگری وجود دارد که آدم باید در آن جوابگو باشد. اگر صحبت‌ها تبدیل به تهمت و غیبت شود حالا در مورد هر کسی که باشد، فرد باید جایی جواب پس بدهد. اما در عین حال من می‌گویم هر کسی هر آنچه گفته حقش بوده و مختار است. من معتقدم که سالم زندگی کرده‌ام و ان‌شاءالله هر چقدر دیگر از عمرم باقی مانده باشد هم همین‌طور سالم زندگی خواهم کرد.

‌ شما بر خلاف وزرای قبلی، خودتان بنگاه‌داری کرده‌اید، با زیر و بم فعالیت‌های اقتصادی و بازار آشنا هستید. از طرفی به واسطه اینکه پزشک هستید در جریان مشکلات بیماران و همچنین پرسنل بیمارستان‌ها قرار دارید. صحبت‌های شما هم صحبت‌های جدیدی است و این ویژگی‌ها شما را از وزرای قبلی که وزارت بهداشت را به محل هزینه‌کرد درآمدهای نفتی تبدیل کرده بودند، متمایز کرده است. در طول سال‌های گذشته، با وجود سرکوب قیمت‌ها و بازاری که همواره به صورت دستوری اداره شده، هم مردم از وضعیت خدمات درمانی ناراضی بوده‌اند و هم فعالان اقتصادی این حوزه. پرسشی که وجود دارد این است که شما چه برنامه‌ای برای ایجاد تعادل در این بازار دارید؟
واقعیت این است که در طول 11 ماه گذشته، موفق نشدیم تغییری ایجاد کنیم. مشکلات زیادی پیش روی ما قرار داشته و دارد که باید حل‌وفصل شود. ضمن اینکه تداوم حرکت در ریل قبلی را هم به هیچ‌وجه قبول نداریم. چرا که این رویه قابل ‌دوام نیست و این وزارتخانه به تدریج از نظر تعداد پرسنل، متورم‌تر از وزارت آموزش و پرورش خواهد شد که حتی اگر درآمد همه چاه‌های نفت را نیز صرف این حوزه کنیم کافی نخواهد بود. به این دلیل که بخش درمان بسیار پرهزینه است و هر روز خدمات و تجهیزات جدیدی می‌طلبد. از طرفی، افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان هم نوعی هزینه ایجاد می‌کند. این شرایط قابل ‌دوام نیست و در آینده، همه بودجه کشور را خواهد بلعید. بنابراین با دولت و مجلس هم مذاکره کرده‌ایم تا اعتبارات پایداری برای طرح‌هایی که آغاز کرده‌ایم در بودجه سال آینده هم تعریف شود. یعنی ما نگران این نباشیم که سال آینده به بخش سلامت بودجه کافی اختصاص پیدا می‌کند یا اختصاص پیدا نمی‌کند. البته انتظار همه وزرا هم این است که بودجه واقعی دیده شود. یعنی اگر وزارتخانه‌ای پیش‌بینی اعتباری کرده است، انتظار این است که تخصیص‌ها، به موقع و صد درصد باشد و بر اساس حدس و گمان و توهم بودجه تدوین نشده باشد. در مورد گذشته هم باید بگویم، وزارت بهداشت، متاسفانه در این دو سه سال منتهی به پایان عمر دولت یازدهم، به دلیل برخی ناهماهنگی‌ها در سطح مدیران ارشد اجرایی کشور آسیب‌های جدی‌ای دید. یعنی حمایت کافی از این وزارتخانه صورت نمی‌گرفت. وزیر بعدی هم که آمد، حدود شش یا هفت ماه بیشتر فرصت نداشت. طبیعی است که این تغییر مدیریت که تا حدودی هم عجولانه بود، بر این بار شیشه، چوب مضاعفی زد و مشکلات متعددی ایجاد کرد. مهم‌ترین پیامد آن کسری هفت هزار میلیارد‌تومانی بودجه این وزارتخانه بود.

‌ این کسری بیشتر متوجه چه بخش‌هایی است؟
عمده آن مربوط به حقوق و دستمزد است. البته ما توانستیم نزدیک به دو هزار میلیارد تومان از این کسری را در پایان سالی که گذشت تامین کنیم. پرستاران و پرسنل بیمارستان‌ها باید با لبخند، محبت و احترام، مشتری‌مداری کنند و با بیماران برخورد مناسب داشته باشند، اما از آنجا که چند ماه است بسیاری از آنها حقوق خود را دریافت نکرده‌اند چه انتظاری می‌توان داشت؟
به هر حال بر اساس توافقی که با روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی داشته‌ایم، قرار است دولت در سال 1393 این معوقات را پرداخت کند که شامل رقمی معادل دو هزار میلیارد تومان می‌شود که البته شرکت‌های دارویی را نیز دربر می‌گیرد. شرکت‌های دارویی هم از دولت طلبکار هستند. در این صورت احتمالاً قادر نخواهند بود داروی مورد نیاز را به موقع در اختیار بیمارستان‌ها قرار دهند یا حتی به موقع تولید کنند. بیمارستان‌ها هم نمی‌توانند خدمت ارائه کنند، چرا که دارو دریافت نکرده‌اند.

‌ قرار است بخشی از منابع حاصل از هدفمندی یارانه‌ها به وزارت بهداشت داده شود. با این منابع چه خواهید کرد؟
در گذشته، بودجه بیمارستان‌ها در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گرفت اما اکنون بودجه حاصل از هدفمندی یارانه‌ها به طور مستقیم در اختیار بیمارستان‌ها قرار می‌گیرد. یعنی بیمارستان را به عنوان یک واحد اقتصادی فعال و کوچک و دانشگاه را هم به عنوان هلدینگ بیمارستان در نظر خواهیم گرفت. اگر این چرخه به درستی عمل کند، فکر می‌کنم بتوانیم سالانه 20 درصد بیمارستان‌ها را از شمول قوانین مالی و اداری شرکت‌های دولتی جدا کرده و تحت قانون هیات امنا، آنها را مستقل کنیم؛ به نحوی که تصدی‌گری دولت در اداره بیمارستان‌ها کاهش پیدا کند. یعنی سالی 20 درصد و دست کم، نیمی از بیمارستان‌های کشور را هیات امنایی کرده و مستقل کنیم. طبق اساسنامه این نوع بیمارستان‌ها، خرید و فروش، جذب نیرو یا خاتمه دادن به کار نیروها و همچنین سرمایه‌گذاری آزاد است. بنابراین اعلام کرده‌ایم که تا پایان سال 1393 بدهی بیمارستان‌ها را می‌پردازیم و در سال 1394 نیز هیچ بیمارستانی نباید کسری داشته باشد. من برای هر کدام از این بیمارستان‌ها حسابرس تعیین کرده‌ام که به طور مستقیم زیر نظر خودم کار می‌کنند. تراز درآمدها و هزینه‌های بیمارستان‌ها هر سه ماه یک‌بار گزارش می‌شود و اگر انحرافی مشاهده شود، به طور طبیعی، مدیر فعلی جایش را به مدیر بعدی خواهد داد. مانند رویه‌ای که در هیات‌مدیره شرکت‌ها برقرار است. این‌گونه می‌توان امیدوار بود که دیگر شاهد کسری بودجه در وزارتخانه و نهادهای تحت مدیریت آن نخواهیم بود.

‌ همه بیمارستان‌های دولتی شامل این طرح می‌شوند؟
بله، شامل همه بیمارستان‌ها می‌شود؛ جز تعدادی از بیمارستان‌های زیان‌ده که تعدادشان حدود 150 تا 170 بیمارستان است. در مورد این بیمارستان‌ها باید به گونه دیگری عمل کرد. اما با تعرفه‌های جدید، بسیاری از بیمارستان‌ها اگر سود ندهند، حداقل می‌توانند خود را اداره کنند. هیچ راهی جز این برای ادامه مسیر وجود ندارد. تا به امروز از چهره‌های سیاسی و مذهبی تا ارگان‌های نظامی و مردمی چشم به دولت داشتند تا برای مثال وزارتخانه بودجه‌ای اختصاص دهد تا آنها دانشگاه یا بیمارستان جدید بسازند، یا رشته جدید ایجاد کنند؛ این درخواست‌ها تمامی نخواهد داشت. از طرفی، وزارتخانه هم باید حساب دخل و خرج خود را داشته باشد. در حالی که بسیاری از روسای بیمارستان‌ها پزشک هستند و اگر یک ترازنامه را در دست گیرند، چیزی از آن متوجه نمی‌شوند.
یا ممکن است رئیس بیمارستان هزینه تمام‌شده خدمات مجموعه تحت مدیریت خود را ارزیابی نکرده باشد. در حالی که اگر هزینه تمام‌شده این خدمات را بداند، آن دسته از خدماتی را که زیان‌ده است، متوقف می‌کند. فکر می‌کنم موفقیت در این زمینه سخت باشد. این دشواری نیز به نوع نگرش‌هایی بازمی‌گردد که در حوزه بهداشت و درمان وجود دارد. وقتی ما راجع به مستقل شدن بیمارستان‌ها صحبت می‌کنیم، بسیاری از دوستان ما فکر می‌کنند معنی استقلال بیمارستان‌ها، خصوصی‌سازی است. آنها به دلیل آسیب‌هایی که از خدمات در بخش خصوصی متحمل شده‌اند و همچنین فکر می‌کنند تعرفه‌ها در این بخش رعایت نمی‌شود و بیمه‌ها نیز به یاری‌شان نیامده، تصور می‌کنند سرنوشت بیمارستان‌های دولتی هم حتماً شبیه آنها خواهد شد. در حالی که این بیمارستان‌ها با همین تعرفه‌های دولتی و با همین شکل فعلی، خدمت ارائه می‌کنند. من معتقدم با این شیوه، کار را به مردم واگذار می‌کنیم؛ اما در مورد دخل و خرج، خودشان تصمیم می‌گیرند. بسیاری از بیمارستان‌ها از نظر نیرو به شدت دچار کمبود هستند و در بسیاری از بیمارستان‌ها هم ضریب اشغال تخت پایین است و نیروی مازاد دارند. بنابراین بر اساس مدلی که طراحی شده، قرار است بیمارستان‌ها را به واحدهای کوچک اقتصادی تبدیل کنیم و برای آنها هیات‌مدیره یا هیات امنا تعیین شود. مدیرعامل یا رئیس بیمارستان نیز به پیشنهاد هیات امنا انتخاب می‌شود. اگر بیمارستان آموزشی باشد، دانشگاه مربوطه به ازای دانشجویی که در این بیمارستان‌ها تربیت می‌شود، سرانه می‌پردازد. حقوق پرسنل هم از منابع بیمارستان پرداخت می‌شود. بنابراین بیمارستان باید بتواند خود را اداره کند. فرهنگ‌سازی در این زمینه در داخل بخش بهداشت و درمان دشوارتر از محیط بیرونی است.
از سوی دیگر، کیفیت خدمات هم با شأن و نیاز مردم متناسب نیست. باید سرمایه‌ای در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم این بخش را توسعه دهیم. مدل فعلی برای توسعه این بخش دیگر کارایی ندارد. دولت که پول ندارد، تنها راهی که پیش رویمان داریم این است که برخی از املاک و مستغلات وزارتخانه را به فروش برسانیم. مانند بیمارستان‌هایی که در گذشته در حاشیه شهرها بوده و اکنون در مرکز شهر قرار گرفته است. البته اگر وقفی نباشد که متاسفانه تعدادی از آنها وقفی است؛ یعنی شورای شهر، فرمانداری‌ها و همه مقامات محلی باید برای تغییر کاربری این بناها به اداری و تجاری یا مسکونی کمک کنند تا از این محل برای توسعه حوزه سلامت خلق ثروتی صورت گیرد.

‌ وزارت بهداشت این دارایی‌ها را واگذار می‌کند؟ یا خود نسبت به تغییر کاربری آنها اقدام می‌کند؟
می‌خواهیم این دارایی‌ها را برای سرمایه‌گذاری، تبدیل به پول کنیم. البته راه معقول و منطقی این است که دولت مشوق‌هایی را برای بخش خصوصی تعیین کند تا بخش خصوصی در این زمینه سرمایه‌گذاری کند؛ اما تا زمانی که در مورد مشوق‌ها به نتیجه برسیم، راهی طولانی در پیش است. یعنی هنوز در بحث مشوق‌های مالیاتی برای خیرانی که قصد دارند در حوزه بیمارستان‌سازی سرمایه‌گذاری کنند، مشکلات بسیاری وجود دارد؛ چه رسد به اینکه بانک‌ها اقدام به اعطای تسهیلات کنند. از سوی دیگر، تعرفه‌ها باید به نحوی واقعی شود که بخش خصوصی سرمایه‌گذاری در این حوزه را سودآور تلقی کند. در این زمینه در حال تلاش هستیم و پیشنهادات خوبی هم داریم. امیدوارم گوش شنوایی هم پیدا شود تا بتوانیم با اجرای این ایده‌ها کاستی‌ها را جبران کنیم. البته دیدگاه من این است که دولت و مجلس، چاره‌ای جز این ندارند که راه سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در این بخش را هموار کنند. ورود بخش خصوصی به این بخش نیز واقعی شدن تعرفه‌هاست. برای کاهش فشار ناشی از واقعی شدن تعرفه‌ها بر مردم هم باید بیمه‌ها مورد حمایت قرار گیرند. یعنی مردم باید از ناحیه تقویت بیمه‌ها حمایت شوند که آسیب نبینند. بخش خصوصی هم بیاید سرمایه‌گذاری کند تا دیگر نیازی به سرمایه‌گذاری از منابع عمومی نباشد.

‌ دولت یازدهم از ابتدای سال جاری بحث بیمه همگانی سلامت ایرانیان را به اجرا گذاشته تا به نوعی کاستی‌های موجود در بخش بیمه را برای مردم ترمیم کند. این در حالی است که هنوز ما با آنچه باید کارکرد بیمه برای کمک به مردم در زمان بیماری باشد فاصله بسیاری داریم. هنوز سهم پرداختی مردم بسیار بیشتر از بیمه‌هاست و بسیاری از خدمات مورد نیاز مردم و داروهای گران‌قیمت تحت پوشش بیمه قرار ندارد. در این مورد اظهارنظرهای مختلفی هم شده اما هیچ‌کدام راه به بهبود وضعیت بیمه و رضایت مردم نبرده است. نظر شما به عنوان متولی وضعیت بهداشت و درمان کشور چیست؟
من چه از منظر متولی امر و چه به عنوان یک شهروند دیدگاه متفاوتی از آنچه تاکنون مطرح شده دارم. حرف ما این است که وقتی مردم بیمار می‌شوند نباید دغدغه هزینه‌هایشان را داشته باشند. به خصوص برای بیماری‌های صعب‌العلاج یا در مورد اورژانس‌ها و همین‌طور بیماری‌های مزمن. برای مثال کودکی که دیابت دارد، 70 یا 80 سال می‌خواهد عمر کند. یا فرض کنید فردی مبتلا به فشار خون است و این فرد باید 50 سال دارو مصرف کند، یا خانواده‌ای که صاحب دو یا سه فرزند عقب‌افتاده یا مبتلا به بیماری‌های روانی باشد؛ این خانواده‌ها دست‌شان خالی است. بنابراین پوشش بیمه‌ای باید به گونه‌ای باشد که اگر فردی به بیماری صعب‌العلاج مبتلا شد یا اگر نیاز بود که برای مدتی طولانی دارو مصرف کند، دولت، او را مورد حمایت قرار دهد. این یک مطالبه ملی است و اگر کمبودهایی وجود دارد، می‌توان گفت مقصر اصلی در این زمینه، کل حاکمیت است. به بیان دیگر، این موضوع به یک وزارتخانه ارتباط پیدا نمی‌کند، بلکه دولت، مجلس و دستگاه قضایی می‌توانستند در این زمینه به نحو دیگری عمل کنند؛ همان‌گونه که در دنیا نیز مدل‌های موفق بسیاری وجود دارد. در اطراف ایران نیز کم نیستند کشورهایی که در مقوله بیمه سطح حمایتی بالایی دارند و مردم زمانی که بیمار می‌شوند، دغدغه‌ای ندارند، به ویژه در بیماری‌های پرهزینه و صعب‌العلاج. برای همین فکر می‌کنم اگر سکوت کنم بهتر است. آنچه من در این 10 ماه در مورد بیمه صحبت کرده‌ام این بوده که مهم نیست بیمه را چه کسی اداره کند. برخی تصور می‌کنند وقتی ما راجع به بیمه صحبت می‌کنیم، به این معناست که بیمه‌ها و تصدی‌گری آنها به وزارت بهداشت سپرده شود. در حالی که ما به دنبال آن هستیم که تصدی‌گری وزارتخانه را کاهش دهیم. اما در مورد اینکه وزارت بهداشت به عنوان تولیت سلامت باید بر عملکرد بیمه‌ها نظارت داشته باشد و سیاستگذاری را بر عهده گیرد، در تمام دنیا اتفاق‌نظر وجود دارد. شایسته نیست که یک دارو یا روش تشخیصی جدید، یا یک خدمت جراحی یا درمانی جدید وارد بازار بهداشت و درمان شود، اما وزارت بهداشت که ارائه‌کننده یا تعیین‌کننده خدمت است، نقشی در پوشش حمایتی این خدمات نداشته باشد. بیمه‌ها همواره به میزان ریسک یا هزینه‌ای که قرار است متحمل شوند، توجه دارند. بنابراین ممکن است از قرار دادن دارو یا یک خدمت جدید در فهرست بیمه امتناع کنند. در چنین شرایطی چه نهادی جز تولیت سلامت که وزارت بهداشت است، باید تعیین تکلیف کند؟ وزارت بهداشت به دنبال این نیست که اداره این بیمه‌ها و گردش مالی آنها را تحت کنترل در‌بیاورد. ما چنین ادعایی و چنین خواسته‌ای نداریم و معتقدیم که به مصلحت ما هم نیست. اما به دلیل آنکه خدمت را می‌فروشیم، این انتظار را داریم که بیمه‌ها به روش علمی اداره شوند. وزارت بهداشت اکنون اگرچه ارائه‌دهنده خدمت است اما به هر نرخی که بیمه‌ها تعیین می‌کنند باید گردن نهد. رقابتی هم در کار نیست؛ یعنی اگر بیمه‌ها منابع مالی در اختیار داشته باشند، تعرفه خدمات افزایش می‌یابد و اگر این منابع را در اختیار نداشت، مانند آنچه در سال‌های گذشته رخ داد، نرخ‌ها ثابت می‌شود و در نهایت اعمال خلاف شکل می‌گیرد. در واقع ریشه دریافت‌های غیرواقعی همین‌جاست. به دلیل آنکه قیمت‌ها و نرخ‌ها واقعی نیست. بنابراین ما به عنوان تولیت سلامت باید بیمه‌ها را وادار کنیم که یک خدمت یا داروی جدید را وارد بسته حمایتی خود کنند. از سوی دیگر، بیمه‌ها هم با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستند و همواره چشم‌شان به دست دولت است. حق بیمه‌ای هم که مردم پرداخت می‌کنند، حداقلی است و هیچ جای دنیا چنین ارقامی به عنوان حق بیمه پرداخت نمی‌شود. بنابراین پوشش بیمه‌ها در ایران کاهش پیدا می‌کند. انتظار وزارت بهداشت این است که اگر ارائه خدمت می‌کند و این ارائه خدمت به نحو مطلوب انجام می‌پذیرد، نخست بیمه‌ها حق‌مان را با لحاظ کردن تعرفه‌های واقعی بپردازند و دوم اینکه مردم آسیب نبینند. ما باید هر دو وجه را ببینیم؛ اینکه مردم خدمت را خوب دریافت کنند و از نظر مالی هم حمایت شوند و دوم آنکه ارائه‌دهنده‌های خدمت هم راضی باشند. مگر می‌شود جامعه پزشکی از پرستار، پزشک‌ها، داروسازها، دندانپزشک‌ها، ماماها و آزمایشگاه‌ها کار کنند اما حق ‌و حقوق نگیرند. این گروه که ناراضی شوند چرخه به درستی کار نمی‌کند. در این 10 ماه حرف ما این بوده است که یک نظام بیمه مناسب برای مردم ایجاد شود که حداقل‌ها را در پایه پوشش دهد. خدمات پایه در دندانپزشکی، خدمات پزشکی و خدمات تشخیصی. حال ممکن است فردی بخواهد جراحی زیبایی داشته باشد یا دندانش را به فرم خاصی ترمیم کند که می‌تواند تحت پوشش بیمه‌های تجاری قرار گیرد. در واقع اگر این خدمات جنبه درمانی دارد، بیمه‌ها باید پوشش دهند وگرنه در موارد غیر‌درمانی، بیمه‌های تجاری باید مورد استفاده قرار گیرد. تفاوت بیمه عمومی با بیمه تجاری در این است که دولت، وجوهی از منابع عمومی را در خدمت بیمه پایه قرار می‌دهد. حال دستگاه‌های مختلف اعم از مجلس شورای اسلامی تا سایر نهادهای نظارتی، نهادهای اجرایی، وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها برای خود بیمه خصوصی ایجاد کرده‌اند. در حالی که تفاوتی میان ایرانی‌ها نیست؛ همه این پول‌ها از یک صندوق هزینه می‌شود. به بیان دیگر، میان یک روستانشین و آن کسی که در شهرهای توسعه پیدانکرده زندگی می‌کند با کسی که در پایتخت سکونت دارد و در یکی از این نهادها مشغول به کار است، نباید تفاوتی باشد. اگر بناست از منابع دولتی هزینه شود باید برای همه به یک نسبت هزینه شود.

‌ شما چه راهکاری برای بسامان کردن این وضعیت پیشنهاد می‌دهید؟
حرف ما این است که این بیمه‌ها با یکدیگر تجمیع شده و در قالب بیمه پایه و فراگیر همه ایرانیان را تحت پوشش قرار دهد. در کنار اینها بیمه‌های تجاری نیز می‌توانند ایجاد شوند یا به فعالیت خود ادامه دهند. مشکل این است که دستگاه‌ها در برابر این ایده مقاومت می‌کنند. اما در نهایت چه کسی باید اعمال حاکمیت کند؟ دولت و مجلس باید روزی تصمیم بگیرند که این تجمیع صورت گیرد. این هیچ ارتباطی به رابطه حسنه میان وزارت بهداشت، وزارت رفاه، کار و امور اجتماعی، نیروهای مسلح، وزارت نفت و بقیه دستگاه‌ها که مستقیم یا غیرمستقیم ارائه خدمت می‌کنند، ندارد. البته ممکن است تا حدودی در نوع نگرش‌ها اختلاف‌نظر وجود داشته باشد. اما من فکر می‌کنم اگر به این موضوع از زاویه منافع ملی بنگریم، دیگر نباید اختلافی وجود داشته باشد. تصور می‌کنم این انتظار منطقی و صحیح است که منابع عمومی به یک نسبت عادلانه، برای همه ایرانی‌ها هزینه شود و آنچه در خدمت دستگاه‌هاست در خدمت بیمه قرار گیرد. حتی من معتقدم کل خدمات می‌تواند تجمیع شود و یک دستگاه مسوول ارائه‌ خدمت باشد. ترکیه شباهت بسیاری با وضعیت فعلی ایران داشت؛ اما بیمارستان‌هایش را تجمیع کرد؛ یعنی تولیت این بیمارستان‌ها را از سازمان تامین اجتماعی و سایر سازمان‌ها گرفت و در اختیار بهداری قرار داد. بیمه‌ها را هم تجمیع کرد و زیرمجموعه تامین اجتماعی قرار داد. تکلیف بیمه‌های خصوصی و بیمارستان‌های خصوصی هم در این کشور مشخص است. خدمات هم قیمت دارد و قیمتش منطقی و به‌روز است؛ به نحوی که ارائه خدمات در بخش سلامت مورد استقبال بخش خصوصی واقع شده و در این بخش سرمایه‌گذاری هنگفتی کرده است. میزان رضایتمندی مردم هم افزایش پیدا کرده است. در چنین سیستمی، رابطه‌ای منطقی میان خدمت در بخش خصوصی و بخش دولتی وجود دارد.

‌ افزایش تعرفه‌ها در شورای عالی بیمه به تصویب رسیده است. آیا دولت تصمیمی در این باره نگرفته است؟ به طور کلی تعرفه‌هایی که اکنون اعمال می‌شود، تا چه حد با نرخ واقعی فاصله دارد؟
بر اساس محاسبات ما، تقریباً هزینه هیچ خدمتی، برابر با هزینه تمام‌شده آن پرداخت نمی‌شود. در بسیاری از خدمات هزینه تمام‌شده هفت تا هشت برابر پولی است که بیمه می‌پردازد. نتیجه این می‌شود که بیمارستان‌ها برخی از خدمات خود را که زیان‌ده است یا ناگزیر باید به قیمت ارزان ارائه کند، از فهرست خدمات خود حذف می‌کنند. بیمه‌ها هم به این توجه دارند که به چه میزان از دولت پول دریافت می‌کنند و نرخ تعرفه‌ها را متناسب با آن افزایش می‌دهند. مثلاً یک بیمارستان آزمایشگاه و امکان آزمایش دارد اما می‌گوید این آزمایش را انجام نمی‌دهیم و باید به آزمایشگاه‌های بیرون مراجعه کنید، دارو موجود است اما می‌گوید این دارو را بیمه پرداخت نمی‌کند یا عمل جراحی و دیگر خدمات هم به همین صورت. این مشکل وجود دارد و دولت هم برای رفع آن اقداماتی صورت داده که امیدوارم ان‌شاءالله راه چاره باشد. این اقدامات و اصلاحات تا حدودی نارضایتی موجود را کاهش می‌دهد اما ریشه‌کن نمی‌کند. ریشه‌کن کردن کامل آن، روش علمی می‌خواهد که تقریباً برای ما مشخص است. این کار نیاز به یک اراده همگانی دارد، هم در دولت، هم در مجلس، قوه قضائیه و تمامی بخش‌ها و نهادهای مسوول. نگاه ملی باید جایگزین نگاه بخشی شود. فکر نکنیم که سرنوشت میز ما چه خواهد شد. باید فارغ از این مسائل باشیم تا بتوانیم این حوزه را بسامان برسانیم.

‌ به نظر می‌رسد شما برای اجرای برنامه‌هایتان روی درآمد حاصل از هدفمندی یارانه‌ها که بخشی از آن در اختیار حوزه بهداشت و سلامت قرار می‌گیرد، حساب کرده‌اید. با این حال انتظار دولت برای انصراف مردم از دریافت یارانه محقق نشد و این نگرانی وجود دارد که دوباره همانند دوران دولت قبل، سهم بخش سلامت پرداخت نشود. شما تا چه حد به تحقق درآمدهای حاصل از هدفمندی که قرار است به حوزه بهداشت تخصص یابد، مطمئن هستید؟ در عین حال که طرح‌هایی را به اجرا گذاشته‌اید مثل زایمان طبیعی رایگان یا طرح تحول سلامت که در آن مردم قرار است تنها 10 درصد هزینه‌ها را بپردازند. فکر نمی‌کنید کسری بودجه شدیدتری انتظار شما را می‌کشد؟
بستگی دارد آینده را چطور ببینیم. اگر دید مثبتی داشته باشیم فکر می‌کنم جای نگرانی نباشد. اما اگر منفی نگاه کنیم، واقعاً در مورد همه مسائل از جمله این بحثی که شما اشاره کردید و به دلیل پایدار نبودن منابع نگرانی‌هایی وجود دارد. تنها منبع پایدار ما احتمالاً همان یک درصد مالیات بر ارزش افزوده است اما بقیه منابع چندان پایدار نیست. حالا اینجا تصمیم آقای رئیس‌جمهور مهم است. کاری که از دست من برآمده این بوده است که در جلسات مختلف این نگرانی را اعلام کرده‌ام. اما همه مسوولان قبل از شروع طرح تحول سلامت به طور مکتوب تعهد کرده‌اند اعتبارات مربوط به این طرح صد در درصد تخصیص پیدا کند و پرداخت شود. همچنین در مورد سرجمع ردیف‌های بودجه هم تعهد شده در بدترین حالت و در هر شرایطی که در کشور پیش بیاید، 80 درصد ردیف‌ها حتماً تخصیص پیدا کند و خزانه هم موظف به پرداخت شود. این تعهد هم مکتوب و هم اخلاقی است. من به عنوان یک مسوول کاری بیش از این نمی‌توانم بکنم. فکر می‌کنم تا اینجا هم خوب پیش رفته‌ایم و امیدوارم در ادامه مسیر هم همین اتفاق بیفتد. از نظر ارائه خدمات دیگر برگشت به یک روز، یک ماه یا یک سال قبل، میسر نیست. اذهان عمومی تعهد دولت و شخص آقای رئیس‌جمهور را پذیرفته‌اند و انجام ندادن این تعهد مشکلات اجتماعی زیادی ایجاد می‌کند. از این جهت، من هم به لطف و عنایت خدا امیدوارم و هم به تعهد مسوولان که ان‌شاءالله اعتبارات ما محقق شود. با این همه در مورد پایدار کردن منابع به ویژه در بودجه سال 1394 بیشتر نگاه‌مان به مجلس است.

‌ فکر می‌کنم از اوایل دهه 70 بحث بیمه همگانی مطرح شده اما تاکنون هیچ اتفاقی رخ نداده و امسال این طرح کلید خورده است. همزمان در آمریکا هم مساله بیمه همگانی اجرا شده است. یعنی در این کشور هم به خاطر افزایش نابرابری‌ها و ناتوان بودن مردم در تامین هزینه‌های سلامت و درمان مساله بیمه یک مساله اصلی و حیاتی است. اما شاید در هر دو کشور هم این سوال مطرح باشد که آیا این طرح یک طرح پوپولیستی است؟ یعنی همان‌طور که دولت قبل هر کاری می‌کرد تا رضایت سیاسی مردم را جلب کند، آیا دولت آقای روحانی هم پوپولیستی به این طرح نگاه کرده یا واقعاً یک طرح کارشناسی‌شده را پیش برده است؟
من حتماً تاکید و اصرار می‌کنم که احساس شما صحیح نیست. به این خاطر که ما پیشینه‌ای علمی داریم و هیچ کاری را بدون پژوهش انجام نداده‌ایم. نمی‌شود در مورد چنین مساله مهمی که بهداشت و درمان مردم و به نوعی پاشنه آشیل خدمات دولت است، بدون مطالعه عمل کنیم. قبل از ما هم افرادی در این حوزه مطالعه کرده‌اند و در دوره ما هم شش ماه روی این طرح کار شد. بخش عمده این طرح در حوزه بهداشت است که مردم آن را به تدریج خواهند دید. به ویژه در حوزه پیشگیری که ثمراتش بعدها دیده می‌شود. روی این طرح مطالعات بسیاری شده و برگرفته از مدل‌های موفق جهانی است.

‌ از چه مدل‌هایی استفاده شده و این مدل‌ها در چه کشورهایی پیاده شده‌اند؟
شبیه‌ترین کشور به ما ترکیه است که از تجربه آن استفاده کرده‌ایم اما همه این امور همانند حلقه‌هایی است که باید به هم متصل شود. اگر نشود، نمی‌توانیم بگوییم که تحول اتفاق افتاده است. یک روند اصلاحی است که در نهایت نفعش متوجه جیب مردم خواهد بود. یعنی هدف این است که اولاً پرداختی مردم کاهش پیدا کند، دوم اینکه رضایتمندی آنها هم افزایش یابد. عدالت حکم می‌کند که دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی هم افزایش پیدا کند که هنوز با وضع قابل ‌قبول فاصله داریم. مناطق زیادی است که پزشک نداریم یا کمبود بیمارستان و تخت داریم. باید روی این مشکلات کار شود. حالا اینکه کسی بخواهد بگوید طرح تحول سلامت پوپولیستی است یا نه، به قضاوت خودش بستگی دارد. اما خودتان هم اشاره داشتید که دولت برای این طرح نه تبلیغ کرده است، نه خیلی در موردش صحبت می‌کند و این طرح را در سکوت دنبال می‌کند. معتقدم این حداقل کاری است که ما باید بکنیم. این وظیفه حاکمیت است. در قانون اساسی هم آمده که سلامت حقی همگانی است و دولت وظیفه دارد امکان اینکه همه ایرانیان بتوانند زندگی سالم داشته باشند را فراهم کند. دغدغه رهبر انقلاب هم این است که اگر مردم دچار بیماری شدند باید خدمات اولیه برایشان در دسترس باشد؛ بدون اینکه دغدغه‌ای مضاعف بر بیماری برای آنها وجود داشته باشد. ما فکر می‌کنیم داریم به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم. هر کسی هم می‌تواند از نگاه خودش قضاوتی داشته باشد. مهم مردم هستند که در حال حاضر تا اندازه‌ای خوشحال و راضی هستند و می‌گویند سرانجام اشک ما دیده شد. معتقدم این کمترین خدمتی است که ما توانسته‌ایم انجام دهیم. بسیاری کارهای دیگر هم می‌شود برای تامین رضایت مردم انجام داد.

‌ از میزان رضایت مردم یا درصد افرادی که از اجرای طرح ابراز رضایت کرده باشند اطلاع دارید؟ جایی نقل‌قول شده بود که شما گفته‌اید 80 درصد مردم از این طرح راضی هستند.

نه، من چنین صحبتی نداشته‌ام. ما یک مرکز تحقیقات داریم که آمار جمع‌آوری می‌کند و آنجا باید عدد و رقم اعلام کند. طبیعتاً هم اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم، نمی‌شود با گذشت یک ماه یا 45 روز از یک طرح، رقمی را اعلام کنیم که قابل قضاوت و شاخص باشد. بنای ما بر این است که گزارش اولیه را بعد از گذشت سه ماه ارائه دهیم.
‌ جدا از یافته‌های تحقیقی و مطالعاتی، بازخوردی یا پیامی از جاهای مختلف نداشته‌اید که از کار شما رضایت وجود داشته باشد؟
آقای دکتر جنتی چند شب قبل در دولت اعلام کردند که از نگاه مردم در حوزه پاسخگویی، بعد از وزارت امور خارجه، وزارت بهداشت و درمان قرار دارد و بعد با فاصله خیلی زیاد سایر وزارتخانه‌ها قرار گرفته‌اند. این نظرسنجی بوده که در سراسر کشور انجام شده است. برآوردهای اولیه حاکی از آن است که رضایتمندی مردم در مورد خدمات بیمارستانی و بیمه حدود 54 درصد بوده است. قبلاً این رقم بسیار پایین‌تر و شکایت‌ها بسیار زیاد بود.

‌ کیفیت خدمات بیمارستان‌ها هم افزایش پیدا کرده است؟
اگر حقیقت را بگوییم غیر از قسمتی که مربوط به افراد و اشخاص می‌شود خیر. یعنی جامعه پزشکی و همین‌طور قاطبه پرستاران، پزشکان، بهیاران و ... چون احساس کردند که خدمات‌شان در کشور دیده می‌شود و مردم قدرشناس هستند، کیفیت کار خود را ارتقا داده‌اند. این احساس من است که آن را بر زبان می‌آورم. نوعی شور و نشاط در بین همکاران من ایجاد شده که به بهبود خدمات منجر شده است.

‌ ولی هنوز سیستماتیک نشده؟
خیر، سیستماتیک نشده است. به هر حال نمی‌توانیم از پرسنلی که حقوق‌شان عقب‌مانده انتظار زیادی داشته باشیم. اگر من ادعا کنم خدمات درمانی و بهداشتی بسیار ارتقا پیدا کرده، ادعای بجایی نیست. ما به بیمارستان‌ها هم گفته‌ایم که تا پایان سال مطالبات آنها را پرداخت می‌کنیم. چون در کنار فرصت برای تامین اعتبار لازم، باید بررسی‌هایی هم انجام دهیم. در حال حاضر تمام بیمارستان‌های کشور بررسی شده‌اند که مثلاً مشکلات‌شان در هتلینگ یا در تجهیزات چیست. بعضی مسائل در حوزه بهداشت و درمان شبیه فاجعه است. مثلاً ما اصلاً آمار دقیقی از نیروی انسانی بیمارستان‌ها در کشور نداشتیم. نمی‌دانستیم که در هر بیمارستان چه تعداد نیرو داریم و این نیروها هر کدام به چه کاری گمارده شده‌اند. سعی کردیم این آمار را به‌روز کنیم تا بتوانیم بر اساس آن برنامه‌ریزی کنیم. باید تجهیزاتی را که کم داریم تهیه کنیم. آمبولانس از خارج بخریم، دستگاه‌های لازم را وارد کنیم که در نهایت چند ماهی طول خواهد کشید. بعد از آن می‌شود گفت خدمات هم ارتقا پیدا کرده است. در حال حاضر خدمات بهتر شده اما راستش را بگویم ما خیلی موثر نبوده‌ایم. همین بچه‌های مردم و همکاران عزیز ما هستند که توجه و تلاش بیشتری کردند. ما تلاش کردیم که در این حوزه به ماندگاری و مقیم بودن پزشکان در مراکز درمانی به ویژه شیفت شب کمک کنیم. ساعاتی بود که وقتی مردم مراجعه می‌کردند پزشک متخصص حضور نداشت اما در حال حاضر در طول شب پزشکان متخصص در تخصص‌های مورد نیاز حضور دارند. خدا می‌داند وقتی می‌بینم مردم به دلیل کمبود پزشک متخصص از شهرستان‌ها به تهران می‌آیند و پشت در بیمارستان و کنار خیابان چادر می‌زنند، به شدت ناراحت می‌شوم. یا مساله دیگر اینکه در بعضی از مناطق اصلاً پزشک متخصص نداشتیم که افزایش پرداخت‌ها مشوقی شد برای اینکه تعدادی از متخصصان در این مناطق ماندگار شوند. اما هنوز خیلی زود است که با عدد و رقم ادعا کنیم خدمات بهبود یافته و مردم رضایت دارند. اما اطمینان می‌دهم این مسائل را به صورت سیستماتیک حل خواهیم کرد.

‌ اولویت پیشگیری بر درمان که دیگر اظهر من الشمس است. اما با یک منطق ساده اقتصادی هم می‌توان پی برد که در حوزه هزینه‌بری مثل بهداشت و درمان، بهتر این است که هزینه بیشتر به پیشگیری معطوف شود تا درمان. در حال حاضر وضعیت چگونه است؟ مثلاً غنی‌سازی آرد انجام می‌شود؟ مساله مضرات پارازیت روشن شده است؟ یا در مورد اثرات بنزین بی‌کیفیت و آلودگی هوا وزارت بهداشت و درمان اقدامی انجام داده است؟
بله، سوال بسیار خوبی است. ما از زمانی که کار را بر عهده گرفتیم در همه این زمینه‌ها، مشغول به بررسی شدیم. شرایط ما البته ایده‌آل نیست اما از ابتدا عهد کردیم که به عنوان مسوول سلامت مردم مطالبه داشته باشیم و در عین حال مسائل را درست و شفاف به مردم بگوییم. مثلاً در مورد پارازیت تاکنون جلسات زیادی برگزار کرده‌ایم.

‌ نتیجه‌اش چه بوده است؟
هنوز به نتیجه قطعی نرسیده‌ایم.

‌ برداشت شما چیست؟ یافته‌های شما نشان نمی‌دهد که پارازیت مضر است؟
ببینید مشکل این است که ما ابتدا باید دستگاه اندازه‌گیری استاندارد داشته باشیم. بعد به صورت تصادفی و از مکان‌های مختلف بدون آگاهی قبلی کسی کار اندازه‌گیری را انجام دهیم. این مسوولیت باید در اختیار سازمان ملی استاندارد باشد. باید اثر تجمیعی پارازیت هم دیده شود. این طور نباشد که مثلاً با یک بار اندازه‌گیری در یک ساعت مشخص اظهارنظر کنیم. در حال حاضر متر و معیار ما درست نیست. اندازه‌گیری و تشخیص میزان استاندارد و بالاتر و پایین‌تر بودن آن کار و وظیفه ما نیست. من می‌توانم بگویم که پارازیت مضر است. مقدارش هم در دنیا مشخص شده چون پارازیت در همه جای دنیا با انواع و اهداف مختلف وجود دارد. حالا این مدلی که ما داریم نمی‌دانم البته کجای دنیا استفاده می‌شود. اما به هر حال استانداردهای پارازیت مشخص شده که تا چه اندازه مجاز و از چه مقدار به بالا مضر است.

‌ دانشگاه‌ها روی این مساله تحقیق کرده‌اند؟ چون مثلاً اظهارنظرهایی غیررسمی در مورد مرگ جنین یا تاثیر روی خلقت نوزادان مطرح شده است.
خیر، تحقیق جامعی نشده است. اما اندازه‌گیری‌هایی شد و نتایجش هم اعلام شد. در این اندازه‌گیری در تهران میزان پارازیت در بیش از 20 نقطه مختلف اندازه‌گیری شد که غیر از یک نقطه، میزان پارازیت در بقیه نقاط زیر حد مجاز بود. در آن نقطه خاص هم دقیق مشخص نیست که چطور میزان پارازیت بالاتر از حد استاندارد بوده است. حالا اگر از من بپرسند پس پارازیت مضر نیست نمی‌توانم تایید کنم. چون نمی‌دانم با چه متری اندازه‌گیری کرده‌اند. عددها از میزان پارازیت متفاوت است. در مورد شایعات هم باید بگویم، نمی‌توانیم قاطع بگوییم که این پارازیت باعث فلان بیماری می‌شود. آن کسانی هم که نسنجیده اظهارنظر می‌کنند حرف غیرعلمی می‌زنند. این حرف‌ها مسوولیت می‌آورد. با این همه ما پیگیر موضوع هستیم. نشستی هم بعدازظهر سه‌شنبه با سایر وزرا در مورد پارازیت داشتیم که در دفتر وزیر ارتباطات برگزار شد. چون من فکر کردم که این کار بیشتر به ایشان مربوط می‌شود و از آقای واعظی خواهش کردم محوریت این کار را بر عهده بگیرند تا به یک جمع‌بندی و تصمیم نهایی برسیم. اما در مورد بنزین که مشخصاً موضع‌گیری داشتیم.

‌ احتمالاً موضع‌گیری شما فقط محدود می‌شود به عکسی که در هیات دولت نشان دادید یا سخنانی که آنجا گفتید. ما موضع‌گیری قاطعانه‌ای از جانب وزارت بهداشت ندیدیم.
لفظ قاطعانه تفسیرهای مختلفی دارد. من این مساله را خدمت رهبری گفته‌ام. به روسای قوه‌ها، در جلسه غیرعلنی مجلس و در دولت مکرر در موردش صحبت کردم. اکنون هم همت مجلس و دولت بوده است که سلامت در اولویت قرار گرفته است. در حالی که زمانی اولویت نهم و دهم دولت‌ها بود. اکثر مشکلات امروز ما ارثی است که به ما رسیده است. با این همه اگر منظور از قاطعانه، سر و صدا کردن و هیاهو و ایجاد نگرانی بین مردم باشد که نه‌تنها سود ندارد بلکه زیانبار هم هست. من همیشه اعتقاد داشته‌ام وزارتخانه‌های تخصصی باید با آرامش و بدون سیاسی‌کاری کار حرفه‌ای خودشان را انجام بدهند. الان همه تلاش این است که وزارت بهداشت، کار حرفه‌ای خودش را انجام دهد و وارد حاشیه‌ها نشود. کشاندن این مسائل به سمت مردم اصل حاشیه است و ما را از کارهای اساسی باز‌می‌دارد. در حال حاضر مردم گرفتار معیشت‌شان، دنبال اشتغال برای فرزندان‌شان، در پی بهبود سلامت و درمان‌شان هستند. مردم خواستار این هستند که اعتیاد ریشه‌کن شود. ما هم وظیفه خودمان می‌دانیم که بدون غوغا‌سالاری در پی پاسخ باشیم. در مورد پارازیت مسیری که در پیش گرفته‌ایم درست است. هیچ‌کس در این کشور چه رهبری، چه مجلس و چه دولت راضی به آسیب دیدن مردم نیستند. قرار است در مورد پارازیت گزارشی تهیه شود اما این گزارش باید واقعاً علمی، جامع و قابل استناد باشد. فعلاً هیچ‌کسی نمی‌تواند ادعا کند که پارازیت مضر نیست یا نشان دهد که پارازیت 100 درصد مضر است. در مورد بنزین اما قضیه متفاوت است. بنزین با توجه به آلاینده‌هایی که ایجاد می‌کرد کاملاً مشخص بود که برای مردم آسیب‌رسان است. اما اینکه کسی بتواند بگوید چه تعداد سرطان خون به خاطر بنزین آلوده ایجاد شده حرفی غیرعلمی است چون عوامل متعددی در این امر دخیل هستند. با این همه من خواسته‌ام که وزارت بهداشت و درمان یک بیانیه رسمی بدهد چون در این زمینه‌ها بهتر است وزارت رسماً اعلام نظر کند. ما در مورد بنزین به قطعیت رسیده‌ایم و رسماً هم اعلام خواهیم کرد که از نگاه سلامت چه مشکلاتی وجود داشته است. در حوزه‌های دیگر هم داریم کار می‌کنیم ولی واقعیت این است که نباید همه را اعلام کرد. من تا قبل از وزارت، کار دولتی نکرده بودم. فکر می‌کنم این چهار سال اولین و آخرین تجربه‌ام باشد. ولی انصافاً کار بسیار سختی است. آرزوهای زیادی داریم اما مشکلات زیاد است. بعضی کارها با سرعت پیش می‌رود مثلاً حوزه غذا اما در عین حال دست‌مان خالی است. ما برای پیشگیری برنامه‌های بسیار خوبی داریم که یکی از آنها افزودن یکسری مواد برای پیشگیری از بیماری‌ها در آینده است. به خصوص در نقاط محروم قصد داریم یکسری مکمل‌هایی مثل ویتامین‌ها، آهن، مولتی‌ویتامین و اسیدفولیک به مردم بدهیم که متاسفانه تعطیل شده است. از این دوره دوباره دارد شروع می‌شود. از اول تیر داروها برای روستاییان از 160 قلم به 350 قلم افزایش پیدا کرده است. تا آخر سال 2500 پزشکی که کم داریم را جذب خواهیم کرد و به مناطق محروم می‌فرستیم تا حلقه پزشک خانواده در این مناطق تکمیل شود. باید بتوانیم مسیر نظام ارجاع را کامل کنیم. اگر نظام ارجاع نداشته باشیم، نمی‌توانیم تقاضای القایی موجود در جامعه را کنترل کنیم و همین‌طور هزینه‌هایمان افزایش پیدا می‌کند. در حال حاضر هر کسی که اراده می‌کند با دفترچه بیمه هر خدمتی را به هر تعدادی که بخواهد در طول روز دریافت و هزینه ایجاد می‌کند. واقعاً نیاز نیست کسی چند بار ام‌آرآی و عکس بگیرد و آزمایش برود و به چند پزشک متخصص مراجعه کند. این مشکل تنها با ایجاد نظام ارجاع قابل ‌حل است. البته باید در بخشی از آن اصلاح فرهنگ ‌عامه هم مدنظر قرار گیرد که یک کار ملی است. یعنی همه دستگاه‌ها از جمله رسانه‌ها باید کمک کنند.

‌ در حال حاضر مهم‌ترین مساله‌ای که زیاد فکرتان را مشغول کرده و به آن فکر می‌کنید چیست؟
مهم‌ترین مساله‌ای که به آن فکر می‌کنم، بدهی‌هاست.

‌ چقدر بدهی دارید؟
سازمان مدیریت میزان بدهی ما را 5500 میلیارد تومان محاسبه کرده که در دولت گذشته ایجاد شده است. رقم خود ما بین هفت تا هشت هزار میلیارد تومان بود. تاکنون هم 1700 میلیارد تومان آن پرداخت شده است. از این جهت که یک بخش عمده‌ای از این بدهی مربوط به حقوق و مزایای پرسنل است کار برایمان دشوار شده است. وقتی می‌گوییم می‌خواهیم نظام سلامت را متحول کنیم باید این مطالبات هم پرداخت شود. مساله دیگری که ذهن من را مشغول کرده ساختار ماست. ما باید بتوانیم در این دولت حداقل چهار تا پنج هزار میلیارد تومان پول از بخش خصوصی وارد حوزه سلامت بکنیم. با راه انداختن چند هلدینگ مثل آنچه در وزارت نیرو اتفاق افتاد، می‌توان برای حوزه سلامت هم تجهیزات، ساختمان، دارو و ...تهیه کرد. اگر سرمایه‌گذاری از بیرون از وزارتخانه انجام بگیرد می‌تواند این حوزه را تکان بدهد.

‌ با توجه به آن بی‌اعتمادی تاریخی به دولت که در سال‌های قبل تشدید شده فکر می‌کنید بتوانید بخش خصوصی را جذب و با خود همراه کنید؟
بله، بستگی به همراهی مجلس و دولت و نظام بانکی دارد. نظام بانکی می‌تواند چنین فرصت‌هایی ایجاد کند و در این زمینه وزارت اقتصاد و بانک مرکزی باید کمک کنند. مجلس شورای اسلامی با مصوباتش می‌تواند کمک بسیار بزرگی باشد. شورای عالی بیمه و تعرفه‌گذاری در هیات وزیران هم یک وجه مهم مساله است. من فکر می‌کنم اگر بالاخره بنا باشد دو کار اساسی در کشور انجام شود حتماً یکی همین تحول در حوزه سلامت است. بهبود بهداشت و درمان باید هدف اصلی همه باشد. مسوولیت این کار تنها متوجه یک وزارتخانه و یک مجموعه محدود نیست. ما مجری هستیم اما کار ستادی است و همه دارند کمک می‌کنند. چه مجلس، چه دولت و چه قوه قضائیه باید در کنار هم درگیر شوند تا آن نظام درمانی کامل شکل بگیرد. کم‌کم ریشه‌هایش قوی شود و در طول یک مدت یک نظام سلامت کارآمد در کشور مستقر می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها