شناسه خبر : 17376 لینک کوتاه

گفت‌وگو با جمال ساداتیان درباره ریسک‌های سرمایه‌گذاری در سینما

سینمای مقبول، سینمای خنثی

جمال ساداتیان یکی از تهیه‌کنندگان کهنه‌کار سینمای ایران است که توقیف پس از ساخت گریبان فیلم‌هایش را گرفته است، با او درباره عواقب این توقیف‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم

جمال ساداتیان یکی از تهیه‌کنندگان کهنه‌کار سینمای ایران است که توقیف پس از ساخت گریبان فیلم‌هایش را گرفته است، با او درباره عواقب این توقیف‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم.


از کجا می‌فهمید فیلمی که تهیه کرده‌اید توقیف شده است، معمولاً به شما به عنوان صاحب فیلم خبر را می‌دهند، درست است؟
البته شبیه کسی که فرزند یا پدرش مرده و اطرافیان می‌خواهند به او کم‌کم ماجرا را بگویند. از طرف شورا تماس می‌گیرند که ما فیلم را دیدیم یک مشکلاتی دارد حالا بیا ببینیم چه می‌شود و آن وقت است که شما نگران و مضطرب می‌روید تا ببینید این مشکلات چه اندازه است.

شما که عادت دارید؛ از به رنگ ارغوان گرفته تا انتهای کوچه هشتم و برف روی کاج‌ها و...
مثلاً برای انتهای کوچه هشتم 34 مورد اصلاحیه داشتیم که اگر می‌خواستیم اعمال کنیم فیلم 100دقیقه‌ای می‌شد 50 دقیقه. یاد گرفتیم که مذاکره کنیم، از خودمان دفاع کنیم. مثل قرار گرفتن در برابر قاضی یک پرونده است، به شما اتهامی زده‌اند و فرصت ‌داری دفاع کنی و خود را تبرئه کنی. با استدلال، با منطق، با برهان و با توضیح بیشتر. دریافت و تفکرات در حوزه‌های علوم انسانی که ثابت نیستند، قواعد ثابتی ندارد، اگر بتوانید بیشتر و محکم‌تر استدلال کنید شاید موفق شوید. هر فیلم هویت اجتماعی دارد، مثل انسان است، وقتی بتوانید از پیام فیلم دفاع کنید به نتیجه می‌رسید. در فیلم‌ها و کارهایی وقتی می‌خواستند سکانسی را حذف کنند، هر کدام دارای استدلال و اندیشه‌ای بود، منطقی بر آن حاکم بود، باید از این نقاط رد می‌شدیم تا به هدف غایی فیلم برسیم.

به نظرتان چطور این اتفاق می‌افتد، اینکه پروانه ساخت داده می‌شود و پروانه نمایش نه؟
در مورد فیلم‌هایی که من تهیه‌کننده بودم، تعدادی پروانه ساخت و پروانه نمایش داشتند اما بعدتر برایشان مشکل پیش آمد. مثلاً انتهای خیابان هشتم را آمده بودند و در جشنواره دیده بودند. یا درباره دایره‌زنگی در اولین اکران فضایی ایجاد شد که از جدول جشنواره حذف شد. تلفن‌های این نهادها و سازمان‌ها گاهی بعد از دیدن فیلم به کار می‌افتند و فراتر از وزارت ارشاد عمل می‌کنند.

این روند توقیف یا تلفن‌ها چه تاثیری بر روند سرمایه‌گذاری در سینما دارد. در واقع شاید بهتر باشد بپرسیم با این فضایی که شما تشریح کردید چقدر ریسک سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد.
من قبول دارم که سینما 70 درصد سرگرمی است و 30 درصد شاخه‌های مختلف دیگر. اما موضوع این است که پول یا سرمایه‌ای که برای فیلم‌های جدی وجود دارد، مگر چقدر است؟ وقتی فیلمی که ساخته می‌شود شبیه شیر بی‌یال و دم و اشکم می‌شود، در نهایت سینما به سمت فیلم‌های خنثی پیش می‌رود. خبری از بحث‌ها و نقد اجتماعی در آثار سینمایی پیدا نمی‌کنیم. به همین دلیل فیلم‌ها شکل هم می‌شوند، بازیگران مشترک می‌شوند، سوژه‌ها و قصه‌ها تکراری می‌شوند. تنوع قصه وجود ندارد. در حالی که حداقل در آن 30 درصد فیلم‌ها نقد سیاسی و اجتماعی باشد، بحث‌های جدید هم باید در آن مطرح شود. با توجه به برداشت‌های متفاوت سلیقه‌ها و زاویه‌های دید متفاوت حتی وجود دارد. مثلاً همین فیلم «به رنگ ارغوان» پنج سال توقیف بود، اما در نهایت وقتی اکران شد لب به تحسین آن گشودند.

وقتی فیلم توقیف می‌شود چقدر عدم برگشت سرمایه آسیب‌زننده می‌شود؟
دو نکته در این ماجرا وجود دارد. هم سرمایه معنوی و هم سرمایه مادی که در ساخت یک فیلم وجود دارند و بعد از این اتفاق‌ها شرح می‌دهم که چه اتفاقی برایش می‌افتد. معمولاً عواملی که فیلم را کارکرده‌اند، حس و حالش را می‌شناسند، می‌خواهند کاری که انجام داده‌اند دیده شود، مورد نقد قرار بگیرد، درباره‌اش صحبت شود. مردم با آن ارتباط برقرار کنند. معمولاً هنگام ساختن این فیلم‌ها هیجانش را حس می‌کنید. وقتی فیلم توقیف می‌شود مانند آب سردی است که بر سر افراد ریخته می‌شود. اما من خودم دیده‌ام اتفاقاً درباره این فیلم‌ها؛ خود بازیگران همچنان ماجرا را پیگیری می‌کنند، درباره‌اش اظهارنظر می‌کنند، درباره‌اش فعالیت می‌کنند. چند مورد بوده است مانند به رنگ ارغوان، برف روی کاج‌ها،.... با اینکه از لحاظ اداری مسوولیتی ندارند اما چشم‌انتظاری را می‌توانید در صورتشان ببینید. این حس را دارید که یک آدمی عزیزش بیمار است و نگران است که آیا کلاً از بین می‌رود یا نه. بحث دوم بحث سرمایه است. من که به عنوان بخش خصوصی پول می‌گذارم؛ سرمایه مشخصی دارم. آن سرمایه مشخص باید برگردد تا بتوانم کار بعدی را آغاز کنم. اگر ضرر اقتصادی بخورد نمی‌توانم آن را جبران کنم.

امسال که حالا وضع خوب بوده است؛ شاید این ریسک‌ها کمتر شود و بقیه تشویق شوند و کمی به سراغ سینما بیایند.
اصلاً این‌طور نیست، حالا شما ببینید کل فروش امسال سینما از 40میلیارد بیشتر نخواهد شد.

همین الان فیلم‌ها حدود 13 میلیارد فروخته‌اند.
تا انتهای سال 40 فیلم اکران می‌شود و به طور میانگین یک میلیارد فروش دارند. فکر می‌کنید چند فیلم چنین فروشی خواهند داشت؟

این جوری که شما پیش‌بینی می‌کنید اکثر فیلم‌ها و تهیه‌کننده‌هایشان باید ورشکسته شوند؟
تا یک میلیارد را راحت برمی‌گردانند. بیشترشان نمی‌توانند. ببینید الان برای ساخت یک فیلم حدود یک تا 5 /1 میلیارد معمولاً هزینه ساخت است، حدود 700، 800 میلیون هم ماجرای تبلیغات، تیزر و پخش‌کننده و... حالا سهم سینمادار و اینها را هم در نظر بگیرید هر فیلم حداقل باید سه برابر بفروشد تا به سوددهی برسد. وقتی فیلمی حدود یک میلیارد و 200 می‌فروشد یعنی 60 درصد سرمایه تهیه‌کننده از بین رفته است. به همین خاطر است که تهیه‌کنندگان معافیت مالیاتی دارند تا لااقل بخشی از سرمایه‌شان برگردد. اگر در نظر بگیریم که در سال 100 فیلم ساخته می‌شود، یعنی حدود 100 میلیارد هزینه ساخت آثار سینمایی می‌شود، سینمای ایران باید حدود 300 میلیارد فروش داشته باشد تا این هزینه‌ها جبران شود.

اما این اتفاق هر سال دارد می‌افتد. چطور سرمایه‌ها وارد سینما می‌شوند؟
سینما بسیار مورد توجه افرادی خارج از سینماست. افرادی که دوست دارند دیده شوند. بسیاری از افراد حاضرند پول -سرمایه- خود را بیاورند و به همین خاطر است که هر بار اسم آدم‌های جدید را در تیتراژها می‌بینیم. همین‌طور ارگان‌های مختلفی که مدام به سینما پول تزریق می‌کنند. خیلی از افراد می‌توانند بودجه جذب کنند نه به دلیل اقتصادی، نه به دلیل اینکه بازگشت سرمایه وجود داشته باشد.

یک مقدار امیدوارانه‌تر صحبت کنیم، امسال که تورم کاهش یافته است، حتی گفتند در یکی از ماه‌های سال تک‌رقمی شده است، فکر می‌کنید هزینه ساخت فیلم هم پایین بیاید؟
مگر ممکن است؟ همین امسال که من فیلمی را می‌سازم هزینه‌هایش 30 تا 35 درصد افزایش یافته است. هزینه خدماتی که کاهش نیافته، کمتر شده است؟ من پارسال برای رفت و آمد و آژانس عوامل یک میلیون و 800 هزینه می‌دادم امسال سه و نیم میلیون، هزینه مواد خوراکی کمتر شده است؟ پارسال می‌شد با هفت، هشت هزار تومان غذا تهیه کرد، امسال با 10، 12 هزار تومان. دستمزدها هم که حداقل 25 درصد بیشتر شده است. البته همه این رقم‌ها نسبی است اما درصد افزایش همین است.

شما حدود 15 سال است حداقل در سینما تهیه‌کننده هستید و می‌توان با قاطعیت گفت فیلم‌های موفقی را در کارنامه دارید، آیا شیوه و راهی برای سرمایه‌گذاری در سینما می‌توانید تعریف کنید؟
فرمول ثابتی وجود ندارد. حتی نمی‌توان پیش‌بینی ثابتی هم برای بازگشت سرمایه داشت. همین 50کیلو آلبالو داشت با قدرت و شدت می‌فروخت، یکباره انتقادی شد و فیلم از اکران برداشته شد. فیلم «آآآآدت نمی‌کنیم» سالن گرفته بود، می‌خواست اکران شود، ناگهان مورد غضب قرار گرفت و مثل گوشت قربانی شد. حالا حتی سالن‌هایش هم به تعداد قبل برنگشته است. مسوولان درگیر این را می‌دانند که هر آدمی می‌آید یا می‌رود تا حدی قدرت دارد. وزارت ارشاد زیر نظر مجلس شوراست. خود آقای جنتی بارها تهدید به استیضاح شده است، نمی‌توان از نظر سیاسی و قوانین روی آن حساب کرد. ما در طول سال‌های بعد از انقلاب هر جا نتوانستیم از استدلالی دفاع کنیم، صورت مساله را پاک کردیم. ما برای اینکه تلویزیونمان متنوع نیست، سلایق مختلف مردم را پوشش نمی‌دهد و مردم با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند، جلو ماهواره را گرفته‌ایم. بارها امتحان کردیم سیستم‌های تحکمی جواب نمی‌دهد، برنامه‌های تلویزیون ریزش مخاطب داشته‌اند، چرا تلویزیون متنوع‌تر عمل نمی‌کند، چرا جلو مخاطب می‌ایستد؟ فروش سینما تغییر چندانی نکرده است، اما برای مردم اطلاع‌رسانی شده است. ما بارها گفته‌ایم سینما یک محصول فرهنگی است. برخورد چکشی با آن نباید انجام شود. این رفتارها سبب می‌شود فیلم من مخاطب را از دست بدهد، امکان فعالیت و سرمایه‌گذاری اقتصادی را هم کم می‌کند. فرمول ثابتی برای میزان سرمایه‌گذاری وجود ندارد، حتی شیوه ثابتی هم برای سرمایه‌گذاری و آموزش آن وجود ندارد. درنهایت با این وضعیت نمی‌توان انتظار داشت که برای سینما از بیرون سرمایه‌گذاری‌های واقعی شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید