شناسه خبر : 47151 لینک کوتاه

ماشین خون

ریاضت اقتصادی چگونه راه را برای فاشیسم هموار کرد؟

در مارس 2020، در اولین روزهای همه‌گیری کووید 19، اندرو کومو، فرماندار دموکرات نیویورک، از برنامه‌هایی برای کاهش 400 میلیون‌دلار هزینه‌های پزشکی برای بیمارستان‌ها به عنوان بخشی از بودجه ایالتی خود خبر داد. این یک اعلامیه تکان‌دهنده بود: در آستانه یک بیماری همه‌گیر، یکی از برجسته‌ترین سیاستمداران کشور به مردم اطلاع می‌داد که قصد دارد به بیمارستان‌هایی که از فقیرترین و آسیب‌پذیرترین اقشار نیویورک مراقبت می‌کنند، کمتر پرداخت کند. کومو در یک کنفرانس مطبوعاتی با بی‌تفاوتی محض توضیح داد: «ما نمی‌توانیم چیزی را که نداریم خرج کنیم.» انتظار می‌رفت این کاهش‌ها در سال‌های بعد عمیق‌تر شوند و با کاهش‌های بودجه مشابه برای مدارس دولتی ایالتی نیز ادامه پیدا کند.

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

94در مارس 2020، در اولین روزهای همه‌گیری کووید 19، اندرو کومو، فرماندار دموکرات نیویورک، از برنامه‌هایی برای کاهش 400 میلیون‌دلار هزینه‌های پزشکی برای بیمارستان‌ها به عنوان بخشی از بودجه ایالتی خود خبر داد. این یک اعلامیه تکان‌دهنده بود: در آستانه یک بیماری همه‌گیر، یکی از برجسته‌ترین سیاستمداران کشور به مردم اطلاع می‌داد که قصد دارد به بیمارستان‌هایی که از فقیرترین و آسیب‌پذیرترین اقشار نیویورک مراقبت می‌کنند، کمتر پرداخت کند. کومو در یک کنفرانس مطبوعاتی با بی‌تفاوتی محض توضیح داد: «ما نمی‌توانیم چیزی را که نداریم خرج کنیم.» انتظار می‌رفت این کاهش‌ها در سال‌های بعد عمیق‌تر شوند و با کاهش‌های بودجه مشابه برای مدارس دولتی ایالتی نیز ادامه پیدا کند.

در اکتبر 2019، به دنبال افزایش اعلام‌شده کرایه مترو برای شهروندان سانتیاگو، شیلی، شهروندان در اعتراض به خیابان‌ها سرازیر شدند- نه‌تنها به دلیل نگرانی‌های حمل‌ونقل، بلکه در پاسخ به مشکلات عمومی انباشته‌شده از پنجاه سال خصوصی‌سازی، سرکوب دستمزدها، کاهش خدمات عمومی و به حاشیه راندن نیروی کار سازمان‌یافته که اساساً زندگی و جامعه را برای میلیون‌ها شیلیایی خالی از کیفیت کرده بود. دولت شیلی به این تظاهرات صدها هزارنفری در خیابان‌ها با حکومت نظامی به سبک دیکتاتوری، از جمله مجموعه‌ای از نمایش‌های رعب‌آور و شدیداً نگران‌کننده نیروی پلیس در خیابان‌ها که هفته‌ها به طول انجامید، پاسخ داد.

در 5 جولای 2015، 61 درصد از رای‌دهندگان در یونان در یک همه‌پرسی با طرح کمک مالی صندوق بین‌المللی پول و اتحادیه اروپا که برای رسیدگی به بحران بدهی دولتی یونان پیشنهاد شده بود و مستلزم اعمال قوانینی برای انضباط پولی و مالی در این کشور بود مخالفت کردند. هشت روز بعد، و با وجود همه‌پرسی عمومی، دولت یونان توافقنامه‌ای را امضا و با وام سه‌ساله کمک مالی موافقت کرد که نحوه خرج کردن پول برای مردم را محدود می‌کرد: یونان مجبور بود کاهش بازنشستگی بیشتری را اعمال کند و مالیات خود را افزایش دهد. مالیات بر مصرف افزایش پیدا کرد  و قوانینی در مورد خصوصی‌سازی خدمات و صنایع و اجرای کاهش دستمزد کارکنان دولتی کشور اعمال شد. دو سال بعد، دولت یونان ده بندر اصلی کشور را خصوصی کرد و بسیاری از جزایر آن را برای فروش گذاشت. اینها و مواردی از این دست به سیاست‌های ریاضت اقتصادی معروف هستند که به عنوان ابزاری اقتصادی و بی‌طرف برای مدیریت کلان اقتصادی معرفی و استفاده می‌شوند اما اعمال این دسته از سیاست‌ها به طور مکرر به خصوص در سال‌های اخیر باعث شده‌اند دغدغه همیشگی درباره رابطه میان سرمایه‌داری و دموکراسی که حداقل نیم‌قرن است یکی از موضوعات مهم مورد بحث در علوم سیاسی بوده است دوباره داغ و مطرح شده، به اشکال مختلف ظاهر شود. همچنان مانند تمام این نیم‌قرن، پرسش اساسی یکسان است: آیا سرمایه‌داری و دموکراسی می‌توانند در کنار هم وجود داشته باشند یا لازمه موفقیت یکی از آنها نفی علنی یا ضمنی دیگری است؟

از طریق تحلیل سیاست ریاضت اقتصادی در سال‌های پس از جنگ جهانی اول، کتاب: «نظم سرمایه: چگونه اقتصاددانان ریاضت را اختراع کردند و راه را برای فاشیسم هموار کردند»، کلارا ماتی ناسازگاری‌های میان این دو مفهوم را آشکارا به نمایش می‌گذارد. ماتی نشان می‌دهد که ریاضت همان‌طور که حامیان آن فرض می‌کنند و تلاش می‌کنند نشان دهند یک ابزار سیاستی بی‌طرف برای مدیریت اقتصادی نیست، بلکه سازوکار کنترل است. این تفسیر به درک «شکست»های ظاهری ریاضت کمک می‌کند.

کتاب در حدود 500 صفحه و در نوامبر سال 2022 از سوی انتشارات دانشگاه شیکاگو به بازار عرضه شده است. در «نظم سرمایه» ماتی در ده فصل از تاریخچه ریاضت اقتصادی شروع می‌کند و پس از بررسی آن به مفهوم و موارد اجرایی ریاضت اقتصادی می‌پردازد. ماتی می‌گوید، ریاضت نه مفهومی جدید است و نه محصول دوران به اصطلاح نئولیبرال که در اواخر دهه 1970 آغاز شد. شاید به استثنای کمتر از سه دهه پررونق پس از جنگ جهانی دوم، در بقیه سال‌های قرن بیستم و پس از آن ریاضت یکی از پایه‌های اصلی سرمایه‌داری مدرن بوده است.   ماتی بر این باور است که اگرچه ریاضت در دستیابی به اهداف اعلام‌شده خود در طول تاریخ (به عنوان مثال، کاهش بدهی یا تقویت رشد اقتصادی) هیچ‌گاه «کارساز» نبوده است، با وجود این بارها و بارها از سوی دولت‌ها به کار گرفته شده است. وی (مانند بعضی دیگر از نویسندگان و پژوهشگران اقتصادی که در کتاب از آنها نام برده می‌شود مانند مارک بلیت) به این الگوی تکرار اجباری به عنوان نوعی جنون اشاره می‌کند که اگر چرایی آن را ندانید ممکن است تکرار چندین‌باره آن شما را دچار حیرت کند. اما اگر ریاضت را بر اساس تعریف ماتی در این کتاب در نظر بگیرید، یعنی آن را نه‌فقط به عنوان پاسخی به بحران‌های اقتصادی (مثلاً انقباض تولید و افزایش تورم)، بلکه به عنوان روشی برای پاسخ به بحران‌های سرمایه‌داری بدانید آنگاه به‌راحتی به علت تکرار این جنون از سوی دولت‌ها پی خواهید برد: ریاضت سنگری حیاتی در دفاع از نظام سرمایه‌داری است. البته ماتی وقتی به بحران سرمایه‌داری اشاره می‌کند، منظورش یک بحران اقتصادی مانند کاهش رشد یا افزایش تورم نیست، بلکه  استدلال می‌کند که سرمایه‌داری زمانی در بحران است که علت وجودی اصلی آن یعنی فروش تولید برای سود و دو رکن توانمند آن یعنی مالکیت خصوصی در ابزار تولید و روابط دستمزدی میان مالکان و کارگران به وسیله عموم، به‌ویژه از سوی کارگران مورد مناقشه قرار گیرد. ماتی در طول کتاب تلاش می‌کند نشان دهد، فایده اصلی ریاضت در قرن گذشته، ممانعت از جایگزینی سیستمی برای سرمایه‌داری بوده است. ماتی بیان می‌کند که ریاضت بیشتر مفهومی در خدمت سرکوب اعتراض عمومی و اعتصابات کارگران است-  نه آن‌طور که اغلب تبلیغ می‌شود، تلاشی برای بهبود خود به خودی شاخص‌های اقتصادی یک کشور با اعمال انضباط اقتصادی بیشتر؛ آن‌طور که طرفداران آن ادعا می‌کنند.

95

همان‌گونه که ماتی در «نظم سرمایه» ادعا می‌کند و البته برای اثبات آن تلاش می‌کند، ریاضت به صورتی که امروز می‌شناسیم پس از جنگ جهانی اول به عنوان روشی برای جلوگیری از فروپاشی سرمایه‌داری ظهور کرد: اقتصاددانان در موقعیت‌های سیاسی از اهرم‌های سیاسی استفاده کردند تا همه طبقات جامعه، حتی در زمانی که این تغییرات عمیق و زمانی که فداکاری‌های شخصی بزرگ مورد نیاز بود، تشویق شوند تا بیشتر در تولید خصوصی و سرمایه‌داری سرمایه‌گذاری کنند. در اوایل دهه 1920، ریاضت اقتصادی به عنوان یک ضدحمله قدرتمند در برابر اعتصاب‌ها و سایر اشکال ناآرامی اجتماعی عمل کرد که پس از جنگ در مقیاس بی‌سابقه‌ای ایجاد شد و رشد کرد؛ دوره‌ای که به اعتقاد نویسنده به طور سنتی و به طرز عجیبی از سوی پژوهشگران سیاسی و اقتصادی که در مورد ریاضت اقتصادی مطالعه می‌کنند نادیده گرفته می‌شود. به نظر ماتی زمان اختراع مفهوم ریاضت اقتصادی نشان‌دهنده انگیزه‌های مستتر در آن است: مهم‌تر از کارایی اقتصادی ادعایی، توانایی آن در حفاظت از روابط تولید سرمایه‌داری در دوران سازمان‌دهی اجتماعی بی‌سابقه و تحریک عمومی طبقات کارگر بود که این مفهوم را مورد توجه و استفاده قرار داد. ماتی‌ بر این باور است که با آغاز جنگ بزرگ جهانی اول شدیدترین بحران سرمایه‌داری  تا به امروز آغاز شد. بسیج بی‌سابقه زمان جنگ در کشورهای اروپایی سپر اجتناب‌ناپذیری سرمایه‌داری را در هم شکست. برای اکثر مردمی که در طول جنگ و پس از آن در این کشورها زندگی می‌کردند، الغای سرمایه‌داری به عنوان پیامد قریب‌الوقوع ویرانی‌های جنگ و نمایش برنامه‌ریزی اقتصادی دولتی جلوه می‌کرد. این موضوع با اقدامات فوق‌العاده دولتی در طول جنگ برای قطع موقت انباشت سرمایه از سوی صاحبان صنایع خصوصی تسهیل شد و همزمان دولت‌های همه کشورهای متخاصم مجبور به مداخله در قلمرو تا آن زمان بی‌خطر بازار شدند. هنگامی که دولت‌ها صنایع کلیدی -مهمات، معادن، کشتیرانی و راه‌آهن را جمع‌آوری کردند- آنها همچنین کارگران را استخدام کردند و هزینه و عرضه نیروی کار را تنظیم کردند. پس از جنگ، که با سوابق اقتصادی جدید برای بسیج جرأت یافتند، کارگران در اروپا با صدایی قوی‌تر و رادیکال‌تر صحبت کردند و با شیوه‌هایی فراتر از صندوق‌های رای اعلام وجود کردند. در لحظه تحولات دموکراتیک بی‌نظیر در سراسر اروپا، در بحبوحه تورم پولی فزاینده و بادهای انقلابی که از روسیه، باواریا و مجارستان می‌وزید، کارشناسان اقتصادی مجبور بودند برای حفظ جهان آن‌طور که فکر می‌کردند باید وجود داشته باشد، از بزرگ‌ترین سلاح‌های خود استفاده کنند. ریاضت سودمندترین ابزار آنها بود: برای حفظ غیرقابل انکار سرمایه‌داری عمل کرد- و هنوز هم عمل می‌کند. ضدحمله ریاضتی با موفقیت از اکثریت قدرت را سلب کرد. دولت‌های ریاضت‌طلب و کارشناسان آنها سیاست‌هایی را اجرا کردند که مستقیم (از طریق سیاست‌های سرکوبگرانه پرداخت و اشتغال) یا غیرمستقیم (از طریق سیاست‌های محدودکننده پولی و مالی که فعالیت‌های اقتصادی را کاهش و بیکاری را افزایش داد) اکثریت را تحت سلطه سرمایه قرار دادند- یک رابطه اجتماعی که در آن اکثریت خود را می‌فروشند. توانایی کار در ازای دستمزد. ریاضت منابع را از اکثریت کارگر به اقلیت پس‌انداز /سرمایه‌گذار منتقل کرد و با این کار پذیرش عمومی شرایط سرکوبگرانه در تولید اقتصادی را تحمیل کرد. این پذیرش بیشتر از سوی کارشناسانی تثبیت شد که نظریه‌های اقتصادی آنها سرمایه‌داری را تنها و بهترین جهان ممکن نشان می‌داد.

به عقیده ماتی این روندی است که پس از جنگ جهانی اول در همه بحران‌ها، بزرگ و کوچک، تکرار شده است تا سرمایه‌داری به عنوان تنها راه‌حل اداره اقتصاد جهان، توان ادامه داشته باشد. نویسنده همچنین بر این باور است که بخشی از آنچه ریاضت را به عنوان مجموعه‌ای از سیاست‌ها موثر می‌نمایاند این است که خود را به زبان اقتصاد صادقانه و سخت‌گیرانه بسته‌بندی می‌کند. احساسات مبهم مانند «سخت‌کوشی» و «صرفه‌جویی» به‌سختی بدیع هستند. اقتصاددانان از زمان آدام اسمیت، دیوید ریکاردو و توماس رابرت مالتوس و پیروان آخرالزمانی آنها که این اصول را به عنوان ماده فضیلت شخصی و سیاست خوب پرورش می‌دادند مورد تمجید اقتصاددانان قرار گرفته‌اند. ماتی در این کتاب همچنین یک ادعای بسیار مهم و بحث‌برانگیز دیگر را نیز مورد بحث قرار می‌دهد: کارشناسان اقتصادی، خواه فاشیست یا لیبرال، دریافتند که برای تامین آزادی اقتصادی -یعنی آزادی بازار پس‌انداز /کارآفرین «فضیلت‌مند»- کشورها باید از آزادی‌های سیاسی صرف نظر کرده یا حداقل آنها را در حاشیه اهمیت قرار دهند. نویسنده یک فصل کامل به بررسی دقیق نیروهای خارجی می‌پردازد که پس از جنگ جهانی اول برای ریاضت اقتصادی در ایتالیا فشار آوردند و به طور خلاصه نشان می‌دهد تعهد کارشناسان مالی بین‌المللی به ریاضت به حدی بود که آنها مایل بودند برای بازگرداندن ستون‌های در حال فروپاشی انباشت سرمایه به یک دیکتاتوری خونین تکیه کنند. همه نگاه‌ها به سمت موسولینی معطوف شد، که دیکتاتوری او آنقدر قوی بود که در نهایت مردم ایتالیا را به «منضبط، ساکت و صلح‌آمیز» رام کرد. ارتباط صریح میان ریاضت اقتصادی و سرکوب سیاسی -که در زمان فاشیسم کاملاً مشهود است- نشان می‌دهد که چگونه رفتار اقتصادی با شهروندان ایتالیایی در واقع با رفتاری که کارشناسان بریتانیایی برای مردم خود در نظر گرفته بودند تفاوت چندانی نداشت. تکنوکرات‌های بریتانیایی برای اجرای غیر‌دموکراتیک سیاست اقتصادی از طریق استقلال و اقتدار بانک‌های مرکزی سخت فشار آوردند. حتی اگر ماهیت متفاوتی داشته باشد، نسخه ایتالیایی و بریتانیایی تکنوکراسی یک هدف مشترک داشتند: ایجاد سیستم‌هایی که فداکاری را بر اکثریت مردم تحمیل می‌کرد، سپس آن سیستم‌ها را از وقفه سیاسی محافظت می‌کرد.

«نظم سرمایه» با وجود همه انتقادها و البته نادیده گرفته شدن‌ها، کتاب مهمی است که باید خوانده شود. بیشترین انتقادهایی که بر آن وارد شده (که البته بیشتر نادیده گرفته شده است) وجه پوپولیستی مستتر در استدلا‌ل‌های طرح‌شده در آن است. اما به عقیده ماتی پوپولیسم یک مفهوم مناقشه‌برانگیز است و بیشتر تفاسیر پوپولیسم از بالا به پایین است که از بدو تاسیس تعریف می‌شود، بنابراین ابزاری برای ریاضت اقتصادی است، که لفاظی آن مردم را نادان و در نهایت به خاطر خود خطرناک می‌داند. پوپولیسم راهی برای پنهان شدن کارشناسان قدرت و فرار از مسئولیت فقیر کردن و ناراحت کردن هرکسی که بخشی از نخبگان نیست، شده است. اما ماتی می‌گوید، در نهایت هر جنبشی برای تغییر اجتماعی پوپولیستی و بالقوه راست‌گرا خواهد بود. آنچه ماتی در«نظم سرمایه» پیشنهاد می‌کند این است که اگر کسی می‌خواهد سرمایه‌داری را حفظ کند، باید ریاضت را حفظ کند. در غیر این صورت، یک راه واقعاً دموکراتیک برای خروج از این سیستم احتمالاً از پایین جوانه خواهد زد و در نتیجه بلادرنگ برچسب پوپولیستی خواهد خورد. به نظر نویسنده برخلاف آنچه طرفداران ریاضت از ما می‌خواهند فکر کنند، نظام اجتماعی-اقتصادی که در آن زندگی می‌کنیم اجتناب‌ناپذیر نیست و نباید آن را با اکراه به‌عنوان تنها راه رو به جلو پذیرفت. ریاضت یک پروژه سیاسی است که از نیاز به حفظ روابط طبقاتی سرمایه‌داری ناشی می‌شود. این نتیجه کنش جمعی است که هرگونه جایگزینی برای سرمایه‌داری را از بین ببرد. بنابراین می‌توان آن را از طریق مقابله جمعی واژگون کرد. مطالعه منطق و هدف آن نخستین گام در این مسیر است. پس شاید بهتر باشد ما هم بدون ترس از این برچسب‌ها کتاب را بخوانیم و در مورد صحت و اعتبار آمار، اطلاعات و استدلال‌های آن قضاوت کنیم.

دراین پرونده بخوانید ...