شناسه خبر : 47276 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فاتحان ۱۵ تیر

پزشکیان پیروزی‌اش را مدیون کیست؟

مسعود پزشکیان خود را وامدار هیچ گروه و جریانی نمی‌داند. چهره‌های اطراف پزشکیان و گروه‌هایی که از او حمایت کردند، عمدتاً اصلاح‌طلب بودند، اما او در جریان مناظره‌ها هرگز نپذیرفت که عضو حزبی از اصلاح‌طلبان است؛ یعنی حامیان خود را گردن نگرفت. از نظر اقتصاد سیاسی اهمیت دارد که مسعود پزشکیان با حمایت کدام گروه به پیروزی دست یافته و مهم است بدانیم که او در آینده این حمایت را چگونه جبران می‌کند. این گزارش قرار است به این پرسش پاسخ دهد؛ مسعود پزشکیان که خود را حزبی نمی‌داند، پیروزی‌اش را مدیون چه کسانی است؟

 

هدا احمدی / نویسنده نشریه 

14مسعود پزشکیان خود را وامدار هیچ گروه و جریانی نمی‌داند. چهره‌های اطراف پزشکیان و گروه‌هایی که از او حمایت کردند، عمدتاً اصلاح‌طلب بودند، اما او در جریان مناظره‌ها هرگز نپذیرفت که عضو حزبی از  اصلاح‌طلبان است؛ یعنی حامیان خود را گردن نگرفت. از نظر اقتصاد سیاسی اهمیت دارد که مسعود پزشکیان با حمایت کدام گروه به پیروزی دست یافته و مهم است بدانیم که او در آینده این حمایت را چگونه جبران می‌کند. این گزارش قرار است به این پرسش پاسخ دهد؛ مسعود پزشکیان که خود را حزبی نمی‌داند، پیروزی‌اش را مدیون چه کسانی است؟

نقطه عطف سیاسی

پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی اخیر در کشور است که تحلیل و بررسی آن از زوایای مختلف می‌تواند روشن‌کننده بسیاری از ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امروز ایران باشد. با تقسیم گروه‌های سیاسی کشور به دو جبهه اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، می‌توان این‌گونه طرح مسئله کرد که جریان اصول‌گرا در سال‌های گذشته تمام تلاش خود را به کار بست تا طیف اصلاح‌طلب را از میدان سیاست به حاشیه براند. اما پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی، آخرین تلاش‌های جریان موسوم به خالص‌ساز که برآمده از طیف تندرو کشور بودند، دیگر جایی برای ترمیم بسیاری از مشکلات باقی نگذاشتند. بنابراین تیرماه 1403، در روزگاری نه‌چندان خوش، ایران شاهد رویدادی تاریخی بود؛ مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس‌جمهور ایران انتخاب شد. این پیروزی به تعبیر تحلیلگران، نقطه عطفی در فضای سیاسی ایران است. البته انتخاب مسعود پزشکیان، نتیجه یک فرآیند پیچیده و پرفرازونشیب بود. رقیب اصلی او، فردی با گرایش‌ها و ترجیحات خاص بود که طیف وسیعی از جامعه را نگران کرد و بسیاری از رای‌دهندگان به مسعود پزشکیان، با حضور خود در انتخابات، مانع از پیروزی رقیب او شدند. اکنون، فرد پیروز انتخابات و دولتی که به زودی تشکیل می‌شود با چالش جلب اعتماد این گروه مواجه هستند و عملکرد آنها در پاسخ به مطالبات جامعه رای‌دهنده و جامعه‌ای که رای نداد، تعیین‌کننده جهت‌گیری‌های آینده کشور خواهد بود. این انتخابات، نه‌تنها یک رقابت سیاسی، بلکه نمایانگر نگرانی شهروندان ایرانی برای حفظ کلیتی فراتر از جریان‌های سیاسی، یعنی ایران و آینده آن بود. رئیس‌جمهور منتخب ایران می‌گوید عضو هیچ حزبی نیست اما تمام احزاب موثر اصلاح‌طلب از او حمایت کردند. چرا مسعود پزشکیان که ریشه در جریان اصلاحات دارد و در دولت سیدمحمد خاتمی نیز به عنوان وزیر بهداشت حضور داشت از احزاب برائت می‌جوید و حتی حاضر نشد حمایت اصلاح‌طلبان را نیز بپذیرد در حالی‌ که اکثریت ستاد او از اصلاح‌طلبان تشکیل شده بود؟ مسعود پزشکیان ۱۲ سال نماینده مجلس بود و در تمام این سال‌ها از او به عنوان یک نماینده اصلاح‌طلب یاد می‌شد. او حتی در فراکسیون امید عضویت داشت، اما همچنان نمی‌پذیرد که عنوان حزبی داشته باشد و عضو یک حزب تلقی شود. آن‌طور که مشخص است پزشکیان تلاش می‌کند سیاستی غیرحزبی را اتخاذ کند تا هم بتواند با جناح اصلاح‌طلب کار کند و هم با اصول‌گرایان. سیاست غیرحزبی در مفهوم اگرچه به این معناست که فرد منتخب عضو هیچ حزبی نیست اما در عمل نشان‌دهنده آن است که او خود را حداقل به دو حزب یا دو جریان قدرتمند متصل می‌کند تا از توانایی آنها استفاده کند و سیاست‌هایش با مخالفت‌های کمتری روبه‌رو شود. فرآیند انتخاب کاندیدا در جبهه اصلاحات به نحو منظمی پیش رفت و قبل از اعلام‌نظر شورای نگهبان، پزشکیان هم به عنوان یکی از کاندیداهای جبهه اصلاحات تعیین شد؛ و اینکه تایید او از سوی شورای نگهبان یک اتفاق کم‌سابقه بود. بعد از آن هم جبهه اصلاحات تمام‌قد و با تمام قوا و بسیج تمام تشکلات خودش در تهران و سراسر کشور از آقای پزشکیان حمایت کردند. خود او فاقد تشکیلات بود، اما تشکیلات گسترده احزاب اصلاح‌طلب در سراسر کشور به میدان آمدند و نقش موثری در پیروزی او داشتند. از سوی دیگر، با وجودی که پزشکیان اعلام کرد حزبی نیست، به هر حال مورد حمایت احزاب اصلاح‌طلب قرار گرفته و اساساً به مجمع عمومی جبهه اصلاحات آمده و تمایل و پایبندی خودش را برای اینکه کاندیدای جبهه اصلاحات شود بیان کرده است. به اضافه اینکه او در تبلیغات، مناظره‌های انتخاباتی و بیان مواضع هم کاملاً مواضع اصلاح‌طلبانه‌ای را ابراز کرده است. به تعبیر محمد عطریانفر، گفتمان پزشکیان گفتمان اصلاح‌طلبی است؛ و محورهایی که دارد بحث عقلانیت، عدالت، حق و عدل، استفاده از نظرات متخصصان، ضرورت گشایش در سیاست خارجی، رفع تحریم‌ها و مطالباتی که مشخصاً مطرح کرده مانند بحث‌های مربوط به گشایش معاملات بانکی و FATF یا حوزه توجه به اقوام، مذاهب، کرامت انسانی، حقوق برابر افراد و همه مولفه‌های گفتمان رئیس دولت جدید با رویکرد اصلاح‌طلبانه بوده است. موضوعی که وجه تمایز او را با کاندیدای اصول‌گرا و رقیب روشن‌تر کرد و باعث شد مردم گرایش بیشتری به او پیدا کنند. بنابراین شخصیت‌های مختلف درون جبهه اصلاحات و بیرون که همسو بودند، به میدان آمدند و به هر حال او پیروز شد.

رکن موثر پیروزی پزشکیان

پیروزی پزشکیان مرهون سه جریانی است که می‌توانیم به صورت تفکیک‌شده بر آن تاکید کنیم. اولین محوری که می‌توانیم روی آن تمرکز کنیم، نقش بسزایی در مشی تبلیغاتی او داشت، رک‌گویی و سلامت رفتار بیانش در اثبات حقایقی است که می‌توان در کلام او دید. روندی که آن را به جامعه مخاطب منتقل می‌کند. از این جهت رشد موثر موفقیت او برای راهیابی به پاستور در این محور گنجانده شده است.

اگر بخواهیم نمونه‌ای از این جنس را در سرفصل دیگری تحلیل کنیم یادآور همان بخشی است که حسن روحانی در سال 1392 از خود نشان داد؛ ضمن اینکه آرای حمایتی اکبر هاشمی‌رفسنجانی را داشت، اما موفقیت حضورش در صحنه مناظره‌ها ظرفیتی را رقم زد و اثبات کرد که این شخص می‌تواند با یک گفتمان جدید وارد شود و دیدگاه خودش را مطرح کند. صاحب‌نظران سیاسی عرصه قدرت بر این باورند که پزشکیان در دوران تلاشش برای انتخابات ریاست‌جمهوری، برخی از رویکردهای تبلیغاتی‌اش تبدیل به ضدتبلیغ شد و این ضدتبلیغ بودن برای او رای منفی داشت؛ در حالی ‌که نه‌تنها این‌طور نشد، بلکه همان‌ها رویکرد مثبت پزشکیان را اثبات کرد و طبق نظرسنجی‌ها، مخاطبان این رویکرد را به پای صداقت او گذاشتند. در فرصت کوتاه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ایران پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، اتحاد ناگهانی و ناخواسته‌ای بین بدنه گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب شکل گرفت و همگان به این نتیجه رسیدند که برای ایستادگی در مقابل تندروی و رادیکالیسم با حمایت از چهره‌ای که پیشینه روشنی دارد، بهترین فرصت است. به‌‌رغم اینکه پزشکیان وابستگی خاصی به گروه اصلاح‌طلبان نداشت، اما گفتمان مرد تازه به میدان‌آمده جریان اصلاحات و معتدلین، گفتمان اصلاح‌طلبانه بود و از هر نوع رفتار رادیکال و افراطی فاصله داشت؛ موضوعی که می‌توان آن را رکن موثری در پیروزی او دانست. علاوه بر حمایت جریان اصلاح‌طلبی از مسعود پزشکیان، بهتر است توجهی هم به آرای سلبی رقیب و شیوه تبلیغات ناموجه آنها داشت که همین امر توانست بخشی از نیروهای بدنه اصول‌گرایی معتدل را به سمت پزشکیان سوق دهد. اتفاقی که در دور دوم رقابت میان پزشکیان و جلیلی نیز تاثیر بیشتری داشت. درست زمانی که در عرصه رقابت‌ها، محمدباقر قالیباف از صحنه خارج و تمام ظرفیت اصول‌گرایی در چهره سعید جلیلی خلاصه شد و طبعاً بدنه معتدل اصول‌گرایی نمی‌توانست در یک مقایسه بین جلیلی و پزشکیان، از پزشکیان عبور کند و رای‌ خود را به سبد جلیلی بریزد. بنابراین احساس شد که کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان به دلیل فراجناحی بودن می‌تواند مورد حمایت بدنه نسبتاً نیرومندی از اصول‌گرایان معتدل قرار گیرد. بنابراین تفاوت معنادار آرای پزشکیان از 10 میلیون رای دور اول و پیروزی‌اش با بیش از 16 میلیون در دور دوم، حاصل آرای آن دسته از افرادی است که پس از باخت قالیباف به پزشکیان رای دادند. پیروزی پزشکیان، نشان‌دهنده تمایل جامعه رای‌دهنده به اصلاحات و تغییرات بنیادین در ساختارهای فرادولتی و اداری کشور است. این تمایل به اصلاحات ناشی از نارضایتی‌های موجود در زمینه‌های مختلف مانند اقتصادی، اجتماعی و حقوق بشر است. بر همین اساس مردم ایران با انتخاب پزشکیان، حمایت خود را از رویکردهای اصلاح‌طلبانه و تلاش برای بهبود وضعیت کشور ابراز کردند.

15

خط مشترک گروه‌های ضدانحصار و غیررادیکال

یکی از دلایل اصلی پیروزی پزشکیان، تمرکزش بر اقتصاد، سیاست ‌خارجی و اتحاد داخلی میان تمام احزاب است. اینکه برندگان انتخابات و طیفی که مسعود پزشکیان را بر صندلی ریاست پاستور نشاند، چه آینده‌ای را پیش‌رو داشته باشد، موضوعی است که باید به دست آینده‌ای نزدیک سپرد و دید که آیا نقش احزاب همچنان در این کشور می‌تواند پابرجا باشد یا خیر. مسئله‌ای که در تمام جهان از مهم‌ترین ارکان چینش سیاسی است و به نوعی تحزب را ستون فقرات دموکراسی و توزیع عادلانه قدرت می‌داند. رئیس قوه مجریه که کمتر از دو هفته دیگر سکان دولت را به دست می‌گیرد، باید از تجارب و عملکرد اسلاف خود، تجربه بیندوزد، عبرت بگیرد و با کمک تجربیات احزاب و شخصیت‌های سیاسی، به‌خصوص همان کسانی که با تمام وجود برای روی کار نیامدن دوباره رادیکال‌ها و افراطی‌ها تلاش کردند، مسیری درست را ترسیم کند، زیرا طبعاً هر اثر مثبتی که از عملکرد رئیس‌جمهور منتخب صادر شود و مردم منفعت آن را ببرند، عملاً سودی است که بهره‌اش را اصلاح‌طلبان و تیم حامی او که رئیس‌جمهور را به پیروزی رساندند خواهند گرفت. اگر بخواهیم کمی عمیق‌تر به مسئله بپردازیم، می‌توانیم بگوییم همه گروه‌های ضدانحصار و غیررادیکال در یک خط مشترک فراگیر پیروز شدند. در واقع گفتمان حاکم بر انتخابات، پیروزی پزشکیان و توفیق عقلانیت سیاسی بر رفتارهای عوام‌فریبانه و رادیکالیسم بود که برخی از حوزه‌های تند اصول‌گرا در گذشته تعقیب می‌کردند. جریان اصلاحات مشخصاً به عنوان یک مجموعه فراگیر که در دوره‌ای تجربه موفق اداره دولت را داشته؛ در دوره هاشمی‌رفسنجانی و دوره خاتمی و همچنین پدران و برادران بزرگ‌ترشان در دوران جنگ ایران و عراق دولت را به خوبی در مقابل مبارزه با صدام و جنگ اداره کردند. حال هم به نوعی با کمک تمام این گذشتگان، پیروزمند این صحنه رقابت پزشکیان و پیروزمندان تاریخ سیاست ایران بودند. به تحلیل محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، رکن اساسی پیروزی پزشکیان نحوه ارائه دیدگاه‌هایش، سلامت رفتار، گفتار و کرداری است که در گفتمان او موج می‌زد. گفتمانی که مخاطب به خوبی درک می‌کند که با شخصیت متفاوتی مواجه است. به گفته عطریانفر، انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و پیروزی پزشکیان حاصل همدلی و همبستگی عالی‌ترین شخصیت جریان اصلاحات یعنی سیدمحمد خاتمی تا نیروهای بسیار دوری که از این کشور خارج هستند و حتی برخی از آنها تا مرز براندازی موضع دارند اما همچنان دلبسته ملت و کشور هستند یکپارچه آمدند و از او حمایت کردند. به‌خصوص که از ناحیه آقای پزشکیان و دوستان و همکارانش هیچ دست تمنایی به سمت هیچ گروه و جریانی دراز نشد. این همدلی و همکاری که احزاب اصلاح‌طلب در قامت یک تیم منسجم و موفق بروز دادند، ناشی از آن احساس تکلیف و مسئولیتی بود که خود احزاب داشتند و صادقانه آمدند و از آقای پزشکیان حمایت کردند. عطریانفر پیروزی پزشکیان را محصول سه حوزه و سه سرفصل می‌داند؛ نخست صلاحیت‌های ذاتی و گفتمان برتری که خود او داشت. دوم رای سلبی که جامعه به صداقت آن در یک رقابت و مناظره‌ای کاملاً رویارو پی برد و نسبت به رقیبش موضع پیدا کرد. سوم هم همدلی جریان اصلاح‌طلب. به اعتقاد او، اصلاح‌طلبان به دنبال تامین منافع این جریان نیستند. از این‌رو اگر پزشکیان چند کار را به نتیجه برساند برنده ماجراست و این سهمِ پیشتازی هم نصیب جریان اصلاح‌طلب خواهد شد. یک اینکه بتواند امنیت اجتماعی را به جامعه برگرداند. به‌خصوص در مورد مباحث فرهنگی و آسیبی که سیاست‌های بسته و انقباضی به روان جامعه متوسط شهری وارد کرده (داستان مهسا امینی). اتفاقی که برای خانم امینی پیش آمد از لحاظ تاریخی نقطه عطفی است که همه چشم‌ها به آن دوخته شد. همچنین رئیس دولت منتخب باید در حوزه ثبات‌‌بخشی و پیش‌بینی‌پذیر کردن اقتصاد گامی جدی بردارد تا اقتصاد از شوک رهایی پیدا کند. بنابراین تحت تاثیر همین فرآیند و نگاه بتواند تورم را کنترل و فرصت شغلی را فراهم کند که مردم، به‌خصوص طبقه متوسطی که در این رابطه آسیب دیدند زندگی شرافتمندانه خودشان را مجدداً احیا کنند. به تحلیل عطریانفر اگر پزشکیان بتواند کسری بودجه را کنترل کند و به اقتصاد شوک وارد نکند، گام موثری برداشته و آثار و تبعات موثری در اقتصاد نشان دهد، دستاورد بزرگی برای ایران و مردم به حساب می‌آید. در پایان مهم‌ترین رکن، کاهش تشنج‌زدایی و تقویت روند صلح‌طلبی ایران در منطقه و جهان از جمله رفع تحریم‌ها و موضوع حل مسئله هسته‌ای است که در دستور کار آقای پزشکیان خواهد بود و طبیعتاً آثار و برکاتش را هم علاوه بر ملت ایران، جریان اصلاح‌طلب نیز خواهد دید.

فرجام سخن

پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، نویدبخش دورانی جدید از اصلاحات و تغییرات بنیادین در کشور است. مردم ایران با انتخاب وی، حمایت خود را از رویکردهای اصلاح‌طلبانه و تلاش برای بهبود وضعیت کشور ابراز کردند. از این‌رو امید است که با همکاری و همدلی تمامی اقشار جامعه و بهره‌گیری از تخصص و دانش نخبگان، آینده‌ای روشن و بهتر برای ایران رقم بخورد. اصلاح‌طلبان با حضور در ستادهای انتخاباتی مسعود پزشکیان با گذر از چالش‌های متعدد و مواجهه با سختی‌ها در نهایت توانستند اقناع بخش بزرگی از مردم را برای شرکت در انتخابات و حمایت از پزشکیان به دست آورند. این در شرایطی بود که فهرست دلهره‌آوری از چالش‌ها در انتظار برنده انتخابات است؛ آن هم چالش‌هایی که شاید سال‌ها برای رفع آن باید تلاش و برنامه‌ریزی کرد. اقتصاد بیمار که به دلیل سال‌ها تحریم ضعیف شده است، انتظارات زیاد رای‌دهندگان ناامید و پیچیدگی‌های ژئوپولیتیک که در سال جاری ایران را دو بار تا آستانه یک جنگ تمام‌عیار برده است. بسیاری از ایرانیان دولت را به دلیل تخریب اقتصاد، محدود کردن آزادی‌های اجتماعی و منزوی کردن کشور در جهان سرزنش می‌کنند و این انتخابات به‌عنوان یک رفراندوم در این زمینه عمل کرد. بر همین اساس مسعود پزشکیان نه‌تنها راه سختی را به مدت چهار سال پیش‌روی خود دارد، بلکه در این میان او باید به این نکته توجه کند که احزاب سیاسی، به ویژه اصلاح‌طلبانی که وی را در این راه همراهی کردند، چه نقش مهم و بسزایی را می‌توانند در مسائل خرد و کلان کشور اعم از محور اقتصاد، مشکلات اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی ایفا کنند؛ زیرا ایران مدتی است که از هرگونه معادلات سیاسی بجا، تهی است. بنابراین نباید فراموش کنیم که نقش احزاب سیاسی نه‌تنها در کشور ما، بلکه در سراسر جهان الگویی تعیین‌کننده برای سرنوشت یک کشور در حیطه‌های مختلف و حتی موفق شدن رئیس‌جمهور یک سرزمین است. اصلاح‌طلبان نیز به عنوان جریانی با‌تجربه که همواره در طول تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ثابت کرده‌اند که در بزنگاه‌های تاریخی نه‌تنها نقش بسزایی در افزایش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت کشور داشته‌اند، بلکه توانسته‌اند جلوی ایجاد موانعی را که بر سر راه کشوری در حال توسعه مانند ایران بوده است بگیرند. باشد که سرانجام ایران با بهترین کارشناسی‌های اقتصادی و سیاسی از این ورطه ناهمگون بیرون آید. بنابراین باید منتظر ماند و دید بالاخره آینده این دولت نوپا با پشتوانه احزاب قدیمی و با‌تجربه چه سرانجامی خواهد یافت.