شناسه خبر : 44627 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خرس زخمی

تحولات روسیه چه تاثیری بر ایران دارد؟

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

18«شب‌هنگام بود که صدای گلوله شنیدیم، با خود فکر کردیم که شروع شد؛ آنها حمله را آغاز کردند. میدان مقابل کاخ سفید مسکو پر از جمعیت بود. واضح بود که اگر تانک‌ها و مسلسل‌ها پیشروی کنند، پناهگاهی برای مردم وجود نخواهد داشت. من می‌ترسیدم، بدنم می‌لرزید اما... با خودم فکر کردم که برای نخستین‌بار در زندگی‌ام احساس آزادی می‌کنم، احساس می‌کنم که به همراه دیگر شهروندان می‌توانیم تاریخ کشورمان را بسازیم و هیچ بهایی برای این احساسم زیاد نبود.» این صحبت‌های آندره دسنیتسکی، پژوهشگر و روزنامه‌نگار روسی است که در زمان کودتای سال 1991 شوروی، 20 سال داشت. ماجرا از جایی شروع شد که در آگوست سال ۱۹۹۱، یک گروه کوچک از تندروهای دولت شوروی دست به کودتا زدند تا موج ضدکمونیستی و آزادی‌خواهانه مردمی را که با پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) گورباچف آغاز شده بود، متوقف کنند. به دستور کودتاچیان، تانک‌ها «کاخ سفید» روسیه -که در آن زمان، بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود- را به محاصره درآوردند. بوریس یلتسین که به تازگی به ریاست‌جمهوری رسیده بود در این ساختمان حضور داشت. ده‌ها هزار نفر از مردم مسکو به سمت کاخ سفید رفتند و یلتسین را احاطه کردند تا از آزادی روسیه در برابر شورشیان کمونیست محافظت کنند. سه روز بعد، شورشیان با شکست سنگینی مواجه شدند. این یک لحظه تاریخی برای روسیه بود؛ مردم به صورت خودجوش دست به کنشی سیاسی زدند تا آنچه به صلاح کشور بود را به انجام برسانند.

این‌بار اما در کودتای 24 ژوئن نیروهای واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین علیه پوتین، هیچ نام و نشانی از مردم نبود. شهر روستوف در جنوب روسیه سقوط کرد و نیروهای واگنر تا حوالی مسکو پیش رفتند. پس از آن، در مسکو و چندین شهر و منطقه روسیه وضعیت فوق‌العاده شکل گرفت و نیروهای ضدشورش و یگان‌های ویژه در اطراف کرملین و نقاط حساس پایتخت مستقر شدند؛ مردم اما دست روی دست گذاشته و ماجرا را دنبال می‌کردند. به‌‌رغم متوقف شدن شورش با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهوری بلاروس، تصویری که در سراسر روسیه و جهان مخابره شد، تصویر ضعف بود، نه قدرت، زیرا پوتین عملاً کنترل بر کشور را از دست داده بود. در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن مرور تحولات اخیر در روسیه به این پرسش پاسخ دهیم که وقایع اخیر روسیه چه تاثیری بر ایران دارد؟ در پاسخ به این پرسش از صحبت‌های سیداحمد فاطمی‌نژاد استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه فردوسی، استفاده کرده‌ایم.

دغدغه‌های امنیتی مسکو

موضوع به شرایط فروپاشی اتحاد شوروی و انتظار روسیه مستقل از روابط با آمریکا برمی‌گردد. در واقع رهبران روسیه انتظار داشتند با کنار گذاشتن کمونیسم، به عنوان یک بازیگر برابر در مسائل بین‌المللی از سوی آمریکا پذیرفته شوند و بتوانند همپای ایالات متحده آمریکا در تحولات جهانی نقش داشته باشند. اما این انتظار برآورده نشد و در پی تحولاتی که در دهه اول بعد از فروپاشی اتفاق افتاد، شکاف در میان ایالات متحده و روسیه در روندی افزایشی قرار گرفت. بی‌اعتمادی در میان دو کشور از دهه اول قرن بیست و یکم با به قدرت رسیدن پوتین شدت پیدا کرد. در واقع به دنبال تحولاتی که در اروپا، منطقه بالکان و در کشورهای پیرامونی روسیه شکل گرفت، همچنین در پی بازگشت روسیه به خاورمیانه، این رویارویی شدت بیشتری به خود گرفت. تا آنجا که موضوع گسترش ناتو به سمت شرق سرعت گرفت. برخلاف انتظار روسیه که در پی انحلال پیمان ورشو انتظار داشت پیمان ناتو منحل شود، نه‌تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه از همان نیمه دهه 90 آمریکا و اروپا برنامه گسترش ناتو به سمت شرق را در دستور کار خود قرار دادند. این مساله روابط آمریکا و روسیه را تیره‌تر کرد و بدبینی و بی‌اعتمادی را شدت بخشید. یکی از مهم‌ترین عوامل این رویارویی، درخواست کشورهایی مانند اوکراین و گرجستان برای پیوستن به ناتو بود. برخلاف انتظار رهبران روسیه، آمریکایی‌ها به دغدغه‌های امنیتی مسکو اعتنایی نکردند. آمریکایی‌ها مساله پیوستن جمهوری‌های پیرامونی روسیه، از جمله اوکراین و گرجستان را برخلاف اعتراض و پیگیری روسیه در دستور کار خود دارند. آنها ضمن حمایت از جنبش‌های دموکراسی‌خواه در این کشورها و حمایت از جریان‌هایی که در اوایل دهه اول قرن بیست‌و‌یکم به انقلاب‌های رنگی معروف شد، بی‌اعتنایی به روسیه را ادامه دادند. بی‌اعتمادی و شکاف در میان روسیه و ایالات متحده تا آنجا شدت پیدا کرد که در سال 2014 روسیه در برابر حمایت اروپا و آمریکا از سرنگونی دولت کی‌یف و در واقع سقوط دولت طرفدار روسیه و به دنبال آن روی کار آمدن دولت طرفدار غرب در اوکراین، مساله پیوسته‌سازی شبه‌جزیره کریمه را در دستور کار خود قرار داد. انتظار می‌رفت که آمریکا بعد از این رویداد به دغدغه‌های امنیتی روسیه در اوکراین توجه کند و از حمایت از دولت غرب‌گرای اوکراین برای پیوستن به ناتو دست بردارد که چنین اتفاقی هم نیفتاد. اصرار آمریکا و اروپا در پیوستن اوکراین به ناتو، در کنار مجموعه مسائلی که به بخشی از آنها اشاره کردم، سبب شد تا سرانجام در 24 فوریه 2022 نیروهای نظامی روسیه براساس الگوی حمله‌ای که پیش از آن، در سال 2008 در گرجستان انجام داده بودند، حمله نظامی وسیعی را به اوکراین آغاز کردند و همه زیرساخت‌ها و شهرهای این کشور را مورد حمله گسترده و شدید خود قرار دادند.

اشتباهات محاسباتی پوتین

یک سال و نیم بعد از حمله روسیه به اوکراین، اشتباه محاسباتی مسکو بیش‌ازپیش در حال آشکار شدن و تحت تاثیر قرار دادن اوضاع داخلی و موقعیت بین‌المللی روسیه است. ناکامی روسیه در تصرف کی‌یف در مدت چند روز یا چند هفته نخست، ناکامی‌های بعدی را تسریع کرد. شکست روسیه در جنگ اطلاعاتی نقش مهمی در اجرا نشدن طرح‌های تهاجمی اولیه داشت. این تحول به دولت زلنسکی و غرب فرصت داد تا خود را بازیابند و نسبت به امکان مقاومت در برابر ارتش روسیه امیدوار شوند. روزنامه شرق در گزارشی این اشتباهات محاسباتی را بررسی کرده است:

نخستین اشتباه محاسباتی پوتین برآورد غلط او از قدرت ملی‌گرایی و قابلیت ارتش اوکراین برای مقاومت در برابر 200 هزار سرباز روسی بود که از شمال، جنوب و شرق وارد اوکراین شده بودند. اشتباه محاسباتی دیگر او درباره توان ارتش روسیه و قابلیت ژنرال‌ها و تسلیحات روسی بود. نشانه‌هایی مانند روحیه پایین سربازان روسی، ضعف لجستیک و تدارکات، طرح‌های نظامی ضعیف، نیاز به دریافت تسلیحات و تجهیزات از دیگر کشورها، حمله به مناطق و تاسیسات غیرنظامی اوکراین، نیاز به بسیج مجدد 300 هزار نیرو در اکتبر، تهدید ضمنی به استفاده از سلاح هسته‌ای و سرانجام ضدحمله‌های موفق ارتش اوکراین ورای انتظار از یک ارتش قوی در مقیاس جهانی که به اعتبار ارتش روسیه لطمه زده است. این در حالی است که تا پیش از این فرض بر آن بود که اگرچه اقتصاد روسیه با مشکل مواجه است، اما ارتش روسیه اولین یا دومین ارتش مقتدر جهان است. این تجربه بار دیگر نشان داد که یک ارتش قوی نمی‌تواند بر پایه ساختارها و اقتصاد ضعیف شکل گیرد. جنگ اوکراین با عیان کردن نقاط ضعف روسیه، آینده این کشور را به‌عنوان یک قدرت جهانی بیش‌ازپیش با تردید مواجه کرده است. اشتباه محاسباتی دیگر مسکو، تصور وابستگی چاره‌ناپذیر اروپا به انرژی روسیه بود؛ اما اروپا توانست تا ژانویه 2023 حدود 80 درصد از گاز وارداتی از روسیه را جایگزین کرده و بهای گاز در اروپا را نسبت به آگوست گذشته 80 درصد کاهش دهد و به کمتر از قبل از جنگ اوکراین برساند. حساب کردن روی اختلافات سیاسی بین متحدان غربی و نیز قوت جنبش پوپولیسم در اروپا و آمریکا، اشتباه دیگر روسیه بود؛ اما جنگ اوکراین به‌عنوان تهدیدی امنیتی به‌سرعت به اولویت اول غرب تبدیل شد و دولت‌های غربی به اضافه همه طیف‌های سیاسی و افکار عمومی را متحد کرد. در نتیجه، آنها توانستند بر اختلافات پیشین فائق آیند، بودجه‌های نظامی خود را افزایش دهند و در مورد بازسازی ساختارهای امنیتی و تقویت قوای نظامی خود و ارائه کمک‌های نظامی و اقتصادی هنگفت به اوکراین هم‌ساز شوند. همچنین برخلاف انتظار روسیه، حمله به اوکراین موجب سرعت گرفتن سیاست اشتباه غرب در قبال گسترش ناتو شد. قرار گرفتن فنلاند و سوئد در آستانه پیوستن به ناتو، استقرار قوای بیشتر ناتو در اروپای شرقی، نامزدی رسمی اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا و تقاضای رسمی کی‌یف برای پیوستن به ناتو همه در خلاف جهت مسیری است که مسکو برای اروپای شرقی در نظر داشت.

همچنین برخلاف تصور مسکو، غرب به آسانی در مورد تحریم بخش مهمی از اقتصاد روسیه به توافق رسید. اگرچه افزایش قیمت نفت و گاز در شش ماه نخست و تدابیری مانند افزایش بهره در داخل تاکنون به داد روسیه رسیده، اما روشن است که در میان‌مدت، آثار تحریم، ازجمله محدود شدن بازار انرژی روسیه و توقف کار دو لوله گاز نورداستریم 1 و 2 و به‌ویژه قطع دسترسی اقتصاد روسیه به فناوری‌های پیشرفته و نیز تدابیر تقابلی با تحریم مثل افزایش نرخ بهره برای زیرساخت‌های اقتصادی روسیه خسارت‌بار خواهد بود. همچنین با توجه به مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل در 14 نوامبر و دیگر تدابیر، ممکن است 300 میلیارد دلار سپرده روسیه نزد بانک‌های غربی برای بازسازی اوکراین مصادره شود. 

تنش‌های داخلی و شورش واگنر

اشتباه اساسی‌تر پوتین در جنگ علیه اوکراین، استفاده از نیروهای مزدور بود، همین مساله به چالشی جدی علیه حاکمیت پوتین منجر شد. ماه‌ها بود که خبرهایی پراکنده از اختلاف میان یوگنی پریگوژین رهبر نیروهای واگنر با نیروهای ارتش روسیه و شخص سرگئی شویگو وزیر دفاع، به گوش می‌رسید و واگنری‌ها، ارتش روسیه را به بی‌کفایتی در جنگ اوکراین و عدم پشتیبانی از خود در این جنگ متهم می‌کردند و پریگوژین نیز هرازگاهی تهدید می‌کرد نیروهای خود را از خطوط مقدم جنگ خارج کند. اختلاف پنهان و آشکار میان دو طرف تا آنجا ادامه یافت که نیروهای واگنر روز شنبه ۲۴ ژوئن 2023 وارد خاک روسیه شدند. آنها خیلی زود به شهر روستوف-نا-دونو رسیدند و تصاویری از آنها مقابل ساختمان‌های نظامی این شهر دیده شد؛ جایی که مقر فرماندهی جنگ اوکراین خوانده شد. پس از آن، در مسکو و چندین شهر و منطقه روسیه وضعیت فوق‌العاده شکل گرفت و نیروهای ضدشورش و یگان‌های ویژه در اطراف کرملین و نقاط حساس پایتخت مستقر شدند. با روشن شدن هوا تصاویر جدید، ستونی از خودروهای گروه واگنر را در مسیر به سمت مسکو نشان داد و مواضع استحکامی که در اطراف مسکو برپا شده بود همزمان با لغو همه رویدادهای عادی در پایتخت، همه چیز خبر از یک رویداد نظامی قریب‌الوقوع می‌داد.

پریگوژین در ویدئویی طولانی که در تلگرام منتشر کرد؛ گفت حمله به اوکراین فقط به خاطر غرور سرگئی شویگو، وزیر دفاع و منافع تجاری یک الیگارش فاسد انجام شد. پریگوژین، دلیل عملیات علیه ارتش را ناتوانی ارتش در مدیریت جنگ اوکراین و همچنین حمله به مواضع گروه واگنر خوانده است. البته اقدامات گروه واگنر بی‌پاسخ نمانده است؛ چنان‌که پریگوژین در بیانیه‌ای گفته «یک حمله موشکی به مواضع گروه واگنر انجام شده که قربانیان زیادی به دنبال داشته است». پریگوژین گفته که «این حمله از خطوط پشتی انجام شده که نشان می‌دهد نیروهای ارتش روسیه عامل آن بوده‌اند و به کشته شدن دو هزار نفر از نیروهای او در این حمله منجر شده است، بنابراین شیطان در فرماندهی ارتش روسیه باید از میان برود و این نبردی برای عدالت است».

پریگوژین در توضیح چرایی شورش خود گفته اگر به شما گفتند که جبهه‌های جنگ به خاطر دخالت گروه واگنر از هم پاشیده، بدانید که این دلیل از هم پاشیدن جبهه‌ها نبوده است. زمانی که ما به اینجا رسیدیم، بخش‌های عظیمی از سرزمین از دست رفته بود. بسیاری از سربازان کشته شده بودند. تعداد کشته‌ها سه تا چهار برابر بیشتر از چیزی است که در اسناد به مقامات اطلاع می‌دهند و 10 برابر بیشتر از چیزی است که در اخبار تلویزیون می‌شنوید. او گفته مجموع تلفات جانی روسیه در جنگ اوکراین بیش از هزار نفر در بعضی روزها بوده است. اینها یا کشته شده‌اند، یا مفقود یا زخمی. افرادی که از دستور سرپیچی می‌کنند هم به خاطر بزدلی‌شان نیست، بلکه به خاطر این است که هیچ گزینه‌ای ندارند. نه ادوات جنگی دارند، نه فرماندهی. با این حال تنها چند ساعت بعد، اعلام شد که با میانجی‌گری الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهوری بلاروس و متحد نزدیک ولادیمیر پوتین، همه چیز متوقف شده است. یوگنی پریگوژین اعلام کرد برای جلوگیری از «خون‌ریزی» به نیروهای خود که به ۲۰۰کیلومتری مسکو رسیده بودند دستور توقف و بازگشت داده و همزمان خود راهی بلاروس خواهد شد. با فرا رسیدن غروب در جنوب روسیه، تصاویر جدید حکایت از خروج نیروهای واگنر از شهر روستوف-نا-دونو داشتند و ویدئویی هم مخابره شد که در آن آقای پریگوژین را سوار یک خودرو در حال ترک این شهر نشان می‌داد. اگرچه این شورش نافرجام ماند اما زمینه‌های تنش در داخل روسیه را برای همگان آشکار کرد.

در بر همان پاشنه می‌چرخد

هرچند اکنون مشکل واگنرها با پوتین تا حدودی حل شده است اما به نظر نمی‌رسد این پایان ماجرا باشد. پرسشی که در این میان به وجود می‌آید این است که وقایعی که امروز در روسیه می‌گذرد چه تاثیری بر ایران خواهد داشت؟ به باور برخی از کارشناسان با توجه به ارتباطاتی که بین ایران و روسیه وجود دارد قطعاً ضعف پوتین تاثیر بسزایی بر ایران خواهد داشت. اگرچه روسیه به لحاظ سطح قدرت در ساختار بین‌المللی افول کرده، اما همچنان در سطح منطقه قدرتی تعیین‌کننده است. در همین راستا هر فعل و انفعالی که در روسیه اتفاق می‌افتد بر منطقه پیرامونش از جمله ایران هم اثرگذار است. طی این سال‌ها روسیه کمابیش از ایران در محیط بین‌المللی حمایت کرده است، طبیعتاً با ضعف روسیه و شخص پوتین این حمایت از بین می‌رود.

اما برخی دیگر از کارشناسان معتقدند تنش‌های داخلی روسیه تاثیری بر ایران نمی‌گذارد بلکه این سیاست خارجی ایران است که تعیین می‌کند چه تاثیری از تحولات روسیه بگیریم. ما با پیگیری سیاست شرق‌گرایی و همکاری با روسیه گاهی درگیر مسائل این کشور شده‌ایم. در طی این سال‌ها طرفداران سیاست نگاه به شرق بر این باور بودند که گرایش ایران به شرق و اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی از جمله روسیه می‌تواند منافع ملی ایران را تامین و مساله فقدان متحد استراتژیک برای ایران را حل کند. از نظر آنها مهم‌ترین بازدارنده‌های اقتصادی در برابر تهدیدات آمریکا، تقویت تعامل با کشورهای تاثیرگذار بر تحولات جهان، به ویژه روسیه است. این در حالی است که در بسیاری از موارد روسیه در قطعنامه‌های مختلف با غربی‌ها همراهی کرده است. روسیه به‌رغم اختلافات جدی با آمریکا، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نیست. با توجه به حجم روابط و منافعی که روسیه در طول این سال‌ها با آمریکا داشته، همکاری با آمریکا را بر همکاری با ایران ترجیح داده است. در واقع کشوری مثل روسیه همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال می‌کند. روسیه پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارد بلکه بررسی می‌کند که منافعش از چه طریق بهتر تامین می‌شود.

مطرح کردن موضوع پهپادها در جنگ اوکراین شاهدی بر این ادعاست. روسیه با مطرح کردن موضوع پهپادها فرصتی پیدا کرده، تا منافع خود را از محل ظرفیت‌هایی که در سیاست خارجی ایران وجود دارد؛ افزایش دهد. طرح موضوع پهپادها، آن هم در بحبوحه حمله نظامی روسیه به اوکراین، به خوبی نشان می‌دهد که روسیه در طرح این موضوع هم به دنبال افزایش منافع خود است. منافع روسیه در تنظیم روابط با ایران، با توجه به شرایط رویارویی پایدار ایران با ایالات متحده آمریکا بوده که این بار سبب شده کشورهای اروپایی نیز با سرعت و جدیت بیشتری در مسیر همکاری و همراهی با آمریکا در برابر روسیه قرار گیرند. بنابراین هدف روسیه بسیار روشن است. با توجه به روند تحولات روابط ایران و روسیه در دهه‌های گذشته، متاسفانه همچنان در بر همان پاشنه پیشین می‌چرخد و در تنظیم روابط این دو کشور اولویت‌گذاری‌ها و منافع روسیه جایگاه تعیین‌کننده دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...