شناسه خبر : 44630 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تفاوت در تورم

چرا درک مردم از تورم در جامعه با نرخ رسمی اعلام‌شده متفاوت است؟

 

رضا طهماسبی / نویسنده نشریه 

26عدم انطباق تورم اعلام‌شده از سوی نهادهای آماری با نرخ تورم احساس‌شده از سوی افراد جامعه یکی از مسائلی است که در سال‌های اخیر تشدید شده است. براساس افکارسنجی انجام‌شده در مرکز پژوهش‌های مجلس در مردادماه 1401 میانه نرخ تورم احساس‌شده از سوی مردم 86 درصد بوده است. این در حالی است که بانک مرکزی و مرکز آمار نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه این ماه را به‌ترتیب 46 و 51 درصد اعلام کرده‌اند. تفاوت در نرخ تورم احساس‌شده و نرخ تورمی اعلامی نهادهای رسمی در میان‌مدت به آمارهای رسمی کشور خدشه وارد می‌کند. بررسی‌ها نشان می‌دهد تفاوت در احساس از نرخ تورم با نرخ تورم نهادهای رسمی تنها منحصر به ایران نبوده و در اقتصادهای توسعه‌یافته مثل اتحادیه اروپا، کانادا و حتی ژاپن این تفاوت جدی است.

همچنین با توجه به آنکه مطالعات مختلف نشان می‌دهد انتظارات تورمی شکل‌گرفته افراد متاثر از درک افراد از تورم گذشته است، سیاستگذار پولی برای اجرای سیاست پولی باید نرخ تورم احساس‌شده افراد را به‌طور مستمر رصد کند. درک مردم از نرخ تورم با نرخ تورم رسمی اعلام‌شده را می‌توان از دو منظر «علل فنی مربوط به نحوه محاسبه شاخص» و «علل رفتاری و روانی» توضیح داد. الگوهای متفاوت مصرف افراد و گروه‌های جمعیتی، نحوه محاسبه شاخص و ذهنیت متفاوت افراد در مورد نحوه لحاظ رشد قیمت مسکن در شاخص قیمت مصرف‌کننده از مهم‌ترین دلایل فنی این تفاوت هستند. همچنین در نظر گرفتن اقلام خریداری‌شده روزمره به‌جای کل سبد توسط افراد و لحاظ وزن بالاتر برای قیمت‌های افزایشی از مهم‌ترین علل رفتاری این تفاوت است.

تفاوت نرخ تورم در نهادهای رسمی

فارغ از این مساله که نرخ تورم احساس‌شده از جانب مردم تفاوت قابل ‌توجهی با نرخ تورم اعلامی نهادهای رسمی دارد، یک نکته قابل توجه دیگر این است که خود نرخ تورم نهادهای رسمی یعنی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران نیز با یکدیگر اختلاف دارند. پس ابتدا باید مشخص کنیم کدام‌یک از دو نرخ تورم اعلام‌شده از سوی این دو نهاد واقعاً نشان‌دهنده نرخ تورم تحمیل‌شده به خانوارهاست. در سال‌های اخیر و در دولت‌های مختلف بسته به اینکه نرخ تورم کدام‌یک از این نهادها کمتر بوده آمار نرخ تورم آن نهاد از سوی دولتمردان به‌عنوان عملکرد دولت ارائه شده است. نکته غیرقابل کتمان این است که ارائه عملکرد سیاستگذار براساس نرخ تورم پایین‌تر هرچند از منظر ارائه عملکرد راهگشاست با این حال سیاستگذار باید این نکته را در نظر داشته باشد که براساس مطالعات مختلف بین‌المللی فعالان اقتصادی نرخ تورم انتظاری خود را براساس احساسشان از تورم گذشته تعدیل می‌کنند نه اعلام نهاد آماری. درواقع ارائه نرخ تورم پایین‌تر صرفاً در منازعات سیاسی کاربرد دارد و اگر هدف سیاستگذار سیاست‌های اقتصادی است به‌جای نرخ تورم رسمی، نرخ تورم احساس‌شده از سوی مردم موضوعیت دارد که مستقل از نرخ تورم اعلامی نهادهای رسمی است.

نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه و تورم کل اعلامی مرکز آمار و بانک مرکزی در سال‌های اخیر تفاوت قابل‌ توجهی داشته‌اند (نمودار 1). اختلاف نرخ تورمی اعلامی این دو نهاد تابعی از نرخ تورم بوده و هرچه نرخ تورم بالاتر رفته اختلاف این دو نهاد آماری نیز بیشتر شده است. هرچند روند کلی نرخ تورم این دو نهاد یکسان است با این حال تفاوت در نرخ تورم اعلامی آنها و گرایش سیاستگذاران به ارائه نرخ تورم پایین‌تر، همواره ابزاری برای بهتر نشان دادن عملکرد سیاستگذار بوده است.

بانک مرکزی از سال 1315 اقدام به محاسبه شاخص قیمت مصرف‌کننده برای مناطق شهری کشور می‌کند. برای محاسبه وزن‌های شاخص قیمت مصرف‌کننده، این نهاد آماری طرح هزینه درآمد خانوار را در 79 شهر اجرا می‌کند. برای آمارگیری قیمت‌ها نیز این نهاد آماری از همان 79 شهر به‌طور متوسط حدود 121 هزار رکورد قیمتی در ماه را ثبت کرده و با استفاده از روش لاسپیرز تعدیل‌شده شاخص قیمت‌ها را محاسبه و روز پنجم ماه بعد منتشر می‌کند. البته از پاییز سال 1397 بانک مرکزی شاخص قیمت خود را به‌صورت عمومی منتشر نمی‌کند. ضمن اینکه این نهاد آماری داده‌های خام و مظنه‌های قیمتی را نیز در اختیار پژوهشگران قرار نمی‌دهد.

مرکز آمار ایران نیز از سال 1374 نرخ تورم مناطق روستایی و از سال 1381 نرخ تورم مناطق شهری را محاسبه و منتشر می‌کند. برای محاسبه وزن‌ها مرکز آمار ایران نیز دارای طرح هزینه درآمد خانوار خاص خود است که در همه مناطق شهری و روستاهای منتخب اجرا می‌شود. برای آمارگیری قیمت‌ها نیز این نهاد آماری از 231 شهر و روستا به‌طور متوسط حدود 240 هزار رکورد قیمتی در ماه (تا روز 27 هر ماه) را ثبت کرده و با استفاده از روش لاسپیرز تعدیل‌شده شاخص قیمت‌ها را محاسبه و روز اول ماه بعد منتشر می‌کند. این نهاد آماری نیز داده‌های خام و مظنه‌های قیمتی را در اختیار پژوهشگران قرار نمی‌دهد.

به‌طور کلی علل تفاوت نرخ تورم این دو نهاد را می‌توان از دو منظر «تفاوت در ضرایب اهمیت» و «تفاوت در قیمت‌ها» بررسی کرد.

تفاوت در ضرایب اهمیت: یکی از دلایل احتمالی تفاوت در نرخ تورم مرکز آمار و بانک مرکزی تفاوت در ضرایب اهمیت است اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سطح 12 گروه کالایی تفاوت چشمگیری در ضرایب اهمیت بانک مرکزی با ضرایب اهمیت شاخص کل و شاخص مناطق شهری مرکز آمار ایران وجود ندارد. با این حال در سطح زیراقلام، تفاوت وزن‌ها بعضاً قابل ‌توجه است. در نمودار 2 نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه بانک مرکزی، نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه خانوارهای شهری مرکز آمار و نرخ تورم این دو نهاد با در نظر گرفتن ضرایب اهمیت نهاد دیگر ارائه شده است. این ضرایب اهمیت در سطح زیراقلام تطبیق داده شده و نتیجه حاکی از آن است که بخشی از تفاوت در نرخ تورم این دو نهاد ناشی از تفاوت ضرایب اهمیت در سطح زیراقلام است.

برای مثال در اردیبهشت‌ماه 1398 نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه بانک مرکزی 60 درصد بوده و در صورتی که نرخ تورم بانک مرکزی براساس ضرایب اهمیت مرکز آمار ایران محاسبه شود این نرخ در اردیبهشت‌ماه حدود 55 درصد خواهد بود. همچنین نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه مرکز آمار در این ماه حدود 51 درصد بوده و در صورتی که این نرخ با ضرایب اهمیت بانک مرکزی محاسبه شود 53 درصد خواهد شد. درواقع محاسبات مذکور نشان می‌دهد بخش قابل‌ توجهی از تفاوت در نرخ تورم بانک مرکزی و مرکز آمار ناشی از تفاوت در ضرایب اهمیت است که به‌دلیل تفاوت در طرح‌های هزینه درآمد خانوار دو نهاد طبیعی به‌نظر می‌رسد. با این حال همان‌گونه که مشاهده می‌شود این موضوع در دوره‌های بعد چندان صادق نیست. برای مثال در بهمن‌ماه 1398 نرخ تورم هر نهاد با وزن‌های خود و وزن‌های نهاد دیگر تقریباً یکسان است. در این موارد تنها عامل توضیح‌دهنده تفاوت در نرخ تورم دو نهاد تفاوت در قیمت‌هاست.

تفاوت در قیمت‌ها: نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه مرکز آمار و بانک مرکزی در برخی ماه‌ها اختلاف قابل‌توجهی داشته‌اند (نمودار 1) چرا که در برخی گروه‌ها تفاوت‌های قابل‌توجه قیمتی بین این دو نهاد وجود دارد. برای مثال رشد شاخص قیمت حمل‌ونقل در ماه فروردین 1400 براساس اعلام بانک مرکزی نزدیک به 102 درصد و براساس اعلام مرکز آمار حدود 56 درصد بوده است. تفاوت در نرخ تورم اعلام‌شده از سوی دو نهاد هم ناشی از تفاوت در ضرایب اهمیت به‌دلیل تفاوت در طرح‌های هزینه درآمد خانوار و هم ناشی از تفاوت در رشد قیمت اقلام به‌دلیل تفاوت در روش نمونه‌های دریافت قیمت و روش محاسبه قیمت‌های نسبی است. در واقع با توجه به نمونه‌های متفاوت چه در تعیین ضرایب اهمیت چه در محاسبه رشد قیمت‌ها تفاوت دو نرخ کاملاً طبیعی به‌نظر می‌رسد.

علل تفاوت احساس مردم از نرخ تورم

مرکز پژوهش‌های مجلس از پاییز سال 1400 با هدف برآورد انتظارات تورمی و شاخص اعتماد مصرف‌کننده به‌صورت فصلی و در هفته دوم ماه میانی هر فصل افکارسنجی از خانوارهای شهری انجام می‌دهد. یک سوال از افکارسنجی مذکور به برآورد افراد از نرخ تورم یک سال گذشته اختصاص دارد. در جدول1 میانه و میانگین پیراسته نرخ تورم بیان‌شده از سوی مردم از پاییز 1400 تا تابستان 1401 نشان داده شده است. همان‌طور که در این جدول مشاهده می‌شود نرخ تورم احساس‌شده از سوی افراد تفاوت قابل‌ توجهی با نرخ تورم اعلامی به‌وسیله نهادهای آماری در ماه انجام افکارسنجی دارد.

نکته مهم آنکه این موضوع تنها منحصر به اقتصاد ایران نیست و در سایر نقاط دنیا نیز تفاوت در نرخ تورم احساس‌شده و نرخ تورم رسمی وجود دارد. برای مثال نرخ تورم احساس‌شده در اتحادیه اروپا (نمودار 3) و کانادا و حتی ژاپن به‌مراتب بالاتر از نرخ تورم رسمی آنها بوده است. برای مثال در حالی که در اتحادیه اروپا در سال 2021 نرخ تورم نزدیک به صفر بوده احساس مردم از تورم نزدیک به پنج درصد بوده است. این موضوع با شدت کمتری در کانادا نیز وجود داشته است. با این حال در این کشور نرخ تورم احساس‌شده در بیشتر اوقات منطبق بر نرخ تورم هدف بانک مرکزی بوده که این موضوع اعتبار بانک مرکزی را در سیاستگذاری پولی نشان می‌دهد. در ژاپن نیز با وجود نوسان نرخ تورم رسمی حول صفر درصد، نرخ تورم احساس‌شده نزدیک به پنج درصد بوده است.

دلایل متعددی در مورد اهمیت توجه به نرخ تورم احساس‌شده افراد جامعه در ادبیات وجود دارد. یکی از دلایل مهم توجه به این موضوع بی‌اعتبار شدن آمارهای رسمی است. درواقع در صورتی که احساس افراد از تورم تفاوت قابل‌توجهی با نرخ تورم اعلامی نهادهای رسمی داشته باشد به مرور زمان آمارهای رسمی و نه فقط نرخ تورم برای افراد جامعه اعتبار خود را از دست داده و بی‌اعتمادی به نظام آماری گسترش می‌یابد. همچنین مطالعات متعددی نشان می‌دهند که انتظارات تورمی افراد همبستگی بالایی با تورم احساس‌شده افراد دارد. مطالعات اقتصادی دلایل مختلفی را برای تفاوت در نرخ تورم اعلام‌شده از سوی نهادهای آماری و نرخ تورم احساس‌شده توسط افراد بیان کرده‌اند که می‌توان آنها را به دو دسته کلی عوامل اندازه‌گیری (Measurement factors) و عوامل رفتاری (Behavioral factors) دسته‌بندی کرد. مهم‌ترین عوامل اندازه‌گیری مواردی مثل تفاوت در وزن‌های سبد برای افراد و گروه‌های مختلف، تغییرات کیفی، در نظر گرفتن قیمت خرید مسکن به‌جای خدمات مسکن و... هستند و مهم‌ترین عوامل رفتاری را می‌توان جزئی‌نگری، خریدهای متداول و اشتباه محاسباتی در دوره‌های افزایش قیمتی بیان کرد.

27

علل فنی مرتبط با نحوه محاسبه شاخص قیمت

همان‌گونه که بیان شد نرخ تورم براساس شاخص قیمت مصرف‌کننده محاسبه می‌شود. هرچند در خصوص نحوه محاسبه این شاخص ادبیات مفصلی وجود دارد و نحوه محاسبه آن کاملاً قابل دفاع است با این حال برخی علل فنی در مورد نحوه محاسبه شاخص قیمت سبب می‌شود تا نرخ تورم محاسبه‌شده براساس این شاخص لزوماً با نرخ تورم درک‌شده از سوی خانوارها یکسان نباشد.

مفهوم نرخ تورم شخصی (تفاوت وزن‌ها بین گروه‌های مختلف خانوارها): تورم احساس‌شده از سوی افراد از تجربیات خود افراد از تغییرات در هزینه زندگی نشأت می‌گیرد که این تجربه می‌تواند برای گروه‌های اجتماعی و جمعیتی مختلف، متفاوت باشد. شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) به‌عنوان یک شاخص چندمنظوره نمی‌تواند به‌طور کامل نیازهای همه کاربران و استفاده‌ها را برآورده کند. این شاخص تغییرات قیمت را برای کل جمعیت هدف خود اندازه‌گیری می‌کند و براساس الگوی مصرف متوسط جامعه، به‌جای یک خانواده یا گروه خانوار خاص است. هرچه الگوی مخارج فردی ما با ترکیب الگوی مخارج کلی تفاوت بیشتری داشته باشد، نرخ تورم شخصی ما بیشتر از تورم اندازه‌گیری‌شده منحرف می‌شود. برای مثال، اگر قیمت بنزین بسیار بیشتر از قیمت سایر کالاها و خدمات افزایش یابد، افرادی که به‌طور مکرر از خودرو استفاده می‌کنند ممکن است احساس کنند که تورم بالاتر از نرخ اندازه‌گیری‌شده است، زیرا هزینه شخصی آنها برای بنزین بالاتر از میانگین است. سایر افراد ممکن است تورم کمتری نسبت به نرخ تورم اندازه‌گیری‌شده تجربه کنند، زیرا قیمت محصولاتی که اغلب خریداری می‌کنند کمتر از میانگین افزایش می‌یابد. به این ترتیب، مصرف‌کنندگان ممکن است احساس کنند که تغییرات قیمتی که با آن مواجه می‌شوند با نرخ تورم اندازه‌گیری‌شده به‌وسیله CPI مطابقت ندارد. نمی‌توان انتظار داشت که نرخ تورم CPI منعکس‌کننده تجربه تورم یک مصرف‌کننده خاص باشد. از این‌رو پیشنهاد می‌شود نرخ‌های تورم جایگزین برای گروه‌های خانوار منتخب محاسبه و همزمان با نرخ تورم CPI منتشر شود. برخی از گروه‌های پیشنهادی عبارت‌اند از صاحب‌خانه‌ها و مستاجرها، فقرا و ثروتمندان، خانوارهای دارای تحصیلات دانشگاهی و خانواده‌های فاقد تحصیلات، خانوارهایی که فرزندان زیر 18 سال دارند، خانوارهای با سرپرست زن و گروه‌های سنی تعریف‌شده به‌عنوان جوانان (سن 30-18)، میانسال‌ها (سن 54-31) و سالمندان (بالای 55 سال).

تفاوت سطح و تغییرات قیمت‌ها در بخش‌های مختلف جغرافیایی: بررسی‌ها نشان می‌دهد که نرخ تورم میان استان‌های کشور در تیرماه 1401 بین 47 تا 60 درصد متغیر بوده است. با وجود آنکه مرکز آمار ایران نرخ تورم را به تفکیک دهک و استان ارائه می‌کند با این حال نرخ تورم براساس گروه‌های منتخب نیز می‌تواند محاسبه و منتشر شود. دو دلیل عمده در مورد این تفاوت‌های منطقه‌ای وجود دارد. اول، تفاوت در وزن‌ها به دلیل تفاوت در الگوهای مصرف مناطق مختلف کشور و دوم، تفاوت در رشد قیمت‌ها به دلیل تفاوت‌های منطقه‌ای قیمت‌ها.

تفاوت در وزن‌ها در سال پایه با سال هدف: یکی دیگر از عواملی که می‌تواند تفاوت در تورم احساس‌شده افراد را با تورم رسمی توضیح دهد تفاوت در وزن‌های سبد مصرفی خانوار در سال پایه و سال جاری است. از آنجا که وزن اقلام شاخص قیمت مصرف‌کننده براساس سهم آنها در هزینه خانوارها در سال پایه محاسبه می‌شود، در صورتی که این سهم‌ها در سال جاری به دلایل مختلف از جمله تغییرات قیمت‌های نسبی تغییر قابل ‌توجهی کرده باشد تورم احساس‌شده از سوی افراد نیز تفاوت قابل‌توجهی با نرخ تورم اعلام‌شده از سوی نهادهای آماری خواهد داشت؛ البته این موضوع به دلیل اثر جانشینی بیشتر باعث بیش‌نمایی تورم می‌شود. این موضوع ضرورت تغییر سال پایه را برای محاسبه شاخص قیمت مصرف‌کننده به‌خصوص بعد از شوک‌های قیمتی بیش از پیش نمایان می‌کند.

روش پلوتوکراتیک در مقابل دموکراتیک: وزن مورد استفاده در شاخص قیمت (CPI)، سهم هزینه هر یک از کالاها و خدمات از کل هزینه مصرفی خانوار در دوره پایه است. این وزن را که به آن ضریب اهمیت گفته می‌شود، می‌توان از دو روش به‌دست آورد. روش اول، روش پلوتوکراتیک نامیده می‌شود. در این روش متوسط هزینه هر کالا یا خدمت نسبت به متوسط کل هزینه‌های مصرفی خانوارها سنجیده می‌شود و سهم آن کالا یا خدمت در هزینه‌های مصرفی خانوار به‌دست می‌آید. در این روش خانوارهایی که هزینه آنها بالاتر از میانگین هزینه است اثر بیشتری روی سهم هزینه دارند یا به‌عبارتی انتساب وزن با توجه به تفاوت هزینه بین خانوارها صورت می‌گیرد. روش دوم، روش دموکراتیک نامیده می‌شود. در این روش ابتدا سهم هزینه هر کالا یا خدمت نسبت به هزینه مصرفی همان خانوار محاسبه‌ شده و سپس از سهم‌ها میانگین گرفته می‌شود. در روش دموکراتیک وزن مساوی به همه خانوارها داده می‌شود و وزن‌دهی بدون توجه به تفاوت هزینه بین خانوارها صورت می‌گیرد. در این روش وزن بیشتر به کالاهایی داده می‌شود که به‌وسیله بیشتر خانوارها مصرف می‌شود و یا به‌عبارتی کالاها یا خدماتی که در اکثر خانوارها مصرف نداشته باشند وزن کمتری می‌گیرند حتی اگر سهم بالایی از هزینه را در خانوارهای مصرف‌کنند‌شان داشته باشند. معمولاً برای محاسبه شاخص قیمت (CPI) یا محاسبه نرخ تورم، وزن (ضریب اهمیت) کالاها و خدمات از روش اول یعنی پلوتوکراتیک به‌دست می‌آید. استفاده از این روش یعنی میانگین‌گیری براساس هزینه‌ها سبب می‌شود خانوارهایی که هزینه‌های بیشتری دارند سهم بیشتری نیز در سبد محاسبه CPI داشته باشند. این موضوع سبب می‌شود شاخص قیمت مصرف‌کننده، بیشتر از ثروتمندان، فقرا را نمایندگی کند. در واقع استفاده از روش پلوتوکراتیک در محاسبه نرخ تورم سبب شده این نرخ از نرخ تورم احساس‌شده از سوی همه افراد جامعه به‌خصوص در دوره‌های جهش قیمتی کمتر باشد. در ایران هر دو نهاد آماری از روش پلوتوکراتیک برای محاسبه نرخ تورم استفاده می‌کنند. البته از منظر سیاستگذاری اقتصادی نیز این روش با توجه به در نظر گرفتن تقاضای کل اقتصاد بیشتر توصیه می‌شود. با این حال همان‌گونه که بیان شد این روش به سمت ثروتمندان تورش دارد و می‌تواند یک عامل توضیح‌دهنده تفاوت در احساس افراد از تورم و نرخ تورم اعلامی نهادهای رسمی باشد.

قیمت مسکن در مقایسه با هزینه خدمات مسکن: مسکن با وزن نزدیک به 30درصدی از شاخص قیمت مصرف‌کننده یکی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر احساس مردم از تورم است. در مورد نحوه محاسبه هزینه مسکن در شاخص قیمت مصرف‌کننده سه نکته کلیدی وجود دارد. اول اینکه در محاسبه شاخص قیمت مسکن در شاخص قیمت مصرف‌کننده از هزینه‌های مرتبط با مسکن (اجاره و...) استفاده می‌شود این در حالی است که هنگامی که خانوارها به تغییرات قیمت مسکن فکر می‌کنند، احتمالاً به این موضوع اشاره می‌کنند که هزینه خرید خانه چقدر است و بخش مهمی از خانوارها ممکن است تصوری از هزینه استفاده از خانه نداشته باشند. این موضوع به‌خصوص در دوره‌های شوک قیمتی مسکن می‌تواند بسیار بااهمیت باشد.

نکته دوم در مورد هزینه مسکن در شاخص قیمت مصرف‌کننده، نحوه محاسبه شاخص قیمت مسکن برای خانوارهای خودمالکی است. در این زمینه سه رویکرد مختلف وجود دارد که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد: بسیاری از آژانس‌های آماری از رویکرد معادل اجاره استفاده می‌کنند که در آن خدمات به‌دست‌آمده از مسکن متعلق به ارزش اجاره آنهاست. این رویکرد مستلزم دریافت اطلاعات از بازار اجاره است. سایر آژانس‌های آماری از رویکرد هزینه کاربر استفاده می‌کنند که هزینه‌های واقعی و انتسابی خدمات مسکن متعلق به آنها را شامل می‌شود. برخی از کشورها هیچ جزء هزینه‌های انتسابی را لحاظ نمی‌کنند. بنابراین، تنها هزینه‌های نقدی واقعی با استفاده از رویکرد پرداخت‌ها، که نوعی از رویکرد هزینه کاربر است، لحاظ می‌شود. بدیهی است بسته به اینکه کدام یک از این روش‌ها مبنا قرار گیرد نرخ تورم متفاوت خواهد بود. در ایران مرکز آمار و بانک مرکزی معادل اجاره افراد مالک را به عنوان هزینه اجاره لحاظ می‌کنند.

نکته سوم در مورد اثر هزینه مسکن به نحوه آمارگیری و محاسبه شاخص بازمی‌گردد. در حال حاضر مرکز آمار ایران بر اساس توصیه راهنمای ۲۰۰۴ تهیه شاخص‌های قیمت، نمونه‌ای پنج‌ هزارتایی از خانوارها دارد که هر ماه به آنها مراجعه و هزینه اجاره را دریافت می‌کند. بدیهی است که در این روش همواره بخش مهمی از خانوارها هزینه اجاره‌شان نسبت به ماه‌های قبل تغییر خاصی نکرده است و در مقایسه با افزایش واقعی رخ‌داده در هزینه اجاره خانوارهای جدید این روش به نوعی کم‌برآوردی دارد. در واقع به دلیل آنکه بخش مهمی از مستاجرها هنوز با قراردادهای قبلی در حال پرداخت هزینه اجاره هستند منطقی است که در شاخص قیمت قراردادهای جدید وزن کمتری داشته باشند؛ این در حالی است که تصور جامعه از افزایش هزینه اجاره مربوط به قراردادهای جدید در ماه اخیر است.

تعدیل کیفیت قیمت‌های استفاده‌شده در CPI: برای اندازه‌گیری دقیق تورم، کیفیت کالاها و خدمات در نمونه CPI باید در طول زمان یکسان یا معادل باشد. با این حال، کیفیت برخی از محصولات -مانند لوازم الکترونیکی، خودرو و خدمات اینترنتی- به‌طور مداوم در حال بهبود است و این افزایش کیفیت ممکن است با افزایش قیمت همراه باشد. بنابراین، تغییرات قیمت اندازه‌گیری‌شده باید برای تغییرات کیفیت تعدیل شود. اگر مصرف‌کنندگان تغییرات کیفیت محصولاتی را که خریداری می‌کنند در نظر نگیرند ممکن است نرخ تورم درک‌شده با تورم رسمی متفاوت باشد. این امر به‌ویژه در بازارهایی با تغییرات تکنولوژیک بالا (الکترونیک، خدمات اینترنتی) صادق است.

29

عوامل روانی و رفتاری

به‌طور کلی، به نظر می‌رسد مسائل اندازه‌گیری که تاکنون بررسی شده‌اند، بخش کوچکی از شکاف ادراک و اندازه‌گیری را توضیح می‌دهند.

خریدهای متداول و «شاخص قیمت روزمره»: دیدگاه مصرف‌کنندگان در مورد تورم عمدتاً ناشی از تغییرات قیمت در اقلامی است که بیشتر خریداری می‌شوند. اقلامی که اغلب خریداری می‌شوند، اقلام غیربادوام مانند مواد غذایی و اقلام مراقبت شخصی هستند که معمولاً نرخ تورم بالاتری را تجربه می‌کنند. اقتصاددانان با استفاده از داده‌های معاملات ایالات متحده دریافتند که تغییرات قیمت مواد غذایی خاص، انتظارات تورمی مصرف‌کنندگان را با تاثیر قوی‌تر از تغییرات قیمت سایر کالاها شکل می‌دهد. آنها نشان دادند دیدگاه‌ها در مورد تورم در کانادا به‌دلیل تغییرات در قیمت مواد غذایی، هزینه اجاره و قیمت خانه است. همچنین گروه دیگری از پژوهشگران با مطالعه فرآیند شکل‌گیری انتظارات تورمی از نظر دسترسی و قابلیت‌های پردازش اطلاعات در گروه‌های مختلف جمعیتی نشان دادند افرادی که برآوردشان از تورم بسیار متفاوت از تورم رسمی بوده پاسخ‌های خود را براساس سبد مصرف خود اعلام کرده‌اند، در حالی که افرادی که در برآورد تورم اختلاف کمتری با تورم رسمی دارند بر روی پویایی تورم کلی تمرکز می‌کنند.

موسسه آمریکایی تحقیقات اقتصادی (AIER) شاخص قیمت روزمره (EPI) را با هدف اندازه‌گیری تغییرات در قیمت کالاها و خدماتی که برای زندگی روزمره مردم مهم هستند طراحی و محاسبه کرده است. این شاخص منعکس‌کننده عدم قطعیت قیمت (یعنی تغییرات غیرمنتظره و اجتناب‌ناپذیر قیمت) است به این معنی که مردم با خریدهایی مواجه می‌شوند که نمی‌توانند به‌راحتی آن را از یک ماه ‌به ‌ماه دیگر منتقل کنند. شاخص قیمت روزمره زیرمجموعه‌ای از قیمت‌ها را از شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) انتخاب می‌کند و شامل کالاها و خدماتی است که به‌صورت روزانه خریداری می‌شوند و نمی‌توان آنها را به‌راحتی به تعویق انداخت. اینها شامل اقلام روزمره مانند غذا، آب و برق، سوخت، داروهای نسخه‌ای، خدمات تلفن و... است. شاخص قیمت روزمره مواردی را که به‌ندرت خریداری می‌شوند، مانند خودرو، لوازم خانگی، مبلمان یا پوشاک مستثنی می‌کند. خرید چنین محصولاتی را می‌توان برنامه‌ریزی کرد یا به تعویق انداخت و شوک‌های غیرمنتظره ناشی از تغییرات قیمت این کالاها را به بودجه خانوار از بین برد. شاخص قیمت روزمره همچنین هزینه مسکن را که می‌تواند به‌صورت قراردادی برای حداقل چندین ماه (در مورد اجاره) یا چندین دهه (در مورد پرداخت وام مسکن) ثابت شود، در نظر نمی‌گیرد با این توجیه که جهش ناگهانی قیمت مسکن به‌معنای جهش فوری در اجاره یا بازپرداخت وام مسکن نیست.

شاخص قیمت روزمره پیشنهادی مرکز پژوهش‌های مجلس براساس ضرایب اهمیت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران محاسبه شده است که نشان می‌دهد نرخ تورم روزمره در دوره‌های شوک تورمی به‌مراتب بیشتر از نرخ تورم کل بوده است. برای مثال در حالی که براساس اعلام بانک مرکزی نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه در تیرماه ۱۴۰۱ حدود ۴۶ درصد بیان شده نرخ تورم روزمره در این زمان ۵۲ درصد برآورد شده است. همچنین در حالی که در همین ماه نرخ تورم اعلامی مرکز آمار ایران 54 درصد بوده نرخ تورم روزمره حدود 70 درصد بوده است.

تورش حافظه: همان‌گونه که در بخش قبل بیان شده احساس افراد از تورم متاثر از خریدهای روزمره است. عامل دیگری که موجب تورش در رفتار مصرف‌کننده می‌شود تورش یا سوگیری حافظه است. بدین معنا که افراد در مقایسه با کاهش یا ثبات قیمت‌ها عموماً افزایش قیمت‌ها را به‌خاطر می‌سپارند. برای کمی کردن این موضوع هم اقتصاددانان شاخص قیمت درک‌شده (PePI)  را معرفی کردند. این شاخص توسعه‌یافته شاخص قیمت روزمره است و در تلاش است تا تورش حافظه را علاوه‌بر تورش تواتر لحاظ کند. موارد موجود در شاخص قیمت درک‌شده دقیقاً مشابه شاخص قیمت روزمره هستند. با این حال همان‌گونه که بیان شد، این شاخص وزن بیشتری به افزایش قیمت‌ها می‌دهد، زیرا مصرف‌کنندگان تمایل دارند کاهش و ثبات قیمت‌ها را نادیده بگیرند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک‌شده در دوره‌های رشد تورم به میزان قابل ‌توجهی بیشتر از نرخ تورم کل است. برای مثال در حالی که بانک مرکزی نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود ۴۶ درصد اعلام کرده است نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک‌شده حدود 87 درصد بوده که اختلاف 41درصدی دارند. همچنین در حالی که مرکز آمار نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود 54 درصد اعلام کرده است نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک‌شده حدود 88 درصد بوده که اختلاف 34درصدی دارند. با مقایسه این ارقام مشاهده می‌شود که تورم محاسبه‌شده بر اساس شاخص قیمت درک‌شده تفاوت کمی با نرخ تورم احساس‌شده محاسبه‌شده براساس افکارسنجی دارد به‌طوری که میانه نرخ تورم احساس‌شده در تیرماه ۱۴۰۱ (حدود ۸۵ درصد) با نرخ تورم محاسبه‌شده بر اساس شاخص قیمت درک‌شده بانک مرکزی (88 درصد) و مرکز آمار (87 درصد) به میزان زیادی به هم نزدیک‌اند.

در همین راستا می‌توان به عوامل دیگری در این تفاوت درک مانند عدم برداشت صحیح از دوره زمانی محاسبه تورم، نقش دانش و اطلاعات و تفاوت بین نیاز و تقاضا نیز اشاره داشت که درک افراد از تورم را با نرخ رسمی متفاوت می‌کند. با این تفاسیر به‌طور کلی پیشنهاد می‌شود برای ارائه درک مناسب‌تر به جامعه از نرخ تورم و جلوگیری از خدشه وارد شدن به اعتبار مراکز و مراجع رسمی، نرخ تورم برای گروه‌های مختلف جمعیتی (نرخ تورم شخصی)، براساس شاخص قیمت روزمره، براساس شاخص قیمت درک‌شده و براساس روش دموکراتیک علاوه بر روش پلوتوکراتیک محاسبه و منتشر شود و در نهایت درباره مفهوم تورم و روش محاسبه آن نیز آموزش عمومی صورت پذیرد. 

دراین پرونده بخوانید ...