شناسه خبر : 21672 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با مجید رضاییان در باب کیفیت مناظره‌های انتخاباتی

شیوه برگزاری مناظره‌ها حرفه‌ای نیست

در این گفت‌وگو مجید رضاییان، به نقد مناظره‌های انتخاباتی می‌پردازد و البته پیشنهاد استمرار مناظره‌های کارشناسی در ایام غیرانتخاباتی را برای ارتقای سطح آگاهی مردم مطرح می‌کند.

شیوه برگزاری مناظره‌ها حرفه‌ای نیست

کسانی که سه مناظره انتخاباتی اخیر را نظاره کرده باشند، بدون تردید، نسبت به این گزاره اتفاق نظر دارند که این مناظر‌ه‌ها، جز تشویش، عایدی دیگری برای مردم نداشته است. نه این دوره مناظر‌ه‌ها که آنچه به نام مناظره در سال 1392 و پیشتر در سال 1388 برگزار شد نیز دستاورد مهمی برای مردم حاصل نکرد. مجید رضاییان، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه رسانه و روزنامه‌نگاری در گفت‌وگو با تجارت فردا به نقد این مناظره‌ها می‌پردازد و البته پیشنهاد استمرار مناظره‌های کارشناسی در ایام غیرانتخاباتی را برای ارتقای سطح آگاهی مردم مطرح می‌کند.

♦♦♦

‌از سال 1388 که برگزاری مناظره‌های انتخاباتی شبیه آنچه در کشورهای توسعه‌یافته برگزار می‌شود، در ایران باب شد، هنوز و همچنان انتقادات بسیاری در مورد این نحوه برگزاری مناظره‌ها مطرح می‌شود. نقاط ضعف و قوت شیوه برگزاری مناظره میان شش کاندیدای انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری چه بود؟ اساساً مناظره‌های حرفه‌ای در دنیا از چه سبک و سیاقی برخوردار است؟

با توجه به اینکه برگزاری مناظره‌های انتخاباتی تا حدودی ملهم از فرآیند برگزاری انتخابات در کشورهای توسعه‌یافته است، باید در ابتدا این توضیح را ارائه کنم که در این کشورها، آنچه بر روند مناظرات اثر می‌گذارد، تفکرات احزاب حامی مناظره‌کنندگان است. احزاب کاندیدای خود را معرفی می‌کنند و البته از قبل، ذهن مخاطبان نیز با گفتمان احزاب آشنایی دارد. برای مثال آنها می‌دانند که این کاندیدا، نماینده حزب سوسیالیست است و او طرفدار اقتصاد آزاد و لیبرالی نیست. یا این شاخص‌ها در ذهن مخاطبان نهادینه شده است که این حزب در صورت پیروزی مالیات را افزایش خواهد داد و حزب دیگر چنانچه بخشی از مالیات‌ها را کاهش دهد، در بخش دیگر مالیات را چند برابر افزایش خواهد داد. اساساً مواضع کاندیداها با گفتمانی که احزاب در طول چند سال در جامعه ترویج کرده‌اند، تطابق دارد. بنابراین در مناظره‌ها، برنامه نامزدها با گفتمان احزاب سنجیده می‌شود.

در ایران اما، هنوز چنین گفتمانی شکل نگرفته است. بنابراین، فقدان این ساختار، به عنوان یکی از نقایص بزرگ سه دوره مناظره در کشور قابل مشاهده است. البته در ایران نیز جریان‌های سیاسی وجود دارد که دارای یک گفتمان ملی هستند؛ اما در عین حال مردم به طور دقیق نمی‌دانند، هر جریان سیاسی راجع به هر بخشی چه برنامه‌ای دارد. می‌توان گفت که تنها، گرایش‌های کلی این جریان‌های سیاسی مشخص است.

از سوی دیگر، در کشورهای توسعه‌یافته، زمانی که مناظره‌ها آغاز می‌شود، تقابل یا قیاس برنامه یک نامزد با نامزد دیگر به تصمیم‌گیری مردم کمک می‌کند. حال آنکه با وجود دو جریان سیاسی عمده در ایران که شامل اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان در یک‌سو و اصولگرایان در سوی دیگر است، هیچ‌گاه برنامه‌های این جریان‌ها در مقام قیاس قرار نگرفته است؛ شاید به این دلیل که اساساً برنامه‌ای از سوی آنها برای رفع چالش‌ها یا تحقق توسعه در حوزه‌های سیاست، اقتصاد یا فرهنگ و هنر ارائه نشده است. البته مواضع کلی معلوم است اما این مواضع، متضمن ارائه برنامه نیست. یعنی علاوه بر ضرورت برخورداری از نگاهی کلان، هر نامزد انتخاباتی باید معلوم کند، برای مشکلات حوزه تحت مدیریت خویش چه برنامه‌ای دارد و این برنامه تا چه اندازه کوتاه‌مدت و تا چه اندازه بلندمدت است. یا اینکه کاندیدا باید مشخص کند برای بهبود شرایط اقتصادی چه مسیری را طی خواهد کرد. مناظرات ایران فاقد این ویژگی بسیار مهم است.

اما مقایسه سه دوره مناظره در سال‌های 1388، 1392 و 1396 به خوبی نشان می‌دهد که چه گفتمان‌هایی رودرروی یکدیگر قرار گرفته‌اند و مناظره‌کنندگان نماینده چه گفتمانی هستند. اما برنامه محوری در این مناظرات بسیار کمرنگ بوده است. این موارد جزو مهم‌ترین تفاوت‌های مناظره‌ها در ایران و مناظره‌های انتخاباتی در کشورهای توسعه‌یافته است. اما ارزیابی من از مناظره‌های سال 1396 این است که این مناظره و حتی مناظره‌هایی که در سال 1392 برگزار شد، نسبت به مناظره‌های سال 1388 از اصول مناظرات حرفه‌ای دور بود. من فکر می‌کنم، مناظرات سال 1388 به این اصول نزدیک‌تر بود.

‌دو دوره مناظره اخیر از چه جهت غیرحرفه‌ای به نظر می‌رسد؟

 مناظره‌ها باید دوبه‌دو برگزار شود. چیزی شبیه آنچه در دو دوره اخیر برگزار شد، را در دیگر کشورها نمی‌توان سراغ گرفت؛ به این شیوه که شش کاندیدا در یک برنامه تلویزیونی حضور یابند و در دو دقیقه، نظرات خود را بیان کنند. وقتی چنین پرسشی خطاب به کاندیداها مطرح می‌شود که برنامه‌شان برای تحول نظام آموزشی از مقاطع ابتدایی تا آموزش عالی چیست، او چگونه می‌تواند در دو دقیقه به این پرسش پاسخ دهد؟ در حالی که اگر مناظره میان دو نفر باشد، هر کاندیدا می‌تواند ظرف چند دقیقه به این پرسش‌ها پاسخ دهد یا دست‌کم در این دقایق امکان آن را می‌یابد که سرفصل و رئوس برنامه‌های خود را اعلام کند. در این صورت مشخص می‌شود که هر نامزدی که متعلق به یک گفتمان سیاسی است، چه مواضع و راه‌حل‌هایی در مورد تحول در آموزش و پرورش دارد؟ با وجود این اطلاعات، تصمیم‌گیری برای مردم نیز ساده‌تر می‌شود. من مناظره‌های سال‌های 92 و 96 را به نسبت مناظره‌های سال 88 که کاندیداها به صورت دوبه‌دو با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند از حیث حرفه‌ای و ارتباطی ضعیف‌تر می‌دانم.

‌شما نسبت به طراحی پرسش‌ها نیز انتقاداتی را مطرح کردید، اساساً کیفیت سوالات و بحث‌های کارشناسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مورد این پرسش، پاسخ مطلقی نمی‌توان ارائه کرد. پرسش‌ها بیشتر کلی طراحی شده بود. ببینید اگر این پرسش مطرح شود که «شما چه برنامه‌ای برای تحول در نظام آموزشی دارید؟» این پرسش کلی است؛ اما اگر به طور مشخص پرسیده شود که برنامه شما برای تحول در آموزش مقطع دبستان چیست، مناظره‌کننده یا نامزد انتخاباتی نمی‌تواند از پاسخگویی به این پرسش شانه خالی کند.

چه در مناظره‌ای که کاندیداها دو به دو با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند و چه در مناظره‌های پرتعداد، سوالات باید به صورت دقیق و مشخص طراحی شود.

پرسش‌ها در مناظرات اخیر، دقیق طرح نشده بود و این نقیصه ناشی از نبود کار کارشناسی در مورد پرسش‌هاست. طراحان پرسش‌ها برای مثال باید این نکته را در نظر بگیرند که در حوزه مالیات، چند مساله وجود دارد و از میان این مسائل، سه پرسش مشخص استخراج شود. یا در حوزه جذب سرمایه‌گذاری خارجی ممکن است 10 مساله یا مشکل وجود داشته باشد از این میان باید دو پرسش دقیق طراحی شود. اما زمانی که این پرسش خطاب به کاندیداها مطرح می‌شود که برنامه شما برای جذب سرمایه خارجی چیست، همه متفق‌القول ادعا می‌کنند که برای توسعه سرمایه‌گذاری خارجی کشور، سیاست خارجی باید به کمک بیاید تا سرمایه‌گذاری در کشور رونق بگیرد. اما اگر پرسش این بود که برای امنیت سرمایه‌گذاران خارجی چه برنامه‌ای دارید، مخاطب این پرسش نمی‌تواند از زیر پاسخگویی به آن شانه خالی کند. در واقع پرسش‌ها باید ناظر بر مسائل باشد. همان عبارتی که به آن مساله یا problem اطلاق می‌شود. به این معنا که اگر قرار است به مساله‌ای پاسخ داده شود، پاسخ یا ارائه دیدگاه باید معطوف به همان مساله باشد.

‌کاندیداها در مناظرات برگزار‌شده چه در مناظرات اخیر و چه در مناظرات سال 1392 تنها به بیان کلیات بسنده کردند؛ این مناظرات جز ترویج بداخلاقی در جامعه فایده دیگری هم دارد؟

 بله، این مناظرات به صحنه تکرار برخی بدیهیات تبدیل شده بود. اینکه همه کاندیداها بر این نکته تاکید می‌کنند که اشتغال‌زایی مهم است، چه کمکی به تصمیم‌گیری مردم می‌کند؟ در حالی که کاندیداها باید اعلام کنند، برنامه‌شان برای رفع بیکاری چیست؟ برنامه‌ای که کاندیدا ارائه می‌کند نیز البته باید از منظر اقتصاد اجتماعی، اقتصاد سیاسی و اقتصاد کلان مورد بررسی قرار گیرد. مگر می‌توان بدون ایجاد رونق در تولید اشتغال ایجاد کرد؟ رونق در تولید مگر بدون تولید صادرات‌محور ممکن است؟ نگاه صادرات‌محور نیز مستلزم آن است که فرد برجام و توسعه روابط خارجی را پذیرفته باشد. چگونه ممکن است فردی تعامل با دنیا را نپذیرد و سپس وعده اشتغال‌زایی سر دهد؟ این موارد به صورت منطقی با یکدیگر ارتباط دارند.

 در عین حال کاندیداها باید راجع به دیدگاه‌هایشان در خصوص تجربیات بین‌المللی نیز سخن بگویند. اینکه برای مثال، کشوری همچون چین، ژاپن یا کره جنوبی از چه مسیری به رشد اقتصادی دست یافتند و کاندیدای مورد نظر چه مدلی را برای رشد و توسعه کشور برخواهد گزید. برای مثال وقتی کاندیدایی وعده افزایش تولید خودرو را مطرح می‌کند، ممکن است، کشور در زمینه تولید خودرو اساساً فاقد مزیت نسبی باشد.

‌از نظر شما کدام کاندیداها در پاسخ به همین پرسش‌های کلی، موفق‌تر ظاهر شدند؟

در بسیاری از موارد، اساساً به پرسش‌ها پاسخی ارائه نشد. بخشی از این عدم پاسخگویی به خود سوال بازمی‌گشت، وقتی سوال کلی باشد، پاسخ‌ها نیز کلی بوده و پاسخ‌ها نیز چندان کمک‌کننده نخواهد بود. اما در این مناظرات، هر یک از جریان‌های سیاسی کشور یک نماینده داشتند و به نظر می‌رسد، آنان که نزدیک‌تر و واقع‌بین‌تر نسبت به شرایط امروز ایران سخن می‌گفتند، زوج روحانی– جهانگیری بود. یا سخنان آقای هاشمی‌طبا اگرچه به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفت اما سخنان برحقی بود. او بر این نکته تاکید داشت که دولت مدرن، دولتی نیست که مدام فربه شود. دولت مدرن یعنی دولت ناظر نه دولت متصدی. به طور کلی سخنان هریک از کاندیداها دارای نکات مثبتی نیز بود اما این زوج را واقع‌بین‌تر یافتم.

‌فکر می‌کنید، این شیوه برگزاری مناظرات و معرفی کاندیداهای ریاست‌جمهوری چه اثری روی کیفیت تصمیم‌گیری مردم می‌گذارد؟

 اساساً در کشور هرگاه به سوی شفاف‌سازی حرکت کرده‌ایم بهره‌مند شده‌ایم. اگرچه، شفاف‌سازی از جنس آنچه در مناظرات شاهد بودیم، ممکن است لطماتی به همراه داشته باشد. اما مزایا و محاسن آن بسیار ارزشمند بوده و به لطمات شفاف‌سازی‌ها می‌چربد. اما نکته‌ای که لازم است مورد اشاره قرار بگیرد، آن است که در موسم انتخابات، مناظراتی برگزار می‌شود و با پایان یافتن فصل انتخابات، پرونده این مناظرات نیز تا چهار سال بعد به بایگانی می‌رود. در حالی که باید مناظرات جدی و اختصاصی در بخش‌های مختلف از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، رسانه و ارتباطات به صورت مستمر برگزار شود. ببینید برای مثال، وقتی لایحه گردش آزاد اطلاعات به تصویب می‌رسد، احصای نقاط ضعف و قوت آن نیازمند برگزاری مناظره میان صاحب‌نظران مختلف است تا در مورد آن، بحث‌های فنی و کارشناسی صورت گیرد. ممکن است این مناظره مخاطبان عام را جذب نکند اما زمانی که ابعاد مساله مورد واکاوی قرار گیرد، در نهایت اثر خود را در آگاهی‌دهی عمومی می‌گذارد. می‌خواهم بگویم اگر برای مثال اکنون گرایش به تماشای تئاتر رو به افزایش گذاشته است به دلیل آن است که مباحثه در این زمینه رشد کرد و در مقطعی برنامه‌ای تحت عنوان مجله نقد تئاتر از شبکه چهار سیما پخش می‌شد که در معرفی تئاتر به جامعه بسیار موثر بود. جامعه ایران هم به شفاف‌سازی و هم به مباحث کارشناسی نیاز دارد. در حوزه بحث‌های کارشناسی، کسی که نظرات کارشناسی خود را بیان می‌کند، ممکن است البته به یک جریان سیاسی نیز وفادار باشد و در عین حال در قامت یک منتقد ظاهر شود. این رویه، به استحکام جریان سیاسی نیز کمک می‌کند. مناظره‌ها برای جلب مشارکت مردم موثر بود و البته توصیه من این است که از حالت موسمی و فصلی خارج شود. این مناظرات باید برای بحث در مورد مسائل حوزه‌های مختلف استمرار داشته باشد.

‌بنابراین پیشنهاد شما این است که مناظرات برای آنکه اثر بیشتری روی تصمیمات مردم بگذارد باید استمرار یافته و محدود به دوران انتخابات نباشد؟

هدف من از طرح پیشنهاد استمرار مناظرات در ایام غیرانتخاباتی این است که سطح آگاهی مردم افزایش پیدا کند. سطح آگاهی در طول زمان ارتقا پیدا می‌کند. با افزایش آگاهی-به قول جامعه‌شناسان- کنشگران مایلند ببینند که صاحب‌نظران راجع به موضوعات در حوزه‌های مختلف، چه دیدگاهی دارند. برای مثال، کنشگران عرصه اقتصاد تمایل دارند، با دیدگاه‌های صاحب‌نظران حوزه‌های بازرگانی، بورس، سیاست پولی و بانکی و صنعت آشنا شوند. اکنون گویی مساله‌ای به نام بحران آب به شوخی گرفته شده است. یا مساله‌ محیط زیست فراموش شده است. اینها مسائلی نیست که بتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. هر دولتی که روی کار آمده به طور جدی با مسائل زیست‌محیطی مواجه بوده است. اینها نیازمند مناظره‌ای قوی است و مردم باید هوشیار شوند. از طرفی این آگاهی باید به مردم داده شود که قرار نیست قفل همه مسائل به دست دولت‌ها باز شود. بسیاری از این مشکلات توسط بخش خصوصی حل‌شدنی است. دولت می‌تواند در نقش یک کاتالیزور این عناصر را به یکدیگر ارتباط دهد. منتها خروج دولت از وضعیت تصدی‌گری نیز نیازمند برنامه و عزم جدی است.

 ‌شما در جایی گفته‌اید که رسانه‌ها به جای توجه به اشخاص باید به برنامه‌ها توجه کنند. چگونه باید از اشخاص عبور کرد؟

وقتی احزاب به میدان می‌آیند، اگر مردم به کاندیدای حزب سوسیالیست یا به کاندیدای حزبی با تفکر لیبرالی رای می‌دهند، می‌دانند گفتمان اقتصادی این کاندیداها چیست. وقتی این دو جریان، نامزدی را معرفی می‌کنند این نامزد برنامه‌های خود را ارائه می‌دهد. در این مرحله کار رسانه‌ها این است که مردم را به سمت قیاس برنامه نامزدها سوق دهند. ما در ایران شخص‌محور شده‌ایم؛ ما به افکار رای نمی‌دهیم به اشخاص رای می‌دهیم.

‌اکنون در غیاب احزاب قوی در کشور رسانه‌ها چگونه باید از اشخاص عبور کنند؟

نگاه رسانه‌ها باید نقادانه باشد. آنها باید خطاب به جریان‌های سیاسی اعلام کنند که نامزدهایشان پیش از پا گذاشتن به کارزار انتخابات برنامه‌های خود را ارائه کنند. مردم به راحتی از طریق گوشی‌های خود می‌توانند به سایت آن نامزد مراجعه کنند و از برنامه‌های او مطلع شوند.

جالب است که در انتخابات اخیر برخی کاندیداها اعلام کردند که می‌خواهند قانون برنامه ششم را به اجرا بگذارند. اما این سند بالادستی است و باید پرسید که این نامزد محترم چه برنامه پیوستی دارد. باید از این نامزد پرسید آیا کل برنامه ششم را قبول دارد و هیچ نقدی به آن وارد نمی‌داند؟ بیان این مواضع از سوی نامزدها به این معناست که آنها برنامه‌ای برای اداره کشور ندارند.

 اما به دلیل حضور گسترده مردم در شبکه‌های اجتماعی توصیه من این است که کاربران به سمت مطالعه بیشتر مقالات مطبوعات و نشریات علمی و پژوهشی حرکت کنند. آنها در مورد بسیاری از مسائل از طریق همین شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کسب آگاهی کنند. یعنی از آنجا که سرانه مطالعه در کشور به شدت کاهش یافته است، شایسته است، فضای این شبکه‌ها و حضور در وب 2 را برای مطالعه عمیق‌تر مورد استفاده قرار دهند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

  • شرم اخلاق

    ضعف و قوت شیوه برگزاری مناظره‌ها در انتخابات دوازدهم چه بود؟

    شرم اخلاق