شناسه خبر : 45124 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کیمیای کرمان

آیا کرمان در سراب و تشنگی غرق خواهد شد؟

 

جواد حیدریان / دبیر تحریریه 

58ایران دچار بحران سرزمینی است. آب کم است و روند سیاستگذاری نیز بر پایه مدیریت پایدار منابع نیست. چشم‌انداز چندان آشکار نیست اما هرچه دیده می‌شود، مشکلاتی است که پیامد نادیده گرفتن ظرفیت‌های اکوسیستمی از جمله منبع حیاتی مثل آب است. اقتصاد آب‌محور توانسته آخرین رمق‌های سرزمین را بگیرد. شهرهای مختلف به شکل نگران‌کننده‌ای شبیه هم شده‌اند. بحران آب در سیستان‌و‌بلوچستان شبیه به بحران آب در گیلان به نظر می‌رسد. یکی با میانگین بارش کمتر از 150 میلی‌متر در سال و دیگری بالاتر از 1300 میلی‌متر بارندگی. اما فلات مرکزی ایران بیش از هر جایی دچار شکنندگی است. مناطقی که از دیرباز به سازگاری با کم‌آبی عادت داشت و توسعه خود را بر پایه اندوخته‌های باستانی استوار کرده بود و مردم از همین مزیت، توانسته بودند تمدن ایران را در طول قرن‌ها در فلات مرکزی ایران قوام بخشند. با افزایش جمعیت و ورود تکنولوژی‌های نو، آن سازگاری شگفت باستانی مثل حفر کیلومترها قنات در دل کویر و انتقال پایدار آب به مناطقی که مورد نظر برای استفاده بود، در هم شکست و اکنون فلات مرکزی ایران با ابرچالش آب، کاهش منابع آب زیرزمینی، فرونشست، بیابان‌زایی و در نهایت خالی شدن روستاها و شهرها از سکنه مواجه است. تنشی که از بعد اکولوژیک به بعد انسانی سرایت کرده و می‌تواند امنیت ملی ایران را در نهایت با مخاطره‌های جدی مواجه کند. استان کرمان در بخش‌هایی دچار تمامی چنین مشکلاتی است و در بخش‌هایی در آستانه ورود به تنشی بزرگ که ممکن است حیات را به‌طور کلی از دست دهد و جمعیت این استان آرام‌آرام این منطقه تاریخی را به سمت مناطق دیگر ترک کنند. مرجان شاکری، متخصص و از مدیران سابق سازمان محیط‌ زیست کرمان به سیاستگذاری پایدار به عنوان راه‌حلی برای غلبه بر بحران کمبود آب در کرمان اشاره می‌کند؛ او می‌گوید: هم بهره‌برداری مطلوب باید اتفاق بیفتد، هم ظرفیت‌های محدود محیط‌ زیست باید به رسمیت شناخته شود تا سرزمین دچار فروپاشی نشود.

آب حکم کیمیاست

در ایران آب حکم کیمیا دارد. در کرمان مثل بقیه فلات مرکزی ایران، آب گوهری باارزش بود که می‌توانست در اوج پایداری به شکوفایی تمدن ایرانی منجر شود. بهره‌برداری پایدار از آب به عنوان یک کالای باارزش خود را در قنات‌های کهنسال در کرمان و یزد نشان می‌دهد. نمایشی که فهم مهندسی و معماری از یک طرف و درک هیدرولوژیک آب را در دوره‌های مختلف تاریخی ایران تا همین چند دهه پیش نشان می‌دهد. برای نمونه «قنات گوهرریز با قدمتی 750ساله، متعلق به دوره صفوی است و امروز از فعال‌ترین قنات‌های جوپار محسوب می‌شود. این قنات با 129 حلقه چاه، در طول مسیر 750 /3متری خود، حدود 330 هکتار از اراضی و باغات را آبیاری کرده و آب شرب شهر و روستاهای مسیر را تامین می‌کند». اما چه شد که امروز ایران و البته کرمان با چالشی وخیم به نام بحران آب از یک طرف و فروپاشی و نشست زمین از سوی دیگر مواجه است؟ پاسخ به این پرسش البته سهل و ممتنع است. «استان کرمان با وسعتی بالغ بر 180 هزار کیلومترمربع پهناورترین استان در جنوب کشور است. این استان با متوسط بارندگی سالانه 129 میلی‌متر، در سطح کشور در زمره مناطق خشک محسوب می‌شود. کاهش نزولات جوی، تداوم خشکسالی، رشد جمعیت و افزایش سطح زیر کشت باغات باعث شده حجم ذخیره سفره‌های آب زیرزمینی کاهش یافته و تداوم این روند موجب افت کمی و کیفی منابع آب و بحرانی شدن بسیاری از دشت‌ها شود. عدم امکان تامین آب شرب مطمئن، برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، نشست زمین، عدم امکان استفاده از ظرفیت معادن و امکانات بالقوه استان و... از جمله اثرات ناشی از این بحران است.»

سرنوشت کشاورزی کرمان

استان کرمان اگرچه در مرکز و جنوب شرق کشور واقع است و در ظاهر استانی کویری است که شاید ظرفیت‌های آبی چندانی ندارد اما مروری بر جغرافیای متنوع این استان ذهنیت ما را تغییر می‌دهد. اردیبهشت سال 1389 سفری تحقیقی به منطقه جیرفت و کهنوج داشتم که زمانی قطب کشاورزی ایران بود. آن سفر نگرشی متفاوت برای همه کسانی ایجاد کرد که تصویری کویری و خشک از کرمان در سر داشتند. آن زمان در گزارشی مشاهدات خود را چنین توصیف کردم: «کوه‌های مرتفع «بحر آسمان» در پوششی مه‌آلود، ابرآگین و در بالادست بند خاکی «محمدآباد روز پیکر» گرفتار است، بته‌های گیاهان دارویی با نرمه باران بهاری عطرافشانی کرده و مشام بازدیدکنندگان طرح‌های آبخیزداری جنوب کرمان را نوازش می‌کنند. بخش مرکزی ساردوئیه در جیرفت کرمان، اقلیمی نیمه‌خشک و سرد دارد و پوشش گیاهی کوهستان برهنگی را از تن خاک گرفته است. جیرفت که به گواه کاوش‌ها و حکاکی‌های آثار تاریخی مکشوفه از هزاره‌های قبل از میلاد، مهد تمدن شرق لقب گرفته و به استناد مطالعات انجام‌شده در بستر تاریخی‌اش، تنه‌ به‌ تنه تمدن بین‌النهرین می‌زند، قدمتی دیرینه در کشاورزی داشته و البته بارها بر اثر هجوم سیلاب‌های ویرانگر و لرزش‌های عمیق زمین، تخریب شده است. این شهر اما به دلیل ظرفیت‌های بی‌نظیر اقلیمی، چون ققنوسی مرده هر بار پس از ویرانی از خاکستر مخروبه‌ها سر برآورده و امروز در جنوب شرق ایران سرزمینی اسرارآمیز، با قدمتی هزاران‌ساله است. جیرفت و کهنوج سرزمین بدون خزان جنوب کرمان و محل تلاقی دو جغرافیای سرد کوهستانی و گرم کویری، منطقه‌ای استثنایی برای رویش گونه‌های متنوع سردسیری و گرمسیری گیاهی و محل نمو انواع گونه‌های جانوری است.»

بنا به گزارش مقامات کشاورزی این استان، کرمان به لحاظ ظرفیت‌های اقتصادی جزو مناطق مهم کشور به‌شمار می‌رود، به گونه‌ای که یک‌چهارم باغات کشور در کرمان است که پهناورترین استان کشور به‌شمار می‌رود. این استان نقش مهمی در تامین امنیت غذایی کشور بازی می‌کند و از جمله مهم‌ترین محصولات کشاورزی‌اش می‌توان به پسته، خرما، مرکبات و محصولات جالیزی اشاره کرد. اما همه این واقعیت اکنون به دلیل فقدان مدیریت پایدار منابع آب در خطر قطعی قرار دارد.

با این همه حوادث زیادی علاوه بر کم‌آبی از جمله سرمازدگی، گرمازدگی، سیل و... کشاورزان این حوزه را متضرر می‌کند. مقامات این استان معتقد هستند؛ کرمان سال‌هاست که از خشکسالی رنج می‌برد و با توجه به هدررفت بالای آب در بخش کشاورزی توجه ویژه به ترویج استفاده از سیستم‌های آبیاری نوین در این حوزه ضروری است. اما با این همه چشم‌انداز کشاورزی در این منطقه از کشور روزگار تیره و تاری دارد.

اگر نگاهی به ظرفیت‌های تاریخی بخش‌هایی از کرمان که در منتهی‌الیه رشته‌کوه زاگرس واقع است بیندازیم متوجه می‌شویم که آرام‌آرام از ظرفیت‌های سرزمینی این منطقه که در ادبیات شفاهی مردم به مسیر از نخل تا یخ معروف است، کاسته شده است. دلیل آن هم روشن است؛ آب به درستی مدیریت نشده و مصرف بالا و برداشت از سفره‌ها این استان را از تمام ظرفیت‌های اکولوژیکش خالی کرده است. با این حال مسوولان استانی و کشوری متوجه عمق این فاجعه نشده و هربار تلاش دارند با سیلی صورت کرمان را سرخ نگه دارند و با روش‌هایی سعی در استمرار کشاورزی سنتی و کم‌بازده و بعد هم استقرار صنایع آب‌بر و استخراج معادن از سوی دیگر دارند. وقتی به بررسی اقتصاد این استان می‌پردازیم متوجه می‌شویم اگر منابع آب به درستی مدیریت نشوند باید برای همیشه قید اقتصاد به‌خصوص اقتصاد کشاورزی را در این منطقه مهم کشور زد. اما رویکردهای ناپایدار مثل طراحی طرح‌های انتقال آب در ذهن مسوولان لانه دارد. ابتدا به بهانه تامین آب شرب شهرها، بعد استفاده اندک در صنایع، در نهایت این آب پرهزینه انتقال‌یافته سر از بافت‌های تفتیده کشاورزی سنتی کم‌بازده درمی‌آورد. البته این سرنوشت غالب مناطق ایران است که به بهانه کاهش بیکاری و افزایش اشتغال صورت می‌گیرد تا دولت‌ها در ظاهر بتوانند واکنش بخشی از سبد رای خود را با هزینه و غارت منابع حیاتی و ابدی ایرانیان برای چند سال ناچیز مسوولیت، کنترل کنند و هیجانات آنها را آرام نگه دارند.

 تبعات این مصرف کنترل‌نشده و هدررفت بی‌رویه آب در کرمان برای استان چیست؟ وضعیت کم‌آبی کرمان از مرز فوق‌بحرانی گذر کرده و بیش از یک میلیارد مترمکعب از شش میلیارد مترمکعب آب استحصال‌شده این استان بیلان منفی است که در صورت ادامه این روند و مدیریت نشدن مصرف آب، احتمال خالی از سکنه شدن پهناورترین استان کشور وجود دارد. در اکثر مناطق استان کرمان به دلیل مصرف بیش از حد منابع آب سالانه یک متر سطح‌های آب‌های زیرزمینی پایین رفته و آینده حیات استان در مخاطره جدی است. شرکت آب منطقه‌ای کرمان در بیانیه‌ای تاکید کرده است: با توجه به سیاست‌های راهبردی بلندمدت توسعه منابع آب و در راستای حفظ سفره‌های آب زیرزمینی و تعادل‌بخشی آبخوان‌ها تمهیداتی را در محدوده وظایف خود با همکاری و هماهنگی دیگر ارگان‌ها از جمله استانداری و سازمان جهاد کشاورزی اتخاذ کرده است: ترغیب کشاورزان به استفاده از سیستم‌های نوین آبیاری (قطره‌ای‌بارانی)؛ اولویت‌بخشی در تخصیص‌های جدید آب جهت مصارف شرب و بهداشت شهری و روستایی، صنعت، مجتمع‌های گلخانه‌ای و دامداری‌ها؛ اعمال کاهش پروانه بهره‌برداری چاه‌ها با توجه به قوانین و مقررات مربوطه؛ تقویت فعالیت‌های اطلاع‌رسانی و نظرسنجی در ارتباط با خشکسالی با برگزاری جلسات و کارگاه‌های آموزشی مستمر در سطح استان؛ کنترل برداشت و جلوگیری از اضافه‌برداشت چاه‌های مجاز از سوی گروه‌های گشت و بازرسی؛ پیگیری نصب کنتورهای هوشمند آب و برق چاه‌های مجاز، برای کنترل میزان بهره‌برداری؛ مطالعات مربوط به انتقال آب حوزه‌به‌حوزه و... .

بررسی اظهارات مقامات و مردم و فعالان بخش خصوصی در کرمان نشان می‌دهد که همگان به این باور رسیده‌اند که کم‌آبی استان کرمان از مرز فوق‌بحرانی گذر کرده است. با این حال حدود ۹۴ درصد از شش میلیارد مترمکعب آب مصرفی این استان در حوزه کشاورزی صرف می‌شود. بر اساس اظهارات رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان کرمان سالانه یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب، صرف حفظ زمین‌های بی‌ارزش کرمان می‌شود. ۱۱۰ هزار هکتار باغات پسته در رفسنجان وجود دارد که تنها چهار تن در هکتار محصول از آنها برداشت می‌شود. در حالی که به راحتی می‌توان با کشت اصولی، با همان مصرف آب راندمان را تا پنج برابر ارتقا داد.

اگرچه همگان بر مشکل نبود آب و مصرف غیرقابل باور این منبع حیاتی در استان کم‌آبی مثل کرمان تاکید دارند اما بحث انتقال آب از خلیج‌فارس نقل هر محفلی است. تصمیمات بدون پشتوانه تخصصی و سیاست‌های اغلب فاقد ارزیابی زیست‌محیطی در حوزه‌های اقتصادی، نتایج خسارت‌باری به دنبال دارند و عمدتاً چند سال یا چند دهه بعد نتایج ویران‌کننده چنین تصمیمات و سیاستگذاری‌هایی خود را نشان می‌دهد. اکنون در کرمان بحث بر سر خط انتقال آب از خلیج‌فارس به این استان است. خطی که توانایی انتقال ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب را با هزینه ۲۵ هزار میلیارد تومان میسر کرده است. خط دوم انتقال نیز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان اعتبار می‌خواهد. همه اینها در حالی است که با هزینه ده‌ها برابر کمتر در زمینه مدیریت آبخیزداری و ترمیم لوله‌های آب، و مصرف بهینه و ارتقای تکنولوژی مصرف در کشاورزی، صنعت و شرب می‌توان کرمان را با همین منابع آبی مدیریت کرد و نیازی به خسارت‌های جبران‌ناپذیر محیط‌زیستی به پیکره دریای خلیج فارس و سواحل جنوبی ایران نیست. اما همه این نگرش‌های تخصصی در چشم مقامات سیاسی حرف‌های بی‌ارزش و نوعی ترمز برای نگه‌داشتن قطار توسعه کشور است! توسعه‌ای که هیچ رد آشنایی از آن در هیچ استانی دیده نمی‌شود اما بعدها بر اساس تجربه، پرونده‌های سنگین قضایی و امنیتی و تخلفات اداری و مالی بر میز قضات محترم کشور مشاهده می‌شود که دیگر خیلی دیر شده است.

فرونشست در کمین

59اگرچه اولین بحران در کرمان به واسطه موقعیت جغرافیایی و پیشینه اقتصادی این منطقه، آب است اما مصرف بی‌رویه و مدیریت‌نشده آب، به بحران جدی‌تری در این استان دامن زده است؛ فرونشست زمین! مدیرکل زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی استان کرمان تایید کرده است که امسال بیشترین میزان فرونشست زمین در نقاط پیرامونی شهر کرمان ثبت شده و میزان آن در محور هفت‌باغ و جاده ماهان سالانه به بیش از ۱۳ سانتی‌متر رسیده است. اردیبهشت سال 1402 معصومه آمیغ‌پی، رئیس اداره ترازیابی دقیق و تداخل‌سنجی راداری سازمان نقشه‌برداری کشور، از درگیری ۱۴ کلانشهر کشور با فرونشست زمین خبر داد و گفت: بالاترین نرخ فرونشست زمین مربوط به استان کرمان می‌شود. نرخ فرونشست در استان کرمان ۴۲ سانتی‌متر و مربوط به بهرمان است.

ایران جزو مناطق پرتنش آبی جهان است. مقامات زمین‌شناسی کشور معتقد هستند ایران جزو سه کشور اول فرونشست زمین در جهان است. البته قدیمی‌ترین آثار فرونشست مربوط به کالیفرنیا با نرخ فرونشست ۶۰ سانتی‌متر است ولی به تدریج در سایر کشورها آثار این پدیده مخرب نمایان شده است. کشورهای روسیه، چین و ژاپن از جمله کشورهای درگیر با فرونشست زمین هستند که با کنترل و مصرف مناسب، گام‌های موثری برای کاهش نرخ فرونشست برداشته‌اند. با این حال فرونشست زمین در برخی از شهرستان‌های استان کرمان از جمله رفسنجان طی سال‌های گذشته تا ۳۰ سانتی‌متر نیز گزارش شده است. بر اساس داده‌های زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی استان کرمان، سالانه یک میلیارد مترمکعب اضافه‌برداشت آب در استان کرمان داریم و همین موضوع بر فرونشست این استان دامن زده است که باید مدیریت شود.

مرجان شاکری معتقد است: استان کرمان با بحران جدی فرونشست مواجه است و منطقه سیرجان در استان کرمان رکورددار فرونشست زمین است. فرونشست می‌تواند مشکلات جدی برای ریل راه‌آهن و تاسیسات برق و گاز استان به وجود بیاورد. مسیرهای ترانزیتی که در استان کرمان وجود دارد همه در معرض خطر فرونشست هستند. رانش زمین در ادامه فرونشست می‌تواند مشکلات جدی‌تری برای مردم و زیرساخت‌ها ایجاد کند. هر شکافی که ایجاد می‌شود در یک بازه کوتاه‌مدت می‌تواند به یک شکاف بزرگ‌تر و در نهایت به یک فاجعه ختم شود. در نهایت مشکلات زیست‌محیطی همیشه خود را به شکل بی‌رحمانه‌تری نشان می‌دهند. تا همه چیز خراب خراب نشود خود را نشان نمی‌دهند. فرونشست یکی از این بحران‌های خطرناکی است که می‌تواند به یکباره همه چیز را ببلعد و نابود کند و در صورت شکل‌گیری شکاف‌ها و فرونشست‌های بزرگ به دلیل از دست رفتن منابع آب زیرزمینی دیگر نمی‌توان آن زمین و سرزمین را احیا کرد و برای همیشه همه آن ارزش زیستی خاک از دست رفته است که در کنار آن باید به خسارت‌های احتمالی جانی و مالی نیز اشاره کرد.

آب؛ یار وفادار قدیمی

مرجان شاکری با نگرشی تاریخی به مساله آب تاکید دارد که مشکل آب در کرمان مشکلی قدیمی است. اما همین مشکل در شهرهای کویری مثل کرمان و یزد به حفر قنات و دستیابی به آب منجر شد. بنابراین مردم این بخش از فلات مرکزی ایران با این تکنولوژی آب به دست می‌آوردند و زندگی‌شان می‌چرخید. ولی آنها حتی در سده‌های گذشته راهکارهایی داشتند که تناسب میان مصرف آب و برداشت از منبع برقرار باشد و مصرف آب بهینه و پایدار به نظر می‌رسید. با افزایش انفجاری جمعیت و عدم توجه به آمایش سرزمین و همچنین نحوه کاربری آب وضعیت فرق کرد. زمانی باغات زیرکشت پسته به ویژه در حوزه رفسنجان و جدیداً در حوزه جنوب کرمان با کاشت محصولات آب‌بر افزایش یافت و ما با چالش‌های جدی در استان کرمان مواجه شدیم. در شهرستان زرند نیز چنین مشکلاتی وجود دارد. یکسری از صنایع آب‌بر نیز در استان راه‌اندازی شد در حالی که منابع آبی نسبت به قبل کمتر و کمتر شده است. رئیس سازمان صمت شمال استان کرمان اخیراً در توجیه استقرار صنایع در این استان گفته است؛ صنایع به نسبت کشاورزی آب کمتری مصرف می‌کنند. این حرف درست است. اما اصرار بر استقرار واحدهای آب‌بر به ویژه در منطقه فلات مرکزی که منابع تامین آب آن از منابع آب زیرزمینی است، حتماً در آینده ما را با چالش‌های بزرگ‌تری مواجه خواهد کرد. علاوه بر این عدم نظارت بر حفر چاه‌های غیرمجاز و برداشت‌های بی‌رویه از آب، خود مشکل بزرگی است. ما سال‌هاست با بحث کنتورهای هوشمند مواجه هستیم ولی هنوز این پروسه انجام نشده که بفهمیم هر کسی چقدر آب مصرف می‌کند. متاسفانه در شهرستان‌های انار و رفسنجان کار به جایی رسیده که الان از آب‌شیرین‌کن استفاده می‌کنند تا EC یا هدایت الکتریکی آب را به حد مجاز کشاورزی برسانند. همه اینها فجایع بزرگ‌تری را در آینده برای ما رقم می‌زند. تصور من بر این است که اگر از فرصت باقی‌مانده استفاده نکنیم بسیاری از افرادی که در این استان ساکن هستند قطعاً در آینده مهاجرت خواهند کرد.

مهاجرفرست یا مهاجرپذیر

تعداد مهاجران استان کرمان در سال‌های ۹۰ تا ۹۵، ۸۱ هزار و ۲۵۲ نفر بوده است. ۳۸ هزار و ۲۷ نفر وارد استان کرمان شدند و ۴۳ هزار و ۲۲۵ نفر از استان خارج شدند. تفاوت این اعداد که همان میزان خالص مهاجرت است، حدود منفی پنج هزار و ۱۹۸ نفر است و این به این معناست که استان کرمان مهاجرفِرِست است.

در بررسی روند مهاجرت از سال ۸۵ تا ۹۵ مشخص شد که میزان خروجی افراد از استان کرمان کاهش پیدا کرده و به سمت مهاجرپذیر شدن حرکت کرده است. در سال ۸۵ میزان خالص مهاجرت استان منفی ۱۵ هزار نفر بوده است. در سال ۹۰، این عدد به منفی ۹ هزار نفر رسید و در سال ۹۵ به منفی پنج هزار نفر رسید.

مقامات در استان کرمان در یک دهه گذشته، چشم‌انداز مهاجرت در این استان را چنین برآورد کرده بودند که یکی از اهداف استان تا سال ۱۴۰۰ در سند توسعه استان، مهاجرپذیر شدن آن است. چرا که مهاجرپذیری یکی از مولفه‌های افزایش فعالیت‌های اقتصادی به حساب می‌آید. بیشتر مردم کرمان به یزد، هرمزگان و تهران مهاجرت کرده‌اند و از استان‌های سیستان و بلوچستان، فارس و هرمزگان، بیشترین مهاجرپذیری را داشته‌اند. در نهایت دلایل مهاجرت در استان‌های یزد، سیستان و بلوچستان و هرمزگان مشابه استان کرمان است و بسیاری از مهاجرت‌ها ناشی از خشکسالی عنوان شده است. اما آنچه مایه نگرانی است، احتمالاً چشم‌انداز سرزمین در کرمان است. استانی که ظرفیت‌های بی‌بدیلش امروز در آستانه فروپاشی است و این منطقه به جای آنکه به داشته‌های اقتصادی‌اش غره باشد باید نگران فرار مردم از روستاها و شهرهایش باشد.

بهره‌برداری پایدار؛ آری

مرجان شاکری معتقد است، مخالفت صرف با بهره‌برداری نمی‌تواند به وضعیت مدیریت منابع در کشور یا استان کرمان کمک کند. باید منابع مورد بهره‌برداری قرار گیرد اما باید این بهره‌برداری بهینه و پایدار باشد. شما نمی‌توانید با شکم گرسنه فریاد بزنید من عاشق محیط ‌زیست هستم. بیکاری در استان کرمان بسیار زیاد است. نسل جوان بیکار هستند و مشکلات اجتماعی زیادی را پیرامون خود می‌بینند. مشکلات اقتصادی زندگی مردم را مختل کرده است و همه اینها سبب ایجاد ناامنی می‌شود. ما زمانی در منطقه‌ای اطراف بم با تروریست خطرناکی به نام عبدالمالک ریگی مواجه شدیم که او و هم‌مسلکانش مسیری را بستند و تعدادی از هموطنان را به قتل رساندند. اگر ما مشکلات اقتصادی را کمتر می‌کردیم و به مسائلی توجه می‌کردم که از رنج مردم بکاهد، از بسیاری از مسائلی که گریبان سرزمین را گرفته کاسته می‌شد. ما در جنوب استان کرمان شاهد بودیم که منطقه قلعه‌گنج را الگوی اقتصاد مقاومتی کردند، بسیاری از مردم و جوانان سر کار رفتند و اسلحه‌های غیرمجاز زیادی از دست مردم گرفته شد و تعداد آنها کم شد. اشتغال به خودی خود باعث ایجاد امنیت می‌شود. کرمان استانی ترانزیتی است و به دلیل اینکه استانی پهناور است و به استان‌های مرزی دسترسی دارد، باید اشتغال وجود داشته باشد و چرخه اقتصادی بچرد تا امنیت هم برقرار باشد. اما آمایش سرزمین مساله بسیار مهمی است.

60

ضرورت آمایش سرزمین

آمایش سرزمین مساله مهمی است. مثلاً ما در یک منطقه معدن احداث می‌کنیم ولی مردم آن منطقه مشغول کشاورزی و دامپروری هستند. اما یک بهره‌بردار خاصی می‌آید و سود استخراج معدن را می‌برد و مردم منطقه با شغل‌هایی تاریخی و خانوادگی به یکباره بیکار می‌شوند. عدم توجه به توسعه پایدار دارد به مشکلات دامن می‌زند. ما به بهانه اشتغال‌زایی داریم به معضلات و مشکلات کشور اضافه می‌کنیم. اگر هر تغییر و ایجاد تحولی در منطقه‌ با مطالعه و پژوهش همراه باشد و به صورت فنی و با ارزیابی‌های دقیق بر روی آن کار شود حتماً نگرش‌های پایدار در آن تغییر لحاظ می‌شود. البته من به‌رغم اهمیت آمایش سرزمین چندان بر آن تاکید نمی‌کنم، چرا که کسانی مساله آمایش سرزمین را بر روی کاغذ به عنوان یک قانون می‌نویسند که عمدتاً چندان به مساله پایداری و محیط‌ زیست باور یا تخصصی در این زمینه ندارند. من معتقد هستم کارها حتماً باید با مطالعه انجام شود. یک شهرستان که خوش‌آب‌وهواست و ظرفیت تبدیل شدن به قطب گردشگری دارد نباید مورد هجوم معدنکاوی و صنعتی‌سازی و... قرار گیرد. باید از ظرفیت هر نقطه از سرزمین به همان شکل مطلوب آن استفاده کرد. اما باید در نظر بگیریم که مردم باید امرارمعاش کنند و باید گردشگری در این منطقه به سودآوری و اشتغال منجر شود. من تصور می‌کنم برنامه‌ریزی درستی در کشور صورت نمی‌گیرد و عمده مشکلات ما در مواجهه میان حفظ محیط‌ زیست و آب از یک‌سو و توسعه اقتصادی از سوی دیگر همان سیاستگذاری درست یا برنامه‌ریزی اصولی است.

انتقال آب و تبعات ضدمحیط‌‌زیستی

مسوولان در استان کرمان از جمله استاندار کرمان بزرگ‌ترین مساله استان را تامین آب در بخش‌های شرب و کشاورزی می‌دانند. اینکه در کنار آب شرب به صراحت از نیاز به انتقال آب برای کشاورزی سخن به میان می‌آید نشان می‌دهد درک درستی از وضعیت آب در ایران در مسوولان وجود ندارد. آنها تصور می‌کنند وقتی آب نیست پس باید از یک جایی آب منتقل شود. اما به این توجه نمی‌شود که کشاورزی پرمصرف باید در مناطقی که آب ندارند مدیریت شود. در همین راستا می‌توان به پروژه آبرسانی آب شرب به کرمان و رفسنجان از محل خط صنعت (خط انتقال خلیج‌فارس) اشاره کرد که به گفته مقامات ۴۴ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است که اگر منابع اعتباری آن دچار مشکلی نشود تا آخر سال به بهره‌برداری می‌رسد. اما در ظاهر ابتدا بحث آب شرب مطرح می‌شود اما بعد آب انتقال‌یافته که هزینه بسیار سنگینی برای کشور دارد، در کشاورزی مصرف می‌شود که چندان با استانداردهای پایداری سازگار نیست. برای نمونه اگر انتقال آب به کرمان به تولید هندوانه برای صادرات منجر شود جز خسارت به ایران هیچ عایدی در بلندمدت برای کشور ندارد.

خشکی درخت از کدام ریشه آب می‌خورد؟

وقتی بحث انتقال آب برای مصرف شرب، توسعه صنعتی و کشاورزی مطرح می‌شود باید به تبعات آن بیش از هر چیزی توجه کرد. مرجان شاکری معتقد است: در کشورهایی که کار انتقال آب از دریا را انجام داده‌اند تبعاتی گریبان‌گیر آنها شده و دریا دچار آلودگی‌هایی شده است. مقالات متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد کشورهایی مثل اسرائیل که از آب دریا برداشت داشته‌اند، دریا را به شدت آلوده کرده‌اند. همین مشکل اکنون در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز وجود دارد. آنها از آب دریا برای انتقال در پروژه‌های بزرگ استفاده کرده و اکنون در محدوده‌ای که آب برداشت می‌شود، دریا دچار آلودگی شدیدی است. باید ببینیم اولویت اول ما در کشور چیست؟ اولویت در سیاستگذاری بر افزایش جمعیت انسانی است. برای رسیدن به این هدف همه تلاش خود را کرده‌اند و هزینه بسیاری صرف شده است. در نظر بگیرید در جنوب استان کرمان در همین فصل هندوانه‌هایی کاشته شده که از روی زمین برداشت نشده است. هندوانه بر روی زمین کشاورزی خشک شد چون برای کشاورزان صرف نمی‌کرد که پول کارگر بدهند و هندوانه برداشت کنند. هندوانه میوه بسیار پرمصرفی است. در نظر بگیرید ارزش آب اینقدر پایین است که کشاورز آن را هدر می‌دهد و به دلیل اینکه قیمت هندوانه پایین است حتی حاضر نیست آن را برداشت کند. در گران‌ترین حالت و در گران‌ترین شهرها اکنون هندوانه نهایت کیلویی 12 هزار تومان خریداری می‌شود. اما آبی که در کرمان یا شهر و استان کم‌آب دیگری صرف تولید هندوانه شده قابل مقایسه با هیچ قیمتی نیست. بنابراین معلوم است که سازمان کشاورزی هیچ برنامه‌ای برای کشت محصولات کشاورزی در چنین استانی ندارد. اگر هم برنامه‌ای وجود داشته باشد به دلیل فقدان تعامل میان کشاورز و سازمان متولی، همه چیز به بدترین شکل و ناپایدارترین حالت رخ می‌دهد و آنچه از دست می‌رود هدررفت منابع باارزشی مثل آب است. بنابراین اعتمادسازی میان کشاورز و مسوول متولی ایجاد نشده است. اکنون بحث بر سر تحقیر کشاورز نیست چون او آموزش ندیده و تعاملی میان او و متولی به وجود نیامده. الان نقد به سازمان متولی وارد است که او هم ارزش آب را نفهمیده است. با اینکه ایران و به تناسب و مقیاس کوچک‌تر استان کرمان دچار بحران شدید کمبود آب است اما سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مطابق با ظرفیت‌های آبی استان و کشور نیست. بیشترین مصرف آب در بخش کشاورزی اتفاق می‌افتد. در شهر منوجان استان کرمان که هم‌مرز با استان هرمزگان است، با فرونشست بسیار شدید خاک مواجه هستیم. زمین‌شکاف‌های منطقه مه‌رویه در فاریاب شهرستان منوجان طوری است که نگرانی عمیقی را به وجود آورده است. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ چون هیچ برنامه‌ای برای مدیریت منابع آب وجود ندارد. از سویی بستن و مسدود کردن چاه‌های آب غیرمجاز به‌خصوص در حوضه جازموریان، به‌طور مستقیم با معیشت خانوارها سروکار دارد. اگر این چاه‌ها پلمب شود عملاً منبع درآمد خانواده‌ها قطع شده است. برای چنین مساله حادی هیچ برنامه‌ریزی صورت نگرفته است. در حالی که یکی از اصلی‌ترین راه‌ها برای مدیریت منابع آب و کنترل هدررفت آن، پلمب چاه‌های غیرمجاز است. مردم باید بتوانند معیشت جایگزین داشته باشند تا از پلمب چاه متضرر نشوند. اما خانواده‌های بسیاری درگیر فقر و بیکاری هستند و از آب و زمین بهره‌برداری می‌کنند. بنابراین بین معیشت و حفظ منابع نوعی تضاد وجود دارد که کار را برای مدیریت سرزمین سخت می‌کند اما آنچه مایه نگرانی است، بی‌عملی در این زمینه و فقدان درک درست مشکل است. البته شرایط اقتصادی به‌وجود‌آمده بر اثر تحریم در سراسر کشور باید مورد توجه باشد. چرا که تورم موجود تا حدی ناشی از فشار خارجی است و واردات و صادرات در کشور با چالش‌هایی مواجه شده و این اثر خود را بر مصرف بی‌اندازه منابع در ایران و در مناطق آسیب‌پذیر گذاشته است. من همیشه با چراها و طرح آنها موافق هستم. ما باید پرسشگر باشیم و پاسخ این چراها را به درستی درک کنیم و این فهم را به وجود بیاوریم که ریشه اصلی مشکلات کجاست و خشکی درخت از کدام ریشه آب می‌خورد.

شاکری بر این باور است که باید یک واقعیت را تاکید داشت که آزمندی مردم در کنار نبود سیاستگذاری درست نظام حکمرانی در ایجاد شرایط بحرانی کشور و به‌خصوص استان کرمان دخیل بوده است. بسیاری از کسانی که در شمال استان کرمان باغ‌های پسته دارند، در ایران زندگی نمی‌کنند یا لااقل فرزندانشان اینجا نیستند. آنها اینجا با آب و خاک شکننده محصول تولید می‌کنند و به طریقی پول این کشاورزی به آنها می‌رسد و در غرب این پول را خرج تحصیل و زندگی می‌کنند و درآمد حاصل از کشاورزی پرمصرف کرمان را در اروپا و آمریکا خرج می‌کنند. البته این چالش در بسیاری از مناطق ایران وجود دارد. بنابراین اثرات جانبی چنین کشاورزی پرمصرف و پرمخاطره‌ای را درک نمی‌کنند. سیاستگذار نیز درکی از وضعیت ندارد و برایش تفاوتی ندارد. اگر این فهم متقابل به وجود بیاید شاید بتوان وضعیت آینده ایران را بهتر کرد. بنابراین ما با یک فرهنگ فردی روبه‌رو هستیم که تصور می‌کند، خب من دارم پسته‌ام را می‌کارم و دستگاه آب‌شیرین‌کن می‌خرم و کاری به کسی ندارم. حکومت هم تصور می‌کند، خب برای اشتغال و رفع بیکاری نیاز به کشاورزی است و اینها دارند تولید می‌کنند و امنیت غذایی را تامین می‌کنند. حال آنکه این روش در واقع بارگذاری اقتصاد بر مصرف منابع حیاتی از جمله آب است که سهم و حق همه شهروندان ایران و کرمان در اکنون و آینده‌ای است که معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار نسل‌های بعدی است.