شناسه خبر : 43696 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رویای تجدیدپذیر

رونق بهره‌برداری از انرژی‌های تجدیدپذیر در گفت‌وگو با امیر طالبی‌طرقبه

رویای تجدیدپذیر

امیر طالبی‌طرقبه رئیس کارگروه ترویج و آموزش انجمن انرژی‌های تجدیدپذیر اتاق بازرگانی ایران معتقد است: سیاست بهره‌برداری از انرژی‌های نو در ایران از برنامه‌های پنجم و ششم توسعه، در دستور کار مدیران و مسوولان کشوری به منظور توسعه صنعت برق کشور بوده است اما نحوه پرداخت مطالبات بخش خصوصی و نگرش‌های برخی از مدیران در علاقه به نیروگاه‌های فسیلی و رایگان بودن سوخت آنها در عمل رونق انرژی‌های تجدیدپذیر را به محاق برده است.

♦♦♦

  به نظر می‌رسد با افتتاح نیروگاه خورشیدی ۱۰مگاواتی پاسارگاد در استان سمنان یک گام به سمت بهره‌وری بیشتر از انرژی‌های نو و انرژی خورشیدی در ایران برداشته شده است. آیا این تصور درستی است که نگاه سیاستگذاران به بهره‌برداری از انرژی‌های نو در ایران تغییر کرده و ایران دارد به سمت بهبود بهره‌وری از انرژی‌های نو می‌رود؟

حقیقتاً سیاست بهره‌برداری از انرژی‌های نو در ایران از برنامه‌های پنجم و ششم توسعه، در دستور کار مدیران و مسوولان کشوری به منظور توسعه صنعت برق کشور بوده است. در برنامه پنجم توسعه کشور، قید شده که پنج درصد از توان تولیدی برق کشور باید از طریق انرژی‌های تجدیدپذیر تامین شود. در برنامه ششم توسعه نیز مجدداً این پنج درصد ذکر شده است ولی متاسفانه هر دو برنامه به تحقق نرسیده است و در آستانه تهیه برنامه هفتم توسعه، انرژی‌های تجدیدپذیر تنها حدود یک درصد از توان تولیدی برق کشور را تامین می‌کند. با این حال با ناترازی که در مساله گاز در سال‌های اخیر ایجاد شده و از سوی دیگر رشد مصرف برق نیز، مزید بر علت شد تا احداث 10 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر برق در دستور کار دولت قرار گیرد. در حقیقت وزیر محترم نیرو یکی از قول‌ها و برنامه‌هایی که به مجلس شورای اسلامی دادند این بود که 10 هزار مگاوات برق از طریق احداث نیروگاه‌های تجدیدپذیر طی چهار سال دوره کاری‌شان به ظرفیت برق کشور اضافه می‌شود. بر همین اساس نیز مناقصه چهار هزارمگاواتی تولید برق از طریق نیروگاه‌های خورشیدی را در دستور کار سازمان انرژی‌های تجدیدپذیر و بهره‌وری انرژی (ساتبا) قرار دادند. به هر حال می‌توان گفت؛ هدف گسترش انرژی‌های تجدیدپذیر در کشور است اما در عمل این‌چنین پیش نمی‌رویم و با هدف فاصله زیادی داریم. به نظر بنده ما نیاز به برنامه‌ریزی و حمایت‌های بیشتری برای رسیدن به هدف داریم.

  نگرشی معمولاً بین مدیران مملکت وجود دارد که ما که صاحب منابع عظیم نفت و گاز هستیم و در سوخت‌های فسیلی سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، دیگر نیازی نداریم با سرعت به سمت تولید انرژی‌های نو برویم چرا که هزینه تولید برق در این حوزه در مقایسه با فروش سوخت‌های فسیلی به‌صرفه نیست. آیا این ضرورت سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نو از سوی سیاستگذاران در ایران درک شده است؟

این تفکر هنوز در بعضی از مدیران ما وجود دارد. مخصوصاً مدیران نیروگاه‌های حرارتی در ایران که معتقد هستند نیازی نیست به سمت تولید انرژی‌های نو برویم. تا قبل از سال 97 می‌توان گفت باور درستی به استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر وجود نداشت و به نوعی اکثریت مدیران صنعت برق این انرژی‌ها را گران و هزینه‌بر می‌دیدند. سال 98 با اولین قطعی و کمبود گازی که به وجود آمد مدیران ما متوجه شدند که اوضاع گاز در کشور خوب نیست و آن خیال که ما روی منابع گاز خوابیده‌ایم و نیازی به انرژی‌های تجدیدپذیر نداریم و دومین منبع گاز دنیا را داریم، خیلی خیال درستی نیست. بنابراین می‌توان گفت در اواخر سال 98 توجه‌ها مقداری به سمت تجربه انرژی‌های تجدیدپذیر جلب‌ شد. ولی وقتی تراز انرژی افق 1420 را بررسی می‌کنیم می‌بینیم در این سند با وجود اما و اگرهای فراوان که ذکر شده است (مثلاً ذکر شده اگر مصرف گاز را بهینه‌سازی و الگوسازی کنیم و... اگر رشد مصرف انرژی را از پنج درصد به سه درصد کاهش دهیم... اگر نیروگاه‌های تجدیدپذیر را اضافه کنیم... اگر راندمان نیروگاه‌های حرارتی را به 50 درصد برسانیم و...) باز هم در سال 1420 عملاً روزانه 110 میلیون مترمکعب گاز کم داریم. در این سند ذکر شده است که تا سال 1420 حدوداً 24 هزار مگاوات نیروگاه‌های تجدیدپذیر داشته باشیم و راندمان نیروگاه‌های حرارتی را به 50 درصد برسانیم، با این همه ما هنوز ناترازی گاز داریم. این در حالی است که همین الان که داریم با هم صحبت می‌کنیم توان تولیدی نیروگاه‌های گازی کشور هزار مگاوات است که طبق برنامه و سندی که سال 97 تهیه شده است، باید تا سال 1401 ما 1800 مگاوات نیروگاه‌های تجدیدپذیر ایجاد می‌کردیم که نکرده‌ایم. یعنی همین الان حدود 80 درصد فقط در بخش تجدیدپذیرها از برنامه و سند عقب هستیم. ضمن اینکه در نیروگاه‌های حرارتی هم راندمان حدود 38 درصد است، که با عدد 50 درصد مطرح‌شده خیلی فاصله دارد. این موضوع نشان می‌دهد این نگرش که در مدیران ما وجود داشته نگرش غلطی بوده است. از سویی ما درحال از دست دادن عنصر مهم زمان هستیم. مساله زمان با توجه به نوسانات نرخ ارز و تحریم‌هایی که کشور را تهدید می‌کند مساله بسیار مهمی است. عملاً وقتی 80 درصد از برنامه سال 1401 تراز انرژی عقب هستیم، یعنی عدد بزرگی عقب هستیم. وقتی بررسی می‌کنیم که چگونه با قیمت برق نیروگاه‌های حرارتی‌مان که امسال کیلوواتی حدود 83 تا 85 تومان بوده است، می‌خواهیم راندمان نیروگاه‌هایمان را از 38 درصد به 50 درصد برسانیم؟ این افزایش راندمان هزینه‌های بالایی خواهد داشت. هزینه‌هایی که بعضاً از کل بودجه صادرات گاز بیشتر است و با آن قیمت برقی که از نیروگاه‌های حرارتی به دست می‌آید عملاً شدنی نیست. باید چاره دیگری بیندیشیم و نگرش مدیران ما به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر بیشتر جلب شود و بیشتر اهمیت بدهند و سعی کنند موانع در این زمینه را برطرف کنند. باید علاوه بر نگرش‌ها حتی برخی مدیران را عوض کرد. نگرش‌هایی از این دست که مثلاً می‌گوید قیمت برق تجدیدپذیرها گران است و چرا نیروگاه حرارتی نسازیم! چون دولت به سوخت نیروگاه‌های حرارتی یارانه می‌دهد و عملاً دارد مجانی به آنها سوخت می‌دهد و امسال گاز مترمکعبی حدوداً 20 تومان محاسبه شده است و برق دریافتی از نیروگاه‌ها را کیلوواتی 83 تومان خریداری کرده‌اند، این ذهنیت وجود دارد که ارزان‌تر است. یارانه گاز این باور غلط را ایجاد می‌کند که نیروگاه‌های حرارتی ارزان‌تر هستند. در حالی که خوراک خام گاز پتروشیمی‌ها امسال مترمکعبی پنج هزار تومان پرداخت شده بود. اختلاف قیمتی که بین گاز ارائه‌شده به نیروگاه‌های حرارتی و خوراک گاز پتروشیمی‌ها وجود دارد عددی حدود چهار هزار و 980 تومان است. در عین حال گاز ارائه‌شده به صنایع مترمکعبی حدود دو هزار تومان است که با این حال در مقایسه با نیروگاه‌های حرارتی 1980 تومان ارزان‌تر است. این یعنی سوخت نیروگاه‌ها رایگان است. این اعداد باید نوشته و حساب شود و مدیران متوجه این موضوع شوند که 70میلیارد مترمکعب گاز هر سال به نیروگاه‌های حرارتی اختصاص داده می‌شود. این 70 میلیارد مترمکعب گاز نیروگاه‌های حرارتی اگر اختلاف قیمت آن را با صنایع به تنهایی حساب کنیم، عدد اینقدر بزرگ است که باورکردنی نیست. تازه اگر این اختلاف قیمت با پتروشیمی‌ها حساب شود که سر به آسمان می‌گذارد. این تفاوت اگر بررسی شود متوجه خواهند شد که نیروگاه‌های تجدیدپذیر بسیار به‌صرفه است زیرا علاوه بر عدم مصرف سوخت فسیلی، آب نیز مصرف نمی‌کنند و آلودگی محیط زیستی نیز ندارند، همچنین هزینه‌های بهره‌برداری و تعمیرات آنها نیز به مراتب پایین‌تر از نیروگاه‌های حرارتی است.

 با این توضیحات که اشاره کردید چند نکته مهم است که باید درباره آنها توضیحات بیشتری داده شود. یکی مصرف بسیار زیاد گاز است و دیگری امکان تولید آن در کشور و این ذهنیت که ما دومین ذخیره‌گاه گاز جهان هستیم. نکته دیگر آلودگی شهرها به خاطر مصرف سوخت در نیروگاه‌های کشور است. مساله دیگر اثر این آلودگی‌ها و مصرف بر تغییر اقلیم و افزایش گازهای گلخانه‌ای و تعهدات ایران در این زمینه است. نظر شما در این موارد چیست؟ آیا با همه این اوصاف سرمایه‌گذار بخش خصوصی رغبت می‌کند که بیاید و در این صنعت سرمایه‌گذاری بکند؟

تنها چیزی که کشور در آن تحریم نیست تجهیزات تولید انرژی‌های تجدیدپذیر است. کشور در همه زمینه‌ها با مشکل تحریم در بخش تجهیزات و تامین قطعات روبه‌رو است. اما در بحث صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر تحریم نیستیم. با توجه به پیمان پاریس انرژی‌های تجدیدپذیر از فهرست تحریم‌ها خارج شدند. یعنی ما اجازه واردات قطعات این صنعت را در تمام کشور داریم چرا که باید به تعهد خود در پیمان پاریس پایبند باشیم. اگرچه ما دچار نوعی خودتحریمی هستیم و بخشی از این موانع که نمی‌توانیم واردات کنیم تحریم داخلی است که خودمان ایجاد کرده‌ایم. چون بحث تغییر اقلیم و پیمان‌های جهانی در این زمینه اینقدر برای دنیا مهم است که آنها این بخش را از فهرست تحریم‌ها خارج کرده‌اند. ما نتوانستیم در سال‌های گذشته میادین گازی خود را توسعه دهیم و ظرفیت تولید گاز با توجه به افت فشار و فرسودگی میادین و... کاهشی است. درست است که دومین ذخایر گاز جهان را داریم ولی قابلیت استفاده از آنها را نداریم و این یک چالش بزرگ است. نکته دیگر این است که دولت سعی کرده است یکسری قوانین برای حمایت از انرژی‌های تجدیدپذیر لحاظ کند. مثلاً ماده 61 قانون اصلاح الگوی مصرف یا ماده 12 رفع موانع تولید و همین‌طور قانون توسعه و مانع‌زدایی از صنعت برق که آذرماه امسال ابلاغ شد، دولت سعی کرده و قصد داشته در آن از تجدیدپذیرها حمایت کند اما عملاً نتوانسته است دستورالعمل درستی ایجاد کند که این خواست را اجرایی کند. در ماده 12 دولت موظف شده به ازای سوختی که در نیروگاه‌های تجدیدپذیر صرفه‌جویی می‌کند، معادل آن را سوخت مازوت یا گازوئیل و گاز بدهد که بفروشند یا اینکه به آنها پول نقد آن را پرداخت کند. ولی عملاً این امکان وجود ندارد. چرا که دستگاه متولی برق در کشور وزارت نیرو است اما وزارت نیرو می‌خواهد با منابع و دارایی‌های وزارت نفت پول تجدیدپذیرها را بدهد و به همین دلیل اتفاق نیفتاده و انجام نشده است. چون وزارت نفت نیز مشکلات و چالش‌های خود را دارد. ماده 12 می‌گوید سوختی که صرفه‌جویی شده است، باید مابه‌ازای آن را به تجدیدپذیرها داد اما چون هر سال ما با رشد مصرف سوخت مواجه هستیم عملاً سوختی صرفه‌جویی نمی‌شود. در واقع تولید تجدیدپذیرها، افزایش نیاز را جبران می‌کند، نه اینکه باعث صرفه‌جویی شود. بنابراین وزارت نفت می‌گوید سوختی صرفه‌جویی نشده که فروخته و صادر شود تا پولش را به تجدیدپذیرها پرداخت کنیم. اما وزارت نیرو معتقد است تجدیدپذیرها باید اضافه شوند و پول خود را از وزارت نفت بگیرند. بنابراین اینجا سرمایه‌گذارها دچار چالش می‌شوند. سرمایه‌گذارها به وضعیت انرژی‌های تجدیدپذیر نگاه می‌کنند و می‌بینند در سال 1401 قرار بوده است که سه هزار میلیارد تومان از محل ردیف 14 بودجه 1401 به تجدیدپذیرها پرداخت شود. اما از این سه هزار میلیارد تومان حتی یک ریال پرداخت نشده است. بنابراین با خود می‌گویند در این زمینه که یک درصد بیشتر نیستند، سرمایه‌گذاران موجود نمی‌توانند مطالبات خود را بگیرند، پس ایشان نیز صحنه را خالی می‌کنند. از سویی دولت و وزارت نیرو یکسری مناقصه برای افزایش ظرفیت نیروگاه‌های خورشیدی برگزار کرده است چرا که هدف این بوده که چهارهزار مگاوات برق نیروگاه خورشیدی از طریق ظرفیت‌های ماده 12 از سرمایه‌گذار خریداری شود. سرمایه‌گذار طبق دستورالعملی که شورای اقتصاد و هیات دولت تصریح کرده است در ازای ضمانت‌نامه‌هایی که برای احداث نیروگاه و برای اتصال به شبکه به وزارت نیرو داده می‌شود و همچنین ضمانت‌نامه تولید بیست‌ساله برق نیروگاه، انتظار دارد طبق قانون وزارت نیرو نیز به ایشان ضمانت‌نامه بدهد که پولی را که سرمایه‌گذاری کرده است از طریق ظرفیت‌های ماده 12 ظرف شش سال دریافت کند. اکنون شش ماه است که سرمایه‌گذارها با وزارت نیرو در کش‌وقوس هستند و از شورای اقتصاد به سازمان برنامه و بودجه و از سازمان برنامه به شورای اقتصاد پاسکاری می‌شوند و به‌رغم این پیگیری‌ها، ضمانت‌نامه‌ها به ایشان داده نمی‌شود. به نظر من دلیل اینکه این ضمانت‌ها داده نمی‌شوند به این خاطر است که وزارت نیرو نمی‌تواند پول‌های نیروگاه‌ها را از محل ماده 12 پرداخت کند. به‌رغم اینکه زمان زیادی از تصویب ماده 12 می‌گذرد تا امروز هیچ حواله سوخت و هیچ پولی از این ماده به سرمایه‌گذارها پرداخت نشده است. با این حال سرمایه‌گذارها نیاز به اطمینان خاطر دارند که مطالبات آنها از سوی دولت پرداخت می‌شود ولی وقتی می‌بینند این اتفاق نمی‌افتد در نتیجه عملاً از صحنه سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر خارج می‌شوند. البته من نمی‌خواهم بگویم سرمایه‌گذاری اصلاً وجود ندارد اما با این وضعیت سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر به شدت کم‌رنگ شده است و به شدت از برنامه عقب مانده‌ایم.

 چه ظرفیتی در ایران وجود دارد که سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر را توجیه‌پذیر می‌کند؟

کشور ما بر اساس مطالعات صورت‌گرفته ظرفیت نصب 120 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر شامل نیروگاه‌های بادی، خورشیدی و زمین‌گرمایی را دارد. چندتا از بهترین تونل‌های بادی دنیا در ایران هستند. حتی گفته می‌شود بهترین تونل‌ بادی دنیا، تونل هرات است. بعد از آن تونل بادی خواف است. این موضوع ظرفیت و پتانسیل بالایی برای کشور ما ایجاد کرده است که تونل‌های بادی بسیار خوب در ایران وجود دارد. از سویی ایران 300 روز آفتابی در سال دارد. این میانگین بسیار خوب و ظرفیت عالی برای کل کشور است که نیروگاه‌های خورشیدی خود را افزایش دهد. تونل بادی بینالود که ما آنجا حضور داریم ظرفیت نصب هزار مگاوات نیروگاه بادی دارد. این ظرفیت عظیم در کشور وجود دارد که البته از بسیاری از آنها متاسفانه استفاده نشده است. از سویی این پتانسیل در ایران به این دلیل اهمیت دارد که مثلاً در فصل تابستان که مصرف برق در ایران بالاست امکان بهره‌برداری مستقیم از نیروگاه‌های خورشیدی وجود دارد در حالی که در اروپا که زمستان مصرف بالای برق دارند، باید برقی را که در فصول گرم تولید کرده‌اند، ذخیره کنند تا در زمستان مصرف کنند و این خود هزینه مضاعفی برای آنها دارد. حال آنکه در ایران این هزینه‌ها وجود ندارد و این پتانسیل فوق‌العاده در کشور وجود دارد که باید بیش از پیش به آن توجه شود. 

دراین پرونده بخوانید ...