شناسه خبر : 39205 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جنسیت و نژاد سیاستگذار

تنوع جنسیتی و نژادی در سیاستگذاری چه آثاری دارد؟

 

سارا اشتری / نویسنده نشریه 

78در سال‌های اخیر افزایش تنوع جنسیتی و نژادی در کمیته‌های سیاستگذاری در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است، اما اینکه آیا و چرا کمیته‌های مختلف عملکرد اثربخش‌تری دارند یا خیر هنوز مشخص نیست.

 بر این اساس، تحقیق حاضر در چارچوب یک آزمایش کنترل تصادفی اهمیت نمایندگی زنان و اقلیت‌ها را در کمیته سیاست‌های پولی فدرال رزرو -کمیته فدرال بازار باز - مورد نظر قرار داده است، و به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا حضور این‌گونه از نمایندگان بر نحوه پذیرش اطلاعات فدرال‌‌رزرو از جانب مصرف‌کنندگان تاثیرگذار است یا خیر. بر اساس نتایج این تحقیق آزمون‌شدگان زن و نیز سیاهپوستان نسبت به مردان سفیدپوست، انتظارات در مورد نرخ بیکاری را همسو با کمیته فدرال بازار باز شکل داده و به اطلاعات این کمیته اطمینان بیشتری نشان دادند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که زنان در صورت ارتباط با یک مقام زن در این کمیته، خواهان دستیابی به اطلاعات بیشتری در مورد فدرال‌رزرو و فعالیت‌هایش هستند و گویی اعتماد بیشتری از خود نشان می‌دهند. البته مردان سفید که تابه‌حال دارای نمایندگان بیشتری در این کمیته بودند نیز واکنش منفی به حضور زنان و سیاهپوستان نشان ندادند و این مساله از بروز اثر جبرانی در مدل جلوگیری می‌کند. بنا بر نتایج این تحقیق تنوع‌خواهی (Taste for Diversity) در بین افراد اجتماع به‌خصوص گروه‌های اقلیت (زنان و رنگین‌پوست‌ها) بیش از گرایش به همخونی (Homophily) در شکل‌گیری انتظارات و پذیرش تصمیمات سیاستگذاران موثر بوده است. بنابراین کمیته‌های متنوع سیاستگذاری می‌توانند بدون ایجاد واکنش‌های منفی از سوی دیگر گروه‌ها به نتایج بهتری برسند و در نتیجه اثربخشی سیاست‌ها و اعتماد عمومی به موسسه را افزایش دهند.

استدلال طرفداران تنوعِ بیشتر این است که کمیته‌های متنوع‌تر، احتمالاً دیدگاه‌ها و تجربیات بیشتری را منعکس می‌کنند که ممکن است به تصمیمات بهتر آن منجر شود. گرچه انگیزه‌های اخلاقی مهم هستند اما کماکان کمی‌سازی و اولویت‌بندی آنها دشوار است. در عوض اقتصاددانان می‌توانند به صورت تجربی مسیرهایی را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند که از طریق آنها اثربخشی نهادهای سیاستگذار افزایش یابد. به عنوان مثال، از آنجا که انتقال سیاست‌های پولی برای کمیته فدرال بازار باز از طریق مدیریت انتظارات خانوارها امکان‌پذیر است، کمیته‌های مختلف قادر خواهند بود به‌وسیله ارتباط بیشتر با جوامع سطح اعتماد آنها را افزایش داده و در نتیجه بتوانند انتظارات آنها را تحت تاثیر قرار دهند.

آزمایش این فرضیه با دو چالش عمده رو‌به‌رو است. اول اینکه ترکیب کمیته‌های موجود مانند کمیته فدرال بازار باز را نمی‌توان به طور تصادفی تغییر داد (شرایطی که برای برآوردهای آماری لازم است). دوم، اگر واکنش‌های مصرف‌کنندگان را در زمان‌هایی که تنوع کمیته متفاوت است مقایسه کنیم، نمی‌توانیم تاثیر تغییر تنوع را از سایر شوک‌های مختلف که باعث شده کمیته و مصرف‌کنندگان رفتارهای متفاوتی داشته باشند، جدا کنیم. برای غلبه بر این موانع، ما تحقیقات گسترده‌ای را در زمینه روانشناسی اجتماعی و اقتصاد فرهنگی انجام داده و یک آزمایش رفتاری- اطلاعاتی با استفاده از روش کنترل تصادفی به نام RCT طراحی کردیم. در RCT ما، افراد پیش‌بینی‌های میان‌مدت اقتصاد کلانِ کمیته فدرال بازار باز برای بیکاری یا تورم را می‌خوانند، اما با روایتگرهایی روبه‌رو می‌شوند که بر اساس تنوع جمعیتی کمیته فدرال بازار باز به‌طور تصادفی انتخاب شده و متفاوت هستند (جنسیت و نژادشان تغییر می‌کند). این تنوع با ارائه تصادفیِ سه عضو متفاوت از کمیته فدرال بازار باز و با رتبه یکسان یعنی توماس بارکین (مرد سفید)، رافائل بوستیک (مرد سیاهپوست) و مری دالی (زن سفید) ایجاد شد. هر سه نفر رئیس بانک‌های فدرال رزرو منطقه‌ای هستند و در جلسه کمیته فدرال بازار باز ژوئن 2020‌، اعضای بدون رای بودند، که پیش‌بینی‌های به‌کار‌گرفته‌شده در این تحقیق را ارائه دادند. طراحی ما شامل یک گروه کنترل است که هیچ پیش‌بینی اقتصادی کلان دریافت نکرده و تصاویر هیچ یک از اعضای کمیته فدرال بازار باز را مشاهده نکرده است. در گروه‌های کنترل نمایندگان یا همان متغیرهای مستقلِ تحقیق تغییر نمی‌کنند و ما تنها واکنش آنها در مواجهه با پیش‌بینی‌ها را ثبت می‌کنیم. در آزمون اصلی اما انتظارات اقتصاد کلانِ ذهنی مصرف‌کنندگان با توجه به ارائه‌دهندگان پیش‌بینی‌ها مورد مقایسه قرار می‌گیرد. مصرف‌کنندگان مذکور به گروه جمعیتی یکسانی تعلق دارند و پیش‌بینی یکسانی را مشاهده می‌کنند اما نماینده‌ای که پیش‌بینی را در اختیار افراد قرار می‌دهد، متفاوت است. ما یک فرضیه دو‌طرفه از پیش تعیین‌شده را مورد آزمون قرار می‌دهیم و یافته‌های این تحقیق هر نشانه‌ای که داشته باشند، باید در برابر ارزشِ اخلاقی تنوعِ بیشتر در کمیته، مورد ارزیابی قرار گیرند. اگر تنوع بیشتر در اعضای کمیته باعث شود که پاسخ‌دهندگان زن و غیر‌سفیدپوست -گروه‌هایی که در کمیته فدرال بازار باز و بیشترِ کمیته‌های سیاستگذاری کمتر نماینده شده‌اند-اعتقادات خود را مطابق با سیاستگذاران به‌روز کنند، نتایج ما استدلال اقتصادی و نه صرفاً اخلاقی را برای افزایش تنوع کمیته ارائه می‌دهد. ورای بحث اخلاقی -‌که بر اساس دیدگاه‌های غیرقابل اندازه‌گیری و احتمالاً ناسازگار با جهان استوار است- اگر آگاهی از تنوع، به همسویی بیشتر باورهای گروه‌های کمتر از حد نمایندگی‌‌شده منجر نشود و حتی بر واکنش گروه‌های بیش از حد نمایندگی‌شده تاثیر منفی بگذارد، مقاله حاضر هزینه‌های احتمالی افزایش تنوع در کمیته‌های سیاستگذاری را کمی‌سازی می‌کند و نتیجه می‌گیرد که ارزش‌های اخلاقی همسو با انگیزه‌های اقتصادی مشاهده نمی‌شوند.

 

تاثیر تنوع نمایندگان بر انطباق انتظارات افراد

بنا بر یافته‌های این تحقیق مصرف‌کنندگانی که متعلق به گروه‌های کمتر نمایندگی‌شده بودند، در معرض پیش‌بینی‌های اعضای کمیته که زن یا مرد سیاهپوست بودند، انتظارات اقتصاد کلان خود (به‌خصوص مربوط به نرخ بیکاری) را به پیش‌بینی نمایندگان نزدیک‌تر بیان می‌کردند. برای مثال، ۵۲ تا ۵۶ درصد از زنانی که در معرض پیش‌بینی نرخ بیکاری یک نماینده زن یا نماینده سیاهپوست قرار گرفتند، پیش‌بینی خود را در محدوده  پیش‌بینی نماینده کمیته قرار دادند. این مقدار زمانی که نماینده کمیته مرد سفیدپوست بود، به ۴۸ درصد کاهش یافت و زمانی که هیچ‌گونه اطلاعاتی به آنها داده نشد به ۳۲ درصد رسید. واکنش مردان سیاهپوست به پیش‌بینی‌ها، کمی کمتر است اما زمانی که در مقابل نماینده مرد سیاهپوست قرار گرفتند واکنش قوی‌تری از خود نشان دادند. واکنش افرادی از کشورهای اسپانیایی‌زبان که نماینده‌ای در کمیته نداشتند و نیز مردان سفیدپوست، در مواجهه با تغییر جنسیت و اقلیت نمایندگان متفاوت از قبل دیده نشد. عدم واکنش مردان سفیدپوست به تنوع در نمایندگان به این معناست که پیش‌بینی آنها در حین این آزمایش از پیش‌بینی نمایندگان فاصله نگرفت. در مورد نرخ تورم، پیش‌بینی نمایندگان بر ذهنیت تمامی افراد داخل نمونه تاثیر گذاشت و بر این اساس اختلاف اثر مشاهده‌شده با توجه به تنوع نمایندگان ضعیف‌تر ظاهر شد. به این معنا که دیگر تنها زنان و افراد سیاهپوست نبودند که به جنسیت و نژاد نمایندگان واکنش نشان دادند.

 

تاثیر تنوع نمایندگان بر اعتماد جامعه

در بخش دوم این تحقیق کانال‌های غیرمتقابلی را بررسی می‌کنیم که منحصراً به تاثیر بیشتر تنوع نمایندگان بر باورهای ذهنی مصرف‌کنندگان منجر می‌شوند. همانطور که ادبیات پیشین بر اعتماد مصرف‌‌‌کنندگان نسبت به عملکرد بانک مرکزی متمرکز بوده‌اند ما نیز با مفهوم اعتماد و شکل‌گیری و به‌روزرسانی انتظارات ذهنی آنها شروع می‌کنیم. اهمیت اعتماد افراد اجتماع به بانک مرکزی از جانب سیاستگذاران نیز مورد توجه بوده است چرا که، اعتماد مزبور در جهت انتقال اثربخشِ سیاست‌ها در پذیرش و عملکرد خانوارها موثر بوده است (e.g., Schnabel, 2020). از آنجا که اعتماد عمومی شرط لازم برای استقلال بانک مرکزی به شمار می‌رود، در بخش دوم ما از افراد مورد تحقیق خواستیم که اعتماد خود را به توانایی بانک مرکزی در مدیریت تورم و بیکاری و نیز اعتماد آنها مبنی بر اینکه فدرال‌رزرو به نفع همه آمریکایی‌ها، از جمله افرادی مانند خود آنها (افراد داخل نمونه) عمل می‌کند، با عددی بین ۱ تا ۷ ارزش‌گذاری کنند. بنا بر نتایج تحقیق هر دو شکل اعتماد با تمایل افراد برای ایجاد انتظارات مطابق با پیش‌بینی‌های کمیته فدرال بازار باز ارتباط معناداری را از خود نشان دادند. به علاوه افراد کم نمایندگی‌شده در گروه کنترل تا حد زیادی عدم اعتماد به بانک مرکزی را از خود بروز دادند. در مقابل زنان و افراد سیاهپوست عدم اعتماد خود را در برخورد با مری دالی (نماینده زن سفیدپوست) و رافائل بوستیک (نماینده مرد سیاهپوست) از دست دادند. علاوه بر آن، تاثیری منفی و جبرانی در میزان اعتماد مردان سفیدپوست مشاهده نشد و به این ترتیب اعتماد کلی به بانک مرکزی طی این مرحله از تحقیق افزایش یافت.

در مرحله بعد، به دنبال آن هستیم که بدانیم آیا حضور متنوع‌تر نمایندگان کمیته در میزان توجه افراد داخل نمونه به اطلاعات مربوط به بانک مرکزی موثر است یا خیر. در آزمایش اصلی، افراد کم‌نماینده زمان بیشتری را روی صفحه اطلاعات مربوط به بانک مرکزی گذراندند و اظهار کردند که وقتی با سیاستگذار متنوعی رو‌به‌رو می‌شدند نظرسنجی‌ها برایشان جالب توجه بود. برای بررسی میزان علاقه‌مندی به اطلاعات درون‌زا، ما یک نظرسنجی دوم طراحی کردیم که در آن می‌توانستیم با حدود یک‌‌سوم از نمونه اصلی مجدداً تماس بگیریم. پاسخ‌دهندگان بین خواندن یکی از دو مقاله شامل بیانیه‌ای در مورد اقتصاد ایالات متحده از سوی سیاستگذار درجه یک، از دفتر بودجه کنگره (CBO) یا فدرال‌رزرو، حق انتخاب داشتند. افراد پاسخ‌دهنده به سه گروه دسته‌بندی شدند. در گروه اول اسم شخص سیاستگذار ذکر نشد و تنها به موسسه‌ای که در آن فعالیت داشت اشاره شد. برای گروه دوم هر دو سیاستگذار که مردانی سفیدپوست بودند معرفی شدند. و برای گروه سوم حق انتخابی بین مردی از CBO و زنی از بانک مرکزی به پاسخ‌دهندگان داده شد. به طور واضح مشاهده شد که زنانی که در گروه سوم قرار داشتند متمایل به انتخاب مقاله ارائه‌شده توسط نماینده بانک مرکزی بودند در صورتی که زنان در دو گروه دیگر تفاوتی بین دو مقاله پیش‌روی خود نشان ندادند و مردان نیز در بین سه گروه یکسان رفتار کردند. به این ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که افزایش تنوع در نمایندگان می‌تواند موجب خواست کسب اطلاعات بیشتر در مورد بانک مرکزی و عملکرد آن در بین افراد اجتماع شود.

 

تفاوت در واکنش‌ها

سرانجام دو محرک اصلی و احتمالی نتایج این پژوهش را به صورت همزمان بررسی می‌کنیم. اول، ‌هم‌خونی؛ به این ترتیب که اگر اعضای نمایندگان در کمیته فدرال بازار باز از نژاد جمعیتی (سیاه یا سفید) آنها باشند، افراد واکنش بیشتری نشان می‌دهند و دوم، تنوع‌خواهی؛ یعنی زمانی که عوامل با چنین سلیقه‌ای به حضور هر نماینده‌ای که متعلق به گروه کمتر نمایندگی‌شده هستند (خواه زنان و خواه سیاهپوستان) واکنش نشان می‌دهند. در این مرحله، گرچه هیچ‌کدام از محرک‌ها قابل نادیده گرفته شدن نیستند، تنوع‌خواهی بیشتر از دیگری مطابق با نتایج ما عمل کرده بود. زیرا زنان و سیاهپوستان به طور کاملاً مشابه به حضور مری دالی (نماینده زن سفیدپوست) و رافائل بوستیک (نماینده مرد سیاهپوست) واکنش نشان دادند. در حالی که بنا بر پیش‌بینی محرک هم‌خونی، زنان سفیدپوست می‌باید به آقای بوستیک نسبت به آقای بارکین (نماینده مرد سفیدپوست) واکنش کمتری نشان می‌دادند و مردان سیاهپوست به خانم دالی نسبت به آقای بارکین که همجنس آنها بود، واکنش کمتری نشان می‌دادند. همچنین، واکنش مردان سفیدپوست به نمایندگان مختلف تفاوتی را از خود نشان نداد که این مطلب متضاد فرضیه هم‌خونی است. برای ارائه شواهد واضح‌تری از فرضیه تنوع‌خواهی، از افراد داخل نمونه خواسته شد که نظر خود را در مورد اجرای سهمیه‌بندی برای حضور زنان و اقلیت‌ها در سازمان‌هایی همچون بانک مرکزی بیان کنند. نتیجه حاکی از آن بود که زنان و اقلیت‌ها از پیشنهاد مزبور حمایت کردند. به علاوه، به منظور بررسی واکنش مردان سفیدپوست داخل نمونه به حضور نمایندگان اقلیت از دیدگاه آنها در مورد جنبش BLM و تبعیض علیه زنان در ایالات متحده استفاده کردیم. در این بخش دیگر فرضیه هم‌خونی نمی‌توانست نقشی داشته باشد. نتیجه جالب توجه آن بود که در این مرحله، حضور نمایندگان اقلیت باعث انطباق بیشتر انتظارات مردان سفیدپوست با پیش‌بینی‌های بانک مرکزی شده و میزان اعتماد آنها به بانک مرکزی افزایش یافت. نتیجه مذکور مطابق با فرضیه تنوع‌خواهی در افراد نمونه به دست آمد.

 

نتیجه‌گیری

 در مجموع، نتایج ما بیانگر آن هستند که تنوع بیشتر در اعضای کمیته فدرال بازار باز به تطابق انتظارات اقتصاد کلان با پیش‌بینی‌های بانک مرکزی، در افرادی منجر شده است که پیشتر در این کمیته نماینده‌ای از جنس خود نداشته یا به ندرت داشته‌اند. و در عین حال بر انتظارات افرادی که همیشه نمایندگی شده‌اند (مردان سفیدپوست) تاثیری نداشته است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تنوع بیشتر در نمایندگان می‌تواند ابزاری در جهت‌دهی انتظارات افراد اجتماع مطابق با خواست و پیش‌بینی بانک مرکزی در نظر گرفته شود. اما این مطلب که مردان سفیدپوست به حضور نمایندگان اقلیت واکنشی نشان ندادند می‌تواند موجب این نگرانی شود که آنها کماکان مردان سفیدپوست را تصمیم‌گیرنده اصلی در طراحی سیاست‌ها می‌دانند و نمایندگان را تنها راوی سیاست‌ها تلقی می‌کنند. این نگرانی با توجه به واکنش متفاوت گروه‌های اقلیت به تنوع در نمایندگان کاهش می‌یابد و دوم اینکه در گروه آزمون، از مردان سفیدپوست مستقیماً سوال شد که آیا آنها هم‌جنس و هم‌خون‌های خود را عوامل اصلی تصمیم‌گیری می‌دانند یا خیر و آنها این مطلب را رد کردند. توجه داریم که تجزیه و تحلیل ما، که تنها تفاوت تنوع در نمایندگان را مورد نظر قرار داده است، نمی‌تواند راهنمایی در مورد میزان مطلوب تنوع از نظر حداکثرسازی اثربخشی ارتباطات سیاستی ارائه دهد و لازم است متغیرهای توضیح‌دهنده دیگری در جهت افزایش پذیرش و اعتماد افراد اجتماع به سیاست‌های کلان اقتصادی معرفی شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...