شناسه خبر : 17732 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا دولت رفاه در ایران تجربه نشده است؟

مصائب دولت رفاه

مفهوم دولت رفاه پس از جنگ جهانی دوم و اعمال سیاست‌های کینزی در دنیای سرمایه‌داری رایج شد، دولت رفاهی که برای موفقیت در جنگ سرد بر آن بود که آنچنان در مکانیسم بازار مداخله کند که طبقات پایین‌دستی بتوانند احساس کنند، جهان سرمایه‌داری نیز از آنان حمایت می‌کند.

پویا جبل‌عاملی

مفهوم دولت رفاه پس از جنگ جهانی دوم و اعمال سیاست‌های کینزی در دنیای سرمایه‌داری رایج شد، دولت رفاهی که برای موفقیت در جنگ سرد بر آن بود که آنچنان در مکانیسم بازار مداخله کند که طبقات پایین‌دستی بتوانند احساس کنند، جهان سرمایه‌داری نیز از آنان حمایت می‌کند. امروز با پایان یافتن جنگ سرد، دولت‌های رفاه هنوز وجود دارند و اتفاقاً در کشورهای با درآمد سرانه بالا توانسته‌اند به خوبی نقش‌آفرینی کنند. کشورهای اسکاندیناوی و ایسلند، موفق‌ترین نمونه‌های این مدل اقتصادی هستند. اما پرسش: آیا دولت رفاه برای اقتصاد ایران مطلوب است؟ آیا در حال حاضر حتی اگر بر فرض دولت رفاه مطلوب باشد امکان تحقق‌اش وجود دارد؟
ابتدا به پرسش دوم پاسخ می‌دهیم. برای تحقق دولت رفاهی که پشتوانه آن سیستم مالیاتی کارآمد و در عین حال خدمات اجتماعی، بیمه‌ای و رفاهی منسجم است، واقعیت آن است که شرایط اقتصاد ایران با هر دو اینها فاصله بسیار دارد. تصور مالیات بر درآمد 50‌درصدی و مالیات بر ارزش افزوده بالای 20 درصد برای تامین مالی چنین مخارج رفاهی بلندپروازانه‌ای برای جمعیت بیش از 75‌میلیونی ایران، امری کاملاً بعید به نظر می‌رسد. به غیر از این با توجه به میزان تولید ناخالص داخلی، معلوم نیست حتی با این درصدها نیز میزان بودجه لازم برای داشتن یک دولت رفاه را فراهم کرد.index:1|width:200|height:572|align:left
شاید گفته شود، درآمد نفتی برای داشتن چنین دولتی کفایت می‌کند. پاسخ بسی آشکار است. سیستم دولتی کنونی که ناکارآمدی آن مورد توافق همه ناظران است، محصول چنین برداشتی بوده که با درآمد حاصل از نفت می‌توان بوروکراسی دولتی را در جهت تامین نیازهای حداکثری شهروندان شکل داد. حتی می‌توان عنوان کرد از زمان تشکیل دولت مدرن در ایران مقامات دولتی همواره شکلی از دولت را در ذهن داشتند که اگر در مداخله در اقتصاد چیزی بیشتر از مدل دولت رفاه نداشته باشد، کمتر از آن ندارد. به عبارت بهتر دولت در مدل اقتصاد نفتی که تاکنون ایرانیان تجربه کرده‌اند، تلاشی بوده برای طرح‌ریزی نوعی دولت رفاه. دولتی که از همان ابتدای تشکیل بر آن بوده تا حداکثر خدمات رفاهی را به عموم ارائه دهد. اینکه چرا نتوانسته به این مهم به شکل مطلوب دست یابد، مساله دیگری است اما واقعیت آن است که این قصد وجود داشته است. استقلال بودجه دولتی از مالیات شهروندان باعث شد تا نگاه قیم‌مآبانه دولت بر شهروندان توسعه یابد؛ امری که تاریخ‌نگاران بسیاری بر آن صحه می‌گذارند و عملاً یکی از اصول دولت رفاه مبنی بر «برابری فرصت‌ها» برای همگان در این دولت نفتی شبه‌رفاه از بین رفت، که کاملاً برعکس آن عمل شد. دولت نفتی خود رانتی شد برای آنانی که می‌توانستند به آن نزدیک شوند و از مواهب آن لذت برند. درآمد باد‌آورده نه‌تنها ایجادگر رانت بود بلکه در دل خود ناکارآمدی دولتی را به حداکثر رساند، زیرا بوروکراتی که درآمد خود را مدیون شهروندان نمی‌داند، به راحتی می‌تواند بدون هیچ الزام درونی ناکارا عمل کند. ضمن آنکه همین درآمد باد‌آورده شکل ساختاری غیر‌بهینه‌ای را برای سازمان‌های دولتی به ارمغان آورده آن‌طور که می‌توان مدعی بود دولت همواره با نیروی کار بسیار بیش از مورد نیاز کار کرده است.
بنابراین، اینکه با درآمد نفتی بتوان دولت رفاهی تشکیل داد تا هم بتواند اختلاف طبقاتی را کم کند و هم فرصت‌های برابر را ارائه دهد، راهی آزموده و شکست‌خورده در ایران است. از این روست که بر این نظر می‌توان تاکید کرد که شرایط اقتصاد ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه به گونه‌ای نیست که بتوان راهبرد دولت رفاه را در آن پیش برد، ضمن آنکه باید تاکید کرد، از ابتدای تشکیل دولت مدرن در اقتصاد ایران، این دولت وجوهی از دولت رفاه را در خود داشته است و تجربه به ما نشان داده که این شکل از دولت با تکیه بر منابع نفتی عملکرد مناسبی نداشته است.
اما پرسش اول. به نظر نگارنده حتی اگر بتوان دولت رفاه را در ایران تشکیل داد، این شکل از دولت مطلوب نیست. اقتصاد در حال توسعه برای عبور از موانعی که جلوی پیشرفت آن را گرفته است، برای تحقق رشد اقتصادی بالا که نیاز مبرم آن است، برای رسیدن به قدرت اقتصادی، نیازمند رقابت و خلاقیت است. نیازمند آن است تا به کارآفرینان نشان دهد که آنان می‌توانند حداکثر سود را از نوآوری خود ببرند. این دغدغه جنس دیگری از دغدغه دولت رفاهی دارد که بیش از همه برابری رفاهی را برای شهروندان می‌پسندد. با این دغدغه بازار آزاد رقابتی، بدون مداخله دولت لازمه اقتصاد است و در چنین تصویری دولت حداقلی کارآمد خواهد بود. شکی نیست که دولت ناکارآمد بزرگ که دهه‌هاست چنگ بر گلوی اقتصاد ملی انداخته و با مداخلات مختلف از مالکیت گرفته تا روابط کاری و بازاری تا سنگ‌اندازی‌های مختلف به نام گرفتن مجوزهای بی‌شمار، عملاً کارایی را از اقتصاد سلب کرده است. آیا می‌توان با چنین سابقه‌ای، مطلوب اقتصاد ایران را دولت رفاه دانست؟ البته هستند آنانی که معتقدند می‌توان دولت توسعه‌گرای کارآمد را بنیان نهاد، اما اینان نمی‌دانند که بسیاری از دولت‌ها در اقتصاد ایران به تمامی به دنبال این ناکجاآباد بوده‌اند و به دلایل مختلفی که هنوز پابرجاست بدان نرسیده‌اند. از این روست که شاید بهینه‌ترین شکل دولتی، دولت حداقلی است که باید کمترین اصطکاک را با بازار و عاملان اقتصادی که همان مردم هستند، داشته باشد. دولتی که اگر هم می‌خواهد به اقشار آسیب‌پذیر کمک کند، این کمک می‌بایست صرف بدیهی‌ترین نیازها و با استفاده از ارگان‌های مردم‌نهاد شود، نه آنکه بوروکراسی عظیم و طویلی برای آن بنیان نهاده شود. بدین شکل است که معتقدیم در اقتصاد ایران، دولت رفاه نه مطلوب و نه شدنی است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها