شناسه خبر : 2774 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا بانک‌ها جایگزین بازار سرمایه هستند؟

رکود را درمان کنید نه بورس

index:1|width:50|height:50|align:left پویا جبل‌عاملی/ مشاور علمی نشریه
پس از آنکه بورس تهران با سقوط مواجه شد، برخی بر آن شدند که چون نرخ سود سپرده‌ها افزایش یافته است، این بلا بر سر بازار سهام نازل شده است! در این دیدگاه سپرده‌گذاری در بانک‌ها به‌عنوان آلترناتیوی در برابر بازار سهام قلمداد شده که وقتی سرمایه به‌منظور گرفتن سود، وارد سیستم بانکی می‌شود، دیگر وارد بازار سرمایه نخواهد شد. آیا این گزاره صحیح است؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا بر این امر باید تاکید کرد که در مطبوعات ما این‌گونه جاافتاده که سپرده‌گذاری در بانک‌ها، یعنی جذب در بازار پول و ورود در بازار سهام یعنی ورود به بازار سرمایه. در حالی که جنس بازار پول و بازار سرمایه کم‌وبیش یکی است و تنها اوراقی که در اولی مبادله می‌شود کوتاه‌مدت است و دومی بلندمدت‌تر. از منظر تئوریک، بانک‌ها تنها واسطه‌گر مالی هستند، نه خود بازار پول. اما به هر رو برای سادگی بحث برای خوانندگان راقم نیز از این اشتباه رایج پیروی می‌کند. بنابراین پرسش فوق را این‌گونه می‌توان مطرح کرد که آیا بازار پول جایگزین بازار سرمایه است و با ورود وجوه مالی به بازار پول، بازار سرمایه دیگر از آن نفعی نخواهد برد؟
کسانی که بازار پول را جایگزین بازار سرمایه می‌دانند، هر چند از دید سرمایه‌گذاری درست می‌گویند اما از دید اقتصاد کلان به بیراهه رفته‌اند. فرض کنید شما پولی را دارید که نمی‌دانید وارد بازار پول شوید یا بازار سرمایه، در این حالت این دو بازار گزینه‌های انتخابی شما هستند و با ورود به یکی از دیگری محروم می‌شوید. از این نظر می‌توان گفت این دو بازار جایگزین هم هستند. اما بر مبنای این جایگزینی از دید سرمایه‌گذار، نمی‌توان عنوان کرد، وقتی نرخ سود سپرده‌ها افزایش می‌یابد، سرمایه‌ها از بازار سرمایه دور می‌شوند. چرا؟ به دلیل آنکه از دید اقتصاد کلان این دو بازار جایگزین هم نیستند. این نیست که تصور شود، وجوه مالی که به سیستم بانکی می‌رود، دیگر از بازار سرمایه سر در نمی‌آورد. ای‌بسا خود بانکی که پول را دریافت می‌کند، این پول را در بازار سرمایه سرمایه‌گذاری کند. بدین شکل باید بر این امر تاکید کرد که بازار پول بازاری موقتی است که نمی‌توان عنوان کرد با افزایش نرخ سود در آن وجوه مالی که جذب آن می‌شود دیگر وارد بازار سرمایه نمی‌شود. بانک‌ها به‌عنوان واسطه‌گر این امکان را دارند که پول را به کسانی قرض دهند که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند و یا خود در آن، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

دغدغه چیز دیگری است
اینکه گفته شود، افزایش نرخ سود بانکی باعث رکود در بازار سرمایه می‌شود، با فرض غلط جایگزینی دو بازار در اقتصاد کلان بیان می‌شود و مبتنی بر واقعیت نیست. نرخ بهره، ابزار سیاستگذاری پولی است و در شرایط تورمی می‌بایست از افزایش آن حمایت کرد تا بدین شکل تقاضای کل کاهش و تورم مهار شود. در حالی که از آن‌سو نمی‌توان انتظار داشت در زمانی که اقتصاد در رکود است، بازار سرمایه همواره به‌سوی رونق رود و بهای سهام شرکت‌ها افزون شود. رشد بورس به تنهایی نماد آن نیست که اقتصادی راه صحیح را می‌پیماید به‌خصوص زمانی که اقتصاد در حالت رکودی-تورمی باشد که افزون شدن شاخص بورس دلالت بر تورم دارد تا عدم رکود. اگر اقتصاد تنها در رکود باشد، آنگاه افزایش شاخص بورس را می‌توان به‌عنوان یکی از نمادهای اصلی خروج از رکود قلمداد کرد. اما در شرایط اقتصاد ایران با تورم فزاینده، دولتمردان نمی‌توانند دل به رشد شاخص بورس ببندند.
از این نظر به‌خصوص با توجه به رشدهای خیره‌کننده و حبابی بازار سهام در سال گذشته شاید آن‌قدر نیاز نباشد تا مقامات با کاهش ارزش بورس، سراسیمه به دنبال راه‌حلی برای آن باشند. مقامات اقتصادی اگر دغدغه رکود اقتصادی دارند، آن را می‌بایست با اصلاحات اقتصادی برطرف کنند. مشکل اصلی اقتصادی ایران بورس نیست، هر چند آن مشکلات خود را در بازار سرمایه نشان می‌دهد. جلسه گذاشتن با بانک‌ها و تلاش برای تزریق نقدینگی به بورس، دردی از اقتصاد ایران حل نمی‌کند. رکود ما ناشی از سقوط بورس نیست که با جلوگیری از آن فکر کنیم، به خروج از رکود کمک کرده‌ایم. اگر می‌خواهیم به رکود کمک کنیم می‌بایست، بوروکراسی اداری را کاهش دهیم. نباید این‌گونه باشد که یک بنگاه تولیدی برای فعالیت اقتصادی بخواهد از چندین سازمان دولتی مجوز بگیرد. این‌گونه نباشد که شرکت‌ها مجبور شوند تنها برای گرفتن این مجوزها و پرداخت مالیات و بیمه و... یک فرد را استخدام کنند تا فقط امور مربوط به دستگاه‌های دولتی را انجام دهد. دولت می‌بایست از حقوق مالکیت به خوبی دفاع کند. می‌بایست رابطه بین کارگر و کارفرما را با اصلاح قوانین متعادل کند. اینها کارهایی است که دولت برای خروج از رکود می‌بایست انجام دهد.
اگرچه توجه به بورس و اقدامات ساختاری برای آنکه بازار سرمایه ما نیز مجهز به ابزارهای مختلفی شود که در بازارهای سرمایه بین‌المللی وجود دارد، جای بسی تشویق دارد؛ اما در همان حال اینکه سقوط بورس در وانفسای شرایط کنونی، مشکلی بزرگ و حاد در نظر گرفته شود امر نامعقولی است و ای‌بسا با توجه به بازدهی شرکت‌ها، به چنین افت‌هایی نیاز است. فراموش نکنیم که اگر در اقتصادهای دیگر، دولت با مداخله در بازارهای سرمایه به دنبال آن است که از شدت رکود بکاهد، این سیاست برای اقتصاد ایرانی که رکود آن بیشتر از سوی پارامترهای طرف عرضه است، سیاست بهینه‌ای نیست. شاید تنها اثر چنین مداخلاتی آن باشد که مقامات موفق شوند به مخاطبان بگویند که نظارتی عمیق بر مسائل اقتصادی دارند، لیکن وقتی این مداخلات قادر نیست گره از زندگی شهروندانی بگشاید که با رکود و بیکاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، چه سود!

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها