شناسه خبر : 20709 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزیابی کمک‌های مالی ایران در گفت‌وگو با کمیل طیبی

بدون استراتژی کمک نکنیم

کمیل طیبی، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان از معدود کارشناسان حوزه اقتصاد بین‌الملل است که درباره اثرات و مسائل مرتبط با کمک‌های توسعه‌ای کشورها به همدیگر پژوهش کرده است. او در بررسی اخیر خود به همراه دو پژوهشگر دیگر درباره رفتار مالی دولت‌ها هنگام دریافت کمک‌های توسعه‌ای اثبات کرده که این پول‌ها صرف همان هدف‌گذاری اصلی نمی‌شوند و چه‌بسا ممکن است باعثفساد و افزایش بوروکراسی‌های اداری بیشتری شوند.

کمیل طیبی، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان از معدود کارشناسان حوزه اقتصاد بین‌الملل است که درباره اثرات و مسائل مرتبط با کمک‌های توسعه‌ای کشورها به همدیگر پژوهش کرده است. او در بررسی اخیر خود به همراه دو پژوهشگر دیگر درباره رفتار مالی دولت‌ها هنگام دریافت کمک‌های توسعه‌ای اثبات کرده که این پول‌ها صرف همان هدف‌گذاری اصلی نمی‌شوند و چه‌بسا ممکن است باعث فساد و افزایش بوروکراسی‌های اداری بیشتری شوند. به همین دلیل طیبی در گفت‌وگو با تجارت فردا درباره کمک‌های توسعه‌ای ایران بیش از هر موضوعی بر فعال شدن بخش خصوصی در این حوزه تاکید و اصرار دارد که بازیگر اصلی، بخش خصوصی باشد و دولت تنها نقش حمایتی و نظارتی ایفا کند. در کنار این، او بر داشتن استراتژی و تداوم کمک‌های توسعه‌ای ایران آن هم با اهداف اقتصادی نه صرفاً جبران نیاز مقطعی یک کشور تاکید می‌کند. عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان در همین مورد متذکر می‌شود به دلیل رعایت نشدن این موارد موثر در کمک‌های توسعه‌ای بوده که ایران تاکنون هرچند کمک‌های مالی کرده اما اثر و نمودی نداشته است. او در این مورد این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که اگر این کمک‌ها آثار و ماهیت اقتصادی داشته باشند موفق خواهیم بود، اما اگر به صورت جبرانی، کوتاه‌مدت و زودگذر باشد، هیچ‌گونه اثری برای کشور کمک‌کننده نخواهد داشت. با این حال او در مورد سیاست اخیر ایران در مورد راه‌اندازی مرکز آموزش فنی‌ و حرفه‌ای در بروندی نگاه متفاوتی نسبت به کمک‌های مالی پیش از این ایران دارد و می‌گوید: کشورهایی مثل بروندی چون بازارهایی ناشناخته دارند می‌توانند به شناسایی بازارهای هدف صادراتی و صدور خدمات فنی و مهندسی ما کمک کنند. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.
معمولاً کمک‌های توسعه‌ای با چه مقاصدی انجام می‌شود؟
کمک‌های یک‌جانبه معمولاً به شکل پرداخت یا دریافت مستقیم است و خیلی از این کمک‌ها رسمی محسوب می‌شوند که آنها را در تراز پرداخت‌ها هم ثبت می‌کنند. زمانی که ما بگوییم درجه باز بودن یک اقتصاد هم در بعد تجارت و هم در بعد بازارهای مالی از شدت بالایی برخوردار است طبیعتاً این کمک‌ها هم بیشتر خواهد بود. مثلاً شما فرض کنید در نظریه مالی بین‌الملل بحث جریان سرمایه را داریم که این جریان بیشتر همان جریان‌های مالی است. مثلاً شما فرض کنید هیچ مانعی وجود نداشته باشد و آزادسازی صورت بگیرد و در کنار اینها، در بازارهای مالی و داخلی و بین‌المللی پیوند پولی برقرار شود، آن وقت طبیعی است این‌چنین انتقال‌هایی صورت بگیرد. وقتی یک انتقال سرمایه حالا به منزله صدور سرمایه نه اینکه فرار سرمایه باشد آن وقت باید اشاره کنیم که در ‌چنین مواردی سرمایه‌گذار برای سود بیشتر خود است که دست به صدور سرمایه می‌زند. حال این اقدام می‌تواند توسط یک بنگاه یا سرمایه‌گذار یا حتی دولت و شرکت‌های دولتی انجام شود. به هر ترتیب این موضوع به این برمی‌گردد که در واقع کنترل سرمایه‌ای در آن نظام اقتصادی وجود نداشته باشد؛ چه برای ورود و چه برای خروج. توجه کنید که یکی از شقوق جریان سرمایه همین کمک‌های مورد اشاره است که معمولاً یک‌جانبه صورت می‌گیرد. یعنی یک نوع پرداخت یا یک نوع دریافت است که بازپرداخت یا باز‌دریافت در این شرایط ندارد. حتی استقراض از بانک‌های صندوق توسعه یا بانک جهانی یا از کشوری به صورت مستقیم به شکل انتقال سرمایه هم در اینجا مدنظر است که این معمولاً در کشورهای پیشرفته که از بازار مالی عمیق‌تری و با درجه آزادی بیشتری برخوردار هستند رخ می‌دهد.
اما به نظر من چیزی که در اینجا مدنظر است ماهیت اقتصادی این جریان سرمایه است. یعنی این کمک‌های اقتصادی یک اصل اقتصادی را دنبال می‌کنند. اصولاً کشورها مثلاً هر چه بازتر باشند بیشتر به سمت این ماجرا می‌روند. به نظر می‌رسد این بیشتر در کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد که یک دید اقتصادی هم در آن است. یعنی در واقع جریان سرمایه اتفاق می‌افتد که این سود اقتصادی را برده باشند و از منفعت اقتصادی بهره ببرند.

در واقع ممکن است این کمک‌ها با مقاصد تجاری هم انجام شود؟
بله، اما یک شکل دیگر از این نوع کمک‌ها این است که دریافت یا پرداخت جنبه جبرانی داشته باشد. مثلاً فرض کنید در کشوری یک کسری حساب ‌جاری یا کسری تجاری اتفاق می‌افتد که برای پوشش دادن آن کسری می‌تواند از یک یا چند کشور دریافتی داشته باشد تا این کسری را جبران کند. یا اینکه هنگام بروز کسری حساب‌ جاری در کشور، کشوری دیگر متقاضی این دریافت‌ها باشد که آن کسری را پوشش دهد. پس در اینجا در واقع هدف اقتصادی دنبال نمی‌شود. دوباره اشاره می‌کنم که در کشورهای توسعه‌یافته بیشتر هدف آنها از این اقدام اقتصادی است و جزو اقلام یا مبادلات مستقل محسوب می‌شود که ماهیت اقتصادی دارند اما در کشورهای در حال توسعه بیشتر جنبه جبرانی دارد. مثلاً ممکن است برای جبران کسری‌ها باشد. البته اینکه در آینده به شکل دیگری رخ دهد نیز وجود دارد که ممکن است به شکل سرمایه‌گذاری بلندمدت باشد. آن وقت وقتی سرمایه‌گذاری مستقیم صورت بگیرد چون این کار جنبه بلندمدت دارد دیگر این کمک به شکل اقتصادی و اقلام مستقل عمل می‌کند. با این حال چون این نوع کمک‌ها عمدتاً کوتاه‌مدت است بیشتر جنبه جبرانی برای کشورهای در حال توسعه دارد. در مورد جبرانی هم این توضیح را اضافه کنم که مثلاً در تراز پرداخت‌های ما که شامل حساب ‌جاری یا حساب سرمایه‌ای است ما با یک کسری مواجه می‌شویم که آن وقت باید از طریق دریافت کمکی آن را جبران کنیم.

از کمک‌هایی که ایران در سال‌های اخیر داشته می‌توانید به مصداقی اشاره کنید که این‌طور بوده است؟
مثلاً کمک‌هایی که ایران جسته و گریخته به برخی از کشورهای جهان‌سومی داشته از این قبیل بوده است. اگر این کمک‌ها با هدف بوده باشد، آثار آنها طبیعتاً روی رشد اقتصادی و ایجاد رفاه دیده خواهد شد. خیلی از الگوها و مدل‌های مختلف و کارهای کاربردی نشان می‌دهد که اگر این کمک‌ها به صورت مستمر شکل بگیرند و در دسته‌ای از کشورها که از ناحیه کشورهای توسعه‌یافته به سمت کشورهای در حال توسعه است تنها به صورت مقطعی نباشد، آن وقت این کمک‌ها روی رشد اقتصادی کشور کمک‌شونده اثر می‌گذارد و این تاثیر به صورت مستقیم هم خواهد بود. البته باید توجه داشته باشید اگر این کمک‌ها تداوم داشته باشند موثر خواهند بود. ببینید باید یک رابطه بلندمدت بر این رویه کمک‌ها حاکم باشد و مثل سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی عمل کند، چون اینجا فقط در واقع آن جامعیت نسبت به سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی کمتر است وگرنه می‌تواند خیلی از آثاری را داشته باشد که آن سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی دارد. البته گاهی ممکن است آثار رشد آن حتی خیلی از زمان‌ها بهتر هم نمایان شود. به هر ترتیب منظور من این است که دریافت و در نظر گرفتن کمک خارجی می‌تواند آثار خاص خودش را داشته باشد.

با وجود این اثرات مثبت مورد اشاره شما، به نظر می‌رسد گاهی نیز این کمک‌ها ممکن است اثرات منفی هم داشته باشد، مثلاً در پژوهش اخیر خودتان اشاره شده که این تاثیرات منفی به رفتارهای دولت‌های کمک‌شونده بستگی دارد که ممکن است طوری با این کمک‌های مالی رفتار کنند که در نتیجه فساد و بوروکراسی‌های اداری افزایش پیدا کند یا اینکه این کمک‌ها خرج مصارف جاری دولت شود.
بله، دقیقاً. حالا آثار منفی آن که می‌تواند خودبه‌خود به وجود بیاید و اگر با هدف جنبه جبرانی باشد یک نوع برون‌رانی اتفاق می‌افتد. یعنی ما یک منبع مالی را که در ماهیت در قالب کمک است جایگزین مصارف خود دولت می‌کنیم که این باعث می‌شود آن منابع داخلی برای سرمایه‌گذاری از آن فعالیت‌های تولیدی یا اقتصادی خارج شوند. در کنار این، آثار منفی دیگر این است که امکان دارد این کمک‌ها وابستگی سیاسی و اقتصادی هم در پی داشته باشد. یا ممکن است این نوع دریافت‌ها به صورت بهینه تخصیص پیدا نکند. معمولاً در کشورهای توسعه‌یافته به دلیل همان تامین برای اقلام جبرانی می‌تواند به خوبی تخصیص منابع انجام شود و روی این نوع منابع که از ناحیه کمک‌هاست اتفاق ناگوار نیفتد. در مجموع می‌خواهم بگویم اگر این کمک‌ها با هدف اقتصادی باشد می‌تواند به رشد اقتصادی کشور کمک‌شونده کمک کند.
البته باید توجه کرد خیلی وقت‌ها کشورهای کمک‌کننده هم این کمک‌ها را با یکسری اهداف اقتصادی انجام می‌دهند. مثلاً فرض کنید این کمک‌ها باعث می‌شوند بخشی از اقتصاد کشور کمک‌شونده که دارای مزیت اقتصادی است بازار هدفی برای کشور کمک‌کننده شود. در واقع این کمک‌ها می‌تواند به توسعه صادرات کشور کمک‌کننده هم کمک کند.

همین موضوع مورد اشاره شما می‌تواند یکی از معیارهای انتخاب کشورها برای کمک کردن باشد؟
دقیقاً. مثلاً فرض کنید ساز و کاری که جمهوری اسلامی ایران در این زمینه می‌خواهد داشته باشد دیگر مانند تحرکات یکی دو سال اخیر تنها جنبه جبرانی نداشته باشد بلکه جنبه مقاصد اقتصادی همراه آن باشد. آن وقت دیگر فرض کنید برای صدور خدمات فنی و مهندسی است که این‌چنین هزینه‌هایی می‌کند و در قبالش دریافتی از مبالغ را ندارد که البته این خودش می‌تواند کمکی برای توسعه بازار هدف صادراتی ایران باشد. این کار در شناسایی بازار هدف صادراتی هم به ما کمک می‌کند.

ما در چند سال گذشته تجربه کمک به کشور سنت‌وینسنت در سال 1387 را داشتیم که هفت میلیون دلار کمک کردیم یا به کشور نیکاراگوئه 350 میلیون دلار کمک کردیم تا در آنجا بندری بسازند. یا در بولیوی در سال 1387 درمانگاه ساخته‌ایم. به نظر شما در این کمک‌ها اهداف اقتصادی داشتیم؟
نه، اینها هدف اقتصادی نداشت. بیشتر جنبه کمکی و بشردوستانه داشت که این کمک‌های انسان‌دوستانه هم در جای خودش مفید و خوب است و اهداف فرا اقتصادی دارد و اهداف سیاسی هم در آن دنبال می‌شود.

در این تجربه جدید که قرار است ایران در بروندی مرکز آموزش فنی و حرفه‌ای بسازد چطور؟ آیا این هم مانند قبلی‌هاست؟
ببینید به نظر من این یکی خیلی بهتر و متفاوت از قبلی‌هاست. به دلیل اینکه کشورهایی مثل بروندی چون بازارهایی ناشناخته دارند می‌توانند به شناسایی بازارهای هدف صادراتی ما هم کمک کنند. حتی به نظر من این اتفاق درباره چین هم می‌تواند بیفتد که آن هم می‌تواند به صدور خدمات فنی و مهندسی ما خیلی کمک کند. در واقع چنین کشورهایی به واسطه رشد اقتصادی و جایگاه تولیدی مناسبی که در میان کشورهای مختلف دنیا دارند به شدت متقاضی خدمات فنی و مهندسی هستند.
کمک‌های مالی اگر آثار و ماهیت اقتصادی داشته باشد موفق خواهد بود. اما اگر به صورت جبرانی، کوتاه‌مدت و زودگذر باشد، هیچ‌گونه اثری برای کشور کمک‌کننده نخواهد داشت.


ساز و کار این نوع کمک‌ها چطور باید باشد؟ به نظر می‌رسد ما استراتژی، نظم و بودجه خاصی نداریم و تنها گاهی از بودجه وزارت خارجه اعتباری دریافت می‌شود. به نظر شما در این زمینه چه الگویی باید داشته باشیم؟
ببینید طبیعی است که ما اینجا باید استراتژی داشته باشیم و الان هم خیلی از کشورها با داشتن یک استراتژی تجاری دست به این کارها می‌زنند. فرض کنید آنهایی که بازار مالی پیشرفته‌ای دارند بر اساس سیاست خروج سرمایه این کار را انجام می‌دهند یا مثلاً می‌تواند استراتژی ما ابتدا در توسعه صادرات خدمات فنی و مهندسی باشد یا استراتژی در صدور کالاهایی باشد که مزیت نسبی دارد که اگر این مزیت نسبی‌ها مدنظر قرار بگیرد خودبه‌خود برای ما دانش فنی هم ایجاد می‌کند. بنابراین به نظر من اصل اول این است که ما استراتژی مشخصی داشته باشیم. یعنی استراتژی مشخصی مثل کشور هند دنبال کنیم که در حال حاضر این کشور به دنبال توسعه صادرات خدمت و تجارت خود دست به ‌چنین کمک‌هایی می‌زند. الان استراتژی آنها یکی این است و دیگری بحث کار برون‌سپاری که این نوع استراتژی برای ایران هم با توجه به داشتن منابع انسانی بالا و تکنسین‌های حرفه‌ای می‌تواند خیلی مفید باشد. در همین زمینه و در این توافقات تجاری ایران باید نگاه منطقه‌ای هم داشته باشد. در یکی دو سال اخیر اجلاس داووس هم بیشترین تاکیدها روی همکاری منطقه‌ای بوده که به نظر می‌رسد این موضوع دارد شکل نوینی به خود می‌گیرد. بنابراین ایران می‌تواند این را با استراتژی بازار خدمات و بازارهای مالی دنبال کند. پس اگر در چارچوب یک اقتصاد منطقه‌ای، استراتژی اقتصاد ما با توجه به منابع انسانی و با توجه به دانش فنی باشد آن وقت این کمک‌ها خیلی هم می‌تواند موثر باشد.

به نظر شما کمک‌هایی که ما تا حالا داشتیم مثل کمک‌های مالی به نیکاراگوئه یا پاکستان یا کشورهای دیگر توانسته آن اثر لازم را بگذارد و خواسته کشور ما را تامین کند؟
خیر، به نظر من هیچ اثر و نمودی نداشته است. این کمک‌ها برای ما که بتواند جایگاهی را ایجاد کند اثری نداشته و البته فرض هم کنیم که مثلاً ایران بازار پاکستان یا نیکاراگوئه را در دوره‌ای به دست آورده، چون اینها به صورت مقطعی بوده چندان موثر نبوده است.

به نظر شما علت اینکه ما در این موضوع موفق و اثرگذار نبودیم چه بوده است؟
تداوم نداشتن این کمک‌ها و نبود یک پیگیری و استراتژی مشخص که مثلاً این شکل اقدامات از دولت به دولت و از وزیری به وزیری تغییر کرده است. این هم مهم است که اصلاً نباید این مساله دولتی باشد و به نظر من نقش بخش خصوصی در این زمینه خیلی ضعیف بوده است. اگر بخش خصوصی وارد این داستان شود با تخصیص منابعی که انجام می‌دهد و با توجه به امکاناتی که خودش در اختیار دارد می‌تواند موثرتر واقع شود. در غیر این صورت اگر از طریق دولت کشور کمک‌شونده این کمک‌ها صورت بگیرد آن وقت ممکن است صرف مثلاً بدهکاری‌های دولت شود.

این‌طور مواقع چه باید کرد؟ یعنی دولت نباید به صورت مستقیم با دولت کشوری دیگر وارد مذاکره شود؟
ببینید، دولت باید نقش حمایت‌کننده داشته باشد. مثلاً فرض کنید نمونه خیلی بارز آن کشورهای کره جنوبی یا سنگاپور است که این کشورها این کار را با کمترین دخالت انجام می‌دهند. البته این به منزله این نیست که دولت‌ها بیکار باشند بلکه دولت‌ها از بخش خصوصی خود حمایت می‌کنند و جنبه نظارتی و ارشاد دارند و اگر این کمک‌ها معمولاً از کانال بخش خصوصی شکل بگیرد کمتر مشکل‌ساز خواهد بود. چون با یک ماهیت اقتصادی دارد انجام می‌شود و این وضعیت به این شکل مطلوب جلو می‌رود. حتی ببینید بدهی در ماهیت خودش بد نیست اما اگر این بدهی‌های بین‌المللی متعلق به بخش خصوصی باشد بهتر است تا اینکه دولت بدهکار داشته باشیم.

آیا کانال‌هایی مثل اتاق‌های بازرگانی دو کشور می‌توانند وارد این موضوع شوند؟
بله، می‌توانند منتها این نیاز به یکسری الزام‌ها و منشور خاصی دارد. اما اکنون در کشور ما وضعیت این بخش در این زمینه‌ها چندان اثرگذار نیست و این موضوع نیاز به پیوند بیشتری بین دولت و بخش خصوصی دارد. مهم‌تر از آن، آموزش‌هایی هم نیاز است در این زمینه ارائه شود که افراد با چه تبحری وارد این موضوع شوند؛ به ویژه در مورد صدور خدمات فنی و مهندسی. اما در مجموع در جمع‌بندی باید بگویم این نوع کمک‌ها ماهیتاً در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه متفاوت است و اگر ما وارد کشورهایی شویم که بازارهای نوظهور هستند، چون آنها استراتژی آزادسازی مالی و آزادسازی تجاری را پیگیری می‌کنند معمولاً این کمک‌ها از سمت اقلام جبرانی به سمت اقلام کمک مستقل یعنی اقتصادی شدن می‌رود و می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که این کمک‌ها اگر در واقع آثار و ماهیت اقتصادی داشته باشد موفق خواهد بود. اما اگر به صورت جبرانی، کوتاه‌مدت و زودگذر باشد، هیچ‌گونه اثری برای کشور کمک‌کننده نخواهد داشت.

در مورد کمک به کشورهای همسایه و منطقه و در واقع ارتباط منطقه‌ای ایران نظرتان چیست؟
به نظر من کشورهای منطقه اصولاً بازارهای بالقوه خوبی دارند اما نکته‌ای که وجود دارد این است که صنایع ما هنوز نیاز دارند مقداری رقابت‌پذیری داشته باشند، به دلیل اینکه قدرت رقابت کالاهای ما نسبت به مثلاً کالاهای چینی کمتر است. این موضوع به عبارتی نیاز به مقداری اصلاح تکنولوژی و دانش فنی دارد تا بتوانیم در بازارها قدرت رقابت بیشتری داشته باشیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها