شناسه خبر : 18979 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پرفروش‌ترین کتاب ۲۰۱۴ در حوزه تاریخ سیاسی منتشر می‌شود

مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی

«مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی» سال گذشته از سوی روزنامه گاردین، نیویورک‌تایمز و نیویورک ریویو آو بوکز به عنوان دومین اثر برجسته در حوزه تاریخ انتخاب شد.

«مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی» سال گذشته از سوی روزنامه گاردین، نیویورک‌تایمز و نیویورک ریویو آو بوکز به عنوان دومین اثر برجسته در حوزه تاریخ انتخاب شد. کتاب حاضر نوشته جاناتان اشپربر به‌زودی با ترجمه احمد تدین و شهین احمدی از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر می‌شود.
در زیر برشی از مقدمه اشپربر را با ترجمه احمد تدین و شهین احمدی می‌خوانید.
در اوایل زمستان سال ۱۸۴۸ در بروکسل پایتخت بلژیک مردی در آپارتمانی فقیرانه پشت میزی نشسته بود. قدی کوتاه داشت با شانه‌های پهن. هنوز جوان به نظر می‌رسید با موهای مشکی، و ریشی که داشت به جوگندمی می‌زد. پشت میزش آرام و قرار نداشت. اغلب وسط نوشتن بلند می‌شد، کاری می‌کرد و باز ‌می‌نشست و می‌نوشت. این عادت همیشگی او بود. چپ‌دست بود. قلم در دستش روی صفحه کاغذ حرکت می‌کرد با خطی خرچنگ‌قورباغه‌ای، و به‌سختی خوانا. لحظه‌هایی قلم را کنار می‌گذاشت. بلند می‌شد. دور میز چرخی می‌زد. باز برمی‌گشت. بخشی از نوشته‌ها را علامت‌گذاری می‌کرد یا خط می‌زد و باز به نوشتن ادامه می‌داد. اعضای خانواده‌اش -‌همسر چندسالی بزرگ‌تر از او، دو دختربچه، و یک نوزاد پسر و یک خدمتکار مجرد که حضورش نشان می‌داد چه فاصله‌ای وجود دارد میان آرزوهای صاحبخانه با وضعیت مالی‌اش-‌ او را به حال خود گذاشته بودند تا کارش را بکند. می‌دانستند مطلبی که می‌نویسد دیرتر از موعد برای تحویل به ناشر آماده می‌شود و این در مورد نوشته‌های او چیز تازه‌ای نبود. همیشه تاخیر داشت.
این مرد و پدر خانواده، کارل مارکس بود. مطلبی هم که داشت می‌نوشت و برای تحویل به «دفتر مرکزی جامعه کمونیستی» لندن دیر آماده می‌شد بیانیه تازه سیاسی جامعه بود: مانیفست کمونیست. مانیفست، زندگی جستارگر فکری، و نیز مبارزه سیاسی مرتبط با آن، از نظر بسیاری از تاریخ‌نگاران و نویسندگان زندگینامه مارکس، از او یک چهره مدرن معاصر در سده نوزدهم می‌ساخت که نگاهی ژرف به آینده داشت و خوب یا بد، به شکل‌گیری چنان آینده‌ای کمک می‌کرد. این برداشت از مارکس، به عنوان چهره بحث‌انگیز در یکی از نخستین زندگینامه‌های او در سال ۱۹۳۶ منتشر شده، و هنوز خواندنی است. از این اثر به ندرت یاد شده است چون عنوان کتاب با توجه به حساسیت‌ها مساله‌دار بود: کارل مارکس: مرد و مبارز به قلم نیکلایفسکی و اوتوماینشن-هلفن. در این کتاب می‌خوانیم:
«طی دهه‌ها، دعوایی بر سر مارکس جریان داشته که هرگز شاید به تلخی امروز نبوده است. نقش او بر زمانه‌اش با هیچ انسان دیگری قابل مقایسه نیست. جمعی او را اهریمن، دشمن مدنیت و سلطان آشوب می‌دانند و عده‌ای وی را رهبری دوراندیش می‌خوانند که بشریت را به سوی آینده‌ای درخشان‌تر رهنمون شده است. در روسیه [سال 1936] تعالیم او آموزه رسمی دولت است. دولت‌های فاشیستی خواستار نابودی اندیشه‌های او هستند. در مناطق زیر کنترل شوراها در چین عکس مارکس بر اسکناس‌ها نقش بسته و در آلمان نازی کتاب‌هایش سوزانده می‌شود.
از دید مثبت به او نگاه کنیم، مارکس پیامبر دوراندیش تحولات اجتماعی و اقتصادی و هوادار تحول رهایی‌بخش دولت و جامعه است. از دید منفی، وی از مسوول‌ترین چهره‌های ویرانگر و اهریمنی جهان مدرن است.
در کتاب مارکس: مرد و مبارز این دو دیدگاهِ به شدت قطبی‌شده از مارکس، بازتاب کشمکش‌های عمده قرن بیستم میان رژیم‌های کمونیستی با مخالفان آنها در هردو اردوگاه توتالیترها و طرفداران دموکراسی بود. با وجود این در جهان ما حتی با فروپاشی عمده‌ترین رژیم‌های کمونیستی در سال ۱۹۸۹ این دیدگاه به مارکس، باقی مانده است.
در سال ۱۹۸۹ در صد و پنجاهمین سالگرد انتشار مانیفست مدام به مارکس و پیش‌بینی او درباره مصرف‌گرایی (جامعه مصرفی) آینده اشاره می‌شد. اریک هابسبام، مورخ سرشناس، بر آن بود که در سال ۱۸۴۸ مارکس و انگلس حتی دوران سرمایه‌داری جهانی‌شده را پیش‌بینی کرده بودند. البته از هابسبام که خود یک مارکسیست است انتظاری جز این نمی‌رود که اعتبار سخنان مارکس را مدام گوشزد کند. اما تایمز لندن چه؟ در اوج بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تیتر بزرگ این روزنامه که کمتر کسی آن را به همدلی با کمونیست‌ها متهم می‌کند، این بود: «او [مارکس] برمی‌گردد!» و از نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهوری راستگرای فرانسه عکسی منتشر شد که به کتاب سرمایه خیره شده است. چنین به نظر می‌رسد که موقعیت مارکس در جهان معاصر همچنان پابرجاست.»

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها