شناسه خبر : 1880 لینک کوتاه

ارزیابی سرمایه اجتماعی توافق هسته‌ای در گفت‌وگو با علی‌اصغر سعیدی

بازسازی اعتماد

برنامه هسته‌ای ایران چنان در بحر قیل و قال‌های سیاسی فرورفته است که شاید کمتر کسی به آثار اجتماعی این پرونده و آثار اجتماعی توافق احتمالی در مذاکرات هسته‌ای، اندیشیده است. در آستانه پایان آخرین ضرب‌الاجل تعیین شده، یعنی ۱۶ تیرماه، با علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مورد اثر توافق احتمالی بر ارتباطات اجتماعی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم.

برنامه هسته‌ای ایران چنان در بحر قیل و قال‌های سیاسی فرورفته است که شاید کمتر کسی به آثار اجتماعی این پرونده و آثار اجتماعی توافق احتمالی در مذاکرات هسته‌ای، اندیشیده است. در آستانه پایان آخرین ضرب‌الاجل تعیین شده، یعنی 16 تیرماه، با علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مورد اثر توافق احتمالی بر ارتباطات اجتماعی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم. او می‌گوید، روابط مبتنی بر اعتماد نه‌تنها در داخل، قدرت پیدا می‌کند بلکه با جهان خارج نیز افزایش می‌یابد و اگر ایران به سازمان تجارت جهانی هم بپیوندد معنایش از نظر مفهوم سرمایه اجتماعی این است که ما سرمایه اجتماعی‌مان قدرتمندتر شده، به این دلیل که تعداد بیشتری از کشورها در دایره معاملات و روابط اقتصادی ایران قرار گرفته‌اند.
با توجه به نشانه‌های مثبتی که از توافق هسته‌ای وجود دارد، اثر این توافق را بر سرمایه اجتماعی ایران چگونه تحلیل می‌کنید؟
در ادبیات نظری سرمایه اجتماعی را چیزی جدای از سرمایه فیزیکی یا سرمایه فرهنگی نمی‌نگرند. همه اینها انواع سرمایه هستند. اگر این مساله را بپذیریم آن وقت باید گفت اگر روابط اجتماعی یکی از مهم‌ترین اجزای سرمایه اجتماعی هستند، این روابط را نباید تنها به عنوان اجزایی از ساختارهای اجتماعی در نظر گرفت بلکه روابط اجتماعی هنگامی به وجود می‌آیند که افراد تلاش می‌کنند از منابع فردی خود به بهترین وجه استفاده کنند. این منابع در ذات روابط خانوادگی و در سازمان‌های اجتماعی جامعه وجود دارد.
برای اینکه در مورد سرمایه اجتماعی به صورت انتزاعی صحبت نکنیم، بهتر است روشن کنیم که روابط اعتماد و روابط اقتدار که تقریباً در هر معامله اقتصادی ضروری به نظر می‌رسد، شکل‌های مختلف سرمایه اجتماعی هستند. اگر بعد از لغو تحریم‌های اقتصادی، قرار است که سطح روابط اقتصادی ایران با جهان خارج ارتقا پیدا کند این به این معناست که روابط مبتنی بر اعتماد نه‌تنها در داخل، قدرت پیدا می‌کند بلکه با جهان خارج نیز افزایش می‌یابد و اگر ایران به سازمان تجارت جهانی هم بپیوندد معنایش از نظر مفهوم سرمایه اجتماعی این است که سرمایه اجتماعی‌مان قدرتمندتر شده چون تعداد بیشتری از کشورها در دایره معاملات و روابط اقتصادی ایران قرار گرفته‌اند. درست است که هر رابطه اقتصادی یک رابطه مستقل محسوب می‌شود که دو طرف آن به قصد هدفی مشخص و به احتمال بسیار زیاد با هدف منفعت بردن بیشتر دست به این معامله زده‌اند اما مجموع این معاملات روابطی را تشکیل می‌دهد که نظام‌گونه عمل می‌کنند. اقتصاددانان این را دست نامرئی نامیده‌اند و جامعه‌شناسان پیامدهای ناخواسته کنش‌های اقتصادی. کسانی که دست به معامله می‌زنند افراد مخفی نیستند و تمامی این معاملات به شکل محسوسی در این رابطه صورت می‌گیرد؛ همان‌طور که در شرایط فعلی و با وجود تحریم‌ها، معاملات کمتری صورت می‌گیرد اما همین کنش‌های محسوس، بعد از لغو تحریم‌ها افزایش می‌یابد.

لغو تحریم‌ها به تقویت روابط میان‌گروهی ایرانی‌ها هم کمک می‌کند؟
اگر کمی به اثراتی که تحریم بر کاهش سرمایه اجتماعی ملی و بین‌المللی ما وارد کرده است نگاهی بیندازیم، به خوبی شرایط رفع تحریم و آثار آن بر افزایش سرمایه اجتماعی جامعه روشن می‌شود. معاملاتی که ما در شرایط تحریم انجام می‌دهیم هم پرهزینه است و هم اگر ضروری باشد باید فوری انجام شود. معاملات در شرایط تحریم معاملات عجیب و غریبی است و نوعی مدل خاص از بازار روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای ما با جهان می‌سازد که کم‌نظیر است. بدون تحریم طبیعتاً معاملات، مراودات و تعاملات در یک دوره زمانی انجام می‌شود. به عبارت دیگر نوعی نا‌قرینگی زمانی در تحویل کالاها و خدمات برای طرف‌های معامله وجود دارد و هر چقدر تعداد معاملات دو طرف بیشتر باشد و با هم آشنا شده باشند، نا‌قرینگی می‌تواند بیشتر باشد. تحریم نه‌تنها باعث شده نا‌قرینگی از بین برود بلکه اصل معامله را نیز زیر سوال برده؛ چرا که عامل خطر را افزایش داده است. هر طرفی که می‌خواهد با ایران معامله کند یا باید درجا و فوری معامله کند یا نکند. اگر فوری هم معامله کند و پولش را بتواند دریافت کند عامل خطر یعنی جریمه‌های بعدی سر جایش است و این برای هر دو طرف و بسیار بیشتر برای ما، هزینه دارد. رفع تحریم‌ها به سادگی و در کوتاه‌مدت، هزینه معامله را از بین می‌برد، دوم در میان‌مدت طول معامله را افزایش می‌دهد، البته هنوز اینجا تضمین‌هایی اخذ می‌شود که همان اعتبارات اسنادی است و در حقیقت پشتوانه قانونی معامله است و سومین پیامد آن است که به تدریج و در بلندمدت، وقتی وضعیتی متضمن اعتماد به وجود آید، حتی بدون پشتوانه کامل قانونی نیز معاملات صورت می‌گیرد و این یعنی افزایش سرمایه اجتماعی معامله‌گران و بخش خصوصی. وقتی دو شرکت در بسیاری موارد تنها با صحبت شفاهی معامله می‌کنند، این یعنی وجود اعتماد که یکی از اجزای سرمایه اجتماعی است. مطالعاتی که انجام داده‌ام نشان داده است که برخی از صنعتگرانی که بعد از انقلاب اموال و دارایی‌شان مصادره شد و توانستند در خارج از کشور کارشان را دنبال کنند از همین سرمایه اجتماعی بین‌المللی‌شان استفاده کردند. منظورم اعتمادی است که آنها با طرف‌های خارجی‌شان در طول مدت کار در ایران برقرار کرده بودند؛ عاملی که در تاریخ تجارت و صنعت به آن خوش‌حسابی و صداقت گفته می‌شود. همه اینها به سرمایه اجتماعی تاجر و صنعتگر تبدیل می‌شود. در شرایط تحریم درجه اعتماد به نزدیک صفر می‌رسد و رفع تحریم‌ها تازه اول کار است. در مرحله بعد باید در صحنه جهانی، سرمایه اجتماعی، بازسازی شود. البته اگر بتوان این روابط را از طریق نهادهای مدنی مانند اتاق بازرگانی یا نهادهای مشابه سایر شرکت‌ها تقویت کرد. سرمایه اجتماعی در حقیقت روابط اجتماعی هستند که فرد با هر نوع کنش خود پدید می‌آورد و آن را تقویت می‌سازد.
نکته دیگری که وجود دارد این است که رفع تحریم‌ها و اثر آن بر سرمایه اجتماعی در جامعه، ایجاد نوعی تعدیل است. منظورم این است که وقتی رابطه اقتصادی در اثر تحریم از مجموع روابط اجتماعی از جمله روابط دینی، قومی، فرهنگی حذف یا کمتر می‌شود، آن دسته از کنش‌های اقتصادی که خودخواهانه‌تر و منفعت‌طلبانه‌تر است، سایه‌شان کمتر و نوعی عدم تعادل ایجاد می‌شود. مانند این است که جامعه عضوی از خود را از دست داده یا ضعیف شده باشد. مانند اینکه تمام اجزای جامعه از جمله مدرسه، مسجد، خانواده و دولت پابرجا باشد، اما بازار نداشته باشد یا فعالیت‌های اقتصادی، کمتر در آن شکل می‌گیرد. تاثیر رفع تحریم‌ها این است که در سرمایه اجتماعی جامعه تعدیل ایجاد می‌کند.

در این صورت آیا می‌توان کارکردهای دیگری ازجمله، تحریک عوامل تولید را نیز برای آنچه به عنوان سرمایه اجتماعی توصیف می‌شود، متصور بود؟
قطعاً. یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در افزایش تولید انباشت سرمایه اجتماعی است. مدت‌ها پیش یکی از صنایع کشور از دانشگاه تهران خواسته بود تا در مورد میزان سرمایه اجتماعی و راه‌های افزایش آن تحقیقی انجام دهد. وقتی علت انجام چنین تحقیقی را جویا شدیم گفتند موسساتی که ارزیابی کیفیت محصولات را انجام می‌دهند، سرمایه اجتماعی را به عنوان یک شاخص مهم در نظر می‌گیرند. لذا روابط اعتمادی که در بنگاه تولیدی بین عوامل انسانی ایجاد می‌شود، اعم از روابط انسانی و رابطه مدیران با کارگران نقش اساسی در افزایش سرمایه اجتماعی و بالطبع روی تولید دارد. می‌توان گفت در سایر کشورها، مساله عاملیت یا Agency Problem بین کنشگران مختلف در بنگاه اعم از کارگران، مدیران و سهامداران که تضاد منافع‌شان می‌تواند روی بازده سرمایه‌گذاری تاثیر منفی داشته باشد با افزایش سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد. توجه به سرمایه اجتماعی در تولید تحت نام سازمان تولید پسافوردیسم و پساتیلوریسم هم مطرح شده است. یکی از معانی این شیوه سازماندهی تولید، این است که چگونه از سرمایه اجتماعی یا روابط غیررسمی در محیط کار برای افزایش تولید و کارایی سازمانی استفاده شود. این در حقیقت انقلابی در سازماندهی و مدیریت تولید ارزیابی می‌شود.

گفته می‌شود در جامعه‌ای که ارتباطات اجتماعی عمیق است، مردم تمایل بسیاری به سرمایه‌گذاری بخش بیشتری از درآمدشان نشان می‌دهند، این تمایل چگونه شکل می‌گیرد؟
باید توجه کنیم که سرمایه اجتماعی را نمی‌توان به تنهایی در نظر گرفت و باید رابطه آن با انواع دیگر سرمایه را نیز در نظر داشت. سرمایه اجتماعی ماهیتاً قابلیت تبدیل ‌شدن به انواع دیگر سرمایه را دارد. بنابراین هرگاه افراد سرمایه اجتماعی مناسبی داشته باشند طبیعتاً تمایل پیدا می‌کنند از آن برای رفاه، منفعت و رشد سرمایه مالی‌شان استفاده کنند. ترکیبی از این سه نوع سرمایه است که موقعیت و منزلت اجتماعی افراد را مشخص می‌کند. اتفاقاً در مطالعاتی که در جامعه ما در مورد سرمایه اجتماعی صورت گرفته، کمتر به این قابلیت توجه شده است. جوامعی که منابع اجتماعی قوی‌تری داشته باشند بهتر می‌توانند برای منفعت‌طلبی از جمله پیدا کردن شغل و درآمد از آن استفاده کنند؛ یعنی افراد از پیوندهای خودشان چه پیوندهای ضعیف و چه پیوندهای قوی به شیوه‌ای ابزاری سود می‌برند.
برخی از محققان، یک مجموعه کاملاً اقتصادی مانند یک بنگاه یا شرکت را نیز شکلی از سرمایه اجتماعی تعهدشده برای هدفی متفاوت تلقی می‌کنند؛ حتی اگر سرمایه اجتماعی نتیجه ناخواسته کنش اجتماعی باشد، در نهایت، این محققان به توانایی یک شرکت برای توسعه منافع خود نیز از این جهت اهمیت می‌دهند، زیرا تاسیس یک بنگاه یک ابداع اجتماعی است. البته مواردی هم ممکن است وجود داشته باشد که سرمایه اجتماعی، امکان گریز فرد به نفع‌طلبی بیشتر را سد کند. منظورم این است که ممکن است در گروهی، افراد کارآفرین باشند و سرمایه اجتماعی به دست و پایشان بپیچد و از رشدشان جلوگیری کند. این پدیده در میان فعالان اقتصادی و گروه‌های مهاجر به کرات دیده شده است.

چنانچه از این کارکرد منفی چشم‌پوشی کنیم، آیا می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که ارتقای سرمایه اجتماعی اثر مستقیمی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران خواهد داشت؟
همان‌گونه که پیش از این مورد اشاره قرار دادم، اصولاً سرمایه اجتماعی یکی از انواع سرمایه است که قابلیت تبدیل به انواع دیگر سرمایه از جمله سرمایه فیزیکی را دارد. سرمایه فیزیکی که توسعه اقتصادی را محقق می‌سازد به صورت مادی و قابل مشاهده تجسم یافته است؛ اما سرمایه انسانی کمتر قابل لمس است و آن را فرد به صورت دانش و مهارت نشان می‌دهد و به تبع سرمایه اجتماعی که از هر دو اینها کمتر محسوس است در روابط افراد تجسم پیدا می‌کند. سرمایه انسانی و فیزیکی فعالیت تولیدی را تسهیل می‌کند؛ اما اگر گروهی در اجتماع بتوانند رابطه اجتماعی ایجاد کنند و از این طریق قابلیت اعتماد بین خود را با غنا بخشیدن به روابط اجتماعی افزایش دهند نه‌تنها سرمایه اجتماعی خود را ارتقا می‌دهند بلکه از این راه منافع گروهی نیز افزایش پیدا می‌کند. تحقیقات مختلفی در مورد تاثیر اجزای مختلف سرمایه اجتماعی روی توسعه اقتصادی صورت گرفته است. یکی از تحقیقات نشان می‌داد که اتحادهای خانوادگی که از نوع روابط محکم بین افراد نزدیک به هم هستند، ممکن است تاثیر کمتری از روابط ضعیف بین گروه‌های مختلف داشته باشد. مثلاً اگر ارتباط دو محله با هم از روابط درونی بین افراد ضعیف‌تر است اما تاثیر بیشتری ممکن است بر حفظ محیط زیست شهری داشته باشد. اما در نهایت تاثیر سرمایه‌های اجتماعی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی امری اثبات‌شده است. جزء مهم دیگر سرمایه اجتماعی اعتماد است که روی پایداری رفتار افراد که نقش مهمی در توسعه اجتماعی دارد تاثیر می‌گذارد. در هر دو این اجزا یعنی اعتماد و روابط ضعیف و قوی (Weak ties) و (Strong ties) آنچه جزء ذاتی و جدایی‌ناپذیر از روابط اجتماعی دیده می‌شود ظرفیت اطلاعاتی است که در شبکه روابط اجتماعی وجود دارد.
در شرایط تحریم درجه اعتماد به صفر نزدیک می‌شود و رفع تحریم‌ها تازه اول کار است. در مرحله بعد باید در صحنه جهانی، سرمایه اجتماعی بازسازی شود.


شبکه روابط اجتماعی در ایران بیشتر در چه دوره‌ای دچار آسیب شد و پیامدهای تخریب آن چه بود؟
تقریباً بر همه محققان سرمایه اجتماعی روشن است که انواع ایدئولوژی‌ها می‌تواند هم اثر تخریبی و هم اثر ایجابی بر سرمایه اجتماعی داشته باشد. مثلاً ایدئولوژی فایده‌مندی و لذت‌گرایی عمدتاً نوعی فردگرایی را ترویج می‌کند که در نتیجه آن هر کس به فکر خودش است و منجر به فردگرایی می‌شود. در این رابطه، اصولاً هرگونه کمک و حمایت بی‌حساب و سنجش دولتی ممکن است سرمایه اجتماعی را مستهلک کند. روندهایی که حمایت‌های دولت در امر رفاه و فقرزدایی در چند دهه اخیر طی کرده است؛ جز توقف‌هایی محدود، تمامی به نحوی بوده‌اند که سرمایه اجتماعی را به تحلیل برده‌اند؛ به ویژه زمانی که هنوز منابع طبیعی کمک و حمایت جامعه، اجتماع، محله و خانواده کاملاً از بین نرفته بود و اجتماع به کمک نیازمندانش می‌آمد. هرگاه اجتماع بتواند به نیازمندان خود کمک کند و دولت بدون مطالعه وارد شود سرمایه اجتماعی نه‌تنها تحلیل می‌رود بلکه دوباره نیز تجدید نخواهد شد. دومین عامل استهلاک سرمایه زمان و تغییرات اجتماعی، جمعیتی و اقتصادی است. در جامعه ما دو دهه است که میزان تحرک اجتماعی بالاست و دائماً قشرهای مختلفی در ساخت اجتماعی جابه‌جا می‌شوند و این مساله به کاهش سرمایه اجتماعی کمک می‌کند؛ چرا که نوعی روابط اجتماعی نهادینه‌شده از بین می‌رود و به زودی جایش پر نمی‌شود. البته باید بگویم برخی انواع ایدئولوژی‌ها به ایجاد سرمایه اجتماعی کمک می‌کند؛ وقتی که بتواند چیزی را بر فرد تحمیل کند تا عملی را به سود دیگری انجام دهد. در این مواقع رابطه اعتماد هم شکل می‌گیرد و فرد می‌تواند کاری را برای منفعت دیگران انجام دهد نه بر اساس منفعت شخصی.

یکی از شاخص‌های اندازه‌گیری عیار ارتباطات اجتماعی، وجود نهادهای مدنی است، بر این اساس وضعیت سرمایه اجتماعی را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
درست است که وجود نهادهای مدنی به مثابه سرمایه اجتماعی یک جامعه باید نگریسته شود؛ اما این نهادها باید با هدف‌هایی به وجود آمده باشند تا به افراد جامعه در رسیدن به مقاصد خود کمک کنند و لذا به این ترتیب شکلی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می‌دهند که در دسترس افراد جامعه هستند. به عبارت دیگر، این‌گونه نهادها چنان کار می‌کنند تا خود را بر تحقق اهداف مردم منطبق کنند. مثلاً تعاونی‌های خودجوشی که روزهای قبل از انقلاب برای رساندن نفت و نیازهای مستمندان تشکیل شد، یا نهادهای کوچکی که در زمان جنگ در مساجد برای کمک به جبهه‌ها سازماندهی می‌شد نوعی سرمایه اجتماعی بودند تا زندگی مردم را تسهیل کنند. البته باید گفت این دسته نهادهای مدنی ایران ضعیف هستند و همین امر باعث شده است که ارزیابی ما از میزان سرمایه اجتماعی در ایران چندان مثبت نباشد. ما مشکلاتی در بهداشت و درمان و آموزش در کشور داریم که بخشی از آن را سرمایه اجتماعی می‌تواند حل کند. به طور مثال، در بیشتر کشورها انجمن اولیا و مربیان از سوی والدین تشکیل می‌شود تا مشکلات آموزشی بچه‌ها را حل کنند. این یک سرمایه اجتماعی است که به طور تعمدی تشکیل می‌شود اما در ایران به صورت حل مشکلات مالی دولت و توسط مسوولان مدرسه‌ها، کم و بیش تشکیل می‌شود و به جای اینکه از آن استقبال شود والدین از آن فرار می‌کنند و در حقیقت برای اهداف دولتی انطباق داده شده. ما از انواع سازمان‌های خودجوش و معطوف به حل نیازها و اهداف مانند انجمن‌های محله، باشگاه کارگران و نظایر آنها محروم هستیم و به همین دلیل دولت همواره تلاش می‌کند این سرمایه اجتماعی تشکیل شود که متاسفانه موفق نبوده است. به نظر می‌رسد علت اصلی تشکیل نشدن این نوع سرمایه اجتماعی بیشتر اقدامات دولتی باشد مثلاً هرگاه تعدادی از والدین انجمنی تشکیل داده‌اند تا اداره و حل بخشی از مشکلات مدرسه‌ها را بر عهده بگیرند مدیریت دولتی حاضر نشده است بخشی از قدرت خود را به والدین واگذار کند لذا میزان مشارکت والدین نه‌تنها افزایش پیدا نمی‌کند، بلکه در مدت کوتاهی کاهش هم می‌یابد. به عبارت دیگر، دولت نظر مساعدی به تشکیل این سرمایه اجتماعی ندارد و به نهادهای مختلف مدنی که تحت عنوان سازمان غیردولتی فعالیت می‌کنند نوعی سوءظن وجود داشته است. در دولت‌های گذشته، بسیاری از این سازمان‌ها مجوز کارشان تجدید نشد و عملاً تعطیل شده‌اند. شرط اصلی تشکیل سرمایه اجتماعی از طریق رشد نهادهای مدنی این است که دولت بپذیرد که مردم باید بخشی از نیازهای خود را از این طریق برطرف کنند و از این لحاظ باید بخشی از اختیارات خود را به آنها واگذار کند. این کار مستلزم این درک است که دولت بپذیرد که این نهادها ابزارهایی دارند، که همان سرمایه اجتماعی است و دولت فاقد این ابزار است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها