شناسه خبر : 14533 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سفیر سابق ایران در مکزیک معتقد است دیپلماسی سعودی‌ها را وادار به کاهش سطح تولید نفت می‌کند

مادورو می‌خواهد نفت را از سقوط نجات دهد

سفیر سابق ایران در مکزیک معتقد است دیپلماسی سعودی‌ها را وادار به کاهش سطح تولید نفت می‌کند

سیده‌آمنه موسوی
مدتی است که خورشید مناسبات تهران و کاراکاس کم فروغ شده است. شاید به جهت آنکه نه احمدی‌نژادی در ایران بر سر کار است و نه چاوسی در ونزوئلا در قدرت. شاید هم یکی دیگر از دلایل آن به این جهت باشد که دیگر بوشی در آمریکا نیست که برای مقابله با سیاست‌هایش بخواهند به افزایش روابط‌شان با هم بپردازند. هرچند که به نظر می‌رسد بهانه برای یافتن راهکاری نسبت به نزدیکی مناسبات کم نیست. نفت، ابزاری که کشوری چون عربستان برای تحت فشار قرار دادن کشورهایی چون ایران استفاده می‌کند و البته در این میان ونزوئلایی نیز هست که به سبب وابستگی بیش از پیش اقتصادش به نفت آسیب می‌بیند. شاید بر همین اساس نیز باشد که نیکلاس مادورو رئیس‌جمهور این کشور بر آن شده است تا با سفر به تهران و ریاض، ایران و عربستان را از آسیب‌هایی که می‌تواند اقتصاد کاراکاس را مورد هجمه قرار دهد، آگاه سازد و از مقامات این کشورها بخواهد تا برای بازگشت آرامش به بازار نفت تلاش کنند. محمد روحی‌صفت، سفیر سابق ایران در مکزیک از نتایج سفر رئیس‌جمهور ونزوئلا به کشورهای منطقه در افزایش قیمت نفت می‌گوید.



نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا هفته گذشته به تهران سفر کرد و هدف از این سفر آن‌طور که خود می‌گوید مذاکره پیرامون احیای همکاری‌های اعضای اوپک در کاهش تولید نفت بود. هرچند که تهران و کاراکاس از دیرباز مناسبات در‌خور توجهی با یکدیگر داشته‌اند و شاید تلاش در به‌کارگیری ظرفیت‌های دو کشور در ساماندهی بازار نفت باید بسیار پیشتر از این صورت می‌گرفت.
سفر آقای نیکلاس مادورو به تهران فارغ از اینکه مناسبات ایران و ونزوئلا در سال‌‌های گذشته در شرایط بسیار خوبی قرار داشته است بسیار بااهمیت است. در حال حاضر به جهت افت قیمت نفت که به نزدیک یک‌سوم کاهش پیدا کرده است و شرایط بازار، حضور رئیس‌جمهور ونزوئلا در ایران مهم و تاثیرگذار تلقی می‌شود. این دو کشور از اعضای بسیار مهم و غیرعرب سازمان اوپک هستند که نظام بودجه‌ریزی‌شان بر پایه محصولات نفتی تعیین شده است و به دلیل همین وابستگی است که آقای مادورو تصمیم گرفت در سفر به برخی از تولیدکنندگان بزرگ منطقه آنها را نسبت به همکاری در کاهش تولید و افزایش قیمت طلای سیاه متقاعد کند. بر اساس اظهارات رئیس‌جمهور ونزوئلا پیش از سفر به ایران، او قرار بود با حضور در تهران، ریاض و الجزیره مقامات ایرانی، سعودی و الجزایری را متقاعد به تغییر رفتار در بازار نفت کند. البته بر اساس اخبار رسیده قطر نیز به جمع کشورهای مذکور اضافه شده است اما در هر صورت تلاش آقای مادورو دستیابی به اتفاق‌نظری است که اقتصاد کشورش را از تبعات کاهش بیش از پیش قیمت نفت در بازارهای جهانی مصون بدارد. البته به جهت همسانی دیدگاه‌های ایران و الجزایر با ونزوئلا آقای مادورو کار سختی در این کشورها ندارد. مشکل اصلی در عربستان است که به نظر می‌رسد با قول و قرارهای ولیعهد سعودی بتوان به آینده بازار نفت امید داشت. هدف اصلی رئیس‌جمهور ونزوئلا این است که عربستان را به همکاری‌های بیشتر با دیگر اعضای اوپک راضی کند و قیمت نفت را از سقوط برهاند؛ این اقدام موجب خواهد شد قیمت نفت به سطح معقولی بازگردد و ما شاهد رونق اقتصادهای تولید‌کنندگان آن باشیم. البته اینکه منتظر باشیم تا قیمت نفت به 110 یا 120 دلار بازگردد قطعاً امری غیرمنطقی است اما در هر صورت بیشتر اعضای اوپک امیدوار هستند این نرخ به میزانی افزایش کند که آنها را در تامین هزینه‌های جاری کشورهایشان با مشکل مواجه نسازد. کشوری چون ونزوئلا که یکی از تامین‌کنندگان اصلی بازار انرژی جهانی است با نارضایتی از سیاست‌های عربستان مایل است که بتواند بر اساس اهدافی که در چشم‌اندازهای اقتصادی خود ترسیم کرده است حرکت کند اما سیاست‌های ریاض مانع از این کار می‌شود. جالب است که کاهش قیمت نفت در بازار حتی دامان خود سعودی‌ها را نیز گرفته و آنها را با کسری بودجه هنگفتی مواجه کرده است اما مقامات ریاض به جهت اثرگذاری این سیاست بر اقتصاد ایران مایل نیستند که از آن چشم‌پوشی کنند...

اما شاید ابعاد اجرای سیاست افزایش تولید نفت برای ونزوئلا و ایران بیش از عربستان باشد.
قطعاً همین‌طور است. ابعاد این سیاست برای تهران و کاراکاس و البته دیگر اعضای اوپک بسیار زیاد است. هم‌صدایی تهران و کاراکاس نیز بر اساس همین سیاست است. اما در کل ما به طور سنتی رابطه بسیار خوبی با ونزوئلا داشته‌ایم که مربوط به دوره آقای احمدی‌نژاد یا آقای چاوس نیست. این سطح از روابط به دوره آقای هاشمی بازمی‌گردد. در زمان آقای خاتمی نیز این روابط بسیار خوب بود. ایشان چندین بار به کاراکاس سفر کردند و آقای چاوس نیز به دفعات به تهران آمدند. این مناسبات در دوره آقایان احمدی‌نژاد و چاوس نیز مجدداً تکرار شد. هرچند که در اواخر دوره دولت دهم به سبب افزایش تحریم‌ها و شرایط حاکمه آن ما با افت روابط دو کشور مواجه شدیم. اما همین حالا هم ما نزدیک به سه میلیارد دلار خدمات فنی و مهندسی به ونزوئلا صادر می‌کنیم. در حال حاضر ایران 10 هزار واحد مسکونی را در این کشور به اتمام رسانده است و 10 هزار واحد دیگر را نیز در دست اقدام دارد. پیمانکاران ایرانی همچنین در یک رقابت فشرده با کشورهای دیگر توانستند مناقصه ساخت هفت هزار واحد جدید را نیز ببرند. علاوه بر اینها ایران یک سرمایه‌گذاری 400 میلیون‌دلاری در ونزوئلا برای ساخت کارخانه تولید سیمان انجام داده است و پروژه‌های دیگری را هم در دست اقدام دارد که زمینه‌های تحقق آنها در حال پیگیری است. اینها طرح‌هایی بودند که در دوره روسای جمهور پیشین ایران و ونزوئلا مورد بررسی و تصویب قرار گرفتند و در دوره آقای احمدی‌نژاد و اخیراً آقای روحانی به بهره‌برداری رسیدند. هم آقای چاوس و هم آقای مادورو به این نتیجه رسیده بودند که ایران در زمینه خدمات فنی و مهندسی از توانایی بسیار بالایی برخوردار است و می‌تواند در قبال انجام تعهداتش بسیار موفق باشد، بر همین اساس هم از طرح‌هایی که توسط مهندسان و متخصصان ایرانی ارائه شد، استقبال کردند. همین موفقیت زمینه‌ساز ارائه درخواست‌های جدیدی از دیگر کشورهای منطقه نیز بود اما در هر صورت تهران و کاراکاس منهای روابط اقتصادی و نفتی در زمینه سیاسی نیز مناسبات بسیار نزدیکی دارند. مثلاً در حوزه مقابله با ظلم و ظلم‌ستیزی ونزوئلایی‌ها نیز دیدگاه‌هایی مشابه ایران دارند به طوری که پس از حمله اسرائیل به غزه کاراکاس اخراج سفیر تل‌آویو را در دستور کار خود قرار داد. در زمینه حقوق بشر نیز ونزوئلا معمولاً در تمامی مجامع جهانی به نفع ایران رای داده است و با همین سیاست یک نوع نزدیکی را در روابط دوجانبه به وجود آورده است. ایران علاوه بر ونزوئلا همکاری بسیار نزدیکی با دیگر کشورهای منطقه آمریکای لاتین نیز دارد. این همگرایی در مناسبات ما با کوبا و بولیوی و کشورهایی که در جبهه چپ آن منطقه قرار دارند نیز برقرار است. بر اساس مذاکرات وزارتخانه‌های حوزه بهداشت و درمان ایران و بولیوی، تهران دو مرکز را برای خدمات‌رسانی به بیماران دیالیزی در لاپاز راه‌اندازی کرده است که با استقبال عمومی مردم این کشور مواجه شده است؛ میزان ابتلا به دیالیز در بولیوی بسیار بالاست. ایران با اکوادور نیز همکاری‌های بسیار زیادی در حوزه‌های مختلف اقتصادی و تجاری داشته است. هرچند که به دلیل هماهنگی سیستم بانکی این کشور با کشور آمریکا ما در نقل و انتقالات مالی و بانکی امکان مانوردهی زیادی در اکوادور نداریم. ایران همواره رابطه بسیار خوبی با کشورهای حوزه آمریکای لاتین که روزگاری حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شدند دارد و در 10 سال گذشته توانسته همکاری‌های درخور توجهی با کشورهای این منطقه داشته باشد. به ویژه که این کشورها عمدتاً از اعضای اوپک نیز هستند و در بیشتر موارد از سیاست‌های تهران در این سازمان حمایت می‌کنند.

به هر حال این دیدگاه وجود دارد که افزایش مناسبات ایران و ونزوئلا یا دیگر کشورهای منطقه آمریکای لاتین مربوط به دوره ریاست‌جمهوری آقایان چاوس و آقای احمدی‌نژاد است.
بله، همین‌طور است. آقای احمدی‌نژاد در دوره ریاست‌جمهوری خود سفرهای بسیار زیادی به منطقه آمریکای لاتین داشت اما بهبود روابط ایران و کشورهای این منطقه تنها مختص دوره ریاست‌جمهوری ایشان نیست. آقای خاتمی در دوره ریاست‌جمهوری خود سه بار به ونزوئلا سفر کردند. آقای چاوس نیز چند بار به ایران آمدند. بنابراین می‌بینید در آن زمان نیز همکاری‌هایی میان دو کشور وجود داشت. ما ثمره همین تلاش‌ها و رفت و آمدها را در دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد دیدیم. یادداشت تفاهمنامه‌ها و رفت‌وآمدهایی که در دوره اصلاحات صورت گرفته بود در دولت پس از آن نتیجه داد. ایران برای منطقه آمریکای لاتین اهداف بلندمدتی دارد و آن را در دو دهه گذشته نیز پیگیری کرده است. با برزیل از دیرباز مناسبات سنتی و قوی دارد که با کناره‌گیری آقای سیلوا از قدرت همچنان به قوت خود باقی است؛ روابط تجاری تهران و برزیلیا بالغ بر چندین میلیارد دلار است. ایران با شیلی و آرژانتین نیز روابط اقتصادی گسترده‌ای دارد. اگر واقعه آمبیا نبود مناسبات اقتصادی تهران و بوئنوس‌آیرس تا حالا بسیار افزایش یافته بود هرچند که در سال‌های اخیر نیز ما شاهد افزایش روابطی در مناسبات دو کشور بوده‌ایم. اروگوئه نیز از جمله کشورهای آن منطقه است که سطح روابطش با ایران بسیار زیاد است.

اما از زمان روی کار آمدن آقای روحانی حجم مناسبات ایران و ونزوئلا با کاهش قابل توجهی مواجه شده است.
اولاً اینکه روابط ایران با کشوری چون ونزوئلا در دوره آقای احمدی‌نژاد و چاوس بسیار پر‌سر و صدا بود که آن را هم می‌توان به دلیل کاریزمای خاص این افراد دانست. البته شرایط بین‌المللی آن زمان نیز بسیار متفاوت از حالا بود. باید در نظر داشت که آقای مادورو از زمان روی کار آمدن در ونزوئلا با مشکلات بسیار زیادی در داخل این کشور مواجه بوده است. بحث تظاهرات، انتخابات و اینکه با اختلاف نه چندان زیادی بر رقبای خود فائق آمد خود موجب ایجاد مشکلاتی برای او شده بود. ضمن اینکه آقای روحانی نیز هنوز سفری به منطقه آمریکای لاتین نداشته است که بخواهد به این کشور سفر کند. اما به هر حال همکاری‌های تجاری ایران و ونزوئلا همچون گذشته به قوت خود باقی است و هنوز متوقف نشده است. حالا هم که بحث‌های نفتی و ابراز تمایل دو کشور در افزایش قیمت آن در بازارهای جهانی مطرح شده است بر این حجم همکاری‌ها افزوده شده و قاعدتاً بیشتر هم می‌شود. این موضوع برای هر دو کشور عضو اوپک بسیار مهم است چرا که عمده هزینه‌های جاری آنها به درآمدهای نفتی‌شان وابسته است. لذا من بسیار خوش‌بین هستم که با تلاش‌های آقای مادورو تهران و کاراکاس بتوانند دیگر اعضای اوپک را در کاهش سقف تولید متقاعد کنند و از سقوط بیشتر قیمت این کالای استراتژیک جلوگیری کنند.

اما جالب است که با وجود صحبت‌های شما در مورد ادامه همکاری‌های ایران و ونزوئلا در دوره آقای روحانی و در همین دولت بسیاری از همکاری‌های نفتی تهران و کاراکاس با این توجیه که صرفه اقتصادی ندارند از سوی آقای زنگنه متوقف شد...
حتماً همین‌طور است. باید توجه داشته باشید که مقدار زیادی از طرح‌ها و برنامه‌های آقای احمدی‌نژاد جنبه شعاری داشت که نتایج آن در داخل و خارج قابل مشاهده است. دولت تدبیر و امید در همان نخستین ماه‌های آغاز فعالیت خود اقدام به بازنگری در بسیاری از این پروژه‌ها کرد و آنهایی را که توجیه اقتصادی ندارند رد کرد. این سیاست نه‌تنها در حوزه آمریکای لاتین بلکه در رابطه با بیشتر کشورهای جهان محقق شد.

یعنی توقف این همکاری‌ها در راستای منافع ما صورت گرفته است؟
من نگفتم توقف همکاری‌ها. همین حالا ما نزدیک به سه میلیارد دلار همکاری در قالب خدمات فنی و مهندسی با ونزوئلا داریم. اما به هر حال قطعاً پروژه‌هایی که توجیه اقتصادی برای ادامه آنها وجود ندارد باید متوقف شوند. شاید آن زمان (تصویب طرح‌های پروژه‌ها) به این مسائل خیلی فکر نکرده و گفته بودند این کار را انجام می‌دهیم و کاری هم به توجیه اقتصادی آن نداشتند اما مطمئناً این موضوع بسیار مهمی است که باید در شرایط فعلی منطقه به آن توجه شود.

شاید یکی از دلایل توجیه طرح‌های این‌گونه واکنش نسبت به سیاست‌های رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. به هر حال مانور ایران در منطقه آمریکای لاتین که حیاط خلوت آمریکا تلقی می‌شود چندان برای مقامات واشنگتن خوشایند نبود اما حالا که وزرای خارجه تهران و واشنگتن بارها و بارها پای میز مذاکره با یکدیگر نشسته‌اند آیا می‌توان دلیلی برای ادامه رویه ایران در آن منطقه داشت؟
ابتدا باید بگویم که مناسبات ما با کشورهای آمریکای لاتین به واسطه پتانسیل‌های کشورهای این منطقه است که البته نتایج مثبتی را هم به همراه داشته است. اما در رابطه با سوال شما نیز معتقدم طی ماه‌های اخیر تحولات بسیار زیادی در منطقه و جهان به وقوع پیوسته است که حتماً بر روابط ما با کشورهای جهان تاثیرگذار بود. شما نتیجه این سیاست‌ها را در همین ازسرگیری روابط کوبا و آمریکا مشاهده می‌کنید. این روابط پس از نیم‌قرن مجدداً از سر گرفته شد. قطعاً سیاستی که منجر به قطع روابط واشنگتن و هاوانا شده بود بر روی کار آمدن آقای چاوس تاثیر بسیار زیادی داشت. اما حالا که اوباما و رائول کاسترو تصمیم به گشایش فصل جدیدی از مناسبات‌شان گرفته‌اند کشورهای دیگر نیز به تبعیت از آنها روابط‌شان با آمریکا را بهبود می‌بخشند. کشورهایی که در مقطعی از زمان در دنباله‌روی از کوبا سطح مناسبات‌شان با آمریکا را تقلیل دادند.

اما شاید کنار رفتن فردی چون آقای چاوس نیز در بهبود مناسبات ونزوئلا با آمریکا تاثیرگذار بود؛ در همان زمان مقامات کانادایی اعلام کرده بودند که روابط‌شان با ونزوئلا را بهبود می‌بخشند و آمریکایی‌ها نیز اظهاراتی مشابه آن داشتند.
مسلماً تاثیرگذار بود. چاوس نیز از جمله سیاستمدارانی بود که شعارش بر جنبه عملگرایی رفتارش غلبه داشت. احمدی‌نژاد و بوش نیز این‌چنین بودند. به هر حال سیاست‌های این‌گونه مورد پسند آقای روحانی نیست. جنبه عملگرایی سیاست‌های رئیس‌جمهور فعلی ایران بسیار زیاد است. علاوه بر این سیاست‌های آقای مادورو هم به تند و تیزی رویکرد آقای چاوس نیست.

گفتید که به مذاکرات آقای مادورو با مقامات سعودی خوش‌بین هستید اما شاید سعودی‌ها با وجود ضرردهی 100 میلیارد‌دلاری تمایل چندانی برای اینکه بخواهند سیاستی را در راستای منافع ایران اتخاذ کنند، نداشته باشند.
در حال حاضر عربستان وضعیت بسیار نامعلومی دارد. هیچ‌کس نمی‌داند فردا در عربستان چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا قدرت به صورت مسالمت‌آمیز از پادشاه فعلی به ولیعهد این کشور منتقل می‌شود یا خیر؟ با توجه به رقابت‌های بسیار شدیدی که میان شاهزاده‌های سعودی وجود دارد ممکن است با آغاز جنگ قدرت در این کشور قیمت نفت به بیش از 100 تا 150 دلار افزایش پیدا کند. اما این مربوط به آینده است و ما باید حالا داشته‌هایمان را مورد ارزیابی قرار دهیم. مطمئناً سیاست عربستان در افزایش تولید تصمیمی سیاسی است که قطعاً بر برنامه‌های درازمدت این کشور تاثیر نامطلوبی بر جای می‌گذارد. سعودی‌ها می‌خواهند در کوتاه‌مدت قیمت نفت را کاهش دهند تا کشورهایی مانند ایران ضرر کنند اما نمی‌دانند ایران بر اساس گفته‌های آقای روحانی درصدد است تا بودجه خود را بر مبنای درآمدهای غیرنفتی ببندد. تجربه نیز ثابت کرده است زمانی که ایران در تنگنا قرار می‌گیرد بهتر عمل می‌کند؛ وقتی ما مورد تحریم‌های بنزینی قرار گرفتیم خود برای تولید آن اقدام کردیم. در مورد دارو نیز این‌چنین بود. اما همان‌طور که پیش از این هم گفتم به نتایج مذاکرات آقای مادورو بسیار خوش‌بین هستم.

بر این اساس ما باید منتظر افزایش قیمت نفت در هفته‌های آتی باشیم.
بله همین‌طور است. ما دیپلمات‌ها همیشه طرف مذاکرات را می‌گیریم و می‌گوییم با مذاکرات همه مسائل قابل حل است.

دورنمای مناسبات تهران و کاراکاس در دوره آقای روحانی و آقای مادورو پیش‌رونده خواهد بود.
من خوش‌بین هستم. ما می‌توانیم بر حجم همکاری‌هایمان بیفزاییم. البته به واسطه تحریم‌ها قطعاً با مشکلات عدیده‌ای در منطقه آمریکای لاتین مواجه هستیم. چرا که همچنان در نقل و انتقال پول و اجرای پروژه‌هایمان با مسائلی روبه‌رو هستیم اما در نهایت روزهای پرفروغی در راه است.

اما ما مناسبات‌مان با این کشورها را گسترش دادیم تا از مسائلی که به واسطه تحریم‌ها گریبانگیرمان شده بود رهایی یابیم. یعنی بخشی از سیاست‌های دولت گذشته این بود که کشورهای حوزه آمریکای لاتین را جایگزین کشورهای اروپایی کند که بعد از افزایش تحریم‌ها مناسبات اقتصادی‌شان با ایران را به کمترین میزان ممکن تقلیل داده بودند.
ما روابط‌مان با کشورهای حوزه آمریکای لاتین را گسترش دادیم چون سیاست‌های چپگرایانه این کشورها با ما هماهنگ بود. سیاست‌هایی که به واسطه رویکرد نادرست افرادی چون بوش موجب روی کار آمدن دولت‌های مردمی در آمریکای لاتین شده بود. 20 سال قبل در کشورهایی چون شیلی یا برزیل و آرژانتین دیکتاتورهای نظامی بر سر کار بودند که هیچ کدام از آنها دیگر بر سر کار نیستند. با این تفاسیر مطمئنم که دولت تدبیر و امید نیز تمایل فراوانی برای ارتقای سطح همکاری‌های خود با کشورهای حوزه آمریکای لاتین دارد. مثلاً در مورد کشوری چون ونزوئلا می‌توانیم در زمینه بازرگانی و مواد لبنی و کشاورزی به واردات و در زمینه خدمات فنی و مهندسی به امر صادرات اشتغال داشته باشیم. در همین دولت ما روابط‌مان با کلمبیا را از سر گرفتیم و قطعاً این رویکرد در مورد کشورهای دیگر این منطقه نیز اجرا می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها