شناسه خبر : 12719 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درباره نویسندگان مهاجری که درهای دنیا را می‌گشایند

دنیای بی‌مرز نوشتن

وله سوینکا نویسنده آفریقایی می‌گوید ادبیات مرز نمی‌شناسد، داستان‌ها و نویسندگان‌شان بدون توجه به روابط دیپلماتیک میان کشورها از مرزها عبور و خوانندگانی تازه پیدا می‌کنند.

علیرضا شهمیرزادیان

وله سوینکا نویسنده آفریقایی می‌گوید ادبیات مرز نمی‌شناسد، داستان‌ها و نویسندگان‌شان بدون توجه به روابط دیپلماتیک میان کشورها از مرزها عبور و خوانندگانی تازه پیدا می‌کنند. آنها با نمایشنامه‌های وله سوینکا به دل آفریقا سفر می‌کنند و با رمان‌های اورهان پاموک به استانبول می‌آیند و با رمان کلنل محمود دولت‌آبادی سر از تهران درمی‌آورند. در واقع ادبیات و ترجمه داستان‌های نویسندگانی از سرزمین‌های مختلف به زبان‌های دیگر سبب شده خوانندگان ادبیات با تجربه زیسته متفاوتی از چهار گوشه دنیا روبه‌رو شوند. در این انتقال‌های فرهنگی و بی‌مرزی جهان هم خالقان ادبی مهاجر نقش ویژه‌ای دارند، آنها دری بی‌واسطه به سوی دنیای دیگری می‌گشایند و حالا در دنیای ادبیات انگلیسی‌زبان نویسندگان مهاجری که از نسل دوم و سوم مهاجران هستند ژانر ادبی به نام ادبیات مهاجرت را نمایندگی می‌کنند که اتفاقاً طرفداران بسیاری هم دارد. این روزها نویسندگان مهاجر و بیش از آن نسل دوم مهاجران با داستان‌ها و حتی فیلم‌هایشان دنیا را شگفت‌زده می‌کنند، تا همین چند وقت پیش چندملیتی‌هایی با ریشه‌های هندی و چینی این وسط حرف اول را می‌زدند، نویسنده‌هایی مانند جومپا لاهیری، آکیل شارما و... بسیاری دیگر، چندملیتی‌هایی که شاید حتی نتوانند به زبان مادری چند جمله کوتاه بخوانند و بنویسند، اما می‌توانند به زبان انگلیسی شاید هم فرانسه داستان‌های شگفت‌انگیزی نقل کنند، زیرا که آنها زاییده یک فرهنگ نیستند، آنها محل تلاقی فرهنگ‌ها به حساب می‌آیند که گاهی نبوغ سرشاری در آن رخ می‌نماید، حالا چند سالی است که نویسندگانی با ریشه‌های ایرانی هم میان این چندملیتی‌های مدروز به چشم می‌خورند، گاهی حتی آنهایی را هم که پدر و مادری ایرانی دارند، اما در آن سوی آب‌ها بزرگ شده‌اند می‌توان در این گروه جا داد، سینماگران ایرانی را شاید بیشتر بشناسیم، اما نویسندگانی که ریشه‌های ایرانی دارند هم در سراسر دنیا کم نیستند. آنها در کنار فرهنگ غالبی که با آن بزرگ شده‌اند شاخصه‌های اصلی از فرهنگ پدر یا مادر ایرانی را هم در خود پرورانده‌اند. وقتی به رم می‌روی مثل رمی‌ها رفتار کن. این ضرب‌المثل در فارسی معادلی دارد که احیاناً به احتیاط و ملاحظه‌کاری ما مربوط می‌شود؛ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. حالا بگذریم از این نوع همرنگی که گاهی پررنگ‌تر از جماعت می‌شویم و از خیلی از آنها چهار اسبه جلو می‌زنیم. در میان ایرانیان خارج از کشور و آنهایی که طبق کتاب تابعیت به صرف داشتن خون ایرانی در رگ‌هایشان ایرانی محسوب می‌شوند عده‌ای ‌هم به نوشتن خلاقه رو آوردند. داستان‌نویسان و شاعرانی که داستان‌های خود را به زبان‌های کشور میزبان و به قول وزارت خارجه‌ای‌ها متوقف فیه می‌نویسند. فریدون اسفندیاری را اولین نویسنده ایرانی دانسته‌اند که به زبان انگلیسی داستان نوشته است. در دهه‌های اخیر که فرزندان مهاجران به عرصه رسیدند و استعدادهای خود را در نوشتن کشف کردند، شمار نویسندگانی که آثار خود را به زبان انگلیسی و زبان‌های دیگر نوشتند، رو به فزونی نهاد. اما جریان عمده ادبیات مهاجرت، پس از سال 1980 و رشد رو به افزایش مهاجران پدیدار شد. در نخستین داستان‌ها حضور مسائل خانوادگی اهمیت دارد و هر چه فاصله می‌گیرد گذشته‌گرایی در این آثار ضعیف‌تر می‌شود. حالا نویسندگان ایرانی همچون سالار عبده، سعید صیرفی‌زاده، پروچیستا خاکپور، شارلوت نوروزی و فیروزه جزایری‌دوما شانه به شانه نویسندگان سرشناس می‌نویسند و دری به سوی فرهنگی که ریشه در هویت‌شان دارد می‌گشایند، ادبیاتی که آنها خلق می‌کنند بی‌واسطه به دست مخاطب می‌رسد و می‌توان آن را راهی دانست برای باز شدن درهای دنیا به سوی ادبیات داستانی که در ایران خلق می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها